نویسنده: حجة الاسلام والمسلمین یوسف صدّیق عربانی گیلانی
از جمله نصایح حضرت علی علیه السلام این است:
اِذا اراد اللهُ سبحانَه صَلاحَ عبدٍ: الهمَّه قِلَّهُ الکَلامِ، وَ قِلَّه الطَعامِ، وَ قِلَّهَ المَنامِ. هرگاه خدا صلاح بنده ای را بخواهد به او سه چیز الهام می کند: کم گفتن، و کم خوردن و کم خفتن.(1)
از نگاه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام انسان هرچه بیشتر سختی می کشد تحملش در برابر فشارهای زندگی و حوادث غیرمترقبّه بیشتر است. معمولاً فرزندان رفاه که بر روی ناز بالش ها بزرگ شده اند و تا عطسه ی کرده اند چندین نفر به آنها محبت کرده و با گفت: عزیز من، جان من، قربانت گردم، الهی بلایت بسرم بخورد و ... از این نوع کلمات در گوش او خوانده اند هرگز اینگونه اطفال نتوانسته اند از دخمه ای عبور کنند و یا قدمی را بسوی کمال بردارند و اگر هم هنری داشته اند تعدادشان بسیار اندک و انگشت شمارند نمونه اش را در کشور عزیز ما ایران اسلامی دیدم از سال 1359 تا سال 1367 شمسی که هشت سال جنگ عراق علیه این کشور تحمیل شد و کلیه دشمنان انقلاب اسلامی به رئیس حکومت عراق یعنی صدام کمک کردند از زمین و هوا و دریا از مخرب ترین سلاحهای شیمیایی گرفته تا هواپیماهای جنگنده و اسلحه های کشتار جمعی را در اختیار او گذاشتند تا بتواند مردم غیور ایران اسلامی را از پای درآورد اما خداوند متعال حسرت پیروزی بر این امّت مقاوم و سلحشور را در دلهای آنها باقی نهاد و در نهایت با خفّت و خواری مغلوب گردیدند همه اینها نشانه قدرت بی نظیر مردم سختی کشیده و رنجدیده ایران اسلامی بود، اگر بسیجی های ما و مدافعان غیور اعم از نیروهای هوایی و دریایی و ارتش و سپاه و سایر مردم، سختی ها و رنج را تجربه نکرده بودند چگونه قادر بودند در برابر دشمنان تا دندان مسلّح آنگونه دلاورانه ایستادگی کنند که تعجب دوست و دشمن را برانگیزانند؟ اگر امام خمینی رحمه الله مشقت ها را از کودکی تمرین نکرده بود چگونه می توانست منادی مقاومت در فرماندهی کلّ قوا باشد؟
کجا فرزندان رفاه و آسایش توان مقابله با دشمنان بی رحم را داشتند؟ دشمنانی که قسم خورده بودند یکهفته طول نخواهد کشید، ایران را مغلوب کرده و یا لااقل خوزستان را از ایران جدا خواهند ساخت! علّت اینکه این نکته را در این بحث یادآور شدم بخاطر این است که خوانندگان عزیزی که این اوراق را مطالعه می کنند بدانند که آدمی در سختی ها رشد می کند نه در رفاه.
اکنون زمان آن رسیده که از کلام گوهربار مولای متقیان علی علیه السلام بهره مند شویم که فرمود: اَلا وَ اِنَّ اِمامَکُم قَد اکتَفی مِن دُنیاهُ بِطِمرَیه، وَ مِن طُعمِهِ بِقُرصَیهِ، آگاه باشید! امام شما از دنیای خود به دو جامه کهنه و دو قرص نان رضایت داده است. [نهج البلاغه، نامه 45].
روی سخن ما در این بحث با پدران و مادرانی است که فرزندانی را می پرورانند و بپای آنان رنج می کشند و آرزوهایی دارند. به آنها که تمام عمرشان را صرف پرورش نهال های زندگی خود می کنند تا فردای بهتری نصیب آنها شود. با همه علاقه و عشقی که به فرزندان خود دارند عرض می کنم لااقل این سفارش حضرت علی علیه السلام را نصب العین خویش قرار دهند و تنها یک بُعدِ زندگانی فرزندان خود نیندیشند بلکه همه ابعاد وجودی آنان را مدّ نظر قرار دهند، تنها غصّه نخورند که چرا این آشفته بازار زندگی فرزندانشان همانند فرزندان فلان خویشاوند و فلان همسایه نیست و مانند آنها نمی پوشند و نمی خورند و امثال اینها، ای پدران و ای مادران! نرسیدن به آرزوهای مادّی و اقتصادی غصه ندارد، اگر غصه می خورید در مورد رفتار و اخلاق آنها غصه بخورید، کفش و لباسشان مطابق ذوق و میل آنها نیست. کسانیکه در گوشه و کناره های این مملکت پهناور هستند که آرزو دارند حتّی به اندازه نیمی از زندگی شما یا یکصدم اوضاع و احوال اقتصادی شما را داشته باشند که ندارند ولی عمده ترین اندوه شما باید بالاتر از این باشد، نکند خدای نکرده، فرزند دلبند شما گرفتار دوستی نااهل، یا شیطانی حیله گر و امثال آنها باشد که خلاصی از چنگال چنان نااهلانی هم برای او دشوار است هم برای شما، بگذارید طعم تلخ ناکامی ها و ناداری ها را گاهی بچشند و بدانند که این دنیا اگر بلندی دارد پستی هم دارد، اگر خوشی دارد، ناخوشی هم دارد و اگر ثروت و دارایی دارد، فقر و ناداری هم دارد، اگر سیری دارد گرسنگی ها دارد. به همین دلیل است که حضرت علی علیه السلام فرمود: درخت های بیابانی چوبشان محکمتر است چرا برای آنکه ممکن است ماهها حتی یک قطره آب هم به آنها نرسد امّا شدت حرارت آفتاب و سرماها و گرماهای تند بیابان را تحمل نموده، از این جهت هم چوبش محکم تر و هم آتشش پردوام تر است. یعنی:
اندر بالای سخت پدید آید
فضل و بزرگ مردی و سالاری
بسم الله الرحمن الرحیم «لاَ أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ*وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ *وَ وَالِدٍ وَ مَا وَلَدَ *لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ».
سوگند به این شهر مقدّس (مکه) شهری که تو در آن سکونت داری و قسم به پدر و فرزندش یعنی قسم به ابراهیم خلیل، و اسماعیل ذبیح که ما انسان را در رنج آفریدیم و زندگی او مملوّ از رنج ها است.
راغب در مفردات در معنی کبد که می گوید: (کبد) بر وزن حسد به معنی دردی است که عارض جگر سیاه می شود و سپس به هرگونه رنج و مشقّتی اطلاق شده است.
ریشه این لغت هر چه باشد مفهوم آن همان رنج و مشقت است.(2)
وقتی با دقّت زندگانی انسانهای کامل مانند انبیاء و اولیاء الهی را مطالعه و بررسی می کنیم می بینیم که آن گلهای سرسبد جوامع بشری بیشترین رنج ها و سختی ها را در دنیا متحمل شده اند.
محتشم کاشانی می گوید:
برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند
اول صلا به سلسله ی انبیاء زدند
و چنین نتیجه می گیریم که دنیا جای سرخوش بودن، و شادمان زیستن، و از رنج و مشقت دوری جستن نیست به هر کجا بروی آسمان همین رنگ است. و در اشعار منسوب به مولای متقیان علی علیه السلام آمده که فرمود: وَ مَن طَلَبَ العُلی سَهِرَ اللیالی. و هر کس که طالب کمال و مرتبه های بالا است باید رنج بیداریهای شبانه را متحمل شود.
در اینجا باز روی سخنم با جوانان است. ای نهال های زیبای زندگی و ای پشتوانه های خانواده ها و جوامع انسانی، و ای بازوان پرتوان پیران و ناتوانان، و ای امید و آرزوی مربیان و پدران و مادران! شما امروز جوان هستید و به خاطر دارا بودن نیروهای دوران جوانی قدرت تشنگی و گرسنگی و دیگر سختی های جسمانی و روانی را دارید امروز، روز کار و تلاش و رنج و کوشش است تا در آینده به درجاتی نایل شوید که دوست و دشمن انگشت حیرت بدندان بگزند و همسالان و اقرانتان به وجود شما غبطه بخورند، البته هر انسانی ممکن است روزی بیدار شود و درصدد جبران عقب ماندگی های گذشته اش باشد امّا با چه سرمایه ای؟! خدا کند به موقع بیدار شود چه، بیداری به موقع فرصت مناسبی است برای جبران عقب ماندگی های گذشته، «ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزکار» سعدی می گوید:
جوانی است گلی تازه خرّم و خوشبوی
ولی امید ثباتش چنانکه دانی نیست(3)
و از اینها که بگذریم اینطور نیست که آدمی همیشه در رنج و عناء باشد بلکه خداوند مهربان درخت صبر و استقامت را میوه های شیرین عطا فرموده، و در نهایت ببار خواهد نشست. اگر انسان خویشتن داری را در برابر شدائد و سختی ها از دست ندهد مسلماً بر مشکلات ظفر خواهد یافت و کام جانش از شهد صبر و استقامت شیرین خواهد شد.
1- راحتی را در بهشت قرار داده ام ولی مردم در دنیا به دنبال آن هستند؛
2- دانش را در گرسنگی و غربت قرار داده ام و مردم در سیری و خانه خود بدنبال آن هستند،
3- من عزّت و سربلندی را در شب زنده داری و نماز شب قرار داده ام ولی مردم جامعه سربلندی و عزّت را در دربار پادشاهان و قدرتمندان می جویند.
4- من رفعت و درجه را در تواضع و فروتنی قرار داده ام و مردم، آن را در تکبّر و خودبرتربینی می جویند.
5- من اجابت دعا را در لقمه حلال قرار داده ام و مردم آن را در قیل و قال یعنی در ایجاد سر و صدا و فریادهای گوناگون در قرائت دعا آن را می جویند.
(گویا شاعر این بیت بر اساس این حدیث قدسی شعر خود را سروده است که می گوید:
« ما درون را بنگریم و حال را
نی برون را بنگریم و قال را»
6- من بی نیازی و ثروت را در قناعت قرار داده ام ولی مردم در گسترش ظواهر زندگانی خود بدنبال بی نیازی هستند و هیچکدام هم به مطلوب خود نمی رسند.(4)
منظور از بیان این حدیث بالا تنها اولین جمله آن است که فرمود: من راحتی را در بهشت قرار داده ام و مردم در دنیا تلاش می کنند که به آن دست یابند ولی هرگز به گردِ آن نمی رسند.
آری دنیا جای راحتی و خوشی نیست و اگر هم گاهی خوشی و راحتی به دست آید هرگز مستمرّ و بادوام نیست پس باید فکر اساسی کرد، فکر اساسی این است که بدنبال هدف اصلی زندگانی باشیم. هدف اصلی زندگانی ما رسیدن به خداوند متعال است و رسیدن به خداوند متعال هم رنج و مشقّت می طلبد هیچکس در سایه استراحت به قلّه کمالی صعود نکرد. همه ی به کمال رسیده ها در سایه تلاش و گوشش به مرتبه های بالا دست یافته اند و اگر هم کسی بدون رنج و تلاش بجایی برسد قدرت نگهداری و حفظ آن مقام و مرتبه را نیز نخواهد داشت زیرا که گفته اند:
هر که او ارزان خرد ارزان دهد
گوهری طفلی به قرص نان دهد
و اساساً همه افراد جامعه در هر کجای جهان مخصوصاً در جهان اسلام اگر منشاء خیری شده اند نوعاً در سایه جدّیتها و تلاش ارزشی پیدا کرده و به برکت آن کوشش ها و جوشش ها مایه مباهات خود و همنوعان خویش گردیده اند.
شنیدستم که ابراهیم ادهم
شبی بر تخت شاهی خفت خرّم
به گوش وی رسید آواز پایی
ز جا برخاست چون آشفته رایی
ز جا برخاست گفتا کیست در بام؟
که دارد بر فرازِ بام ما گام
ندا آمد که ای شاه جهان گیر
شتر گم کرده مرد عاجز و پیر!
زخنده شاه شد بر جای خود سست
که هرگز مردمی آنجا شتر جست؟!
شتر گم کرده ای اندر بیابان
شتر جویی کنی در کاخ شاهان!
جوابش دادکای شاه جوان بخت
خدا جویی که کرده بر سر تخت!
خدا جویی و خورد و خواب و آرام
شتر جستن بود در گوشه بام!
اِذا اراد اللهُ سبحانَه صَلاحَ عبدٍ: الهمَّه قِلَّهُ الکَلامِ، وَ قِلَّه الطَعامِ، وَ قِلَّهَ المَنامِ. هرگاه خدا صلاح بنده ای را بخواهد به او سه چیز الهام می کند: کم گفتن، و کم خوردن و کم خفتن.(1)
از نگاه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام انسان هرچه بیشتر سختی می کشد تحملش در برابر فشارهای زندگی و حوادث غیرمترقبّه بیشتر است. معمولاً فرزندان رفاه که بر روی ناز بالش ها بزرگ شده اند و تا عطسه ی کرده اند چندین نفر به آنها محبت کرده و با گفت: عزیز من، جان من، قربانت گردم، الهی بلایت بسرم بخورد و ... از این نوع کلمات در گوش او خوانده اند هرگز اینگونه اطفال نتوانسته اند از دخمه ای عبور کنند و یا قدمی را بسوی کمال بردارند و اگر هم هنری داشته اند تعدادشان بسیار اندک و انگشت شمارند نمونه اش را در کشور عزیز ما ایران اسلامی دیدم از سال 1359 تا سال 1367 شمسی که هشت سال جنگ عراق علیه این کشور تحمیل شد و کلیه دشمنان انقلاب اسلامی به رئیس حکومت عراق یعنی صدام کمک کردند از زمین و هوا و دریا از مخرب ترین سلاحهای شیمیایی گرفته تا هواپیماهای جنگنده و اسلحه های کشتار جمعی را در اختیار او گذاشتند تا بتواند مردم غیور ایران اسلامی را از پای درآورد اما خداوند متعال حسرت پیروزی بر این امّت مقاوم و سلحشور را در دلهای آنها باقی نهاد و در نهایت با خفّت و خواری مغلوب گردیدند همه اینها نشانه قدرت بی نظیر مردم سختی کشیده و رنجدیده ایران اسلامی بود، اگر بسیجی های ما و مدافعان غیور اعم از نیروهای هوایی و دریایی و ارتش و سپاه و سایر مردم، سختی ها و رنج را تجربه نکرده بودند چگونه قادر بودند در برابر دشمنان تا دندان مسلّح آنگونه دلاورانه ایستادگی کنند که تعجب دوست و دشمن را برانگیزانند؟ اگر امام خمینی رحمه الله مشقت ها را از کودکی تمرین نکرده بود چگونه می توانست منادی مقاومت در فرماندهی کلّ قوا باشد؟
کجا فرزندان رفاه و آسایش توان مقابله با دشمنان بی رحم را داشتند؟ دشمنانی که قسم خورده بودند یکهفته طول نخواهد کشید، ایران را مغلوب کرده و یا لااقل خوزستان را از ایران جدا خواهند ساخت! علّت اینکه این نکته را در این بحث یادآور شدم بخاطر این است که خوانندگان عزیزی که این اوراق را مطالعه می کنند بدانند که آدمی در سختی ها رشد می کند نه در رفاه.
اکنون زمان آن رسیده که از کلام گوهربار مولای متقیان علی علیه السلام بهره مند شویم که فرمود: اَلا وَ اِنَّ اِمامَکُم قَد اکتَفی مِن دُنیاهُ بِطِمرَیه، وَ مِن طُعمِهِ بِقُرصَیهِ، آگاه باشید! امام شما از دنیای خود به دو جامه کهنه و دو قرص نان رضایت داده است. [نهج البلاغه، نامه 45].
روی سخن ما در این بحث با پدران و مادرانی است که فرزندانی را می پرورانند و بپای آنان رنج می کشند و آرزوهایی دارند. به آنها که تمام عمرشان را صرف پرورش نهال های زندگی خود می کنند تا فردای بهتری نصیب آنها شود. با همه علاقه و عشقی که به فرزندان خود دارند عرض می کنم لااقل این سفارش حضرت علی علیه السلام را نصب العین خویش قرار دهند و تنها یک بُعدِ زندگانی فرزندان خود نیندیشند بلکه همه ابعاد وجودی آنان را مدّ نظر قرار دهند، تنها غصّه نخورند که چرا این آشفته بازار زندگی فرزندانشان همانند فرزندان فلان خویشاوند و فلان همسایه نیست و مانند آنها نمی پوشند و نمی خورند و امثال اینها، ای پدران و ای مادران! نرسیدن به آرزوهای مادّی و اقتصادی غصه ندارد، اگر غصه می خورید در مورد رفتار و اخلاق آنها غصه بخورید، کفش و لباسشان مطابق ذوق و میل آنها نیست. کسانیکه در گوشه و کناره های این مملکت پهناور هستند که آرزو دارند حتّی به اندازه نیمی از زندگی شما یا یکصدم اوضاع و احوال اقتصادی شما را داشته باشند که ندارند ولی عمده ترین اندوه شما باید بالاتر از این باشد، نکند خدای نکرده، فرزند دلبند شما گرفتار دوستی نااهل، یا شیطانی حیله گر و امثال آنها باشد که خلاصی از چنگال چنان نااهلانی هم برای او دشوار است هم برای شما، بگذارید طعم تلخ ناکامی ها و ناداری ها را گاهی بچشند و بدانند که این دنیا اگر بلندی دارد پستی هم دارد، اگر خوشی دارد، ناخوشی هم دارد و اگر ثروت و دارایی دارد، فقر و ناداری هم دارد، اگر سیری دارد گرسنگی ها دارد. به همین دلیل است که حضرت علی علیه السلام فرمود: درخت های بیابانی چوبشان محکمتر است چرا برای آنکه ممکن است ماهها حتی یک قطره آب هم به آنها نرسد امّا شدت حرارت آفتاب و سرماها و گرماهای تند بیابان را تحمل نموده، از این جهت هم چوبش محکم تر و هم آتشش پردوام تر است. یعنی:
اندر بالای سخت پدید آید
فضل و بزرگ مردی و سالاری
آدمی مولود رنج است
از نگاه حضرت علی علیه السلام رنج و مشقت، آدمی را می سازد، و تحمل او را در برابر شدائد و گرفتاریها می افزاید، اینک کلام زیبای خداوند متعال را در قرآن کریم مؤید گفتار آنحضرت قرار داده و عرض میکنیم که خداوند تعالی در قرآن کریمش می فرماید: «لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ فِی کَبَدٍ»(بلد/4) ما انسان را در رنج آفریدیم. در آغاز سوره مبارکه بلد طی سه آیه نورانی قسم یاد می کند:بسم الله الرحمن الرحیم «لاَ أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ*وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ *وَ وَالِدٍ وَ مَا وَلَدَ *لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ».
سوگند به این شهر مقدّس (مکه) شهری که تو در آن سکونت داری و قسم به پدر و فرزندش یعنی قسم به ابراهیم خلیل، و اسماعیل ذبیح که ما انسان را در رنج آفریدیم و زندگی او مملوّ از رنج ها است.
راغب در مفردات در معنی کبد که می گوید: (کبد) بر وزن حسد به معنی دردی است که عارض جگر سیاه می شود و سپس به هرگونه رنج و مشقّتی اطلاق شده است.
ریشه این لغت هر چه باشد مفهوم آن همان رنج و مشقت است.(2)
وقتی با دقّت زندگانی انسانهای کامل مانند انبیاء و اولیاء الهی را مطالعه و بررسی می کنیم می بینیم که آن گلهای سرسبد جوامع بشری بیشترین رنج ها و سختی ها را در دنیا متحمل شده اند.
محتشم کاشانی می گوید:
برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند
اول صلا به سلسله ی انبیاء زدند
و چنین نتیجه می گیریم که دنیا جای سرخوش بودن، و شادمان زیستن، و از رنج و مشقت دوری جستن نیست به هر کجا بروی آسمان همین رنگ است. و در اشعار منسوب به مولای متقیان علی علیه السلام آمده که فرمود: وَ مَن طَلَبَ العُلی سَهِرَ اللیالی. و هر کس که طالب کمال و مرتبه های بالا است باید رنج بیداریهای شبانه را متحمل شود.
در اینجا باز روی سخنم با جوانان است. ای نهال های زیبای زندگی و ای پشتوانه های خانواده ها و جوامع انسانی، و ای بازوان پرتوان پیران و ناتوانان، و ای امید و آرزوی مربیان و پدران و مادران! شما امروز جوان هستید و به خاطر دارا بودن نیروهای دوران جوانی قدرت تشنگی و گرسنگی و دیگر سختی های جسمانی و روانی را دارید امروز، روز کار و تلاش و رنج و کوشش است تا در آینده به درجاتی نایل شوید که دوست و دشمن انگشت حیرت بدندان بگزند و همسالان و اقرانتان به وجود شما غبطه بخورند، البته هر انسانی ممکن است روزی بیدار شود و درصدد جبران عقب ماندگی های گذشته اش باشد امّا با چه سرمایه ای؟! خدا کند به موقع بیدار شود چه، بیداری به موقع فرصت مناسبی است برای جبران عقب ماندگی های گذشته، «ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزکار» سعدی می گوید:
جوانی است گلی تازه خرّم و خوشبوی
ولی امید ثباتش چنانکه دانی نیست(3)
و از اینها که بگذریم اینطور نیست که آدمی همیشه در رنج و عناء باشد بلکه خداوند مهربان درخت صبر و استقامت را میوه های شیرین عطا فرموده، و در نهایت ببار خواهد نشست. اگر انسان خویشتن داری را در برابر شدائد و سختی ها از دست ندهد مسلماً بر مشکلات ظفر خواهد یافت و کام جانش از شهد صبر و استقامت شیرین خواهد شد.
خدا شش چیز را در شش جا قرار داده است
در حدیث است که خداوند متعال به حضرت موسی بن عمران علیه السلام وحی فرمود: ای موسی من شش چیز را در شش جا قرار داده ام و مردم در شش جای دیگر به دنبال آن هستند ولی هرگز بدان نمی رسند:1- راحتی را در بهشت قرار داده ام ولی مردم در دنیا به دنبال آن هستند؛
2- دانش را در گرسنگی و غربت قرار داده ام و مردم در سیری و خانه خود بدنبال آن هستند،
3- من عزّت و سربلندی را در شب زنده داری و نماز شب قرار داده ام ولی مردم جامعه سربلندی و عزّت را در دربار پادشاهان و قدرتمندان می جویند.
4- من رفعت و درجه را در تواضع و فروتنی قرار داده ام و مردم، آن را در تکبّر و خودبرتربینی می جویند.
5- من اجابت دعا را در لقمه حلال قرار داده ام و مردم آن را در قیل و قال یعنی در ایجاد سر و صدا و فریادهای گوناگون در قرائت دعا آن را می جویند.
(گویا شاعر این بیت بر اساس این حدیث قدسی شعر خود را سروده است که می گوید:
« ما درون را بنگریم و حال را
نی برون را بنگریم و قال را»
6- من بی نیازی و ثروت را در قناعت قرار داده ام ولی مردم در گسترش ظواهر زندگانی خود بدنبال بی نیازی هستند و هیچکدام هم به مطلوب خود نمی رسند.(4)
منظور از بیان این حدیث بالا تنها اولین جمله آن است که فرمود: من راحتی را در بهشت قرار داده ام و مردم در دنیا تلاش می کنند که به آن دست یابند ولی هرگز به گردِ آن نمی رسند.
آری دنیا جای راحتی و خوشی نیست و اگر هم گاهی خوشی و راحتی به دست آید هرگز مستمرّ و بادوام نیست پس باید فکر اساسی کرد، فکر اساسی این است که بدنبال هدف اصلی زندگانی باشیم. هدف اصلی زندگانی ما رسیدن به خداوند متعال است و رسیدن به خداوند متعال هم رنج و مشقّت می طلبد هیچکس در سایه استراحت به قلّه کمالی صعود نکرد. همه ی به کمال رسیده ها در سایه تلاش و گوشش به مرتبه های بالا دست یافته اند و اگر هم کسی بدون رنج و تلاش بجایی برسد قدرت نگهداری و حفظ آن مقام و مرتبه را نیز نخواهد داشت زیرا که گفته اند:
هر که او ارزان خرد ارزان دهد
گوهری طفلی به قرص نان دهد
و اساساً همه افراد جامعه در هر کجای جهان مخصوصاً در جهان اسلام اگر منشاء خیری شده اند نوعاً در سایه جدّیتها و تلاش ارزشی پیدا کرده و به برکت آن کوشش ها و جوشش ها مایه مباهات خود و همنوعان خویش گردیده اند.
شنیدستم که ابراهیم ادهم
شبی بر تخت شاهی خفت خرّم
به گوش وی رسید آواز پایی
ز جا برخاست چون آشفته رایی
ز جا برخاست گفتا کیست در بام؟
که دارد بر فرازِ بام ما گام
ندا آمد که ای شاه جهان گیر
شتر گم کرده مرد عاجز و پیر!
زخنده شاه شد بر جای خود سست
که هرگز مردمی آنجا شتر جست؟!
شتر گم کرده ای اندر بیابان
شتر جویی کنی در کاخ شاهان!
جوابش دادکای شاه جوان بخت
خدا جویی که کرده بر سر تخت!
خدا جویی و خورد و خواب و آرام
شتر جستن بود در گوشه بام!
پی نوشت ها :
1. اکمال غررالحکم/211.
2. تفسیر نمونه، ج 27 ذیل سوره مبارکه بلد.
3. کلیّات سعدی.
4. المواعظ العددّیه، احادیث ششگانه.