نویسنده: آرمان فروهی
تاریخ فاطمیان و حمدانیان
نویسنده: دکتر محمدعلی چلونگر
ناشر: دانشگاه اصفهان و سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)، 1390، 308 صفحه
حمدانیان با مذهب شیعی امامی در سده ی چهارم هجری در موصل و حلب حکومت می کردند. اهمیت دولت حمدانیان در این نکته است که یکی از چندین دولت کوچک است که در دوران ضعف و قدرت مرکزی و تباه شدن هیبت عباسیان ظاهر شد و چون سدّ استواری در برابر یورش بیزانس که بیت المقدس را هدف گرفته بود، ایستاد. هم چنین پایتخت این حکومت، حلب، از مراکز مهم فرهنگی تمدن اسلامی در قرن چهارم به حساب می آمد.
- «نقد و بررسی اباحیگری فاطمیان و گرایش به ایشان». مجله ی زبان و ادبیات دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان. ش 26 و 27، پاییز 1380.
- «زمینه ها و علل اقتصادی گرایش به فاطمیان در افریقیه و مغرب». مجله ی تاریخ اسلام دانشگاه باقر العلوم، ش 13، بهار 1382.
- «درآمدی بر تاریخ نگاری فاطمیان». مجله ی آینه ی پژوهش، ش 84، بهمن و اسفند 1382.
- «پژوهشی درباره دارالعلم قاهره: کتابخانه و مرکز علمی آموزشی و تبلیغاتی فاطمیان». مجله ی مشکوه، ش 82، بهار 1382.
- «مناسبات فاطمیان و غزنویان». مجله ی تاریخ اسلام دانشگاه باقر العلوم، ش 19، پاییز 1383.
- «روابط و مناسبات فاطمیان مغرب و عباسیان (297-362 ق)». مجله ی تاریخ پژوهان، ش 11، 1386.
- «زمینه های سیاسی تشکیل خلافت فاطمیان در افریقیه». مجله ی زبان و ادبیات دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان / ش 18 و 19 / پاییز و زمستان 1389.
- «موقعیت تجاری افریقیه و مغرب و نقش آن در تأسیس خلافت فاطمی». مجله ی تاریخ اسلام دانشگاه باقرالعلوم، ش 9، پاییز و زمستان 1389.
- «مقایسه و تحلیل سیاست های مذهبی فاطمیان در مغرب و مصر تا پایان الظاهر (297-427 ه.ق)». مجله ی پژوهش های تاریخی دانشگاه اصفهان، ش 9، بهار 1390.
- «علل و عوامل ناپایداری حکومت شیعی فاطمیان در مغرب». مجله ی شیعه شناسی (مؤسسه ی شیعه شناسی)، ش 34، 1390.
قاضی نعمان آثار مهمی در باب این حکومت نوشته است. مهم ترین تألیفات تاریخی وی، رساله ی افتتاح الدعوه و ابتداء الدوله است. افتتاح الدعوه، منبع اصلی همه ی نوشته های مورخان اسماعیلی و غیر اسماعیلی بعدی شد که این به علت نزدیکی زمان مؤلف به زمان دعوت فاطمیان و اهمیت رساله ی وی است.
تألیفات قاضی نعمان مشتمل است بر: المجالس و المسایرات و شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار. کتاب اول عمدتاً به مسائل دوره ی المعز اختصاص دارد. کتاب شرح الاخبار به بیان تاریخ الائمه از امام علی (ع) تا امام صادق (ع) است. در این کتاب به قیام فاطمیان در افریقیه و مغرب اشاره هایی شده است.
پس از تألیفات قاضی نعمان، کتاب عیون الاخبار از ادریس عمادالدین قرشی مهم ترین و مفصل ترین منبعی است که یک نفر اسماعیلی، سه قرن پس از سقوط فاطمیان یعنی در قرن نهم هجری نوشته است. این کتاب تاریخ عمومی اسماعیلیان از دوره ی پیامبر (ص) تا آغاز دعوت طیبی ها در یمن است. کتب شرح حال نویسی از منابع مفید در مورد تاریخ فاطمیان است. رساله ی سیره الحاجب جعفر بن علی از حاجب عبیدالله و استتار الامام علیه السلام و تفرق الدعاه فی الجزائر لطلبه از احمد بن ابراهیم نیشابوری است که هر دو درباره ی پیدایش و دعوت فاطمیان در مغرب است.
بخش دوم از منابع تاریخی فاطمیان، منابع غیر اسماعیلی است. اکثر این منابع به وسیله ی مورخان غیر اسماعیلی و اهل سنت نوشته شده است که نظری مغرضانه نسبت به آن ها داشتند.
ابن زولاق از مورخان برجسته ی تاریخ نگاری محلی و سلسله ای فاطمیان است که آثار متعددی شامل سیره الجوهر، سیره المعز، سیره العزیز و تاریخ مصر و اخبارها را نوشته است. ابن الصیر از مورخان معاصر فاطمیان، صاحب کتاب الشاره الی من نال الوزاره است که در مورد تاریخ وزاری فاطمی ابن کلث تا بطائحی نوشته شده است. پس از سقوط فاطمیان نیز آثار متعددی در مورد این حکومت نگارش شده است. کتاب اخبار ملوک بنی عبید و سیرتهم از ابن حماد صنهاجی، نزهه المقلتیت فی اخبار الدولیت از ابن طویر، اخبار مصر از ابن میسّر، البیان المغرب از ابن عذاری، و صبح الاعشی فی صناعه الانشاء از قلقشندی از جمله آثار تاریخ محلی فاطمیان به شمار می رود.
مهم ترین تاریخ سلسله ای و محلی فاطمیان به نام اتعاظ الحنفا فی اخبار الائمه الفاطمیان الخلفا از مقریزی است. او بسیاری از آثار گذشته را که در مورد فاطمیان بود و در حال حاضر وجود ندارد، در کتاب خود گردآوری کرده است. تواریخ عمومی مانند تجارب الامم مسکویه، تاریخ البشر ابوالفداء، تاریخ الاسلام ذهبی، تاریخ ابن الفرات و... آثاری هستند که در آن ها به تاریخ فاطمیان اشاره شده است. (صص 7-18)
فصل دوم با عنوان فاطمیان از آغاز تا تشکیل خلافت، با بحث پیدایش اسماعیلیه آغاز می شود. منازعه بر سر جانشینی امام صادق (ع) به ظهور فرقه های گوناگون انجامید که فرقه ی اسماعیلیه از جمله ی آن هاست. دو گروه به امامت اسماعیل، فرزند ارشد امام صادق (ع) قائل شدند:
اول؛ گروهی که مرگ اسماعیل در زمان پدرش را انکار کردند و معتقد بودند که وی قائم است. این فرقه «اسماعیلیه ی خالصه» لقب گرفتند.
دوم؛ گروهی که جانشینی امام صادق (ع) را برای محمد بن اسماعیل دانستند و ملقب به «مبارکیه» شدند. زیرا رهبرشان، مبارک از موالی اسماعیل بن جعفر (ع) بود. با مرگ محمد بن اسماعیل مبارکیه دو گروه شدند:
1- گروهی که امامت را در نسل محمد بن اسماعیل ادامه دادند. اسماعیلیانی که خلافت فاطمیان را در شمال آفریقا تشکیل دادند، از این دسته بودند؛
2- گروهی که مرگ محمد بن اسماعیل را انکار کردند و در انتظار رجعت وی به عنوان قائم ماندند. این گروه بعدها «قرامطه» شهرت یافت. دوره ی ستر و اختفا در نهضت اسماعیلی از آغاز این نهضت در نیمه ی سده ی دوم هجری شروع شد و تا تشکیل خلافت فاطمی در 297 ق. در مغرب، واقع در شرق آفریقا ادامه یافت. در این دوره، فرقه ی اسماعیلیه در دست سلسله ای از امامان مستور از نسل محمد بن اسماعیل قرار داشت که نهضت خود را از سلمیه واقع در شام رهبری می کرد. مهاجرت محمد بن اسماعیل از مدینه به عراق برای در امان ماندن از آزار و تعقیب عباسیان، آغاز ستر کامل رهبران اسماعیلی بود که تا تأسیس خلافت فاطمیان به وسیله ی عبیدالله مهدی ادامه یافت. پس از فوت محمد بن اسماعیل در فرغانه، عبدالله بن اسماعیل، احمد بن عبدالله و حسین بن احمد امام اسماعیلی شدند. (صص 19-28)
در سده ی سوم هجری دعوت اسماعیلیان گسترش فراوان پیدا کرد. آن ها در عراق، بحرین، شام، یمن و ایران به تبلیغ خود پرداختند. در 261 ق. عبدالله بن میمون معروف به قداه به عراق اعزام شد. در آن جا حمدان بن اشعث قرمطی از اهالی کوفه به مذهب اسماعیلی درآمد و نهضت اسماعیلیه را در جنوب عراق گسترش داد. داعی اسماعیلیان در سواحل خلیج فارس ابوسعید حسن بن ابراهیم جنابی بود، که دولت قرامطی بحرین را بنیان گذاشت. فعالیت اسماعیلیان در شام به وسیله ی زکرویه بن مهرویه و در یمن به وسیله ی ابن حوشب و علی بن فضل یمانی صورت گرفت. دعوت اسماعیلیان در ایران نیز از نیمه ی دوم سده ی سوم هجری در شمال غرب، غرب و مرکز ایران آغاز شد. (صص 28-38).
آغاز دعوت اسماعیلیان در افریقیه و مغرب مشخص نیست. اباعبدالله شیعی از سوی ابن حوشب، داعی اسماعیلیان یمن، در 280 ق. به مغرب اعزام شد. اباعبدالله دعوت خود را به عنوان «الرضا من آل محمد» آغاز کرد و موفق به جذب کتامی ها شد. اباعبدالله در مقابل ابراهیم دوم اغلبی قرار گرفت و تا 296 ق. کلیه ی افریقیه را از دست اغلبیان خارج کرد.
عوامل پیروزی اباعبدالله شیعی عبارت بود از: ایجاد یک پایگاه معنوی و موقعیت ویژه برای کتامه؛ استفاده از مناطق طبیعی و صعب العبور؛ بهره برداری از شیوه ی جنگ و گریز؛ اعزام گروه های اطلاعاتی و جاسوسی.
اباعبدالله پس از حدود دو دهه فعالیت، زمینه ی حضور عبیدالله مهدی را در افریقیه مناسب دید. وضعیت افریقیه و مغرب برای تشکیل دولت اسماعیلی به دلایل ذیل مناسب تر به نظر می رسد: ضعف و فروپاشی دولت اغلبیان؛ قدرت محدود خلافت عباسی در آن منطقه نسبت به مناطق شرق؛ پذیرش دعوت ابوعبدالله شیعی از سوی قبیله ی کتامه و بسیاری از قبایل دیگر. (صص 38-45) فصل سوم: خلافت فاطمیان در مغرب. با ورود عبیدالله مهدی در 297 ق. به رقاده، بزرگان قیروان با او بیعت کردند. اختلافات عبیدالله مهدی با ابوعبدالله شیعی مهم ترین حادثه در اوائل خلافت فاطمیان بود، که سرانجام ابوعبدالله به قتل رسید. اختلافات آن ها به مخالفت ابوعبدالله درباره ی میزان مالیات و هم چنین قدرت گیری فزاینده ی وی نسبت به عبیدالله مهدی بود. عبیدالله مهدی به علت حضور مخالفان مذهبی فاطمیان در قیروان و رقاده دستور ساخت شهر مهدیه را در جنوب قیروان صادر کرد. بسط قلمرو به ویژه به سمت شرق یعنی مصر، از اهداف عبیدالله مهدی به شمار می رفت. القائم پسر عبیدالله، فرمانده ی فتح مصر بود که طی دو حمله نتوانست مصر را فتح کند. (صص 45-53)
در زمان خلافت القائم، حمله به مصر ادامه یافت ولی محمد بن اخشید سپاه فاطمیان را مجبور به عقب نشینی کرد. مهم ترین واقعه ی دوره ی خلافت القائم، شورش خوارج به رهبری ابویزید مخلد بن کیداد خارجی بود، این شورش در نتیجه ی شکایت بربرها از وضعیت اقتصادی و نیز رقابت های میان زناته و صنهاجه در قلمرو فاطمیان پدید آمد. ابویزید مدت یک سال مهدیه را محاصره کرد ولی نتیجه ای در بر نداشت. (صص 45-56)
پس از القائم، المنصور بالله به تخت نشست. او اولین خلیفه ی فاطمی بود که در افریقیه متولد شده بود. وی در اولین اقدام، شورش ابویزید را سرکوب کرد. به علت آسیب شدید قیروان در شورش ابویزید، المنصور در 335 ق. دستور ساخت منصوریه را صادر کرد؛ این شهر با تقلید از نقشه ی شهر بغداد ساخته شده است. المنصور پس از هفت سال حکومت درگذشت و در عصر المعزلدین الله خلافت فاطمی بار دیگر روی آرامش به خود دید. هدف کلی المعز در حکومتش، دست نفوذ فاطمیان در برابر رقیبان خلافت - یعنی امویان آندلس، امپراتوری بیزانس و خلفای عباسی - بود. جوهر صقلی (سیسیلی) از سوی المعز مأمور فتح مغرب شد و با فتح فاس پایگاه امویان اندلس در 349 ق. به آسانی توانست بر تمام مغرب الاوسط و مغرب الاقصی مسلط شود. (صص 57-62)
اصلی ترین فصل کتاب «خلافت فاطمیان در مصر» نامیده شده است. در اصل تصرف افریقیه و مغرب، مقدمه ای بر فتح مصر دانسته می شود. استقرار حکومت فاطمیان در شام و برچیدن خلافت عباسیان، تنها از طریق مصر ممکن بود. وضعیت اقتصادی نامناسب سال های پایانی اخشیدیان و فساد بیش از حد دربار آن ها و هم چنین ارسال نامه از سوی بزرگان، تجار و گروه های نظامی مصر به المعز، زمینه را برای فتح مصر فراهم کرد.
تسلط فاطمیان بر مصر در 358 ق. با آرامش و بدون جنگ تحقق پذیرفت. جوهر، سردار فاتح فاطمیان لشکریان خود را در مرکز نظامی سیاسی جدیدی در چند کیلومتری فسطاط اسکان داد، این شهر «المدینه القاهره المغربیه» نامیده شد. جوهر نام عباسیان را از خطبه و سکه حذف کرد و نام المعز را جایگزین آن ساخت.
در 361 ق. انتقال خلافت فاطمی از منصوریه به قاهره نشانه ی پایان دوره ی فاطمیان در افریقیه بود. المعز کوشید تا پشتیبانی اسماعیلیان شرقی را به دست آورد و هدف از این ارتباط بهره گیری از خدمات اسماعیلیان مخالف برای تصرف سرزمین های عباسیان در شرق و جلوگیری از نفوذ اندیشه های خطرناک قرمطیان میان پیروان فاطمیان در شرق بود. (1) فعالیت المعز به نتیجه رسید و حکومت دست نشانده ی فاطمیان با مرکزیت شهر مولتان ایجاد شد. این شهر به عنوان دارالهجره ی اسماعیلیان در ایالت سند شناخته می شود. (صص 62-74) با مرگ المعز، پسر سومش یعنی العزیز بالله جانشین شد. دوران وی، عصر تحکیم ارکان دولت فاطمیان در مصر بود. العزیز در سال 368 ق. شهر مهم دمشق را به متصرفات خود اضافه کرد. المعز اولین خلیفه ی فاطمی بود که درصدد برآمد نفوذ خود را در نواحی تحت حاکمیت آل بویه افزایش دهد و با این دولت ارتباط برقرار کند. اما عواملی مانع پذیرش فاطمیان از سوی آل بویه شد: اول این که گسترش نفوذ فاطمیان در مناطق شرقی خلافت، مخالف منافع آل بویه بود. و دیگر این که به علت وجود رعایا و اهل لشکر اهل سنت در نزد آل بویه، نزدیکی به فاطمیان سبب خدشه دار شدن موقعیت حکومت نزد رعایای اهل سنت می شد. از سوی دیگر، هدف فاطمیان، تضعیف ساختار خلافت عباسی بود، در حالی که آل بویه خود در رأس این ساختار قرار داشت. (صص 74-80)
الحاکم بامرالله جانشین العزیز شد و حدود 36 سال حکومت کرد. نزاع و کشمکش در میان سپاهیان فاطمیان مشکلاتی را در ابتدا برای حاکمیت ایجاد کرد ولی برجوان توانست ابن عمار مغربی را که رهبر کتامی ها بود شکست دهد و آرامش را بر لشکر حکمفرما سازد. عده ای الحاکم را شخصی نامتعادل، مرموز و دیوانه ای تماشایی، و برخی وی را پیشوای خردمند و مصلحی بلند پرواز نامیده اند. الحاکم با پیروان مذاهب دیگر بسیار متناقض برخورد می کرد. وی دستور داد مسیحیان و یهودیان یا مسلمان شوند یا به سرزمین روم کوچ کنند. تخریب کلیسای قیامت در اورشلیم، سبب خشم مسیحیان سراسر جهان شد و امپراتور بیزانس، باسیلیوس تجارت با فاطمیان را ممنوع کرد. الحاکم در 359 ق. فرمان لعن و سب خلیفه ی اول و دوم و صحابه را صادر کرد. (2)
الحاکم از طریق سفیر خود تاهرتی تلاش کرد که حکام مناطق شرقی به ویژه محمود غزنوی را بسوی خود جذب کند. قتل تاهرتی به دست سلطان محمود غزنوی، نشان از بی علاقگی دولت غزنوی برای ارتباط با دولت فاطمیان است. القادر، خلیفه ی عباسی در مقابل دعوت فاطمیان در قلمرو خود سکوت نکرد. او جمعی از علمای شیعه و سنی را به بغداد فراخواند و از آن ها خواست طی مکتوبی خلفای پیشین فاطمی را دروغ زن و شیاد معرفی کنند و نسب آن ها را انکار نمایند.
در سال های پایانی حکومت الحاکم، ادعای الوهیت وی مطرح شد. حسن بن حیدره اخرم از داعیان فاطمی در آسیای مرکزی با حضور در مصر، ادعای الوهیت الحاکم را بیان کرد. طبق عقاید این فرقه، الحاکم تجسم خدا بود و دوره ی اسلام به پایان رسیده و شریعت آن ملغی شده است. حاکمیت فاطمیان به مقابله با این فرقه پرداختند. این مذهب جدید موحدین نام داشت که امروزه دروزیه خوانده می شود. پس از ناپدید شدن الحاکم، خواهرش ست الملوک پس از چهل روز اداره ی امور را در دست گرفت.
مهم ترین حوادث این عصر عبارت بود از:
1- الظاهر بسیار از فرمان های پدرش از جمله منع مسکرات و موسیقی و فشار بر یهودیان و مسیحیان را لغو کرد.
2- کسانی که دعوی الوهیت الحاکم را داشتند، تعقیب اخراج کرد.
3- انعقاد پیمان نامه میان الظاهر و بیزانس که طی آن، در مسجد جامع قسطنطنیه، خطبه به نام الظاهر خوانده شد و در مقابل، بیزانس اجازه ی تعمیر کلیسای ویران شده ی مزار مقدس در اورشلیم را صادر کرد. (صص 95-98)
المستنصربالله جانشین الظاهر شد. او حدود شصت سال حکومت کرد و دوران او را عهد وزراء نامیده اند زیرا قدرت از دست خلفا به دست وزراء افتاد. تنها وزیر با کفایت و توانا در این زمان، ابومحمد حسن بن علی یازوری بود. تشکیلات دیوانی او بر اصطلاحات کشاورزی تأکید داشت.
نزاع میان ترکان و سودانیان در سپاه فاطمی، به پیروزی ترکان به رهبری ناصر الدوله منجر شد. ناصر الدوله قدرت را از دست المستنصر خارج کرد و دستور داد در در اسکندریه و مناطق دیگر مصر سفلی خطبه به نام القائم عباسی خوانده شود. المستنصر برای رهایی از سرداران سرکش و ترکان درصدد بر آمد بدرالجمالی، سردار ارمنی و حکمرانی عکا، را به مصر دعوت کند. بدرالجمالی همه ی رهبران شورشی را کنار گذاشت و برای اولین بار در خلافت فاطمیان، وزیر السیف و القلم شد. در زمان او مکه فتح شد و اوضاع اقتصادی و اجتماعی بهبود یافت. (3) (صص 98-107)
اوضاع خلافت عباسی در زمان القائم به علت شورش لشکریان و استمرار نفوذ آل بویه در عراق آشفته بود. در همین زمان ابوالحارث ارسلان بساسیری از سوی القائم در عراق اداره امور را به دست گرفت. بساسیری در ادامه به اتهام کوشش در خلع خلیفه مورد بی مهری القائم قرار گرفت و به مکاتبه با المستنصر فاطمی پرداخت. در مقابل، القائم از طغرل سلجوقی بر ضد بساسیری کمک خواست. در این زمان شورش ابراهیم ینال سبب شد طغرل درگیر اوضاع داخلی شود. بسیاسیری از این موقعیت استفاده کرد، بغداد را فتح کرد و خطبه را به نام المستنصر فاطمی خواند. مدت حکومت بساسیری چندان طولانی نبود و زمانی که متوجه شد طغرل به سمت بغداد در حرکت است، از این شهر خارج شد و به کوفه رفت. (صص 107-116)
فصل پنجم: انشقاق و انحطاط در خلافت. پس از مرگ المستنصر نزاع بر سر جانشینی سبب شد اسماعیلیان به دو شاخه مستعلویان و نزاریان تقسیم شوند. نزاریان ایران پس از قتل نزار ارتباط خود را برای همیشه با مرکز خلافت فاطمیان قطع کردند. در زمان المستعلی جنگ های صلیبی شروع شد و صلیبی ها توانستند حیفا، قیساریه و بیت المقدس را فتح کنند.
با مرگ المستعلی، الآمر به خلافت رسید. خلافت الآمر به سه دوره تقسیم می شود: دوره ی اقتدار افضل بن بدرکه؛ دوره ی مشارکت مأمون بطائحی وزیر در قدرت؛ دوره ی اقتدار کامل الآمر.
افضل در این دوره توانست طی جنگ های صلیبی رمله را تصرف کند. الآمر جانشینی برای خود انتخاب نکرد و همین امر موجب بروز بحران در خلافت شد. در این بین عبدالمجید، بزرگ خاندان فاطمی قدرت را در دست گرفت و با لقب الحافظ خلیفه شد. الحافظ برای مشروعیت بخشیدن به خلافت خود سندی جعلی از الآمر نشان داد مبنی بر این که وی را جانشین کرده است.
چهار خلیفه ی آخر فاطمی مانند یک حاکم محلی نفوذ داشتند. الفائز بین سال های 549 تا 555 ق. خلیفه ی فاطمیان شد. عباس صنهاجی دو تن از برادران خلیفه را به قتل رساند و همین امر سبب شد خاندان حکومتی از طلائع بن رزیک، حاکم ارمنی اسیوط در مصر علیا درخواست کمک کند. با حرکت طلائع به سوی قاهره، عباس صنهاجی و خلیفه فرار کردند ولی در نهایت به قتل رسیدند. (صص 120-134)
فصل ششم: سقوط خلافت. طلائع، العاضد لدین الله را بر مسند خلافت نشاند ولی خودش تمام امور دولت را در دست گرفت. با قتل طلائع و فرزندش رزیک، شاور، والی مصر علیا، وزیر شد. در همان سال های اول وزارت بود که ضرغام شورش کرد. شاور از ضرغام شکست خورد و به نزد نورالدین زنگی، حاکم موصل، پناه برد و درخواست کمک کرد. این اقدام زمینه دخالت در حکومت مضمحل فاطمیان را فراهم کرد. اسدالدین شیرکوه از سوی نورالدین به مصر آمد. ضرغام پس از چند نبرد کشته شد و شاور دوباره وزارت را در دست گرفت. با مرگ شیرکوه، صلاح الدین ایوبی توانست منصب وزارت را در دست گرفت. با مرگ شیر کوه، صلاح الدین ایوبی توانست منصب وزارت را از خلیفه العاضد بگیرد و طی دو سال و نیم صدارت، موقعیت خود را چنان مستحکم کرد که آخرین قدم را برای ریشه کن کردن خلافت فاطمیان بردارد. تغییر خطبه به نام خلیفه ی عباسی، المستنصی توسط صلاح الدین ایوبی پایانی بر 270 سال خلافت فاطمیان بود. (صص 134-143)
فصل هفتم: تشکیلات سیاسی، دیوانی و دعوت فاطمیان. عصر فاطمیان به دو دوره تقسیم می شود:
اول؛ دوره ی ضعف خلفا که به صورت اسمی و ظاهری حکومت داشتند، شامل دوران المستنصر تا پایان خلافت فاطمی.
وزارت در مصر به دو دوره ی وزارت تنفیذ و وزارت تفویض تقسیم می شود. در نیمه ی اول حکومت فاطمیان، وزارت تنفیذ بود و وزیران طبق نظر خلیفه کار می کردند و واسطه ی خلیفه با مردم بودند. حسن بن علی یازوری آخرین وزیر دوره ی تنفیذ بود. این وزیران به «وزیران قلم» معروف بودند، زیرا از میان عمال غیر نظامی انتخاب می شدند. وزارت تنفویض از زمان بدرالجمالی شروع شد. این نوع وزیران دارای اختیارات کامل بودند و «وزیر السف» خوانده می شدند، زیرا منصب سپاهی داشتند.
مهم ترین دیوان های عصر فاطمی عبارتند از:
1) دیوان مجلس که نظارت بر دیوان های مالی دولت را برعهده داشت.
2) دیوان نظر که رئیس آن صلاحیت عزل و نصب مأموران دیوان های مالی را در اختیار داشت.
3) دیوان خاص که بر هزینه های خلیفه و کاخ نظارت می کرد.
4) دیوان رسائل یا دیوان انشاء.
5) دیوان الجیش و الرواتب.
از داعیان بزرگ فاطمی می توان به قاضی نعمان، حمید الدین کرمانی، موید الدین شیرازی و ناصر خسرو اشاره کرد. (صص 144-164)
فصل هشتم: اوضاع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی فاطمیان. از جمله برجسته ترین دانشمندان این عصر می توان به ابن یونس و ابوعلی حسن بن هیثم اشاره کرد. ابن یونس اولین کسی بود که فرمولی در مثلثات کروی ساخت و حسن بن هیثم بزرگ ترین فیزیکدان اسلامی و مخترع انحراف کوری است که دانشمندان اروپایی چون بیکن و کپلر از نظریات وی در مورد نور استفاده کرده اند. از مهم ترین مراکز علمی فاطمیان، الازهر، دارالعلم و کتابخانه ی سلطنتی بود. منابع مالی فاطمیان به دو صورت تأمین می شد: خراج و غنائم؛ و وجوه شرعی اسماعیلیان. شکوفایی اقتصادی دوره ی فاطمیان از اواسط دوره ی المستنصر به علت بحران های سیاسی رو به افول گذاشت. (صص 165-188)
فصل دوم: حمدانیان موصل. حمدانیان به دو شاخه ی حمدانیان موصل و حمدانیان حلب تقسیم می شوند. نسب حمدانیان به ابوالعباس حمدان می رسد. خاندان حمدانیان در جرگه ی اعراب اصیل از شاخه ی بنی تغلب بودند. نخستین اخبار مربوط به حمدانیان به مبارزه ی آنان با خوارج در منطقه ی جزیره اشاره دارد. حمدان بن حمدون از سپاهیان حسن بن ایوب تغلبی به شمار می رفت که از سوی پدرش نیابت موصل را داشت. حمدان پس از مدتی به علت شورش علیه خلافت دستگیر شد. با دستگیری حمدان، فرزندش حسین درصدد برآمد کار پدر را جبران کند و به این خاطر به جنگ با هارون خارجی رفت و او را شکست داد. این پیروزی سبب آزادی پدرش حمدان و به دست آوردن مقام شایسته نزد خلیفه شد. در 293 ق. خورشید خاندان حمدانیان طلوع کرد و ابوالهیجاء برادر حسین بن حمدان به وسیله ی مکتفی به حکومت سرزمین موصب منصوب شد. حسین بن حمدان و ابوالهیجاء دست به شورش زدند که در نهایت به دست خلیفه دستگیر شدند. حسین بن حمدان در 306 ق. و ابوالهیجاء در 317 ق. به دست خلیفه به قتل رسیدند. ابوالهیجاء فرزند ناصرالدوله از سوی مکتفی بر ناحیه ی قردی، بازبدی و املاک پدر گماشته شد. (صص 193-195)
ناصرالدوله برای تقویت پایه های حکومت خود در منطقه سعی در کنار گذاشتن افراد خاندان حمدانی کرد و از این رو، عموهایش را به قتل رساند. در دوران امیرالامرایی امیر بجکم و ابن رائق آشفتگی اوضاع خلافت به حدی رسید که بریدیان و المتقی، خلیفه ی عباسی به ناصرالدوله حمدانی پناه آوردند. ناصرالدوله طی فرصتی ابن رائق را کشت و از سوی خلیفه برای خود و برادرش، سیف الدوله مقام دریافت کرد.
شکست بریدیان و تصرف عراق تا حدود بصره؛ اصلاح عیار دینار؛ و سامان بخشیدن به اوضاع داخلی و استقرار امنیت داخلی از اقدامات ناصرالدوله در زمان امیرالامرایی بود. با شورش ترکان علیه سیف الدوله وی به طرف بغداد فرار کرد و ناصرالدوله نیز با آگاهی از اوضاع به موصل فرار کرد و بدین ترتیب دوره ی امیرالامرایی ناصرالدوله به پایان رسید. (صص 205-225)
جانشین ناصرالدوله یعنی ابوتغلب در درگیری با آل بویه به قتل رسید و با مرگ وی، حکومت حمدانیان به پایان خود نزدیک شد. در سال 386 ق. مقلد عقیلی توانست با تصرف موصل از سوی آل بویه در آن جا به حکومت بپردازد و حمدانیان به کلی برافتادند.
عوامل زمینه ساز سقوط حمدانیان موصل عبارتند از: اختلاف و نزاع در درون خاندان حمدانیان؛ ورود آل بویه به صحنه ی سیاسی خلافت؛ همراهی نکردن قبایل عرب منطقه با خاندان حمدانیان؛ دخالت و حمله های رومی ها به قلمرو حمدانیان موصل. (صص 225-230)
فصل دوم: حمدانیان حلب. سیف الدوله به عنوان بنیان گذار حمدانیان حلب شناخته می شود. وی حکومت خود را در شمال شام که شامل قنسرین، حمص، عواصم و ثغور می شد، برپا کرد. سیف الدوله در جنگ های ناصرالدوله با بریدیان و ترکان، دست راست برادر خود بود. سیف الدوله پس از شورش ترکان در واسط، مانند برادرش به موصل فرار کرد. همسایگی دو حکومت اخشیدی و حمدانی که هر دو به سرزمین شام چشم دوخته بودند، به درگیری میان آن ها منجر شد. جنگ دو طرف به صلح انجامید و طی آن، حلب و شام در اختیار سیف الدوله و سایر بلاد شام در اختیار اخشید قرار گرفت و هم چنین مقرر شد سیف الدوله هر سال مبلغی را به اخشیدیان بپردازد. بیش تر دوره ی حکمرانی سیف الدوله در حلب به مبارزه با رومیان گذشت. در دوره پیش از تشکیل دولت حمدانی حلب، به علت تلاش های کراکوس پیروزی با رومی ها بود. در دوره ی تشکیل دولت حمدانی از 333 تا 349 ق. پیروزی بیش تر با سیف الدوله بود ولی از 349 تا 356 ق. به علت نبوغ نظامی فوکاس، رومیان پیروز شدند. (صص 231-249) با درگذشت سیف الدوله، عظمت حمدانیان از بین رفت. سعد الدوله، جانشین سیف الدوله، شهر حلب را آباد کرد و از سوی طائع، خلیفه ی عباسی، برای او لقب و خلعت فرستاده شد. او هم چنین با عضدالدوله دیلمی پیمان بست و اظهار اطاعت نمود. پس از سعد الدوله، سعید الدوله امارت یافت. سعید الدوله از ابتدا زیر نفوذ لؤلؤ غلام بود و در واقع حکومت در دست لؤلؤ بود. حکومت سعید الدوله برخی اصلاحات مالی و اقتصادی در جهت بهبود اوضاع مردم انجام داد ولی اوضاع بهتر نشد. با مرگ سعید الدوله عملاً حکومت حمدانیان پایان یافت. عوامل مؤثر در سقوط حمدانیان حلب عبارتند از: خودکامگی و تسلط غلامان بر امور؛ عدم همکاری دو شاخه ی حمدانیان موصل و حلب، جوان بودن جانشینان سیف الدوله؛ شورش قرمطیان؛ و شورش قبایل اعراب. (صص 232-264)
فصل چهارم: اوضاع اجتماعی، اقتصادی، اداری و فرهنگی حمدانیان. دولت حمدانی مانند بسیاری از دولت های مستقل آن دوره، عمرش کوتاه بود و در آن مدت هم بیش تر به تثبیت سلطه ی خود مشغول بود و فرصتی برای ایجاد نظام اداری ثابت پیدا نکرد. در واقع، حمدانیان موصل، والیان خلیفه ی عباسی بودند. بیش تر وزاری حمدانیان عنوان کاتب داشتند ولی عمکرد آن ها مشابه عملکرد وزرای خلفا بود. این کاتبان کاملاً تسلیم امر امیران بودند. عملکرد آن ها مانند وزرای تنفیذی بود و در امور دیوانی و مالی نقش معاونت را داشتند. بنیاد لشکر دولت حمدانیان بر قبایل عرب، غلامان ترک و گاه نیز مطوعه استوار بود. حمدانیان در زمان خود پیشرو کسانی بودند که در آن زمان به فرهنگ توجه داشتند. ابوالعشائر، ابوزهیر و ابووائل از جمله شاعران برجسته ی دربار حمدانیان موصل بودند. حلب در زمان سیف الدوله از لحاظ علمی و فرهنگی با بغداد رقابت می کرد. سیف الدوله به عنوان حامی و کانون عمده ی رونق ادبیات عرب و اسلام معرفی شده است که احیا کننده ی تمامی آداب و رسوم عربی - اسلامی است. ابوفراس حمدانی، ابوالطیب متنبی و کشاجم از شاعران برجسته ی حلب به حساب می آمدند. مهم ترین فیلسوفی که به دربار سیف الدوله روی آورد، ابونصر فارابی بود.
برخی از اقدامات حمدانیان حلب عبارت است از:
1- بنای گنبد بر مزار امام محمد بن علی (ع) و امام حسن عسکری (ع)؛
2- ساخت قبه ی مشهد امام علی (ع)؛
3- ساخت مقبره برای عمرو بن حمق خزاعی.
سیف الدوله اقداماتی در جهت احیای آثار تشیع انجام داد که از جمله آن می توان به اقامه ی اذان با شعائر شیعی، ضرب سکه به نام اهل بیت (ع) و بنای مشهد المحسن بن الحسین اشاره کرد. (صص 264-294)
راهنمای نقشه ی 1 که حدود دولت فاطمی را مشخص می کند، دارای اشکال است و مناطق اشاره شده در راهنمای نقشه، در خود نقشه وجود ندارد. هم چنین مطلوب تر بود که نویسنده در پایان کتاب، نام و مدت خلافت خلفای فاطمی را در جدولی ارائه می داد.
نویسنده: دکتر محمدعلی چلونگر
ناشر: دانشگاه اصفهان و سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)، 1390، 308 صفحه
مقدمه
فاطمیان و حمدانیان از دولت های مهم شیعه در سده های میانه بودند. فاطمیان با مذهب شیعی اسماعیلی از اواخر سده ی سوم تا نیمه ی سده ی ششم هجری در افریقیه و مغرب و سپس مصر حکومت می کردند. این حکومت در حکم رقیبی مهم برای دو سلطه ی دینی و سیاسی آن روزگار، یعنی خلافت عباسیان و سلطنت سلجوقیان به شمار می رفت و تهدیدی جدی برای آن دو بود.حمدانیان با مذهب شیعی امامی در سده ی چهارم هجری در موصل و حلب حکومت می کردند. اهمیت دولت حمدانیان در این نکته است که یکی از چندین دولت کوچک است که در دوران ضعف و قدرت مرکزی و تباه شدن هیبت عباسیان ظاهر شد و چون سدّ استواری در برابر یورش بیزانس که بیت المقدس را هدف گرفته بود، ایستاد. هم چنین پایتخت این حکومت، حلب، از مراکز مهم فرهنگی تمدن اسلامی در قرن چهارم به حساب می آمد.
معرفی نویسنده
دکتر محمدعلی چلونگر، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، از صاحب نظران برجسته در باب تاریخ دولت های شمال آفریقا، به ویژه فاطمیان است. ایشان کتاب ها و مقالات گوناگونی را برای روشن شدن ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دولت فاطمیان به نگارش درآورده است. کتاب زمینه های پیدایش خلافت فاطمیان که در سال 1381 به همت انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به چاپ رسیده، در واقع مقدمه ی برای کتاب تاریخ فاطمیان و حمدانیان به حساب می آید. در آن اثر، نویسنده زمینه های سیاسی، مذهبی، اجتماعی و اقتصادی گرایش به فاطمیان را در افریقیه شرح داده است. مقالات ایشان در مورد تاریخ فاطمیان به شرح ذیل است:- «نقد و بررسی اباحیگری فاطمیان و گرایش به ایشان». مجله ی زبان و ادبیات دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان. ش 26 و 27، پاییز 1380.
- «زمینه ها و علل اقتصادی گرایش به فاطمیان در افریقیه و مغرب». مجله ی تاریخ اسلام دانشگاه باقر العلوم، ش 13، بهار 1382.
- «درآمدی بر تاریخ نگاری فاطمیان». مجله ی آینه ی پژوهش، ش 84، بهمن و اسفند 1382.
- «پژوهشی درباره دارالعلم قاهره: کتابخانه و مرکز علمی آموزشی و تبلیغاتی فاطمیان». مجله ی مشکوه، ش 82، بهار 1382.
- «مناسبات فاطمیان و غزنویان». مجله ی تاریخ اسلام دانشگاه باقر العلوم، ش 19، پاییز 1383.
- «روابط و مناسبات فاطمیان مغرب و عباسیان (297-362 ق)». مجله ی تاریخ پژوهان، ش 11، 1386.
- «زمینه های سیاسی تشکیل خلافت فاطمیان در افریقیه». مجله ی زبان و ادبیات دانشکده ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان / ش 18 و 19 / پاییز و زمستان 1389.
- «موقعیت تجاری افریقیه و مغرب و نقش آن در تأسیس خلافت فاطمی». مجله ی تاریخ اسلام دانشگاه باقرالعلوم، ش 9، پاییز و زمستان 1389.
- «مقایسه و تحلیل سیاست های مذهبی فاطمیان در مغرب و مصر تا پایان الظاهر (297-427 ه.ق)». مجله ی پژوهش های تاریخی دانشگاه اصفهان، ش 9، بهار 1390.
- «علل و عوامل ناپایداری حکومت شیعی فاطمیان در مغرب». مجله ی شیعه شناسی (مؤسسه ی شیعه شناسی)، ش 34، 1390.
معرفی کتاب
کتاب تاریخ فاطمیان و حمدانیان دارای دو بخش است؛ بخش اول شامل هشت فصل به دولت فاطمیان اشاره دارد و در بخش دوم طی چهار فصل، به دولت حمدانیان پرداخته می شود. فهرست منابع و مآخذ فارسی و عربی و دو نقشه که بیان کننده ی حدود قلمرو حکومت های فاطمیان و حمدانیان است، صفحات پایانی کتاب را در بر می گیرد.بخش اول: تاریخ فاطمیان
در اولین فصل از این بخش، نویسنده به معرفی و بررسی منابع تاریخ فاطمیان پرداخته است. منابع تاریخی مربوط به فاطمیان به دو دسته تقسیم می شوند: منابع اسماعیلی و منابع غیر اسماعیلی. بیش تر منابع اسماعیلی فاطمیان با فروپاشی خلافت فاطمی و تصرف مصر به دست اهل تسنن در دوران ایوبیان و ممالیک از بین رفت. توجه مؤلفان اسماعیلی بیش تر معطوف به مسائل اعتقادی و دینی بود تا روایات و اخبار تاریخی.قاضی نعمان آثار مهمی در باب این حکومت نوشته است. مهم ترین تألیفات تاریخی وی، رساله ی افتتاح الدعوه و ابتداء الدوله است. افتتاح الدعوه، منبع اصلی همه ی نوشته های مورخان اسماعیلی و غیر اسماعیلی بعدی شد که این به علت نزدیکی زمان مؤلف به زمان دعوت فاطمیان و اهمیت رساله ی وی است.
تألیفات قاضی نعمان مشتمل است بر: المجالس و المسایرات و شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار. کتاب اول عمدتاً به مسائل دوره ی المعز اختصاص دارد. کتاب شرح الاخبار به بیان تاریخ الائمه از امام علی (ع) تا امام صادق (ع) است. در این کتاب به قیام فاطمیان در افریقیه و مغرب اشاره هایی شده است.
پس از تألیفات قاضی نعمان، کتاب عیون الاخبار از ادریس عمادالدین قرشی مهم ترین و مفصل ترین منبعی است که یک نفر اسماعیلی، سه قرن پس از سقوط فاطمیان یعنی در قرن نهم هجری نوشته است. این کتاب تاریخ عمومی اسماعیلیان از دوره ی پیامبر (ص) تا آغاز دعوت طیبی ها در یمن است. کتب شرح حال نویسی از منابع مفید در مورد تاریخ فاطمیان است. رساله ی سیره الحاجب جعفر بن علی از حاجب عبیدالله و استتار الامام علیه السلام و تفرق الدعاه فی الجزائر لطلبه از احمد بن ابراهیم نیشابوری است که هر دو درباره ی پیدایش و دعوت فاطمیان در مغرب است.
بخش دوم از منابع تاریخی فاطمیان، منابع غیر اسماعیلی است. اکثر این منابع به وسیله ی مورخان غیر اسماعیلی و اهل سنت نوشته شده است که نظری مغرضانه نسبت به آن ها داشتند.
ابن زولاق از مورخان برجسته ی تاریخ نگاری محلی و سلسله ای فاطمیان است که آثار متعددی شامل سیره الجوهر، سیره المعز، سیره العزیز و تاریخ مصر و اخبارها را نوشته است. ابن الصیر از مورخان معاصر فاطمیان، صاحب کتاب الشاره الی من نال الوزاره است که در مورد تاریخ وزاری فاطمی ابن کلث تا بطائحی نوشته شده است. پس از سقوط فاطمیان نیز آثار متعددی در مورد این حکومت نگارش شده است. کتاب اخبار ملوک بنی عبید و سیرتهم از ابن حماد صنهاجی، نزهه المقلتیت فی اخبار الدولیت از ابن طویر، اخبار مصر از ابن میسّر، البیان المغرب از ابن عذاری، و صبح الاعشی فی صناعه الانشاء از قلقشندی از جمله آثار تاریخ محلی فاطمیان به شمار می رود.
مهم ترین تاریخ سلسله ای و محلی فاطمیان به نام اتعاظ الحنفا فی اخبار الائمه الفاطمیان الخلفا از مقریزی است. او بسیاری از آثار گذشته را که در مورد فاطمیان بود و در حال حاضر وجود ندارد، در کتاب خود گردآوری کرده است. تواریخ عمومی مانند تجارب الامم مسکویه، تاریخ البشر ابوالفداء، تاریخ الاسلام ذهبی، تاریخ ابن الفرات و... آثاری هستند که در آن ها به تاریخ فاطمیان اشاره شده است. (صص 7-18)
فصل دوم با عنوان فاطمیان از آغاز تا تشکیل خلافت، با بحث پیدایش اسماعیلیه آغاز می شود. منازعه بر سر جانشینی امام صادق (ع) به ظهور فرقه های گوناگون انجامید که فرقه ی اسماعیلیه از جمله ی آن هاست. دو گروه به امامت اسماعیل، فرزند ارشد امام صادق (ع) قائل شدند:
اول؛ گروهی که مرگ اسماعیل در زمان پدرش را انکار کردند و معتقد بودند که وی قائم است. این فرقه «اسماعیلیه ی خالصه» لقب گرفتند.
دوم؛ گروهی که جانشینی امام صادق (ع) را برای محمد بن اسماعیل دانستند و ملقب به «مبارکیه» شدند. زیرا رهبرشان، مبارک از موالی اسماعیل بن جعفر (ع) بود. با مرگ محمد بن اسماعیل مبارکیه دو گروه شدند:
1- گروهی که امامت را در نسل محمد بن اسماعیل ادامه دادند. اسماعیلیانی که خلافت فاطمیان را در شمال آفریقا تشکیل دادند، از این دسته بودند؛
2- گروهی که مرگ محمد بن اسماعیل را انکار کردند و در انتظار رجعت وی به عنوان قائم ماندند. این گروه بعدها «قرامطه» شهرت یافت. دوره ی ستر و اختفا در نهضت اسماعیلی از آغاز این نهضت در نیمه ی سده ی دوم هجری شروع شد و تا تشکیل خلافت فاطمی در 297 ق. در مغرب، واقع در شرق آفریقا ادامه یافت. در این دوره، فرقه ی اسماعیلیه در دست سلسله ای از امامان مستور از نسل محمد بن اسماعیل قرار داشت که نهضت خود را از سلمیه واقع در شام رهبری می کرد. مهاجرت محمد بن اسماعیل از مدینه به عراق برای در امان ماندن از آزار و تعقیب عباسیان، آغاز ستر کامل رهبران اسماعیلی بود که تا تأسیس خلافت فاطمیان به وسیله ی عبیدالله مهدی ادامه یافت. پس از فوت محمد بن اسماعیل در فرغانه، عبدالله بن اسماعیل، احمد بن عبدالله و حسین بن احمد امام اسماعیلی شدند. (صص 19-28)
در سده ی سوم هجری دعوت اسماعیلیان گسترش فراوان پیدا کرد. آن ها در عراق، بحرین، شام، یمن و ایران به تبلیغ خود پرداختند. در 261 ق. عبدالله بن میمون معروف به قداه به عراق اعزام شد. در آن جا حمدان بن اشعث قرمطی از اهالی کوفه به مذهب اسماعیلی درآمد و نهضت اسماعیلیه را در جنوب عراق گسترش داد. داعی اسماعیلیان در سواحل خلیج فارس ابوسعید حسن بن ابراهیم جنابی بود، که دولت قرامطی بحرین را بنیان گذاشت. فعالیت اسماعیلیان در شام به وسیله ی زکرویه بن مهرویه و در یمن به وسیله ی ابن حوشب و علی بن فضل یمانی صورت گرفت. دعوت اسماعیلیان در ایران نیز از نیمه ی دوم سده ی سوم هجری در شمال غرب، غرب و مرکز ایران آغاز شد. (صص 28-38).
آغاز دعوت اسماعیلیان در افریقیه و مغرب مشخص نیست. اباعبدالله شیعی از سوی ابن حوشب، داعی اسماعیلیان یمن، در 280 ق. به مغرب اعزام شد. اباعبدالله دعوت خود را به عنوان «الرضا من آل محمد» آغاز کرد و موفق به جذب کتامی ها شد. اباعبدالله در مقابل ابراهیم دوم اغلبی قرار گرفت و تا 296 ق. کلیه ی افریقیه را از دست اغلبیان خارج کرد.
عوامل پیروزی اباعبدالله شیعی عبارت بود از: ایجاد یک پایگاه معنوی و موقعیت ویژه برای کتامه؛ استفاده از مناطق طبیعی و صعب العبور؛ بهره برداری از شیوه ی جنگ و گریز؛ اعزام گروه های اطلاعاتی و جاسوسی.
اباعبدالله پس از حدود دو دهه فعالیت، زمینه ی حضور عبیدالله مهدی را در افریقیه مناسب دید. وضعیت افریقیه و مغرب برای تشکیل دولت اسماعیلی به دلایل ذیل مناسب تر به نظر می رسد: ضعف و فروپاشی دولت اغلبیان؛ قدرت محدود خلافت عباسی در آن منطقه نسبت به مناطق شرق؛ پذیرش دعوت ابوعبدالله شیعی از سوی قبیله ی کتامه و بسیاری از قبایل دیگر. (صص 38-45) فصل سوم: خلافت فاطمیان در مغرب. با ورود عبیدالله مهدی در 297 ق. به رقاده، بزرگان قیروان با او بیعت کردند. اختلافات عبیدالله مهدی با ابوعبدالله شیعی مهم ترین حادثه در اوائل خلافت فاطمیان بود، که سرانجام ابوعبدالله به قتل رسید. اختلافات آن ها به مخالفت ابوعبدالله درباره ی میزان مالیات و هم چنین قدرت گیری فزاینده ی وی نسبت به عبیدالله مهدی بود. عبیدالله مهدی به علت حضور مخالفان مذهبی فاطمیان در قیروان و رقاده دستور ساخت شهر مهدیه را در جنوب قیروان صادر کرد. بسط قلمرو به ویژه به سمت شرق یعنی مصر، از اهداف عبیدالله مهدی به شمار می رفت. القائم پسر عبیدالله، فرمانده ی فتح مصر بود که طی دو حمله نتوانست مصر را فتح کند. (صص 45-53)
در زمان خلافت القائم، حمله به مصر ادامه یافت ولی محمد بن اخشید سپاه فاطمیان را مجبور به عقب نشینی کرد. مهم ترین واقعه ی دوره ی خلافت القائم، شورش خوارج به رهبری ابویزید مخلد بن کیداد خارجی بود، این شورش در نتیجه ی شکایت بربرها از وضعیت اقتصادی و نیز رقابت های میان زناته و صنهاجه در قلمرو فاطمیان پدید آمد. ابویزید مدت یک سال مهدیه را محاصره کرد ولی نتیجه ای در بر نداشت. (صص 45-56)
پس از القائم، المنصور بالله به تخت نشست. او اولین خلیفه ی فاطمی بود که در افریقیه متولد شده بود. وی در اولین اقدام، شورش ابویزید را سرکوب کرد. به علت آسیب شدید قیروان در شورش ابویزید، المنصور در 335 ق. دستور ساخت منصوریه را صادر کرد؛ این شهر با تقلید از نقشه ی شهر بغداد ساخته شده است. المنصور پس از هفت سال حکومت درگذشت و در عصر المعزلدین الله خلافت فاطمی بار دیگر روی آرامش به خود دید. هدف کلی المعز در حکومتش، دست نفوذ فاطمیان در برابر رقیبان خلافت - یعنی امویان آندلس، امپراتوری بیزانس و خلفای عباسی - بود. جوهر صقلی (سیسیلی) از سوی المعز مأمور فتح مغرب شد و با فتح فاس پایگاه امویان اندلس در 349 ق. به آسانی توانست بر تمام مغرب الاوسط و مغرب الاقصی مسلط شود. (صص 57-62)
اصلی ترین فصل کتاب «خلافت فاطمیان در مصر» نامیده شده است. در اصل تصرف افریقیه و مغرب، مقدمه ای بر فتح مصر دانسته می شود. استقرار حکومت فاطمیان در شام و برچیدن خلافت عباسیان، تنها از طریق مصر ممکن بود. وضعیت اقتصادی نامناسب سال های پایانی اخشیدیان و فساد بیش از حد دربار آن ها و هم چنین ارسال نامه از سوی بزرگان، تجار و گروه های نظامی مصر به المعز، زمینه را برای فتح مصر فراهم کرد.
تسلط فاطمیان بر مصر در 358 ق. با آرامش و بدون جنگ تحقق پذیرفت. جوهر، سردار فاتح فاطمیان لشکریان خود را در مرکز نظامی سیاسی جدیدی در چند کیلومتری فسطاط اسکان داد، این شهر «المدینه القاهره المغربیه» نامیده شد. جوهر نام عباسیان را از خطبه و سکه حذف کرد و نام المعز را جایگزین آن ساخت.
در 361 ق. انتقال خلافت فاطمی از منصوریه به قاهره نشانه ی پایان دوره ی فاطمیان در افریقیه بود. المعز کوشید تا پشتیبانی اسماعیلیان شرقی را به دست آورد و هدف از این ارتباط بهره گیری از خدمات اسماعیلیان مخالف برای تصرف سرزمین های عباسیان در شرق و جلوگیری از نفوذ اندیشه های خطرناک قرمطیان میان پیروان فاطمیان در شرق بود. (1) فعالیت المعز به نتیجه رسید و حکومت دست نشانده ی فاطمیان با مرکزیت شهر مولتان ایجاد شد. این شهر به عنوان دارالهجره ی اسماعیلیان در ایالت سند شناخته می شود. (صص 62-74) با مرگ المعز، پسر سومش یعنی العزیز بالله جانشین شد. دوران وی، عصر تحکیم ارکان دولت فاطمیان در مصر بود. العزیز در سال 368 ق. شهر مهم دمشق را به متصرفات خود اضافه کرد. المعز اولین خلیفه ی فاطمی بود که درصدد برآمد نفوذ خود را در نواحی تحت حاکمیت آل بویه افزایش دهد و با این دولت ارتباط برقرار کند. اما عواملی مانع پذیرش فاطمیان از سوی آل بویه شد: اول این که گسترش نفوذ فاطمیان در مناطق شرقی خلافت، مخالف منافع آل بویه بود. و دیگر این که به علت وجود رعایا و اهل لشکر اهل سنت در نزد آل بویه، نزدیکی به فاطمیان سبب خدشه دار شدن موقعیت حکومت نزد رعایای اهل سنت می شد. از سوی دیگر، هدف فاطمیان، تضعیف ساختار خلافت عباسی بود، در حالی که آل بویه خود در رأس این ساختار قرار داشت. (صص 74-80)
الحاکم از طریق سفیر خود تاهرتی تلاش کرد که حکام مناطق شرقی به ویژه محمود غزنوی را بسوی خود جذب کند. قتل تاهرتی به دست سلطان محمود غزنوی، نشان از بی علاقگی دولت غزنوی برای ارتباط با دولت فاطمیان است. القادر، خلیفه ی عباسی در مقابل دعوت فاطمیان در قلمرو خود سکوت نکرد. او جمعی از علمای شیعه و سنی را به بغداد فراخواند و از آن ها خواست طی مکتوبی خلفای پیشین فاطمی را دروغ زن و شیاد معرفی کنند و نسب آن ها را انکار نمایند.
در سال های پایانی حکومت الحاکم، ادعای الوهیت وی مطرح شد. حسن بن حیدره اخرم از داعیان فاطمی در آسیای مرکزی با حضور در مصر، ادعای الوهیت الحاکم را بیان کرد. طبق عقاید این فرقه، الحاکم تجسم خدا بود و دوره ی اسلام به پایان رسیده و شریعت آن ملغی شده است. حاکمیت فاطمیان به مقابله با این فرقه پرداختند. این مذهب جدید موحدین نام داشت که امروزه دروزیه خوانده می شود. پس از ناپدید شدن الحاکم، خواهرش ست الملوک پس از چهل روز اداره ی امور را در دست گرفت.
مهم ترین حوادث این عصر عبارت بود از:
1- الظاهر بسیار از فرمان های پدرش از جمله منع مسکرات و موسیقی و فشار بر یهودیان و مسیحیان را لغو کرد.
2- کسانی که دعوی الوهیت الحاکم را داشتند، تعقیب اخراج کرد.
3- انعقاد پیمان نامه میان الظاهر و بیزانس که طی آن، در مسجد جامع قسطنطنیه، خطبه به نام الظاهر خوانده شد و در مقابل، بیزانس اجازه ی تعمیر کلیسای ویران شده ی مزار مقدس در اورشلیم را صادر کرد. (صص 95-98)
المستنصربالله جانشین الظاهر شد. او حدود شصت سال حکومت کرد و دوران او را عهد وزراء نامیده اند زیرا قدرت از دست خلفا به دست وزراء افتاد. تنها وزیر با کفایت و توانا در این زمان، ابومحمد حسن بن علی یازوری بود. تشکیلات دیوانی او بر اصطلاحات کشاورزی تأکید داشت.
نزاع میان ترکان و سودانیان در سپاه فاطمی، به پیروزی ترکان به رهبری ناصر الدوله منجر شد. ناصر الدوله قدرت را از دست المستنصر خارج کرد و دستور داد در در اسکندریه و مناطق دیگر مصر سفلی خطبه به نام القائم عباسی خوانده شود. المستنصر برای رهایی از سرداران سرکش و ترکان درصدد بر آمد بدرالجمالی، سردار ارمنی و حکمرانی عکا، را به مصر دعوت کند. بدرالجمالی همه ی رهبران شورشی را کنار گذاشت و برای اولین بار در خلافت فاطمیان، وزیر السیف و القلم شد. در زمان او مکه فتح شد و اوضاع اقتصادی و اجتماعی بهبود یافت. (3) (صص 98-107)
اوضاع خلافت عباسی در زمان القائم به علت شورش لشکریان و استمرار نفوذ آل بویه در عراق آشفته بود. در همین زمان ابوالحارث ارسلان بساسیری از سوی القائم در عراق اداره امور را به دست گرفت. بساسیری در ادامه به اتهام کوشش در خلع خلیفه مورد بی مهری القائم قرار گرفت و به مکاتبه با المستنصر فاطمی پرداخت. در مقابل، القائم از طغرل سلجوقی بر ضد بساسیری کمک خواست. در این زمان شورش ابراهیم ینال سبب شد طغرل درگیر اوضاع داخلی شود. بسیاسیری از این موقعیت استفاده کرد، بغداد را فتح کرد و خطبه را به نام المستنصر فاطمی خواند. مدت حکومت بساسیری چندان طولانی نبود و زمانی که متوجه شد طغرل به سمت بغداد در حرکت است، از این شهر خارج شد و به کوفه رفت. (صص 107-116)
فصل پنجم: انشقاق و انحطاط در خلافت. پس از مرگ المستنصر نزاع بر سر جانشینی سبب شد اسماعیلیان به دو شاخه مستعلویان و نزاریان تقسیم شوند. نزاریان ایران پس از قتل نزار ارتباط خود را برای همیشه با مرکز خلافت فاطمیان قطع کردند. در زمان المستعلی جنگ های صلیبی شروع شد و صلیبی ها توانستند حیفا، قیساریه و بیت المقدس را فتح کنند.
با مرگ المستعلی، الآمر به خلافت رسید. خلافت الآمر به سه دوره تقسیم می شود: دوره ی اقتدار افضل بن بدرکه؛ دوره ی مشارکت مأمون بطائحی وزیر در قدرت؛ دوره ی اقتدار کامل الآمر.
افضل در این دوره توانست طی جنگ های صلیبی رمله را تصرف کند. الآمر جانشینی برای خود انتخاب نکرد و همین امر موجب بروز بحران در خلافت شد. در این بین عبدالمجید، بزرگ خاندان فاطمی قدرت را در دست گرفت و با لقب الحافظ خلیفه شد. الحافظ برای مشروعیت بخشیدن به خلافت خود سندی جعلی از الآمر نشان داد مبنی بر این که وی را جانشین کرده است.
چهار خلیفه ی آخر فاطمی مانند یک حاکم محلی نفوذ داشتند. الفائز بین سال های 549 تا 555 ق. خلیفه ی فاطمیان شد. عباس صنهاجی دو تن از برادران خلیفه را به قتل رساند و همین امر سبب شد خاندان حکومتی از طلائع بن رزیک، حاکم ارمنی اسیوط در مصر علیا درخواست کمک کند. با حرکت طلائع به سوی قاهره، عباس صنهاجی و خلیفه فرار کردند ولی در نهایت به قتل رسیدند. (صص 120-134)
فصل ششم: سقوط خلافت. طلائع، العاضد لدین الله را بر مسند خلافت نشاند ولی خودش تمام امور دولت را در دست گرفت. با قتل طلائع و فرزندش رزیک، شاور، والی مصر علیا، وزیر شد. در همان سال های اول وزارت بود که ضرغام شورش کرد. شاور از ضرغام شکست خورد و به نزد نورالدین زنگی، حاکم موصل، پناه برد و درخواست کمک کرد. این اقدام زمینه دخالت در حکومت مضمحل فاطمیان را فراهم کرد. اسدالدین شیرکوه از سوی نورالدین به مصر آمد. ضرغام پس از چند نبرد کشته شد و شاور دوباره وزارت را در دست گرفت. با مرگ شیرکوه، صلاح الدین ایوبی توانست منصب وزارت را در دست گرفت. با مرگ شیر کوه، صلاح الدین ایوبی توانست منصب وزارت را از خلیفه العاضد بگیرد و طی دو سال و نیم صدارت، موقعیت خود را چنان مستحکم کرد که آخرین قدم را برای ریشه کن کردن خلافت فاطمیان بردارد. تغییر خطبه به نام خلیفه ی عباسی، المستنصی توسط صلاح الدین ایوبی پایانی بر 270 سال خلافت فاطمیان بود. (صص 134-143)
فصل هفتم: تشکیلات سیاسی، دیوانی و دعوت فاطمیان. عصر فاطمیان به دو دوره تقسیم می شود:
اول؛ دوره ی ضعف خلفا که به صورت اسمی و ظاهری حکومت داشتند، شامل دوران المستنصر تا پایان خلافت فاطمی.
وزارت در مصر به دو دوره ی وزارت تنفیذ و وزارت تفویض تقسیم می شود. در نیمه ی اول حکومت فاطمیان، وزارت تنفیذ بود و وزیران طبق نظر خلیفه کار می کردند و واسطه ی خلیفه با مردم بودند. حسن بن علی یازوری آخرین وزیر دوره ی تنفیذ بود. این وزیران به «وزیران قلم» معروف بودند، زیرا از میان عمال غیر نظامی انتخاب می شدند. وزارت تنفویض از زمان بدرالجمالی شروع شد. این نوع وزیران دارای اختیارات کامل بودند و «وزیر السف» خوانده می شدند، زیرا منصب سپاهی داشتند.
مهم ترین دیوان های عصر فاطمی عبارتند از:
1) دیوان مجلس که نظارت بر دیوان های مالی دولت را برعهده داشت.
2) دیوان نظر که رئیس آن صلاحیت عزل و نصب مأموران دیوان های مالی را در اختیار داشت.
3) دیوان خاص که بر هزینه های خلیفه و کاخ نظارت می کرد.
4) دیوان رسائل یا دیوان انشاء.
5) دیوان الجیش و الرواتب.
از داعیان بزرگ فاطمی می توان به قاضی نعمان، حمید الدین کرمانی، موید الدین شیرازی و ناصر خسرو اشاره کرد. (صص 144-164)
فصل هشتم: اوضاع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی فاطمیان. از جمله برجسته ترین دانشمندان این عصر می توان به ابن یونس و ابوعلی حسن بن هیثم اشاره کرد. ابن یونس اولین کسی بود که فرمولی در مثلثات کروی ساخت و حسن بن هیثم بزرگ ترین فیزیکدان اسلامی و مخترع انحراف کوری است که دانشمندان اروپایی چون بیکن و کپلر از نظریات وی در مورد نور استفاده کرده اند. از مهم ترین مراکز علمی فاطمیان، الازهر، دارالعلم و کتابخانه ی سلطنتی بود. منابع مالی فاطمیان به دو صورت تأمین می شد: خراج و غنائم؛ و وجوه شرعی اسماعیلیان. شکوفایی اقتصادی دوره ی فاطمیان از اواسط دوره ی المستنصر به علت بحران های سیاسی رو به افول گذاشت. (صص 165-188)
بخش دوم: تاریخ حمدانیان
نویسنده مانند بخش نخست به معرفی و بررسی منابع دولت حمدانیان می پردازد. به طور کلی اطلاعات از دولت حمدانیان در سه دسته از منابع یافت می شود: 1) تاریخ های عمومی مانند تجارب الامم مسکویه، تاریخ ابن خلدون و تاریخ طبری؛ 2) تاریخ های اختصاصی مانند زبده الحلب من تاریخ حلب از کمال الدین ابن العدیم، اخبار الدول المنقطعه از ابن ظافر؛ 3) آثار ادبی و شرح حال مانند وفیات الاعیان ابن خلکان، معجم الادباء یاقوت حموی و دیوان متنبی. (صص 193-195)فصل دوم: حمدانیان موصل. حمدانیان به دو شاخه ی حمدانیان موصل و حمدانیان حلب تقسیم می شوند. نسب حمدانیان به ابوالعباس حمدان می رسد. خاندان حمدانیان در جرگه ی اعراب اصیل از شاخه ی بنی تغلب بودند. نخستین اخبار مربوط به حمدانیان به مبارزه ی آنان با خوارج در منطقه ی جزیره اشاره دارد. حمدان بن حمدون از سپاهیان حسن بن ایوب تغلبی به شمار می رفت که از سوی پدرش نیابت موصل را داشت. حمدان پس از مدتی به علت شورش علیه خلافت دستگیر شد. با دستگیری حمدان، فرزندش حسین درصدد برآمد کار پدر را جبران کند و به این خاطر به جنگ با هارون خارجی رفت و او را شکست داد. این پیروزی سبب آزادی پدرش حمدان و به دست آوردن مقام شایسته نزد خلیفه شد. در 293 ق. خورشید خاندان حمدانیان طلوع کرد و ابوالهیجاء برادر حسین بن حمدان به وسیله ی مکتفی به حکومت سرزمین موصب منصوب شد. حسین بن حمدان و ابوالهیجاء دست به شورش زدند که در نهایت به دست خلیفه دستگیر شدند. حسین بن حمدان در 306 ق. و ابوالهیجاء در 317 ق. به دست خلیفه به قتل رسیدند. ابوالهیجاء فرزند ناصرالدوله از سوی مکتفی بر ناحیه ی قردی، بازبدی و املاک پدر گماشته شد. (صص 193-195)
ناصرالدوله برای تقویت پایه های حکومت خود در منطقه سعی در کنار گذاشتن افراد خاندان حمدانی کرد و از این رو، عموهایش را به قتل رساند. در دوران امیرالامرایی امیر بجکم و ابن رائق آشفتگی اوضاع خلافت به حدی رسید که بریدیان و المتقی، خلیفه ی عباسی به ناصرالدوله حمدانی پناه آوردند. ناصرالدوله طی فرصتی ابن رائق را کشت و از سوی خلیفه برای خود و برادرش، سیف الدوله مقام دریافت کرد.
شکست بریدیان و تصرف عراق تا حدود بصره؛ اصلاح عیار دینار؛ و سامان بخشیدن به اوضاع داخلی و استقرار امنیت داخلی از اقدامات ناصرالدوله در زمان امیرالامرایی بود. با شورش ترکان علیه سیف الدوله وی به طرف بغداد فرار کرد و ناصرالدوله نیز با آگاهی از اوضاع به موصل فرار کرد و بدین ترتیب دوره ی امیرالامرایی ناصرالدوله به پایان رسید. (صص 205-225)
جانشین ناصرالدوله یعنی ابوتغلب در درگیری با آل بویه به قتل رسید و با مرگ وی، حکومت حمدانیان به پایان خود نزدیک شد. در سال 386 ق. مقلد عقیلی توانست با تصرف موصل از سوی آل بویه در آن جا به حکومت بپردازد و حمدانیان به کلی برافتادند.
عوامل زمینه ساز سقوط حمدانیان موصل عبارتند از: اختلاف و نزاع در درون خاندان حمدانیان؛ ورود آل بویه به صحنه ی سیاسی خلافت؛ همراهی نکردن قبایل عرب منطقه با خاندان حمدانیان؛ دخالت و حمله های رومی ها به قلمرو حمدانیان موصل. (صص 225-230)
فصل دوم: حمدانیان حلب. سیف الدوله به عنوان بنیان گذار حمدانیان حلب شناخته می شود. وی حکومت خود را در شمال شام که شامل قنسرین، حمص، عواصم و ثغور می شد، برپا کرد. سیف الدوله در جنگ های ناصرالدوله با بریدیان و ترکان، دست راست برادر خود بود. سیف الدوله پس از شورش ترکان در واسط، مانند برادرش به موصل فرار کرد. همسایگی دو حکومت اخشیدی و حمدانی که هر دو به سرزمین شام چشم دوخته بودند، به درگیری میان آن ها منجر شد. جنگ دو طرف به صلح انجامید و طی آن، حلب و شام در اختیار سیف الدوله و سایر بلاد شام در اختیار اخشید قرار گرفت و هم چنین مقرر شد سیف الدوله هر سال مبلغی را به اخشیدیان بپردازد. بیش تر دوره ی حکمرانی سیف الدوله در حلب به مبارزه با رومیان گذشت. در دوره پیش از تشکیل دولت حمدانی حلب، به علت تلاش های کراکوس پیروزی با رومی ها بود. در دوره ی تشکیل دولت حمدانی از 333 تا 349 ق. پیروزی بیش تر با سیف الدوله بود ولی از 349 تا 356 ق. به علت نبوغ نظامی فوکاس، رومیان پیروز شدند. (صص 231-249) با درگذشت سیف الدوله، عظمت حمدانیان از بین رفت. سعد الدوله، جانشین سیف الدوله، شهر حلب را آباد کرد و از سوی طائع، خلیفه ی عباسی، برای او لقب و خلعت فرستاده شد. او هم چنین با عضدالدوله دیلمی پیمان بست و اظهار اطاعت نمود. پس از سعد الدوله، سعید الدوله امارت یافت. سعید الدوله از ابتدا زیر نفوذ لؤلؤ غلام بود و در واقع حکومت در دست لؤلؤ بود. حکومت سعید الدوله برخی اصلاحات مالی و اقتصادی در جهت بهبود اوضاع مردم انجام داد ولی اوضاع بهتر نشد. با مرگ سعید الدوله عملاً حکومت حمدانیان پایان یافت. عوامل مؤثر در سقوط حمدانیان حلب عبارتند از: خودکامگی و تسلط غلامان بر امور؛ عدم همکاری دو شاخه ی حمدانیان موصل و حلب، جوان بودن جانشینان سیف الدوله؛ شورش قرمطیان؛ و شورش قبایل اعراب. (صص 232-264)
فصل چهارم: اوضاع اجتماعی، اقتصادی، اداری و فرهنگی حمدانیان. دولت حمدانی مانند بسیاری از دولت های مستقل آن دوره، عمرش کوتاه بود و در آن مدت هم بیش تر به تثبیت سلطه ی خود مشغول بود و فرصتی برای ایجاد نظام اداری ثابت پیدا نکرد. در واقع، حمدانیان موصل، والیان خلیفه ی عباسی بودند. بیش تر وزاری حمدانیان عنوان کاتب داشتند ولی عمکرد آن ها مشابه عملکرد وزرای خلفا بود. این کاتبان کاملاً تسلیم امر امیران بودند. عملکرد آن ها مانند وزرای تنفیذی بود و در امور دیوانی و مالی نقش معاونت را داشتند. بنیاد لشکر دولت حمدانیان بر قبایل عرب، غلامان ترک و گاه نیز مطوعه استوار بود. حمدانیان در زمان خود پیشرو کسانی بودند که در آن زمان به فرهنگ توجه داشتند. ابوالعشائر، ابوزهیر و ابووائل از جمله شاعران برجسته ی دربار حمدانیان موصل بودند. حلب در زمان سیف الدوله از لحاظ علمی و فرهنگی با بغداد رقابت می کرد. سیف الدوله به عنوان حامی و کانون عمده ی رونق ادبیات عرب و اسلام معرفی شده است که احیا کننده ی تمامی آداب و رسوم عربی - اسلامی است. ابوفراس حمدانی، ابوالطیب متنبی و کشاجم از شاعران برجسته ی حلب به حساب می آمدند. مهم ترین فیلسوفی که به دربار سیف الدوله روی آورد، ابونصر فارابی بود.
برخی از اقدامات حمدانیان حلب عبارت است از:
1- بنای گنبد بر مزار امام محمد بن علی (ع) و امام حسن عسکری (ع)؛
2- ساخت قبه ی مشهد امام علی (ع)؛
3- ساخت مقبره برای عمرو بن حمق خزاعی.
سیف الدوله اقداماتی در جهت احیای آثار تشیع انجام داد که از جمله آن می توان به اقامه ی اذان با شعائر شیعی، ضرب سکه به نام اهل بیت (ع) و بنای مشهد المحسن بن الحسین اشاره کرد. (صص 264-294)
ارزیابی
کتاب تاریخ فاطمیان و حمدانیان، پژوهشی بسیار مفید در باب این دو دولت به شمار می آید. نویسنده با تسلطی که بر منابع عربی و فارسی داشته، به خوبی توانسته از آن ها در جهت غنی تر کردن مطالب کتاب خود بهره ببرد. این کتاب صرفاً به بیان رویدادها و حوادث نپرداخته، بلکه در موارد متعدد به تحلیل وقایع و علل شکست ها و پیروزی ها نیز اشاره دارد. نویسنده در پاورقی، مطالب مختصر و در عین حال مفیدی را در مورد قبایل و جغرافیای تاریخی شمال آفریقا بیان می کند.راهنمای نقشه ی 1 که حدود دولت فاطمی را مشخص می کند، دارای اشکال است و مناطق اشاره شده در راهنمای نقشه، در خود نقشه وجود ندارد. هم چنین مطلوب تر بود که نویسنده در پایان کتاب، نام و مدت خلافت خلفای فاطمی را در جدولی ارائه می داد.
پی نوشت ها :
1- دفتری، فرهاد (1375). تاریخ و عقاید اسماعیلیه. ترجمه ی فریدون بدره ای. تهران: فرزان روز، ص 206.
2- برای اطلاع بیش تر از اقدامات الحاکم ن. ک به: چلونگر، محمدعلی (1390). تاریخ فاطمیان و حمدانیان. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت) و دانشگاه اصفهان، صص 83-87.
3- برای اطلاع بیش تر از اقدامات بدر الجمالی ن.ک به: چلونگر، همان: 102-106.
4- برای اطلاع بیش تر از فعالیت های داعیان فاطمی ن.ک به: چلونگر، همان: 158-164.