نویسنده: فؤاد شعبان
مترجم: یاسر فرحزادی
مترجم: یاسر فرحزادی
بازخوانیِ کتاب مقدس بر اساسِ وقایعِ پروتستانتیسم آمریکایی
انجیل کتاب مسیحیت است و مسیحیت دین غرب.فردریک کارپنتر، امرسون و آسیا(1)، (1930)
در سطوح داخلی سیاسی، اجتماعی و مذهبی و در حوزه ی سیاست خارجی مرتبط با کشمکش اعراب - اسرائیل می توان به این نکته اشاره کرد که دوره ی نوین در تاریخ آمریکا دوره ای را خلاصه می کند که سنت یهودی - مسیحی در تاریخ این کشور تسخیر کرده. تأثیر مجموعه عقاید یهودی - مسیحی در بسیاری از فعالیت ها و خط مشی های عمومی و خصوصی آشکار است. این مسئله را می توان به بهترین شکل در رویدادهایی دید که طی چند سال گذشته در عرصه ی همگانی روی داده است.
در 25 ژانویه ی 2001، مراسم معرفی و آغاز به کار جرج دبلیو. بوش در مقابل ساختمان کنگره ی آمریکا برگزار شد و روز بعد مراسم نیایشی به همین منظور در کلیسای جامع ملی واشینگتن برگزار شد. کشیش باپتیست(2)، فرانکلین گریم(3)، فراخوان مذهبی را ترتیب داد و مانند روز قبل، مراسم نیایش در کلیسا به شکل سراسری در ایالات متحد و بسیاری از نقاط جهان انجام شد.
اگرچه برگزاری مراسم مذهبی دعا و نیایش در بیش تر مناسبت های عمده در حوزه ی سیاسی مانند مراسم آغاز به کار رئیس جمهور جدید، اتفاق نادری نیست، این مورد در این برهه ی خاص اهمیت دیگری پیدا می کرد، زیرا درست در زمان آغاز به کار دولت جدیدی صورت می گرفت که آشکارا دارای عقاید شدید مذهبی بود و به جناح راست سیاسی گرایش داشت. با این حال، این مسئله در ارتباط با سنت یهودی - مسیحی در آمریکا اهمیت بیش تری پیدا می کند، به دو دلیل: یکی موعظه ای که در این رابطه ارائه شد و دیگری به خاطر فردی که برای بیان «آن دعوت شده بود» کشیش فرانکلین گریم، فرزند کشیش بسیار مشهور و مورد احترام، بیلی گریم(4) است. فرانکلین گریم هم چنین قرار است تا به جانشینی پدر بیمارش، رهبری مجمع قدرتمند هواداران باپتیست پروتستان جنوب را به عهده بگیرد.
بخش عمده ای از این موعظه که توسط کشیش گریم ایراد شده، از نسخه ی آمریکایی سنت یهودی- مسیحی منتج می شود. گریم بعد از مقدمه ای کوتاه درباره ی اهمیت این رویداد و خطاب کردن مسیح در مقام «منبع تمام دانش ها»، در ادامه چاره ای را در باب «بی تابی کنونی در درون جان آمریکا» توصیه می کند. گریم الگویی از کتاب عهد عتیق را ارائه می دهد تا «بار دیگر روی آمریکا را برانگیزد». این همان الگویی است که «خداوند به واسطه ی آن طریقی عظیم را در سراسر زندگی حضرت داوود - قدرتمند ترین شاه اسرائیل - و به احتمال زیاد در تمام تاریخ بشریت گنجاند».
او در ارتباط با مراسم شروع به کار رئیس جمهور جدید حکایت هایی از حضرت داوود و قوم اسرائیل را یکی پس از دیگری بیان می کند، اما تنها نقل قول بی کم و کاست این حکایات می تواند موضوع دقیق و مفاهیم این موعظه را به درستی نشان دهد. گریم به جمعیت حاظر یادآور می شود که:
خداوند می فرماید داوود انسان مطلوب درگاه او است. حضرت داوود در تمام دوران حیات خود از همان روزگاری که تنها پسر کوچکی بود و از مریدان پدرش به حساب می آمد، در انجام هر کاری چه کوچک یا بزرگ از خداوند یاری می جست. او برای پیمودن و انتخاب مسیر خود، از حرکت بادهای سیاسی پیروی نمی کرد. دلواپسی داوود تنها شناخت مشیت الهی و انجام آن بود. خداوند بر داوود رحمت فرستد و به واسطه ی او ملت اسرائیل را قرین رحمت خود فرماید. امروز معتقدم اگر در پیشگاه قادر مطلق فروتنی کنیم و به دنبال مشیت او و عمل به آن باشیم، خداوند بر رئیس جمهور، معاون ایشان و ملت ما رحمت خود را نازل می فرماید.
گریم یک روز پیش از این مراسم به حضار خاطرنشان می کند:
همه ی ملت یکپارچه در این شهر بزرگ گرد هم می آییم تا در مراسم شروع به کار رئیس جمهور شرکت کنیم و هنگامی که داوود پس از مراسم تدهین به مقام شاهی رسید، تمام قبایل اسرائیل در حبرون به حضور او آمدند. او پس از درگیری و مجادله ی بسیار به تخت شاهی رسید. داوودشاه با مسئلت از خداوند «کشور اسرائیل»[!] را متحد نمود. خداوند به داوود و ارتش او قدرت بخشید و آن ها را به سوی شکست دشمنان اسرائیل هدایت نمود. داوودشاه با انجام این کار صلح و سعادت را برای این ملت به ارمغان آورد. او به خاطر توان و قدرتش به دنبال نیل به پیروزی نبود. او دنبال خداوند بود و خداوند نیر درخواست او برای کمک و هدایت و راهنمایی را اجابت نمود و داوود تسلیم امر او شد.
گریم می گوید که آمریکا باید «درست همانند داوودشاه» زانو زند و استغاثه کند، زیرا نیایش داوود «یکی از باشکوه ترین عبادات مذکور در کتب مقدس است». نیایش حضرت داوود با عبارت ذیل آغاز می شود:
مقدسا! ای خداوندگار اسرائیل! تو تا ابد پدر ما خواهی بود.
نمونه ی ذیل عبارتی است که گریم برای بسیاری از اشخاص برجسته مطرح می کند:
امروز تصمیم های شما برای این ملت شاید بزرگ تر از تصمیم هایی باشد که اسلاف شما اتخاذ نمودند. آرزو می کنم که حیات حضرت داوود، عبادت و ستایش او نسبت به پروردگار منشأ الهام در جهت هدایت شما باشد.
در مقام مقایسه، اشارات گریم به یادگیری نکات عبرت آموز از حضرت مسیح بسیار اندک است، اگر چه او به نقل از مسیح بیان می کند «هیچ انسانی جز در کنار من به پیشگاه خداوند حاضر نخواهد شد». او نتیجه گیری می کند «در این موقعیت خطیر درخواست من آن است که همانند داوودشاه و نیاکانمان قلب های خود را به سوی خداوند حی لایموت متوسل کنیم». در سراسر این موعظه بر قیاس حضرت داوود و قوم اسرائیل با رئیس جمهور بوش و ملت آمریکا تأکید می شود. الگوی آمریکایی ها و رهبران آن ها، حضرت داوود و عبادات و رفتار و اصول اخلاقی عبرت انگیز ایشان است.
اگر کسی اندکی نسبت به وضعیت کنونی جهان و ایالات متحد آشنا باشد، متوجه پیام های نهفته در این موعظه در این موعظه می شود. آیا در جبهه ی داخلی، رئیس جمهور و دولت مردان او بدون «سنجش بادهای سیاسی روز» نسبت به موضوع های سقط جنین، نیاز مدارس، ازدواج همجنس خواهان و سیاست های اعتقادی موضع گیری نموده و تصمیم اتخاذ می کنند؟ در جبهه ی سیاست خارجی چه گونه دولت جدید به مسئله ی فلسطین پرداخته است؟ «کشور اسرائیل» (هم چنان که گریم در عصری به آن اشاره می کند که در عمل مفهوم «کشور» وجود نداشته است) و البته دشمنانم، ائم در اخبار و ذهن میلیون ها انسانی که به این موعظه گوش داده یا آن را می بینند، یادآور می شود. این واعظ در حقیقت، در موقعیتی که منحصراً در حوزه ی ملی است، شرایط را طوری درخور قلمداد می کند که بخش قابل توجهی از موعظه ی خود را به طرح قیاس بین شاه داوود اسرائیل و رئیس جمهور بوش و آمریکا اختصاص می دهد و در همین حین، عبارات «داوود و «اسرائیل» را بیش از هر نام دیگری در آن ذکر می کند. این استعاره و موقعیت حقیقی چنان به طرز ماهرانه ای در هم ادغام می شوند که هیچ بیان آشکاری برای اظهار نیت آن نیاز نیست، به خصوص اگر حمایت مستمر گریم از «کشور اسرائیل» و اعتقادات صریح او علیه اسلام و اعراب - «دشمنان اسرائیل» - را به یاد آوریم.
یک نمونه دیگر از نفوذ این عنصر یهودی - مسیحی به فعالیت سیاسی - اجتماعی آمریکایی ها مربوط به وقوع دو واقعه ی غم انگیز در حوزه ی برنامه ی فضایی آمریکا است. فاصله ی بین این دو رویداد هفده سال است، ولی اظهارات و فعالیت هایی که پس از این دو دنبال می شود، از برخی از اشکال نمادین و اساسی نشأت می گیرد که از همان سنت گرفته شده است.
اولین رویداد انفجار سفینه ی فضایی چلنجر(5) در 28 ژانویه ی 1986 بود. رئیس جمهور ریگان مدت کوتاهی پس از این حادثه از تلویزیون مردم را خطاب قرار می دهد. او به مردم می گوید که با ایمان به مشیت الهی این حادثه ی غم انگیز را پشت سر خواهند گذاشت. او سپس گفته ای بسیار بلیغ و نمادین را اضافه می کند:
فضانوردانی که در سفینه ی چلنجر جان خود را از دست دادند، این دنیا را ترک نمودند و به عرش صعود کردند تا «رخسار خداوند را لمس نمایند».
دومین حادثه ی فاجعه آمیز در 31 ژانویه ی 2003 به وقوع پیوست؛ زمانی که سفینه ی فضایی کلمبیا بعد از انجام سفری موفقیت آمیز چند دقیقه قبل از فرود متلاشی می شود. شش فضانورد آمریکایی و یک فضانورد اسرائیلی در این حادثه جان خود را از دست دادند. در این جا نیز رئیس جمهور بوش از تلویزیون مردم را خطاب قرار می دهد و عباراتی از کتاب اشعیای نبی را در خصوص وجد روحانی رستگاران نقل می کند و می افزاید که این هفت فضانورد به زمین بازنگشتند، ولی در منازل آسمانی خود محفوظ اند.
واکنش خودجوش این دو رئیس جمهور به سبک تسلی آخرالزمانی بیان می شود؛ نمادی که واکنش هایی را در خودآگاهی عمومی و فرهنگی شنودگان آن برمی انگیزد. حقیقت این مسئله به خصوص زمانی مورد تأیید قرار می گیرد که این اظهارات از سوی دو نفر از مسیحیان پروتستان راست گرا و قسم خورده مطرح می شود.
واکنش آگاهانه تر نسبت به حادثه ی دوم چند روز بعد هنگام برگزاری مراسم در هوستون اعمال می شود. ناخدا یکم رابی هارولد رابینسون(6) آغازگر این مراسم بود. او ابتدا شعری به زبان عبری و سپس ترجمه ی آن به زبان انگلیسی می خواند، بعد نیایشی به زبان انگلیسی و ترجمه ی آن را به زبان عبری قرائت می کند. در ادامه یکی از دوستان فضانوردان به تجلیل و تمجید از هر یک از آن ها می پردازد و هنگامی که نوبت به مدح از فرمانده مأموریت، جاشوئا هازیند(7) می رسد، نسبت به ایمان عمیق او تأکید می کند و در ادامه می افزاید که چند ساعت قبل از برخاستن سفینه ی فضایی، فرمانده هازبند، در آخرین اقدام خود در جمع خانواده و دوستان متنی از انجیل را در خصوص وعده ی خداوند به اعطای سرزمین مقدس به قوم اسرائیل قرائت می کند. رئیس جمهور بوش نیز سخنرانی بسیار حزن انگیزی در این باره ایراد می کند و در آن، نام هر یک از این فضانوردان را ذکر می کند. سپس زمانی که نوبت به عضو اسرائیلی گروه می رسد، بوش بارانی از تمجید و ستایش را نسبت به او بیان می کند، زیرا او «قهرمان ملی بوده که در دو جبهه در دفاع از کشور خود مبارزه می کرده است». و رئیس جمهور می افزاید که فضانورد اسرائیلی در خلال این پرواز از کشور خود «سرزمین اسرائیل» صرف نظر کرده است. در پایان مراسم حضار سرود روحانی 24 را قرائت کردند.
فرق چندانی نمی کند اگر اقدام جاشوئا هازبند در انتخاب متن مربوط به سرزمین «موعود» و حرکت جرج بوش در بیان «سرزمین اسرائیل» با هدف اشاره به موضوع روز صورت گرفته باشد. شاید این موارد بخشی از گفت وگوی روزانه و خودمانی آن ها بوده است. با این حال، از آن جایی که این موارد بخشی از اقدامات هر روزه ی آن ها است، نوعی نمادهای یهودی - مسیحی را به همراه خود دارد که به بخشی از حافظه ی جمعی و فرهنگی میلیون ها آمریکایی تبدیل شده است که این رویدادها را مشاهده می کنند. از این گذشته، این همان عادات فرهنگی فکری و گفتاری است که شناخت ملت از شاه داوود و اسرائیل را تقویت می کند. فرانکلین گریم به «نیاکان» خود اشاره می کند که از راه و روش حضرت داوود پیروی کردند. بی شک او پیوریتن ها و پدران بنیان گذار را در ذهن خود داشته است که آن ها نیز از همان تشبیهات و همان عادات فرهنگی فکری و گفتاری بهره می برده اند.
تأکید نامتناسب گریم به نماد اسرائیلی و یهودی در مراسم آغاز به کار رئیس جمهور ایالات متحد، باید مضامین برجسته ای هرچند غیر مستقیم را برای وضعیت کنونی در خاورمیانه و شناخت آمریکا از آرمان اسرائیل به همراه داشته باشد. اشاره ی رئیس جمهور بوش به «سرزمین اسرائیل» نیز در همین راستا است. تشخیص «ترتیب این اقدامات» در موضع رسمی و عمومی آمریکا در قبال کشمکش اعراب - اسرائیل کار دشواری نیست.
سنت یهودی - مسیحی در تحول فرهنگی آمریکا ریشه ی عمیقی دوانده، اما بهره گیری آگاهانه از این سنت، ترسیم گر تاریخ معاصر است. بسیاری از سیاستمداران، برنامه ریزان سیاسی و رهبران مذهبی تلاش کرده اند تا از این سنت در جل رضایت یهودیان و رأی دهندگان راست گرای مسیحی بهره برداری نمایند. نمونه ی ساده ای از این گرایش این بار از سوی رهبری دموکرات مطرح می شود که در پرداختن به کشمکش موجود در خاورمیانه از این نمادها و اصطلاحات یهودی - مسیحی استفاده می کند.
در 23 می 2000، ال گور، معاون رئیس جمهور، در اظهاراتی که به وضوح لفاظی انتخاباتی تلقی می شود، کمیته ی امور مشترک آمریکا - اسرائیل (آیپاک)(8) را خطاب قرار می دهد. او در سخنرانی خود بن-گورین(9) [بنیان گذار و اولین نخست وزیر اسرائیل] را «پیامبر عصر حاضر» توصیف می کند. «او از نسلی محسوب می شد که واقعیت بخشیدن به رؤیای دیرینه ی سرزمین یهودی را تکلیف خود می دانستند». ال گور گفته ای را به نقل از بن - گورین بیان می کند «به نظر من، تا پایان این قرن، پیش گویی اشعیای نبی تحقق خواهد یافت». او با تأیید میراث مشترک یهودی - مسیحی بیان می کند که «ما برای اولین بار در این قرن جدید به مصاف این موضوع خواهیم رفت و هم چنان برای تحقق آن آرمان پیش گویانه تلاش خواهیم نمود». ال گور برای مجاب بیش تر رأی دهندگان راست گرای یهودی و مسیحی بیان می کند «من هرگز اجازه نخواهم داد مردم رابطه ی ایالات متحد و اسرائیل را که بر روی سنگ خارا، بر روی صخره ی ارزش ها و میراث مشترکمان قرار داده شده و احساس تعهد مشترکمان نسبت به آزادی را فراموش نمایند».
ژنرال پُرنشان آمریکایی، ویلیام بویکین(10)، اظهارات صریح تری را بیان می کرد که صرفاً بر نمادها استوار نیست. او کهنه سرباز فاجعه ی سومالی و جانشین معاون وزیر اطلاعات و مسئول مبارزه با تروریسم نیز بوده است. ژنرال بویکین به خاطر ایراد یک سلسله سخنرانی در مجمع کلیسای پروتستان، معروف شد. او با اونیفرم نظامی و مدال های فراوان خود در این جلسات سخنرانی حضور می یافت.
در سی ام ژوئن 2002، بویکین جمعیت حاضر در نخستین کلیسای باپتیست در شهر بروکن آرو ایالت اوکلاهما(11) را خطاب قرار می دهد. او در آن جلسه تصویری از بن لادن را به نمایش می گذارد و او را دشمنی می نامد که از «ما آمریکایی ها نفرت دارد» بویکین سپس تصویری پرزرق و برق از رئیس جمهور بوش نشان می دهد و می افزاید:
این مرد پیش قدم شده است؛ مردی که اذعان نموده در اتاق کار خود به عبادت و نیایش می پردازد. مردی که امروز به واسطه ی معجزه در کاخ سفید است. آیا تاکنون تصور کرده اید که او چگونه به کاخ سفید راه یافته است؟ آیا فکر کرده اید که چرا او امروز در این منصب قرار دارد؟ همان گونه که مُردخای(12) به اِستر(13) می گوید «شما را برای چنین زمان و مکانی در این جا قرار داده اند». و این مرد به این جهت در کاخ سفید جای گرفته تا ملت ما را در این زمان به هنگام هدایت نماید».
سپس ژنرال بوبکین تصویری از شیطان را به نمایش می گذارد و می افزاید:
ما ملتی دیندار هستیم. کشور ما بر پایه ی ایمان نهاده شده است. دشمنی که در مقابل ما قرار گرفته است، دشمنی معنوی است و اگر به حقیقت وجود شیطان اعتقاد نداشته باشید، در حقیقت، کتاب مقدس را که درباره ی خداوند سخن می فرماید، مورد بی اعتنایی قرار داده اید. در حال حاضر، من در کسوت یک جنگجو هستم. روزی این لباس را از تن در خواهم آورد، ولی همچنان جنگجو باقی خواهم ماند. آن چه که برای انجام آن امروز در این جا حاضر شده ام، فراخوان شما به جمع جنگ جویان قلمروی پادشاهی خداوند است.
ژنرال بویکین یک سال بعد هم چنان مشتاقانه بر طبل جنگ خود می کوبد. در 21 ژوئن 2003، او در جمع حضار کلیسای گود شپرد(14) واقع در شهر سندی، ایالت آریگان(15) اظهار می کند:
و ما از خود این سؤال را می پرسیم «چرا آن ها از ما نفرت دارند؟ چرا آن قدر از ما بیزار هستند؟» خانم ها و آقایان! این نفرت به خاطر آن است که ما یک ملت مسیحی هستیم. به خاطر آن است که بنیان و ریشه های ما بر میراث یهودی - مسیحی استوار است. گفتم یهودی - مسیحی؛ بله یهودی - مسیحی. این یعنی ما به اسرائیل تعهد داریم. این تعهدی است که هرگز از آن دست نخواهیم کشید. ما در لشکر خداوندگار، در سرای خداوندگار و در قلمروی پادشاهی او برای چنین زمان به هنگامی به پا خواسته ایم.
اظهارات بوبکین در ژانویه ی 2003، در کلیسایی در شهر دیتونا(16) ایالت فلوریدا، جار و جنجال به پا کرد. او با توصیف اقدامات نظامی آمریکا در سومالی، حضار را به یاد «مردی با نام عثمان اوتو(17) در موگادیشو» انداخت که در فیلم «سقوط شاهین سیاه» حضور یافته بود و با حالتی تکبرآمیز بیان می داشت که آمریکایی های متخاصم هرگز او را نخواهند گرفت، زیرا «الله حافظ من خواهد بود». بویکین می گوید:
خب شما می دانید که خداوند من بزرگ تر از خداوند او است. من می دانستم که خداوند من، خداوند حقیقی است و خداوند او بتی پیش نبود. اما من دعا کردم که خداوند به ما اجازه دهد تا آن مرد را بگیریم. سه روز بعد بار دیگر او را تعقیب کردیم و این بار او را گرفتیم، در حالی که هیچ نشانی از او نبود. او را به پایگاه آوردیم. در آن جا یک کانتینر دریا- خشکی داشتیم که زندانیان را در آن نگه می داشتیم. من دستور دادم تا او را در آن جا زندانی کنند. سربازان او را آن جا زندانی کردند و یک محافظ در کنارش گذاشتند. دستور دادم که او را بگردند. سربازان او را گشتند و سپس به داخل کانتینر رفتم، در حالی تنها او و نگهبان در آن جا بودند، به او نگاه کردم و گفتم «آیا تو عثمان اوتو نیستی؟» وقتی او تأیید کرد، گفتم «آقای اوتو تو خداوند ما را دست کم گرفتی».
پی نوشت ها :
1.Fredrick Carpenter, Emerson and Asia
2.Baptist؛ اعضای یکی از فرقه های پروتستان که بر این باورند فرد زمانی غسل تعمید داده می شود که به سنی رسیده باشد که معنای این غسل را نیز درک کند.-م.
3.Franklin Graham
4.Billy Graham
5.Challenger
6.Rabbi Harold Robbinson
7.Joshua Husband
8.American-Israeli Public Action Committee(AIPAC)
9.Ben-Gurion
10.William Boykin
11.Broken Arrow, Oklahoma
12.Mordecai
13.Ester
14.Good Shepherd
15.Sandy, Oregon
16.Daytona
17.Osman Otto