فلسفه ی سیاسی چه فایده ای دارد؟

در تاریخ فلسفه، اندیشه ی سیاسی یکی از حوزه های تبعیِ متافیزیک یا اندیشه ی نظری محض است. از افلاطون تا کانت، فیلسوفان به تبعِ بنای متافیزیکی خود، به اندیشه ورزی در حوزه های عمل انسان از جمله سیاست پرداخته اند. به
سه‌شنبه، 24 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فلسفه ی سیاسی چه فایده ای دارد؟
 فلسفه ی سیاسی چه فایده ای دارد؟

نویسنده: آلکس کالینیکوس
مترجم: محمد رفیعی مهرآبادی



 
در تاریخ فلسفه، اندیشه ی سیاسی یکی از حوزه های تبعیِ متافیزیک یا اندیشه ی نظری محض است. از افلاطون تا کانت، فیلسوفان به تبعِ بنای متافیزیکی خود، به اندیشه ورزی در حوزه های عمل انسان از جمله سیاست پرداخته اند. به عبارت خلاصه تر، تا قرن هیجدهم میلادی، عقلِ محض بر عقلِ عملی مقدم بود. اما از قرن هیجدهم به بعد و به طور مشخص، از عصر روشن اندیشی به این سو، به دنبالِ قرار گرفتنِ انسان در محور جهان که خود ناشی از تحولات عظیم مادّی در قلمرو تکنولوژی و نیروهای تولیدی جوامع اروپایی بود، اندیشه پردازی در حوزه های عملی به ویژه در عرصه ی سیاست بر پرداختن به نظریه ی محض تقدم یافت و مکتب های سیاسی مدرن یکی پس از دیگری پا به عرصه ی وجود نهادند. موضوع این مکتب ها طرح ایجاد ساختارهای سیاسی مناسب برای تحقق اندیشه های عصرِ روشن اندیشی یا دوران پس از آن بود. همین مکتب های سیاسی بودند که زمینه ی فکری انقلاب های بزرگی چون انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه را فراهم کردند.
از آن زمان تاکنون، مکتب هایی چون لیبرالیسم، مارکسیسم، لنینیسم، استالینیسم، فاشیسم، نازیسم، مائویسم و... در عرصه ی اندیشه ی سیاسی طرح شده، مبنای ایجاد ساختارهای سیاسی قرار گرفته، و سپس بر اساس این تجربه ها به نقد کشیده شده اند. و این سیر انتقادیِ اندیشه پردازی سیاسی، خواه برای حفظ نظم موجود و خواه برای واژگونی آن و برپایی نظمی جدید همچنان ادامه دارد.
منبع: کالینیکوس، آلکس، (1380) تروتسکی و تروتسکیسم، ترجمه ی محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، انتشارات خجسته، چاپ نخست.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.