طرز معرفی دین در هر مذهب، خود می تواند جهان بینی آنرا نشان دهد. علی (ع) در ذکر دلایل بعثت پیامبران چنین بیان می نماید (1):
1ــ آشکار نمودن فطرت انسان
2ــ تذکر نعمات الهی
3ــ گفتگوی استدلالی
4ــ شکوفا نمودن ذخایر عقلی
5 نشان دادن آیات خداوند
چنانچه مشاهده می شود، در این مذهب اعتقاد به توحید به عنوان یک اعتقاد فطری، مورد پذیرش واقع شده و شکوفا کردن ذخایر عقلی و احتجاج بر اساس تعقل، راز بعثت پیامبران تلقی شده است.
بنابر معیارهای اسلامی، انسان بر فطرت توحید و خداپرستی متولد می شود و نقش والدین و مربیان شکوفائی این فطرت است. چنانچه والدین و مربیان، خود با تربیتهای الهی آموزش یافته باشند، می توانند در این راه توفیق یابند. آموزشها و برخوردهایی که بر خلاف فطرت توحید انجام شود موجب ایجاد برداشتهایی برخلاف توحید خواهد بود. به همین علت آموزش کودک، هم در محیط خانواده و هم در محیط های مدرسه مورد توجه بسیار قرار گرفته است. در این مذهب، با به کارگیری جنبه های عقلانی و استدلال، تمایلات فطری نسبت به پذیرش توحید تثبیت می گردند.
بعضی محققان غربی که مسیحیت را مورد بررسی قرار داده اند، معتقدند که نقش مذهب بیشتر نقش عاطفی است و نه نقش عقلانی. آنها معتقدند که درخواست عمده مذهب ایمان است و ایمان مشکلات افراد زیادی را در خلال زندگی حل می کند. مذهب نیازهای موقعیتی را به مقدار زیاد برمیآورد و نسبت به نیازهای روانی نیز بدون توجه نیست و رویهم کمک اساسی آنها ارضای فرد، نسبت به امنیت عاطفی است. ولی در مکتب اسلام، بطور اختصاصی بر تعقل و استدلال تأکید بسیار می شود و همانطور که ذکر شد، اعتقاد به خدا و انتخاب مذهب و اصول اساسی دین، تنها باید بر اساس تعقل و استدلال باشد و هر گونه دنبال روی و تقلید در این مورد مطرود است. با این برداشت، دین در حقیقت در درجه اول نیاز عقلانی و در درجات بعد نیاز عاطفی بشر را تأمین می نماید.
تلقی ادیان الهی به عنوان یک مکتب روان شناسی
ادیان الهی و از جمله اسلام، در طی قرون متمادی با القای نوعی طرز تفکر، زندگی فردی و اجتماعی میلیاردها انسان را در نقاط مختلف جغرافیایی اداره کرده اند و در حال حاضر نیز این کار را انجام می دهند. بررسی روشی که این ادیان در برخورد با انسان ها مورد استفاده قرار داده اند و توجه به بُعد اختصاصی در روان انسان ها (فطرت) که پذیرش این آموزشها را امکان پذیر ساخته است، می تواند منجر به کشف دستگاه روان شناسی خاصی گردد که اصول آن در کارهای روزانه روان شناسی، روان درمانی و بهداشت روانی به ما کمک نمایند و تعریفی اختصاصی از انسان ایده آل و جامعه ایده آل به دست دهد. بنابر آموزشها و واقعیاتی که در این ادیان، مخصوصاً در دین اسلام که بطور اختصاصی مورد مطالعه ما قرار گرفته است وجود دارند، نشان می دهند بشریت بطور نهائی مذهب توحید را خواهد پذیرفت و ابعاد روانی او جز از این راه اشباع نخواهد شد.بنابراین، بررسی روان شناسی ادیان توحیدی و از جمله اسلام از موقعیت اختصاصی برخوردار است و از وظایف روان شناسان و روان پزشکان در فرهنگهای مختلف می باشد. مذهب اسلام به موازات اعتقاد به اصالت روان و تلقی انسان به عنوان ترکیبی از عناصر شیمیایی و عاملی غیرمادی که به نام «روح» نامیده می شود و موجب هماهنگی بین این عناصر می گردد و به او حیات می دهد، مغز را به عنوان مرکز تعقل معرفی می نماید. به این ترتیب، مکتب روان شناسی اسلامی برای ایجاد پدیده ها و فعل و انفعالات حیاتی و روانی هم به جنبه های فیزیکی و هم به جنبه های غیرفیزیکی معتقد است. این مذهب دو جریان ذاتی و غیراکتسابی روانی به نامهای فطرت و شهوت را مورد تأکید قرار می دهد که خود به وسیله اراده فرد تقویت یا تضعیف می گردند (2). جریان فطرت به عنوان یک اصل ثابت و تغییرناپذیر مورد تأکید قرار می گیرد که در تمام افراد بشر مشترک می باشد و به عنوان عاملی که انسان را در ضمن قادر ساختن به رفع نیازها و تشخیص بین نفع و ضرر، به سوی کمال سیر می دهد مورد توجه قرار می گیرد.
فطرت در نوع بشر در طول تاریخ یکنواخت است و انسانها به طور کلی نوع واحدی هستند و سود و زیان مشترکی دارند (3). تغییرناپذیری فطرت در زندگی یک انسان و در طول تاریخ بشریت، با صراحت در قرآن مورد تأکید قرار گرفته است.
در آیه 30 سوره روم چنین می بینیم: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم ولکن اکثر الناس لایعلمون». پس تو ای رسول، مستقیم روی به جانب آئین پاک اسلامآور و پیوسته از طریق دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن که هیچ تغییر و تبدیلی در خلقت خدا نیست. این است آئین استوار حق ولیکن اکثر مردم از حقیقت آگاه نیستند.
با برداشت فوق، دانشمندان اسلام، با الهام از آیات مربوط به فطرت در قرآن، چنین نتیجه می گیرند که فطرت مانند غریزه یک امر تکوینی است یعنی جزء سرشت انسان است و اکتسابی نیست ولی از غریزه آگاهانه تر است یعنی بر خلاف غرایز که انسان و حیوان به آن آگاهی ندارند، در مورد امور فطری، شخص نسبت به آن آگاهی دارد یعنی می داند که امور فطری با مشخصات اختصاصی در او وجود دارند (4). فطرت و شهوت هر یک دارای انرژی و نیروی اختصاصی مربوط به خویش می باشند و تجربیات زندگی روزمره در تقویت یا تضعیف هر یک از آنها مؤثر می باشند.
اراده انسان که حاصل تفاضل قدرت نیروی فطرت و شهوت (جمع جبری این دو نیرو) میباشد، آزاد است تا یکی از دو جریان فطرت و شهوت را تقویت یا تضعیف نماید (دیاگرامهای شماره 1 و 2).
دیاگرام شماره 1- سازمان شخصیتی یک انسان رشدیافته و در حال رشد.
در صورت تقویت فطرت، نیروهای غریزی و شهوت تعدیل و عملاً در مسیر رشد و کمال قرار می گیرند. ولی در صورت تضعیف فطرت و تقویت شهوت، نیروهای غریزی حاکمیت اصلی را در راهنمایی بشر به دست می آورند و فرد به سمت سقوط سیر می نماید. صدرالمتالهین در بررسی جریان های روان انسان بر واقعیت فوق تأکید می نماید (5).
دیاگرام شماره 2- سازمان شخصیتی یک انسان با حاکمیت شهوت
پی نوشت ها :
1- فبعث فیهم رسله، و واتر الیهم انبیائه لیستأدونهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته و یحتجوا علیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول و یروهم الایات المقدره. پس خدا تعالی پیغمبران خود را در بین آنان برانگیخت و ایشان را پی در پی فرستاد تا عهد و پیمان خداوند را که جبلی آنان بود، بطلبند و به نعمت فراموش شده (توحید فطری) یادآوریشان کنند و از راه تبلیغ با ایشان گفتگو نمایند (با برهان سخن گویند) و عقلهای پنهان شده را (که در زیر غبار کفر پوشیده و بر اثر تاریکی ضلالت و گمراهی مستتر گردیده) بیرون آورده به کار اندازند و آیات قدرت را به ایشان نشان دهند. نهج البلاغه، فیض الاسلام، ج1، ص 24.
2- بررسی مقدماتی اصولی روان شناسی اسلامی، از همین مؤلف، نشر و توزیع مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ص 537-272، 1364.
3- علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی، انتشارات محمدی، ج 31، ص 309-306.
4- شهید آیت الله مطهری، فطرت: انتشارات انجمن اسلامی دانشجویان مدرسه عالی ساختمان، ص 29-1361.
5- صدر المتألهین، علم النفس، انتشارات دانشگاه تهران، ص 116.