طرح موضوع و بیان مسئله
امروزه مشارکت سیاسی مردم، زیربنا و بنیاد توسعه سیاسی کشورها را تشکیل می دهد. این مشارکت به ویژه در نظام های مردم سالار از اهمیت زیادی برخوردار است. ایفای نقش در عرصه سیاست توسط زنان را باید از جمله نقش های جدید تعریف شده برای زنان قلمداد کرد.در فرآیند توسعه فرهنگی و انتقال از جامعه سنتی به جامعه پس از سنت، نقش های اجتماعی مخالف باز تعریف می شود و در این تعریف مجدد، انتظارات نقش ها دگرگون می شود. نقش زنان در جامعه سنتی عمدتاً به نقش هایی در درون نهاد خانواده محدود می شود و همواره بر نقش مادری و همسری آنها تأکید می گردد. در جامعه پس از سنت، از نقش های خانوادگی زنان، کاسته و به نقش های آنان در خارج از نهاد خانواده، افزوده می شود.
از مهم ترین نقش های یک زن در شرایط جدید نقش سیاسی اوست. در جامعه پس از سنت، موقعیت شهروند بودن زنان بیش از موجودیت زیست شناختی آنها مورد توجه است.
ایفای هر نقش برای کنش گر اجتماعی، با هزینه ها و پاداش هایی همراه است. چنین به نظر می رسد که ایفای نقش های سیاسی (حضور واقعی در عرصه سیاست) به ویژه در کشورهای در حال توسعه، از جمله در کشورهایی نظیر ایران، همواره امری پر مخاطره و پر هزینه بوده است. عرصه سیاست به ویژه برای زنان (در مقایسه با مردان)، مخاطره آمیزتر و پُرهزینه تر است.
به نظر می رسد که سطح مشارکت سیاسی زنان در ایران در حال حاضر پایین است و به طور عمده به حضور در پای صندوق های رأی - که از کم هزینه ترین اشکال مشارکت سیاسی است - محدود می شود. بالا بودن هزینه های حضور در عرصه سیاست به ویژه برای زنان، در برابر پایین بودن پاداش چنین فعالیت هایی، به کاهش مشارکت سیاسی و محدود شدن آن به کم هزینه ترین اشکال مشارکت، خواهد انجامید.
در این مقاله سعی بر این بوده است که موضوع مشارکت سیاسی زنان در مراکز شهری استان اصفهان در قالب نظریه مبادله مورد کند و کاو قرار گیرد. ضمن ارایه وضعیت موجود مشارکت سیاسی زنان، بر اساس معرف های مختلف، توان مندی نظریه مبادله، در تبیین آن به عنوان یک متغیر وابسته مورد آزمون تجربی قرار خواهد گرفت. در این چارچوب پنج سؤال اصلی به شرح زیر مطرح گردیده و پاسخ های لازم برای آنها تدارک دیده شده است:
1- مشارکت سیاسی زنان در جامعه آماری مورد مطالعه در چه سطحی است؟
2- موقعیت زنان، بر روی یک طیف هزینه / پاداش، برای مشارکت سیاسی چگونه است؟
3- آیا می توان متغیر مشارکت سیاسی زنان را به عنوان یک متغیر وابسته، با استفاده از قضیه ارزش در نظریه مبادله، در جامعه آماری مورد مطالعه تبیین کرد؟
4- در صورت مثبت بودن پاسخ به سؤال سوم، توانایی قضیه ارزش از نظریه مبادله، در تبیین مشارکت سیاسی زنان تا چه حد است و به عبارت دقیق تر چه سهمی از واریانس متغیر مشارکت سیاسی زنان توسط قضیه مذکور توضیح داده می شود؟
5- علاوه بر متغیر هزینه / پاداش، کدام متغیرها را می توان به عنوان متغیرهای مفروض تأثیرگذار بر مشارکت سیاسی زنان در جامعه آماری مورد مطالعه دانست؟
هدف مقاله
هدف مقاله حاضر بررسی وضعیت مشارکت سیاسی زنان در مراکز شهری استان اصفهان، بر اساس یک پژوهش پیمایشی است. مراد این است که با استفاده از نظریه مبادله - اینکه افراد به جهت کسب و اختصاص دادن برخی ارزش ها به خود، با دولت وارد مبادله می شوند و اینکه انتظار دارند در این مبادله عدالت برقرار باشد، میزان و چگونگی مشارکت سیاسی مردم (زنان) مطالعه و تجزیه و تحلیل شود.اهمیت موضوع و ضرورت مطالعه
افزایش مشارکت زنان در فعالیت های خارج از خانه و ایفای نقش های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی همواره به عنوان یکی از مهم ترین هدف های کشور ایران در جهت توسعه پایدار بوده است. این در حالی است که صرفنظر از کمال مطلوب، واقعیت، به ویژه در نهاد سیاست و سازمان های سیاسی، حاکی از مشارکت ضعیف یا بسیار ضعیف در میان عامه زنان و به ویژه در سطح نخبگان آنان در جامعه است.مشارکت سیاسی برای حکومت دارای منافع عملی ویژه ای است که فقدان آن به سامان سیاسی و اهداف بلند مدت آن زیان وارد می کند. اگر خرده نظام سیاسی زمینه لازم به منظور حضور گسترده تر و واقعی تر مردم را (به ویژه در راستای کاهش هزینه های ناشی از این حضور) فراهم نکند، قدرت به سمت شخصی شدن میل پیدا می کند و نظام مردم سالاری رو به افول خواهد گذاشت.
انقلاب اسلامی سال 1357 مصادف با اوج مشارکت سیاسی مردم و به ویژه زنان در ایران بود. در این میان به نظر می رسد بالا رفتن هزینه های مشارکت سیاسی و کاهش پاداش های ناشی از این نوع فعالیت، به هرچه بیشتر دور کردن زنان از سیاست و تبدیل آنها از فعالان سیاسی به تماشاگران یا منزویان سیاسی انجامیده است.
آیت الله بجنوردی (1377) اهمیت موضوع مشارکت سیاسی را به واسطه مشروعیت بخشی آن، به حکومت اسلامی می داند. «مشروعیت حکومت اسلامی بعد از معصومین (ع) دارای دو رکن اساسی است و هر دو ذاتی و مقوم مشروعیت اند: یکی قوانین شارع مقدس یا همان شرایط و ویژگی هایی که خداوند تعالی مقرر کرده است و دیگر انتخاب مردم... هر قدر مشارکت سیاسی مردم کم رنگ تر شود همان قدر از مشروعیت حکومت و نیز اقتدار آن کاسته می شود. چون مشارکت سیاسی و مشروعیت لازم و ملزوم یکدیگرند... اگر مشارکت سیاسی مردم از بین برود و مردم از حکومت فاصله بگیرند. این نظام حکومتی، مشروعیت و اقتدار قانونی خود را از دست می دهد.» (موسوی بجنوردی، 1377: 110).
موضوع مشارکت سیاسی زنان در استان اصفهان (به ویژه از لحاظ تجربی) به گونه ای جدی مورد مطالعه و کنکاش قرار نگرفته است. با وجود این، مطالعه ای که در مورد معضلات فرهنگی بانوان انجام شده (قاسمی، 1376) نشان می دهد که یکی از حوزه های مهمی که زنان در آن دچار مسایل و مشکلات متعدد بوده اند، حوزه سیاست است، به نحوی که در اولویت بندی معضلات فرهنگی در بین یازده مقوله متفاوت، معضلات سیاسی رتبه سوم را به خود اختصاص داده است.
چارچوب نظری مطالعه
جرج هومنز، صاحبنظر و مبتکر اصلی نظریه مبادله، به طور عمده تحت تأثیر همکار خود بی. اف. اسکینر (1) در دانشگاه هاروارد و نیز زیر نفوذ فایده گرایی و اقتصاد کلاسیک بود. او اعتقاد داشت که سود فردی انگیزه عمومی است که سبب حرکت جهان و مردم آن می شود و مردان و زنان درست مانند کبوتران در آزمایش اسکینر - به گونه ای مثبت یا منفی زیر تأثیر محیط خود قرار می گیرند. (Coser, 1977: 572)هومنز مبتکر دیدگاهی است که به رفتارگرایی اجتماعی اشتهار دارد. این سنت فکری بر بنیاد سنت اقتصاد کلاسیک، اصل مطلوبیت نهایی کاهنده (2) و عقلانیت رفتاری استوار بود. این سنت در عین حال با سنت رفتارگرایی در روان شناسی پیوند داشت. در این سنت مفروض بود که یافته های علمی بر اساس معیارهای علمی استوار است که به نوبه خود نتیجه تأثیرهای مشخص عینی ناشی از محیط بیرونی، بر فرد (محرک) و نیز رفتارهای عینی قابل مشاهده (پاسخ) است.
دنیای اجتماعی از دیدگاه هومنز متضمن افرادی کنشگر است که در حال مبادله ی پاداش یا تنبیه اند. آنچه هومنز را از پنداره ی انسان اقتصادی در قرن نوزده متمایز می کرد این بود که از منظر او انگیزه عمل را تنها پول و کالا تشکیل نمی داد، بلکه تأیید، احترام، عشق، عاطفه و دیگر نشانه های غیر مادی و نمادین نیز از اهمیت برخوردار بود. انسان از نگاه هومنز موجود خردباوری بود که به محاسبه شادی ها و لذت ها و نیز آلام خود می پرداخت، با اینکه سود خود را به حداکثر برساند و از زیان خود بکاهد، (Loc,Cit) هدف نهایی
نظریه مبادله هومنز از وجوه مختلف مورد انتقاد واقع شده است از یک سو دیداه او فاقد ساختار تلقی می شود و از سوی دیگر گفته می شود که ارتباط پیوسته میان محرک و پاسخ، به گونه ای که هومنز ادعا دارد، خود به خودی نیست و فرآیندی میانجی وجود دارد که ضمن آن ارزش ها، سلیقه های شخصی مفاهیم و ممنوعیت ها و قیود تصویر ساده، بر اساس رابطه ساده پاداش / تنبیه استوار (Smelser,1988.119) محرک و پاسخ را است - پیچیده می کند.
پیتربلاو (3) از دیگر متفکران اجتماعی نام آور در زمینه نظریه مبادله، در اصول تحت تأثیر هومنز است. بلاو مدلی ارایه داده است که بر اساس آن «میان دو کنشگر، به گونه ای ملموس یا غیر ملموس، پاداش و هزینه مبادله می شود.» البته بلاو اذعان داشت که الگوی اقتصادی صرفاً خردباور هومنز در باب داد و ستدهای انسانی، به ویژه در نقاط و مواقعی که مقیاس متعارفی برای اندازه گیری ارزش وجود نداشته باشد، تکافو نمی کند. بلاو با هومنز هم عقیده بود که افراد افزون بر پول، تأیید اجتماعی، احترام و پذیرش خواسته هایشان را به طور ذاتی مطلوب می انگارند، اما با او در این مورد هم آواز نبودند که میان کنشگران، هنجارهای مطلوب یکسانی وجود داشته باشد. واقعیت این است که هنجارها به گونه ای نظام مند مورد تجاوز قرار می گیرند و در نتیجه عدم توازن و محرومیت ایجاد می شود که به نوبه خود، مانع از کارکرد روان و بدون اصطکاک نظام اجتماعی می شود. بلاو معتقد بود که انسان ها از لحاظ منابعی که در اختیار دارند، پایگاه های قدرت می آفرینند که ممکن است با توسل به آن، افراد کوتاه سخن این فاقد این پایگاهها را مورد استثمار قرار دهند (بلاو در کتاب Coser,1977:573) که مبادله قدرت و زندگی اجتماعی (1964) ضمن اینکه نظریه مبادله هومنز را در اصول می پذیرد، اما در عین حال دیدگاه تعدیل شده ای از وی را ارایه می دهد. لازم است به این نکته نیز اشاره شود که انسان های کنشگر ممکن است در شرایطی حتی به بهای از دست دادن منافع شخصی و کاهش سود فردی، تحت تأثیر ارزش های حامل مشروعیت قرار گیرند. در این مجال امکان تجزیه و تحلیل و کنکاش درباره تمامی نحله های مربوط به نظریه مبادله و انتقادهای وارد شده به آن نیست. لذا تنها به ذکر قضایای اصلی این نظریه و کاربرد احتمالی آن در پژوهش مربوط به مشارکت سیاسی زنان در استان اصفهان پرداخته می شود.
به عقیده جرج هومنز (1964) نظریه ساختی کارکردی و نظریه سیستم ها بیشتر به این نکته عنایت دارند که ماهیت روابط میان نهادها، چیست. این دو نظریه به نتایج و پیامدهای نهادها برای کل نظام اهمیت قایل اند و کمتر به چرایی روابط و علل ایجاد پدیده ها می پردازند. در قالب نظریه های یاد شده هرگز این پرسش مطرح نمی شود که چرا برخی هنجارها، کنش ها یا حتی نهادهایی خاص، پدید آمده اند. دغدغه هایی از این دست سبب شده است که شماری از صاحب نظران علوم اجتماعی درصدد یافتن نظریه ها یا گرایش های نظری بدیل، در علوم اجتماعی، برآیند و به کمک آن بتوانند از مسایل و تنگناهای یاد شده اجتناب کنند.
یکی از این گرایش ها و دیدگاه های نظری (نظریه مبادله) بر مفاهیم و قضایایی مبتنی است که رفتار افراد را توصیف و تبیین می کند. نظریه ای که بر پایه قضایای مربوط به رفتار انسان ها بنیاد شده باشد، دارای مزیت های بسیاری است. برای مثال، شناخت و تشخیص افراد، آسان تر از شناخت و تشخیص نظام ها است. به همین ترتیب توصیف کنش و مبادله میان افراد آسان تر از تبیین مبادله در فراسوی مرزها، میان یک نظام سیاسی و دیگر نظام ها یا میان نظام سیاسی و محیط پیرامون آن است. (Waldman,1972: 102)
قوانین یا قضایای اصلی حاکم بر رفتار انسان از دیدگاه هومنز (1967) به شرح زیر است:
1. قضیه محرک:
اگر در گذشته کنش انسان در برابر انگیزه یا محرکی خاص پاداش گرفته باشد، به اغلب احتمال در شرایط وقوع محرکی مشابه، فرد به کنشی مشابه در زمان حال دست خواهد زد.2. قضیه موفقیت:
در یک محدوده زمانی معین، هر قدر پاداش کنش برای فرد ارزش مندتر باشد، احتمال انجام آن کنش بیشتر است.3. قضیه ارزش:
هر قدر پاداش کنش برای فرد ارزش مندتر باشد، احتمال انجام آن کنش بیشتر است.4. قضیه محرومیت (اشباع):
هر قدر تعداد پاداش ها در دوران متأخر بیشتر باشد، ارزش پاداش های دریافتی بعدی از پاداش دهنده (در نظر پاداش گیرنده) کمتر خواهد بود.قضیه پرخاشگری و تأیید:
اگر به نقش فرد پاداش مورد انتظار داده نشود، احتمال عصبانی شدن وی وجود دارد، به گونه ای که به انجام رفتار پرخاشگرانه متمایل می شود و در عصبانیت آثار و نتایج ناشی از رفتار پرخاشگرانه، برایش ارزشمند می شود. این نتایج در حکم جبران و توسلی، (406-387: 1376). پاداش خواهد بود (Waldman,1972: 103-104)
به نظر می رسد قضیه سوم (ارزش) برای تحقیق حاضر کاربرد داشته باشد. البته قضیه سوم را می توان به شکل زیر نیز ارایه داد:
هر قدر هزینه ناشی از انجام یک کار برای فرد بیشتر باشد، او کمتر به انجام آن کار مبادرت خواهد کرد. در واقع امر، سود عبارت است از پاداش یک فعالیت منهای هزینه آن.
ناگفته نماند که قضیه ارزش یکی از مهم ترین قضایایی است که هومنز در نظریه خود ارایه کرده است. در این قضیه ارزش مند بودن مفهومی درونی نیست، بلکه پدیده ای است که تعینی بیرونی دارد. رفتار و نتایج آن از هر گونه تلاش فردی و از این رو، از هر گونه سازمان دهی ساختاری این تلاش های فردی مبری است. تنها ساختاری که به نظر می رسد وجود داشته باشد تلازم میان محرک و پاسخ است که مبین نوعی فرآیند ارتباطی است که میان فرد و موقعیت او پیوند برقرار می سازد.
اصولاً یکی از بنیادی ترین پرسش های علم سیاست این است که چرا برخی حکومت ها و رژیم ها از سوی شهروندان مشروع تلقی می شوند و برخی دیگر نه مبتنی بر نظریه مبادله، انسان ها در پی برآورده ساختن بعضی ارزش ها هستند (ارزش های مادی و نیز ارزش های غیرمادی مانند عزت، حقوق اساسی و غیره) و برای این کار با دولت وارد مبادله می شوند. افراد در عین حال انتظار دارند در مبادله سیاسی (مبادله با دولت)، متناسب با خدمات و هزینه های خویش، بازدهی عادلانه داشته باشد. اگر این انتظارات در زمینه ی تأمین ارزش ها و دستیابی به نتیجه ای عادلانه، برآورده نشود، افراد ناکام و عصبانی می شوند. از آنجا که دولت، حداقل ارزش های مورد انتظار آنها را تأمین نمی کند و عدالت آن گونه که تصور می کنند - درباره ی آنها اجراء نمی شود، احتمال اینکه دولت را مشروع بپندارند کاهش می یابد (Waldman,1972: 114) از سوی دیگر با توجه به آنچه که بیان شد اگر افراد (زنان) این احساس را داشته باشند که فعالیت آنها، به مثل، در بخش دولتی، بازده (پاداش) لازم را اگر پاداش افراد (زنان) در ندارند، آن را تکرار نخواهد کرد. (Waldman,1972: 115) قبال فعالیت های سیاسی ناچیز و در ازای فعالیت های خصوصی (خانه داری، تربیت فرزندان و غیره) بیشتر و ارزش مندتر باشد، در این صورت هزینه حداقل فعالیت سیاسی بسیار بالا خواهد بود و بنابراین افرادی که به دنبال سود (پاداش) هستند، بیشتر هدف های شخصی کم خطرتر و پربازده تر را دنبال خواهند کرد. (Smelser 1988: 118)
هومنز معتقد است که «انسان همواره می کوشد تا رفتارهایی را که به پاداش منتهی می شود در کنش های متقابل جستجو کند. او از یک سو در جستجوی حداکثر سود یا بالاترین پاداش و از سوی دیگر در پی کاهش هزینه ها به حداقل است. هومنز نتیجه می گیرد که این دقیق ترین شیوه رفتار موجودات است.» (توسلی، 383:1373).
هومنز با صاحب نظرانی مانند بلومر (4) (1996) و کارفینکل (5) (1967)، هم عقیده بود که فرد در قالب پاداش های اجتماعی، واحد اصلی تحلیل است و اینکه در نتیجه، قانون مندی های اجتماعی و رفتار نهادی از کنش های او نشأت می گیرد (Smelser; 1988: 11) کوتاه سخن اینکه او رفتار اجتماعی را مبادله کنش تلقی می کند، خواه این کنش مادی باشد یا غیر مادی، خواه توأم با پاداش باشد یا متضمن هزینه (Smelser, op, Cit48)
روش شناسی
روش تحقیق در این مطالعه پیمایشی بوده است.جامعه آماری در پیمایش انجام شده، شامل کلیه زنان 39-20 ساله ساکن در مراکز شهرستان استان اصفهان بوده است. انتخاب این گروه سنی برای جامعه آماری، بر نتایج تحقیقات قبلی در استان اصفهان ابتناء داشته که بر اساس آن بانوان در گروه سنی مذکور، مسایل مربوط به فعالیت ها و مشارکت سیاسی را از مهم ترین مسایل مربوط به خود اولویت بندی کرده اند. جامعه آماری بر اساس سرشماری سال 1375 جمعاً شامل 584/283 نفر است. هر چند این رقم از تعداد واقعی زنان در زمان انجام مطالعه کمتر است، اما، این موضوع به دلیل بزرگ بودن حجم جامعه آماری بر برآورد حجم نمونه تأثیری ندارد و یا تأثیر آن بسیار اندک و قابل چشم پوشی است.
30/2 درصد اعضای جامعه آماری که اکثریت آنها را تشکیل می دهند، در گروه سنی 24-20 ساله قرار داشته اند. همچنین 26/8 درصد در گروه سنی 29-25 ساله، 23/1 درصد در گروه سنی 34-30 ساله و 20 درصد نیز در گروه سنی 39-35 ساله قرار داشته اند.
به منظور برآورد میزان پراکندگی مشارکت سیاسی برای محاسبه حجم نمونه از شاخص پراکندگی ضریب تغییرات استفاده شده است. فرمول مورد استفاده برای محاسبه حجم نمونه به شرح ذیل است:
در این فرمول: V برآورد ضریب تغییرات صفت مورد مطالعه بر حسب درصد، N حجم جامعه اصلی، n خطای نسبی حدی برای نمونه برحسب درصد و t ضریب مشخص کننده احتمال خطای حدی یعنی احتمال اینکه خطای واقعی نمونه از خطای حدی تجاوز نخواهد کرد (منصورفر، 126:1372).
بر اساس طیف طرح شده برای مشارکت سیاسی در یک مطالعه مقدماتی، ضریب تغییرپذیری این متغیر برابر 0/67 محاسبه گردید. خطای مجاز نمونه با توجه به امکانات مادی و انسانی برابر 3 درصد در نظر گرفته شد. به این ترتیب مقادیر مورد استفاده برای محاسبه حجم نمونه به این شرح است:
n=3
V=65
N=584283
t=1.96
بر این اساس حجم نمونه برابر 1910 نفر محاسبه گردید. در نهایت به علت مخدوش بودن برخی از پرسشنامه ها، تعداد 1903 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
شیوه نمونه گیری سهمیه ای می باشد. وجود اطلاعات کلی و عدم امکان فراهم آوردن اطلاعات دقیق و جزیی از اعضای جامعه آماری برای محققان منجر به استفاده از این روش نمونه گیری شده است. سهمیه ها بر اساس نسبت متغیر گروه های پنج ساله سنی تعیین و از شانزده مرکز شهری در استان اصفهان نمونه گیری شده است. (6) در جدول شماره 1، اطلاعات دقیق تری درباره توزیع نسبی و مطلق حجم جامعه و نمونه آماری به تفکیک چهار گروه سنی مورد مطالعه ارایه شده است.
جدول (1) توزیع جامعه و نمونه آماری در گروه های پنج ساله سنی
گروه سنی |
جامعه آماری (1375) |
نمونه آماری |
||
|
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
24-20 سال |
275/176 |
2/30 |
629 |
9/32 |
29-25 سال |
514/156 |
8/26 |
516 |
1/27 |
34-30 |
723/134 |
1/23 |
403 |
2/21 |
39-35 |
771/116 |
20 |
358 |
8/18 |
جمع |
283/584 |
100 |
1903 |
100 |
ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه است. پرسشنامه دارای روایی صوری (7) و آماری (8) است. روایی آماری با استفاده از تکنیک گروه های شناخته شده، حاصل شده است. بر اساس این تکنیک، پرسشنامه در بین دو گروه 25 نفره شناخته شده - با مشارکت سیاسی پایین و بالا - توزیع شده است. تفاوت میانگین دو گروه با اطمینان حداقل 95 درصد به لحاظ آماری معنی دار بوده است. (جدول شماره 2)
جدول (2) مقایسه میانگین های دو گروه شناخته برای سنجش روایی طیف مشارکت سیاسی زنان
گروه |
میانگین |
انحراف معیار |
خطای معیار |
تعداد |
اول |
96/23 |
41/4 |
882/0 |
25 |
دوم |
40/6 |
08/3 |
616/0 |
25 |
Tvalue= 16.32 D.F=48 Sig=0.000 |
به منظور اندازه گیری پایانی (9) طیف طرح شده جهت سنجش مشارکت سیاسی نیز از روش دو نیمه کردن و ضریب آماری اسپیرمن - براون استفاده شده است. این ضریب برای طیف مشارکت سیاسی بر اساس مطالعه مقدماتی انجام شده برابر 0/749 محاسبه شده است.
شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت مصاحبه بوده است. هیجده مصاحبه گر در مراکز شهرستانهای مختلف استان اصفهان این مهم را به انجام رسانیده اند. پرسشگران همگی دارای تجربه مصاحبه گری جهت مطالعات اجتماعی می باشند. (10)
تعریف نظری و عملی مشارکت سیاسی
شارکت سیاسی در این مقاله شامل رفتار و فعالیت هایی تعریف شده است که با هدف تأثیرگذاری بر انتخاب کارگزاران حکومتی یا تعیین سیاست ها و خط مشی های آنها به صورت قانونی، داوطلبانه، سازمان یافته یا بدون سازمان در سطح ملی یا محلی و همراه با موفقیت یا شکست انجام می شود. به منظور سنجش مشارکت سیاسی از 14 معرف استفاده شده است. هر پاسخگو با توجه به وضعیتش برای هر معرف، امتیازی را اخذ کرده است. مجموع امتیاز پاسخگویان برای 14 معرف به عنوان میزان مشارکت سیاسی آنها در نظر گرفته شده است.جدول (3) معرف های سنجش سطح مشارکت سیاسی و امتیاز مرتبط با هر یک از پاسخ ها
ردیف |
معرف امتیاز و سطح مشارکت |
اصلا = 0 |
کم = 1 |
تا حدی = 2 |
زیاد = 3 |
1 |
تشویق، بازداشتن یا بی تفاوتی نسبت به حضور همسر، برادر یا پدر در فعالیت های سیاسی |
بازداشتن |
بی تفاوت |
|
تشویق |
2 |
میزان حضور در راهپیمایی ها |
بندرت-اصلاً |
گاهی اوقات |
بیشتر اوقات |
همیشه |
3 |
شرکت در انتخابات ریاست جمهوری |
خیر |
گاهی اوقات |
بیشتر اوقات |
همیشه |
4 |
شرکت در انتخابات خبرگان رهبری |
خیر |
گاهی اوقات |
بیشتر اوقات |
همیشه |
5 |
شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی |
خیر |
- |
- |
بلی |
6 |
میزان پی گیری اخبار سیاسی |
بندرت-اصلاً |
گاهگاهی |
اغلب اوقات |
همیشه |
7 |
بحث سیاسی در دیدارهای فامیلی |
بندرت-اصلاً |
گاهگاهی |
اغلب اوقات |
همیشه |
8 |
مراجعه به نمایندگان مجلس یا شوراهای اسلامی شهر جهت طرح مسائل و... |
خیر |
- |
- |
بلی |
9 |
تذکر به مقام های مملکتی یا ارسال نامه و... |
خیر |
- |
- |
بلی |
10 |
تلاش برای جمع آوری رأی به نفع یک کاندیدای خاص در انتخابات مختلف |
خیر |
- |
- |
بلی |
11 |
عضویت در یک حزب سیاسی |
خیر و عدم تمایل |
- |
خیر و اظهار تمایل |
بلی |
12 |
نوشتن مقاله هایی با موضوعات سیاسی |
خیر |
- |
- |
بلی |
13 |
ایراد سخنرانی با موضوعات سیاسی |
خیر |
- |
- |
بلی |
14 |
شرکت در نماز جمعه |
بندرت- هیچ وقت |
گاهی |
اغلب |
هر جمعه |
حداکثر سطح مشارکت سیاسی بر اساس معرف های ارایه شده و نحوه امتیازدهی برابر 42 و حداقل سطح مشارکت سیاسی برابر صفر می باشد. متغیر فوق بر اساس نحوه سنجش به عنوان یک متغیر فاصله ای نیز فرض کرد.
یافته های تحقیق
الف- سطح مشارکت سیاسی
بر اساس طیف طرح شده برای سنجش مشارکت سیاسی (حداقل نمره صفر، حداکثر نمره 42 و حد وسط 21) میانگین مجموع نمرات متغیر سطح مشارکت سیاسی برابر 14/3 می باشد که با اطمینان حداقل 95 درصد از حد متوسط طیف (مقدار 21) کمتر است. خلاصه نتایج در این باره به شرح زیر است:1- مجموع نمره تنها 1/1 درصد از افراد مورد بررسی، 30 و بالاتر بوده است.
2- 25 درصد نمونه مورد مطالعه دارای مجموع نمره کمتر از 10، 50 درصد دارای مجموع نمره کمتر از 14 و 75 درصد دارای مجموع نمره کمتر از 18 می باشند.
3- چگونگی توزیع متغیر مشارکت سیاسی برابر 0/388 حاکی از وجود درصد بیشتری از افراد در سمت چپ توزیع و به بیان دیگر تأییدی بر سطح ضعیف مشارکت سیاسی است.
4- نمودار ارایه شده برای توزیع مجموع نمرات سطح مشارکت سیاسی حاکی از وجود تقریباً یک قرینگی در توزیع است. همچنین کشیدگی مثبت این توزیع حاکی از پراکندگی کم توزیع نسبت به یک توزیع نرمال است. به نحوی که در مجموع می توان نتیجه گرفت افراد مورد مطالعه تفاوت های شدید با یکدیگر نداشته و تا حدی از لحاظ سطح مشارکت سیاسی به یکدیگر شباهت دارند.
5- برآورد متوسط سطح مشارکت سیاسی در جامعه آماری مورد مطالعه بر اساس برآورد کننده های مختلف به شرح زیر است:
برآورد کننده |
Huber |
Tukey |
Hampel |
Andrew |
مقدار |
04/14 |
86/13 |
03/14 |
85/13 |
بر اساس یک گروه بندی هفت گانه (گروه بندی افراد مورد مطالعه برحسب مجموع نمره آنها از طیف مشارکت سیاسی)، بیش از 80 درصد از افراد مورد مطالعه در فاصله مشارکت سیاسی «خیلی کم تا مشارکت سیاسی در سطح متوسط پایین» قرار می گیرند. نتایج دقیق تر در این مورد را می توان در جدول شماره 4 مشاهده کرد:
جدول 4- توزیع فراوانی مطلق و نسبی نمونه مورد مطالعه بر حسب سطح مشارکت سیاسی بر روی یک طیف هفت درجه ای
سطح مشارکت |
تعداد |
درصد |
فاقد مشارکت |
11 |
6/0 |
خیلی کم |
256 |
5/13 |
کم |
756 |
7/39 |
متوسط پایین |
658 |
5/34 |
متوسط بالا |
179 |
4/9 |
زیاد |
38 |
2 |
خیلی زیاد |
5 |
3/0 |
جمع |
1903 |
100 |
ب- ارزش های مثبت و منفی مشارکت سیاسی
بر اساس قضیه ارزش در نظریه مبادله «هر اندازه نتیجه عمل یک شخص برای او با ارزش تر باشد، به همان اندازه علاقه وی نسبت به تداوم انجام آن عمل بیشتر می شود. ارزش ممکن است مثبت باشد یا منفی. نتایج مثبت عمل شخص را پاداش و نتایج منفی عمل را تنبیه می نامند. در این مقیاس نقطه صفر جایی است که شخص نسبت به نتیجه عملش بی اعتناست. این قضیه تلویحاً بیانگر آن است که افزایش در ارزش مثبت یا پاداش، این احتمال را افزایش می دهد که شخص یک عمل خاص را انجام دهد. بنابراین افزایش در ارزش منفی (تنبیه) احتمال انجام آن عمل را کاهش می دهد.» (توسلی، 1373: 394) قضیه مذکور را می توان به کمک شکل زیر نشان داد:
عمل دارای ارزش مثبت است |
عمل دارای ارزش منفی است |
||
2+ |
1+ |
1- |
2- |
افزایش احتمال انجام عمل بی اعتنایی کاهش احتمال انجام عمل |
شکل (1) قضیه ارزش در نظریه مبادله
به منظور تعیین ارزشیابی ذهنی هر یک از افراد مورد مطالعه در رابطه با تعیین ارزش های مثبت (پاداش ها) و ارزش های منفی (تنبیه) عمل مشارکت سیاسی و تعیین جایگاه آنها بر روی شکل فوق شش گویه به شرح جدول شماره 5، در تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفت.
نتایج به دست آمده نشان می دهد که برای بیش از دو سوم از زنان مورد مطالعه مشارکت سیاسی دارای ارزش منفی است. 11 درصد از زنان را می توان زنان بی اعتنا به مشارکت سیاسی دانست و برای حدود 20 درصد نیز این نوع از فعالیت ها دارای ارزش مثبت است. توزیع ارزش مشارکت سیاسی یک توزیع تقریباً متقارن است که میانگین آن در قسمت منفی طیف قرار گرفته است. مقدار میانگین 0/35-، مقدار نمای 0/50- و درصد قابل توجه زنان بر روی نقطه صفر حاکی از ارزش منفی یا بی اعتنایی درصد بالایی از زنان به مشارکت سیاسی است.
جدول (5) گویه های سنجش ارزش های مثبت و منفی مشارکت سیاسی برای زنان
گویه |
کاملاً موافق |
موافق |
بی نظر |
مخالف |
کاملاً مخالف |
پی گیری اخبار سیاسی از طرف زنان وقت تلف کردن است |
2- |
1- |
0 |
1+ |
2+ |
شرکت زن در فعالیت سیاسی باعث موفقیت او در آینده می شود |
+2 |
1+ |
0 |
-1 |
2- |
زمامداران فقط در مواقع نیاز زنان را به صحنه می کشند پس از آن دیگر توجهی به آنها ندارند |
2- |
1- |
0 |
1+ |
2 |
فعالیت سیاسی زندگی افراد را ناامن خواهد کرد |
2- |
1- |
0 |
1+ |
2+ |
شرکت زن در فعالیت های سیاسی توجه او را به زندگی خانوادگی افزایش خواهد داد. |
2+ |
+1 |
0 |
1- |
2- |
شرکت زن در فعالیت های سیاسی باعث رشد فکری و اجتماعی او می شود |
2+ |
+1 |
0 |
1- |
2- |
ج- تأثیر ارزش های مثبت / منفی رفتار مشارکت سیاسی بر سطح آن
انجام رگرسیون بر اساس متغیر مستقل ارزیابی از ارزش های مثبت / منفی مشارکت سیاسی و متغیر وابسته سطح مشارکت سیاسی نشان می دهد که می توان متغیر مستقل مذکور را به عنوان یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر متغیر وابسته دانست. ضریب رگرسیون برابر 0/291- با ضریب تعیین 0/085 و همچنین سطح معنی داری 0/000 حاکی از آن است که در جامعه آماری مورد مطالعه - زنان 39-20 ساله ساکن در مراکز شهری استان اصفهان - ضریب تأثیر از صفر کمتر است. می توان در مجموع به این نتیجه رسید که ارزیابی منفی تر از ارزش های رفتار مشارکت سیاسی به سطح پایین تر این نوع از مشارکت انجامیده است.ضریب تعیین محاسبه شده نشان می دهد که مشارکت سیاسی زنان علاوه بر ارزیابی زنان از ارزش های مثبت / منفی این نوع از رفتار، تابعی از سایر متغیرهاست. تبیین حدود 9 درصد از واریانس متغیر سطح مشارکت سیاسی توسط متغیر مستقل در این تحقیق، هر چند بیانگر قدرت تبیین کنندگی قابل قبول قضیه ارزش از نظریه مبادله برای رفتار مشارکت سیاسی زنان در جامعه آماری مورد مطالعه است اما به هیچ وجه برای یک تبیین با توان مندی بالا کفایت نمی کند.
وجود درصد قابل توجهی از زنان که با وجود اظهار وجود یک تراز منفی در ارزیابی ارزش های مثبت - منفی مشارکت سیاسی، از سطح مشارکت سیاسی بالایی برخوردارند (یا برعکس)، بیانگر آن است که نمی توان تنها با یک نگاه مبادله گرایانه به تبیین رفتارهای سیاسی زنان پرداخت، هر چند نادیده گرفتن این دیدگاه نظری در تبیین مشارکت سیاسی زنان نیز اشتباه است.
سخن پایانی و پیشنهادها
بالا رفتن هزینه های مشارکت سیاسی و کاهش پاداش های ناشی از این نوع رفتارها بدون شک بر میزان مشارکت سیاسی تأثیرگذار است اما نباید انتظار داشته باشیم که تنها به صرف کاهش دادن هزینه های این نوع از فعالیت ها شاهد حضور گسترده تر و واقعی تر زنان در عرصه سیاست باشیم.به عنوان مثال در برخی مطالعات نظری و تجربی، متغیرهای دیگری نظیر ساخت خانواده (به لحاظ توزیع قدرت) و شیوه تربیت فرزند در این نهاد را از عوامل مهم تأثیرگذار بر نوع رفتارهای سیاسی افراد در بزرگسالی (و نیز مشارکت سیاسی) دانسته اند. به عبارت دیگر کیفیت و چگونگی گذراندن مراحل اولیه اجتماعی شدن را باید به عنوان یک متغیر مهم تأثیرگذار بر رفتارهای سیاسی بدانیم، هر چند تعیین سهم دقیق آن نیاز به مطالعات بیشتری دارد. بررسی پیشینه نظری و تجربی موضوع مشارکت سیاسی زنان در جامعه آماری مورد مطالعه، حاکی از فقر شدید مطالعات علمی در این رابطه است. مهم ترین پیشنهاد برای پژوهش های آتی این است که با انجام مطالعات طولی و بلندمدت مبانی لازم برای تعیین مدل تبیین کننده مشارکت سیاسی زنان فراهم آید.
به لحاظ اجرایی مهم ترین پیشنهاد در حیطه این مطالعه کاهش هزینه های مشارکت سیاسی برای زنان به ویژه از طرف صاحبان قدرت رسمی است. این یکی از راهکارهایی است که بر اساس آن می توان به مشارکت سیاسی زنان، با کمیت و کیفیت بیشتر، امیدوار بود. افزایش ارزش های منفی ناشی از مشارکت سیاسی از عوامل مهمی است که با ایجاد نوعی رخوت و سستی در مشاکت سیاسی زنان به ویژه فعالیت های سازمان یافته آنها انجامیده است. بی تردید فقدان یا کاهش مشارکت اجتماعی و سیاسی نیمی از جمعیت کشور در افول مشروعیت نظام سیاسی مؤثر است. از سوی دیگر، ایجاد زمینه های مشارکت زیان و ایجاد این احساس در آنان که در مبادله با دولت حق آنها به طور نسبی ادا می شود، به خوشبینی زنان نسبت به نظام سیاسی و در نتیجه افزایش مشروعیت آن منجر خواهد شد.
پی نوشت ها :
1. B. F. Shinner.
2. Diminishing Marginal Utility
3. Peter Blau
4. Blumer
5. Carfinkel
6. منبع: (مرکز آمار ایران، 1376: 1-3)
7. Face Validity
8. Statistical Validity
9. Reliability
10. مصاحبه کنندگان به ترتیب حروف الفبا عبارتند از: خانم ها ناهید احسانی، شیرین ایزدی، سودابه اربابان، مریم خلجی، عظیمه ذکریا، لیلا ستوده نیا، عذری شهنازی، مریم شریف، پروین صالحی، مریم عزیزی، فضه عزیزی، فرزانه فیاض، مژگان قاسمی، آزاده گوهرمنش، پروانه مکاری، ام البنین متقی نژاد، مریم موسی کاظمی و ایران یوسیلیانی
توسلی، غلامعباس، "نظریه های جامعه شناسی"، تهران: انتشارات سمت، (1373)
فچر، ایرینگ "علم سیاست" (ترجمه محمود کتابی) انتشارات دانشگاه شیراز، تاریخ انتشار به زبان اصلی 197، (1356).
قاسمی، وحید " معضلات فرهنگی بانوان در استان اصفهان". کمیسیون امور بانوان استانداری اصفهان، (1376).
کرایب، یان، "نظریه اجتماعی مدرن از پارسونز تا هابرماس"، ترجمه عباس مخبر، تهران، انتشارات آگاه. تاریخ انتشار به زبان اصلی 1998، (1378).
مرکز آمار ایران، "تازه های آماری"، تهران: سازمان برنامه و بودجه، فصلنامه اطلاع رسانی و پژوهشی تازه های آمار، (1377)
منصور فر، کریم، "تعیین حجم نمونه نامه" علوم اجتماعی دانشگاه تهران، شماره سوم، صفحات 139-121، (1372).
موسوی بجنوردی، سید محمد، "نقش مشارکت سیاسی در مشروعیت حکومت اسلامی، در مشارکت سیاسی" به اهتمام علی اکبر علیخانی. تهران: نشر سفیر، (1377).
Coser.lewis A. (1977). Masters of Socialogical Thouht Orlando Fal: College Publisher.
Effret. Andrew (1972) Perspectives in Political Sociology: The Bobb Merill Company, Inc.
Homans, George C. (1964). Bringing Men Back. American Sociological Review, 29 December: 809-818.
Smelser, Neil S. (1988). Handbook Of Sociology. London: Sage Publications.
Waldman, Sydney R. (1972) Exchange Theory and Political Analysis, In Effret, Andrew (ed). Perspectives in Political Sociology Indianapolis: The Bobb Merill Company, Inc.
منبع :مجموعه مقالات همایش مشارکت سیاسی زنان در کشورهای اسلامی(تهران؛ 28-29 مهر 1381).