گالیله (1)

در160 نخستین بار تلسکوپ دست ساخته خود را رو به آسمان گرفت. ماه را که ارسطو مسطح میدانست ناهموار با کوههای بلند و چون به خورشید نگریست. لکه هائی در آن دید. برای اولین بار فرق میان سیارات و ستارگان را دریافت. برای نخستین
سه‌شنبه، 1 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گالیله (1)
گالیله (1)






 

در160 نخستین بار تلسکوپ دست ساخته خود را رو به آسمان گرفت. ماه را که ارسطو مسطح میدانست ناهموار با کوههای بلند و چون به خورشید نگریست. لکه هائی در آن دید. برای اولین بار فرق میان سیارات و ستارگان را دریافت. برای نخستین بار چهار قمر مشتری را کشف نمود. برای نخستین بار به درستی از کیفیت کهکشان سخن به میان آورد.
دوکار بزرگ کرد: 1- با جزمیات به جنگ برخاست 2- با تجربه و تفکر احتیاط آمیز که تنها آن را حقیقت می دانست. از این گذشته دماسنج، نبض سنج، قطب نمای دریائی و تلسکوپ را ساخت.
استادی دوست داشتنی بود، علاوه بر تدریس خوب با دانشجویان چون دوستی صمیمی و راهنمائی دلسوز بود، به دانشجویان کم بضاعت کم مالی می کرد و ...
گالیله GALILEO AGALILEI (1642-1564)
گالیلئو گالیلئی فیزیکدان و ستاره شناس پر آوازه ایتالیایی، بنیانگزار دانش تجربی، نخستین تلسکوپ خود را برای کشف حقایق بسیاری درباره نجوم بکار برد. گالیله قانون پاندول را کشف و در پی آن قانون معروف سقوط اجسام را کشف کرد. دستگاه هیدرواستاتیک و تلسکوپ را اختراع کرد.
گالیله در 15 فوریه 1564 در شهر پیزا PISA تولد یافت. مهارت استثنائی خویش را در ساختن اسباب بازیهای کودکان نشان داد. همچنین عود و ارگ خوب می نواخت. علاوه بر این در پدید آوردن نقاشی های بسیار عالی شهرت یافت. پدرش بازرگان و موسیقیدان بود، به فرزندش موسیقی آموخت.
در کودکی به واسطه ساختن انواع بازیچه ها و اسباب بازی های جالب که مایه شگفتی همگان شده بود. پدرش می گفت: فرزندش مهندس به دنیا آمده است، اما چون موسیقی را فرا گرفت و به نواختن عود (ماندولین) و ارگ پرداخت باز حیرت برانگیز بود چه پدر در آن هنگام آروز داشت که پسرش روزی در حضور شاهان و امیران بزرگ عود و ارگ بنوازد اما دیری نگذشت که گالیله در عرصه نقاشی نیز چندان پیشرفت کرد و چنان پرده های نقاشی زیبا و دلفریب آفرید که مایه حیرت و تحسین بسیار گشت و آن قدر در اصول نقاشی استادی یافت که نقاش برجسته ای چون ژاکوپو دامپولی نقاش بزرگ روزگار گالیله را درباره تصاویر جویا می شد، در این هنگام بود که باز پدر گالیله از سر شوق و شوریدگی و شگفتی گفت: بسیار خوب، بگذارید که نقاشی هم بکند!»
شگفت آنکه دیری نگذشت که گالیله استعداد و قدرت کم نظیر خویش را در ادبیات و شعر نشان داد. این بار پدر برآشفت و گفت: «پسر من باید همه اینها را که به درد زندگی نمی خورد به دور افکند و دکتر در پزشکی یا مردی بازرگان و سوداگر گردد و ظاهراً گالیله به اعتراضات پدر به طور جدی توجهی نکرد و مثل همیشه از ذوق خویش پیروی می کرد، چون شور وشوق خود را همچنان که گفته شد دریافت به ریاضیات رو آورد، زیرا ریاضیات زبان همه علوم یا الفبای همه علوم است از این رو ضمن به کار بستن به تحصیل پزشکی به خودآموزی ریاضیات نیز پرداخت تا به کمک ریاضیات از علوم دیگر نیز آگاه شود.
گالیله از میان شش فرزند خانواده بزرگترین به شمار می رفت از راه ساختن اسباب بازی و فروش آنها در نوجوانی به زندگی خانواده کمک میکرد. آورده اند که چون درآمدش باز نمی توانست زندگی پر فرزند پدر و مادرش را تامین کند به دوره گردی و پارچه فروشی و حتی نوازندگی و نقاشی ساختمانها نیز می پرداخت.
تحصیلات ابتدایی را در دیر والومپروزا VALOMBROZA در اطراف فلورانس گذرانید و در اینجا بود که با آثار برجسته نویسندگان لاتین آشنا شد. زبان یونانی و منطق را فرا گرفت و این مقدمات خوب تحصیلی بعدها برای نگارش آثارش که سبکی دلاویز و روشن داشت، به کارآمد.
در 17 سالگی با تلاش بسیار به دانشگاه پیزا راه یافت، با اینکه به رشته ریاضی علاقه فراوانی داشت به دستور پدرش به تحصیل پزشکی و فلسفه ارسطو پرداخت زیرا درآمد پزشکی 30 برابر رشته های دیگر علمی بود و به این کار تا 21 سالگی ادامه داد اما همچنان شیفتگی فراگرفتن ریاضی در وجودش زبانه می کشید، به طوریکه در ساعات درس ریاضی ریتچی RITCI از استادان ریاضی بود که مثلثات اقلیدس را تدریس می کرد جلوی در کلاس می ایستاد و مطالب را با شور و شوق می شنید و در ریاضی چندان پیشرفت کرد که در ساعات غیر درس مشکلات درس ریاضی و مسائل ریاضی دانشجویان را حل می نمود. رفته رفته اولیاء دانشگاه که به استعداد ریاضی گالیله آگاهی یافتند اجازه دادند که به طور مستمع آزاد در کلاس ریاضی حاضر شود اما چون پدر گالیله خبر یافت پسر را از رفتن به کلاس درس ریاضی منع کرد و او نیز این اندرز پدر را به کار بست اما باز به خودآموزی درس ریاضیات پرداخت. در دوره تحصیل در دانشگاه پیزا پیوسته با استادان به بحث مسائل علمی و رد عقاید گذشتگان می پرداخت. (1)»
گالیله در رد عقاید ارسطو با استادان بحث و گفتگو می کرد علاوه بر این سئوالات متعددی که از استادان می نمود و آنان قادر به پاسخ دادن نبودند دانشگاهیان متعصب کم دانش را ضد خود برانگیخت و روز بروز بر دشمنان خود به این ترتیب می افزود. از این گذشته به طرفداری عقاید کوپرنیک که مورد قبول کلیسا نبود برخاست تا جائیکه از مدافعان نظریات کوپرنیک شناخته شد اما دانشگاه به جای اینکه روح پرشور و استعداد درخشان گالیله را بستاید و در پرورش آن بکوشد و راه را در جهت ترقی و پیشرفت علمی این جوان نابغه دانش دوست هموار سازند آهنگ دشمنی و مخالفت ساز نمودند و وی را فردی خطرناک برای جامعه معرفی کردند و پیش از اینکه تحصیلاتش به پایان برسد او را (شاید دلیل دیگر اخراج گالیله از دانشگاه این بود که بورس تحصیلی وی را قطع کردند) و چون قادر به پرداخت هزینه تحصیل در دانشگاه نبود از دانشگاه بیرون رانده شد. پدر کوشید تا از دوک بزرگ فردیناندومدیسی FERDINANDOMEDICI یک بورس تحصیل رایگان که به دانشجویان کم بضاعت داده می شد به پسرش بدهند، اما درخواست پدر به واسطه سابقه بد گالیله که او را دانشجویی ماجراجو و آشوبگر می پنداشتند پذیرفته نشد.
مخصوصاً اعتراض گالیله بر اینکه بورسهای تحصیلی رایگان باید به فرزندان افراد کم بضاعت داده شود. چرا روی سفارش به فرزندان توانگران و صاحبان مناصب عالی داده می شود، مزید بر علت گردید به این ترتیب دانشجوئی مزاحم شناخته شد.
گالیله پس از اینکه نتوانست به تحصیل در دانشگاه ادامه دهد در 22 سالگی به فلورانس نزد خانواده اش بازگشت در حالیکه نه سرمایه و پولی داشت و نه ظاهراً می توانست به کار بپردازد. و در این شهر بود که پیرامون آثار ارشمیدس فیلسوف و ریاضیدان بزرگ یونانی به تحقیق پرداخت و با تدریس خصوصی ریاضیات روزگار را می گذرانید.
در این احوال بود که گالیله تقریباً اقلیدس را فراموش و در عوض به عقاید و آثار ارشمیدس توجه و علاقه فراوانی ابراز نمود به طوریکه این توجه در افکار و روحیه گالیله تأثیر شدیدی گذاشت و درباره ارشمیدس چنین گفت: «به اتفاق او می توان با کمال جرأت و اطمینان در فضای آسمان و روی زمین سیر و سیاحت کرد.» گالیله شیوه ارشمیدس را در تعیین میزان آلیاژ طلا و نقره پسندید و مدتها درباره این کشف ارشمیدس تفکر کرد ودر نتیجه ترازوی هیدرواستاتیک را ساخت که به وسیله آن تعیین وزن مخصوص اجسام به آسانی امکان پذیر شد.»
آورده اند که پدر سخت می کوشید که مانع تحصیل گالیله به غیر از تحصیل پزشکی شود، حتی از استاد ریاضیات آقای ریتچی درخواست نمود که به فرزندش درس ریاضی ندهد علاوه بر این مطالعات فرزند را تحت مراقبت و تفتیش قرار می داد زیرا گالیله ظاهراً در روی میز خود کتابهای پزشکی را که منفور طبعش بود می گذاشت و از زیر میز به مطالعه و تحقیق در آثار و تألیفات ریاضی و فیزیک می پرداخت از این رو نمی توانست در رشته پزشکی موفقیتی به دست آورد در این هنگام ظاهراً بخت با گالیله یار شد زیرا دانشگاه پیزا به علت شخصیت خاص جستجوگر گالیله و شاید روبه خرابی نهادن وضع مالی پدر دانشگاه اقدام به اخراج گالیله نمود پدر گالیله از دانشگاه خواست که فرزندش با هزینه دولت به تحصیل ادامه دهد اما شورای دانشگاه به بهانه اینکه گالیله چندان پیشرفتی در رشته پزشکی ننموده اقدام به اخراج گالیله نمود.
آورده اند که در مدرسه نام گالیله را لجوج و تا اندازه ای فضول گذاشته بودند زیرا پیوسته ایرادهای بجا از معلم می گرفت و با این پرسشها معلمان نسبت به وی کینه در دل می گرفتند. (2)»
«افکار و نظرات گالیله رفته رفته سبب شد که در پیزا وجهه اش را از دست بدهد و تا حدی مورد نفرت عمومی قرار بگیرد؛ به ناچار برای وضعی بهتر به پادوآ رفت. گالیله همواره با افراد با نفوذ درمی افتاد. ذوق و قریحه ای گزاینده و روحی ستیزه جو داشت و این هر دو را برای دست انداختن و مسخره کردن افراد سرشناس به کار می انداخت و بدین ترتیب دشمنانی برای خود تراشید حتی در آن هنگام که در مدرسه متوسطه تحصیل می کرد. همواره با شاگردان مدرسه در مناقشه و نزاع بود و پیوسته به آنان بحث و جدل می کرد، از این رو او را جنگی و جدلی می گفتند. در مقام استادی بسیار شیرین سخن و خوش گفتار بود که دانشجویان بسیار برای شنیدن سخنانش گرد می آمدند و حال آنکه کلاس مدرسان دیگر معمولاً خالی و این امر در عالم شغلی بزرگترین موجد ناراحتی بود. (2)»
«یکبار، هنگام شرکت در مراسم مذهبی در کلیسای جامع پیزا، به چهلچراغ آویخته ای نگاه می کرد که وقتی شمعهای آنرا روشن می کردند به حرکت درمی آمد. نوسانهای پی در پی شمعدان، در ضمن اینکه شمعدان رو به توقف می رفت، تدریجاً کند می شد، گالیله از خود پرسید که «آیا مدت هر نوسان، ضمن کند شدن حرکت، کوتاهتر می شود؟» چون گالیله ساعت ثانیه شمار داشت. زیرا چنین ساعتی هنوز اختراع نشده بود. بر آن شد که مدت نوسانهای متوالی را با شمارش ضربان نبض خود اندازه بگیرد. و شاید هم با شگفتی، کشف کرد که با آنکه نوسانها تدریجاً کوتاه تر می شدند مدت هر نو سان کاملاً ثابت باقی می ماند وقتی که به خانه بازگشت، آزمایش خود را با سنگی که به انتهای ریسمانی بست تکرار کرد و همان نتیجه را گرفت. در ضمن این را هم کشف کرد که به ازای طول معینی از ریسمان، مدت نوسان با دوره تناوب ثابت است و سنگی که در آزمایشها به کار می برد چه سبک چه سنگین، همیشه همان نتیجه به دست می آمد. از همین جا اسبابی که امروز به آونگ معروف است پا به عرصه وجود گذارد. این اسباب که اکنون به نبض سنج معروف است در پزشکی آن زمان متداول شد و پیشگامی بود برای پرستاران جدید که نبض بیمار را در دست خود نگه می دارند و به ساعت مچی خود نگاه می کنند. (11)»
«تموج و نوسان چهلچراغ کلیسا برای دانشجویان جوان منبع پر برکتی از افکار و تخیلات بود، اما این افکار مدتهای دراز پیش از آنکه جوانه بزند همچنان ادامه داشت و میوه های آن تنها در آخرین سالهای زندگی دانشمند به دست آمد و این میوه ها امروز درخشنده ترین عناوین افتخار گالیله است. شاید هم همین اکتشاف پاندول برای او کافی بود که رشته پزشکی را کنار بگذارد و به ریاضیات بپردازد و همین شور و شوق شدید به ریاضیات بود که در 25 سالگی یکی از کرسی های تدریس ریاضیات را در دانشگاه پیزا پذیرفت به محض اینکه گالیله مقام ثابتی به دست آورد با شدت ضد نفوذ ارسطو به جنگ برخاست از طرفی می خواست نظریات کوپرنیک را نشان دهد که هیچگونه مخالفتی با کوپرنیک ندارد اما چون شنوندگان سوت کشیدند و هیاهو به راه انداختند و دریافت که ممکن است مقامات با نفوذ مزاحمتی برایش فراهم آورند بهتر آن دید که محل خدمتش را عوض کند و کرسی مشابهی در دانشگاه پادوآ به دست آورد. (5)»
روش آموزش او شهرت بسیار یافت تا جائیکه دوباره مجبور شدند که کلاس درس او را به علت تنگی جا عوض کنند، حقوق ماهانه اش از 180 فلورین به 1000 فلورین افزایش یافت و مشهورترین اشراف و نجیب زادگان شهر و نیز درصدد جلب او به مجامع خود بودند. سنا نظر مساعد بسیار نسبت به گالیله داشت تا جائیکه حقوقش را دو برابر کرد تا سال 1609 هنوز گالیله کتاب مهمی انتشار نداده تنها به برخی از اختراعات کوچک و عملی پرداخت و در فن ساختن استحکامات اصلاحات مختصری کرده بود. وی مردی قوی بنیه و درشت اندام بود که چشمانی درخشان و موهایی صاف علاوه بر این پشتکار بسیار داشت. در هنگامیکه کتاب کپلر را مطالعه می کرد روزی شنید که در کشور هلند عدسی ها را با هم ترکیب کرده اند و به کمک آن توانسته اند اجسام دوردست را مشاهده کنند. (5)»
«از زمان ارسطو این فرضیه همواره مورد قبول بوده است که اجسام سنگین تر، تندتر از اجسام سبک تر به زمین افتند، زیرا همواره قوه جاذبه اشیاء سنگین را قوی تر از اجسام سبکتر به جانب خود می کشد، و به این جهت اجسام سنگین تر سریعتر به زمین می افتند. این نظریه به ظاهر با هر عقل سلیمی جور می آمد و به علاوه با عقیده کلی ارسطو درباره قوه جاذبه منطبق بود، چه ارسطو می پنداشت که اجسام جای طبیعی خود را می جویند و چون جای اجسام سنگین بر روی زمین است پس هر جسم سنگین جای خود به قوتی بیشتر از اجسام سبکتر می جوید و ناگزیر تندتر از آن به زمین می افتند.
گالیله استعدادی داشت که تجارب خود را با آب و تاب خاصی انجام دهد در شهر پیزا برج کجی قرار دارد که برای آزمایش گالیله مناسب بود و گالیله در آن سوی برج که به سوی زمین مایل بود قرار گرفت و در پائین آن قطعه زمینی بود که گروه بسیاری از استادان دانشگاه و دانشجویان و کارکنان دادگستری و وکلای مدافع عدلیه و دیگران ایستادند. آورده اند پیش از آنکه دو وزنه را گالیله از فراز برج کج پیزا بر زمین اندازد، این دو وزنه قبلاً به وسیله هیأت داوران وزن آنها تصدیق شده بود.
گالیله با قامت متوسط و کلاه سرخ رنگ بالای برج ایستاده بود و در دست چپ یک وزنه 5 کیلویی و در دست دیگر یک وزنه نیم کیلویی داشت وقتی ازدحام جمعیت بیش از پیش شد، صدایی برآمد که گالیله وزنه ها از فراز برج رها کرده و هر دو وزنه همانطور که هم زمان رها شد همزمان هم بر زمین افتاد، همه حاضران در شگفت شدند و برای نخستین بار با چشم خود دیدند که گفتار ارسطو درباره سقوط اجسام غلط است در این میان عده ای از طرفداران ارسطو با اینکه با چشم خود فرود وزنه ها را دیدند، باور نکردند و شایع کردند که گالیله جادوگری نموده!
گالیله قواعد ریاضی سقوط اجسام و کم و کیف افتادن را معلوم نمود و تناسب سرعت را با زمان کشف کرد و فرمول معروف را که در کتابهای درسی دیده می شود وضع نمود. فرمول مزبور این است که اجسام در آغاز سقوط هر ثانیه 16 پا می افتد و در ثانیه های بعد هر ثانیه 32 پا به سرعت آن افزوده می شود آنگاه از روی همین محاسبه قواعد ریاضی موشک را کشف کرد. (8)»
مطالعه گالیله در آونگ (پاندول) و پرتابه و سقوط و غلتاندن اشیاء در ایجاد اطلاعات فعلی در زمینه سرعت موثر بوده است. نیوتن بر اساس کار گالیله سه قانون اصلی حرکت را به صورت فرمول درآورد. (9)»
قوانین سقوط: چون سنگی را رها کنند رو به پایین حرکت می کند و در ضمن حرکت، سرعتش رفته رفته زیاد می شود. و گالیله خواست بداند که چه قانونی بر این حرکت تند شونده حکمفرماست اما چون اندازه گیری سقوط آزاد در زمان گالیله امکان پذیر نبود، از این رو بر آن شد که «نیروی جاذبه را رقیق کند» و این کار را با به حرکت درآوردن گلوله بر روی سطح شیب داری انجام داد. هر چه شیب سطح زیادتر باشد گلوله تندتر می غلتد، و در حالت حد که سطح قائم است گلوله آزادانه در امتداد سطح فرو می افتد مشکل اصلی در انجام دادن آزمایش اندازه گیری مدت زمانی بود که گلوله در آن مدت مسافتهای مختلف را می پیمود و گالیله این مشکل را با به کار بردن ساعتی آبی حل کرد که در آن مدت زمان به وسیله مقدار آبی اندازه گیری می شد که از سوراخ کوچکی که در ته ظرفی پر از آب بود خارج می شد. وقتی که گلوله را در مواضعی، ابتدا از نقطه عزیمت، قرار می داد که فواصل میان آن مواضع در مدتهای متساوی پیموده می شد، مشاهده کرد که مسافات پیموده شده در این مدت زمانهای متساوی به نسبت 1:3:5:7000 است. هرگاه شیب سطح زیادتر بود، مسافات مربوط نیز زیادتر می شد، اما نسبتهای آنها همیشه ثابت باقی می ماند. از این رو گالیله نتیجه گرفت که این قانون باید در مورد حالت سقوط آزاد نیز صدق کند این نتیجه مجذور زمان یا، به بیان مرسوم در زمان گالیله، «تناسب مضاعف» است نسبت به زمان. در عوض اگر واحد طول مسافت پیموده شده به وسیله گلوله در اولین مدت زمان اختیار شود مسافت کل پیموده شده در پایان تمام مدت زمانها، بنابر قانون مجذور چنین خواهد بود:

گالیله (1)
از ارتباطی که میان مسافت پیموده شده و زمان مشاهده شده، گالیله نتیجه گرفت که سرعت آنحرکت باید به نسبت ساده زمان افزایش یابد. (11)»
«آوازه گالیله بیشتر به واسطه مخالفت جدی او با اندیشه ای بود که می گفت مشاهده گر بایستی واقعیت ها را از مراجع باستان بگیرد، نه اینکه آنها را از راه چیزهای بررسی شده مستقیماً کشف کند. گالیله ویرانگرترین ضربه ها را به مرجعیت ارسطو زد. از آن پس مقام علمی ارسطو تنها به اعتبار حقیقی او محدود گشت.» گالیله جسور، پر شور، با حرارت، اما ستیزه جو بود. (10)»
گالیله به مشاهده ها و آزمایشها ادامه داد و خطای ارسطو را بارها ثابت کرد و در 1604 که اختر تازه ای در آسمان دیده شد و گفتگوهای بسیار درگرفت نظر ارسطو و بطلمیوس را درباره آسمانها بی باکانه رد کرد و از نظریه کوپرنیک دفاع نمود. گالیله به مغناطیس نیز توجه عمیقی داشت، گالیله درباره زمین به بحث نظری پرداخت و گفت زمین مانند آهنرباست و گردشش بر اثر مغناطیس است... (10)»
«گالیله، معلمی دوست داشتنی بود. دانشجویان او را از صمیم قلب دوست می داشتند. کلاس درس او بسیار گرم و شیرین بود. وی نه فقط از لحاظ تعلیم و تدریس ورزیده بود، بلکه برای شاگردان خود بهترین دوست و راهنمای زندگی محسوب می شد. به دانشجویان کم بضاعت اغلب کمک مالی می کرد. از آنان سرپرستی می کرد.
گالیله، مردی خوش سیما، بلند قامت، گشاده رو، و مهربان بود. در نگاه او همیشه آثار تبسم، ثبات و خوشروئی، هویدا بود. در گفتگو دهن گرمی داشت. کمترین ناراحتی از سیمایش خوانده می شد. فصاحت و بلاغت، رک گوئی از صفات ممیز او بود و به همین سبب نیز اغلب اشخاص از حقیقت گوئی او رنجش پیدا کرده، در صفت مخالفان وی قرار می گرفتند.
گالیله، خلقی عصبانی و تند داشت، بسیار تیزهوش و سریع الانتقال بود. اشخاص نادان را تحقیر نمی کرد، زیرا عقیده داشت نادانی دیگران می تواند بهترین معلم انسان باشد. مردی به تمام معنی بردبار بود و از توفانهای زندگی ترسی به خود راه نمی داد. حسود و کینه توز نبود، خیلی حساس بود و زود عصبانی می شد اما کینه به دل راه نمی داد وخیلی زود آرام می گرفت. اینها صفات اشخاص منطقی است.
گالیله، از تجاوز به حقوق دیگران اجتناب می کرد و مردی به تمام معنی بلند نظر و منصف بود. درباره آثار دیگران تعصب و تنگ نظری نشان نمی داد و منتقد بی نظیری بود، فلسفه خود را نیز بدون عیب و نقص نمی دانست.
در برخی از نوشته های قدیمی آمده است که گالیله دماسنج و قطب نمای دریائی را نیز ساخت و به دیانوردان هدیه کرد.
از روستا و محیط روستائی خوشش می آمد و اغلب به کار باغبانی می پرداخت. وی از هوای آلوده شهر همیشه گریزان بود، از این رو سبب شد چند سالی در روستای مجاور بگذراند و با کارهای کشاورزی به ویژه صنایع روستائی آشنائی کامل داشت.
با درگذشت پدر، گالیله عهده دار فراهم ساختن جهیزیه دو خواهرش که به خانه شوهر رفته بودند. به علاوه برادری داشت که با همه استعدادی که در موسیقی داشت بار زندگیش به دوش گالیله بود. (1)»
گالیله، به تمام معنی مرد کار و عمل بود، همه زندگیش را در غیر ساعات استراحت هیچگاه بی کار نبود، قلبی قوی داشت و به شاگردانش همواره چنین می گفت... کار کنید، کار بهترین دوست جسم وجان آدمی است. باید کار کرد، زیرا درمان هر درد اعم از روحی و جسمی همانا کار است. اگر انسان کار کند، همه دردها و بدبختی های زندگی خود را فراموش خواهد کرد.
«گالیله از لحاظ حجم و تنوع فعالیتهای علمی، بسی جالب حتی حیرت آور است. گرچه بیشتر آثارش از میان رفته، اما آنچه در دست است نشان می دهد که این دانشمند آثار گرانبهائی در همه رشته های علوم زمان خود از جمله علوم طبیعی، ریاضیات، هیأت، مکانیک و فیزیک (به معنای وسیع کلمه) از خود به یادگار گذاشته است.» بنا به گفته آراگوARAGO - (1853-1786) دانشمند برجسته قرن نوزدهم تألیفات و نامه های گالیله پر از نبوغ فکری اوست و زیبایی عجیبی دارد. این همان افکاری است که بعد از دو یا سه قرن مورد تأیید دانشمندان قرار گرفت.
گالیله به موضوع زاویه رؤیت ستارگان یعنی تعیین مسافت میان آنها پی برد. او گفت که در فضای واقع میان زحل و ثوابت و سیارات غیر مرئی وجود دارند که ما تنها دوتای آنها را به نام اورانوس و نپتون می شناسیم. گالیله خاصیت اشعه حرارت را مطالعه کرد. (6)»
آ.برت در کتاب خود به نام پایه های متافیزیکی علوم فیزیک نوین، درباره شخصیت گالیله چنین گفته بود: «... در تاریخ اندیشه بشری. وی تنها کسی بود که از راه باطل کردن وسیله تجربه، علم کهنه قدیم را برانداخت و به تأیید واقعیات محسوس درباره طبیعت، نظریه نوی بیان کرد. وی شالوده عظیم ترین پیروزی دوران تازه که علم ریاضی، طبیعت مادی و فیزیکی است پی ریزی کرد و متافیزیک را که همان تعبیر ریاضی جهان است طرح کرد و از این راه توانست تایید نهایی برای پیشرفت مکانیک فراهم سازد. هدف داری جهان را که پیش از وی آخرین اصل برای توضیح جهان و نمودهای آن بود. به دور افکند و پایه آن معتقدات را درباره ارتباط انسان با طبیعت که بر این اصل تکیه داشت، به لرزه درآورد. جهان طبیعی که گالیله ساخت، ماشین ریاضی فراخ و مستقلی بود متشکل از حرکتهای ماده در مکان و زمان، و انسان با همه غرض ها و احساسات و صفات ثانویه خود همچون تماشاگر بی اهمیت و بی اثر کنار این ماشین درام ریاضی بزرگ است که خارج از وجود او جریان دارد. گالیله را با انجام اینکارها که به دست وی صورت گرفته، باید همچون متفکرترین مرد همه روزگاران نگریست، وی راه را برای دکارت و نیوتون باز کرد...
به گفته اینشتین «... مهمترین چیزی که در کارهای گالیله به نظر من می رسد، پیکار شدیدی است که ضد هرگونه اعتقاد جزمی متکی به گفته بت های علم نمود. او دو کار بزرگ کرد. یکی جنگ ضد جزمیات دوم تجربه و تفکر احتیاط آمیز که تنها آن راحقیقت می دانست. (1)»
آورده اند که در مغازه هانس لیپرشی LIPPERSHEY عینک سازی بیسواد از مردم شهر میدلبورگ هلند روزی دو کودک در دکانش مشغول بازی با عدسیها بودند. از سر تصادف دو عدسی را روی هم گذاشتند و چون از آن منظره بیرون را نگریستند کلیسا را دیدند که بزرگتر از معمول به نظر می رسید. لیپرشی هم آن منظره را نگاه کرد و به ساختن تلسکوپ پرداخت و دوم اکتبر 1608 شورای حاکم بر هلند نامه عرضحالی بدین شرح دریافت نمود: «... عینک ساز، مخترع وسیله ای برای دیدن مسافت دور، همانگونه که برای شورا ثابت شده است، استدعا می کند که وسیله مذکور سری بماند و حق انحصار سی ساله ای به او داده شود که به موجب آن کسی حق تقلید نداشته باشد، یا یک مقرری سالانه به او پرداخت شود تا بتواند آن وسیله را تنها برای کشورش بسازد بی آنکه حق فروش آن را به دیگر شاهان، ولو به هر قیمت، داشته باشد. مقرر شده بود که کمیته ای تشکیل شود و با نویسنده این عرضحال درباره آن اختراع تماس بگیرد و امکان ساختن آن را به صورتی که با دو چشم بتوان از پشت آن نگاه کرد مورد بررسی قرار دهد.»
تلسکوپ لیپرشی سخت مورد توجه قرار گرفت. در این هنگام چند نفر دیگر در هلند ادعای امتیاز تلسکوپ را داشتند از آن جمله جیمس میتوسی ادعا کرد که قبلاً تلسکوپی نظیر تلسکوپ لیپرشی ساخته و اسرار عدسی سازی را می داند و با کمک دولت می تواند نوع بهتری بسازد اما چون مقامات توجهی فوری به ادعای وی نکردند او هم نگذاشت کسی آن را ببیند و گویند پیش از مرگ آن را خراب کرد. یکی از مدعیان اختراع تلسکوپ شخصی به نام زاخاریس جانس (1631-1588) عینک ساز شهر میدل بورگ که به واسطه جعل سکه مسی اسپانیا و جعل سکه های طلا و نقره هلند کشته شد پسرش سوگند یاد کرد که لیپرشی اختراع پدرش را ربوده در حالیکه در هنگام ربودن اختراع دو ساله بود. این ادعا سبب شد تا دولت هلند تقاضای لیپرشی را رد کند اما در این روزگار در هلند رفته رفته ساختن تلسکوپ جائی برای خود باز کرد به طوریکه در 1608 سفیر فرانسه در هلند برای هانری ششم تلسکوپی به دست آورد که دو سال بعد در پاریس فروخته شد. در نمایشگاه فرانکفورت سال 1609 تلسکوپ نیز وجود داشت این دستگاه به نامهای گوناگون به میلان، ونیز و لندن دیده شد.
گالیله در 12592 به استادی ریاضیات دانشگاه پادوآ برگزیده شد و مدت 18 سال در این سمت باقی بود و بزرگترین و مهمترین تحقیقات فیزیکی خود را در این روزگار انجام داد. در 1597 قطاع دایره یک پرگار را اختراع کرد که هنوز مورد استفاده نقشه کش ها می باشد.
در دورانی که گالیله در دانشگاه پادوآ تدریس می کرد به قدری بر تعداد شاگردانش افزوده شد که عده ای آن را تا رقم دو هزار نفر ذکر کرده اند. به طوری که عده بسیاری از دانشجویان در خارج از کلاس به سخنان گالیله گوش می دادند. گالیله در دانشگاه پادوآ به ستاره شناسی علاقه مند گشت و در این هنگام بود که گالیله خبر یافت که در هلند نوعی تلسکوپ اختراع شده است. آورده اند که اطلاعات مختصری از این دستگاه به ونیز رسید یا یک نفر بیگانه به ونیز آمد تا تسلکوپی به سنای ونیز بفروشد. دست به کار ساختن تلسکوپ شد، بیشتر قطعات تلسکوپ را به تنهایی ساخت، حتی عدسی ها را سنگ زد و دوربین را برای بهره برداری آماده کرد. این دستگاه قدرت زیادی نداشت و مثل یک ذره بین کوچک معمولی تنها سه بار اشیاء را بزرگتر می کرد و دستگاهی که گالیله ساخت از نوع دستگاههای ساخت هلند قویتر بود و اجسام را هم واژگونه نشان نمی داد، بلکه به طور عادی به نظر می رسانید با این حال گالیله از کارش در این زمینه راضی نبود و درصدد برآمد تا آن را تکمیل کند آورده اند بعد از شش ماه یک دوربین ساخت که اجسام را هزار بار بزرگ می کرد و اشیاء دوردست را سی برابر نزدیک می نمود.»
گالیله پانزده سال بود که استاد ریاضیات دانشگاه پادوآ بود. این کرسی از جانب سنای ونیز به وی داده شده بود. گالیله مکرر از کارگاههای زرادخانه بازدید می کرد و خود نیز در پادوآ کارگاه کوچکی داشت که در آن وسائل مساحی، قطب نما و دیگر ابزارهای فنی می ساخت، درآمد کارگاه کمبود هزینه هایش را برای تهیه جهیزیه خواهرش و اداره زندگی برادرانش و مادر پیر خود تأمین می کرد. (7)»
گالیله در هنگامیکه در ونیز به سر می برد خبر یافت که بیگانه ای تلسکوپ می فروشد، از این رو به دیدار آن بیگانه عرضه کننده تلسکوپ شتافت از قضا آن بیگانه به پادوآ رفت، گالیله به پادوآ شتافت اما این مرد عرضه کننده تلسکوپ به ونیز باز آمده بود، گالیله چون از طرز ساخت تلسکوپ آگاهی یافت. فوراً دست به کار ساختن تلسکوپ شد و پیش از پایان ماه اوت با یک دستگاه تلسکوپ که قدرت بزرگنمائی آن نه برابر بود به ونیز آمد. این کار سبب شگفتی سنا گشت. دستگاهی که گالیله ساخته بود سه برابر قویتر از تلسکوپ عرضه شده به وسیله آن بیگانه بود.
گالیله به تکمیل دستگاه تلسکوپ پرداخت و در پایان سال 1609 تلسکوپی پدید آورد که اشیاء را سی برابر بزرگتر می کرد. گالیله بجای فروش تلسکوپ، آن را طی تشریفاتی به سنای ونیز اهدا کرد. سنا نیز در مقابل مقام استادی او را که در سال بعد دوره اش پایان می یافت تا آخر عمر گالیله تمدید کرد و حقوق سالانه اش را از 250 فلورین به 1000 فلورین افزایش داد. و این سبب رشک و حسد بسیاری از استادان شد و تا آخر عمر به هر صورت که می توانستند در آزار گالیله می کوشیدند.
گالیله در 1609 به ساخت تلسکوپهای متعددی پرداخت و تعداد فراوانی از آنها در سراسر اروپا به فروش رفت. (7)»
گالیله که تخصصی در رشته نور نداشت و ناشنوا هم بود دستگاه خود را با روش آزمایش و خطا ساخت، اگر وی تنها به اصطلاح کاسبکار بود، تلسکوپ آن همه اسباب دردسرش نمی شد. (7)»
گالیله از تلسکوپ خود استفاد نظامی یا بازرگانی نکرد، بلکه در اول ژانویه 1610 تلسکوپ خود را متوجه آسمان کرد و از همین لحظه است که نجوم تلسکوپی آغاز گشت.
گالیله، با استفاده از تلسکوپ، به نظاره در سطح ماه پرداخت و ملاحظه کرد که سطح ماه، بر خلاف آنچه پیروان ارسطو می پنداشتند، سطحی کاملاً صاف و هموار نیست، بلکه، ناهموار است و دارای عوارض طبیعی بسیار و مانند زمین و دارای پستی ها و بلندی های بسیار است که از هر سوی سطح ماه کوههای بلند سر برافراشته است. از این گذشته بر سطح خورشید هم لکه هائی دیده می شود. بدین ترتیب بار دیگر بی نظمی و تغییر و عدم ثبات اختصاص به زمین دارد مطابق واقع نیست. (2)»
هم زمان با کشف گالیله درباره لکه های خورشید کسان دیگری نیز در این زمینه ادعا نمودند و این خود بر دشمنان و مخالفان گالیله افزود و بر فرض که نظرات آنان مقدم بر گالیله باشد، با استفاده از تلسکوپ، دریافته بود که لکه های خورشیدی در تغییر است، از این گذشته خورشید هر 27 روز یک بار حول محور خود حرکتی دورانی انجام می دهد، حتی گالیله توانست امتداد محور خورشید را تعیین کند، نتیجه اینکه خورشید، یعنی کاملترین اجرام آسمانی نیز تابع دگرگونی است و ثابت شد که دیگر نه عنوان مصونیت از تغییر و تغیر و کاست و فزود برای خورشید مایه ی اصالت است و نه ثبوت دگرگونی و کاست و فزود برای زمین مایه فساد، نه آن عالم علوی است و نه این عالم سفلی. (2)»
«آنچه گالیله نخستین بار از پشت تلسکوپ در آسمان دید چنان شگفت انگیز بود که وصف آن را در جزوه ای به نام پیک آسمان در 24 صفحه چاپ و منتشر کرد که موجب تحسین و تمجید بسیار گشت و در عین حال گروهی از مردم نیز به وی اعتراض کردند: از او پرسیدند چرا سیارات را هفت عدد نمی داند و حال آنکه تعداد فلزات هفت و شمعدان معبد هفت شاخه دارد.اما پاسخ همه این پرسشها این بود که از پشت دوربین با چشم خود به آسمان بنگرید تا رفع اشتباه شما بشود... (7)»
تا پیش از اختراع تلسکوپ گالیله، تعداد همه ثوابت که با چشم غیر مسلح دیده می شد آن قدر محدود بود که به شمار درمی آمد. اکنون از پشت تلسکوپ دهها هزار ستاره دیده می شد و تعداد آنها نسبت به گذشته ده برابر شده بود. قطر ماه سی برابر، سطح آن نهصد برابر و جرمش 27000 برابر بزرگتر شده بود و می بایست همه پی می بردند که این نتیجه خواص عدسی هاست...
گالیله با استفاده از تلسکوپ، به بسیاری از نکات ناشناخته پی برد، از جمله دریافت که میان ثوابت و سیارات تفاوتی موجود است. قرص سیارات به شکل دوایری چنان کامل دیده می شد که گوئی آنها را با پرگاری رسم کرده اند. هر یک از آنها در آسمان همچون ماهی کوچک می نماید و کاملاً نورانی و روشن و دارای شکلی کروی است، لیکن ثوابت با چشم غیر مسلح به صورت قرص مدوری نمی نمایند بلکه شبیه نقاطی نورانی هستند که پرتوهای نورانی ساطع می کنند و غالباً هم چشمک می زنند به علاوه از دوربین هم همان منظره ای را دارند که با چشم غیر مسلح دیده می شوند به ناچار فواصل آنها از زمین بسیار زیاد است و جهان به مراتب بزرگتر از آنچه پنداشته می باشد.
نکته دیگر اینکه دوربین تعداد فراوانی از ستارگان آسمان را، که باچشم عادی دیده نمی شد، در معرض دید بشر قرار داد. تعداد این ستارگان نه چندان زیاد بود که بتوان باور کرد؛ از جمله کهکشان از هزاران میلیون از اینگونه ستارگان تشکیل یافته است.
منابع تحقیق :
1- زندگی و آثار گالیله - دکتر شفیع جوادی
2- دائره المعارف دانشمدان علم وصنعت - اسحق آسیموف ترجمه محمود مصاحب
3- پیشگامان علم - فیلیپ کین - ترجمه پرویز قوامی
4- قهرمانان علم - ژوزف کاتلر - هیم جاف - ترجمه ذبیح الله منصوری
5- تاریخ علوم - پیر روسو - ترجمه حسن صفاری
6- بزرگان دنیا - ترجمه روحی ارباب - ع. جهانگیری
7- کاشفان - دانیل بورستین - ترجمه اکبر تبریزی
8- شعله های نبوغ - لوول تامس - ترجمه محمد سعیدی
9- تاریخ تمدن غرب - ترجمه پرویز داریوش
10- تاریخ تمدن - هنر لوکاس - ترجمه عبدالحسین آذرنگ
11- سرگذشت فیزیک - جرج گاموف - ترمه رضا اقصی
12- فیزیک برای همه -ل. لاندائو - آ.کیتابگاردوسکی بنگاه نشریات میر- مسکو
13- محاکمه و انکار گالیله - کیومرث توفا
14- زندگی و آثار گالیله - بوریس کوزنتسف - ترجمه فریدون شایان
15- شرح حال گالیله - رضا افشار
16- مقدمه کتاب نمایشنامه محاکمه گالیله - برتولدبرشت - ترجمه عبدالرحیم احمدی
17- دائره المعارف فارسی - مقاله تلسکوپ
18- مجله علم وزندگی - مقالات تلسکوپ فضائی
منبع :سعیدیان، عبدالحسین؛ (1376)، مشاهیر نام آوران و دانشمندان، تهران: انتشارات علم و زندگی (و انتشارات آرام)، چاپ سوم

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.