انقلاب ارتباطات، همگرایی و تعامل

انقلاب ارتباطات در تاریخ را می توان به دو گونه ی متمایز «انقلاب ساختاری ارتباطات»(1) و «انقلاب فنی ارتباطات»(2) تقسیم کرد. ویژگی انقلاب های ساختاری ارتباطات، تغییرات بنیادی در تقارن و هماهنگی زمان و مکان است؛ زیرا
جمعه، 14 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انقلاب ارتباطات، همگرایی و تعامل
انقلاب ارتباطات، همگرایی و تعامل

نویسنده: سید محمد مهدی زاده




 

انقلاب ارتباطات در تاریخ را می توان به دو گونه ی متمایز «انقلاب ساختاری ارتباطات»(1) و «انقلاب فنی ارتباطات»(2) تقسیم کرد. ویژگی انقلاب های ساختاری ارتباطات، تغییرات بنیادی در تقارن و هماهنگی زمان و مکان است؛ زیرا رسانه ها می توانند شکلی از ارتباط باشند که در یک فضا(یا یک مکان) واقع می شود یا این که ارتباط بین مکان های مختلف را ممکن سازند. به علاوه، رسانه ها ممکن است زمان ارتباط را به زمان خاصی منوط کنند،
یا امکان ارتباط در زمان های مختلف را فراهم کنند.
جان وان دایک(3) (1999) سه انقلاب ساختاریِ ارتباطات در تاریخ بشر را عبارت می داند از:
1. گذر از ارتباطاتِ ثابت در مکان و زمان به ارتباطی که بین زمان و مکان پُل می زند. برای مثال، فرستادن دود، صدای طبل یا شعله های آتش برای ارتباط برقرار کردن و پل زدن میان مکان ها و گذر از محدودیت زمانی با ایجاد نقوش بر سفال ها یا بر روی دیوار غارها.
2. نوشتن و چاپ که منجر به تفوق انسان بر محدودیت های زمان و مکان شد.
3. تازه ترین انقلاب ارتباطات، پایان تفکیک و جدایی میان رسانه هایی است که محدود به زمان و مکان بودند و رسانه هایی که بین این ابعاد(زمان و مکان) پیوند برقرار کرده و پل زده اند.
نخستین انقلاب فنی ارتباطات، تغییر بنیادین در ساختار اتصالات، حافظه های مصنوعی و بازتولید محتوا بود. به عنوان نمونه، توسعه ی مطبوعات چاپی، یک انقلاب در بازتولید نوشتن بود. در نیمه ی دوم قرن نوزدهم، دومین انقلاب فنی رخ داد که عبارت بود از اختراع و ساخت اتصالات دوربرد از طریق کابل یا جو و ظهور حافظه های مصنوعی آنالوگ مانند عکس، فیلم، ضبط گرامافون و دستگاه های ضبط صدا و نیز تکنیک های جدید بازتولید محتوا مانند دستگاه چاپ روتاری. اختراع تلگراف و تلفن قبل از آغاز قرن بیستم و در اواخر قرن نوزدهم اتفاق افتاد و پس از آن بود که تلکس، رادیو و تلویزیون اختراع شدند.
مشخصه ی جدیدترین انقلاب فنی ارتباطات، معرّفیِ حافظه های مصنوعی دیجیتال و ارسال و بازتولید دیجیتال است که اصطلاح «انقلاب دیجیتال» برای آن مناسب است.
در نتیجه ی انقلاب ارتباطات در قرن نوزدهم، یک حرکت تدریجی در جهت محورهای زمان و مکان به وقوع پیوسته است و اکنون فقط «صرفاً» شاهد شتاب در این تحول ایم.
جوهر این انقلاب جاری در ارتباطات، در دو اصطلاح خلاصه می شود: «یکپارچگی» و «تعامل».
مهم ترین تغییر ساختاری، یکپارچگیِ(4) ارتباطات دور، ارتباطات داده ای و ارتباطات جمعی در یک رسانه واحد است. این همان فرایند «همگرایی»(5) است؛ به همین علت است که اغلب، رسانه های جدید را چندرسانه ای می نامند.
این یکپارچگی در سطوح زیر می تواند رخ دهد:
1. زیرساخت ها(6): برای مثال، ترکیب و ادغام انواع تجهیزات ارسال ارتباطات تلفنی و کامپیوتری.
2. اتصالات(7): برای مثال، تله تکست و تلویزیون وب می توانند بر سیگنال های تلویزیون کابلی و یا ماهواره ای سوار شوند.
3. مدیریت(8): برای مثال، شرکت های تلویزیون کابلی که به عرضه ی تلفن هم می پردازند و یا شرکت های تلفن که تلویزیون کابلی را نیز عرضه می کنند.
4. خدمات(9): برای مثال، ادغام سرویس های ارتباطات و اطلاعات بر روی اینترنت.
5. انواع داده(10): ترکیب و ادغام صدا، داده، متن و تصویر(ون دایک، 9:1999).
چنان که گفتیم، یکپارچگی ارتباطات دور، ارتباطات داده ای و ارتباطات جمعی در یک رسانه واحد، مهم ترین تغییر ساختاری و معرف فرایند «همگرایی» است. پارادایم همگرایی بر تمایز معماری گونه بین پخش و شبکه و البته گاهی اوقات بر تمایز تاریخی (عصر دوم رسانه) مبتنی است. چنان که ون دایک می نویسد، رویکردهای همگرایی شامل همگرای صنعت، همگرایی رسانه و همگرایی تکنولوژی های رسانه ای فردی است. همگرایی تکنولوژیک نقطه ی شروع مناسبی برای این رویکرد است و می تواند مربوط به زیرساخت (لینک های انتقال، فیبرنوری، امواج کوتاه و ماهواره) یا انتقال(انتقال محتوا، در شیوه ی جدید مانند اینترنت بر روی تلویزیون) باشد. خدماتی از قبیل صدا و سرگرمی در اینترنت، و نیز انواع اطلاعات، داده ها و تصاویر که می توانند با یکدیگر ترکیب شوند، همه مشمولِ همگرایی هستند. آن چه در این همگرایی نهفته است، عبارت است از ترکیب ارتباطات دور، ارتباطات داده ها و ارتباطات جمعی.
همچنین «همگرایی کارکردی» وجود دارد که در تولیدات رسانه ای رخ می دهد؛ مانند همگرا ساختن موبایل با دوربین های دیجیتال. این شکل از همگرایی، احتمالاً معمولی ترین نوع همگرایی و بیانگر آن است که «تکنولوژی های آنالوگ» قدیمی، مجدداً به صورت تکنولوژی های دیجیتال خلق شده اند. فرایند ادغام تلویزیون و اینترنت نیز مربوط به همین نوع همگرایی است؛ زیرا تلویزیون می تواند بر روی کامپیوتر نیز دیده شود(هُلمز، 64:2005).
اما این سطوح تکنولوژیک همگرایی، تنها وقتی ممکن می شود که همگرایی صنعتی اتفاق بیفتد. همگرایی صنعتی از همکاری بین شرکت های ارتباطات دور، رسانه ها و فناوری اطلاعات یا خرید سهام چند شرکت و ادغام آن ها به وجود می آید.
روابط بینِ شرکتی و همگرایی تکنولوژیکی، پویا و دوسویه است. همگرایی شرکتی، منشاء ترکیب های جدید رسانه ها، نوآوری های تکنولوژیکی و شیوه ی بیان محتواست. در عین حال، نوآوری تکنولوژیکی نوعی فشار و الزام برای انواع جدید همگرایی شرکتی ایجاد می کند(هُلمز، 65:2005).
سرانجام می توانیم درباره ی همگرایی بین رسانه های پخش و شبکه ای سخن بگوییم که ون دایک آن را انقلاب دوم ارتباطات می نامد. در انقلاب دوم ارتباطات، رسانه های قدیمی در شیوه های تعاملی و دیجیتال ظاهر می شوند. دیجیتالی شدن، رویای سایبرنتیک جدا کردنِ کانال ارتباطی از محتوا را تحقق می بخشد. رسانه های دیجیتال می توانند به عنوان پایه(مواد) عام و بایت هایی که به طور عام قابل انتقال و دستکاری بین رسانه هاست، تجربه شوند.
دومین تغییر ساختاری که توسط انقلاب ارتباطات جاری صورت گرفته است، شکل گیری ارتباطات تعاملی رسانه ای است. اصطلاحی که غالباً به جای «رسانه های جدید» به کار می رود، «رسانه های تعاملی»(11) است. رسانه هایی که توسط انقلاب اول ارتباطات در دوران مدرن به وجود آمدند، مناسب ارتباطات یک سویه بودند(مطبوعات جدید، رادیو و تلویزیون) یا اگر هم دوسویه بودند، به لحاظ قابلیت های فنی و ارتباطی در درجه ی پایینی از تعامل قرار داشتند(مانند تلفن و تلگراف).
رسانه های جدید به سطح بالاتری ارتقاء پیدا کرده اند. ما شاهد جابه جایی اساسی در شکل پیشرفته ی فنی ارتباطات دو یا حتی چند سویه می باشیم که به طور بالقوه چند شکلی و دارای غنای محتوایی است این غنا به علت یکپارچگی صدا، متون، داده و تصاویر امکان پذیر شده است.
تمایز بین فعال بودن و منفعل بودن و همچنین تمایز بین ارتباطات و رسانه ای و غیررسانه ای که مبتنی بر ارتباطات آنالوگ، انتقالی و رو در رو بود، در درون پارادایم تعاملی فرو ریخته است. تعاملات واقعی و ملموس در بافتِ چارچوب های مسلط یکپارچگیِ ارتباطی که از طریق «آیین های» انتزاعیِ ارتباطات اجرا می شود، رخ می دهد. در جوامع قبیله ای، ارتباطات رو در رو و اهمیت بدن در آیین های ارتباطی، کل اجتماع را دربرمی گرفت. در درون چنین اشکالِ پیوند اجتماعی، دیدن و فهم جهان، مبتنی بر آیین ها و مضامین همان جوامع بود. اگر به لحاظ تکنولوژیکی، اشکال ارتباطات را به عنوان سازنده ی پیوند اجتماعی بدانیم، باید گفت که در جوامع اشباع شده از رسانه های مدرن، واسطه هایی مانند تلویزیون یا اینترنت، به زندگی ما چارچوب می دهند؛ حتی زمانی که ما از آن ها استفاده نمی کنیم. این بدان معنا نیست که ما از روابط رو در رو اجتناب می کنیم، یا به تعامل رسانه ای شده ی تکنولوژیکی معتاد هستیم؛ بلکه به این معناست که ما روابط رو در روی مان را از طریق رسانه ها(واسطه ها)ی غالب یا مبادله ی اجتماعی، اداره و هدایت می کنیم(هُلمز، 15:2005).
کیوسیس(12)(2002) در «تعریف عملیاتیِ» تعاملی بودن، به چهار شاخص اشاره می کند: مجاورت(نزدیکی) یعنی نزدیکی اجتماعی به دیگران، فعال سازی حسی، سرعت دریافت و حضور از راه دور.
دانز و مک میلان(13) (2000) پنج بُعد تعاملی بودن را چنین بیان می کنند:
•جهت ارتباطات
•انعطاف پذیری نسبت به زمان و نقش ها در مبادله
•داشتن حسی از مکان در محیط ارتباطات
•سطح کنترلِ [محیط ارتباطات]
•هدف ادراک شده(جهت گیری به سوی مبادله یا اقناع)
بعضی از اندیشمندان، تحولات صورت گرفته و همگرایی و تعامل در فرایند ارتباطات را به عصر دوّم رسانه ها تعبیر می کنند.

عصر دوم رسانه ها

مفهوم عصر دوم رسانه ها(14)، در خلال دهه ی 1980، جایگاهی به دست آورده بود که با «جامعه ی رسانه ای ساده» متفاوت بود. برای تدوین تمایز عصر اول و دوم رسانه ها، می توان به قدرت گسترده ی اینترنت در ابتدای دهه ی 1990 میلادی استناد کرد. برای مثال، تِرور بار(15) (2000) با اشاره به این که رشد فوق العاده و استثنایی اینترنت و دسترسی جهانی به تریبون های گسترده، شور و دلبستگی و نیز سردرگمی هواداران آن، مسائل مربوط به تغییر پارادایم را غیرقابل حل ساخته است، کاربران اینترنت را خانه به دوش های الکترونیک توصیف می کند.
مانوئل کاستلز(16) به این نکته اشاره می کند که در حال حاضر، مخاطبان هر چه بیشتر و بیشتر مواد و اطلاعات گوناگون دریافت می کنند و این اطلاعات، تصورات آن ها را درباره ی جهان شکل می دهد. وی با اذعان به این که، کهکشان مک لوهان، جهان ارتباطاتِ یک سویه بود و نه تعاملی؛ «جامعه ی تعاملی» را نتیجه ی انتقال به درون [نظام] «چند رسانه ای»(17) می داند که شیوه ی نظام جدید ارتباطات و مبتنی بر تعامل شبکه ای و دیجیتال می باشد. کاستلز می گوید اگر چه ارتباطات غیرالکترونیک هنوز وجود دارد، اما موقعیت آن به طور فزاینده در حال افول است. برای لوی(2001)، اینترنت رسانه ای جهان شمول و غیرکلیت (تام) گراست که قلمرو جدید از دانش و معرفت را تحت عنوان فضای سایبر ایجاد می کند. یکی از مهم ترین جنبه های این رسانه این است که جایگزین رسانه های جمعی- که در آن، دریافت کنندگان توده وار و منفعل بودند- می شود(هُلمز، 9:2005-8).
برای پاستر و رین گولد(18)، ساختار فضای سایبر نشان می دهد که حوزه ی عمومیِ الکترونیکِ گسترش یافته، انواع کنترل متمرکز انحصاری را که به طور سنتی ملازم و همراه رویه های بهنجارسازی و مقررات گذاری پخش و صنعت فرهنگ بود، غیرممکن می سازد.
در مقایسه با اشکال رسانه های پخش، اینترنت امکانات رهایی بخشی بیشتری برای حقوق و بیان سیاسی در اجتماع الکترونیک فراهم می کند که کمتر با فشارها و الزام های تکنیکی، سیاسی یا اجتماعی مواجه است. ویژگی دموکراتیک سازی اینترنت ریشه در ساختار فنی غیرمتمرکز آن دارد.
دیوید هُلمز(19) ویژگی های متمایز عصر اول و دوم رسانه ها را چنین ترسیم می کند:

عصر اول رسانه ها (پخش)

عصر دوم رسانه ها (تعاملی بودن)

1.متمرکز (چند نفر برای عده ای زیاد سخن می گویند)

غیرمتمرکز (عده ای زیاد با  عده ای زیاد سخن می گویند)

2. ارتباطات یک سویه است

ارتباطات دوسویه است

3. مستعد کنترل دولتی است

از کنترل دولتی می گریزد

4. ابزار رژیم های قشربندی و نابرابری است

دموکراتیک و تسهیل کننده شهروندی جهان شمول است

5. مشارکت کنندگان تجزیه شده و به صورت توده وار هستند

مشارکت کنندگان فردیت خود را حفظ می کنند

6. دارای وِیژگی تأثیر و نفوذ آگاهی جمعی است

دارای ویژگی تأثیر و نفوذ تجربه فردی زمان و مکان است


در این گونه شناسی تاریخی، دوره ای ساختن یک عصر یا دوره ی تعاملی بودن(عصر دیجیتال، عصر اینترنت یا عصر دوم رسانه) متمایز از عصر رسانه های جمعی است.
جان ون دایک، ظرفیت های ارتباطی رسانه های جدید(عصر دوم رسانه) در مقایسه با سایر اشکال ارتباطی را چنین برمی شمارد:
1. سرعت(20)، 2. دامنه ی دسترسی(21)، 3. ظرفیت ذخیره(22)، 4. دقت(23)، 5. گزینش گری(24)، 6. تعامل(25)، 7. غنای تحریک(26)، 8. پیچیدگی(27)، 9. حفاظت از حریم خصوصی(28).
سرعت عبارت است از سرعت وصل کردن مسافت های طولانی که از ویژگی رسانه های جدید است. از این نظر، پخش تلویزیونی و تلفن مانند هم می باشند. استفاده از اینترنت و پست الکترونیکی شخص را قادر می سازد تا پیامی را ظرف چند ثانیه به دورترین نقطه ی جهان برساند.
دامنه ی دسترسی، از ظرفیت های ارتباطی بسیار قوی در رسانه های جدید می باشد. در آینده تمام دنیا از طریق ارتباطات دور و شبکه های کامپیوتری به هم متصل خواهند شد.
در حال حاضر تمام کشورها و تقریباً هر ناحیه ای از طریق تلفن و بعد از طریق اینترنت به هم متصل می باشند.
یک ویژگی دیگر رسانه های جدید قابلیت ذخیره ی بالای آن هاست. این قابلیت در ارتباط رو در رو بسیار کم است و بستگی به قدرت حافظه افراد دارد. در دستگاه تلفن تا قبل از اختراع دستگاه های جوابگو(منشی تلفنی) این قابلیت پایین بود. در رسانه های دیجیتال به نسبت رسانه های چاپی یا رسانه های پخشِ آنالوگ، این قابلیت بسیار بیشتر است.
دقت اطلاعات ارسالی از مزایای مهم رسانه های جدید در مقایسه با تلفن یا ارتباطات چهره به چهره است. سیگنال ها در رسانه های قدیمی اغلب ناواضح بودند. به طور تاریخی دقت، مزیت رسانه های چاپی می باشد. رسانه ها جدید دقت داده ها یا اعداد و نیز اطلاع بخشی تصاویر را نیز افزایش داده اند. ظرفیت ذخیره و دقت در رسانه های جدید دولت ها، سیاستمداران و مدیران را قادر ساخته است تا پیچیدگی های رو به افزایش جوامع و سازمان ها را کنترل کنند. بدون فناوری اطلاعات و ارتباطات، بسیاری از فرایندها از کنترل خارج می شدند یا در پیچ و خم های کاغذبازی و بروکراسی فرسوده می گشتند.
گزینش گری پیام ها و آدرس ها ظرفیت قدرتمند دیگری از رسانه های جدید است. این ظرفیت در ارتباط رو در رو در گروه ها و دیگر جمع ها به نسبت پایین است. در اینجا افراد باید توافق کنند و خود را از بقیه جدا نمایند. بیشتر ارتباطاتی که از طریق رسانه های چاپی انجام می شود، آدرس گذاری نمی شود(به جز نامه های شخصی). در مورد پخش تلویزیونی هم این نکته صادق است. تلفن اولیه یک رسانه ی کاملاً گزینشی بود که برای آدرس دهی مردم مورد استفاده قرار می گرفت.
رسانه های جدید این ظرفیت را گسترش دادند تا بتوان به صورت نظام مند گروهی را مثلاً از طریق فهرست های پست الکترونیکی گزینش کرد. از این طریق شخص می تواند یک گروه خاص را به عنوان هدف انتخاب کند. این ظرفیت به طور گسترده ای در دنیای تجاری(بازاریابی از راه دور) و فعالیت های سیاسی و انتخاباتی استفاده می شود.
تعامل ویژگی دیگری است که به رسانه های جدید نسبت داده می شود. البته تعامل رسانه های جدید واقعاً به پای تعامل در ارتباط رو در رو نمی رسد.
در مورد غنای تحریک، هیچ رسانه ای نمی تواند با ارتباط رو در رو مقابله کند؛ دلیل آن نیز واضح است: تمام رسانه های جدید فعلی به لحاظ حسی ضعیف هستند. این امر به خصوص در مورد شبکه های کامپیوتری که قادر به ارسال متن و داده هستند، صادق است. چند رسانه ای غنای تحریکی بیشتری را عرضه می کنند. شاید حتی با بارگذاری و ترکیب تصاویر، صدا، داده ها و متون به غنای تحریک بیافزایند، اما در هر حال، ترکیب این محرک ها کلیدی نیست و مصنوعی به نظر می رسد. بعضی از محرک ها می توانند به هنگام
رمزگشایی تقویت شوند اما فقدان حرکات و زبان متن در مقایسه با زمانی که شخص در کنار آدمی است، به وضوح آشکار است. لذا پیشرفته ترین انواع سیستم های خرید از راه دور نیز قابل مقایسه با این که شخص خود برای خرید بیرون برود، نیست.
در نتیجه ی دو ظرفیت اخیر(یعنی تعامل و غنای تحریک)، مشخصه ی پیچیدگی شکل می گیرد. پیچیدگی مشخصه ای است که شخص را قادر می سازد خواسته های خود را یکجا و به وسیله ی دو ظرفیت تعامل و غنای تحریک فراهم آورد. پژوهش ها نشان می دهد که شخص از طریق شبکه های کامپیوتری قادر به تماس گرفتن، پرسیدن سؤالات، مبادله ی اطلاعات و ایجاد فرصت ها است. اما روشن است که از این طریق مذاکره، تصمیم گیری و توضیح موضوعات دشوار و شناخت واقعی یک شخص کار مشکلی است.
یک نکته ی منفی در طراحی فعلی رسانه های جدید، ظرفیت پایین آن ها در حفاظت از حریم خصوصی افراد است. این ویژگی در ارتباط رو در رو به طرز بارزی وجود دارد. در دریافت پخش تلویزیونی و چاپ می توان ناشناس ماند؛ اما برای پخش تلویزیونی تعاملی و رسانه های چاپی الکترونیک این وضعیت وجود ندارد. در حقیقت در تمام استفاده ها از رسانه های جدید، مشخصات کاربران ثبت می شود. (اکبرزاده، 6:1385-44). در جدول 1 ظرفیت های ارتباطی رسانه های قدیم و جدید بررسی شده اند.

                                          رسانه های قدیمی

       رسانه های جدید

ظرفیت ارتباطی

رودررو

چاپ

پخش

تلفن

شبکه های کامپیوتری

چندرسانه ای

سرعت

پایین

پایین /متوسط

بالا

بالا

بالا

بالا

دسترسی (جغرافیایی)

پایین

متوسط

بالا

بالا

بالا

پایین

دسترسی(اجتماعی)

پایین

متوسط

بالا

بالا

پایین

پایین

ظرفیت ذخیره

پایین

متوسط

متوسط

پایین

بالا

بالا

دقت

پایین

بالا

پایین/متوسط

پایین

بالا

بالا

گزینش

پایین

پایین

پایین

بالا

بالا

بالا

تعامل

بالا

پایین

پایین

متوسط

متوسط

متوسط

عنای همزمان

بالا

پایین

متوسط

پایین

پایین

متوسط

پیچیدگی

بالا

بالا

متوسط

متوسط

پایین

متوسط

حفظ حریم خصوصی

بالا

متوسط

بالا

متوسط

پایین

متوسط


جدول4. ظرفیت های ارتباطی رسانه های جدید و قدیم
مارک پاستر در کتاب عصر دوم رسانه ها(29)، ارتباطات الکترونیکی را واضع تجدید صورت بندی بنیادین زبان می داند که فرد را خارج از حیطه ی الگوی سوژه ی خود بنیاد قرار می دهد. وی با ربط دادن عصر دوم رسانه و پست مدرنیسم، می نویسد: «شیوه ی ارتباطات الکترونیک، آن سوژه ی آشنای مدرن را از میدان به در می کند و سوژه ی دیگری را که سیّال و نامتمرکز است، و به مثابه ی هویتی ناپایدار دائماً مورد استیضاح قرار می گیرد، جایگزین آن می کند» (پاستر، 109:1377).
ادعای پاستر این است که گسترش تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات الکترونیک، اثرات عمیقی بر شیوه ی زندگی و تفکر ما درباره ی خود و محیط اطراف مان بر جای می گذارد؛ چرا که این گسترش، شبکه روابط اجتماعی را دگرگون می کند. وی با تشریح و پرورش این اصل، الگوی تغییر مبتنی بر انواع گوناگون «مبادله ی نمادین»(30) را پیشنهاد می کند که دارای سه جزء است:
1. عصر فرهنگ شفاهی؛ هنگامی که تعامل رو در رو بود. بنابراین، شیوه ی زندگی ثابت و بدون تغییر و افراد در درون گروه محصور، و نشانه ها نماینده و منطبق با این شیوه ی ثابت زندگی بودند و محصولات فکری و اجتماعی که قبلاً شناخته شده و مورد پذیرش جماعت قرار گرفته بود، از طریق داد و ستد نمادین، مبادله می شد.
2. عصر مبادله ی نوشتاری؛ که نشانه ها نقش بازنمایی داشتند و در آن دوره چنین تصور می شد که «خود» (سوژه) عاقل و به لحاظ فردی مسئول است(وبستر، 386:1380).
«عرفِ خواندنِ صفحه ی چاپ شده، مهم ترین مایه ی حفظ و تقویت نظریه ی عصر روشنگری درباره ی سوژه ی خود بنیاد بود. هنگامی که هگل به روزنامه خوانی به عنوان دعای انسان مدرن اشاره می کند، در واقع این نکته را یادآور می شود. جسمیت فضایی حروف موجب می شود که خوانندگان بتوانند خود را دور از نویسندگان در نظر بگیرند. این ویژگی ها مروّج ایدئولوژی فرد منتقد است که در تنهایی می خواند و می اندیشد و خارج از شبکه ی وابستگی های سیاسی و مذهبی قرار دارد. به گونه ای متضاد اما تکمیلی، فرهنگ چاپی از طریق جسمیت دادن به واژه ی روی صفحه(در مقایسه با ناپایداری واژه در فرهنگ چاپی از طریق جسمیت دادن به واژه ی روی صفحه(در مقایسه با ناپایداری واژه در فرهنگ
شفاهی) برپا کننده ی اقتدار نویسندگان، اندیشمندان و نظریه پردازان است. این حرکات دوگانه که به وجود آورنده ی خواننده به مثابه ی منتقد و نویسنده به مثابه ی مرجع اقتدار است؛ در ظاهر بیانگر نوعی تقابل یا تناقض، اما در واقع متزلزل کننده ی سلطه است. فرهنگ چاپی چه در مورد خواننده و چه در مورد نویسنده، فرد را به مثابه ی سوژه تثبیت می کند؛ سوژه و ذهنیتی که برتر از عینیت است، هویتی پایدار و معینی دارد و خلاصه ی کلام، ذاتی استوار است»(پاستر، 110:1377).
3. عصر ارتباطات الکتروینک؛ هنگامی که نشانه ها، مواد شبیه سازی های اطلاعاتی هستند و ویژگیِ فقدان بازنمایی آن حتمی است. در این دوره، شخص برون گرا، دارای سعه ی صدر و پاره پاره در سیّالیتِ دائمی است و در حرکتی مارپیچی از فرایندِ پیوسته ی شکل گیری هویت متکثر به سر می برد، چرا که جریان دلالت کننده ها بیشتر معرف سیمای دوران جدید است تا نشانه هایی که اشیاء معین را به نمایش می گذارند(وبستر، 387:1380).
به زعم پاستر، ظهور شیوه ی اطلاع رسانی با نظام های ارتباطی مبتنی بر وسایل الکترونیکی، نحوه تفکر ما را درباره ی ذهنیت تغییر می دهد و دگرگونی مشابهی را نیز در شکل جامعه وعده می دهد. فرهنگ الکترونیک مروج نگرش به فرد به عنوان هویتی ناپایدار، به مثابه ی فرایندی مداوم از شکل گیری چندگانه ی هویت است و به طرح جامعه ای ورای جامعه ی مدرن می پردازد.
ارتباطات الکترونیک، آشکار کننده ی چشم انداز درکی از سوژه و ذهنیت به مثابه پدیده ای است که در صورت بندی ها و رویه های گفتمانی شکل می گیرد. این ارتباطات راهگشای نگریستن به خویشتن انسان به عنوان پدیده ای سیال، تغییرپذیر و پاره پاره است.
پاستر ادعا می کند که در گذشته ی دور مردم آن طور که از آن ها انتظار می رفت می اندیشیدند و اظهار نظر می کردند، سپس با استفاده از نوشتار، احساس نیرومندی از خودمختاری را در توصیف رویدادهای جهان بیرون از خود بروز دادند و اکنون در زمان پست مدرن، گسترش شبیه سازی(وانمایی ها)، یقین های گذشته را نابود کرده است. انسان بدون توانایی در باور به «واقعیت» ورای نشانه ها، با حالت چند پاره بودن شخصیت، عدم تمرکز در وجود خود و ناتوان در تشخیص واقعیت عینی، به حال خود رها شده است.

پی نوشت ها :

1. Structural communications revolution
2. Technical communications revolution
3. J. Van Dijk
4. Integration
5. Convergence
6. Infrastructure
7. Transportation
8. Management
9. Services
10. Types of data
11. Interactive Media
12. S. Kiousis
13. F. Downes and S. Mcmillan
14. Second media age
15. T. Barr
16. M. castells
17. Multimedia
18. H. Rheingold
19. D. Holmes
20. Speed
21. Reach
22. Storage capacity
23. Accuracy
24. Selectivity
25. Interaction
26. Stimuli richness
27. Complexity
28. Privacy protection
29. The Second Media Age
30. Symbolic interchange

منبع : مهدی زاده، سید محمد، (1389)؛ نظریه های رسانه: اندیشه های رایج و دیدگاه های انتقادی، تهران: نشر همشهری، چاپ اول 1389.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط