نویسنده: علی نقی فقیهی
2-معیارهای انتخاب همسر
از جمله آموزش هایی که در جهت تربیت جنسی جوان باید به وی داده شود، آگاه سازی از معیارهای گزینش همسر است. با آموزش این معیارها چه بسا زندگی ها، پر دوام تر و مستحکم تر شود. بسیاری از پسران و دختران جوان، بدون آگاهی از معیارهای اساسی، معیارهای واهی برای خود در نظر می گیرند و پس از ازدواج متوجه می شوند که این معیارها، ملاک خوش بختی نیستند؛ اما متأسفانه خیلی دیر شده و اکنون باید از خواسته خود صرف نظر کنند و طوری خود را تطبیق دهند که آسیب نبینند، یا این که باید بسوزند و بسازند و یا باید از یکدیگر جدا شوند و تازه، فردی را با ویژگی های مطلوب انتخاب کنند.در احادیث معصومان (ع) معیارهای زیر برای انتخاب همسر، مطرح شده اند:
یک.زیبایی جاذب
زیبا دانستن همسر (بویژه برای پسران) از معیارهای تفاهم و تدوام زندگی مشترک محسوب می شود و برای بعضی افراد، زیبایی چهره همسر، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این رو، در احادیث، به مردی که قصد ازدواج با زنی را دارد، اجازه داده شده که به چهره و موهای او نگاه کند و زیبایی وی را کشف نماید.امام صادق (ع) می فرماید:
لا بأس أن ینظر الرجل إلی وجهها و معصمها إذا أراد أن یتزوجها.(1)
اشکال ندارد که مرد، به صورت و مچ دست های زنی که قصد دارد با او ازدواج کند، نگاه کند.
همچنین از ایشان پرسیدند: آیا مرد می تواند به موها و محاسن زنی که می خواهد با او ازدواج کند، نگاه کند؟ اما فرمود:
لا بأس بذلک إذا لم تکن متلذذاً.(2)
اگر همراه با لذت شهوانی نباشد، اشکال ندارد.
انسان، فطرتاً میل به زیبایی دارد و از زشتی، روی گردان است. هر چیز زیبا، او را به خود جلب می کند و هر چیز نازیبایی او را دور می سازد. لذا برای شروع ارتباط پسر و دختر، یک «زیبایی نسبی ای» لازم است تا قلب طرف مقابل را به سمت وی متمایل کند. البته اگر فرد، زیبا نیست، حداقل سعی کند که آراسته و تمیز و خوش بو باشد تا از این طریق، نازیبایی جسمانی اش را جبران کند، وگرنه باعث ایجاد تنفر در فرد می شود. این مسئله، بویژه وقتی اهمیت پیدا می کند که یکی از زوجین، نسبت به دیگری، از زیبایی بیشتری برخوردار باشد و احساس زیان و خسران کند. علاوه بر این، ممکن است که اطرافیان، مرتب این تفاوت را به آنها گوشزد کنند و ناخواسته، باعث ایجاد کدورت بین آنها شوند. لذا در روایات، از زیبایی، به عنوان یکی از
معیارهای انتخاب همسر یاد شده است.
امام سجاد (ع) می فرماید:
إذا أراد أحدکم أن یتزوج فلیسأل عن شعرها کما یسأل عن وجهها فإن الشعر أحد الجمالین.(3)
هنگامی که می خواهید ازدواج کنید از موی زنی که به خواستگاری او رفته اید سؤال کنید؛ زیرا مو، یکی از دو زیبایی است.
البته در احادیث، از این که فردی صرفاًً به دلیل چهره دختر، اقدام به ازدواج نماید و زیبایی سیرت و اخلاق و تدین او را نادیده بگیرد، نهی شده است. امام صادق (ع) می فرماید:
إذا تزوج الرجل المرأة لمالها أو جمالها لم یرزق ذلک، فإن تزوجها لدینها رزقة الله-عزوجل-مالها و جمالها.(4)
اگر مردی به خاطر زیبایی یا ثروت زنی، با وی ازدواج کند، نه از زیبایی او بهره ای خواهد برد و نه از ثروت او؛ اما اگر او را به خاطر دینداری اش انتخاب کند، خداوند، ثروت و زیبایی او را نصیب وی خواهد کرد.
این بدان معناست که اگر ملاک، فقط ثروت و زیبایی باشد و فرد، به دیگر معیارها توجه نکند، زندگی برایش آن قدر سخت می شود که نه آن ثروت به درد او می خورد و نه آن زیبایی به چشم او می آید. اگر زن، مؤمن واقعی باشد و به راستی، شوهر خود را با عشق و محبت جذب کند، حتی اگر زشت و فقیر باشد، در نظر مرد، زیبا و ثروتمند جلوه می کند. و از طرفی، برکت را به خانه مرد می آورد و روزی او فراخ می شود.
در روایت دیگری از پیامبر (ص) روایت شده که فرمود:
من تزوج امرأة لا یتزوجها إلا لجمالها لم یرفیها ما یحب و من تزوجها لمالها لا یتزوجها إلا له و کله الله إلیه فعلیکم بذات الدین.(5)
کسی که فقط به خاطر زیبایی زنی، با او ازدواج کند، آنچه را که دوست می دارد، در او نخواهد یافت و کسی که به خاطر مال و دارایی زنی، با وی ازدواج کند، خداوند به همان مال، وی را واگذارد. پس بر شما باد به ازدواج با زن با ایمان!
در احادیث، توصیه بر این است که انگیزه ی فرد، دینداری و زیبایی، با هم باشد. این مطلوب است، لذا رسول اکرم فرمود:
من تزوج امرأة لدینها و جمالها کان له فی ذلک سداد من عوز.(6)
هر کس به خاطر دینداری و زیبایی زنی با وی ازدواج کند، این کار، مانع فقر و تنگ دستی او خواهد بود.
لازم به توجه است که زیبایی مرد، بیشتر در عقل و منطق اوست و زنان نیز بیشتر جذب قدرت عقلی آنها می شوند تا زیبایی چهره شان، بر عکس مردان که بیشتر جذب چهره زیبا و جذابیت جسمی زن می شوند و کمتر به عقل و درایت آنها توجه می کنند. امام علی (ع) در این باره می فرماید:
صورة المرأة فی وجهها، و صورة الرجل فی منطقه.(7)
صورت زن در چهره اوست و صورت مرد، در منطق اوست.
ولی به هر حال، زن نیز از ازدواج با فردی که زشت روست احساس انزجار می کند، مگر این که باطن و سیرت او، آن قدر زیبا باشد که زشتی صورت او را بپوشاند و زن، مجذوب جهان باطن او شود. البته این مسئله، در مورد مردان نیز صدق می کند.
دو.هماهنگی فکری و اعتقادی
از مهم ترین معیارهای گزینش همسر در جهت تفاهم در زندگی، «توافق و هماهنگی فکری و اعتقادی» است که برای هر فرد، با ارزش تلقی می شود. این ارزش ها می توانند ارزش های دینی، اخلاقی و یا سیاسی و حزبی باشند. انسان ها بهخاطر عقیده ی خود، از جانشان نیز می گذرند و همواره برای عقاید که به آنها ایمان دارند، ارزش قائل اند. پس انسانی که به خاطر عقیده خود از جانش می گذرد، از همسرش نیز می گذرد. لذا در انتخاب همسر باید دقت شود که حتماً فردی را انتخاب کنند که از نظر نظام ارزشی و باورهای اعتقادی، همانند باشند.
ازدواج هایی که با عدم توافق عقیدتی و مذهبی انجام می شود، به این امید که هر یک از زوجین بتواند دیگری را از نظر مذهبی، متحول و متقاعد کند، در همه موارد، موفق نیستند.
بسیار دیده شده که اعتقادات مذهبی است و به عنوان مثال، حجاب برای او یک ارزش است، به دلایلی، به دختری علاقه مند می شود که به این مسئله، پایبند نیست، یا اصلاً از نظر دینی، با او اختلاف دارد و بی توجه به این اختلاف و با این فکر که پس از ازدواج، او را تغییر می دهد، با او ازدواج می کند؛ اما پس از ازدواج، متوجه می شود که نه قادر است او را تغییر دهد و نه می تواند از ارزش ها و باورهای خود چشم پوشی کند. در این جا مشکل ایجاد می شود و این عدم توافق، به اختلافات شدیدتر می انجامد.
همین طور هم دختران دینداری که به پسرهایی علاقه مند می شوند که پایبند ارزش های دینی نیستند و با این فکر که می توانند پس از ازدواج، بر شوهرشان تأثیر بگذارند، اقدام به ازدواج می کنند؛ اما بعد متوجه اشتباه خود می شوند. تأثیر این عدم توافق های دینی، حتی اگر در زندگی، تحت تأثیر نوعی سازش، به حداقل برسد، ولی با این حال، این اثر را دارد که آن زن یا مرد، از لذت زندگی با فردی که در کنار او احساس همفکری و همرأیی می کند، بی بهره اند.
عبدالله بن سنان از امام صادق (ع)در مورد ازدواج زن مؤمن، با مرد ناصبی ای که با اهل بیت (ع )دشمنی دارد، سؤال کرد. امام فرمود:
لا یزوج المؤمن الناصبة، و لا یتزوج الناصب المؤمنة، و لا یتزوج المستضعف مؤمنة.(8)
مرد مؤمن، با زن ناصبی ازدواج نکند و زن مؤمنه، با مرد ناصبی ازدواج نکند و همین طور مردی که معرفت دینی او ضعیف است(و خوبی و بدی دینی را درست تشخیص نمی دهد)، با زن مؤمن آگاه، ازدواج نکند.
اولین پیامد هماهنگی فکری و اعتقادی دو همسر، کاهش اختلافات و جرو بحث هاست و مواردی چون: هماهنگی روابط اجتماعی و حلقه ی دوستان و در صورت بروز اختلافات، داشتن مراجع یکسان برای حل اختلاف و داشتن دیدگاه های واقعی نسبت به جنس مخالف (از نظر حقوق و واجبات، حلال و حرام و ضوابط و مقررات به آن کمک می کمد).
سه.توافق اخلاقی
یکی دیگر از مهم ترین معیارها برایانتخاب شریک زندگی، «توافق در خلق و خوی» است. ضرب المثل معروف «کبوتر با کبوتر، باز با باز» تا حد زیادی با این معیار، منطبق است. مطالعات بسیاری نشان داده است که انسان ها به سوی افرادی جذب می شوند که با آنها از نظر ویژگی های اخلاق فردی، نگرش ها، علایق و سرگرمی ها، هماهنگی داشته باشند. حتی سفید پوستان نیز به سیاهانی که نگرش های مشابهی دارند، ابراز دوستی و محبت بیشتری می کنند. باس(1985 م)دریافت که نامزدها و زوج های متأهل، مایل اند که بر حسب هوش، وظیفه ی اجتماعی، نگرش ها و ویژگی های اخلاقی مشابه، با یکدیگر وصلت کنند. این یافته ها در چندین مطالعه مشابه دیگر نیز به تأیید و اثبات رسیده است.(9)علاوه بر این، شواهد دیگری نیز نشان می دهند که پایدارترین ازدواج ها، بین زوج هایی است که از نظر خلق و خوی، شبیه به هم هستند (کتل و نسل رو، 1967م).(10) یافته های بالا این عقیده ی رایج را که «اضداد، یکدیگر را جذب می کنند»، نفی
می کند. ضمن این که آزمایش های فراوانی، جهت بررسی «تأثیر تشابه و تفاوت» انجام شده و معلوم گردیده که کدام یک بیشتر تأثیر دارد. به عنوان مثال، بایرن و همکارانش (1986م) در آزمایش های خود، به این نتیجه رسیدند که وقتی ما با افراد جدید روبه رو می شویم، ابتدا آنهایی را که نگرش های بسیار نامشابهی با ما دارند، به عنوان دوستان اصلی خود نمی پذیریم و آنها را رد می کنیم. این مسئله در زندگی روزمره، قابل مشاهده است.
افرادی که تیپA هستند، قادر به تحمل افرادی با تیپ B نیستند و افراد با تیپ B، از این همه عجله و شور و فعالیت تیپ A، احساس سردرگمی می کنند. افراد پرشور و با نشاط تیپ A، از سردی و سردرگمی تیپB، احساس ناراحتی می کنند. افراد بسیار حساس و رمانتیک، از زندگی در کنار فردی خشک و رسمی و کاملاً عقلانی، دچار ضربه عاطفی می شوند و قادر به دوست داشتن شریک خود نیستند. فرد مقابل هم در نتیجه شکست در برآورده ساختن انتظارات شریک خود، احساس ناتوانی می کند. همین طور افرادی که از نظر جنسی، بسیار پر شور و حرارت اند، اگر با فردی ازدواج کنند که از نظر جنسی، سرد و نافعال است، هر دو طرف، احساس نارضایتی خواهند کرد.
این ویژگی ها و بسیاری دیگر، اهمیت زیادی در توافق زندگی زناشویی دارند و اموری نیستند که حتی مشاوره و روان شناسی بتوانند آنها را رفع کنند، و بیشترین کاری که می توانند بکنند، این است که کمی از حدت و شدت آنها بکاهند، اما هیچ گاه نمی توانند دو نفر را که از نظر ویژگی های شخصیتی و اخلاقی، در دو طرف طیف قرار گرفته اند تا حدود زیادی به هم نزدیک کنند. بنابراین، دختران و پسران جوان، بهتر است که پیش از ازدواج، به مشاور مراجعه کنند تا به بررسی توافق یا اختلاف ویژگی های آنها بپردازد. اگر با هم مشابهت داشتند، به این امر اقدام کنند وگرنه، از این ازدواج، صرف نظر کنند. والدین نیز این امر را به تأخیر نیندازند تا پس از ازدواج، با صرف هزینه های زیاد، به متخصصی مراجعه کنند که فرزندانشان را به هم نزدیک سازد؛ زیرا کم پیش می آید که این امر، میسر گردد.
بایرن (1971م) درباره ی علل اهمیت شباهت اخلاقی، به چند چیز اشاره می کند:
1.افرادی که با نگرش های ما موافق اند، در ذهن ما با ایجاد دیدگاهی درست، قابل قبول و ارزشمند از دنیا، باعث تقویت عزت نفسمان می شوند؛ یعنی افراد مشابه با ما، تقویت مثبت برایمان فراهم می آورند.
2.کمتر چیزی وجود دارد که همانند «محبوب بودن از سوی دیگران»، پاداش دهنده باشد. از این رو، مسلم می دانیم، افرادی که در نگرش های ما سهیم اند، ما را دوست خواهند داشت و ما نیز آنها را دوست خواهیم داشت.
3.ما عملاً مایلیم که فرصت های زیادی برای ملاقات با کسانی داشته باشیم که در نگرش های ما سهیم اند. این برخوردها و ملاقات ها-که معمولاً مثبت اند- احتمال گسترش رابطه دوستی را افزایش می دهند.
4.برقراری ارتباط با کسانی که شبیه به ما هستند، آسان تر است و بودن با آنها، در ما احساس وحدت و یگانگی و تعلق خاطر ایجاد می کند. ما می توانیم از همنشینی با آنها احساس آرامش کنیم و لذت ببریم. همچنین می توانیم پیش بینی کنیم که برخوردهای بعدی با آنها احتمالاً، لذت بخش و عاری از اضطراب و تضاد خواهد بود.
البته این نکته را نیز باید اضافه کنیم که شباهت در برخی ویژگی های اخلاقی، نه تنها موجب انسجام نمی شود، بلکه هماهنگی را مشکل و احیاناً ناممکن می سازد. مثلاً مردی که سلطه جو و قدرت طلب است، اگر با زنی ازدواج کند که همین ویژگی ها را دارد، زندگی آنها تبدیل به صحنه جنگ و جدال خواهد شد. بنابراین، لازم است دختر و پسری که قصد ازدواج دارند، به همه ی جوانب شخصیتی یکدیگر توجه کنند و اگر احساس می کنند که در این امر ناتوان اند، بهتر است با مراجعه به متخصصان، از آنها یاری بگیرند.
با توجه به مطالب بیان شده، معلوم می شود که مهم ترین معیارها برای انتخاب همسر، توافق دینی و توافق اخلاقی است که بدون این دو، توافق های دیگر، تأثیر
چندانی نخواهند داشت، به همین دلیل است که پیامبر (ص) مکرراً تأکید می فرماید:
إذا جاءکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه و إلا تفعلوه تکن فتنة فی الأرض و فساد کبیر.(11)
اگر فردی به خواستگاری دختر شما آمد که از نظر دینی و اخلاقی، با او توافق داشت، او را تزویج کنید و اگر مانع این کار شوید، باعث ایجاد فتنه و فساد بزرگی در زمین شده اید.
هماهنگی اخلاقی و دینی، آن قدر اهمیت دارد که اختلاف طبقاتی را تحت پوشش قرار می دهد و چه بسا افرادی ثروتمند، با مشاهده امانتداری و دینداری یک جوان، وی را به دامادی خود انتخاب کرده اند و آنها سال های سال، با هم زندگی سعادتمند داشته اند. خانواده های متدین و اصیل (از جمله برخی از علما) هم با مشاهده ی ایمان و اخلاق یک جوان، گرچه از طبقه پایین تر بوده است، دختر خود را به عقد او درآورده اند. پیامبر (ص) در مورد مشابهی می فرماید:
إذا جاءکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه. قلت: یا رسول الله! و إن مان دنیاً فی نسبه؟ قال: إذا جاءکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه، إلا تفعلوه تکن فتنه فی الأرض و فساد کبیر.(12)
اگر فردی که دین و اخلاق او را می پسندید، به خواستگاری دخترتان آمد، او را رد نکنید.[راوی] می گوید: ای رسول خدا! حتی اگر از نظر اصل و نسب، در طبقه ی پایینی باشد؟ پیامبر (ص) می گوید: اگر فردی آمد که دین و اخلاق او را می پسندید، او را تزویج کنید و اگر این کار را نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین رخ می دهد.
پینوشتها:
1.الکافی، ج5، ص365؛ وسائل الشیعة، ج20، ص88؛ نور الثقلین، ج3، ص591.
2.الکافی، ج5، ص365؛ وسائل الشیعة، ج20، ص88.
3.کتاب من لا یحضره الفقیه، ج3، ص388؛ وسائل الشیعة، ج20، ص59.
4.کتاب من لا یحضره الفقیه، ج3، ص392؛ مکارم الأخلاق، ص203.
5.تهذیب الأحکام، ج7، ص399؛ وسائل الشیعة، ج20، ص50.
6.میزان الحکمة، ج5، ص2254؛ کنز العمال، ج16، ص289.
7.بحارالأنوار، ج67، ص293؛ میزان الحکمة، ج2، ص776.
8.الإستبصار، ج3، ص183؛ وسائل الشیعة، ج20، ص549.
9.روش های برقراری ارتباط با دیگران، ص50.
10.ر.ک: همان، ص53.
11.الکافی، ج5، ص347؛ وسائل الشیعة، ج20،ص 76، ح25073.
12.وسائل الشیعة، ج20، ص76، ح25078.
/ج