شرح احوال و آثار غزالی مشهدی (3)

الف) مقدمه هایی که به نثر نوشته است به قرار زیر است. (عباسی، 1975، 336) 1- مقدمه ی کوتاه مثنوی نقش بدیع. 2- مقدمه ی دیوان گنج اکبری: برگهای 1 و 2 از کلیات غزالی مشهدی محفوظ در موزه ی بریتانیا.
پنجشنبه، 26 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شرح احوال و آثار غزالی مشهدی (3)
شرح احوال و آثار غزالی مشهدی (3)





 

الف) مقدمه هایی که به نثر نوشته است به قرار زیر است. (عباسی، 1975، 336)

1- مقدمه ی کوتاه مثنوی نقش بدیع.
2- مقدمه ی دیوان گنج اکبری: برگهای 1 و 2 از کلیات غزالی مشهدی محفوظ در موزه ی بریتانیا.
3- دیباچه ی نثر در ختم قصیده ی مدح اکبرشاه: برگ 13 از کلیات غزالی مشهدی محفوظ در موزه ی بریتانیا.
4- دیباچه ی نظم و نثر در قصیده ی مدح اکبرشاه: برگ 17 و 18 از کلیات غزالی مشهدی محفوظ در موزه ی بریتانیا.
5- دیباچه ی نثر دیوان آثارالشباب: برگهای 111 تا 113، از کلیات غزالی مشهدی محفوظ در موزه ی بریتانیا.
6- دیباچه ی دیگر نثر دیوان آثارالشباب: برگهای 115 و 123 از کلیات غزالی مشهدی محفوظ در موزه ی بریتانیا.
7- دیباچه ی نثر انتساب دیوان به نام اکبر: برگهای 123 و 124 از کلیات غزالی مشهدی محفوظ در موزه ی بریتانیا.
8- دیباچه ی نثر قبل از ترجیح بند در توحید: برگهای 134 تا 137 از کلیات غزالی مشهدی محفوظ در موزه ی بریتانیا.
9- دیباچه ی نثر دیوان سنت الشعراء: برگهای 627 تا 629 از کلیات غزالی مشهدی محفوظ در موزه ی بریتانیا.

ب) آثار نثری مستقل

1- اسرارالمکتوم: دکتر صفا این کتاب را مثنوی صوفیانه ای دانسته که در عشق عرفانی سروده شده است، (صفا، 1364، 706) این گفته را نسخه ی کلیات غزالی مشهدی محفوظ در موزه ی بریتانیا که در برگهای 599 تا 626 کتاب را با نام اسرار مکتوم و به نثر یاد کرده است، رد می کند. (عباسی، 1975، 349)
2- رشحات الحیات: این کتاب بر طبق آنچه علاءالدوله کامی در نفائس المآثر و غلامعلی آزاد در ید بیضاء نوشته اند کتابی است در تصوف، از این کتاب در مجموعه ی کلیات غزالی مشهدی که در موزه ی بریتانیا نگهداری می شود اثری نیست.
3- مرآت الکائنات: از این کتاب نیز در مجموعه ی کلیات غزالی که در موزه ی بریتانیا نگهداری می شود نامی به میان نیامده است و در نفائس المآثر و تذکره ی ید بیضاء موضوع آن علم اخلاق دانسته شده است.

آثار شعری غزالی مشهدی

خداوندا طریقی ده غزالی را که در محشر نباشد نامه ی اعمال او مانند دیوانش
آثار منظوم غزالی به قرار زیر است:
1- دیوان آثارالشباب: این دیوان که نسخه ای از آن در موزه ی بریتانیا نگهداری می شود شامل دو دیباچه به نثر است به همراه قصائدی در وجه تخلص و نام دیوان، در حمد ثنای حضرت باری، ترکیب بندی در مناجات، ترجیح بندی در صفت حضرت سیدالمرسلین، ترجیح بندی در توحید، قصیده ای در تتبع خاقانی شروانی، قصیده ای در تتبع امیرخسرو دهلوی و تعداد 555 غزل که به صورت الفبایی مرتب شده است به همراه ساقی نامه و مثنوی ها و رباعیات و مقطعاتی دیگر.
این کتاب را شاعر در سال 966 ه ق و در سی سالگی به پایان رسانده است و چون این دیوان که شامل بسیاری از غزلیاتش می باشد در جوانی سروده است، نام آثارالشباب بر آن نهاده است.
دیوان آثارالشباب با این ابیات شروع می شود.
بسم الله الرحمن الرحیم هست شهاب از پی دیو رجیم
گم شدگان را شب تاریک جهل لمعه ی او شمع ره مستقیم
2- دیوان سنت الشعراء: این دیوان شامل قصائدی است در مدح شاه تهماسب، خان زمان، میرزا بوطالب، میرزا محمود، مظفر خان، منعم خان و دیگر امیران و بزرگان دربار خان زمان و در مجموع شامل 26 قصیده، یک مثنوی و یک دیباچه به نثر است.
متن این دیوان را در برگهای 627 تا 704 از نسخه ی کلیات غزالی مشهدی که در موزه ی بریتانیا نگهداری می شود، می توان یافت. قصائد آن الفبایی مرتب شده است.
3- دیوان گنج اکبری: این دیوان که در مجموعه ی کلیات غزالی مشهدی محفوظ در موزه ی بریتانیا از برگ 1 تا 109 را در برمی گیرد، مشتمل بر چهار دیباچه ی پراکنده است به نظم و نثر. تمامی اشعار آن عبارت است از هشت قصیده و سه مثنوی و هشت غزل که همه در مدح اکبرشاه است و به نظم الفبایی مرتب شده است. علاوه بر اینها دو قطعه و دو رباعی نیز در آن آمده است و قطعه ای در تاریخ تولد جهانگیر نخستین پسر اکبرشاه «سنه ی 977» و قطعه ای درتاریخ بنای «بلند دروازه»، سنه ی 973. از این دو قطعه معلوم می شود که دیوان اکبری بعد از سال 977 سروده شده است.
4- مثنوی نقش بدیع: مهمترین مثنوی غزالی که بر وزن مخزن الاسرار سروده است.
5- مثنوی مشهد انوار: تقلیدی است از مخزن الاسرار و بر همان وزن. بعضی ها مثل دکتر صفا بعید ندانسته اند که مشهد انوار همان نقش بدیع باشد، استدلال ایشان فقط بر این مبناست که بعضی از ابیات منقول از مشهد انوار، در نقش بدیع هم هست ولی در عوض ابیات بسیاری از مشهد انوار نقل شده که در نقش بدیع نیامده است.
6- قدرت آثار: مثنوی دیگری که به تقلید از مخزن الاسرار سروده شده و در تذکره ی هفت آسمان نیز جزء مثنوی های تقلید شده از مخزن الاسرار معرفی گردیده است. (علی احمد، 1965، 100)
7- مرآت الصفات: مصدّر به نام اکبرشاه است و به تقلید از مخزن الاسرار سروده شده، تذکره ی هفت آسمان ابیاتی را از این مثنوی نقل کرده که در نقش بدیع آمده است از جمله ی این ابیات:
تاج ده تارک رویین تنان سرشکن کبر قوی گردنان
شاه فلک مسند خورشید رخش ملک ستاننده ی اقلیم بخش
آنکه قضا پیشرو تیر اوست قاف قدر حلقه ی زه گیر اوست
گر بکشد تیغ جهان سوز را قطع کند سلک شب و روز را
ور نخورد مهر می از جام او تیغ شود موی بر اندام او
(ب 25 تا 221)
8- ساقی نامه: شامل هفتاد و هشت بیت که در تذکره ی پیمانه تمامی ابیات آن آمده است. (گلچین معانی، 1359، 311)
درخشنده برقی ز ابر کرم زد از پرده ی غیب نور علم
مشرف به آن لمعه ناگه شدم که از غفلت خویش آگه شدم
به نادانیم صرف شد روزگار بیا ساقی و جام دانش بیار
کبودست از سنگ غم سینه ام بر آورد زنگار، آیینه ام ...
بیا ساقی آن جام مشکین ختام به من ده که گردم معطر مشام
بده ساقی آن آتش دل نشین دم باده نوشان ازو آتشین
که رندان چو پیمانه خالی کنند به یک جرعه یاد غزالی کنند
این ساقی نامه در برگهای 548 تا 552 از نسخه ی کلیات غزالی مشهدی محفوظ در موزه ی بریتانیا آمده و جزئی از دیوان آثارالشباب به حساب آمده است.
9- آیینه ی خیال: مجموعه ی کوچکی از غزلها و قطعه ها و رباعیات با مقدمه ای به نثر، بر طبق نوشته ی «نفاس المآثر» و «ید بیضاء» تعداد ابیات آن هزار بیت است. از این مجموعه در برگهای 780 تا 830 از کلیات غزالی مشهدی ذکری به میان آمده است، در فهرست ریو این بیت از این اثر نقل شده است: (ریو، 1966، 663)
تا خط او مفرّحی داد به خضرِ خیال ما صفحه ی سبز آسمان شد ورق خیالِ ما
10- مثنوی عاشق و معشوق: در نفاس المآثر و ید بیضاء تعداد ابیات این مثنوی چهار هزار بیت ذکر شده است. استاد گلچین درباره ی این مثنوی می نویسد:
«در سال 975 ه ق به نام جلال الدین اکبرشاه سروده و نسخه ای از آن در فهرست سالار جنگ معرفی گردیده و به این ابیات پایان می پذیرد:
برای عاشقان کردم تمامش نهادم عاشق و معشوق نامش
خداوندا علم گردان چو خورشید غزالی را به دولتهای جاوید
چو دارم با کرمهای تو عادت کرم کن ختم کارم با سعادت»
(گلچین معانی، 1370، 950)
علاوه بر آثاری که معرفی شد در تاریخ ادبیات در ایران آثاری دیگر را به غزالی مشهدی نسبت داده که به دلایلی که خواهیم آورد از ذکر نام آنها صرف نظر شد. (صفا، 1364، 906)
- مثنوی در ذم قلیچ خان از امیران دوران اکبری، متخلص به الفتی: این مثنوی جزء دیوان آثارالشباب غزالی بوده و در برگهای 562 تا 565 از نسخه ی کلیات غزالی مشهدی نقل شده است و با این بیت آغاز می شود:
در نامه ی من ببین سخن چیست این مرده ی زنده در کفن چیست
- مثنویی در ذمّ یکی از علمای دینی که بر غزالی عارف پیشه، تاخته و به الحادش فتوی داده است: این مثنوی نیز جزء دیوان اکبری بوده و در برگهای 69 تا 79 نسخه ی کلیات غزالی مشهدی از آن نامی به میان آمده است. لازم به یادآوری است که در نسخه های موجود از کلیات غزالی اثری از بعضی آثار منسوب به او مثل سواد اعظم، مواهب و واردات که در نفائس المآثر و ید بیضاء یاد شده، به دست نیامد. همچنین از کتاب اسرارالمکنونه که در آتشکده ی آذر (بیکدلی، 1338، 472) و ریحانة الادب (مدرسی، بی تا، 235) جزء آثار غزالی معرفی شده نیز اثری تا این زمان به دست ما نرسیده است. به احتمال زیاد این نامها می تواند متعلق باشد به برخی از همان آثاری که قبلا معرفی کرده ایم.
در تحقیقی هم که آقای محمدسلمان عباسی در رساله ی ختم تحصیل خود به زبان اردو انجام داده اند، از این چند اثر اطلاعی به دست نداده اند.
اینک برای آشنایی بیشتر با شعر و نثر غزالی مشهدی نمونه هایی از آثار منظوم و منثور او را در این جا می آوریم:

الف) از قصائد

معلم عشق دانش سوز و عقل کل زبان دانش رقوم آفرینش ابجد لوح دبستانش
الف بی جیم دال ابجد او هست آن ارکان که از یک نقطه صورت یافت حرف چار ارکانش
خلیفه ی این دبستان را در اول عقل کل آمد که ظل الله فی الارضین فرستادند درسانش
سکندر را درین دریا چو کشتی غرقه شد آخر نیامد کار حکمتهای افلاطون یونانش
گهرهایی که از الماس فکرت سفته ام یک یک نمی گویم که چون سفتم چو می داند زبان دانش ...
درین بزم ارچه اول خوان نهاد ارشاد خاقانی من آخر هم نمکدانی نهادم بر سر خوانش
سوی ملک خراسان گر فرستاد این سخن خسرو من از ملک خراسان می فرستم سوی شروانش
خداوندا طریقی ده غزالی را که در محشر نباشد نامه ی اعمال او مانند دیوانش
(کلیات غزالی، برگهای 159 تا 167، غزالی مشهدی، حیات اورکارنامی، ص 158)

ب) از غزلیّات:

از بزم جهان باده گساران همه رفتند ما با که نشیینیم چو یاران همه رفتند (1)
نی کوه کن بی سر و پا ماند و نه مجنون از کوی جنون سلسله داران همه رفتند
برخیز که ماندیم درین راه پیاده راهیست خطرناک سواران همه رفتند
زین باغ، شهیدان تو با گریه ی جانسوز ماتم زده چون ابر بهاران همه رفتند
از دست غمت بی سر و پایان همه مردند با داغ وفا سینه فگاران همه رفتند
بر حلقه ی زلف تو چو دیدند گره ها از سلک خرد سبحه شماران همه رفتند
زان طوطی طبع تو خموش است، غزالی کایینه دلان نکته گذاران همه رفتند
(آثارالشباب، برگهای 210 و 211)

ج) از مثنویها:

- مثنوی عاشق و معشوق:

سؤال معشوق از عاشق
دگر پرسید آن گلبرگ خندان که ای چشم و چراغ دردمندان
طریق عشق باری کرده ای طی به سرّ عشق بازان برده ای پی
بحمدالله که داری همچو دریا هزاران گنج پر گوهر مهیا
به شادروان وصلم یافتی راه برای من چه آوردی به درگاه
جواب عاشق به معشوق
جوابش داد کای خورشید آفاق تو می دانی چه می دارید آفاق
به راه عاشقی داغی و دردی سرشک سرخسی و رخسار زردی
فقیری، نامرادی، بینوایی نیاز و مسکنت عجز و گدایی
چه باشد سر، که صد سر خاک کویت دو عالم قیمت یک تار مویت
(نفائس المآثر، ص 541 و 542)

آدمی چیست نسخه ی گویا صورت حق و معنی اشیا
هرکه از سرّ آیتست آگاه خوانده از نقش و کلام الله
پیش من خوار هست و نیز عزیز دوستم دشمنان خود را نیز
چشم خود باز کن به هوشیاری که من آن نیستم که پنداری
هیچ کس منکر عزیزی نیست ور بود غیر بی تمیزی نیست
سخنان دراز دردسر است حکم غیرالکلام معتبر است
شد غزالی حکایت تو تمام ختم کن والسلام و والاکرام
(غزالی مشهدی، حیات اوکارنامی، ص 255)

د) از ترکیب بندها:

حیرت زده ام حیرتم از عشق فزون باد جان محو تو گردید دل از عشق تو خون باد
کارم همه دیوانگی و عشق و جنون باد از عشق من دیوانه قوی عقل زبون باد
در موکب دانش عَلَم عشق نگون باد از کشور فرزانگیم خانه برون باد
سر مست خرابات جنون باد غزالی
وز سلسله ی عقل برون باد غزالی
(دیوان آثارالشباب، برگ 22)

ه) از قطعات:

شاعر نه آن کس است که بر سلفه پی برد جزوی ز عرش شرع بود شین شاعران
دیدم بس کسان که فتادند از کمر بستند چون کمر ز پی کین شاعران
لطفی اگر نمی کنی آزارشان مکن اندیشه کن ز آتش نفرین شاعران
(دیوان آثارالشباب، برگ 502)

و) از رباعیات:

عشق آمد و از دلم سلامت برخاست بر هر طرفم گرد ملامت برخاست
برخاست که فتنه را نشاند آن شوخ وز فتنه ی قامتش قیامت برخاست
(غزالی مشهدی، حیات اورکارنامی، ص 289)
تا کی گویی که گوی اقبال که برد تا کی گویی که ساغر عیش که خورد
اینها چه فسانه است می باید رفت اینها چه بهانه است، می باید مُرد
(گلستان ادب، ص 57)
مردان که درین ره ادب آموخته اند جز نقد ادب هیچ نیندوخته اند
بر عیب کسی دیده از آن نگشودند کز هرچه جز اوست دیده بردوخته اند
(غزالی مشهدی، حیات اورکارنامی، ص 288)

ز) از مفردات:

عجب پرپیچ و خم افتاده زلف همچو زنجیرش مگر دست قضا لرزیده در هنگام تحریرش
(گلزار ادب، ص 187)
من به ویرانه ی غم مرده و طفلان هر سوی سنگ بر دست که دیوانه نیاید بیرون
(گلزار ادب، ص 486)
کس را نبینم روز غم، جز سایه در پهلوی من آن هم چو بینم سوی او، گرداند از من روی من
(تذکره ی پیمانه، ص 315)

نمونه ی نثر اسرارالمکتوم:

«ای گشته نهان در تتق عزّت خویش بنهفته جمال خویش در قدرت خویش
شأن تو مزایای تعدد، لیکن پیوسته تو بر صرافت وحدت خویش
مصراع اوّلی اشارت به حدیث «الکبریا ردائی» است یعنی بزرگی تو پوشانیده است ترا، بر غیر تو که موجود حقیقی نیست، چه هر چه به هر زبان، به هر اصطلاح، ساکنان ملاء اعلی و دوربینان صوامع دنیا از تو گفته اند، فراخور قابلیتی که تو به ایشان داده ای، واقع شد، امّا بواسطه ی آنکه این معنی برایشان پوشیده شده، هر یک خود را عارف دانسته از حقیقت حال که تو شناسای و بس دور افتاده اند و سبب حجاب نفوس دایره ی امکان کثرت اشیاست که صور علمیّه ی ذاتست که ردای حضرت ذوالجلال گشته، چه نفوس را از آن جانب که رو به مبدأ فیّاض دارند بواسطه ی قرب مبدأ نقشی و رنگی نیست، بلکه چنان در سطوت تجلی مستغرق اند که ایشان را از یک وجهی وجود عارضی هم نیست، چه جای صفت که با آن از مبدأ باز مانند».
(اسرار مکتوم، محفوظ در موزه ی بریتانیا، به نقل از عکس الصاقی به: غزالی مشهدی، حیات اورکارنامی)
منابع:
1- اسماعیل پاشا بغدادی، هدیة العارفین، مکتب الاسلامیه و الجعفری، تبریز 1967.
2- بداؤنی، عبدالقادر، منتخب التواریخ، تصحیح احمدعلی و ولیم ناسیولیس، کلکته 1868.
3- بیکدلی شاملو، لطفعلی بیک، آتشکده ی آذر، تصحیح حسن سادات ناصری، امیرکبیر، تهران 1338.
4- حسن جان بهادر، سید محمد صدیق، تذکره ی شمع انجمن، چاپ هند، 1292.
5- رازی، امین احمد، هفت اقلیم، تصحیح جواد فاضل، ج 2، علمی، تهران، بی تا.
6- ریو، چارلز، فهرست نسخه های خطی فارسی، موزه ی بریتانیا، 1966.
7- شاه تهماسب، تذکره ی شاه تهماسب، به سعی عبدالشکور، برلین1343 قمری.
8- صادق کتابدار، تذکره ی مجمع الخواص، ترجمه ی عبدالرسول خیام پور، اختر شمال، تهران 1327.
9- صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات در ایران، انتشارات فردوسی، ج 5/1 و 5/2، تهران 1364.
10- عباسی، محمدسلمان، غزالی مشهدی حیات اورکارنامی، دانشگاه لکهنو، 1975.
11- عبدالغنی خان، مولانامحمد، تذکرة الشعرا، علی گره 1916.
12- علی احمد، مولوی آغااحمد، تذکره ی هفت آسمان، اسدی، تهران 1965.
13- علامی، ابوالفضل، آیین اکبری، ج اول، چاپ کلکته، بی تا.
14- گلچین معانی، احمد، تذکره ی پیمانه، دانشگاه فردوسی، مشهد 1359.
15- ___، ___، تاریخ تذکره های فارسی، دانشگاه تهران، تهران 1350.
16- ___، ___، کاروان هند، چاپ و انتشارات آستان قدس، مشهد 1370.
17- مدرسی، محمدعلی، ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه و الالقاب، ج 8، خیام بی تا.
18- مقیم هروی، نظام الدین احمد، طبقات اکبری، تصحیح محمدحسین هدایت، بنگال، بی تا، ج 2.
19- هدایت، شبلی، شعرالعجم، ترجمه ی سیدمحمدتقی فخر داعی گیلانی، دنیای کتاب، تهران 1368.
20- هدایت، رضاقلی خان، تذکره ی ریاض العارفین، مهدیه، تهران 1316.
21- ___، ___، مجمع الفصحا، چاپ سنگی، تهران 1295.
منبع: نشریه پایگاه نور شماره 21

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط