از آنجا که ادامه پیوند میان همه انسان ها، خصوصاً میان همسران، نیاز به یک جاذبه و کشش قلبی دارد و یکی از روشن ترین جلوه گاه ها و موارد خودنمایی مودّت، جامعه کوچک خانواده است، خداوند متعال ازدواج را وسیله ای برای زیستن در فضای آرامش و رضایت روانی می داند و برای رسیدن به این آرامش، مودّت و رحمت را- که بنا به قول مفسران ملاط و چسب مصالح ساختمانی جامعه انسانی است- بین زوجین برقرار می کند.(مکارم شیرازی، 1421، ج12: 496).
« و من آیاته أن خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعلَ بینکم مودهً و رحمهً إنّ فی ذلک لآیاتٍ لقومٍ یتفکرون»(الروم/21)(3).
در همه جهان هنگامی که انسان ها می خواهند با دیگری زندگی کنند و نوعی روابط انسانی با وی برقرار نمایند، لازم است قانونی وضع شود که جنبه مادی رابطه را تنظیم کند. همچنین قواعدی معنوی نیز که در ادامه راه کمک مؤثری باشد، باید در نظر گرفته شود. پس لازمه ایجاد بنای خانواده، رعایت حقوق متقابل زوجین در قبال یکدیگر است؛ ولی استمرار آن که به مراتب سخت تر است، نیازمند مودّت و محبت می باشد. در صورتی که این رابطه عاطفی در بین انسان ها استوار گردد، انسان در مقام ایثار و مقدّم داشتن دیگران بر خود برمی آید، خواسته های خویش را فدای خواسته های دیگری می گرداند، سعادت او را می خواهد و به او جور و ستم روا نمی دارد، در چنین جامعه ای دیگر به عدل نیازی نیست، زیرا رابطه محبت از رابطه عدالت قوی تر است؛ دوستی رابطه ای فطری و طبیعی است؛ اما عدالت قهری و جبری است و اگر هم حکم به عدالت می شود به خاطر حفظ مودّت و محبت است. جامعه انسانی و بخصوص جامعه کوچک خانواده بدون محبت شکل نمی گیرد. محبت، انگیزه ایجاد آفرینش است، چنانکه هدف بسیاری از احکام اسلام مانند نماز جماعت و جمعه، حج، ایثار و احسان، و تحریم غیبت و بدگویی و مانند اینها، ایجاد رابطه دوستی بین مردم است، تا بدین طریق از قانون عدل که سخت و تلخ است بی نیاز شوند. در حدیث قدسی نیز به این معنی اشاره شده است:« من گنج نهان بودم و دوست داشتم که شناخته شوم.»(ابن عربی، 1313؛ مجلسی، 1404«الف»، ج84: 199؛ ابن ابی الحدید، 1404، ج5: 163)(4)؛ بنابراین محبت، حاکم و سلطان مطلق است و عدالت نایب و جانشین آن. این نوع از احساسات اگر به اوج و کمال برسد، به روح، شکوه، شخصیت و عظمت می دهد. ارزش مودّت به قدری بالاست که قرآن اجر رسالت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را مودّت اهل بیت بیان می دارد؛« قُل لا اسألکم علیه اجرا إلا الموده فی القربی»(الشوری/23)(5).
رابطه معنایی مودّت و رحمت
همنشینی مودّت و رحمت در آیه مذکور، دلیلی بر رابطه میان این دو واژه است. رحمت در لغت، اراده خیر رساندن( جرجانی، 1982) یا نوعی مهربانی است که گاهی به مهربانی صرف و گاهی به احسان بدون دلسوزی و مهربانی اطلاق شده است.(الراغب الاصفهانی، 1412: 196) لذا در روایتی است که رحمت از جانب خدا بخشش است و از جانب انسان ها دلسوزی و مهربانی. رحمان تنها بر خدا اطلاق می شود و رحیم برای غیر او نیز به کار می رود. خداوند متعال در توصیف خود می فرماید:« إنّالله غفورٌ رحیمٌ»(البقره/199)(6) و در توصیف پیامبرگرامی صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:« حریصٌ علیکم بالمؤمنین رؤوفٌ رحیمٌ»(التوبه/128)(7) .برخی از مفسران در ذیل آیه «کتب علی نفسهِ الرحمه»(الانعام/12)(8) مفهوم آیه را عبارت از رفع حوایج محتاجان و رساندن هر چیزی به مستحق آن دانسته اند (طباطبایی، 1417، ج7: 26) و بعضی آن را نوعی تأثیر نفسانی دانسته اند که از مشاهده محرومیت محرومی که کمالی را ندارد و محتاج به رفع نقص است، در دل پدید می آید و صاحبدل را وادار می کند که او را از محرومیت نجات داده، نقصش را رفع کند.( طباطبایی، 1417، ج16: 166) لذا مودّت، محبت و رحمت را به شفقت تعبیر نموده اند.(طبرسی، 1406، ج8: 470)به عبارت دیگر، مودّت همان دوست داشتن است که انسان ها درباره یکدیگر احساس می کنند؛ ولی رحمت و مهربانی آن تأثر قلبی است که از دیدن محرومیت و نقص و گرفتاری فرد، در قلب احساس می شود؛ رحمت ناشی از مودّت است؛ اگر در وجود انسان، مودّت وجود نداشت، رحمت پیدا نمی شد؛ همانطور که از افتادن دیوار و شکستن درخت احساس رحمت و دلسوزی نمی کنیم. اگر این مودّت و رحمت در وجود انسان نهاده نمی شد و انسان مانند چوب خشک بی احساس بود، در این صورت دنیای انسانیت چگونه می شد؟ آیا کسی به کسی کمک می کرد؟ آیا پدر و مادر در تربیت طفل خود می کوشیدند؟(قرشی، 1377: 192) یا فرزندان در دوران پیری و ناتوانی پدر و مادر که آنها قادر به انجام کارهای خود نیستند، هیچ رحمت و شفقتی درباره آنها نشان می دادند؟ به همین دلیل خداوند می فرماید:« و قُل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا»(الاسراء/24)(9).
هنگامی که رو به سوی درگاه خدا می آوری پدر و مادر را فراموش مکن و همانگونه که در کودکی آنان به تو رحم نمودند تو نیز رحمت پروردگار برای آنها بخواه. کسی که انسان را برای زندگی اجتماعی خلق کرد، در قلبش این رأفت و رحمت را قرار داد تا افراد متفرق را جمع و اجزای پراکنده را به یکدیگر متصل نماید.
مفسران تفاوتهایی را میان مودّت و رحمت بیان نموده اند که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- مودت انگیزه ارتباط در آغاز کار است؛ اما در پایان که یکی از دو همسر ضعیف و ناتوان گردد، رحمت جای آن را می گیرد.(میبدی، 1363، ج7: 446).
2- مودّت در مورد بزرگترهاست که می توانند به یکدیگر خدمت کنند؛ اما کودکان و فرزندان کوچک در سایه رحمت پرورش می یابند.
3- مودّت غالباً جنبه متقابل دارد، اما رحمت یک جانبه و ایثارگرانه است، زیرا برای بقای جامعه گاه لازم است خدمات متقابل که سرچشمه آن مودّت است و گاه خدمات بلاعوض که نیاز به ایثار و رحمت دارد.(مکارم شیرازی، 1374، ج12: 496).
4- مودّت بعد معنوی پیوند و رحمت جنبه عملی آن است.
5- مودّت و محبت حالتی است که شخص خود به آن احتیاج دارد و رحمت حالتی است که دیگران به آن نیازمندند. به عنوان مثال انسان فرزندش را دوست دارد، به او محبت می کند؛ اما اگر دشمنش را در حال گرسنگی و تشنگی ببیند، آب را از فرزند خود گرفته، به او می دهد این عمل به سبب رحمت انجام می شود.(فخررازی، 1420، ج9: 92).
این آیه در مورد مودّت و رحمت در خانواده صحبت می کند؛ اگرچه نظیر آن در جامعه نیز قابل مشاهده است. مودّت و رحمت، زن، شوهر و افراد جامعه را وادار می کند تا به هم محبت کنند، در تنهایی ها یار هم باشند، به ناتوانان ترحم نمایند، در دوره سالخوردگی به پدر و مادر خود که دیگر جاذبه ای در آنها نیست محبت نمایند، و در تربیت و تغذیه کودکان بکوشند. هنگامی که شهوت از بین می رود و ظاهراً رابطه زوجیت دیگر معنایی ندارد، این رحمت است که موجب تحکیم بیشتر پایه های خانواده می شود؛ نعمتی که خداوند به انسان ها عطا فرموده تا موجب شود انسان از حریم خود دفاع کند. به طور خلاصه جامعه انسانی بر این دو پایه استوار است و اگر این دو اصل در جامعه و خانواده حاکم نبود، جامعه رو به تباهی می رفت، نسل انسانی به کلی منقطع می شد، و هرگز نوع بشر دوام نمی یافت. خداوند تربیت زن و شوهر را به گونه ای دیگر قرار داده است که زن و شوهر در کنار هم کمال می یابند، از هم می آموزند و در کنار هم تعالی پیدا می کند. زن و شوهر دو بال پروازند که زندگی را با هم به سامان می رسانند. پس باید قدر همدیگر را بدانند و از یکدیگر مراقبت کنند؛ که آسیب یکی آسیب دیگری است.
پی نوشت ها :
1.و اوست آن آمرزنده دوستدار[مؤمنان].
2. پروردگار من مهربان و دوستدار[ بندگان] است.
3.و از نشانه های او اینکه از[ نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، در این [ نعمت] برای مردمی که می اندیشند قطعاً نشانه هایی است.
4. مجالس ابن الشیخ، عن ابیه عن الحسین بن عبید الله الغضائری عن الصدوق:«... کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف».
5. بگو: « به ازای آن[ رسالت] پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی درباره خویشاوندان.
6. خدا آمرزنده مهربان است.
7. به [هدایت] شما حریص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز مهربان است.
8. «از آنِ خداست» که رحمت را بر خویشتن واجب گردانیده است.
9.بگو: «پروردگارا، آن دو را رحمت کن چنان که مرا در خُردی پروردند.