نویسنده: محمدرضا اکبری
یکی از مسائل مهم عالم ذر، آزمایش بزرگ ورود به آتش بود که پس از سپردن پیمان انجام گرفت و اصحاب شمال که اکثریت جمعیت انسان ها را تشکیل می دادند، از آن سرباز زدند و اصحاب یمین آن را پذیرفتند و آتش بر آنها سرد و سلامت شد، آن گونه که آتش در این مقطع از دنیا برای ابراهیم (علیه السلام)سرد و سلامت شد.
امام باقر(علیه السلام)در روایتی می فرماید: ...آن گاه خداوند به آتش فرمود: برافروخته گردد و به اصحاب شمال فرمود: وارد آن شوید و آنها ترسیدند و به اصحاب یمین فرمود: وارد آن گردید پس وارد آن شدند و بر آنها سرد و سلامت گردید. سپس اصحاب شمال گفتند: ای پروردگار ما از ما در گذر و از سر گیر. فرمود: از سر گرفتم داخل آن شوید. دوباره ترسیدند ودر آنجا بود که اطاعت و معصیت و ولایت به اثبات رسید.(1)
امام صادق (علیه السلام)فرمود: خداوند به آبی فرمود: گوارا باش تا بهشت و اهل اطاعتم را از تو بیافرینم و به آبی فرمود: شور و تلخ باش تا جهنم و اهل معصیتم را از تو بیافرینم و هر دو آب را بر روی خاک جاری کرد آن گاه مشتی از آن را بر گرفت و آنها را مانند مور خلق کرد سپس آنان را شاهد بر نفس خود قرار داد که آیا من پروردگار شما نیستم و حق اطاعت بر شما ندارم؟ گفتند: آری. بعد از آن به آتش فرمود: پدید آی! پس آتشی برافروخته گردید وبه آنها فرمود: در آن وارد شوید! بعضی از آنها با سرعت و برخی با کندی به سوی آتش حرکت کردند و کسی از آنها وارد آن نشد. آن گاه مشتی دیگر از آن را برگرفت و مانند مور آنها را آفرید مثل آنهایی که از قبل آفرید و آنها را بر خود گواه گرفت آن گونه که دیگران را بر خود گواه گرفت و فرمود: وارد این آتش شوید. پس عده ای با کندی و عده ای با سرعت و عده ای با یک چشم بر هم زدن به طرف آتش رفتند و همگی وارد آن شدند. سپس خداوند به آنها فرمود: با بدنی سالم از آتش خارج شوید و آنها خارج شدند و آسیبی به آنها نرسید. آنان که از قبل به آتش وارد نشده بودند گفتند: پروردگارا! از ما درگذر ما هم مثل آنها عمل خواهیم کرد. فرمود: از شما گذشتم و پس از آن عده ای با سرعت و عده ای با کندی به طرف آتش آمدند و عده ای هم از جای خود حرکت نکردند همان گونه که در دفعه قبل عمل کردند و وارد آتش نشدند و این همان سخن خداوند است که فرمود:«اگر بازگردانده شوند، به آنچه از آن نهی شدند باز خواهند گشت و هر آینه آنها دروغ گویانند.»(2 و 3)
تفاوت هایی در جریان ورود به آتش در روایات دیده می شود که با توجه به تعدد عالم ذر و یا تکرار برخی وقایع آن در مقاطع مختلف قابل توجیه است و آسیبی به اصل آن وارد نخواهد شد.
علامه طباطبایی در تفسیر خود آورده است:
«کأن الامر بدخول النار کنایه عن الدخول فی حظیره العبودیه و الانقیاد للطاعه؛»(4)
گویا دستور بر ورود به آتش کنایه از ورود در جای بندگی و طاعت است.
اما این سخن بر خلاف ظاهر روایاتی است که به ورود در آتش تصریح کرده اند و قرینه ای هم وجود ندارد که آن را تأیید کند بلکه قرائن بر عکس آن است. البته ورود در آتش داخل شدن در میدان بندگی و اطاعت بوده است اما کنایه ای در کار نیست. ورود در آتش یک آزمایش بوده است چنان که برای برخی از اصحاب ائمه (علیهم السلام)هم پیش آمده و نظر ابراهیم (علیه السلام)که پس از قرار گرفتن در آتش بر او سرد و سلامت شد آسیبی ندید.
این سوال درباره سخن علامه طباطبایی وجود دارد که مصداق عبودیتی که مطرح کرده است چیست؟ روشن ترین و نزدیک ترین آن همان اطاعت در ورود به آتش است.
اگر بنابر نظر علامه ورود در آتش را کنایه دانسته و به عبودیت بدون مصداق معنا کنیم باید سرد شدن آن را هم توجیه کنایی کنیم که این گونه تعامل با روایات و توجیه آنها، بر خلاف ظاهر الفاظ و سیاق آنها و سیر طبیعی بحث است.
امام باقر(علیه السلام)در روایتی می فرماید: ...آن گاه خداوند به آتش فرمود: برافروخته گردد و به اصحاب شمال فرمود: وارد آن شوید و آنها ترسیدند و به اصحاب یمین فرمود: وارد آن گردید پس وارد آن شدند و بر آنها سرد و سلامت گردید. سپس اصحاب شمال گفتند: ای پروردگار ما از ما در گذر و از سر گیر. فرمود: از سر گرفتم داخل آن شوید. دوباره ترسیدند ودر آنجا بود که اطاعت و معصیت و ولایت به اثبات رسید.(1)
امام صادق (علیه السلام)فرمود: خداوند به آبی فرمود: گوارا باش تا بهشت و اهل اطاعتم را از تو بیافرینم و به آبی فرمود: شور و تلخ باش تا جهنم و اهل معصیتم را از تو بیافرینم و هر دو آب را بر روی خاک جاری کرد آن گاه مشتی از آن را بر گرفت و آنها را مانند مور خلق کرد سپس آنان را شاهد بر نفس خود قرار داد که آیا من پروردگار شما نیستم و حق اطاعت بر شما ندارم؟ گفتند: آری. بعد از آن به آتش فرمود: پدید آی! پس آتشی برافروخته گردید وبه آنها فرمود: در آن وارد شوید! بعضی از آنها با سرعت و برخی با کندی به سوی آتش حرکت کردند و کسی از آنها وارد آن نشد. آن گاه مشتی دیگر از آن را برگرفت و مانند مور آنها را آفرید مثل آنهایی که از قبل آفرید و آنها را بر خود گواه گرفت آن گونه که دیگران را بر خود گواه گرفت و فرمود: وارد این آتش شوید. پس عده ای با کندی و عده ای با سرعت و عده ای با یک چشم بر هم زدن به طرف آتش رفتند و همگی وارد آن شدند. سپس خداوند به آنها فرمود: با بدنی سالم از آتش خارج شوید و آنها خارج شدند و آسیبی به آنها نرسید. آنان که از قبل به آتش وارد نشده بودند گفتند: پروردگارا! از ما درگذر ما هم مثل آنها عمل خواهیم کرد. فرمود: از شما گذشتم و پس از آن عده ای با سرعت و عده ای با کندی به طرف آتش آمدند و عده ای هم از جای خود حرکت نکردند همان گونه که در دفعه قبل عمل کردند و وارد آتش نشدند و این همان سخن خداوند است که فرمود:«اگر بازگردانده شوند، به آنچه از آن نهی شدند باز خواهند گشت و هر آینه آنها دروغ گویانند.»(2 و 3)
تفاوت هایی در جریان ورود به آتش در روایات دیده می شود که با توجه به تعدد عالم ذر و یا تکرار برخی وقایع آن در مقاطع مختلف قابل توجیه است و آسیبی به اصل آن وارد نخواهد شد.
علامه طباطبایی در تفسیر خود آورده است:
«کأن الامر بدخول النار کنایه عن الدخول فی حظیره العبودیه و الانقیاد للطاعه؛»(4)
گویا دستور بر ورود به آتش کنایه از ورود در جای بندگی و طاعت است.
اما این سخن بر خلاف ظاهر روایاتی است که به ورود در آتش تصریح کرده اند و قرینه ای هم وجود ندارد که آن را تأیید کند بلکه قرائن بر عکس آن است. البته ورود در آتش داخل شدن در میدان بندگی و اطاعت بوده است اما کنایه ای در کار نیست. ورود در آتش یک آزمایش بوده است چنان که برای برخی از اصحاب ائمه (علیهم السلام)هم پیش آمده و نظر ابراهیم (علیه السلام)که پس از قرار گرفتن در آتش بر او سرد و سلامت شد آسیبی ندید.
این سوال درباره سخن علامه طباطبایی وجود دارد که مصداق عبودیتی که مطرح کرده است چیست؟ روشن ترین و نزدیک ترین آن همان اطاعت در ورود به آتش است.
اگر بنابر نظر علامه ورود در آتش را کنایه دانسته و به عبودیت بدون مصداق معنا کنیم باید سرد شدن آن را هم توجیه کنایی کنیم که این گونه تعامل با روایات و توجیه آنها، بر خلاف ظاهر الفاظ و سیاق آنها و سیر طبیعی بحث است.
پی نوشت ها :
1-بصائر الدرجات، ص91؛ بحارالانوار، ج 26،ص279.
2-سوره انعام، آیه 28.
3-تفسیرعیاشی، ج1،ص358؛ بحارالانوار، ج5،ص256.
4-تفسیرالمیزان، ج8،ص325.