ماهیت اسلامی قیام موسی پیامبر(آوریل 1920)
در گذشته های دور، همه ساله در فلسطین مراسمی دینی به صورت «فصلی» برگزار می شد، مانند فصل موسی پیامبر در بیت المقدس و فصل صالح پیامبر در رمله و فصل روبین پیامبر در جنوب یافا و ... پیدایش این مراسم هنگامی آغاز شد که مسلمانان پس از رهاسازی فلسطین از یوغ اشغال صلیبی، به مسیحیان اجازه دادند که برای زیارت اماکن مقدس به فلسطین بیایند و برای آنکه بار دیگر اندیشه سیطره مجدد فلسطین به ذهن زوار مسیحی خطور نکند، کوشیدند تا در مقابل گردهمایی انبوه زایران مسیحی، بیشترین تعداد از مسلمانان را یکجا گرد آورند تا هرگونه توطئه ای را خنثی سازند و چنانچه ضرورت اقتضا کند، مهیای درگیری باشند. این مراسم فصلی در دوران عثمانی نیز تداوم یافت؛ سپس رنگ دینی محض به خود گرفت و به صورت سنتی معمول، درآمد.(1)در 4/4/ 1920، در حالی که مردم شهرها و روستاهای فلسطین برای عزیمت به مرقد موسی پیامبر تجمع کرده بودند، ناگهان نخستین جرقه قیام زده شد. به هنگامی که مسلمانان رهسپار مرقد بودند، فردی از یهودیان یکی از پرچمهای مسلمانان را آلوده ساخت. مسلمانان نیز به وی امان نداده، کتکش زدند. به دنبال آن یهودیان دیگر مداخله کردند و اینگونه درگیری شروع شد.(2) مسلمانان شرکت کننده در مراسم، در نزدیکی ساختمان انجمن عربی متوقف شدند و خطبا بر بالای پشت بام ساختمان مذکور به سخنرانی پرداختند. ابتدا موسی کاظم حسینی (شهردار بیت المقدس) و سپس عبدالفتاح درویش و عارف العارف و خلیل بیدس و بالاخره حاج امین الحسینی با سخنرانیهای مهیّج خود، احساسات توده ها را ملتهب ساختند. در این هنگام یهودیان به مسلمانان توهین کردند و اوضاع بشدت متشنج شد.(3)... التهاب مسلمانان به اوج خود رسید. همگی فریاد می زدند:«دین محمد(ص) با شمشیر پایدار ماند» و چوبهایی را که در دست حمل می کردند، به نشانه خشم تکان می دادند.(4)
درگیریها به مدت یک هفته ادامه داشت. در 6 آوریل 1920، مقامات انگلیسی مقررات حکومت نظامی را اعلام کردند. این قیام به کشته شدن 5 یهودی و زخمی شدن 211 یهودی دیگر انجامید. اعراب نیز 4 شهید و 24 مجروح داشتند و 7 سرباز انگلیسی نیز زخمی شدند.(5) حاج امین الحسینی نقش عمده ای در رویدادهای این قیام به عهده داشت. « در مراسم فصل موسی پیامبر، حاج امین با استعانت از فکر توانای خود، اولین درس را به یهودیان آموخت.»(6)همچنین حاج امین شخصاً شرکت خود را در این رویدادها تأیید کرد.(7)
برخی از مورخین چون کامل خلّة، عبدالقادر یاسین(8) و رودلف پیترز(9) معتقدند که انگیزه های اصلی این قیام« ملّی» بوده است و در این مورد به ایستادگی تعدادی از مسیحیان عرب در کنار مسلمانان استناد می جویند. اگرچه این قیام در اوج پیدایش جریانهای ملی گرا بوقوع پیوست، شعارهایی در جانبداری از استقلال و آزادی و وحدت اعراب در خلال رخدادهای آن مطرح گردید و تعدادی از مسیحیان نیز در آن حضور داشتند، اما با این همه این قیام بنا به دلایل زیر ماهیت اسلامی داشته است:
1. اکثریت شرکت کنندگان در این قیام مسلمان بودند.
2. این قیام به سازماندهی و رهبری حاج امین الحسینی- شخصیتی که در محضر محمدرشید رضا اندیشمند و مصلح بزرگ اسلامی پرورش یافته بود-تحقق یافت.
3. بخش عمده شعارهای مطرح شده در این قیام اسلامی بوده است.
4. اگر مسیحیان با انگیزه ملی در این قیام حضور یافتند، این بدان معنی نیست که مسلمانان با انگیزه دینی در آن مشارکت ننمودند.
5. این قیام در مراسم فصلی دینی اسلامی که غلیان احساسات مسلمانان در آن به اوج خود می رسد، پدید آمد.
ماهیت اسلامی ژرف قیام موسی پیامبر را نمی توان نادیده گرفت، زیرا احساسات اسلامی فطری توده ها، بیش از عملکرد منفعل رهبران ملی در آن دخیل بوده است.
ماهیت اسلامی قیام مه 1921
یهودیان، شهر تل آویو را در مجاورت یافا احداث کرده و هزاران هزار یهودی در آن سکنی گزیده بودند. مهاجرت یهودیان به فلسطین بویژه از اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپای شرقی، پس از اشغال فلسطین توسط نیروهای انگلیسی رو به فزونی نهاده بود. شمار کثیری از یهودیان مهاجر، افکار کمونیستی را با خود همراه آوردند که این امر به طور ریشه ای و عمیق با ذهنیت مردم مسلمان فلسطین ناسازگار بود. بعلاوه یهودیان نشر افکار کمونیستی و اباحیگری و ترویج عقاید اشتراکی را در سرلوحه برنامه های تبلیغاتی خود قرار داده بودند.(10)در نامه ای که جمعیت اسلامی- مسیحی در یافا به کمیته مأمور تحقیق وقایع مه 1921 « های کرافت» ارسال نمود، تأکید شده بود که یهودیان همواره به هر کاری که باعث تحریک مسلمانان می شود، دست یازیده اند و حتی علناً و در همه جا شخصیت والای پیامبراکرم(ص) را به باد دشنام می گیرند. یکی از اعمال شنیع آنان این بود که گروهی از سربازان یهودی بر بالای منار مسجد « منشیه» رفته و سر و روی مسلمانان نمازگزار را آلوده کردند! سپس با علامت دادن به گروهی دیگر از سربازان یهودی، به اتفاق مسلمانان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و در مسجد را شکستند. اگر نیروهای پلیس وارد عمل نمی شدند، قطعاً این حادثه به درگیری سنگینی منتهی می شد.(11)
درگیریها و تنشها به مدت 15 روز ادامه یافت و طی آن صهیونیستها مرتکب اعمال وحشیانه ای شدند، به طوری که در آبادی « ملبس»، اعراب به اسارت یهودیان درآمدند و 50 تن از آنها به قتل رسیدند. وضعیت اجساد کشته شدگان که در گزارشهای پزشکی نیز به ثبت رسیده بود، حاکی از مثله شدن قربانیان بود. یهودیان تعدادی از مسلمانان را پس از شکنجه با آب نقره و آلات قتاله به شهادت رسانده بودند. همچنین در میان شهدا کودکان و زنان برهنه ای دیده می شدند که پس از تجاوز و دریدن شکم، در معرض دید یهودیان بر زمین افتاده بودند.(12)
در گزارش کمیته تحقیق، نارضایتی و انزجار اعراب از مهاجرتهای بی رویه یهودیان به فلسطین و چشمداشت صهیونیستها به زمینهای اعراب و پیامدهای تسلط سیاسی و اقتصادی یهود بر فلسطین، به عنوان عوامل اصلی به وجود آورنده اغتشاشات یافا ذکر گردیده بود...کمیته یاد شده متذکر شده بود که رفتار جوانان پسر و دختر یهود و طرز لباس پوشیدنشان و اعمال مخالف با عرف و سنت آنان، خشم اعرابی را که در « محیط مدارس محافظه کار اسلامی»پرورش یافته بودند برانگیخت.(13)
وقایع این قیام به خوبی نشان داد که کمونیسم و بی بند و باری و اباحیگری با عُرف و سنت مسلمانان تضاد دارد و مسلمانان به هیچ قیمتی حاضر نیستند اصول و معتقدات اسلامی خویش را زیر پا گذارند. بنابراین، توطئه صهیونیستها در اشاعه افکار کمونیستی و فساد، در قیام مه 1921، با ایثار و فداکاری مردم مسلمان فلسطین خنثی گردید.
ماهیت اسلامی قیام بُراق(1929)
وجه تسمیه «بُراق»( دیوار غربی مسجدالاقصی) به اسب بُراق که پیامبراکرم(ص) سوار بر آن در شب اسراء به آسمان عروج فرموده بود، باز می گردد. به اعتقاد مسلمانان این دیوار قسمتی جداناشدنی از مسجد الاقصی است و ارج و منزلت فراوانی در نزد مسلمان جهان داراست. یهودیان این دیوار را با نام « دیوار ندبه» می شناسند و طبق روش دیرین خود، در کنار دیوار براق تجمع کرده، به گریه و زاری می پردازند.در سالهای 28-1924 حرکت ملی فلسطین پس از یک دوره خمودگی و سکون، در پی برگزاری کنگره صهیونیستها در زوریخ و تجاوز یهودیان به براق شریف، جانی دوباره گرفت.(14)
یهودیان در 23 سپتامبر 1928 به مناسبت « عید آمرزش»، با سوء استفاده از گذشت و اغماض مسلمانان- که آنان را در انجام شعایر دینیشان آزاد گذاشته بودند- با چیدن صندلیها و نیمکتها و آویزان کردن چراغها به گردهمایی انبوه هم کیشان یهود در کنار دیوار براق، حالتی شبیه به اجتماع در کنیسه یهودیان دادند. مسلمانان از آن بیم داشتند که به مرور زمان یهودیان این وضعیت را همچون حقی مشروع جلوه دهند، لذا بلافاصله مجلس اعلای اسلامی، نسبت به این اعمال به دولت انگلستان اعتراض کرده و در مورد عواقب وخیم چنین عملکردهایی هشدار داد.(15)
علمای دینی مسلمان ضمن مخابره تلگرامهایی به مردم دیگر کشورهای اسلامی، خطرات موجود را گوشزد کردند و ضمن بحث و کنکاش درباره روش مقابله با یهودیان، « کمیته دفاع از براق شریف» را تشکیل دادند.در این بین، حاج امین الحسینی مفتی اعظم و رئیس مجلس اعلای اسلامی در برانگیختن احساسات مسلمانان ید طولایی داشت. مجلس اعلای اسلامی و کمیته دفاع از بُراق شریف، به منظور بررسی و تبادل نظر در مورد اوضاع بحرانی فلسطین، دعوتنامه هایی به سرشناسان مسلمان فلسطین، شرق اردن، عراق، سوریه، لبنان و هند ارسال نمود.
قضیه بُراق بُعد اسلامی وسیعی به خود گرفت و کنفرانس یاد شده در اول نوامبر 1928 به ریاست حاج امین الحسینی برگزار گردید. در این کنفرانس 700 شخصیت اسلامی از فلسطین و سایر کشورهای اسلامی حضور داشتند. کنفرانس نسبت به تلاش یهودیان جهت ایجاد حقی برای خود در محل براق شریف اعتراض نمود و آن را شدیداً محکوم کرد و از مقامات انگلیسی خواست تا مانع از اعمال یهودیان در تغییر وضعیت آن مکان مقدس شوند و هشدار دادند که در غیر این صورت مسلمانان خود را ملزم خواهند دید که به هر نحو ممکن از مقدسات و حق مشروع خود دفاع کنند.
کنفرانس همچنین مقرر نمود که تشکلی به نام « جمعیت حمایت از مسجدالاقصی و اماکن اسلامی» تأسیس شود تا با کمیته دفاع از براق شریف تشریک مساعی کند. از سوی دیگر، در 12 نوامبر 1928، امری وزیر مستعمرات انگلیس، در پارلمان این کشور اعلام کرد که دیدگاه دولت انگلیس در مورد چنین رویدادهایی، حفظ وضع موجود میان اعراب و یهودیان است. وی تأکید نمود که طرفین با انجام گفتگوی دوستانه! می توانند قضیه را به طور مسالمت آمیز حل و فصل کنند و حکومت « اعلی حضرت»! تمامی کوششهای خویش را بدین منظور مبذول خواهد داشت.(16) امری ضمن ابراز رضایت از عملکرد کمیسر عالی انگلستان در فلسطین، تصریح کرد که تمامی مساعی خویش را به کار خواهد گرفت تا وضع موجود همچنان حفظ شود و قول داد که در آینده نزدیک در مورد کل قضیه، « کتاب سفید»ی منتشر کند.(17) در « کتاب سفید»مذکور، وضعیت فعلی مسجدالاقصی و مالکیت مسلمانان بر دیوار براق تضمین شده بود و دولت انگلستان تنها برای یهودیان حق زیارت قائل گردیده بود. اما مقامات قیمومیت در انجام مفاد این کتاب طفره رفتند تا آنکه رخدادهای قیام براق 1929 پیش آمد.(18)
در اواخر مارس 1929 یهودیان بصراحت از حقوق خود! در حرم قدسی و دیوار بُراق و وجوب بازسازی هیکل سلیمان به جای مسجدالاقصی دم می زدند. خاخام رومانی طی نامه ای به مفتی گفته بود که باید مسجدالاقصی را به یهودیان واگذار کنید تا آنها بتوانند مراسم دینیشان را برگزار کنند!
از سوی دیگر، یهودیان در خفا آماده می شدند تا به تجاوزی مسلحانه علیه اعراب دست بزنند و براق شریف را بزور تصرف کنند.(19)
حاج امین الحسینی طی تلگرامی از وزارت مستعمرات خواست که در اجرای موارد مندرج در «کتاب سفید» شتاب بیشتری به عمل آورد. اما انگلیسیها نه تنها مواردی را که خود پذیرفته بودند انجام ندادند، بلکه برای اعراب به طور ملموس ثابت شد که مقامات قیمومیت مخفیانه سلاح سرد و گرم در اختیار یهودیان قرار داده اند و شمار زیادی از اعضای سازمانهای زیرزمینی و نظامی یهودی با تجهیزات نظامی از تل آویو به بیت المقدس منتقل شده اند.(20)
15 اوت 1929 در نزد یهودیان روز احیای خاطره ویرانی هیکل سلیمان بود. اتفاقاً روز بعد، هم با سالروز میلاد پیامبر(ص) و هم با روز جمعه مصادف بود. یهودیان در آن روز تظاهراتی تحریک آمیز در خیابانهای بیت المقدس به راه انداختند و ضمن خواندن سرودهای دینی، فریاد می زدند:« ... دیوار، دیوار ماست، وای به آنهایی که اماکن مقدس ما را آلوده کنند. مرگ بر دولت [ انگلیس]»!(21) سخنرانان یهودی نیز به پیامبرخدا(ص) و اسلام و امت اسلامی ناسزا گفتند که این بی حرمتی وقیحانه موجب خشم فراوان مسلمانان شده، احساسات و عواطف آنان را جریحه دار کرد. روز بعد، شیخ حسن ابوسعود از خطبای مسجدالاقصی، پس از پایان مراسم نماز جمعه، در جمع مسلمانان نمازگزار خطابه مهیّجی را ایراد نمود و احساسات حاضران را بیدار ساخت. سپس نمازگزاران در یک تظاهرات باشکوه به سوی دیوار بُراق به راه افتادند. هنگامی که مردم به پیاده رو نزدیک به دیوار رسیدند، نیمکتی را که یهودیان گذاشته بود در هم شکستند و تظلم نامه هایی را که یهودیان در شکاف دیوار جای داده بودند بیرون کشیده و آتش زدند.(22) درگیری خونینی میان مسلمانان از یک سو و یهودیان- که از طرف انگلیسیها پشتیبانی می شدند- از سوی دیگر درگرفت و به حومه شهر سرایت کرد و سرانجام به روستاهای مجاور کشیده شد. اخبار درگیری بسرعت در تمام فلسطین پخش گردید. اغتشاشات به بیسان و حیفا و یافا نیز گسترش یافت و صدها تن از طرفین کشته و زخمی شدند.اعراب کشته یا مجروح شده اکثراً از سوی سربازان و پلیس وابسته به دولت [انگلیس] هدف قرار گرفته بودند. نبردهای خیابانی پراکنده تا پایان ماه اوت تداوم یافت و بالاخره دولت قیمومیت با استمداد از نیروهای کمکی انگلیسی اعزام شده از مصر موفق گردید بر اوضاع تسلط یابد.
در پایان قیام براق، مقامات انگلیسی صدها تن از جوانان مسلمان عرب را بازداشت نمود و احکام جائرانه ای را در مورد آنان صادر کرد. 20 نفر از آنها به اعدام محکوم شدند که حکم صادره در مورد سه نفر از آنها( فؤاد حجازی، عطاالزید و محمد جمجوم) به اجرا درآمد و بقیه با یک درجه تخفیف، به حبس ابد گرفتار آمدند.
ناگفته پیداست که احکام صادره در مورد یهودیان انعطاف و نرمش بیشتری داشت و تنها یک نفر یهودی به نام خانکیز که قاتل یک خانواده شش نفره عرب بود به اعدام محکوم شد که سپس حکم صادره در مورد او به حبس ابد و بعد از مدتی به 15 سال زندان تغییر یافت. وی بعدها نیز مورد عفو قرار گرفت و از زندان آزاد گردید.(23)
یک بررسی اجمالی بوضوح نشان می دهد که انگیزه های مردم فلسطین در قیام براق تماماً اسلامی بوده است. در این خصوص، دلایل زیر قابل ذکر است:
1. اصل ماجرا مربوط به دیوار مسجدالاقصی بوده که نمادی از اعتقادات اسلامی مردم فلسطین است.
2. مردم مسلمان فلسطین اهانت و بی حرمتی به مقدسات اسلامی را تحمل نکرده و در این راه از نثار جان خود دریغ نکردند.
3. دخالت علمای دینی فلسطین در هدایت توده ها، از جمله حاج امین الحسینی و نقش شاخص وی در این قیام آشکار است.
4. فعل و انفعالات و پیامدهای این قیام اسلامی در خارج از مرزهای فلسطین نیز انعکاس گسترده ای یافت و حتی بسیاری از اهالی مسلمان اردن برای شرکت در جهاد و اعزام به فلسطین، اعلام آمادگی کرده بودند.(24)
پی نوشت ها :
1. امیل الغوری، همان، ص 45.
2. Frances Newton,Fifty years in palestine,(London:Coldharbour press Ltd.,1948)
pp.133-135
3. عبدالقادر یاسین، ...، ص 56.
4. خلیل اسکاکینی، کذا انایادنیا، ص 194.
5. عبدالوهاب کیالّی، ...، ص 123.
6. عجاج نویهض، همان، ص 319.
7. زهیر الماردینی، همان، ص 38.
8. الحرکه الوطنیه الفلسطینیه قبل 1948، ص 56.
9. الاسلام و الاستعمار، ص 120.
10. اکرم زعیتر، وثائق الحرکه الوطنیه الفلسطینیه، ص 61.
11. اکرم زعیتر، همان منبع، صص 58-61.
12. عبدالوهاب الکیالی، همان،صص 20-21 و اکرم زعیتر، همان، صص 73-74.
13. تقریر اللجنه الملکیه، همان، صص 69-70 و محمد عزة دروزه، فلسطین و جهاد الفلسطینین، ص 20 و عیسی السفری، فلسطین العربیه بین الانتداب و الصهیونیه، ص 79.
14. احمد الشقیری، همان، ص 114.
15.اکرم زعیتر، القضیه الفلسطینیه، ص 77 و محمد عزه دروزه، فلسطین و جهاد الفلسطینین، صص 20-21 و عبدالوهاب الکیالی، وثائق المقاومه الفلسطینیه العربیه، صص 126-129.
16. P.D.,Vol.222,Cols,472-473.
17.P.D.,Vol.222,Col.1362
18.P.D.,Vol.223.Col.10.
19. امیل الغوری فلسطین عبرستین عاماً، صص 109-111.
20. همان، صص 115-116.
21. زهیرالماردینی، همان، صص 62-63 و اکرم زعیتر، القضیه الفلسطینیه، ص 78.
22. عبدالوهاب الکیالی، تاریخ فلسطین الحدیث، ص 202.
23. عیسی السفری، همان، ص 128 و زهیر الماردینی، همان، ص 64.
24. محمد عزة دروزه، فلسطین و جهاد الفلسطینین، ص 22.