ابراز احساسات؛ کلامی یا غیرکلامی؟

بیان احساسات هم به صورت کلامی انجام می‌شود و هم به صورت غیرکلامی. هر دوی اینها در ارتباطی که ما با دیگران برقرار می‌کنیم، بسیار موثرند. آن قدر که حتی ممکن است در موفقیت، موقعیت کاری، زندگی، دوستی‌ها و
دوشنبه، 27 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ابراز احساسات؛ کلامی یا غیرکلامی؟
ابراز احساسات؛ کلامی یا غیرکلامی؟

 

نویسنده:دکتر بهروز بیرشک




 
بیان احساسات هم به صورت کلامی انجام می‌شود و هم به صورت غیرکلامی. هر دوی اینها در ارتباطی که ما با دیگران برقرار می‌کنیم، بسیار موثرند. آن قدر که حتی ممکن است در موفقیت، موقعیت کاری، زندگی، دوستی‌ها و به‌خصوص در محیط خانواده ما تاثیر فراوانی داشته باشند.
یکی از مشکلاتی که بعضی از افراد از آن رنج می‌برند این است که در بیان احساساتشان راحت نیستند یا نمی‌دانند چگونه این کار را انجام دهند. به همین دلیل نزدیکانشان فکر می‌کنند آدم‌های سرد، بی‌احساس و مغروری هستند که حاضر نیستند با آنها ارتباط دوستانه و نزدیکی برقرار کنند ولی وقتی نسبت به این افراد شناخت پیدا می‌کنند، متوجه می‌شوند که واقعا چنین نیست بلکه این ضعفی است که در بیان احساساتشان دارند بنابراین لازم است چنین کسانی روی ضعف خود کار و روابطشان را تقویت کنند. در این صورت هم شناخت و هم نزدیکی بیشتری بین افراد ایجاد می‌شود و همه در محیط خانواده، دوستان، همکاران و... تحت تاثیر این مساله قرار می‌گیرند و روابط شان بهبود می‌یابد.

فرزندان بیان احساساتشان را از والدین می‌آموزند

ما مراجعان زیادی داریم که از این ضعف شکایت دارند و گله می‌کنند که نه می‌توانند با والدینشان ارتباط خوب و نزدیکی برقرار کنند و نه حتی با همسر و بعضی از دوستان. واقعیت این است که آنها چنین رفتاری را از طرف پدر و مادرشان ندیده‌اند و در صحبت‌هایش هم به این موضوع اشاره می‌کنند که هیچ‌گاه ندیده‌اند که والدین‌ نسبت به یکدیگر چه به صورت کلامی و چه به صورت غیرکلامی ابراز علاقه کنند. در حالی که یک چهره باز، احساس پذیرابودن، یک لبخند و... تاثیر بسیار زیادی هم بین زن و شوهر و هم روی فرزندان دارد. افراد باید از والدینشان، بوسیدن و در آغوش گرفتن را یاد بگیرند تا بپذیرند که مورد علاقه و توجه هستند. متاسفانه بسیاری از زوج‌ها از این شکایت دارند که همسرشان به هیچ طریقی احساساتش را بیان نمی‌کند. بعضی گله می‌کنند که من می‌دانم همسرم یا پدر و مادرم مرا دوست دارد ولی هرگز این حس را بیان نکرده‌اند. وقتی در جلسات مشاوره با طرف مقابل صحبت می‌کنیم، می‌بینیم که می‌گوید: «چطور متوجه احساسات من نشده من کارهای زیادی برایش انجام داده‌ام، همین کارها نشان‌دهنده توجه و علاقه من بوده است.» به نظر من زمانی این ارتباط می‌تواند بسیار موثرتر و موفق‌تر باشد که فرد هم از زبان کلامی و هم از زبان غیرکلامی (یعنی زبان بدن) در بیان احساساتش استفاده کند. آن زمان است که می‌توان به طرف مقابل حس خوب دوست‌داشتن را منتقل کرد. وقتی چنین احساسی نشان داده شود، بی‌شک در طرف مقابل هم احساس بسیار مثبتی به وجود می‌آید. احساس پذیرفته شدن، احساس عدم تنهایی و اینکه فقط جنبه‌های منفی دیده نمی‌شود و فقط انتقاد نیست.
در ارتباط کلامی، در نظر گرفتن خیلی مسائل مهم است؛ مثلا تن صدا، نوع کلماتی که به کار می‌بریم، لحن کلام و... همه و همه می‌توانند در ایجاد احساس مثبت، احساس نزدیکی و پذیرش افراد موثر باشند تا اینکه فرد زبان گزنده‌ای داشته باشد، فقط نقطه‌ضعف‌ها را ببیند و بزرگ کند و هیچ تعریف و تمجیدی از طرف مقابل نکند. به‌خصوص اگر طرف مقابل اعتماد‌به‌نفس ضعیف و خودپنداری پایینی داشته باشد بیشتر دچار احساس عدم تایید و طردشدگی می‌کند.
ابراز احساسات؛ کلامی یا غیرکلامی؟

بیان احساسات را یاد بگیرید

ما همواره بر نقش خانواده و شکل‌گیری رفتار اولیه تاکید داریم. گاهی فردی به سن بلوغ رسیده و رفتارهای مختلف از جمله بیان احساسات را در خانواده یاد نگرفته است ولی دلش می‌خواهد با همسر، دوستان و اطرافیانش ارتباط خوب و مثبتی داشته باشد و احساساتش را بیان کند اما راه و رسم چگونگی آن را نمی‌داند یا خجالت می‌کشد احساساتش را بیان کند. چنین کسانی باید در این زمینه کار و مطالعه کنند و راهکارهای بیان احساسات را از طریق کتاب‌هایی که در این زمینه وجود دارد، یاد بگیرند. ضمن اینکه بهتر است چند جلسه‌ای را با یک مشاور یا روان‌شناس داشته باشند تا اصول کلی برقراری ارتباط را در این زمینه یاد بگیرند و شروع به تمرین آنها کنند.

احساسات بیان نکردنی نداریم

من فکر می‌کنم نوع انتقال احساساتمان در مورد مسائل مختلف متفاوت است وگرنه ما می‌توانیم تمام احساساتمان را منتقل کنیم و احساس بیان‌نکردنی نداشته باشیم. مثلا وقتی برخوردی بین دو نفر پیش می‌آید، می‌توانند به جای آنکه دعوا کنند و سروصدا راه بیندازند یا پشت سر یکدیگر مدام بدگویی کنند، خیلی راحت پس از مدتی که خشمشان فروکش کرد، به طرف مقابلشان بگویند: «من از دست تو ناراحتم، یا از دستت رنجیده‌خاطر شده‌ام. من عصبانی‌ام و...» البته تاکید می‌کنم نوع گفتار، لحن و کلام فرد در این قضیه موثر است. گاه این جمله‌ها با لحن خودخواهانه بیان می‌شود در صورتی که می‌توان آن را به آرامی بیان و بعد نشست و درباره آن صحبت کرد. نکته مهم دیگر شفاف صحبت کردن درباره موضوعی است که پیش آمده نه به‌اصطلاح تکه‌پرانی و در لفافه حرف زدن. باید شنونده خوبی هم بود زیرا ممکن است طرف مقابل پاسخی در این زمینه داشته باشد که شما هیچ‌گاه فکرش را هم نمی‌کرده‌اید باید از دید او هم مساله را احساس کنید. این کار می‌تواند بسیاری از سوءتفاهم‌ها و سوءبرداشت‌هایی که می‌تواند برای طرفین وجود داشته باشد را برطرف کند.

پی‌نوشت‌ها:

* روان‌شناس

منبع مقاله:هفته نامه سلامت



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما