دوران تجدد پزشکی ایرانی

با ظهور سید زین الدین (یا شرف الدین) ابوابراهیم اسماعیل بن حسن بن محمد بن احمد الحسینی الجرجانی و مؤلفات ارزنده ی طبی وی به زبان پارسی دوران تجدد پزشکی ایرانی شروع می گردد.
شنبه، 28 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دوران تجدد پزشکی ایرانی
دوران تجدد پزشکی ایرانی

نویسنده: دکتر محمود نجم آبادی




 

سید اسماعیل جرجانی: زندگی نامه و آثار او
(متولد در جرحان به سال - 433 هجری مطابق با 1041/1042 میلادی و متوفی به مرو به سال 531 هجری قمری مطابق با 1136/1137 میلادی)

مقدمه

با ظهور سید زین الدین (یا شرف الدین) ابوابراهیم اسماعیل بن حسن بن محمد بن احمد الحسینی الجرجانی و مؤلفات ارزنده ی طبی وی به زبان پارسی دوران تجدد پزشکی ایرانی شروع می گردد.
جرجانی با چهار تألیف ارزنده خود توانست جمیع معلومات طبی زمان خود را جمع آوری و بدان اضافاتی کنید، که مبنی واصل تعالیم طبی به زبان پارسی برای طالبان و عاشقان دانش پزشکی و مؤلفین بعد گردد.
باید دانست قبل از ظهور جرجانی تعدادی کتاب طبی به پارسی تألیف و تصنیف گردیده به مانند کتب طبی پارسی ابن سینا و کتاب های «الابنیه» و «هدایت المتعلمین» که شرح آن ها در قسمت دوران تألیف آمد، اما طبیبی که جمیع مؤلفاتش به زبان پارسی و با انشائی کم نظیر به رشته ی تحریر در آورده و از متون پارسی بسیار ارزنده می باشد، جرجانی است.
وی برخلاف رازی که مؤلفاتش تماماً به زبان تازی است، پارسی می باشد و این امر نبوغ این طبیب بزرگوار و بی نیازی طالبان علم پزشکی را از زبان تازی می رساند، به نحوی که در مدت کمی نسخ کتاب های وی (جرجانی) مخصوصاً ذخیره فراوان گردیده و دست به دست گشته است.
گرچه جرجانی مؤلفاتش متأثر از کتب دانشمندان قبل از خود (مخصوصاً رازی و اهوازی و ابن سینا) می باشد، اما توانسته است علاوه بر متن شیرین پارسی، اصطلاحات علمی و طبی را به زبان مادری با اضافاتی بسیار ارزنده در کتاب خود (بیشتر در کتاب ذخیره) بیاورد، که همگان را از مطالعه کتب طبی به زبان تازی تقریباً بی نیاز کند.
نتیجتاً این امر چنان شد که از قرن ششم هجری تا به حال اغلب کتاب های طبی و داروسازی به مانند «تحفه حکیم مؤمن» تألیف محمد مؤمن دیلمی تنکابنی طبیب شاه سلیمان صفوی و «مخزن الادویه» و «مجمع الجوامع» تألیف میر محمد حسین علوی خراسانی شیرازی و امثال آن ها از کتاب ذخیره متأثر گردند. کتب مذکوره در بالا از ذخیره اقتباس گردیده، ولی به حق باید گفت غیر از ذخیره از کتب دانشمندان سلف نیز استفاده شده و مؤلفان نیز نظرات و ابتکارات خود را در تألیف خود آورده اند.
در کشور مؤلفان اغلب کتب طبی پارسی (و به ظن قوی تمام کتاب های طبی) و در شبه قاره هندوستان بسیاری از کتاب های پزشکی از مؤلفات طبی جرجانی کمک گرفته اند.
من باب مثال کتاب «تحفه حکیم مؤمن یا تحفه ی المؤمنین» خلاصه ای از قسمت هائی از ذخیره می باشد، با توجه به آن که مؤلف تحفه در باب تألیف کتاب زحماتی پر ارزش تحمل کرده که در خور تقدیر می باشد.
از طرفی با ظهور ذخیره خوارزمشاهی تجدد پزشکی ایرانی شروع گردیده و مؤلف توانسته است به نحو اتم و اکمل این موضوع را کما هو حقه و ینبغی از عهده بر آید و هم چنین موضوع رواج یافتن کتاب ذخیره و باب شدن آن می رساند، که ذخیره پس از قریب پنج قرن پس از هجرت پیغمبر اسلام (ص) کتاب مورد نظر طلاب پزشکی قرار گیرد و از آن گذشته تشخص و تعیین ملی هم به آن اضافه شده که مؤلفان از قید (یا قیود) سابق که زبان طبی تازی بوده رهائی یابند و راه جدید و ملی و میهنی را در تألیف کتاب های طبی برگزینند. بدین جهت اگر بخواهیم دوران پزشکی اسلامی را از حمله مغول تا این زمان طبقه بندی کنیم به حق باید گفت که به دو دوره منقسم می گردد: قسمت اول از ظهور اسلام تا پیدایش کتاب ذخیره و قسمت دوم از پیدایش ذخیره تا امروز.
جرجانی توانسته قریب هزار سال قبل مؤلفات طبی چند به عالم پزشکی ارائه دهد که بسیاری از نظرات طبی وی با موازین کنونی تقریباً تفاوتی ندارد و با مطالعه ی آن کتاب ها می توان به دانش این طبیب نامدار ایرانی برد که به دانش پزشکی کشورمان (بلکه به دانش پزشکی جهان) خدمتی مفید و ارزنده کرده و به چه نحو در سیر تکامل پزشکی مطالب را حلاجی کرده و اساس پزشکی را بر چه پایه و مبنائی استوار گردانیده است.
امروزه در میان پزشکان چنین شهرت دارد که دانش پزشکی تا قبل از قرن هفدهم میلادی (یا شانزدهم) را به نام پزشکی قدیم و از آن به بعد را به نام پزشکی جدید می نامند. اولاً پزشکی امروزی نتیجه ی تجارب و مطالعات پزشکی دیروزی است؛ ثانیاً اگر پزشکی دیروزی نبود پزشکی امروزی بدین صورت وجود نداشت؛ ثالثاً اگر قرار شود که پزشکی کنونی را پزشکی جدید و پزشکی دیروزی را پزشکی قدیم بنامیم، آن وقت دور تسلسل پیش می آید که هر روز اکتشافاتی و تازه هائی در پزشکی پیش آید که نسبت به سابق جدید خواهد بود؛ رابعاً اگر قرار باشد که نظر چنین باشد، یعنی اصطلاح پزشکی قدیم و جدید در میان پزشکان و دانشجویان پزشکی رواج یابد، باید گفت روزی که رازی و ابن سینا و سایر پزشکان دانشمند کشفی و اختراعی در پزشکی کرده اند، آن روز پزشکی جدید نسبت به پزشکی گذشته بوده است.
بنابراین بهترین اصطلاحی که از هر نظر مورد توافق دانشمندان تاریخ پزشکی است آن که:
اولاً باید به جای تاریخ پزشکی اصطلاح «سیرتکامل طب» گفته شود؛ ثانیاً به جای پزشکی قدیم و پزشکی جدید باید پزشکی دیروزی و پزشکی امروزی نام گذاری کرد. با بیان این دو اصطلاح در حقیقت حق جمیع خدمت گزاران جهان پزشکی محفوظ خواهد ماند.
پس از ذکر مقدمه به شرح حال، آثار و مقام علمی سید اسماعیل جرجانی یعنی به وجود آوردنده دوران تجدد پزشکی ایرانی می پردازیم.

شرح حال جرجانی

سید اسماعیل فرزند حسن (یا حسین) فرزند محمد فرزند محمود فرزند احمد و ملقب به زین الدین (یا شرف الدین) و مکنی به ابوالفتح (یا ابوالفضائل یا ابو ابراهیم) و معروف به جرجانی از پزشکان نامدار سده ی ششم هجری و از سادات اصفهان بود.
تولدش به سال 434 هجری (مطابق با 1041/1042 میلادی) در جرجان اتفاق افتاد، سپس به خوارزم رفت و در این شهر زندگانی می کرد. وی شاگرد ابوالقاسم عبدالرحمن بن علی بن ابی الصادق النیشابوری ملقب به «بقراط الثانی» (متوفی در اواخر قرن پنجم هجری) بود و پزشکی را نزد وی آموخت.
جرجانی در خدمت قطب الدین محمد بن انوشتکین (نوشتکین) اولین پادشاه سلسله ی خوارزمشاهیان (جلوس 491 وفات 521 هجری قمری) و پسرش علاء الدوله اتسز بود. و به سال 504 هجری کتاب ذخیره ی خوارزمشاهی را به نام قطب الدین تألیف کرد. جرجانی تا آخر عمر در مرو بود و هم در این شهر وفات یافت.
وی با سلطان سنجر معاصر بود و این سلطان مقدم وی را گرامی می داشته است. سید اسماعیل جرجانی تا آخر عمر در مرو تدریس پزشکی و افاده علم پزشکی پرداخت.
ابن ابی اصیبعه در عیون الانباء آورده که : «جرجانی در دستگاه دولت سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه بسیار محترم بود و مقرری ماهانه هزار دینار دریافت می داشته و معالجات بدیع و آثار نیکو داشته است».(1)
جرجانی در دربار قطب الدین بسیار محترم و معزز و سلطان را به او توجهی خاص بود و این امر بر اثر مسافرت جرجانی به خوارزم صورت گرفت.
وقتی جرجانی به خوارزم رفت، خوارزم شاه را از کثرت فضائل و حذاقت وی اطلاع حاصل شد، وی را اعزاز و اکرام فراوان کرد، تا آن جا که طبیب مورد اعتماد کامل سلطان قرار گرفت و در سلک ندما و خواص سلطان شد (چنان که خود در مقدمه ی مؤلفاتش بدین نکته اشاره کرده است).
بنا به گفته ی یاقوت در معجم البلدان و حاجی خلیفه در کشف الظنون وفات جرجانی به سال 531 هجری مطابق با 1136/1137 میلادی و به گفته ی برخی 530 هجری قمری مطابق با 1135/1136 میلادی و 535 هجری مطابق با 1140/1141 میلادی در مرو اتفاق افتاد و در همین شهر مدفون گردید.
اکنون برای آشنائی به مقام علمی و طبی جرجانی و خدمتی که این طبیب ایرانی به پزشکی ایران (بلکه به جهان) کرده به شرح آثار و مؤلفاتش می پردازیم.

ذخیره ی خوارزمشاهی

کتاب ذخیره از امهات و مطول ترین و مشروح ترین کتب طبی پارسی است که مؤلف آن سید اسماعیل جرجانی پس از قریب پنج قرن که بیشتر مؤلفات طبی به تازی بوده، به پارسی تألیف کرده است.
این کتاب پس از تألیف در اندک مدت (یا در زمان حیات مؤلف) شهرت یافته و شاید یکی از مؤلفاتی است که از این نظر کم نظیر و به مانند قانون شیخ می باشد، مضافاً بدان که چون کتاب به زبان پارسی بوده طالبان ایرانی علم پزشکی را بدان رغبت بی نظیری بوده است.
دلیل واضح بر این مطلب گفته ی نظامی عروضی سمرقندی در کتاب خود معروف به چهار مقاله در مقاله ی چهارم در علم پزشکی و هدایت طبیب است که در حدود سال 550 هجری قمری یعنی نوزده سال پس از مرگ سید اسماعیل آورده است: «...پس از کتب بسائط یک به دست آورد چون سته عشر جالینوس یا حاوی محمد زکریا یا کامل الصناعه یا صدباب بوسهل مسیحی یا قانون بوعلی سینا یا ذخیره ی خوارزمشاهی و به وقت فراغت مطالعه همی کند...». از این عبارت چنین مستفاد می گردد که ذخیره چنان شهرتی داشته که نوزده سال پس از فوت سید اسماعیل جزو کتاب های مطالعه ای و بدیهی است در حیات وی به ظن قوی مورد استفاده طالبان علم پزشکی بوده، مضافاً بدان که کتاب جامعی در پزشکی و داروسازی و بهداشت و سایر احتیاجات دانشجویان پزشکی و اطباء بوده است.
به هر حال چه کتاب در زمان حیات جرجانی و چه اندکی پس از مرگ وی از کتب مطالعه ای و تحصیلی بوده باشد، انتشار آن در میان اطباء و خواستاران چنان رونق داشته که در عرض مدت کمی محلی بسیار مناسب برای خود در عالم پزشکی ایران باز کرده است و این مطلب از ملاحظه صفحات آتی معلوم و مشهود می گردد.
جرجانی غیر از ذخیره خوارزمشاهی سه کتاب طبی دیگر نیز دارد که عبارتند از: «خفی علائی» (یا خف علائی) و «الاغراض الطبیه و المباحث العلائیه»و «یادگار». اکنون به شرح و تجزیه و تحلیل کتاب ذخیره ی خوارزمشاهی می پردازیم:
ذخیره ی خوارزمشاهی کتاب مشهور جرجانی است، که یک دوره ی کامل پزشکی نظری و پزشکی علمی و از امهات کتب طبی تمدن اسلامی است که مؤلف به زبان پارسی تحریر کرده است.
جرجانی در مقدمه کتاب سبب تألیف و وجه تسمیه و سایر موضوعات مربوط به آن را بسیار روشن شرح داده، بدین جهت کافی است که مقدمه ی کتاب مطالعه شود، تا از جمیع جهات مطلب روشن گردد.
ابتدای کتاب: الحمدلله رب العالمین حمدالشاکرین و الصلوه و السلام علی سیدالمرسلین محمد و آل الطیبین الطاهرین و سلم تسلیماً. اما بعد چون تقدیر ایزد تعالی چنان بود که جمع کننده این کتب دعاگوی خداوند خوارزمشاه، العالم العادل المؤید المظفر المنصور قطب الدین نصره الاسلام و المسلمین، قاهر الکفره و المشرکین عمادالدوله فخرالامه، تاج المعالی امیر الامراء، ارسلان تکین یمین الملوک و السلاطین ابوالفتح محمد بن یمین الدین، معین امیرالمؤمنین ادام الله دولته و حرس قدرته و اعلی کلمته، قصد خوارزم کرد و به خدمت این خداوند نیک بخت شد، اندر سال پانصد و چهار از هجرت و خوش آب و هوای خوارزم بدید، و سیرت و سیاست و عدل این خداوند بشناخت، و امنی که در این ولایت هست از هیبت و سیاست او مزه ی آن بیافت و اینجا مقام اختیار کرد، و در سایه عدل و دولت او بیاسود، و به نعمت و حشمت او مستظهر گشت، و آثار نعمت او بر احوال خود بدید، واجب دانست حق نعمت شناختن و شکر آن گذاردن، و رسم خدمتکاری به جای آوردن و ثمره ی علمی که مدتی از عمر خویش اندر آن گذرانیده است اندر ولایت این خداوند نشر کردن.
«بر این نیت این کتاب به نام این خداوند جمع کرد و کتاب را «ذخیره ی خوارزمشاهی» نام کرد تا هم چون نام خداوند اندر آفاق مشهور و معروف گردد و هم چون خوب نامی او اندر جهان دیر بماند، و به پارسی ساخت تا به برکات دولت او منفعت این کتاب به همه کس برسد، و خاص و عام را بهره باشد ان شاءالله تعالی».
«اما بعد باید دانست که هوای این ولایت شمالی(2) است و چنین هوا خوش تر و صافی تر باشد، و بسیار خلق را بسازد و هر نباتی که اندرین هوا بروید خوشتر و گوارنده تر باشد، و هر آدمی که از این هوا نفس گیرد دل و دماغ او قوی تر باشد و حاست های او درست تر، و هم چنین جانوران تندرست باشند و گوشت ایشان خوش تر، و آب این ولایت آب جیحون است، و از جمله آب ها درست تر و ستوده تر است، و هر زمینی که از این آب خورد نبات او خوش تر و گوارنده تر باشد، و زمین این ولایت لختی شوره دارد و بدین سبب پوسیدگی(3) کمتر پذیرد، و جنبدگان زیان کار کمتر تولد کند، و نبات آن خوش تر و گوارنده تر باشد، ولیکن با این همه خیرات اتفاق های ناموافق اندر این ولایت بسیار است: یکی از آن جمله آن است که هوائی بدین درستی و پاکیزگی به سبب بخار این پلیدی ها که اندر این شهر است هوای شهر ناخوش و زیان کار می شود؛ و دیگر آن که بیشتر خوردنی ها می پوسانند، پس می خورند، چون ترینه آب(4) و چغندر آب و شلغم آب و غیر آن و ماهی شور خشک و تازه و کرنب(5) بسیار می خورند و اندر زمستان خربزه های افسرده و نیم خام می خورند و بعضی از این خربزه ها که تری گذاشته باشد و چون نمدی گشته و از آن نیز می خورند و بدین سبب بیماری های مشکل و آماس های بسیار می باشد و به سبب صعبی سرما زکام و نزله(6) بسیار می باشد، و این مردمان زکام و نزله را آسان شناسند، و اندر فصل بهار که هوا و آب به گرمی گراید و مادت ها اندر تن فزونی گیرد و بگدازد و اندر سیلان آید، ماده نزله به سینه و امعاء فرود می آید بیماری سل و زحیر (7)و اسهال های گوناگون تولید می کند. و چون بنده دعا گوی مخلص جمع کننده این کتاب اسماعیل بن الحسن بن محمد بن احمد الحسینی الجرجانی حال این ولایت بدید و حاجت مندی اهل این ولایت به علم پزشکی بشناخت، این کتاب بر سبیل خدمت این خداوند به ساخت و چون در مدت مقام همیشه اندر مجلس این خداوند علماء بزرگ و ائمه روزگار حاضر دید و اندر هر علمی که سخن رفتی از لفظ بزرگوار این خداوند نکته ای شنیدن که بسیاری از بزرگان از آن غافل باشند، و اگر وقتی از مسئله سؤالی فرمودی چنان مشکل گفتی که هر کس از عهده جواب آن بیرون نتوانستی آمدن، و این معنی گواهی می دهد بر شرف نفس و گوهر پاک و همت بزرگ و علم وافر و خاطر روشن و فهم تیز و قریحت درست و ذهن راست و فطنت تمام، پس بنده جهد کرد تا این خدمت چنان سازد که بر چنین محکی عرضه توان کرد و خزانه ی این خداوند را بشاید، و اگر چه این خدمت به پارسی ساخته آمده است لفظ های تازی که معروف است و بیشتر مردمان معنی آن دانند و به تازی گفتن سبک تر باشد آن لفظ هم به تازی گفته آید تا از تکلف دور باشد و بر زبان ها روان تر باشد و از این لفظ ها بیشتری نیز به پارسی گفته آید تا هیچ پوشیده نماند ان شاءالله؛ و هر کتابی را که اندر هر علمی تألیف کرده اند فایده و خاصیتی دیگر است و خاصیت این کتاب تمامی است از بهر آن که قصد کرده آمده است تا اندر هر بابی آن چه طبیب را اندر آن باب بیاید دانستن از علم و عمل به تمامی یاد کرده آید و معلوم است که بر این نسق هیچ کتابی موجود نیست و اگر چه اندر علم پزشکی کتاب های بزرگ بسیار تألیف کرده اند، لکن هیچ کتابی نیست که طبیب از آن کتاب به کتاب های دیگر مستغنی گردد و تا اندر هر غرضی و مقصودی به کتاب های دیگر باز نگردد و از هر جائی بجوید مراد او حاصل نگردد و این کتاب چنان جمع کرده آمده است که طبیب را اندر هیچ باب به هیچ کتاب دیگر حاجت نباشد، و به سبب بازگشتن به کتاب ها بسیار خاطر پراکنده نشود و خادم دعا گوی اندر آن روزگار که علم پزشکی می خواند و در کتاب های طبی همی نگریست بسیار تمنا کرد که کتابی بایستی تا آن چه از علم پزشکی همی بیابد دانست اندر آن کتاب جمع بودی و بر این نسق هیچ کتاب نیافت، پس به برکات دولت این خداوند آن چه تمنا کرده بود قصد کرد ساخته شد و غرض خادم دعا گوی اندر ساختن این کتاب آن بود که اندر روزگار این خداوند چنین کتابی کرده شود، و چنین یادگاری از این خادم اندر دولت او بماند تا حق نعمت او بدین خدمت گذارده باشد و فضلای روزگار که این کتاب را مطالعه کنند و با دیگر کتاب ها مقابله فرمایند فرقی که میان این کتاب و دیگر کتاب ها است بشناسند و گواهی دهند که این جمعی تمام است و انصاف جویندگان این علم اندر این کتاب داده شده است و طریق رسیدن به مقصود پزشکی بر همه کوتاه گردد و بدان چه اندر این خطبه وعده داده است وفا کرده بعون الله تعالی».
جرجانی ذخیره را در نه کتاب آورده و یک باب در باب ادویه مفرده است که جمعاً ده کتاب می شود:
کتاب نخستین - اندر بیان کردن حد علم پزشکی و منفعت آن و شناختن گوهر تن مردم و چگونگی آن و شناختن مادت ها و خلط هاء چهارگونه و مزاج ها و احوال عادت ها و تشریح اندام ها و یاد کردن قوت های هر اندام؛
کتاب دوم - اندر بیان کردن حال های تن مردم از تندرستی و بیماری و انواع و اعراض بیماری ها و اسباب شناختن احوال نبض و احوال هر چه از مسام و از مجاری تن بیرون آید چون عرق و نفث(8) و بول و غایط و این همه از جمله اعراض تن باشد؛
کتاب سوم - اندر یاد کردن تدبیر نگاه داشتن تندرستی و تدبیر هوا و مسکن و شناختن احوال آب ها و تدبیر طعام و شراب و تدبیر طعام و شراب و تدبیر خواب و بیداری و تدبیر حرکت و سکون و شناختن احوال کسوت ها و عطرها و اسفرغم ها(9) و به کار داشتن روغن ها و تدبیر قی کردن و داروی مسهل خوردن و تدبیر فصد و حجامت و دیوچه (10) و حقنه و شیاف و تدبیر امراض نفسانی چون شادی و اندوه و اندیشه ها از هر جنس و غیر آن و هم چنین تدبیر حال هائی که اندر تن مردم پدید آید و پدید آمدن نشان های بیماری بود که خواهد آمد و تدبیر پروردن اطفال و تدبیر پیران و مسافران و این جمله در این کتاب بود؛
کتاب چهارم - اندر بیان کردن استخراج مرض یعنی شناختن هر بیماری که آن کدام بیماری است و هم چنین شناختن نضح (11) و بحران ها (12) و شناختن حال بیماران که چه گونه خواهد بود و این را طبیبان در اصطلاح خود تقدمه المعرفه گویند؛
کتاب پنجم - اندر بیان کردن تب و اسباب و علامات و بیماری های هر عضوی از اعضاء مردم از فرق سر تا ناخن پای؛
کتاب ششم - اندر بیان کردن انواع علاج ها و بیماری های هر عضوی از اعضاء مردم از فرق سر تا ناخن پای؛
کتاب هفتم - اندر بیان کردن آماس ها (13) و ریش ها(14) و تدبیر شکافتن و داغ کردن و علاج تباه شدن اندام و تدبیر شکستگی و آزردگی و زخم؛
کتاب هشتم - اندر بیان کردن تدبیرها پاکیزگی و آراستگی ظاهر بشره ی مردم که آن را زینت گویند؛
کتاب نهم - اندر بیان کردن زهرها و آن چه زیان کار بود خارجاً و داخلاً و بیان کردن پادزهرها و بیان کردن منافع اعضای حیوانات؛
کتاب دهم - اندر آغاز کردن قرابادین که تتمه ی ذخیره است.
کتاب اول در شش گفتار و کتاب دوم در نه گفتار و کتاب سوم در دو بخش و هر بخش هفت گفتار، کتاب چهارم در چهار گفتار و کتاب پنجم در شش گفتار و کتاب ششم در بیست و یک گفتار و کتاب هفتم در هفت گفتار و کتاب هشتم در سه گفتار و کتاب نهم در شش گفتار و کتاب دهم در دو گفتار است.
تعداد گفتارها در نسخ خطی متفاوت است.
نسخ خطی ذخیره در اغلب کتاب خانه های عمومی ایران و جهان و ایضاً کتاب خانه های شخصی چه دوره های کامل و چه یک یا چند کتاب آن یافت می شود و چون اثری ارزنده بوده و به زبان پارسی است، عده زیادی از اطباء ایرانی پس از مرگ جرجانی نسخ فراوانی از آن تهیه کرده اند.
از کتاب های ده گانه ی ذخیره نسخ خطی کتاب ششم بیشتر از سایر کتاب ها موجود می باشد، چرا که یک دوره کامل علم الامراض و بیشتر مورد احتیاج پزشکان بوده است.
برای اطلاع در باب نسخ خطی ذخیره رجوع شود به فهرست کتب خطی کتاب خانه ی دانشکده ی پزشکی تهران سال 1333 شمسی تألیف حسن ره آورد و فهرست نسخه های خطی فارسی جلد اول نشریه ی شماره ی 14 مؤسسه ی فرهنگی منطقه ای به کوشش آقای احمد منزوی سال 1348 شمسی و فهرست کتب خطی کتاب خانه های سلطنتی سابق و مجلس شورای ملی سابق و مدرسه ی عالی مطهری و کتاب خانه ی ملی ملک و کتاب خانه ی آستان قدس رضوی و دانشگاه های ایران و ایضاً فهرست کتاب خانه های ملی پاریس و بریتیش میوزیوم و کتابخانه ی سلطنتی برلین و کتاب خانه ی واتیکان و کتاب خانه ی انجمن آسیائی بنگال و کتاب خانه های اسلامبول و غیره که شرح همه ی آن ها خارج از حوصله این کتاب است.
ذخیر پس از مؤلفات طبری ورازی و اهوازی و ابن سینا و دیگر پزشکان که تا اواسط قرن پنجم هجری تألیف گردیده اند، به نظر می رسد که مؤلف از کتاب های اطباء سلف استفادات بسیار کرده با این تفاوت که به زبان پارسی آورده و منتهای کوشش را کرده که کتاب خوب از آب در آید و آن طور که سید اسماعیل جرجانی در مقدمه کتاب آورده آن دسته از واژه ها و اصطلاحات عربی که معروف زمان بوده و بیشتر مردم معنی آن ها را می دانستند به تازی آورده که به قول خود از تکلف دور باشد. ضمناً تا آن جا که توانسته است معادل واژه ها را به پارسی نیز آورده است.
کتاب ذخیره از نظر ادب و پزشکی پارسی یکی از بزرگ ترین کتب طبی است که در حقیقت یک دوره دائره المعارف طبی می باشد که جمیع موضوعات و شعب پزشکی از کلیات پزشکی و تشریح و وظائف الاعضاء و علل بیماری و وصف تندرستی و بهداشت بدن و دستور غذائی و آشامیدنی و اموری که باید شخص طی سال انجام دهد با اعمال طبی از قبیل خون گرفتن و امثال آن و بهداشت کودکان و پیران و مسافران و پروراندن کودک و علامات بیماری ها و درمان آن ها و اعمال جراحی و بهداشت پوست و شناسائی زهرها و سم ها و درمان گزیدگی های حیوانی و مسمومیت ها بر اثر مواد و گیاه ها و داروشناسی و داروسازی است.
قسمت حمیات (تب ها) از کتاب ذخیره به سال 1282 هجری با چاپ سنگی در هند به چاپ رسیده است.
در فهرست کتاب خانه ی آستان قدس رضوی جلد سوم صفحه ی 258 در شرح ذخیره تذکر داده شده است که کتاب ذخیره به چاپ رسیده ایضاً پرفسور ادوارد براون در کتاب تاریخ «طب اسلامی» آورده است: ترجمه ی اردوی آن در هند با چاپ سنگی طبع شده است که بیشتر به نظر می رسد مقصود وی چاپ قسمت حمیات ذخیره است.
ایضاً دکتر سیریل الگود (Dr Cyril Elgood) در کتاب «تاریخ پزشکی در ایران» (A Medical History of Persia and the Eastern Caliphate) متذکر گردیده که ذخیره به عبری برگردانده شده و نسخه ی ناقصی از آن در کتاب خانه ی ملی پاریس به شماره ی 1169 موجود است (نقل از حواشی فهرست کتب خطی کتاب خانه ی دانشکده ی پزشکی تألیف حسن ره آورد تهران 1333شمسی).
و به ترکی توسط ابوالفضل محمد بن ادریس دفتری متوفی به سال 982 هجری ترجمه شده است (کشف الظنون ج اول صفحه ی 528).
چاپ ذخیره ی خوارزمشاهی به سال 1335 شمسی از طرف دانشگاه تهران (کتاب اول) شروع گردید و به قطع وزیر بزرگ فرم های چندی از طبع بیرون آمد. متأسفانه این امر در بوته ی اجمال قرار گرفت و ضمن مقدمه ی چاپ اول ذخیره آقایان ایرج افشار و محمد تقی دانش پژوه متذکر گردیدند: «اما هر چه پیش می آمدیم خود را در پایان بردن کتاب سست می یافتیم و به حق ملتفت می شدیم که در کار همکاری دانشمند که علم پزشکی بداند نه تنها مفید بل ضروری است...».
بنابراین چاپ اول کتاب ذخیره به عهده تعویق افتاد، تا آن که در مهر ماه سال 1344 شمسی از طرف آقایان فوق الذکر ضمن سلسله انتشارات دانشگاه تهران به شماره ی 1002 به قطع وزیری از روی نسخه ی قدیمی نیمه ی اول قرن هفتم هجری در یک مقدمه (چهار صفحه) به انضمام پنج صفحه گراور از نسخه ی اصلی و دوست و هیجده صفحه متن کتاب به کوشش آقایان فوق الذکر به چاپ رسید.
متأسفانه همان طور که کوشش کنندگان اذعان کرده اند، کتاب بدون مشارکت طبیب انجام یافته که در حقیقت مایه تأسف است. به علاوه فهرست واژه های علمی و فنی و طبی و معادل آن ها با اصطلاحات امروزی در آن دیده نمی شود. از آن گذشته از تشریح و تحشیه مطالب ذخیره در کتاب خبری نیست و با کمال تأسف باید گفت که چاپ کتاب اول یک استنساخ از نسخه ی اصل بیش نیست.
ایضاً در شهریور سال 1344 ضمن انتشارات انجمن آثار ملی تحت شماره ی 51 کتاب اول ذخیره با مقابله از روی نسخه های چندی به همت آقایان دکتر محمد حسین اعتمادی و دکتر محمد شهراد و دکتر جلال مصطفوی کاشانی به قطع وزیری در دویست و شصت صفحه متن و مقدمه ای در معرفی کتاب از طرف رئیس دانشکده ی پزشکی وقت و بیست و چهار صفحه مقدمه و معرفی کتاب به قلم دکتر جلال مصطفوی به انضام سه صفحه فهرست مندرجات کتاب به چاپ رسیده است.
این چاپ حواشی سودمند با تطبیق موازین پزشکی دیروزی با پزشکی امروزی دارد که بسیار مفید می باشد، منتهی بعضی از حواشی کتاب بر متن می چربد (که از نظر علمی اهمیتی ندارد)، اما در یک مورد سی و شش صفحه حاشیه به متن داخل گردیده که از نظر اصول کتاب نویسی چندان خوش آیند نیست. بدین معنی که در مبحث مزاج ها حاشیه داخل متن شده و کتاب را به صورتی خاص در آورده است. ضمناً ناگفته نماند که همکار دانشمند ما آقای دکتر مصطفوی معادل های واژه ها و فهرست لغات را نیز در کتاب نیاورده، فقط ضمن حواشی تذکراتی داده اند.
فهرست کتاب اول ذخیره چاپ انجمن آثار ملی به قرار زیر است:
گفتار اول: در یاد کردن حد پزشکی و منفعت آن ویاد کردن حال مایه ها و این گفتار سه باب است؛
گفتار دوم: اندر یاد کردن معرفت مزاج و این گفتار هشت باب است؛
گفتار سوم: اندر یاد کردن خلط هاء چهارگانه و این گفتار شش باب است؛
گفتار چهارم: اندر تشریح اندام ها یکسان و این گفتار پنج جزء است:
جزء اول- اندر یاد کردن حال استخوان ها و غضروف ها و این جزء دوازده باب است؛
جزء دوم اندر یاد کردن و تشریح عضله ها و این جزو سیزده باب است؛
جزء سوم اندر یاد کردن تشریح عصب ها و این جزو شش باب است؛
جزء چهارم - اندر یاد کردن تشریح رگ ها که از جگر رستست و آن را اورده گویند و این چهار باب است؛
جزء پنجم اندر یاد کردن تشریح شریان ها و این جزو هفت باب است؛
گفتار پنجم : اندر یاد کردن تشریح اندام ها مرکب و این گفتار هفده باب است؛
گفتار ششم : اندر یاد کردن قوت ها و این گفتار پنج باب است.
چنان که از موضوع گفتار ها مستفاد می گردد کتاب اول کلیاتی از پزشکی و اخلاط و تشریح بدن می باشد.
کتاب دوم ذخیره چاپ انجمن آثار ملی که به همت آقای دکتر جلال مصطفوی مقابله و تصحیح و تحشیه و تفسیر شده به سال 1349ضمن انتشارات انجمن به شماره 76 طبع گردید که دویست و شصت و هفت صفحه متن به اضافه یک دیباچه در سه صفحه و ده صفحه فهرست کتاب است. این کتاب برخلاف کتاب اول حواشی ان عموماً ذیل متن آمده، معهذا بیست و هفت صفحه تحت عنوان «نظر دانشمندان اروپا در نبض شناسی» پس از گفتار دوم و قبل از گفتار سوم که بسیار خوب تشریح و تجزیه و تحلیل گردیده در متن کتاب داخل شده است و بهتر آن بود که یا زیرنویس باشد یا آن که در آخر کتاب بیاید. در کتاب دوم آقای دکتر مصطفوی دقت بیشتری کرده و اغلب واژه ها و اصطلاحات فنی و علمی و طبی را به زبان فرانسوی آورده است، که از این نظر کتاب ارزشمندتر از کتاب اول می باشد.
کتاب دوم در نه گفتار است بدین شرح:
گفتار نخستین : اندر شناختن تندرستی مطلق و بیماری مطلق و اجناس و انواع بیماری ها و این گفتار دوازده باب است؛
گفتار دوم : اندر شناختن اعراض و علامات به طریق کلی و این گفتار دوازده باب است؛
گفتار سوم : اندر شناختن نبض و این گفتار بیست و سه باب است؛
گفتار چهارم: اندر شناختن حال های مردم از دم زدن و این گفتار پنج باب است؛
گفتار پجم: اندر شناختن احوال آب که طبیبان آن را تفسره گویند و به تازی بول گویند و این گفتار بیست و نه باب است؛
گفتار ششم : اندر شناختن حال های تن مردم از اجابت طبع و این گفتار پانزده باب است؛
گفتار هفتم: اندر شناختن حال های تن از عرق و این گفتار پنج باب است؛
گفتار هشتم : اندر شناختن حال های تن مردم از حال رطوبت ها که از سینه به سرفه در آید و به تازی آن را نفث گویند و سرفه را سعال گویند و این گفتار شش باب است؛
گفتار نهم : اندر شناختن سبب های حال های تن مردم و این گفتار سه جزو است؛
جزء نخستین - اندر یاد کردن سبب های عارضی بر طریق کلی و این جزو بیست و سه باب است.
جزء دوم - اندر شناختن حال ها و تغییرها که بر مردم پدید آید به جز از بیماری ها و طبیب را شناختن آن واجب بود و این جزو بیست و یک باب است.
جزء سوم - اندر شناختن سبب مرگ و این جزء سه باب است.
چنان که از گفتارها و ابواب کتاب دوم بر می آید یک دوره علم الامراض است.
حق آن بود که گفتارها و فصول و ابواب تمام ذخیره را مشروحاً و جزء به جزء ضمن تشریح آن بیاوریم، ولی از آن جا که این امر باعث تطویل مقابل می گردید و از حوصله ی کتاب به خارج بود به همین مختصر قناعت شد. (رجوع شود به فهرست کتب خطی کتابخانه ی دانشکده پزشکی تهران، حسن ره آورد و فهرست نسخه های خطی فارسی جلد یکم، احمد منزوی).

خف علائی

(خفی علائی = الخفیه العلائیه) = وجه تسمیه آن به خفی علائی بدان مناسبت بود که جرجانی پس از تألیف کتاب ذخیره حسب الامر امیراسفهسالار قراء ارسلان ولی العهد ابوالمظفر آتسز خوارزمشاه حسام امیرالمؤمنین این کتاب را تألیف کرده که مختصر باشد و به هر وقت بتوان به دست گرفت. از این جهت جرجانی کتاب خفی علائی را تألیف کرد که مختصر ذخیره و هم آن که همه اوقات بتوان در دسترس باشد و در سفر به کار آید. و آن را به خفی علائی [منسوب به موزه (چکمه)] نام نهاد. به عبارت آخری کتابی که بتوان در چکمه جای داد و پادشاهان را به کار آید تا در جمیع مواقع بتوانند فوری از آن استمداد کرده و رفع حاجات طبی خود را کنند چنان که مؤلف در ابتدای آن چنین گوید:
«اما بعد چون خادم دعاگوی اسماعیل بن احمد بن الحسین الجرجانی از جمع کتاب ذخیره خوارزمشاهی فارغ شده بر زبان خداوند زاده امیرالاصفیا (امیراسفهسالار) الاجل السید العادل بهاءالدین (نصره الدین) عمده الاسلام محمد علاء الدوله ضیاءالمله نجم الامه مؤید الملک تاج الملوک و السلاطین نظام المعالی قزل ارسلان ابوالمظفر (اتسزین خوارزمشاه) حسام امیرالمؤمنین حرس الله دولته رفت که کتاب ذخیره کتاب بزرگ است کتابی باید مختصر که هر وقت در دست توان گرفتن و مطالعه کردن و در سفر و حضر با خود داشتن. به حکم فرمان و مبارکی نظر عالی زید علوه این مختصر آغاز کرده شد چنان که همه باب های آن مختصری مشتمل است به نکته های بسیار و فوائدی که بیشتر کتاب های بزرگ از آن خالی است و اهل فضل و ارباب صنعت را مقصود آن نکته ها باشد...)
«... و این مختصر در دو جلد نهاده شد بر قطع مطول تا پیوسته در هر موزه توان داشتن و بدین سبب این مختصر به خف علائی نام کرده شد و از ایزد تعالی توفیق تمام کردن این مقصود خواسته آمد».
بنا براین با ملاحظه ی سطور بالا وجه تسمیه و سبب تألیف معلوم شد.
اما سال تألیف کتاب چنان که از مقدمه بالا مستفاد می گردد موخر از سال تألیف ذخیره است، چنان که مؤلف خود بدان اشاره کرده بنابراین سال تألیف خفی علائی پس از سال 504هجری قمری می باشد.
خفی علائی نیز به مانند ذخیره هم در زمان سید اسماعیل جرجانی و هم پس از او در میان کتب طبی شهرتی به سزا داشته. چنان که نظامی عروضی سمرقندی در مقالت چهارم از کتب خود در باب علم پزشکی و هدایت طبیب آورده است:
«... و اگر چه در این درجه حاصل دارد که باید از این کتب صغار که استادان مجرب تصنیف کرده اند یکی پیوسته با خویشتن دارد چون «تحفه الملوک» محمد بن زکریا و «کفایه» ابن مندویه اصفهانی و «تدارک انواع الخطاء فی التدبیر الطبی» ابوعلی و «خفی علائی» و «یادگار» سید اسماعیل جرجانی زیرا که بر حافظه اعتمادی نیست...» از عبارت بالا چنین مستفاد می گردد که جرجانی از استادان مجرب علم پزشکی بوده و خواندن کتاب وی را برای طالبان علم پزشکی توصیه می شده است.
خفی علائی به مانند منصوری رازی یک دوره ی مختصر علم پزشکی است و به مانند منصوری رازی در برابر حاوی همان نسبت را به کتاب ذخیره دارد.
موضوع کتاب یک دوره پزشکی علمی و عملی است، به خصوص قسمتی که مربوط به بهداشت و پزشکی عملی و درمان های فوری که در سفر به کار آید.
نسخ خطی فراوان از این کتاب در کتابخانه های ایران و جهان دیده می شود و چون کتاب قطور و ضخیمی نبوده بدین مناسبت استنساخ آن اشکالی نداشته است.
خفی علائی در حقیقت مختصر و ملخصی از ذخیره می باشد.
این کتاب به سال 1891 میلادی در هندوستان (کانپور) در یکصد و چهارده صفحه بیست و یک سطری به قطع وزیری کوچک و چاپ سنگی طبع شده است.
کتاب در دو بخش آمده. بخش اول در دو مقاله و بخش دوم که قسمت عملی کتاب است در هفت مقاله است.
مقاله اول از بخش اول در تدبیر حفظ الصحه و مقاله ی دوم در تقدمه المعرفه و هر کدام از این مقالات را ابوابی است.
مقاله اول از بخش اول مشتمل بر شانزده باب است.
مقاله ی دوم از بخش اول که در تقدمه المعرفه است مشتمل بر هفت باب است.

پی نوشت ها :

1. به نظر می رسد که ابن ابی اصیبعه را در این باب اشتباهی رخ داده است، چرا که جرجانی صریحاً متذکر گردیده که ذخیره را به نام قپزشکی الدین محمد بن انوشتکین تألیف کرده و نه پسرش علاءالدین اتسز(521-551 هجری قمری) و نه علاءالدین تکش (589-596هجری قمری) چرا که جرجانی به سال 543 هجری وفات یافته و جای بسی تعجب است که ابن ابی اصیبعه مورخ دانشمند در شرح حال جرجانی چنین استاد با مؤلفات بسیار دانشمندانه اش فقط به چند سطر اکتفا کرده است.
2. مقصود آن است که باد معمولاً از شمال به این محل می وزد.
3. به نظر می رسد مقصود عفونت است.
4. ترینه بر وزن قرینه، نوعی از قاتق باشد که مردم نامراد و فقیر در آش های آرد کنند و طریق ساختنش آن است که نان تنوری نیم پخته را ریزه ریزه کرده با فلفل و زنجبیل و زیره و سیاه دانه نیم کوفته و سبزی های ریز کرده مانند شلغم و چغندر و گندنا (بزه) و پودینه و امثال آن مجموع را در تغاری کنند و سرکه و دوشاب بر بالای آن ریزند و مشت بسیاری بزنند تا خوب خمیر شود و هم چنین تا چهل روز بدین دستور هر روز سرکه و دوشاب بر آن ریزند و بر هم زنند و در آفتاب نهند تا به قوام آید و بعد از چهل روز قرص ها از آن سازند و خشک کنند و در وقت احتیاج قرصی از آن را در آب گرم اندازند تا نرم شود قاتق آش کنند... (نقل از برهان قاتع).
5. کلم = Chou و گل کلم = Chou fleur.
6. Coryza.
7. پیچش شکم = Tenesme.
8. اخلاط سینه = Crachat.
9. اسپرغم به معنای گل ها و ریاحین باشد مطلقاً و ریحانی را نیز گویند که آن را شاه اسپرم خوانند. و به معنای سبزه نیز هم آمده است. شاه اسپرغم = ضیمران = شاه اسپرم = شاه اسپرهم = شاه اسفرهم = ریحان (از برهان قاطع).
شاهسفرهم = ریحان سبز = Basilic (از فرهنگ غفاری). باوردج (الفاظ الادویه).
10. زالو = Sangsue.
11. Amelioration.
12. Les Crises.
13. آماس به معنای ورم است ولی در این جا ورم چرکین یا Oeodeme یا دمل Abces می باشد.
14. زخم ها.

منبع :نجم آبادی، محمود؛ تاریخ طب در ایران پس از اسلام (از ظهور اسلام تا دوران مغول)، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ سوم 1375.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط