۱. مبنای مشروع بودن دفاع
حقوقدانان درباره فلسفه مشروع بودن دفاع نظرات متعددی ارائه دادهاند. سوآرز (ezrauS) حق دفاع مشروع را نتیجهء غریزی حفظ جان و موجودیت میداند و چنین اظهار نظر میکندکه این تمایلات در حیوان و انسان امری بدیهی است[ . خسروی، علیاکبر، حقوق بینالملل، دفاع مشروع، ص ۴۷ ]بِلی (illeB) ، ایالا (alayA) ، ولف (floW) و کارارا (ararraC) معتقدند که حق حیات ازحقوق طبیعی افراد بشر میباشد و هرگاه به جهتی از جهات این حق به خطر افتد و حفاظتاجتماعی کافی نباشد و یا اصلاً توسل به قوهء حاکمه و حمایت جامعه میسر نگردد، انسان آزاداست که به وسایل شخصی برای حفظ حیات خود اقدام نماید و همگی حقوق طبیعی[ . اصطلاح حقوق طبیعی یا فطری را در برابر حقوق موضوعه به کار میبرند. حقوق موضوعه مجموعه قواعدیاست که در زمان معین بر ملتی حکومت میکند و اجرای آن از طرف سازمانهای اجتماعی تضمین میشود، ولی حقوق فطری و طبیعی به قواعدی میگویند که برتر از اراده حکومت و غایت مطلوب انسان است و قانونگذار باید کوشش کند تا آنها را بیابد و راهنمای خود قرار دهد. (کاتوزیان، دکتر ناصر، فلسفه حقوق، ج ۱، ص ۲۶) در میان حکمای اسلام خواجه نصیر طوسی در کتاب اخلاق ناصری حقوق را به موضوعه و طبیعی تقسیم کرده است ] راضامن اجرای دفاع مشروع میدانند[ . علیآبادی، عبدالحسین، حقوق جزای عمومی، ص ۲۲۵ (۱۳۴۰) ] ژان ژاک روسو مبنای حق دفاع را حفظ حقوق اجتماعی میداند[ . کاتوزیان، ناصر، فلسفه حقوق، ص ۵۶ و ۵۷ . به عقیده روسو، انسان موجودی اجتماعی است و مکلف به رعایت حقوق و نظاماتی است که برای حفظ و بقای اجتماعاو لازم است. به محض اینکه این قرارداد اجتماعی، در اثر اقدام بیرویه و ضد اجتماعی فردی نقض گردید، عضوی که حقوق و منافعش به خطر افتاده، موظف است که حق و عدالت را به وسایل مقتضی برقرار سازد (باهری، دکتر محمد، حقوق جزای عمومی، ص ۲۴۲).] گروه سومی ازحقوقدانان معتقدند که دفاع در مقابل تعرض ظالمانه نوعی جبران بدی با بدی است. هگلمیگوید: «حمله، نفی حق است و دفاع، نفی این نفی و بنابراین اثبات حق.[ . باهری، محمد، همان، ص ۳۰۵.] گهیر (reyeG) معتقد است که دفاع پاداش مشروع بدی و زیانی است که از تعرض تولید میشود و بدین نحوبدی جبران شده و از جبران آن استقرار نظم جامعه نیز تأمین میگردد[ . همان. نظریههای دیگری درباره فلسفه حقوقی دفاع مشروع ارائه شده که برای رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری میشود. ر. ک. عباس اقبال، دفاع مشروع، ص ۱۹ تا ۳۶۲. تاریخچه دفاع مشروع در حقوق بینالمللمنشور ملل متحد و دفاع مشروع
در این قسمت ابتدا ماده ۵۱ منشور را ذکر کرده و سپس به تجزیه و تحلیل آن میپردازیم.در ماده ۵۱ منشور آمده است:در صورت وقوع حمله مسلحانه علیه یک عضو ملل متحد، تا زمانی که شورای امنیت اقداماتلازم را برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی به عمل آورد، هیچ یک از مقررات منشور به حقطبیعی دفاع مشروع خواه فردی یا دستهجمعی لطمهای وارد نخواهد کرد. اعضا باید اقداماتیرا که در اعمال این طرح به عمل میآورند، فوراً به شورای امنیت گزارش دهند. این اقدامات بههیچ وجه در اختیارات و مسئولیتی که شورای امنیت بر طبق این منشور دارد - و به موجب آنبرای حفظ و اعاده صلح و امنیت بینالمللی در هر موقع که ضرورت تشخیص دهد اقدام لازم بهعمل خواهد آورد - تأثیری نخواهد داشت.حقوقدانان از دو جهت در مورد ماده فوق بحث کردهاند: اول. نسبت میان ماده ۵۱ منشور و حقوق عرف بینالمللدوم. نسبت میان ماده ۵۱ منشور با دیگر مواد منشور آیا ماده ۵۱ منشور محدودیتی در اعمال حقوق عرفی دفاع مشروع وارد ساخته یا نه؟حقوقدانان در تفسیر این جمله از منشور «در صورت وقوع حمله مسلحانه» اختلاف نظردارند. عدهای تفسیر مضیّق از این جمله ارائه داده و معتقدند ماده ۵۱ دلالت دارد که دفاع تنهابعد از وقوع تجاوز مشروع است و قبل از تجاوز دفاع قابل قبول نیست. بنابراین ماده ۵۱حقوق عرفی دفاع مشروع را محدود ساخته است.فیلیپ جوپ مینویسد:ماده ۵۱ منشور، محدودیتهای بیشتری نسبت به استفاده از حق دفاع مشروع از خویشتن راعنوان میکند. از این حق در موردی میتوان استفاده کرد که حمله مسلحانه اتفاق بیافتد... اینمحدودیت در ماده ۵۱ ، قاطعانه آزادی عملی را که حکومتها طبق قانون باستان داشتندمحدود میکند. بر طبق قانون باستانی، در موردی که صدمهای یا آسیبی انتظار میرفت گرچههنوز حملهای صورت نگرفته بود، دفاع از خویشتن جایز بود. بر اساس منشور در مورد اظهارآمادگی نظامی کشور مجاور، تنها میتوان به شکایت و توسل به شورای امنیت اقدام نمود، ولیکشوری که مورد تهدید قرار گرفته است اجازه ندارد که در توسل به زور سبقت جوید[ . حقوق بینالملل (دفاع مشروع)، ص ۱۴۵ به نقل از: ۱۶۵.PP ،snoitan fo wal nredoM -A -pilihP -psseJ ]هانس کلن نیز در این مورد با فیلیپ جوپ موافق است. وی معتقد است که هیچ تفسیرموسّع از این ماده قابل پذیرش نیست و تنها در صورتی که حمله مسلحانهای شروع شدهباشد دفاع مشروع مجاز است و در صورت تهدید به تجاوز و حمله مسلحانه هیچگونهمجوزی برای دفاع وجود ندارد[ . همان به نقل از: .۳۴.P noitan detinu eht fo wal eht neseleK ] براون لی مینویسد: تفسیر مضیّق از مقررات منشور ازتفسیر موسّع آن شایستهتر است[ . همان به نقل از: .۳۴۱ -۳۴۰ pp tic -po ،ilnworB naL ]در مقابل، صاحبنظرانی هستند که معتقدند تصویب ماده ۵۱ منشور، هیچگونه محدودیتیبر اعمال حق دفاع مشروع وارد نساخته است. استون نوشته است:نه مفاد ماده ۵۱ منشور ملل، نه سوابق مربوط به تصویب آن و نه هدفهای اصولی منشور،منطقاً به ما این اجازه را نمیدهد که بگوییم مقصود از ماده ۵۱ محدود نمودن حق دفاعمشروع از تمام جهات بوده است. منظور طراحان منشور، محدود ساختن قدرت اعضا در مقابلقدرت ارکان سازمان ملل بوده، ولی در سایر موارد مثلاً موقعی که شورای امنیت اقدام ننماید -همچنانکه قبل از تصویب منشور میسر بوده - دولتها باید بتوانند از حق دفاع مشروع برایجبران حقوق تضییع شده استفاده نمایند[ . همان به نقل از: .۴۴ .p ،itc -po enotS ،suiiluj ]پرفسور «بووت» نیز از طرفداران این نظریه است وی بر این باور است که ماده ۵۱منشور استفاده از حق دفاع مشروع علیه خطر قریب الوقوع را قبل از وقوع حملهء مسلحانه،منع نمیکند[ . همان به نقل از: .۱۸۵ . pp -tic . po ،ttewoB.W.D ]۳ ]
شرایط دفاع مشروع
۱ - ۲. دوره باستان
دفاع مشروع حقوق طبیعی انسان بلکه لازمه ادامه حیات هر جانداری است. بر اساس اینحق از دوران باستان جنگها را به دو دستهء جنگهای مشروع و جنگهای نامشروع تقسیمکردهاند. سیسروس رومی (۱۰۶ - ۴۳ ق. م) اولین کسی است که نظریه جنگ مشروع را مطرحساخت و توانست در دوران باستان، توسل بی قید و شرط به زور و جنگ را تا اندازهایمحدود کند نظریه جنگ مشروع در ادیان الهی از جمله یهود، مسیحیت و اسلام مورد قبولواقع شده است. یهودیان معتقدند که مردمی برگزیده هستند و تمام جنگهایی که در جهتمنافع ملّت یهود انجام میدهند عادلانه و مشروع است[ . ضیائی بیگدلی، محمدرضا، «مشروعیت جنگ و توسل به زور از دید حقوق بینالملل»، مجله سیاست خارجی.]نظریه جنگ مشروع، با ظهور دین مسیح و اقتدار و نفوذ روزافزون علمای مسیحیت وشکلگیری «حقوق کلیسایی» به اوج تحول خود رسید[.DroitCanonique ] سن اوگوستین[ ۲.SaintAugustin. ] (۳۵۴ - ۴۳۰ م) اولین عالم مسیحی است که این نظریه را از دید مسیحیتمورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. وی جنگهایی را مشروع میداند که یا جنبه تدافعیداشته باشند و یا اگر هم تعرضی هستند، به تلافی تجاوز به یک حق و یا جهت جبرانخسارت صورت گرفته باشد. نفوذ نظریه آگوستینی، از دوران باستان به قرون وسطی کشیدهشده، بویژه قرنهای سیزدهم و چهاردهم توسعه بیشتری یافت و تعریفهای جدیدی یافت.در قرون وسطی سن توماس آکویناس (۱۲۲۵ - ۱۲۷۴ م) نظریه جنگ مشروع را درنهادهای حقوقی وارد کرد. نفوذ مسیحیت و کلیسا موجب شد تا جنگهایی که پادشاهان بهفرمان یا تأیید رهبران کلیسا و تحت پوشش طرفداری از مسیحیت انجام میدادند مجاز ومشروع و سایر جنگها حرام و نامشروع اعلام شوند.نمونه بارز جنگهای مشروع از دید سردمداران کلیسای مسیحی در دورهء قرون وسطیجنگهای صلیبی است. در اواخر قرن شانزدهم دو تن از علمای مسیحی اروپایی به نامهای«ویتوریا» (۱۵۴۶ - ۱۴۸۰ م) و سوارز (۱۶۱۷ - ۱۵۴۸ م) سعی کردند نظریه جنگ مشروع را تحتنظم و قاعده درآورند. طبق این نظریه جنگ مشروع جنگی است که دارای چهار شرط باشد.الف) «عنوان عادلانه» یعنی اعلام رسمی مقام صلاحیتدار؛ ب) «انگیزه عادلانه» یعنی انگیزه مبتنی بر عدالت و متناسب با مضارّ ناشی از جنگ باشد؛ ج) «ضرورت» یعنی فقدان دیگر راههای احقاق حق؛ د) «راهبری عادلانه جنگ» بهطوری که زمینه اعادهء نظم و صلح را فراهم سازد[ . «مشروعیت جنگ و توسل به زور از دید حقوق بینالملل»، مجله سیاست خارجی ]نظریه فوق هر چند گامی به پیش در جهت ضابطهمند کردن جنگ مشروع محسوبمیشد، اما با این حال خالی از ایراد نبود؛ از جمله طبق این نظریه مدعی در عین حال قاضیهم هست. زیرا هر کشوری خود در مورد انگیزه عادلانه بودن جنگ، ضرورت و راهبریعادلانه قضاوت میکند.در اسلام نیز جنگ مشروع به رسمیت شناخته شده است. با شرایط و ضوابط جنگمشروع در اسلام در قسمت اول آشنا شدیم.۲ - ۲. دفاع مشروع و میثاق جامعه ملل و پیمان بریان - کلوگ
در این مرحله تحولی که در مسأله ایجاد شد عبارت از اقدامهای بینالمللی جهت هرچهمحدودتر کردن دایرهء جنگهای مشروع بود. اولین گام در این مرحله میثاق جامعه ملل بود.به موجب بند ۱ ماده ۱۲ میثاق، اعضا جامعه توافق کردند که اگر میان ایشان اختلافی بروزکند موضوع را به داوری یا حل و فصل قضایی یا تحقیق از سوی شورای جامعه احاله کنند ودر هیچ مورد تا سه ماه پس از صدور حکم داوری یا رأی قضایی یا گزارش شورا متوسل بهجنگ نشوند. و براساس بند ۴ ماده ۱۳، اعضا توافق کردند که هر رأی یا حکمی که صادر شود،با حسن نیت اجرا کنند و علیه یک دولت - جامعه که آن را میپذیرد، متوسل به جنگ نشوند ونیز طبق بند ۶ ماده ۱۵ اگر یک گزارش شورا به اتفاق آرا مورد موافقت اعضا غیر از نمایندگانیک یا چند طرف اختلاف قرار گیرد اعضای جامعه توافق میکنند که با هر یک از طرفهایاختلاف که توصیههای آن گزارش را بپذیرد وارد جنگ نشوند.با تأمل در بندهای فوق بخوبی روشن میشود که میثاق جامعه ملل حداقل در سه مورد بهطور ضمنی جنگ را مجاز و مشروع شمرده است:۱. جنگ در پایان یک مهلت سه ماهه، پس از تصمیم داوری یا قضایی یا گزارش شورا.۲. جنگ علیه کشوری که تصمیم داوری یا قضایی یا گزارش شورا را نپذیرد و یااجرا نکند.۳. جنگ در حالتی که گزارش شورا به اتفاق آرا مورد تصویب قرار نگیرد.میثاق جامعه ملل صریحاً سخنی از دفاع مشروع به میان نیاورده است. شاید تدوینکنندگانمیثاق چنین تصوّر کردهاند که دفاع مشروع حق طبیعی شناخته شده است، لذا نیاز به پیشبینیآن نیست، اما پیمان بریان - کلوگ[ . در تاریخ ششم آوریل ۱۹۲۷ پیامی از طرف آقای بریان وزیر خارجه فرانسه در روزنامه آسوشیتدپرس به چاپرسید. در این پیام تقاضا شده بود که معاهدهء متقابل بین دو کشور برای عدم توسل به جنگ منعقد گردد. بعد از پاسخ وزیر خارجه آمریکا «کلوگ» قرارداد عمومی تقبیح جنگ به عنوان ابزار سیاستهای ملی در تاریخ ۲۷ اوت ۱۹۲۸ بین ۱۵ دولت به امضا رسید. این پیمان بریان - کلوگ یا پیمان پاریس نامیده شد ] که بعد از میثاق به تصویب رسیده در مقدمه تلویحاً دفاعمشروع را به رسمیت شناخته است. در این پیمان دولتهای عضو پذیرفتهاند که توسل به جنگ برای حل اختلافهای بینالمللیممنوع است و متعهد شدند که اختلافها و منازعات را تنها از راههای مسالمتآمیز حل وفصل نمایند. در این پیمان در دو صورت جنگ مجاز شناخته شده، یکی جنگ به عنوان دفاعاز خود و دیگری اقدام جمعی برای اجرای تعهدات بینالمللی[ . خسروی، علیاکبر، حقوق بینالملل (دفاع مشروع)، ص ۱۰۸ ]۳ - ۲. دفاع مشروع در منشور ملل متحد
مهمترین سند بینالمللی که دفاع مشروع را حق طبیعی کشورها شناخته، منشور ملل متحد وبویژه ماده ۵۱ آن است. بر اساس این ماده، در صورت وقوع حمله مسلحانه علیههر عضوی ازاعضای سازمان ملل متحد، تا زمانی که شورای امنیت اقدامات مربوط به حفظ صلح و امنیتبینالمللی را به عمل آورد، حق دفاع انفرادی و یا دستهجمعی برای کشور مورد تهاجم وتجاوز وجود دارد[ . همان]1 - ۳. دفع تجاوز
یکی از شرایط استفاده از حق دفاع مشروع وقوع تجاوز است. تا تجاوزی صورت نگیرددفاع صدق نمیکند، زیرا دفاع مشروع عبارت از دفع تجاوز است. مشکل اصلی در اینجاتعریف و حدود ثغور تجاوز و تشخیص مصادیق تجاوز است.چنانکه گذشت مهمترین اسناد بینالمللی درباره منع توسل به زور و تحریم جنگ، میثاقجامعه ملل و منشور ملل متحد است. هیچکدام از این دو سند مهم بینالمللی از تجاوز ومتجاوز تعریف مشخصی ارائه نداده است. در میثاق جامعه ملل ماده ۱۶ تشخیص تجاوز بهعهده اعضای جامعه گذاشته شده است، در حقیقت میثاق به اعضای خود در دفع تجاوزنوعی آزادی عمل داده است در حالی که در منشور سازمان ملل چنین آزادی عملی برایاعضا به رسمیت شناخته نشده است و اعضاء موظفاند در چنین مواردی نظریات شورایامنیّت، را به کار بندند.بعد از دو سند فوق مهمترین سند بینالمللی برای تعریف تجاوز، قطعنامه ۳۳۱۴ مجمععمومی[ . اجلاس ششم مجمع عمومی در سال (۱۹۴۸) تصویب کرد که تعریف تجاوز با اشاره به عناصر تشکیل دهنده آنامکانپذیر و مطلوب است و از دبیر کل خواست گزارشی دربارهء تعریف تجاوز تسلیم اجلاس هفتم نماید. از اعضای سازمان ملل متحد نیز خواسته شد نظراتشان را دربارهء تعریف تجاوز به دبیر کل تسلیم کنند. هنگامی که مجمع عمومی در سال ۱۹۵۲ اجلاس هفتم خود را تشکیل داد، پیچیدگیهای مسأله تعریف تجاوز و اختلاف نظر دولتهای عضو دربارهء آن، مجمع را واداشت تا برای بررسی مسأله کمیته ویژه متشکل از ۱۵ عضو تشکیل دهد. پس از ناکامی کمیته ۱۵ نقره کمیته ۱۹ عضوی و سپس کمیتهای با ۲۱ عضو در ۱۹۵۷ تشکیل شد و در هر بار به علت اختلاف نظر اعضا، کمیتهها با ناکامی روبرو شدند... سرانجام مجمع عمومی در ۱۸ دسامبر ۱۹۶۷ قطعنامه ۲۳۳۰ را تصویب نمود و در آن تصمیم گرفته شد کمیته ویژه دیگری مرکب از ۳۵ دولت برای رسیدگی به مسأله تعریف تجاوز تشکیل شود و در سال ۱۹۶۹ سه طرح در دستور کار کمیته قرار گرفت یکی از جانب شوروی و دیگری طرح ۱۳ کشور از جمله ایران و طرح سوم نیز توسط ۶ دولت استرالیا، کانادا، ایتالیا، ژاپن، آمریکا و بریتانیا عرضه شد. و در نهایت برای تسهیل تعریف تجاوز، متن تلفیقی جامعی تهیه شد... و پس از نزدیک کردن نقطه نظرهای مختلف تعریف تجاوز به صورت قطعنامه ۳۳۱۴ در ۱۴ دسامبر ۱۹۷۴ به تصویب رسید. (علیاکبر خسروی، حقوق بینالملل (دفاع مشروع) ص ۱۶۳ و ۱۶۴ و ۱۶۵) ] سازمان ملل است که در تاریخ ۱۴ دسامبر ۱۹۷۴ به تصویب رسید. در قطعنامهتعریف تجاوز، پس از یک مقدمه کوتاه در زمینه نقش تعریف تجاوز در تقویت صلح وامنیت بینالملل و نیز تأکید بر حل اختلافات از راه مسالمتآمیز و اشاره به حساس بودن شرایط برخاسته از وجود انواع سلاحهای دارای قدرت امحای گسترده و تأکید مجدد بروظیفهء دولتها در خودداری از کاربرد زور و محروم نمودن ملتها از حق تعیین سرنوشت،آزادی و استقلالشان و همچنین تأکید بر خودداری دولتها از اشغال نظامی سرزمین دولتدیگر، تعریف تجاوز در هشت ماده به صورت زیر بیان شده است:ماده یک: تجاوز عبارت است از کاربرد نیروی مسلح توسط یک دولت علیه حاکمیتتمامیت ارضی یا استقلال سیاسی دولتی دیگر، یا کاربرد آن از دیگر راههای مغایر با منشورملل متحد آن چنانکه در این تعریف آمده است.ماده دو: پیشدستی یک دولت در کاربرد نیروی مسلح مغایر با منشور، نشانهء اولیه اقدامیتجاوزکارانه به شمار خواهد آمد، گرچه شورای امنیت طبق منشور میتواند نتیجه بگیرد کهاحراز وقوع تجاوز با توجه به دیگر شرایط مربوط از جمله کافی نبودن شدت اقدامات بهعمل آمده یا نتایج آنها قابل توجیه نیست.ماده سه: قطعنامه هفت مورد از موارد تجاوز را نام برده از جمله اشغال نظامی، بمباران،محاصره بنادر یا سواحل یک دولت، حمله مسلحانه به نیروهای نظامی دولت دیگر، ادامهحضور غیر قانونی در کشور دیگر، اجازه استفاده از سرزمین توسط دولتی دیگر برای تجاوزبه دولت ثالث، اعزام دستهها، گروهها یا نیروهای نامنظم به منظور عملیات مسلحانه علیهدولت دیگر.ماده چهار: اقدامات برشمرده بالا دربرگیرنده همه موارد نیست و شورای امنیت میتوانداقدامات دیگری را احراز کند که طبق مفاد منشور، تجاوز به شمار میرود.ماده پنج: قطعنامه اعلام کرده که جنگ تجاوزکارانه را جنگ علیه صلح بینالمللی دانستهو تصریح کرده که هیچ گونه تصرف اراضی یا امتیاز ویژه ناشی از تجاوز، قانونی شناختهنشده و نخواهد شد.ماده شش: در این تعریف هیچ نکتهای نباید چنان تفسیر شود که دامنهء منشور، از جملهمقررات مربوط به زور را گسترش دهد یا محدود کند.در ماده هفت، حق ملتهای زیر سلطه برای مبارزه در راه رسیدن به هدفهای آزادیخواهانهشانرا به رسمیت شناخته است.ماده هشت: مقررات بالا در تفسیر و اجرا پیوند دارند و هر یک از آنها باید در چارچوبدیگر مقررات تفسیر شود.قطعنامه فوق در موارد دیگر به مباحث مختلفی در باب تجاوز پرداخته است. از جملهتعریف تجاوز، مصادیق، آثار حقوقی تجاوز، اقدامات تجاوزکارانه مستقیم و غیر مستقیم،راههای تشخیص متجاوز... که تحلیل حقوقی هر کدام نیازمند بحث و بررسی فراوانی استو ورود به آن مباحث از حوصله این نوشتار خارج است.آنچه تا کنون درباره تعریف تجاوز در حقوق و اسناد بینالمللی بحث شد درباره تجاوزدولتی به دولت دیگر بود. اما متجاوز به معنای حمله به افراد در حقوق داخلی کشورها موردبحث واقع شده است. در حقوق داخلی کشورها درباره حمله کننده، مورد حمله، موضوعحمله و نامشروع بودن حمله بحثهای مفصلی شده و در غالب موارد اتفاق نظر در این بابوجود دارد در این نوشتار به نقل بعضی از موارد اختلاف بسنده میکنیم.الف. حمله کننده:حمله کننده باید انسان مسئول باشد[ . اگر حمله از طرف غیر انسان یعنی طبیعت یا حیوان صورت گیرد عمل مدافع دو صورت خواهد داشت یا متوجهطبیعت و حیوان است یا انسان دیگر. در صورت اول از دو حال خارج نیست یا عمل که انجام شده به موجب قانون جرم است یا نه. اگر عملی که انجام شده در اصل جرم باشد مرتکب آن در چنین وضعیتی نه به عنوان دفاع مشروع بلکه به استناد حالت اضطرار مصون از مجازات خواهد بود و اگر جرم نیست از موضوع بحث خارج است. اگر عمل مدافع متوجه انسان باشد مثلاً برای گریز از خطر حیوان درنده کسی را مصدوم کند در اینجا نیز به استناد حالت اضطرار از مجازات مصون است، (باقری عباس، رساله دربارهء دفاع مشروع، ص ۴۰) ] تا به مقابله در مقابل دفاع مشروع صدق کند، حال اگرحمله کننده طفل غیر ممیز یا مجنون باشد دفاع در برابر آنان چه صورتی دارد؟ آیا بر این عملهم دفاع مشروع صدق میکند؟«دون دیو دووابر» نوشته است:اگر حمله از طرف آدمی غیر مسئول مثلاً یک نفر دیوانه صورت گیرد، شخص مورد حمله مدافعمشروع نخواهد بود؛ چون حملهای که از طرف دیوانه شود به معنای دقیق کلمه واجدخصوصیت نامشروع نیست، لکن شخص مورد حمله میتواند از حالت اضطرار استفاده کند[ . باقری، عباس، رساله دربارهء دفاع مشروع، ص ۴۰ پیر بوزا نیز همین عقیده را دارد[ . همان ]دکتر عباس باقری دراینباره نظر دیگری دارد و به عقیده وی دفاع در مقابل حمله دیوانهدفاع مشروع است:به عقیده ما چون عمل دیوانه مشروع نیست، بلکه دیوانه به جهات شخصی که مربوط به وجوداوست از مجازات مصون است، دفاع در برابر حمله دیوانه میتواند مشروع باشد[ . همان، «گارسون» نوشته است که باید توجه داشت این یک بازی الفاظ نیست، زیرا با اختلاف تعبیر نتایج کاملاً متفاوتی به دست خواهد آمد؛ مثلاً اگر عمل متقابل در برابر حمله این گونه اشخاص را بر مبنای دفاع مشروع توجیه نکنیم در صورتی که تشخیص دهیم برای مرتکب امکان فرار بوده است، دیگر نمیتوانیم او را از مجازات قتلی که مرتکب شده معاف نماییم. به لحاظ مسئولیت مدنی نیز مسأله متفاوت است، زیرا اگر چنین عملی را از مصادیق دفاع مشروع تشخیص دهیم مرتکب از لحاظ مدنی نیز مسئول خسارات وارده نخواهد بود در حالی که اگر به اتکای حالت اضطرار باشد مسئولیت مدنی به حال خود باقی است، (گارسون، شرح قانون مجازات، ج ۲، ص ۹۶) ]ب. مورد حمله:آیا دفاع مشروع تنها در صورتی صدق میکند که مورد حمله خود انسان باشد یا اینکه بر دفاعاز دیگری نیز دفاع مشروع صادق است؟ در قانون مجازات عمومی ماده ۱۸۴ تصریح دارد که بر دفاع از دیگری نیز دفاع مشروعصادق است:قتل و جرح و ضرب هرگاه در مقابل دفاع از نفس یا عرض یا مال خود مرتکب یا شخص دیگریواقع شود.قانون فرانسه ماده ۳۲۸ دلالت دارد که دفاع از دیگری دفاع مشروع است. در حقوقانگلستان در گذشته شرط مشروعیت دفاع از دیگری وجود خویشاوندی نزدیک بین مدافعو آن دیگری ذکر شده بود، لکن امروز در آن جا هم مثل دیگر ممالک دفاع از هر موجودی کهاحتیاج به دفاع داشته باشد مشروع است.[ . رساله دربارهء دفاع مشروع، ص ۵۵ ] ماده ۴۱ قانون جزای هلند ماده ۵۳ قانون جزایآلمان ماده ۲۳ قانون مجازات سوئیس... نیز به صراحت دفاع از دیگری را دفاع مشروعقلمداد کرده است.در اینجا موارد مبهمی نیز وجود دارد که کمتر در حقوق به آنها توجه شده است، از جمله:۱. اگر انسان به کمک شخصی که در ظاهر ضعیف و مورد ستم است برخاست، بعد معلومشد که آن شخص در حقیقت و واقع امر متجاوز بوده و این شخص با متجاوز همکاری کرده،آیا بر این عمل عنوان دفاع مشروع صادق است و در صورت ارتکاب جرم میتواند به عنواندفاع از مجازات مصون باشد؟ سفارش حقوقدانان آن است که برای احراز اینکه دفاع ازدیگری واقعاً دفاع است نه کمک به تجاوز لازم است پیش از اقدام به دفاع دقت و تحقیقداشته باشد.۲. آیا شرط دفاع از دیگری، استمداد اوست؟ اگر بدون استمداد به کمک رفت عمل اودفاع مشروع است یا نه؟ ج. نامشروع بودن حمله:دفاع باید در مقابل یک حمله نامشروع صورت گیرد. دفاع در برابر اقدام مشروع (حملهمشروع) قانوناً مشروع و مجاز نیست، مثلاً محکوم به اعدام نمیتواند در برابر مجری اعدامدفاع کند و او را مجروح سازد و یا محکوم به شلاق نمیتواند در برابر مأمور اجرای حکممرتکب دفاع شود.تمام اعمالی که قانون آنها را جرم شناخته و برایش مجازات تعیین کرده نامشروع است.د. تقارن حمله و دفاع و فعلیّت خطر:اکثر قوانین خارجی از جمله قانون مجازات عمومی فرانسه (ماده ۳۲۸) و قانون مجازاتسوئیس (ماده ۳۴) با عباراتی از قبیل «حمله کنونی» یا «ضرورت فعلی» لزوم تقارن دفاع وحمله را بیان کردهاند. برای روشن شدن عنوان تقارن لازم است بدانیم که حمله را در مقامتصوّر سه جور میتوان فرض کرد:۱. حمله احتمالی ۲. حمله فعلی یا قریب الوقوع ۳. بعد از وقوع حملهدر فرض اوّل دفاع مشروع نیست. زیرا وقتی خطر فوری و قطعی نیست امکان تأملو دست زدن به اقدامات قانونی برای او باقی است. و در فرض سوم موقعی که حملهواقع شده و صدمه وارد گردیده است، دیگر دفاعْ مشروع نمیباشد بلکه در این صورت۲ - ۳. تناسب عمل دفاعی با تجاوز
بخش دیگر از شرایط دفاع مشروع، تناسبی است که در عمل دفاعی باید رعایت شود.حقوقدانان عمل دفاعی را به شرط آن که توسل به زور ضروری باشد، یعنی راه دیگریبرای رفع متجاوز وجود نداشته باشد و بین عمل دفاعی با تجاوز تناسب باشد، مجاز ومشروع شمردهاند. در مبحث تناسب عمل دفاعی با تجاوز دو نظریه وجود دارد. بسیاری ازمؤلفین در تشخیص تناسب، صدمه و مضرّات ناشی از آن را ملاک قرار دادهاند و معتقدندصدمه ناشی از اقدام دفاعی را باید با صدمه احتمالی حمله مورد سنجش قرار داد و اگر بین آندو تناسب نبود دفاع خارج از حد ضرورت خواهد بود. در ماده ۲۴ قانون جزای آلمان آمده:«خسارت ناشی از دفاع نباید نامتناسب با صدمه ناشی از حمله باشد.»حقوقدانان به نظریه فوق اشکالات متعددی وارد ساختهاند که به بعضی اشاره میشود:۱. این نظریه عملی نیست، زیرا برای شخص مورد حمله و حمله کننده، صدمهای کهحمله در نهایت به بار خواهد آورد معلوم و روشن نیست تا دفاع متناسب با آن تنظیم گرددمضافاً بر اینکه گاهی برای دفع خطر کوچک اقدامات بزرگ ضروری است و اگر این اقداماتانجام نشود جلوگیری از تجاوز و حمله میسّر نخواهد بود.۲. اصولاً صدمات ناشی از جرائم را نمیتوان با هم سنجید، زیرا در سنجش دو چیز باهمیک مقیاس و محک مشترک باید در اختیار باشد، در حالی که در مورد صدمات وارده براشخاص چنین محکی وجود ندارد.۳. گاهی ممکن است دفع خطر مهمی با ارتکاب جرم خفیفتر امکانپذیر باشد، اماشخصی که مورد تجاوز واقع شده جرم مهمتری را مرتکب میشود. در این فرض بین صدمهناشی از دفاع و صدمه احتمالی خطر تناسب وجود دارد، اما هیچ اجباری به ارتکاب چنینجرم مهمی وجود نداشته. آیا این عمل از نظر حقوقی قابل بخشش است؟ نظریه دیگر در این باره آن است که ملاک و ضابطه تشخیص تناسب ضرورت است هرعملی که برای جلوگیری از حمله نامشروع ضروری باشد مجاز و متناسب است، اعم از آن کهصدمه ناشی از آن کمتر از صدمه احتمالی باشد یا بیشتر از آن باشد.یکی از طرفداران این نظریه نوشته است:باید این را بگوییم که موضوع بحث مسأله تناسب بین صدمهای که به طرف وارد میکنیم وصدمه احتمالی از خطر تهدید طرف نیست. این چنین تناسبی را در مجازات میتوان ملحوظداشت نه در دفاع. بنابراین ما به سؤال بال[ . اشاره به این سؤال دارد که آیا در دفاع رعایت تناسب شرط است؟] این طور جواب میدهیم که شخص حق دارد هرصدمه غیر قابل احترازی را که برای حفظ حقوقش ضروری باشد به طرف وارد آورد[ . رساله درباره دفاع مشروع، ص ۱۱۷ ]منبع مقاله: ترور و دفاع مشروع، پژوهشکده تحقیقات اسلامی،نشر زمزم هدایت(1386) صص 101-89
/ج