نویسنده: محمدجواد انبیایی
1. ادخال سرور (شاد کردن دیگران):
تفریحاتی که باعث شاد کردن قلب مؤمنین، به ویژه کسانی که اندوهگین و ناراحت اند، بشود مورد توجه پیشوایان دینی بوده و به عنوان یک امر مستحب تلقی شده است. حضرت علی علیه السلام می فرماید:مَن أَدخَلَ السُّرورَ عَلَی أَخیِه المُؤمِنِ فَقَد أَدخَلَ السُّرؤُرَعَلَینَا أَهلَ البَیتِ وَمَن أَدخَلَ السُّرؤُر عَلَینَا أَهل البَیتِ فَقَد أَدخَلَ السُرُورَ عَلَی رَسُول اللهَ صلی الله علیه وآله ومَن أَدخَلَ السُروُرَ عَلَی رَسَولِ اللهِ صلی الله علیه وآله فَقَد َسرَّاللهَ وَمَن سَرَّالله کانَ حَقًا عَلَی اللهِ ان یَسُرَّهُ ه وَان یَسکُنَهُ جَنّهً؛(1) کسی که برادر مؤمنش را شاد کند ما اهل بیت را شاد کرده است و کسی که ما اهل بیت را شاد کند رسول خدا صلی الله علیه وآله را شادمان نموده است و کسی که رسول خدا را صلی الله علیه وآله را شاد کند خدا را شاد کرده است و کسی که خدا را شاد کند بر خداست که او را شاد کند و او را در بهشتی سُکنی دهد.
هم چنین می فرماید:
التَّبسُمَ فِی وَجهِ المُؤمِنِ الغَریبِ مِن کفارَهِ الذُنؤُبِ.
در حقیقت چون مؤمن غریب، نگران است، رفع دل نگرانی او که با تبسم بر لبانش همراه است، از کفاره ی گناهان محسوب می شود.
خداوند به داوود نبی علیه السلام وحی کرد: «بنده ای با حسنه ای نزد من می آید و من بهشت را بر او روا می دارم و او را در آنجا حاکم می گردانم.» داوود گفت: آن چه حسنه ای است؟ خداوند فرمود: «قلب بنده ی مؤمن مرا شاد کرده است.» داوود عرض کرد: بار خدایا! بر کسی که تو را شناخته حق است که امیدش را از تو قطع نکند.(2)
رسول گرامی اسلام می فرماید:
الخَلقُ عِیالُ اللهِ فَاحَبُّ الخَلقِ إلَی اللهِ مَن نَفَعَ عِیالُ اللهِ وَ أَدخَلَ عَلَی أَهلِ بَیتٍ سُروُراً؛ مخلوق خدا عموماً عیال های خدا هستند و محبوب ترین فرد نزد پروردگار کسی است که به عیال های خدا نفعی برساند و خانواده ای را شاد نماید.(3)
هم چنین امام صادق، علیه السلام می فرماید:
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: أَحَبُّ الأَعمَالِ إِلَی اللهِ سُرُورُ (الَّذی) تَدخُلُهُ عَلَی المُؤمِنِ، تَطرُدُ عَنهُ جُوعَتُهُ، أَو تَکشِفُ عَنهُ کُربَتُهُ؛ (4) دوست داشتنی ترین کارها در نزد خداوند، شادی است که بر مؤمن وارد کنی، گرسنگی اش را رفع و غم و غصه اش را برطرف نمایی.
پاداش شاد کردن دل مؤمنان:
امام صادق (ع) می فرماید:إِذا بَعَثَ اللهُ المُؤمِنَ مِن قَبرِهِ خَرَجَ مَعَهُ مِثَالٌ یَقدِمُ أَمَامَه کُلَّمَا رَأی المُؤمِن هَؤلَاءِ مِن أَهوَالِ یومَ القیامَهِ قَال لَه المِثَالَ لَا تَفزَع و لَاتَحزَن وَ أَبشِرُ بالسُرُورِ وَالکَرَامَه مِنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ حَتَّی یَقِفَ بَینَ یدَی الله عَزَّوَجَّلَ فَیُحاسِبَهُ حِسَاباً یسیرأً وَیَأمُرُ بِهِ إِلی الجَنهِ وَ الِمثال أِمامِه فَیقولُ لأ المُؤمِنُ یَرحَمَک اللهُ نِعمَ الخَارِج خَرَجتَ مَعِی مِن قَبرِی مَا زَالَت تَبشِرُنی بِالسُرؤُرِ والکَرامَهِ مِنَ اللهِ حَتی رَأیتُ ذلِکَ فَیقُؤلُ مَن أنتَ؟ فَیقؤلُ أَنا السُرورُ الَّذی کُنتُ أدخَلتَ عَلَی أخیکَ المؤمِنِ فی الدنیا خَلَقنِی اللهُ عَّزَوَجَلَّ مِنهُ لِاُبَشّرُکَ؛(5) چون خداوند مؤمن را از قبرش برانگیزد صورت مثالی با او خارج می شود که جلوی او حرکت می کند، هر جا مؤمن منازل هراس انگیز روز قیامت را می بیند صورت مثالی به او می گوید بی تابی نکن و ناراحت نباش، خود را به شادمانی و کرامت از جانب خداوند متعال بشارت بده. تا این که در پیشگاه خداوند متعال می ایستد پس او را حساب رسی آسانی می شود و خداوند او را، در حالی که صورت مثالی در مقابل اوست، به بهشت امر می کند؛ سپس مؤمن به او می گوید: خدا تو را رحمت کند، خوب با من از قبرم خارج شدی و مرا به شادمانی و کرامت خداوند بشارت دادی. پس بگو چه کسی هستی؟ می گوید: من شادی هستم که بر برادر مؤمنت در دنیا وارد کردی تا تو را بشارت دهم.
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:
کسی که به بازار برود و تحفه ای بخرد و برای خانواده اش ببرد مانند کسی است که برای نیازمندان صدقه برده است و باید اول به دخترش بدهد. کسی که دخترش را خوشحال کند، گویا بنده ای از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است و کسی که به پسرش چشم روشنی بدهد، گویا از خوف خدا گریه کرده است و کسی که از خوف خدا گریه کند به بهشت نعیم وارد می شود.(6)
مردی نزد امام صادق علیه السلام آمد و این آیه را قرائت نمود.
«وَالّذینَ یؤذؤُنَ المُؤمنینَ والمؤمناتِ بِغیرِما إِکتَسبُؤا فَقَد إِحتَمَلؤا بُهتانَاً وإِثمًا مُبِیناَ»(7) و آنان که مردان و زنان با ایمان را به خاطر کاری که انجام نداده اند آزار می دهند، بار بهتان و گناه آشکاری را به دوش کشیده اند. پس از آن، امام علیه السلام از او پرسیدند: پس ثواب کسی که سرور و شادی ایجاد می کند چقدر است؟ آن مرد گفت: فدایت شوم؟ ده حسنه. سپس امام فرمودند: بله؛ به خدا قسم! هزار هزار حسنه (پاداش دارد).
2. نشاط روحی:
شادابی و نشاط تفریح، ابتدا به روح انسان سرایت می کند. آیات و اخبار اسلامی که به بهداشت روانی اشاره دارند چندین برابر آیات و روایات مربوط به بهداشت جسم اند؛ زیرا اسلام متوجه بوده که در اندک زمانی، دانشمندان موفق خواهند شد برای حفظ سلامت بدن کارهای مثبتی انجام دهند و بر بسیاری از بیماری های جسمی غالب شوند؛ اما بهداشت روح، امر ویژه ای است.مثال ماشین و راننده و صاحب ماشین هر کدام نسبت به مثالی که برای بدن زده می شود مقامی دارند. صاحب ماشین به منزله ی حیات و هستی، و راننده به مثابه روان، و ماشین مانند جسم و بدن است. اگر راننده آرامش خاطر داشته و شخصی سالم و مطلع باشد مقررات راهنمایی را رعایت کرده و در نتیجه در صورت تصادف، صدمه به ماشین اندک و قابل چشم پوشی است و چنانچه راننده مست یا دیوانه یا خلافکار باشد با روان ناآرام و بیمار او، نه ماشین خواهد ماند و نه سرنشینی؛ لذا اسلام بیش تر توجه خود را به حال راننده معطوف کرده و انتظار آرامش خاطر و توجه خاص به مقررات را داشته است؛ بدین معنی که توجه به بهداشت روانی را بر بهداشت بدن ترجیح داده است.(8)
تفریحات سالم، از جمله شوخی و مزاح، باعث کاهش فشار روانی می شود و فضای روان را صفا و نشاط می بخشد. افراد گرفته و عبوس، روحی خسته و آزرده دارند که با کمی شوخ طبعی و خنده می توان نشاط و شادکامی را برای آنان به ارمغان آورد.
حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید:
لَا بَأسَ بِالمُفَاکِهَهٍ یَرؤُحُ بِهَا الإِنسَانُ عَن َنفسِهِ وَیَخرُجُ عَن حَدِّ العَبُوس؛ِ(9) شوخی و مزاح اشکالی ندارد و انسان به وسیله ی آن نفسش را آسوده می سازد و از گرفتگی و عبوس بودن خارج می شود.
سیره ی پیامبر صلی الله علیه وآله چنین بود که افراد غمگین را با شوخی و مزاح شاد می ساخت.
امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:
کَانَ رَسوُلُ اللهِ صلی الله علیه وآله. یَسُرُّالرَجُلَ مِن أَصحَابِهِ إِذا رَآهُ مَغمُوماً بِالمُداعِبَهٍ وَکَانَ یَقولُ إنَّ الله یَبغِضُ المعبسَ فِی وَجهِ إخوَانِهِ؛ سیره ی پیامبر چنین بود که اگر یکی از اصحاب خود را غمگین می دید او را با شوخی کردن، شاد می کرد و می فرمود: خداوند نفرت دارد از این که بندگان مؤمن اش ترش رو باشند.(10)
یکی از عوامل مهمی که باعث نشاط روحی می شود، قرائت قرآن است. امام علی علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه وآله در دعای حفظ قرآن چنین می فرماید:
الّلهُمُّ نَؤِّر بِکتابِکَ بَصَری و أَشرَح بِهِ صَدری وَفرّح بِهِ قَلبی وأَطلِق بِهِ لِسانِی؛ (11)
خدایا به وسیله ی کتابت، دیده ام را بینا گردان و شرح صدر و قلب شاد و لسان گویا به من عنایت فرما.
یکی دیگر از عوامل نشاط روحی، اشتغال به ذکر الهی است. قرآن می فرماید:
«وَمَن أَعرَضَ عَن ذِکرِی فَإنَّ لَهُ مَعیشَه َضنکاً ؤَنَحشُرهُ یومَ القیامَهِ»؛(12)
و هر کس از یاد من رویگردان شود زندگی تنگی خواهد داشت و روز قیامت او را نابینا محشور می کنیم.
یاد خدا مایه ی آرامش جان و تقوا و شهامت، و فراموش کردن خداوند مایه ی اضطراب و ترس و نگرانی است. اصولاً تنگی زندگی بیش تر به خاطر کمبودهای معنوی و نبود غنای روحی است.(13)
این که فرمود: اگر کسی از ذکر من اعراض کند معیشتی تنگ دارد، برای این است که وقتی او خدا را فراموش کند و با او قطع رابطه نماید، دیگر به جز دنیا چیزی باقی نمی ماند که وی به آن دل ببندد و آن را مطلوب یگانه ی خود قرار دهد. در نتیجه همه ی کوشش های خود را منحصر در آن می کند و فقط به اصلاح زندگی دنیایی اش می پردازد و روز به روز آن را توسعه داده به تمتع از آن سرگرم می شود و این معیشت، او را آرام نمی کند، چه کم و چه زیاد باشد.
در حالی که اگر مقام پروردگار خود را می شناخت و به یاد او بود و او را فراموش نمی کرد، یقین می کرد که نزد پروردگار خود حیاتی دارد که آمیخته با مرگ نیست، و ملکی دارد که زوال پذیر نیست، و عزتی دارد که مشوّب با ذلت نیست، و فرح و سرور و رفعت و کرامتی دارد که هیچ مقیاسی نمی تواند اندازه اش را تعیین کند.(14)
3. نشاط جسمی:
نتیجه ی نشاط روحی، نشاط جسمی است. شور و نشاط و شادمانی که در رفتار و گفتار نوجوانی مشاهده می گردد، به سبب روح و روان سالم و شادابی است که بر او حاکم است. اگر نوجوانی روح ناآرام و احیاناً آلوده ای داشته باشد، به یقین در جسم او نیز تأثیر خواهد گذاشت.درخت کهنی را در نظر بگیرید که ریشه های آن در اعماق زمین رسوخ کرده و شاخ و برگ آن بسیار سرسبز و با طراوت باشد. بدیهی است که چنین درختی در برابر طوفان و باد و باران مقاومت خواهد کرد؛ اما اگر همین درخت بزرگ و بانشاط، دچار آفت و کرم خوردگی شود، طولی نخواهد کشید که آن درخت کهنسال که در مقابل طوفان و برف و باران تاب ایستادگی داشت، می پوسد و به اندک حادثه ای فرو می افتد.
پرواضح است که ورزش و سرگرمی های سازنده و سیاحت و گردش در طبیعت، موجب نشاط جسم می شود و همان طور که در مباحث قبل مطرح شد، تأکید اسلام بر بعضی ورزش ها و بازی ها بدین جهت است که مسلمانان از نظر جسمی و روحی خود را برای دفاع از اسلام آماده سازند و به تبع آن، شادابی و نشاط جسمی داشته باشند. به هر حال نشاط و شادی عامل مهمی است که رفتارهای تحصیلی، شغلی، عبادی و خانوادگی انسان را هم تحت تأثیر قرار می دهد و موجب می شود آنها را در طول روز یا هفته، بهتر و آسان تر پیش ببرد. کسانی که با تفریحات سالم بیگانه اند به خمودی و کسالت گرفتار می آیند و به فرمایش امام صادق علیه السلام کسالت، کلید هر کار ناشایست است و به دین و دنیای انسان لطمه وارد می سازد.(15)
پی نوشت ها :
1. محمد سبزواری، معارج الیقین، ص223.
2. کافی، ج2، ص 191، ح5.
3. همان، ص 164.
4. همان، ص 191، ح11.
5. همان، ص 190، ح 8. این حدیث با تعبیرهای دیگری نیز ازامام صادق علیه السلام نقل شده است. ر. ک: میر زا حسین نوری، مستدرک الوسایل، ج 12، ص 399.
6. بحارالانوار، ج 104، ص 69، ح 2 و امالی صدوق، ص 577.
7. سوره ی احزاب، آیه ی 58.
8. ر.ک: پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 2، ص 383.
9. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 339، ح 886.
10. همان.
11. کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 577، ح 2.
12. سوره ی طه، آیه ی 124.
13. ناصر مکارم شیرازی، تفسیرنمونه، ج 13، ص 328.
14. سید محمد حسین طباطبایی، تفسیر االمیزان، ج 14، ص 314.
15. کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 23.