آب در سنت های عامیانه ایرانی

بعد از عید نوروز، یک روز جمعه که هوا آفتابی بود، ریش سفیدهای منطقه کوهستانی هونجان از توابع شهرضا (قمشه) دور هم جمه می شدند، از اهالی پولی می ستاندند و به مرد زن داری می دادند که هم زنش را خیلی دوست داشته باشد
سه‌شنبه، 17 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آب در سنت های عامیانه ایرانی
آب در سنت های عامیانه ایرانی

نویسنده: سهراب فرسیو




 

بعد از عید نوروز، یک روز جمعه که هوا آفتابی بود، ریش سفیدهای منطقه کوهستانی هونجان از توابع شهرضا (قمشه) دور هم جمه می شدند، از اهالی پولی می ستاندند و به مرد زن داری می دادند که هم زنش را خیلی دوست داشته باشد و هم بتواند خوب بدود. این مرد صبح روز شنبه، پیش از طلوع آفتاب، کوزه یا مشکی را که سیدی به او می داد، بر می داشت و به یزدخاست می رفت. وقتی آب را می دزدید، بیرون ده کمین می کشید و تا یزدخاستی بی دست و پایی را می دید، می گفت:«آب نر رو آب موده(ماده)- دزده هم با مشک و کوزه» و فرار می کرد. بعد از آن آب دزد نباید به پشت سرش نگاه می کرد؛ نباید مشک را زمین می گذاشت. بین راه اگر می خواست استراحت کند، باید درختی گیر می آورد و مشک را به شاخه ای می آویخت. بعد از آن به روستا می آورد و روی چشمه می ریخت تا آب زیاد شود و البته او نیز پاداش خود را می گرفت.

آیینهای آب خواهی

گاوربایی

با طولانی شدن خشکسالی در مناطق غرب کشور (ایلام، کرمانشاه)، دسته ای از زنان و پیر زنان غافلگیرانه به چوپان ده همجوار حمله می کردند و گله گاو را می ربودند. اگر چوپان ناشی بود، یا بی دست و پایی می کرد و جانش را بر نمی داشت به موقع فرار کند، همان زنان با چماق استخوانهایش را نرم می کردند. دسته پیروز، هلهله کنان با گاوهای غنیمتی به ده باز می گشت.
ورود جنگاوران با مراسمی مفصل همراه می شد. بعد گاوها را می شمردند و میان مردم قسمت می کردند تا نگهداری و پذیرائیشان کنند. بعد از دو سه روز ریش سفیدان ده دزد زده به سراغ بزرگان ده دزدان می آمدند، التمای می کردند و دامهایشان را می طلبیدند. گاوها پس داده می شد؛ اما به این شرط که مال باختگان ضمانت کنند باران ببارد!
مدت ضمانی، در همه جا و در هر نوع رسمی، با چانه بازاری تعیین می شد. ضامن سعی می کرد تعداد روزهای ضمانت را زیاد بگیرد تا امکان بارش باران بیشتر شود؛ اما طرف مقابل نمی پذیرفت. او در واقع نمایده کشاورزان جان به لب شده بود که برای بارش لحظه شماری می کردند، به طور کلی تقریباً در هیچ جا و در هیچ رسمی زمان ضمانت از ده روز تجاوز نمی کرد.
در اساطیر کهن، ابرهای سفید گاوهایی محسوب می شدند که در مرتع سبز و خرم آسمان می چریدند ارواح پلید که مانع ریزش باران می شدند، در حکم گاو دزدان بودند. نفرت قومی نجیب و کشاورز نسبت به گاو دزد و زن دزد محتاج شرح نیست، و به این ترتیب جنگ آغاز می شد. سپاهیان رعد به کوه یا حصاری که زندان است حمله می کنند، زندانیان درهم می شکنند گاوها خلاص می شوند و شیر خود را به زمین می ریزند و زمین تشنه را سیراب می کنند.
به ترتیب با اجرای رسم ربودن گاوها، در واقع از الگویی آسمانی و اساطیری تقلید می شد و با آزاد کردن گاوه امید می بستند که ابرهای زندانی نیز آزاد گردند تا شیر خود را بر زمین و کشتزار بپاشند.
منبع مقاله: محمد حمید، یزدان پرست لاریجانی؛ (1385)، نامه ایران (مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی) جلد سوم، تهران: اطلاعات، چاپ اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط