از ترکستان تا اسپانیا

دین اسلام در زمان حیات پیامبر اکرم در همه ی جزیره العرب انتشار یافت سپس به وسیله ی مسلمانان به دیگر سرزمین ها برده شد و به تدریج در مدتی کوتاه از سواحل افریقا و بلاد اندلس تا چین و اقاصی هند پیش رفت. این فتح و
دوشنبه، 18 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از ترکستان تا اسپانیا
 از ترکستان تا اسپانیا

نویسنده: دکتر علی محمّد الماسی



 

آموزه های اسلام چگونه جهانی شدند؟

دین اسلام در زمان حیات پیامبر اکرم در همه ی جزیره العرب انتشار یافت سپس به وسیله ی مسلمانان به دیگر سرزمین ها برده شد و به تدریج در مدتی کوتاه از سواحل افریقا و بلاد اندلس تا چین و اقاصی هند پیش رفت. این فتح و گسترش که بیشتر فتح فرهنگی و ایدئولوژیکی بود تا فتح نظامی - چنان که صاحب نظران بی غرض، از مذاهب مختلف گفته اند - همه ی مفاهیم خویش را به هر سو انتقال داد. ملت هایی که در قلمرو اسلام درمی آمدند با سنت اسلام آشنا می شدند که از جمله طلب علم و اهمیت دادن به اندیشه و کتاب بود. بدین گونه بود که از این سوی دنیای اسلام تا آن سوی آن، خورشید به هر جا که می تافت در واقع بر حرکت همه گیر دانش و آگاهی می تافت.
مسجدها، منبرها، محل های درس فقه و حدیث و ادبیات و تفسیر و تاریخ و کلام و عقاید و اخلاق و سیاست اسلامی و طبیعیات و طب و ... جهان اسلام را، در درون جهان خفته ی آن روز، کانون علم و دانش و مهد روشنفکری و اعتلای اندیشه کرده بود.
روزی که شاید در همه ی اروپا دوازده تن یافت نمی شدند که نوشتن و خواندن را بدانند، در نیشابور دوازده هزار قلمدان مرصع بیرون می آمد که تا یک حدیث را از زبان فرزند پیامبر بنویسند. علم و دانش همین گونه در سرتاسر شهرها و شهرک ها و روستاهای قلمرو اسلام رواج یافت. روحیه ی دانش طلبی در سرزمین ها سیطره جست. مراکز علمی، کتاب خانه ها و مدرسه بنیاد نهاده شد.
آبادی ها یکسره کانون علم و بحث شد. مکه، مدینه، کوفه، بصره، دمشق، صنعا، الجزیره، تلمسان، نجایه، احسا، ری، بلخ، بخارا، سمرقند، مرو، سرخس، چاچ، فرغانه، سند، طرابلس، انطاکیه، حلب، جبل عامل، واسط، قیروان، قاهره، بغداد، غرناطه، قرطبه، طیطله، فسطاط، اسکندریه، شهرهای ارمنستان، شهرهای آذربایجان، شهرهای طبرستان و...، در همه ی این جا بحث و آموزش و یادگیری و تعلیم رواج اصولی گرفت.
در این جا برای نشان دادن سهم عرب در دانش و تمدن اسلامی صرف نظر از مجاهدات و خون ها و شهادت های آنان در روزگاران نخستین اسلام و یاری کردن پیامبر اکرم (ص) و نقل و نشر اسلام و این که بسیاری از آثاری که به زبان های لاتین و عبری ترجمه شده از آثار عالمان و متفکران مسلمان عرب است و هم این که بسیاری از مراجع دینی نیز از میان عرب برخاستند، تنی چند از آنان را برای اطلاع خوانندگان می آوریم:
1- سعید بن جبیر واسطی (شهید به سال 95 ه. ق.) عالم تابعی، مجاهد اجتماعی و از مفسران مشهور اسلام. وی در راه مبادی اسلامی و مجاهدات دینی و اعتقاد به حکومت عدل به دست حجاج بن یوسف ثقفی، والی عراق، از سوی حکومت اموی با شکنجه و سختی بسیار شهید شد.
2- کمیت بن زید اسدی (شهید به سال 126 ه. ق.) خطیب، فقیه، حافظ قرآن و شاعر دینی، سیاسی، مجاهد شهید. این شاعر مبارز و مسلمان عرب نیز سرانجام در راه آرمان های اسلامی به شهادت رسید.
3- محمد فزاری غطفانی (متوفا به سال 161 ه. ق) عالم نجوم معروف، مؤلف (زیج فزاری) و سند هند کبیر؛ این کتاب تا زمان مأمون در قرن سوم تنها مبنای علم نجوم اسلامی بوده است. او نخستین کسی است که در اسلام اسطرلاب ساخته است. برخی ساختن اسطرلاب را به پدر او ابراهیم فزاری نسبت داده اند.
4- یعقوب بن اسحاق کِندی (متوفا به سال 250 ه. ق)، نخستین فیلسوف جامع و مشهور در اسلام بود، و اهمیت کِندی در فلسفه ی اسلامی و وضع اصطلاحات و تألیف و ترجمه در فنون مختلف علوم است.
او نخستین فیلسوفی بود که به فلسفه ی یونانی دست یافت و برای تطبیق آن با اسلام کوشید و تصنیف ها و شرح هایی بسیار نوشت. راجر بیکن، او و ابن هیثم و بطلمیوس را در یک شمار قرار داده است.

اخذ دانش مسلمین

چون دو سه قرن بر گسترش فرهنگ اسلامی گذشت و بر عمق یابی و غناپذیری علوم در اسلام و رونق گرفتن بازار اندیشه و ثبت اندیشه (تصنیف) و گردآوری دانش ها و فراهم آمدن فنون و مسائل (تألیف) افزوده شد، دیگر مردمان عالم و پیروان سایر مکتب ها و مذهب ها در نتیجه ی برخورد با مسلمانان و سفر به شهرهای اسلام از این فرهنگ یاد شده آگاه شدند.
در آن روزگار رقیب عمده ای که بر سر راه دین خدا بود، چنان که اکنون هم هست، مسیحیت بود، و این مسیحیت در دستگاه بسته ی واتیکان و نایب خدایی پاپ ها گرفتار بود. و خرید و فروش بهشت و جهنم و ممنوعیت از اندیشیدن آزاد و علمی و محرومیت از حکومت های مردمی و انسانی و اسارت در جنگل تفتیش عقاید و سوزاندن مخالفان و محاکمه ی دانایان و کشتن فرزانگان و خرافه ناپذیران، از عملکرد آن ها بود. این مسیحیت بیش از هر چیز از حرمت و تسامح اسلامی نگران شد و در برابر شکوه و عظمت تعالیم قرآن و الاهیات، منطق، فقه، اخلاق، و آداب اسلامی رنگ باخت و فرو افتاد. مهم ترین و ارجمندترین چیزی که نخست در اندیشه ی گرفتن آن از مسلمین بود دانش مسلمین و روحیه ی علمی علمای اسلامی بود که رهبران مذهبی و سیاسی مسیحیت را برای جلوگیری از نفوذ اسلام در میان مسیحیان و مسلمان شدن مسیحیان جهان به کارهایی چند از جمله تهمت زدن های سخیف و رذالت بار به اسلام وا داشت. یکی از کارهای مسیحیت و عوامل کلیسا این بود: در برابر اسلام ایستادن و گرفتن فرهنگ اسلام و محتوای آن و رنگ مسیحی زدن به آن ها؛ اسپانیا، سوریه، و عراق برای این منظور پل های خوبی بودند. جهان مسیحی می توانست در این سه مرکز با ایجاد رابطه میان روشنفکران و فاضلان خویش و روشنفکران و فاضلان مسلمان به مقاصد خود دست یابد.

قرون وسطی و ارتباط تعلیم و تربیت در جوامع مختلف

برای این که جریان تعلیم و تربیت را در قرون وسطی بررسی کنیم باید قبلاً روابط پیچیده ای را که میان مسیحیت و دانش قدیم به وجود آمده بود در نظر بگیریم. مسیحیان از ابتدا با تفکر و عقاید یهودی، یونانی، و رومی در تماس بودند. تأثیر عقاید یهود و لاتین در مسیحیت بسیار آشکار است و عقاید یونانی نیز از طریق یهودیانی که قبل از ظهور حضرت مسیح از تمدن و افکار یونانی اثر پذیرفته و بعد به دیانت مسیح گرویده بودند، در این دین رسوخ کرد. گواه این امر اثرپذیری مسیحیت از افکار افلاطونیان جدید بود که اتحاد واقعی خدا و بشر را تعلیم می دادند، و معتقد بودند که بشر در قید رنج مادی و بلایای تن گرفتار است و می تواند از راه ریاضت و چشم پوشی از مواهب جهان مادی و شرکت در مراسم مذهبی و اعتلای معنویت به خانه ی اصلی خود باز گردد.(1) بنابراین، رهبانیت در دین مسیح رایج شد و دیرنشینی به وجود آمد، اگرچه ریاضت و گوشه گیری از دنیا در قالب عرفان در هند قدیم هم وجود داشت.
علت انحراف و التقاط دین مسیح را باید در این دانست که آنچه از تعلیمات آن حضرت به ما رسیده است به طور مستقیم نیست. بلکه توسط حواریون اوست که طی قرون، انواع دخل و تصرف ها هم در آن ها به وجود آمده است.
همان طور که قبلاً خاطر نشان شد، تعلیمات جهان شرق، یعنی چین و هند و مصر، در غرب تأثیر فراوانی داشته است. رهبانیت هم از مصر و هند در مسیحیت رخنه کرده بود. بنابراین، مدارس اولیه ی مسیحیت هم در دیرها به وجود آمد.(2)
هدف از تعلیمات آن ها، همان طور که گفته شد، آماده ساختن افراد برای وارستگی و گوشه گیری از دنیا بود. شاگردان این مدارس به دو دسته تقسیم می شدند: عده ای که قصد ادامه ی خدمت در دیرها را داشتند، و عده ی دیگر که می خواستند در بیرون دیر کار کنند. روش ها بسیار خشک و همراه با خشونت بود و به دانش آموزان فرصت آسایش جسمی به ندرت داده می شد؛ برنامه ی تحصیلی عبارت از آموزش زبان لاتین و مطالعه ی هنرهای فرزانگی(3) بود.
همان طور که قبلاً گفته شد مسلمین، خاصه ایرانیان مسلمان، بسیاری از علوم و فنون را از راه ترجمه ی کتب به عربی و سپس به لاتین، به اروپای مسیحی وارد ساختند.(4) در میان دانشمندانی که آثار آنان تا همین اواخر رسماً در دانشگاه های اروپا تدریس می شد می توان ابن سینا و ابن رشد، دو دانشمند و فیلسوف بزرگ اسلامی شرق و غرب را، که در اروپا به اُوِروس(5) و اَوِسینا(6) شهرت داشتند، و خوارزمی و محمد زکریای رازی و ده ها تن دیگر را نام برد. تأثیر فرهنگ اسلامی و شرقی در اروپا به اندازه ای بود که آلبرت بزرگ، دانشمند مشهور مسیحی که در اروپا در سال 1193 به دنیا آمد، لباس علمای اسلام را بر تن می کرد و در پاریس کتاب های فارابی و ابن سینا و غزالی را تعلیم می داد(7).
بحث در این باره بسیار مفصل است که آن را به موضوع تاریخ تعلیم و تربیت در غرب محول می کنیم. چیزی که قابل ملاحظه است این است که کلیسای کاتولیک که خود را متولی کلیه ی امور مسیحیان در اروپا می دانست، اعتنای زیادی به دانش جدید نمی کرد و فقط آنچه را در شورای کلیسا قبول داشتند مجاز می دانست و افرادی را که به غیر از آن ها به علوم و عقاید دیگر روی می آوردند مورد تفتیش عقاید قرار می دادند و محاکمه و اعدام می کردند. به همین سبب بخشی از قرون وسطی را دوره ی تاریکی علم و دانش در اروپا نامیده اند. آن ها بشر را ذاتاً گناهکار می دانستند و برای این که از گناهان پاک شود می بایست نزد کشیش اعتراف کند و با پرداخت مبلغی، بخشش نامه دریافت کند. بنابراین، اگر کسی قادر به پرداخت پول نبود، محکوم به این بود که خود را گناهکار بداند، زیرا اصولاً ارتباط خلق با خالق به طور مستقیم مجاز نبود و چون کلیسا اجازه نمی داد که کتاب مقدس به زبان های محلی ترجمه شود و همه ی مردم نمی توانستند از لاتین، که زبان رسمی کلیسا بود، بهره مند شوند، امور عبادی شان می بایست حتماً از طریق یک واسطه، که همانا کشیش بود، انجام شود. لازم به تذکر است که از عوامل مهم دیگر دست یابی اروپاییان به علوم اسلامی، جنگهای صلیبی بود.(8)
در اواخر قرون وسطی مدارسی به نام مدارس شهری در اروپا به وجود آمد که سعی داشت تعلیم و تربیت را از انحصار کلیسا خارج کند و حالت جمود و خمودگی را برای پیشرفت خود بزداید. شیوه ای که در این دوره به وجود آمد روش اهل مدرسه یا مدرسیون بوده است. آن ها سعی داشتند تفکر منطقی را در تعلیم و تربیت وارد کنند و این روش در تحول حیات عقلی قرون وسطی اثر فراوانی به جای گذاشت و سبب پیدایش دانشگاه ها و مکاتب درسی گردید.(9)
اولین دانشگاهی که به صورت جدید در اروپا ایجاد شد، در قرن دوازده میلادی در شهر بولونی(10) ایتالیا بود.(11) گرچه دانشگاه هایی به شکل کنونی قبلاً در دنیای اسلام وجود داشت که نظامیه ها و غیره از آن جمله اند.
اولین دانشگاه های اروپا هم احتمالاً از روی الگوی آن ها گرفته و ساخته و تأسیس شده است؛ زیرا در افریقای شمالی و اسپانیا، مخصوصاً قرطبه و غرناطه و اشبیلیه، مدارسی به تقلید از نظامیه ها قبلاً به وجود آمده بود.(12)
خصوصیات تعلیم و تربیت قرون وسطی را می توان در اطاعت بی چون و چرا از اقتدار علمی و سلطه ی رسمی کلیسا و پذیرفتن عقاید و آرای آن ها خلاصه کرد، که هر گونه پرسش و استفسار را گناه می شمردند. ولی، همان طور که قبلاً گفته شد، در برابر کلیسا، مدرسیون پیدا شدند که به عکس آنان از تفکر علمی در تعلیم و تربیت طرفداری می کردند و پرورش توانایی تجسس و پژوهش را مطلوب می دانستند. اینان میان معتقدات مسیحیت و منطق ارسطویی پیوندی مستحکم برقرار کردند. همان طور که قبلاً گفته شد، در اثر حشر و نشر مسیحیان با مسلمانان و در ترجمه ی آثار قدیم از عربی به لاتین، و همچنین در اثر وجود جنگ های صلیبی، دیوارهای انزوا و جدایی ملل اروپایی فرو ریخته شد و با وجود بحران علم و تعلیم و تربیت و مشکلاتی که در قرون وسطی گریبان گیر آن شد، باز هم مردانی مثل راجر بیکن(13)، دانته (14)، پترارک(15)، ویکلیف(16)، هاس(17) و کپرنیک(18) در این دوره پیدا شدند.(19)

اسلام و نهضت رنسانس

برای این که بتوانیم نحوه ی پیدایش علوم جدید را شرح بدهیم بایستی بدانیم که این تحول مسبوق به چه سوابقی است. باید با دوره ی طولانی و بسیار ناشناخته و تاریک آن مرحله از آمادگی که به این تحول منجر شد آشنا شویم. و بالاخره باید سهم فرهنگ دوران کلاسیک و تمدن های پیش از آن، همچنین سهم اسلام، ایران، هند، و چین را در ساختمان علوم جدید تشخیص دهیم. بیش از هر چیز باید چگونگی پیدایش آن را بدانیم. چه چیزی موجب ظهور علوم جدید در ایتالیای قرن شانزدهم شد؟ چه چیزی باعث شکوفایی ناگهانی علم در انگلستان، فرانسه، و هلند قرن هفدهم شد؟
شکوفایی خیره کننده ی فرهنگ اسلامی در عمر کوتاه خود در عین این که وسیله ی انتقال فرهنگ کهن بود، محرکی نیز برای ترقی علوم به شمار می رفت.
می دانیم که رنسانس عنوانی است برای تحول اروپا از دوره ی قرون وسطی به عصر جدید.(20)

قرون وسطی و اسلام

قرون وسطی یا سده های میانه تقریباً از سال 476 میلادی آغاز شد و تا سال 1452 نزدیک به هزار سال ادامه داشت. قرون وسطی در تاریخ اروپا و مخصوصاً اروپای غربی به عنوان دوره ی بین قرون قدیم و قرون جدید است؛ ابتدا و انتهای دقیقی برای قرون وسطی نمی توان تعیین کرد. زیرا در مراحل ابتدایی و انتهایی این دوره، تحولات تدریجی بوده است. بعضی سال 476 میلادی را، که تاریخ سقوط امپراتوری روم غربی است، آغاز قرون وسطی می شمارند.
این زمان در تاریخ اسلامی مطابق است با حدود 100 پیش از هجرت تا حدود 850 ه. ق.. ملاحظه می کنید که در این روزگاران که بر اروپا و جهان، و مسیحیت قرون وسطی - که برخی آن را عصر ظلمت خوانده اند - چنین می رفت، در دنیای اسلام چه خبر بوده است؛ تا سال 850 ه. ق. ما چه فیلسوفان، متفکران، دانشمندان، مخترعان، تحول آفرینان، ادیبان، نویسندگان، پزشکان، و ... تربیت کرده بودیم و چه کسانی را که به جهان علم و بشریت تحویل داده بودیم. در قرون وسطی عامل عمده ای که به جهان مسیحیت مدد علمی و فکری رسانید و راه را برای جنبش های بعد باز کرد فرهنگ اسلامی بود.
در عصر رنسانس کاملاً طبیعی بود که مردم فکر کنند نهضت رنسانس دنباله ی مستقیم فرهنگ کلاسیک است و متفکران جدید از نقطه ای که قدما از حرکت باز مانده اند آغاز به کار کرده اند. ولی امروزه چنین فکری و حتی چنین مقصودی که متفکران جدید از اوج رونق فرهنگ کلاسیک راه خود را آغاز کرده اند بسیار باطل است. مسیر واقعی این جریان کاملاً متفاوت و بسیار پراهمیت بود. تمدن هایی که میراث فرهنگ کلاسیک را تصاحب کرده بودند می بایست سخت بکوشند تا آثار فرهنگی مزبور فکرشان را متحجر نسازد.
کشف آثار قدما پیش از آن که علت باشد، معلول بود. و از قدرت فکری پرتحرک علوم اسلامی در قرن نهم (قرن سوم هجری) و از علوم قرون وسطی در قرن دوازدهم و از علوم رنسانس در قرن پانزدهم سرچشمه می گیرد و با سقوط امپراتوری روم راه مبادلات فرهنگ باز شد. طولی نکشد که به این عوامل منفی آزادی بخش عامل مثبت افزوده شد - و آن ظهور و گسترش یک مذهب جهانی بود.
مسلمین در اروپا در حدود هشت قرن، یعنی از سال 92 تا 809 ه. ق. بر قسمتی از اسپانیا حکومت داشتند. علاوه بر آن جا دوران خلافت چهارده نفر فاطمیان مصر (از سال 296 - 567 ه. ق.) که همزمان با خلافت بنی عباس در عراق و امویان در اندلس(21) بود، در قاره ی افریقا و قلعه ی مهدیه ی قاهره ی مصر خلافت و حکومت کرده اند، در این مدت هم پیوسته گرفتار دشمنان مسیحی مذهب دارجی و یاغیان داخلی و اختلافات ملوک الطوایفی بوده اند. مع ذلک در همین مدت، و با همین مشکلات، تمدنی وسیع، فرهنگی مترقی، درباری با شکوه و جلال، پادشاهانی بزرگ، دانشمندانی به نام، و آثار علمی و صنعتی زوال ناپذیر داشته اند.
بیست و سه نفر از امرای اسلامی دست نشانده ی امویان در مدت چهل و شش سال (از 92 - 138 ه. ق.) حکومت اندلس را به دست داشته اند و چهل سلسله دولت های اسلامی اروپا از امویان قرطبه(22) تا سلاطین غرناطه(23) (امویان و حمودیان قرطبه و سی و هشت سلسله حکومت های ملوک الطوایف در سه دوره از حمودیان مالقه و جزیره ی خضراء تا پادشاهان غرناطه) که بیشتر این امیران به جز جنگجویی و تصرف مکان ها، زیاد به علم و ادب علاقه ای نداشتند و می توان از میان آن ها ابوالمطوف حَکَم را نام برد که پس از لشکری که به موریتانیا فرستاد تا بدین وسیله از توسعه ی فتوحات فاطمیان جلوگیری کرده باشد، بربرهای زناته (مغراوه و مکناسه) دعوت او را پذیرفتند و به نام او در منابر خود خطبه خواندند و از دعوت فاطمیان جلوگیری کردند. حَکَم اقسام علوم و فنون را ترویج داد و دانشمندا و اهل نقل را پیوسته مورد انعام و نوازش قرار می داد؛ او به جمع آوری کتب علاقه ی فراوانی داشت، به طوری که ابومحمدبن حزم از کسی که رئیس کتاب خانه ی سلطنتی بوده است نقل می کند که فهرست کتاب خانه چهل و چهار جلد بوده و در هر جلد بیست ورق تنها به اسامی دیوان ها اختصاص داشته است.
حکم، اندلس را به یک بازار بزرگ پُررونق تبدیل کرد که علم و ادب از هر ناحیه ای به آن وارد می شد. او کسان به اطراف و اکناف می فرستاد تا کتاب ها را برای او خریداری و جمع آوری کنند و در نتیجه کتاب خانه ی بی سابقه ای تهیه شد که 400 هزار کتاب داشت. حَکَم، 1000 دینار طلای خالص نزد ابوالفرج اصفهانی فرستاد و کتاب اغانی(24) را از او خواست. ابوالفرج پیش از انتشار اغانی در مشرق زمین نسخه ای از آن را به اسپانیا فرستاد.
کتاب هایی که در اندلس در زمان حَکَم فراهم شد در خاور و باختر بی نظیر بود، مگر آنچه از ناصر عباسی گفته اند. حکم در قرطبه بیست و هفت دبستان برای اطفال فقیر و مردم بی بضاعت تأسیس کرد و کتاب هم به آن ها داده می شد.
مراکش از تاریخ ابن فیاض نقل می کند که در ناحیه ی خاور شهر قرطبه هفتاد زن بودند که کار آن ها نوشتن قرآن به خط کوفی بود.(25)

سهم اسلام در تمدن انسانی

در این جا سهم اسلام را در پیشبرد مدنیت انسان بیان می کنیم و فقط مختصراً به شرح برخی اکتشافات بزرگی که بشر مدیون تمدن اسلام است می پردازیم و از فیلسوفان و نویسندگان مسلمان که آثار آن ها در تمدن اروپایی اثری ژرف به جا گذاشت نام می بریم.
علم هیئت: نخستین دانشی که دانشمندان اسلامی به آن توجه یافتند علم هیئت و ریاضیات بود، و این توجه تنها خاص علمای اسلام نبود، بلکه عده ای فراوان از خلفای شرق و پادشاهان اسپانیا و سلجوقی و خان های مغولی نیز به این علم علاقه ای خاص داشتند و به همین جهت رصدخانه های بزرگی در بغداد، قاهره، قرطبه، طلیطله، سمرقند، و... به وجود آمد.
تاریخ تشکیل مدرسه هایی برای آموزش علم هیئت به زمان خلافت منصور خلیفه ی عباسی (754 - 755) باز می گردد که شخصاً به این دانش علاقه داشت و در زمان خلافت هارون و مأمون کارهای بزرگی در این زمینه انجام گرفت و دانشمندان آن روزگار به تنقیح نظرات دانشمندان پیشین و رفع اشتباهات بطلمیوس و تصحیح جدول های یونانی پرداختند و اندازه گیری مدار بیضوی شکل خورشید و تعیین صحیح و دقیق طول سال به این مدارس نسبت داده می شود. همچنین علمای بغداد دریافتند که بلندترین خط عرض ماه غیرمنظم است؛ به وجود لکه هایی در کره خورشید پی بردند؛ مواقع خسوف را دریافتند؛ پیدایش شهاب های آسمانی را بررسی کردند؛ و در ثبات کره زمین شک کردند. در نتیجه راه برای اکتشافات دانشمندانی چون کپرنیک(26) و کپلر(27) باز شد. مدرسه ی فلکی بغداد این اکتشافات را در الجدول الدقیق نگاشت و یحیی بن ابی منصور نخستین مؤلف این کتاب شمرده می شود.
بنا به گفته ی گوستاو لوبون(28) فرانسوی، اعراب نه تنها علم هیئت را به حد کمال دارا بودند، بلکه جانشینان آنان نیز به گسترش این دانش و در همه سوی جهان پرداختند و مدرسه ی عالی و مهم هیئت بغداد به مدت هفتصد سال (از سال 750 - 1450) دایر بود.
فلسفه: تردید نیست که نمی توانیم تطور اندیشه ی اسلامی را در پهنه ی افکار فلسفی گام به گام پیگیری کنیم و گسترش این زمینه به حدی است که صفحات این کتاب برای شرح این حقیقت کافی نیست. فقط در این رهگذر می توانیم تأثیر اندیشه های اسلامی را در افکار فلسفه ی غربی به اندازه ای بس اندک بررسی کنیم.
مع الاسف برخی مغرضان و توطئه چینان خواسته اند به افکار فلسفه ی اسلامی بپردازند و بگویند که تبعیض های خشک دینی هرگز به مسلمین اجازه نمی داد نمو اندیشه داشته باشند، و حتی فاتحین اسلامی را به سوزانیدن کتابخانه های اسکندریه و مصر متهم ساخته اند. ولی هر کس که آگهی اندکی از تمدن اسلامی و سیر اندیشه های دانشمندان مسلمان داشته باشد به عکس این قضاوت غلط و مغرضانه حکم می دهد و این از انصاف به دور است که ما اندیشه های دانشمندان اسلامی را دنباله رو فلسفه ی یونانی بدانیم، زیرا آغاز تفکرات اسلامی به قرون اولیه ی این نهضت عالی دینی بر می گردد و تأسیس این افکار عالی از مطلع معتقدات یگانه پرستی برمی خیزد و توجه به ذات خداوند و یکتایی و قدرت و رحمت و دیگر صفاتش منشأ بینش ها و نهضت های علمی و فلسفی واقع می شود. و مدرسه هایی برای بررسی مسائل پیچیده ی کلامی قضا و قدر، جبر و اختیار، آزادی اخلاقی، غفران، ایمان، خلاقیت روحیه ی انسانی، و دیگر موارد به وجود می آید.(29)

احوال و آثار ابوریحان بیرونی(30)

هنگامی که دین اسلام در ایران انتشار می یافت مراکز مهمی در مدائن (در شهر تیسفون و سلوکیه) و بعضی از دیرهای مسیحیان بین النهرین در خوزستان، فارس، اصفهان، ری، مرو، و سمرقند در ایران سرگرم کار در ریاضیات، هیئت، نجوم، پزشکی، داروشناسی، و معدن شناسی بود که بعضی از آن ها مانند مراکز علمی جندی شاپور و مراکز علمی ری شهرت فراوان در ممالک مجاور ساسانی داشتند. بعد از آن که دولت عباسی به همکاری یا کوشش ایرانیان تأسیس و در خلافت منصور دوانیقی(31) در یک دهکده ی ایرانی به نام بغداد متمرکز شد، با توجه خاص خلیفه و با تشویق های بی حساب وزیران و ندیمان و سرداران و دبیران و رجال درباری خلافت، که قسمت اعظم آنان ایرانی بودند، دولت اسلامی در کار توسعه ی علوم دخالت مستقیم کرد. در این هنگام اولین کسانی که مورد استفاده قرار گرفتند علمای ایرانی ناحیه ی خوزستان بودند. پزشکان و ریاضی دانان و منجمان این نواحی برای خدمت در دستگاه های خلافت به بغداد منتقل شدند. زمانی که علمای متمرکز در مرکز جدید علمی یعنی بغداد، برای ترجمه و نقل، کتاب های پهلوی و یونانی و سریانی و هندی را انتخاب کردند، زبان رسمی تمدن اسلامی زبان عربی بود و تنها کوشش این علما و مترجمان بود که توانست یک زبان بدوی را در طی دو قرن به صورت یک زبان علمی در آورد، که کلیه ی کتاب های اساسی دنیای قدیم بدان نقل شد و از حیث کمال علمی از همه جلوتر افتاد. در انتقال علوم به زبان عربی، تدوین کتاب های علمی جدید، و قدم گذاردن در مراحل جدیدتری از ترقیات علمی، سهم اساسی و اصلی با علمایی بود که از ایران برمی خاستند.
این دانشمندان معمولاً از میان زرتشتیان و عیسویان و گاه یهودیان ایران ظهور می کردند، یعنی دین اسلام را می پذیرفتند و بعضی مدت ها دین اجدادی خود را نگاه می داشتند و به عنوان اهل ذمه در میان مسلمین زندگی می کردند و گاه مناصب عالیه ای مانند ریاست منجمان و پزشکان و یا پزشکی خاص و منجمی مخصوص خلفا و شاهان و سرداران متنفذ بزرگ را برعهده داشتند.
دوره ی اصلی ظهور علما و اعتلای علوم عملی در تمدن اسلامی قرن های سوم، چهارم، و پنجم هجری است، و در این مدت است که صدها دانشمند بزرگ، که غالب آن ها شهرت جهانی یافته اند، در شهرها و مراکز متعدد علمی ایران تربیت شدند و بعضی از آن ها هنوز هم بسیاری از حوزه های علمی را تحت نفوذ خود دارند - مانند: الفرغانی، خوارزمی، ابومشعر بلخی، رازی، ابوعلی سینا، ابوریحان، خیام، و بسیاری از این قبیل مردان نام آور که از چهره های درخشان تاریخ علم در جهان هستند. اهمیت هر یک از این دانشمندان در اکتشاف پاره ای از مسائل علمی یا تکمیل رشته ای از مباحث مختلف مربوط به علوم و جلوتر رفتن در مراحلی است که علمای حوزه های علمی قدیم مانند آتن و اسکندریه و ایران عهد ساسانی بدان ها رسیده بودند.
ابوریحان بیرونی یکی از چهره های درخشنده ی تاریخ علوم جهانی است که در بسیاری از مباحث دانش قدم های بسیار بلندتری از پیشینیان برداشته و در کارهای علمی او به تازگی های فراوان برمی خوریم. ارزش او تنها در این نیست که دانشمند بسیار مطلعی در انواع علوم از قبیل نجوم، ریاضیات، فیزیک، داروشناسی، معدن، تاریخ، جامعه شناسی، و جز آن هاست، بلکه ابوریحان محمد بن احمد بیرونی خوارزمی نام مشهوری در تاریخ تمدن اسلامی و تمدن جهانی است. اسم او عادتاً با لقب استاد همراه است؛ وی در خوارزم هفت سال سمت مشاور خوارزمشاه را داشته است و در دستگاه سلاطین غزنوی منجم خاص و از ندما و نزدیکان محمود و جانشینان وی بوده است. بیرونی در متون عربی به صورت البیرونی ضبط شده که اهالی خوارزم قدیم برای کسانی که از نواحی بیرون شهر بودند به کار می برده اند.
تحصیلات: وسعت اطلاعات ابوریحان مستلزم آن است که وی رشته های گوناگون از آداب علوم را در دوران جوانی فرا گرفته باشد. اصولاً همه ی دانشمندان بزرگ دوره ی اسلامی ایران در تحصیلات اولیه تقریباً یکسان بوده اند. همه از تعلم قرآن و خط شروع می کردند و سپس به کسب مقداری از مقدمات ادبیات و علوم می پرداختند، و بعد از این مقدمات بود که تحصیلات دقیق علما در رشته های مورد علاقه آغاز می شد.
ابوریحان هم یکی از این بزرگان است که در چند رشته از دانش بشری به عالی ترین مراحل که در عهد او می شناسند رسیده بود. کسی که شهرت استادی اصلی و واقعی را در فن تخصصی ابوریحان - یعنی هیئت و ریاضیات - دارد ابونصر منصوربن علی بن عمران از خاندان سلطنتی شاهیه معروف به آل عراق است. وی از ریاضی دانان قرن چهارم هجری و سراسر تمدن اسلامی است و وجود او - و ابوریحان بیرونی که متوالیاً در خوارزم ظهور کردند - نشان دهنده ی آن است که آن ولایت یکی از مراکز تعلیم علوم ریاضی و هیئت و نجوم بوده است.
ابوریحان بیرونی سفرهایی هم به خراسان، ری، طبرستان، گرگان، غزنه، و مهم تر از همه به هندوستان کرد. تاریخ وفات بیرونی در سال 440 و در سن بالا و سالخوردگی یعنی 78 سالگی بوده است.
کتب و آثار او: آثار بیرونی مانند معاصر پر کار او ابو علی سینا متعدد و مختلف و در موضوعات گوناگون است. علت این تنوع، وسعت اطلاعات او و همچنین تسلط وی بر چند زبان است.
کتاب هایی مانند آثارالباقیه، قانون مسعودی، و التفهیم کتبی در ریاضیات و هیئت و اسطرلاب، در گوهرشناسی و داروشناسی مجموع اوراقی که ابوریحان از آثارش تا سال 427، یعنی شصت و پنج سالگی برشمرده و صورت آن ها را در رسال ی فهرست خود ذکر کرده غیر از خود رساله ی فهرست، و غیر از سی و پنج کتاب دیگر که تعداد اوراق آن ها را معلوم نکرده است، به 6200 ورق می رسد. کتاب هایی از قبیل: الدستور، الصیدنه، الحماهر، و غیره که کتاب هایی بودند که از زبان هندی به عربی ترجمه کرده است. تألیفات او را تا 65 سالگی می توان گفت که 113 کتاب بود که برخی از آن ها را هنوز استاد در آن تاریخ به اتمام نرسانیده یا پاک نویسی نکرده بود. وی موضوعات این 113 کتاب را به ده دسته تقسیم کرده است:
دسته ی اول: شروح و تفاسیر کلمه ها در جداول نجوم و یا کتاب هایی که در علم هیئت و علوم وابسته به آن تدوین کرد.
دسته ی دوم: کتاب هایی که درباره ی طول و عرض بلاد و سمت های قبله تألیف کرد.
دسته ی سوم: تألیفات مربوط به علم حساب.
دسته ی چهارم: آنچه در موضوع شعاعات و ممر نوشت.
دسته ی پنجم: کتاب هایی که موضوع آن ها آلات نجومی بود.
دسته ی ششم: تصانیف مربوط به ازمنه و اوقات.
دسته ی هفتم: آنچه راجع به بحث در مسائل مختلف مربوط به علم هیئت و اجرام علوم است.
دسته ی هشتم: تألیفاتی که درباره ی احکام نجوم در آن ها سخن گفته است.
دسته ی نهم: قصص و حکایات.
دسته ی دهم: عقاید و آرا و ادیان و مذاهب.
بیشتر زندگانی این مرد بزرگ و دانشمند عجیب که در تاریخ علوم جهانی مقامی بسیار بلند دارد در تحصیل و مطالعه و تألیف سپری شد و مهم ترین اختصاص اخلاقی او مداومت در کارها و خستگی نایافتن از ادامه ی تحقیقات و مطالعات و کسب اطلاعات جدید در تمام مراحل عمر تا پایان حیات است.
وی مردی بود آزاده و از لحاظ اعتقادات مذهبی هیچ گونه تعصبی در قلم او مشاهده نمی شود، و بر اثر همین آزادی در اعتقاد است که قادر شد از حیث بیان مبانی و اصول اعتقادی ادیان و مذاهب عالم، آزادانه به تحقیق بپردازد و مخصوصاً مبحث مقایسه ی ادیان را که هنوز هم از اهم ابواب تاریخ عقاید و آرا در جهان است، پی ریزی کند و به کاری دست زند که تقریباً هیچ یک از علمای اسلامی حتی آنان که به تألیف کتب درباره ی ملل پرداخته اند فرصت توجه به آن را نیافته بودند.(32)

تفسیر

علم تفسیر از قرن دوم هجری و در قرون بعد ترقی وافر کرد. تألیفات مربوط به تفسیر فراوان است. در میان مفسران سنی معتبرترین و مشهورترین آنان را به شرح زیر نام می بریم:
1- طبری(33)، اصلاً ایرانی و از مردم طبرستان، مورخی نامی و فقیه بود. تفسیر قرآن وی مجموعه ای است فوق العاده وسیع و اساسی از آنچه قبل از زمان او در زمینه ی تفسیر تألیف شده و مورد قبول عامه بود.
2- تعالیمی(34)، فقیه از مکتب شافعی، مؤلف کتاب الکشف و البیان فی تفسیر القرآن.
3- زمخشری(35) از مردم خوارزم بود؛ مؤلف تفسیر کشاف عن حقایق التنزیل است. گرچه زمخشری معتزلی بود، با این حال تفسیر وی مورد قبول سنی ها است و آن را با اصلاحاتی که خود موافق با روح اهل سنت است به عمل آوردند و پذیرفتند.
4- بیضاوی(36) ایرانی و فرزند قاضی القضاه فارس بود. تفسیر وی تحت عنوان انوار التنزیل و اسرار التأویل بر پایه ی کشاف زمخشری و بسیاری منابع دیگر تألیف شده است ولی عدم دقت، کمبود بزرگ آن است و در هیچ یک از رشته هایی که بحث می کند کامل نیست، اعم از تفسیر تاریخی فرهنگ لغات نو و منطق الجدول و انشا و غیره.
5- رازی(37) ایرانی، عالم به معارف زمان خویش، یکی از تألیفات وی تفسیر قرآن است تحت عنوان مفاتیح الغیب یا تفسیر الکبیر. این تفسیر گرایش ضد معتزلی و در عین حال ضد ظاهری دارد، به دیگر سخن علیه جریان عقلی و استنتاجی در شریعت و همچنین قشریون است.(38)
دو تن از عالمان مصری به نام المحلی(39) و شاگرد وی به نام السیوطی(40) که عالم اولی کتاب تفسیر الجلالین را آغاز و دومی آن را به پایان رسانید. گذشته از این سیوطی کتاب الاتقان فی علوم القرآن را که مقدمه گونه ای است، بر تفسیر قرآن تألیف کرده است. - درباره ی تفسیرهای شیعیان و مفسران شیعی مذهب در فصل ویژه مربوط به تشیع سخن خواهد رفت، تأویل یا تعبیر کلام مجید بر حسب ایهام در تفسیر قرآن مقام خاصی دارد. این گونه تعبیر را بسیاری از مؤلفان شیعه و صوفیان مسلمان به کار بسته اند. از میان مفسران اخیر الذکر ابن العربی(41)، صوفی نامی معتقد به وحدت وجود از همگان ممتاز است. در شمار صد و پنجاه اثری که به دست ما رسیده یکی هم کتاب التفسیر است که به قول بروکلمان تفسیر قرآن را از نظرگاه صوفیه نوشته است. در این کتاب تأویل قرآن به حد اعلا رسیده است.
پس از تسخیر سرزمین های بیزانس و ایران به دست اعراب، ساختن و پرداختن احادیثی که جنبه ی حقوقی داشته باشد، به سبب لزوم تدوین موازین استوار قضایی در قلمرو خلافت ضرورت پیدا کرد. فاتحان مایل بودند بسیاری از موازین حقوق بیزانس و ایران عهد ساسانی را قبول کنند زیرا که موازین مزبور در جامعه ی فئودالی در حال تکوین، اهمیت حیاتی داشتند.

کلام

در عربی به معنی لغوی «سخن» و اصطلاحاً به معنی اصول لایتغیر الاهیات است. مؤسسان کلام علمای الاهیات قرن چهارم هجری، اشعری و ماتریدی شمرده می شوند، گرچه پیش از ایشان هم کسانی در این راه گام نهاده بودند. اشعری(42) در آغاز معتزلی و شاگرد عالم معروف معتزله ی جبائی بوده است. ولی بعدها به مطالعه ی احادیث پرداخت و بدین نتیجه رسید که اصول و مبانی اسلامی در معتقدات معتزله قابل گنجایش نیست. اشعری با معتزله قطع رابطه کرد و به مذهب شافعی گروید. ولی با وجود آن که در مسائل حقوقی از شافعیان متابعت می کرد در مورد الهیات اسلامی از خویشتن نظرهایی مدون ساخت که به نام وی، اشعری معروف است.
بحث در این که آیا اسلام از علم به معنای دریافت واقعیات دفاع می کند و آن را ضروری حیات انسان ها تلقی می کند یا نه، درست مساوی است با بحث در این که آیا اسلام از اسلام دفاع می کند و آن را ضروری حیات انسان ها تلقی می کند یا نه. با نظر به متن مکتب اسلام، طرح چنین مسئله ای کاملاً نابه جا و غیر منطقی است. لذا این سؤال را باید به طور جدی مطرح کرد که چه علتی باعث شده است که مسئله ی مزبور مطرح شود. به نظر می رسد دو موضوع اساسی علت مطرح کردن این مسئله شده است:
موضوع اول: وجود برخی از احکام و تکالیف در اسلام است که فلسفه ی آن ها قابل درک همگانی نیست. این احکام و تکالیف امور تعبدی نامیده می شود. مانند کیفیت نماز، روزه، و حج. استناد به این موضوع برای اثبات این که اسلام علم را ضروری حیات نمی داند و از آن دفاع نمی کند کاملاً غیرمنطقی و نابه جاست، زیرا اولاً اگر بنا باشد که بشر فلسفه و چون و چرای همه ی آنچه را که می گوید و می اندیشد بداند، در هر دورانی و در هر جامعه ای اگر به عدد انگشتان دست چنین انسان هایی پیدا شوند، به طور قطع معجزه ای در آن جامعه صورت گرفته است.
موضوع دوم: شیوع و رواج تضاد علم با دین - این که علم و دین با یکدیگر متضادند - برای اولین بار به طور رسمی در مغرب زمین بروز و شیوع پیدا کرده است. این حکم به تضاد، که در مغرب زمین در نتیجه ی برخورد ارباب کلیسا با علم به وجود آمده و موجب بروز یک جنگ ساختگی میان دین و علم شده، چگونه به جوامع اسلامی سرایت کرده و دین اسلام را هم به تضاد با عمل محکوم ساخته است.(43)
آنان که اعتقاد به تحقیقات مستند در سیر علوم دارند حتماً باید زحمت و صرف وقت قابل توجه برای درک و فهم روش دانشمندان اسلامی را تحمل کنند و به دعاوی بدون دلیل قناعت نورزند.

نمونه ای از شکوفایی حیرت انگیز علم و فرهنگ هدف دار در اسلام

پی یر روسو می گوید: «سه قرن از رحلت پیامبر اسلام نگذشت که شهر قرطبه دارای یک میلیون جمعیت، هشتاد مدرسه ی عمومی (تقریباً دانشکده به اصطلاح امروزی)، و کتاب خانه ای شامل 600 هزار مجلد کتاب به زبان عربی (زبان علمی جهان) شده بود.» از این جا نظری به نمونه ای از کتاب خانه هایی که مسلمانان به وجود آورده اند بیاندازیم:
1- قرطبه ششصدهزار مجلد.
2- کتاب خانه ی رصدگاه مراغه به وسیله ی خواجه نصیرالدین طوسی، چهارصدهزار مجلد.
3- کتاب خانه ی نجف در قرن دهم میلادی، چهارصد هزار مجلد.
4- در زمان خلفای بغداد کتاب خانه ی یکی از امرا، صدهزار جلد.
5- کتاب خانه ی عزیز خلیفه ی قاهره، یک میلیون و ششصدهزار جلد که شش هزار و پانصد مجلد آن در ریاضیات، و هجده هزار مجلد در فلسفه بود.
پس از عزیز پسرش در توسعه ی این کتابخانه بسیار کوشید و هجده سالن برای مطالعه در نزدیکی آن کتاب خانه به وجود آورد. در کتب دیگر، تعداد کتابخانه ها تا چند برابر این نوشته شده است. مثلاً کتاب خانه ی بیت الحکمه بغداد چهار میلیون، در طرابلس شام سه میلیون، و کتاب خانه ی سلطنتی قاهره یک میلیون جلد کتاب داشته است.(44)
این یک پدیده ی طبیعی بود که وسایل تحصیل علم مانند کتاب خانه ها و مدارس و ابزار تحقیق و اساتید که در همه ی شهرها و کشورهای اسلامی برای همه ی جویندگان علم آماده نبود و لذا پژوهشگران و محققان مجبور بودند برای تحقیق و تحصیل به شهرهایی مسافرت کنند که وسایل مزبور در آن ها آماده بود. حتی در سفر حج که مسلمانان برای ادای فریضه عازم مکه می شدند، مدت مسافرت را طوری تنظیم می کردند که در سر راه خود به مراکز علمی و فرهنگی اسلام وارد شده تا می توانستند استفاده کنند.(45)
بعضی از کتاب خانه های خصوصی، مثل کتاب خانه ی صاحب بن عباد، بیش از تمام کتاب خانه های اروپا کتاب داشتند.(46)
دنیا از سواحل خزر گرفته تا سواحل اقیانوس اطلس شاهد تکاپوی گروهایی از دانشمندان اسلامی بوده است. جالب ترین مسئله ای که در این تکاپو دیده می شود تقوای علمی این کاروان بزرگ علم و معرفت بوده است. زیرا با آن که در آن دوران ارتباطات رسانه ای وجود نداشته یا بسیار ضعیف بوده است، دانشمندان می توانستند حقایقی را که دیگران کشف کرده بودند به خود نسبت دهند. با این حال امانت و تقوای علمی نمی گذاشت که آنان حق دیگران را ضایع کنند؛ لذا همواره نام آن کسی را که حقیقتی را از او شنیده یا از کتابش خوانده بودند با صراحت ذکر می کردند، اگر با واسطه ای هم از او دریافته بودند، با نام او ذکر می کردند. عظمت کارها و دانش پزشکی حسین بن عبدالله بن سینا بی نیاز از توصیف است.
مهم ترین تألیفات او کتاب تیسیر است که در این کتاب توصیفات بالینی متعددی را مطرح کرده. غده های میان سینه، التهاب برون شامه، قلب، سل روده، فلج گلو، تورم گوش، جَرَب، شکافتن نای، و تغذیه ی مصنوعی بیماران از طریق گلو و راست روده از تحقیقات علمی او بوده است. او از هواداران سرسخت کالبدشکافی بود. استخوان های مردگان را مورد پژوهش قرار می داد و به عنوان نخستین معرف انگل مولد جَرَب شناخته شده است.
معروف است که اولین کسی که در اروپا آب مروارید را عمل کرده است، شخصی به نام داویل فرانسوی در سال 1745 میلادی بوده است. بنا به نوشته مجله ی علم نو، اکتبر 1980، جراحی چشم ششصد سال پیش از آن که در اروپا عمل شود توسط مسلمانان انجام گرفته است. زیرا ما می بینیم که مسلمانان بعداً ناگزیر شدند خود روش هایی برای این کار ابداع کنند که پیشرفته ترین آن ها مربوط به عمادبن علی موصلی است که توانست عمل مکش این مایع (آب مروارید) را با موفقیت انجام دهد. او لوله ای باریک را به داخل چشم بیمار خود فرو می برد و مایع جمع شده را به بیرون می مکید. با این روش موجب شد که نیازی به شکافتن بخش جلویی چشم و در نتیجه از بین رفتن مایعات داخل آن نباشد. این روش در شرق رواج زیادی پیدا کرد، ولی غربی ها از آن بی اطلاع ماندند تا این که قرن ها بعد، یعنی در قرن نوزدهم، آن را مجدداً ابداع کردند.(47)

ادبیات اسلام

هنگامی که می گوییم ادبیات اسلام، به دانش های متعدد فرهنگی و فنی در رشته های وسیع و کتاب های فراوان و متن های مایه دار اشاره می کنیم. پس خوب است طرحی مختصر از آنچه ادبیات اسلام می نامیم بیاوریم تا خواننده ای که از نزدیک با این رشته ها و متن ها آشنا نیست، دست کم تصوری اجمالی از موضوع مورد بحث داشته باشد.
قرآن کریم به جز اشتمال بر حکمت و هدایت و حقوق و اخلاق و تاریخ درست پیشینیان و آداب و تربیت و معارف و اسرار طبیعت و اسرار اسماء، و جز این ها همه، از جنبه ی ادبی نیز در بالاترین سطح جای دارد. این جنبه ی ادبی بسیار قوی در قرآن کریم موجب شد تا ادیبان و مردم باذوق و برخوردار از قدرت هنری و ذوق و ابداع بیشتر مجذوب آن شوند و زیر تأثیر آن قرار گیرند. و در صور بیانی و تعبیرات آن دقت کنند، و این امر دوم سبب شد تا قرآن در سراسر دنیای اسلام مربی قریحه ها و راهبر ذوق ها و آفریننده ی ابداع ها شود. و همین گونه که اشاره کرده اند در نویسندگی و در شعر، و در سخنرانی، در تألیف، و در ادای مقصود همواره سرمشق و الهام بخش مستعد آن باشد.
از این جا بود که قرآن کریم هم علوم ادبی را پایه گذاری کرد و هم روح ادبی را در مظاهر گوناگون آن نیرو بخشید، گسترش داد، و به اعتلا آورد، و این نه تنها در زبان عربی، بلکه در همه ی زبان های اسلامی این اثر را بخشید.

علوم ادبی

علوم ادبی در فرهنگ اسلامی دانش هایی است که نخست به عنوان مقدمه ای برای شناخت دیگر معارف و علوم پدید آمده است، اما خود استقلال موضوعی پیدا کرده عمق و گسترش یافته است و ده ها کتاب تحقیقی در آن علوم تصنیف و تألیف شده است.
این علوم عبارتند از:
1- علم لغت، 2- علم اشتقاق، 3- علم صرف، 4- علم نحو، 5- علم معانی، 6- علم بیان، 7- علم بدیع، 8- علم انشا، 9- علم نقدالنشر، 10- علم عروض، 11- علم قافیه، 12- علم نقدالشعر، 13- علم خطابه، 14- علم خط، 15- علم تاریخ.
این علوم برخی دارای شعبه ها و فرع هایی نیز هستند مانند فقه اللغه و فروق اللغه و فلسفه اللغه در علم لغت، سبک شناسی در علم نقدالنثر و معاریض الشعر در علم نقدالشعر.

رشته های ادبی

مقصود از رشته های ادبی، ادبیات به معنای اعم رشته هاست و جزو علوم ادبی پایه (مثل نحو، صرف، معانی، و...) به شمار نمی رود، زیرا این علوم دارای موضوعات و مسائل کاملاً خاصی نیستند، لیکن از شُعَب ادب و ادبیات محسوب می شوند. این رشته ها را به صورتی که در زیر آورده می شود می توان تقسیم بندی کرد:
الف: ادبیات قرآنی که شامل الاهیات قرآنی، اخلاق قرآنی، علم النفس قرآنی، تاریخ قرآنی، فلسفه ی تاریخ قرآنی، امامت و سیاست قرآنی، طبیعیات قرآنی، و معادشناسی قرآنی است.
ب: ادبیات حدیثی.
پ: ادبیات نهج البلاغه.
ت: ادبیات علوم در علوم اسلامی اعم از نظری، عملی، نقلی، طبیعی، و ریاضی.
ث: ادبیات تألیف و تصنیف: در شعبه های گوناگون تألیفات اسلام روش هایی اتخاذ و عمل شده است که پژوهش در این تألیفات برای شناخت این روش ها ما را با مسائل بسیاری آشنا می کند و می تواند این روش ها و مسائل مربوط به آن ها را زیر عنوان: کلی ادبیات تألیف و تصنیف جای داد. مثلاً سفرنامه نویسی در اسلام خود رشته ای است با فرهنگ و ادبیات ویژه که می تواند مورد تحقیق مستقل قرار گیرد.
قرآن و ادبیات ایران: چنان که اشاره کردیم، سبک ادبی قرآن کریم و زیبایی کلمات و آهنگ واژه ها و شکوهمندی تعبیر و رسایی بیان و بلاغت کلام، و تنوع سبک و اصالت تادیه و دیگر مزایای کلامی و تعبیری قرآن، در دل و جان همه ی مردمانی که آن را می شنیدند شوری وصف ناپذیر پدید آورد. باید گفت قرآن و آیات قرآن و تلاوت قرآن حتی در توده ها و مردمان عادی اثر می بخشید. چه بسیار از مسلمانان که دارای تحصیلات عالیه نبوده اند و نیستند، مثل مردم کوچه و بازار، لیکن آیاتی از قرآن را می دانند و در گفت و گوها و مناسبت ها می خوانند. ایرانیان پس از قبول دین اسلام چنان با قرآن کریم انس گرفتند و قرابت یافتند که همه آثار خویش را به انواع و اقسام از آن آکندند.
برای کثرت انس با قرآن و هم سهل ساختن فهم، برخی از لغات عرب را نیز گرفتند و آن ها را از تلفظ و صرف عربی و گاهی از معنای اصلی عاری ساختند و جزو زبان خویش درآوردند. نفوذ قرآن و حدیث نبوی را نه تنها در منظومه های عرفانی و مدحی و رزمی می بینیم، بلکه افسانه ها و داستان های عشقی فارسی نیز از آن متأثرند. نمونه ی این ها در ویس و رامین فخرالدین گرگانی، کلیله و دمنه، و آثار نظامی دیده می شود.
ادب اسلامی از حیث مواد، زبان، زمان، مکان و تنوع کم نظیر و بسیار جالبی را عرضه می دارد، گرچه مهم ترین شاهکارهای آن تعلق به عربی و پارسی دارد. به علاوه، زبان های دیگر هم مثل بربری، سواحلی، سومالی، آلبانی، ازبکی، کردی، بلوچی، پشتو، سندی، و بنگالی نیز تحت تأثیر اسلام، آثار ادبی قابل توجهی ابداع کرده اند.
در دامن فرهنگ اسلامی، ادیبان و نویسندگان و شاعرانی پرورش یافتند که همواره در ادبیات فارسی اثر داشتند. هنگامی که آثار قدیمی ترین شاعران فارسی زبان را می خوانید، می بینید که همه ی آنان متأثر از اسلام و جهت بخشی های اسلام اند. رودکی(48) که او را نخستین شاعر بزرگ ایران شمرده اند خود مسلمان شیعی است. در اسفار دقیقی(49)، شاعر بزرگ قرن چهارم که به غلط او را زرتشتی دانسته اند، آثار معارف اسلامی هویدا است.
تمام آثار شاعران و متفکران متأثر از فرهنگ اسلامی است، مثل آثار سنایی، عطار، مولوی، سعدی، حافظ، و ده ها شاعر دیگر. ایران به عنوان یکی از مراکز کهن تمدن آسیای میانه، به اعتبار وضع اقلیمی و موقعیت خاص جغرافیایی اش از قدیم ترین روزگاران در معرض مبادلات فرهنگی و تبادلات اندیشه تحمیل و تحمل نظام های شرقی مختلف در پیوند با دیگر قومیت ها و ملیت ها با شرایط گوناگون قرار گرفته است.
ایران از مرزهای شرقی با چین و هند، و از مرزهای غربی با روم شرقی و تمدن های معتبر جهان قدیم همسایه بود، و جاده ی ادویه و ابریشم در طول قرن ها، از طریق ایران، شرق دور را به غرب مرتبط می کرد. و طبیعی است که همراه با کالاهای بازرگانی، دست آوردهای فرهنگی نیز از دو سوی جهان مبادله می شده اند.(50)

تأثیر ادبیات اسلام در جهان

خروج بشر از ظلمات سده های نخستین قرون وسطی، و سپس جنبش علمی اروپا، همگی مرهون متفکران اسلامی بوده است. و این جنبش های علمی و پیشرفتهای فکری، از مسافرت به کشورهای اسلامی و آموختن زبان عربی و ادبیات و فرهنگ اسلامی منشا گرفته است، و دیدیم که آشکارا گفتند، مسلمانان چنان در معارف و علوم و آگاهی ها و شناخت ها سرآمد شدند که جهانیان از آنان آموختند و معلم مسیحیان شدند. تأثیر ادبی اسلامی را در اروپا از این گفته ی پروفسور گیب نویسنده ی بخش ادبی «میراث اسلام» به خوبی می توان درک کرد: «باید دانست که مشرق، یعنی اسلام، جاده ی جدیدی برای اروپاییان باز کرد تا ادبیات به مقام کنونی رسید و شعرای فرانسه تحت تأثیر نفوذ سبک اشعار عربی قرار گرفتند.»

قصه نویسی اسلامی

می دانیم که در فرهنگ اسلامی گروهی از ادیبان و نویسندگان و حتی فیلسوفان و عالمان اخلاق به نوشتن قصه پرداخته اند: قصه ی ادبی، تاریخی، و اخلاقی. همچنین ادبای اسلامی برخی از قصه ها را ترجمه کرده اند و گاه با ابداع و تصرف، داستانی جالب و غنی از آن ساخته اند. از این نمونه است قصه ی بزرگ الف لیله و لیله (هزار و یکشب) که در سال های 1712 و 1714 به وسیله ی ای. گالان به فرانسوی، در سال 1840 به وسیله ی ویلیام لین به زبان انگلیسی، و در سال 1885 به وسیله ی برتن به آلمانی ترجمه شد.(51) دیگری داستان حی بن یقضان که داستانی فلسفی و بسیار مشهور است. ذکر اسامی قصه های دیگر به طولانی شدن این بخش از کتاب می انجامد.

شعر و هنر اسلامی

دین اسلام در سرزمینی شعرپرور و شاعرخیز ظهور کرد. قوم عرب در سخن و سخنوری گشاده زبان و در سخن شناسی توانا بود و به شعرا و شاعری قدر فراوان می نهاد. شاعرانی که مقارن ظهور اسلام در جزیره العرب بودند از اهمیت شایانی بهره مند بودند و در نزد قوم خویش با عزت و حرمت روزگار می گذراندند.
بادیه ی حجاز، روح صحرا، امواج بیابان، نسیم های ریگزاران، دامنه ی وادی ها، نخلستان ها، شب ها، مهتاب، و همه ی این ها از آن مردم شاعرانی زبان آور و پرتوان ساخته بود که هنوز نغمه های آنان به ده ها زبان در گوش روزگار زمزمه می شود. چون اسلام آمد، این خصلت و این طبع لطیف و ذوق حساس را از آنان نستاند، بلکه آن را پیراست و جهت بخشید و به تعهد باز آورد.
سیل خروشانی به نام شعر در فرهنگ اسلامی پدید آمده است که باید در صدها دیوان غنی و سرشار شاعران مسلمان باز نگریست - دیوان هایی که ده ها از آن ها به زبان های اروپایی و غربی برگردانیده شد.
آشنایی جهان غرب با شعر اسلام به سال های پیش از ترجمه ی مستقیم این دیوان ها و آثار می رسد؛ یعنی به حدود 1200 سال پیش، از همان هنگام بود که جهان مسیحی با فرهنگ اسلامی آشنا شد، یعنی از اوایل خلافت عباسی (نیمه های سده ی دوم هجری). چون از همان روزگار مسیحیان در دستگاه های اداری مسلمین استخدام شدند و به کتاب خانه های اسلامی راه یافتند و با عالمان و ادیبان و متکلمان و شاعران آشنا شدند.

نقاشی

در زمان جنگ های صلیبی، تماس بیشتری بین مسلمین شرق و مردمان غرب برقرار بود و در نتیجه اشیای بسیاری که دارای ریزه کاری های صنعتگران مسلمان بود به مغرب می رفت. ژنو و پیزا و ونیز از مراکز بازرگانی مهم این قبیل اشیا شده بود. ورود آلات و اشیای مترقی با نقش و نگارهایی که داشت در نقاشی مغرب زمین نفوذ کرد و تازگی و اعجابی که صور شرقی داشت نظر مکتب های نقاشی اروپا را به سوی خود جلب کرد و به تدریج آن ها را به تقلید واداشت. مردمان عمامه دار و صورت های اهالی مشرق در نیمه ی دوم قرن چهاردهم در نقاشی های ایتالیا ظاهر می شود.
چیزهایی دیگر که بیشتر مورد تقلید نقاشان مغرب واقع شد عبارت از صور و ترسیمات فرش های ایران و البسه ی رایج در آن دوره بود. به علاوه تصویر حیواناتی همچون پلنگ، میمون، و طوطی نیز مشاهده می شود. در طرز ترسیم درختان و گل ها و برگ ها آثار نفوذ و تقلید از الگوهای نقاشی شرقی مشهود بود.(52)

پی نوشت ها :

1. گود، هری، تاریخ آموزش و پرورش باختر، گردآوری و ترجمه ی محمد علی طوسی، صص. 51 - 52.
2. همان مأخذ، ص. 45 - 55.
3. هنرهای فرزانگی (Artes siberals) شامل دو قسمت بوده است که یک قسمت آن سه بخشی (شعبه ی سه گانه: Trivium) شامل دستور زبان، معانی بیان، و منطق، و قسمت دیگر چهاربخشی (شعبه ی چهارگانه: (Quadrivium) است، شامل: حساب، هندسه، موسیقی، و ستاره شناسی.
4. گود، هری، تاریخ آموزش و پرورش باختر، ترجمه ی محمد علی طوسی، ص. 65.
7. صدیق، عیسی، تاریخ فرهنگ اروپا، ص. 98.
8. گود، هری، تاریخ آموزش و پرورش باختر، ترجمه ی محمد علی طوسی، صص. 69 - 72.
9. همان مأخذ، ص. 71.
10. Boulogna
11. همان مأخذ، ص. 73.
12. صدیق، عیسی، تاریخ فرهنگ اروپا.
13. Roger Bacon
14. Dante
15. Petrarch
16. Wycliffe
17. Huss
18. Copernicus
19. تاریخ آموزش و پرورش باختر، ص. 77.
20. حکیمی، محمدرضا، دانش مسلمین، صص. 69 ، 91 ، و 90.
21. Andalusi ناحیه ی بزرگی در اسپانیا که توسط مسلمانان به سرگردگی طارق در 92 هجری فتح شد و مسلمانان در آن جا نفوذ سیاسی، نظامی، و فرهنگی فراوانی داشتند.
22. Cordova، از شهرهای قدیم اسپانیا، کنار رود وادی الکبیر در جلگه ی اندلس. از مراکز عمده و مهم تمدن اسلامی در قاره ی اروپا.
23. غرناطه (= گراناد)، شهری در اسپانیا.
24. کتاب اغانی یا الاغانی، تألیف ابوالفرج اصفهانی (284 - 356 ه.)، کتاب به عربی است و به تازگی بخشی از آن به فارسی ترجمه شده است.
25. آیتی، محمد ابراهیم، اندلس یا حکومت مسلمین در اروپا، ص. 91.
26. نیکلاس کپرنیک، لهستانی (1473 - 1543).
27. یوهان کپلر (Kepler) ستاره شناس آلمانی (1571 - 1630).
28. گوستاو لوبون، پزشک، جامعه شناس، و مورخ فرانسوی (1841 - 1931).
29. فخرالدین، حجازی، نقش پیامبران در تمدن انسان.
30. ابوریحان محمد بن احمد بیرونی ریاضی دان و فیلسوف ایرانی، متولد «بیرون خوارزم» در خراسان (362 - 440).
31. دومین خلیفه ی عباسی، جلوس به خلافت 136 ه. ق..
32. صفا، ذبیح الله، شروح و آثار ابوریحان بیرونی، صص. 59 - 140.
33. محمد بن جریر (224 - 310).
34. ابواسحق احمد بن محمد نیشابوری (وفات 428 ه. ق.).
35. ابوالقاسم محمد بن عمر (467 - 538).
36. عبدالله بن عمر (وفات بین سال های 681 تا 716).
37. فخرالدین رازی (وفات 606 ه. ق.).
38. صفا، ذبیح الله، شروح و آثار ابوریحان بیرونی، صص. 59 - 140.
39. جلال الدین (وفات 864 ه. ق.).
40. جلال الدین (وفات 911 ه. ق.).
41. محی الدین محمد بن علی الاندلسی (561 - 638 ه. ق.).
42. ابوالحسن علی بن اسمعیل الاشعری (متولد بصره 261 و متوفا در بغداد 324 یا 330 ه. ق.).
43. جعفری، محمد تقی، علم از دیدگاه اسلام، صص. 11 و 12 و 19.
44. قربانی، زین العابدین، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ص. 290.
45. جعفری، محمد تقی، علم از دیدگاه اسلام، ص. 20 - 21.
46. دانش مسلمین، از قول ویل دورانت، ص 114.
47. جعفری، استاد محمد تقی، علم از دیدگاه اسلام، ص. 27 - 28.
48. ابوعبدالله جعفربن محمد (وفات 329 ه. ق.).
49. ابو منصور محمد (وفات 270 ه. ق.).
50. حکیمی، محمدرضا، دانش مسلمین، صص. 191، 193، 195، 196.
51. همان مأخذ، صص. 204 ، 212 ، 241 ، و 320.
52. همان مأخذ، صص. 203 - 253.

منبع : تاریخ آموزش و پرورش اسلام و ایران

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
روایت خبرنگار صداوسیما از تماس تلفنی با آیت‌الله آل هاشم پس از حادثه بالگرد
play_arrow
روایت خبرنگار صداوسیما از تماس تلفنی با آیت‌الله آل هاشم پس از حادثه بالگرد
روضه‌خوانی مهدی رسولی در مراسم تشییع شهدای خدمت در تبریز
play_arrow
روضه‌خوانی مهدی رسولی در مراسم تشییع شهدای خدمت در تبریز
طنین فریاد "لبیک یا خامنه‌ای" در تشییع شهدای خدمت
play_arrow
طنین فریاد "لبیک یا خامنه‌ای" در تشییع شهدای خدمت
رئیس جمهور شهید در آخرین جلسه هیئت دولت چه گفت؟
play_arrow
رئیس جمهور شهید در آخرین جلسه هیئت دولت چه گفت؟
تصاویر دلجویی رئیس پلیس تهران از خانواده شهدای پلیس نارمک
play_arrow
تصاویر دلجویی رئیس پلیس تهران از خانواده شهدای پلیس نارمک
حضور رئیس قوه قضائیه در منزل شهید امیرعبداللهیان
play_arrow
حضور رئیس قوه قضائیه در منزل شهید امیرعبداللهیان
رئیس جمهور از آخرین سفر استانی خود به تهران باز می گردد
play_arrow
رئیس جمهور از آخرین سفر استانی خود به تهران باز می گردد
اجتماع ورزشکاران در سوگ رئیس‌جمهور شهید و همراهان
play_arrow
اجتماع ورزشکاران در سوگ رئیس‌جمهور شهید و همراهان
مصاحبه کمتر دیده شده از شهید ابراهیم رئیسی در سال ۱۳۷۲
play_arrow
مصاحبه کمتر دیده شده از شهید ابراهیم رئیسی در سال ۱۳۷۲
جزئیات تازه از زمان کشف مختصات دقیق محل حادثه بالگرد حامل رئیسی؛ ساعت چند؟
play_arrow
جزئیات تازه از زمان کشف مختصات دقیق محل حادثه بالگرد حامل رئیسی؛ ساعت چند؟
تصاویر منتشر نشده از حضور شهید آیت‌الله آل‌هاشم در یگان‌های ارتش
play_arrow
تصاویر منتشر نشده از حضور شهید آیت‌الله آل‌هاشم در یگان‌های ارتش
نماهنگ | خادم الرضا علیه‌السلام
play_arrow
نماهنگ | خادم الرضا علیه‌السلام
گزیده‌ای از سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین آل هاشم در دیدار ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ مردم تبریز با رهبر انقلاب
play_arrow
گزیده‌ای از سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین آل هاشم در دیدار ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ مردم تبریز با رهبر انقلاب
قرارگیری پیکر رئیس جمهور و همراهان داخل تریلی مخصوص در مراسم تشییع و بدرقه
play_arrow
قرارگیری پیکر رئیس جمهور و همراهان داخل تریلی مخصوص در مراسم تشییع و بدرقه
رزمنده فاطمیون در حال رجزخوانی در حضور آیت الله شهید رئیسی
play_arrow
رزمنده فاطمیون در حال رجزخوانی در حضور آیت الله شهید رئیسی