جایگاه ایران اسلامی در بیداری اسلامی

معروف است که در جهت حفظ امنیت ملی، برای مقابله با تهدیدات علیه هریک از مؤلفه های قدرت ملی (یعنی قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) باید عمدتاً از قدرت مشابه استفاده کرد. (1) یعنی در برابر تهدیدات بخش نظامی باید از
جمعه، 15 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جایگاه ایران اسلامی در بیداری اسلامی
جایگاه ایران اسلامی در بیداری اسلامی

نویسنده: دکتر حسن روحانی




 

نقش فرهنگ در قدرت ملی

معروف است که در جهت حفظ امنیت ملی، برای مقابله با تهدیدات علیه هریک از مؤلفه های قدرت ملی (یعنی قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) باید عمدتاً از قدرت مشابه استفاده کرد. (1) یعنی در برابر تهدیدات بخش نظامی باید از قدرت نظامی استفاده کنیم. اگر در بخش اقتصادی مشکلی باشد، باید با قدرت اقتصادی با آن مقابله کنیم؛ همچنین در بخش های سیاسی و فرهنگی. اما در کشورهایی که دارای حکومت دینی و اعتقادی هستند و ارزش ها حاکم است، برای مقابله با هجوم علیه هریک از قدرت ها، قدرت فرهنگی می تواند محور اصلی باشد. یعنی در بخش نظامی هم عامل فرهنگی نقش اول و اساسی را خواهد داشت. در بخش اقتصادی هم عامل فرهنگی بسیار با اهمیت است. در همه جا عامل فرهنگی نقش بسیار مهمی ایفا خواهد نمود. ما حتی در جنگ تحمیلی هم با اسلحه پیروز نشدیم، با فرهنگ ایثار و جهاد پیروز شدیم. امروز هم در صحنه اقتصادی، عامل فرهنگی می تواند نقش مهمی ایفا کند. حال اگر یکی از عوامل و مؤلفه های قدرت ملی در یک نظام مکتبی و ارزشی مورد تهاجم قرار گیرد، چگونه باید از آنها حراست و حفاظت کرد؟ چگونه باید از کشور و نظام خود در برابر تهاجمات مختلف دفاع کنیم؟ بی تردید عامل فرهنگ در این میان نقش اول را خواهد داشت.
ما برای حلّ مشکلات امروز نظام نیز باید از نهضت کربلا استمداد کنیم، همان گونه که دیروز برای تخریب قدرت استبدادی از کربلا استمداد می جستیم، اما نحوه بهره برداری و استفاده ما در شرایط مختلف، باید متفاوت باشد. دیروز دشمن اصلی ما، استبداد داخلی بود. امروز دشمن اصلی، استکبار خارجی است که برای خرد کردن آن نیز باید از فرهنگ عاشورا بهره بگیریم. دیروز که مشکل ما، مشکل سیاسی و اجتماعی بود، برای غلبه بر آن از کربلا استفاده می کردیم؛ زمانی که مشکل ما جنگ تحمیلی و تجاوز دشمن بود، برای مقابله با آن از کربلا استفاده می کردیم؛ امروز هم که مشکل ما عمدتاً اقتصادی است، گره معضلات اقتصادی را باید با مدد جستن از فرهنگ عاشورا باز کنیم.

دو هدف اصلی نظام اسلامی ایران

در شرایط فعلی، دو مسئله مهم و عمده پیش روی نظام ماست. یکی مسئله نهضت جهانی اسلام، حرکت اسلامی، موج اسلام گرایی و مسئله تجدید حیات اسلام در سراسر جهان است و مسئله دوم، آبادانی و رشد و توسعه ایران است. امروز اسلام در سایه حرکت ایثارگرانه مردم مؤمن و مخلص این سرزمین و در سایه هدایت ها و ارشادات امام راحل و ادامه آن خط توسط مقام معظم رهبری مدّ ظله العالی حیات جدیدی یافته است. اگر نسبت به انقلابمان از تعبیر رسول خدا(ص) که فرمود: «حسین منی و انا من حسین»(2) استفاده کنیم و بگوییم که «انقلاب ما از حسین بود و امروز هم اوج فرهنگ عاشورا و حرکت جدید اسلام از انقلاب ماست»، سخنی دور از حقیقت نگفته ایم. بی تردید انقلاب ما را عاشورا و اسلام پیروز کرد و انقلاب ما هم موجب شد تا عاشورا جهانی شود و نهضت اسلامی در جهان فراگیر گردد.
شاید برای اولین بار افکار عمومی غرب با واژه تاسوعا و عاشورا در سال 1357 آشنا شد. در محرم آن سال، امام(ره) در پاریس(نوفل لوشاتو) بود. در آن ایام روزنامه ها نوشته بودند که رژیم شاه از تاسوعا و عاشورا به شدت می ترسد. یکی از سؤالاتی که خبرنگاران در منزل حضرت امام در نوفل لوشاتو مطرح می کردند، این بود که عاشورا چیست که شاه از آن می ترسد؟ تاسوعا چیست؟ اصلاً این واژه ها را برای اولین بار می شنیدند و معنی و مفهوم آن را نمی دانستند. شاید فکر می کردند تاسوعا یا عاشورا نام یک حزب است! می گفتند شاه چطور از تاسوعا می ترسد! این تاسوعا چیست؟ عاشورا چیست؟ وقتی به آنها توضیح داده می شد، آن وقت می فهمیدند که عاشورا و تاسوعا یک فرهنگ فراگیر است. تاسوعا و عاشورا عامل حرکت عمومی است. تاسوعا و عاشورا روزهایی است که مردم بیش از هر وقت دیگر به راهبر و امامشان حسین بن علی(ع)اقتدا می کنند. اولین بار بود که روزنامه های غرب به بحث پیرامون حوادث تاسوعا و عاشورا می پرداختند. بنابراین، انقلاب ما از تاسوعا و عاشورا بود و تاسوعا و عاشورا هم در سایه این انقلاب اسلامی حیات تازه ای یافت.

احیای تفکر اسلامی

امروز نهضت اسلامی سراسر جهان اسلام را فراگرفته است. این یک شعار نیست، یک واقعیت است. ممکن است امروز امریکایی ها و غربی ها این واقعیت را بزرگتر از آنچه هست، نشان بدهند تا مبارزه خشونت بار علیه این حرکت را در افکار عمومی جهان موجه جلوه دهند. اما اصل این حرکت و نهضت بزرگ، یک واقعیت است. نهضت اسلامی در تاجیکستان یک واقعیت است. اینکه رئیس جمهور تاجیکستان با رهبر نهضت اسلامی به مذاکره و گفتگو می پردازد، نشانگر همین واقعیت است. نهضت اسلامی در افغانستان یک واقعیت است. این نهضت یک ابرقدرت را شکست داد. وجود نهضت اسلامی در خاورمیانه یک واقعیت است. اسرائیل توانست همه دولت های همسایه خود را از لحاظ نظامی شکست دهد. اسرائیل توانست در جنگ سال 1967، که به جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل معروف شد، اعراب را شکست دهد، هرچند که آن جنگ، جنگ یک روزه بود. جمال عبدالناصر با آن همه تبلیغات و با تمسک به پان عربیسم و تشکیل اتحاد جماهیر عربی و جمع آوری آن همه امکانات و اسلحه فقط توانست چند ساعت با اسرائیل بجنگد. اسرائیلی ها در همه این جنگ ها توانستند به پیروزی نظامی برسند. وسعت سرزمین های اشغالی اسرائیل در جنگ شش روزه به چند برابر رسید. با این حال اسرائیل برای اولین بار در طول حدود 50 سال، طی دو سال گذشته اظهارعجز می کند. شما می بینید وقتی رابین، کلمه حزب الله را می گوید، تمام بدنش می لرزد. اسم حماس یا جهاد اسلامی را می برد، می لرزد. اینها که دولت نیستند، اینها که قدرت نظامی ندارند، اینها که هواپیما و موشک ندارند، اینها یک حرکت مردمی و جهادی و یک نهضت اسلامی هستند. این حرکت، حرکت کربلا و عاشوراست. امروز نهضت اسلامی یک واقعیت است.

اهداف اصلی نهضت های اسلامی

آنچه امروز به عنوان نهضت اسلامی در سراسر جهان اسلام مطرح است، سه هدف عمده را دنبال می کند. در آسیای مرکزی، در قفقاز، در چچن، در تاجیکستان، در فلسطین اشغالی، در لبنان، در افریقا و در سرتاسر جهان اسلام نهضت اسلامی در همه جا سه هدف عمده را دنبال می کند:
1. آزادی از سلطه بیگانه: شعار و هدف نهضت اسلامی این است که می خواهد مردم مسلمان، آزاد و مستقل باشند و از سلطه بیگانه رها گردند. البته در اینجا عمدتاً آزادی از سلطه غرب مطرح است، چون سلطه غیرغربی حضور کمتری دارد.
2. تشکیل یک حکومت مشروع و کارآمد: ایجاد یک حکومت مستقل، مردمی و کارآ یکی از آرمان های همه نهضت های اسلامی است؛ حکومتی که با میزان ها و معیارهای فرهنگ دینی منطبق باشد. در این کشورها مردم از حکومت های دست نشانده و دیکتاتوری خسته شده اند. اطاعت از حکومت در این کشورها به میزان ترس مردم از سرنیزه وابسته است. مردم سال هاست که در انتظار استقرار یک حکومت مشروع و مردمی به سر می برند.
3. احیای هویت اسلامی: در همه نهضت های اسلامی یکی از اهداف، احراز هویت اسلامی است. مردم می خواهند مسلمان باشند و مسلمان زندگی کنند. احکام اسلام و مقررات اسلام را اجرا کنند و قرآن و سنت پیامبر و راه صحیح اسلام زنده و احیا گردد.
این سه هدف را همه نهضت های اسلامی دنبال می کنند. این نهضت ها از ما دستور نمی گیرند. البته حیات این نهضت ها به حیات جمهوری اسلامی ایران بستگی دارد. اینجا اُم القری است. رهبران بهترین و اصیل ترین نهضت های اسلامی به ما می گویند که به فکر ما نباشید، به فکر خودتان باشید. این نکته را چند تن از رهبران بزرگ و معروف به خود من گفته اند. به ما می گویند به خاطر ما، خودتان را به خطر نیندازید. اگر شما باشید و با عزت باشید، ما هم هستیم؛ اگر شما شکست بخورید، همه ما نابود می شویم. حیات ما کاملاً به حیات ایران اسلامی وابسته است. این یک واقعیت است. سرچشمه اینجاست. اُم القری اینجاست. امید دهنده اینجاست. خط از اینجا ترسیم می شود. رهبری از اینجاست. رهبری نهضت جهانی اسلامی، ایران اسلامی است. ما بگوییم یا نگوییم؛ امام، رهبر است. ما بگوییم یا نگوییم؛ خط امام، راه امام و فکر امام بر قلوب همه مسلمانان آزاد و نهضت ها حاکم است. امام نه تنها از میان نرفته است، بلکه حیاتش روز به روز شعاع بیشتری پیدا می کند. مگر امام حسین مرده است؟ مگر کربلا مرده است؟ مگر امکان پذیر است که امام بمیرد؟ امام حیات جاودانه دارد و روز به روز شعاع این حیات گسترده تر می شود. پیام، سخن، خط رهبری و مسیری که ترسیم می کند نیز خط هدایتی برای همه نهضت های اسلامی است.
نوع رابطه با نهضت های اسلامی ما را متهم می کنند که به نهضت های اسلامی اسلحه و پول می دهیم. اصلاً آنها نیازی به اسلحه ندارند که ما بدهیم. آنها نیازی به پول ندارند که ما برایشان تهیه کنیم. چند ماه قبل که قرار شد حماس را از نظر مالی در فشار قرار دهند، خودشان اعتراف کردند که بیشترین کمک های مالی از طرف افراد و شرکت ها از داخل امریکا و اروپا و مقداری هم از داخل عربستان سعودی به اینها می رسد. حماس نیاز به پول ما ندارد. جهاد اسلامی نیاز به پول ما ندارد. نهضت فلسطین و نهضت الجزایر، نیازی به پول و اسلحه ما ندارند. آنها نیازمند به هدایت ما، افکار ما، راه ما و خط ما هستند. فرماندهی ایران یک فرماندهی تصنعی نیست. راهبری ایران یک راهبری اداری نیست. یک راهبری واقعی، یک راهبری فرهنگی و یک راهبری اعتقادی و معنوی است و تا زمانی که خورشید انقلاب اسلامی ایران می درخشد، این خط و راه را به همه نشان خواهد داد. هدایت نهضت های اسلامی، کمک معنوی به نهضت های اسلامی، اشاعه فرهنگ راستین اسلام، فرهنگ عاشورا و فرهنگ جهاد، عزت، فداکاری و ایثار به عنوان یک وظیفه انسانی، اسلامی و انقلابی برعهده نظام و انقلاب ماست و این گونه کمک ها ادامه خواهد یافت.

ایرانِ آباد

مسئله دوم که برای ما بسیار مهم است و امروز به عنوان یک رسالت و وظیفه مهم بر دوش همه ماست، آبادانی ایران است. ما باید ایران را بسازیم. ما باید ایران را قوی و قدرتمند کنیم. ما باید ایران را مدرن کنیم. ما باید ایران را به رشد و توسعه برسانیم. ما باید عدالت اجتماعی را در این کشور مستقر کنیم. ایرانِ مدرن به عنوان یک هدف، برای ماست. اگر ایران به یک کشور توسعه یافته تبدیل شود، می تواند الگوی همه مسلمانان باشد. ایران توسعه یافته و اسلامی به عنوان الگوی یک کشور اسلامی قادر خواهد بود به همه آنهایی که مغرضانه در طول قرن ها علیه اسلام و تمدن اسلامی سخن می گفتند، آنهایی که مدعی بودند اسلام قادر نیست جامعه را اداره کند، دین قادر نیست تشکیل حکومت دهد و فرهنگ دینی قادر نیست جامعه ای را به رشد و توسعه برساند، تو دهنی بزند.
بعضی ها در گوشه و کنار زمزمه می کنند که رشد و توسعه با تفکر دینی سازگاری ندارد. دین مخالف با آزادی و تفکر است. البته دین طبق تفسیر متحجرین ممکن است با رشد و توسعه سازگار نباشد، اما دینی که موردنظر ماست، اسلام با تفسیر امام است؛ یعنی اسلام پویا، اسلام ناب، اسلامی که در هر مقطعی می تواند با مشکلات جدید مواجه شود و راه حل لازم را ارائه دهد. اسلامی که حکم اولی دارد، حکم ثانوی دارد، حکم حکومتی دارد، بحث مصلحت، بحث ضرورت، بحث عسر و حرج و بحث اهمّ و مهم دارد. اسلامی که ولایت فقیه دارد. این چنین اسلامی، زنده، متحرک و پویاست و حیات و رشد دارد. شیعه بحمدالله با اجتهادش، تحرک، حیات و رشد اسلام را برای همیشه تضمین کرده است. اسلامی که حوزه علمیه دارد، فقهای بزرگ دارد و باب اجتهادش مفتوح است، هیچ گاه مشکل نداشته و نخواهد داشت. اجتهاد برای همین منظور است که در هر مقطعی راه را باز کند و مشکل را حل کند. اسلامی که طبق بیان حضرت امام، اصل زمان و مکان دارد، می تواند در هر مقطعی با هر مشکلی که مواجه شود، آن را حل کند و راه رشد و توسعه را هموار نماید.

مبارزه استکبار با انقلاب اسلامی

متأسفانه جهان امروز با هر دو هدف ما مخالف است. هم با ادامه حرکت و نهضت اسلامی و هم با رشد و توسعه ایران اسلامی مخالف است. با رشد اسلام و اسلام گرایی و تجدید حیات اسلام تحت عنوان خطر بنیادگرایی به مقابله آمده است. این مبارزه امروز دیگر مخفیانه انجام نمی شود، بلکه به صورت علنی و آشکار درآمده است. ناتو صریحاً اعلام می کند که اگر تا دیروز هدفش مقابله با خطر کمونیسم بوده، امروز هدفش مقابله با بنیادگرایی است. ایران اسلامی امروز به عنوان یک خطر بزرگ برای قدرت های استکباری مطرح است.
تا دیروز امریکایی ها ناوگان موقت در خلیج فارس داشتند. از لحاظ سیاسی، معنای چنین حضوری این بود که انقلاب اسلامی ایران ماندگار نیست و موقتی است. ولی امروز کلینتون و حزب دموکرات و پنتاگون تصمیم گرفته اند تا یک ناوگان دائمی در خلیج فارس مستقر کنند و این تصمیم بسیار معنی داری است. لازم است همه کشورهای منطقه در برابر این تصمیم، هوشیار، حساس و نگران باشند. اینکه به قول وزیر دفاع امریکا این کشور تصمیم گرفته به کشورهای عربی خلیج فارس اسلحه مدرن بفروشد، این کشورهای به اصطلاح دوست را در منطقه متحد کند، همکاری واقعی بین آنها به وجود آورد و یک قدرت دائمی در خلیج فارس مستقر کند، تصمیماتی سلطه جویانه، مداخله گرانه و تجاوزکارانه است. این حرکت گستاخانه با غیرت هیچ مسلمانی سازگار نیست و هیچ آزاده ای نمی تواند این حرف ها را تحمل کند. این حرکت در عین حال معنی و مفهوم دیگری نیز دارد و آن این است که امریکا به صورت تلویحی اعلام می کند که نظام ایران دائمی و انقلاب اسلامی ایران جاودانه است. به این نتیجه رسیده اند که این انقلاب استوار است و استقرار یافته است. با اینکه تصمیم امریکا بسیار غیرمنطقی، غلط و با همه اصول و مقررات بین المللی و صلح و امنیت منطقه ناسازگار است، اما پیام روشنی هم برای افراد آگاه که دارای شامّه سیاسی هستند دارد و آن این است که امریکایی ها به این نتیجه رسیده اند که انقلاب اسلامی ایران را نمی توان از بین برد. جمهوری اسلامی ایران نظامی باثبات و بادوام است و به همین دلیل باید در خلیج فارس ناوگان دائمی استقرار یابد.
غرب، بنیادگرایی را به صراحت به عنوان یک خطر اعلام می کند و به مقابله با آن برخاسته است. از ایران هم عصبانی است، ولو اینکه جمهوری اسلامی ایران هیچ کمکی به این نهضت ها نکند و حتی اگر رابطه خود را به طور کامل با همه نهضت ها قطع کند؛ چون وجود و حضور نظام اسلامی ایران در عرصه بین المللی راهنما، راهبر و هدایتگر است. آنها از اینکه این نظام حیات و حضور دارد، عصبانی هستند. وقتی می بینند هر سال در 22 بهمن، جمعیت مردم در تظاهرات و راهپیمایی ها از سال قبل بیشتر می شود، صبر و تحمل خود را از دست می دهند. آنها می بینند که همه تبلیغات رادیو، ‌تلویزیون و کانال های ماهواره ای و سر و صدای روزنامه هایشان هیچ تأثیری نداشته و مردم ما با آگاهی و هوشیاری کم نظیر به خوبی راه خود را یافته اند، مسیر را پیدا کرده اند و حرکت در این راه را ادامه می دهند. این آگاهی و هوشیاری مردم، کاملاً اینها را عصبانی کرده است.
شما می بینید که امروز سخنان و تصمیمات امریکایی ها کاملاً غیرمتعادل است و نشان می دهد که با عصبانیت و لجاجت در برابر انقلاب اسلامی ظاهر شده اند. تصمیماتی که اخیراً امریکایی ها اتخاذ کردند، با هیچ منطقی سازگار نبود. فضاحتی که امریکا در همین ماجرای تحریم اقتصادی با آن رو به رو شد، ضربه بسیار مهلکی بود که بر حزب حاکم بر امریکا و سیاست این کشور وارد شد. امریکایی ها ده ها نوبت کشورهای دنیا را به پیروی از خود دعوت کردند، ولی هیچ کس به آنها اعتنا نکرد. آیا باورکردنی بود که امریکا تقاضایی را مطرح کند و در اروپا، اولین کشوری که دست رد به سینه امریکا بزند، انگلیسی ها باشند؟! قابل پیش بینی بود که در اروپا، فرانسه و آلمان دست رد به سینه آنها بزنند، ولی قبل از آنها انگلیسی ها موضع گرفتند. این نشان می دهد که این تصمیم چقدر سست و غیرمنطقی بوده است. بنابراین مسئله ای که امروز، دنیا در برابر آن به نام مبارزه با بنیادگرایی به مقابله برخاسته، مسئله ای است که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک هدف مهم آن را تعقیب کرده و خواهد کرد.

مشکلات عمده در زمینه رشد و توسعه

اما هدف دوم ما این است که ایران را بسازیم و آباد کنیم. ما کشوری آباد، توسعه یافته، الگو و نمونه می خواهیم و رسیدن به این اهداف، بلندپروازی نیست. جمهوری اسلامی ایران بی تردید قدرت و امکانات لازم برای دستیابی به آنها را دارد و اراده آن نیز در کشور وجود دارد و علی رغم وجود مشکلات و موانع قادریم به این اهداف دست یابیم. البته روشن است که شرایط کشور ما، شرایط عادی نیست. دولت در زمینه رشد و توسعه کشور، سه مشکل عمده پیش روی خود دارد:
1. آثار باقی مانده از رژیم گذشته: متأسفانه ده ها زیربنای غلط اقتصادی از طرف رژیم طاغوت برای ما به ارث باقی مانده است. رژیم گذشته، کشور ما را تک محصولی کرده و اتکای اصلی درآمد کشور ما بر نفت است. این بنای غلطی است که از رژیم گذشته باقی مانده است. تغییر زیربناهای اقتصادی هم کار آسانی نیست. این تغییر باید ظرف چند برنامه پنج ساله انجام شود، تا اتکا به نفت به حدّ تعادل برسد. البته ما قدرت این کار را داریم. شما دیدید که در سال گذشته صادرات غیرنفتی چند صد میلیونی ما به چند میلیارد رسید و این نشان می دهد که توان این تغییر در ما وجود دارد. پس آثار گذشته همیشه یک مشکل برای ما بوده است. صدها پروژه نامناسب و غیرقابل توجیه از گذشته برای ما مانده است. درصد بالایی از این پروژه ها انجام شده است و ما چاره ای جز تکمیل آنها نداریم.
در فرهنگ جامعه ما، فرهنگ کار و تلاش، ضعیف است. در جامعه ما کار کردن افتخار نیست. این فرهنگ از گذشته باقی مانده و باید تغییر دهیم. هنوز طبق فرهنگ گذشته، فرار از کار یک نوع زرنگی است. اگر کارمند جوانی بتواند از اداره دو ساعت زودتر به خانه برود، در خانه موردانتقاد قرار نمی گیرد و حتی گاهی افراد خانواده به جای انتقاد، او را تشویق می کنند. متأسفانه این فرهنگ غلط وجود دارد. اینکه مقام معظم رهبری فرمودند وجدان کاری، این مسئله باید شعار همیشگی ما باشد. باید سال ها حتی ده ها سال در این زمینه کار کنیم تا فرهنگ گذشته را تغییر دهیم و فرهنگ اسلامی و انقلابی را جایگزین نماییم.
در کشور ما وضع عمومی تخصص نسبتاً مناسب است، آنچه باید بیشتر تقویت کنیم تعهد است. در غرب هم علت اصلی پیشرفت آنها، برخلاف آن چیزی که در ذهن برخی افراد وجود دارد، وجدان کاری و تعهد در کنار تخصص است. ما فکر می کنیم در غرب صرفاً تخصص کارساز بوده است،‌در حالی که در آنجا تعهد، احساس مسئولیت و وجدان کاری در کنار تخصص نقش محوری دارند. مگر می شود غرب بدون تعهد، مدرن شود؟ آنها با احساس مسئولیت، وجدان کاری و تعهد به اینجا رسیده اند. مگر فقط با تخصص می شود به اینجا رسید؟ ما باید متعهد شویم. امروز در بخش اقتصاد، باید فرهنگ به کمک ما بیاید. حتی اگر بخواهیم اقتصادمان را حل کنیم، باید فرهنگ عاشورا به ما کمک کند. باید مردم ما ایثارگر باشند، نه محتکر؛ قانع باشند، نه مسرف. ما نیازمند به یک تحول فرهنگی هستیم. ما باید از عاشورا استفاده کنیم. عاشورا یک درس مهم برای همه ما دارد و آن این است که مکتب را بر هر چیز دیگر ترجیح دهیم. مگر پیام عاشورا غیر از این است که زندگی مادی خود را برای آرمان های مقدس فدا کنید! همه ما باید کمک کنیم و نگوییم دولت همه کارها را باید انجام دهد. برادر عزیز! همه باید دست به دست هم دهیم و با یک اراده ملی و با فداکاری به جنگ مشکلات اقتصادی برویم. ما قادریم ایران را آباد کنیم. مگر در برنامه اول پیش نرفته ایم؟ ساختن این همه سد، افتخار ما نیست؟ کدام کشور در حال توسعه است که بتواند شِش سد بزرگ را در یک سال به بهره برداری برساند؟ ممکن است افرادی که آگاهی ندارند بگویند ما سد نمی خواهیم، ما مواد غذایی ارزان می خواهیم. ولی اگر این سدها ساخته نشود، در سال های آینده حتی برای آب آشامیدنی بعضی از مناطق مشکل خواهیم داشت. اگر یک روز مردم، آب آشامیدنی به اندازه کافی نداشته باشند، تا چه رسد به آب موردنیاز کشاورزی، آن روز حس می کنند که ساختن سد برای ما امر حیاتی است. به یاد داریم در سال 1367، در روزهایی که در 24 ساعت گاهی 10 ساعت قطع برق داشتیم، عده ای می گفتند ما روغن ارزان نمی خواهیم، بیایید برق را درست کنید! در بیمارستان ها گاهی وسط عمل جراحی،‌ برق می رفت. دولت طرح های اساسی و زیربنایی را اجرا کرد. برق، آب، جاده، مخابرات، کشف منابع جدید نفت، بهداشت، آموزش و پرورش و آموزش عالی را سامان داد. رشد بخش کشاورزی از پیش بینی برنامه اول جلوتر بوده است. مخابرات از برنامه جلوتر است. آموزش و پرورش و آموزش عالی طبق برنامه پیش رفته است. بهداشت جلوتر از برنامه است. احداث راه و راه آهن و فرودگاه و ساخت اسکله طبق برنامه بوده است. بیایید واقع بین باشیم. برنامه اول، بلندپروازی نبوده است.
بنابراین امروز، یک مشکل ما آثار گذشته و از جمله فرهنگ طاغوت است. ما امروز یک کشور انقلابی هستیم و باید در زمینه های فرهنگی، اصلاحاتی انجام دهیم. عاشورا برای این است که فرهنگ طاغوت را بشکنیم و از بین ببریم و فرهنگ انقلابی را در زندگی مان حاکم کنیم.
2. آثار جنگ تحمیلی: مشکل دوم که پیش پای دولت است، آثار جنگ تحمیلی است. این مسئله ساده ای نیست. با وجود هشت سال جنگ تحمیلی، تخریب منابع اقتصادی، تخریب پنج استان مهم کشور، آن همه موشک باران شهرها، بازسازی کشور کار آسانی نیست. شما نگویید مردم مشکل دارند. من از شما می پرسم مگر ژاپن بعد از جنگ مشکل نداشت؟ مگر آلمان بعد از جنگ مشکل نداشت؟ آلمان ها 15 تا 20 سال بعد از جنگ مشکل داشتند. ژاپنی ها 20 سال مشکل داشتند، ولی مشکلات را تحمل کردند و کشورشان را ساختند. کدام کشور است که بدون اینکه در برهه ای از زمان مشکل داشته باشد و بدون صبر و تحمل به توسعه رسیده و مدرن شده باشد؟ همه ملت ها چنین بوده اند، ولی صبر کردند، مشکلات را تحمل کردند تا از مراحل سخت عبور کردند. راهی را که دولت و مجلس سوم و چهارم انتخاب کردند، یعنی «سیاست تعدیل» راه درستی بوده است. این راه، البته مشکلاتی دارد، ولی باید تحمل کنیم.
3. عواملی که در اختیار ما نیست: مشکل سوم این است که بعضی از علل و عوامل در اختیار ما نیست. در اختیار دولت ما نیست. در اختیار قدرت های استکباری است که تصمیم گرفته اند نگذارند ما پیشرفت کنیم و مردم همیشه به کالای آنها نیازمند باشند. آنها می خواهند که برنج را وارد کنیم. آنها می خواهند گندم را وارد کنیم. اینکه ما می گوییم باید کشاورزی توسعه یابد و ما تولیدکننده و حتی صادرکننده باشیم، باعث عصبانیت آنها می شود. استکبار نمی خواهد ما مدرن شویم.
پس مشکل سوم، موانع و مشکلات بین المللی در مسیر رشد و توسعه و آبادانی این کشور است. ما مصمّم هستیم کشور را به رشد و توسعه برسانیم، ولی غرب نمی خواهد. آنها نمی خواهند ایران الگو شود و رو به روی ما ایستاده اند و مبارزه می کنند. با ذکر دو نمونه روشن می شود که چگونه مشکلات خارج از اراده ما، در اقتصاد و رشد و توسعه ما اثر دارد:

آثار نوسانات ارز بر اقتصاد کشور

نمونه اول، ما فقط در طول برنامه اول به دلیل تنزل قیمت دلار در برابر ارزهای دیگر، شش میلیارد دلار ضرر کردیم. می دانید ما کشوری هستیم که درآمدهای آن عمدتاً دلاری است. درآمد ارزی ما عمدتاً مربوط به فروش و قیمت نفت است. نفت هم با دلار تعیین می شود. البته ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران با این امر مخالفیم و می خواهیم قیمت نفت با ارزهای دیگر یا با سبد ارزی سنجیده شود؛ ولی فعلاً چاره ای نداریم که به همین وضع اکتفا کنیم، چون در این زمینه نمی توانیم به تنهایی تصمیم بگیریم. همه صادرکنندگان نفت و یا حداقل همه اعضای اوپک باید در این زمینه با ما همراه شوند که متأسفانه آمادگی آن را ندارند. پس درآمد ما دلاری است، ولی مخارج ما غیردلاری است. یعنی نفت را با دلار می فروشیم، ولی دلار را نمی توانیم خرج کنیم. چون می خواهیم جنس را مثلاً از آلمان، ژاپن یا فرانسه بخریم. باید به مارک، ین و یا فرانک پرداخت کنیم. در همین چند سال قبل، هریک دلار معادل 250 ین بود. یعنی اگر ما یک دلار داشتیم، درواقع 250 ین در بازار ژاپن برای خرید اجناس موردنیاز، در اختیار داشتیم. ولی امروز چطور؟ اگر امروز یک دلار داریم، درواقع 80 ین در اختیار داریم، یعنی ارزش دلار به یک سوم قیمت قبل تنزل کرده است. چند سال پیش اگر یک دلار داشتیم، معادل حدود 4 مارک آلمان بود. ولی امروز چطور؟ امروز یک دلار معادل 1/40 مارک است. به جای 4 مارک شده 1/40. یعنی دلار در برابر مارک به یک سوم قیمت تنزل کرده است. پس قدرت خرید ما به یک سوم قدرت قبلی کاهش یافته است و این گونه مسائل در اختیار دولت ما نیست.

دخالت های غرب در بازار نفت

نمونه دوم، ما متکی به درآمد نفت هستیم، ولی متأسفانه قیمت نفت در اختیار ما نیست. غرب علی رغم همه مقررات بین المللی، در تعیین قیمت نفت مداخله می کند. خودشان می گویند «بازار آزاد» و «تجارت آزاد»، می گویند قیمت را باید عرضه و تقاضا تعیین کند، اما وقتی به نفت می رسند، تمام این اصول نقض می شود. نه تجارت، آزاد است نه قیمت را عرضه و تقاضا تعیین می کند و نه بازار، اصل است. کشورهای بزرگ صنعتی، قدرت های بزرگ و استعمارگر و در رأس آنها امریکا با دخالت هایشان در بازار، قیمت نفت را پایین نگه می دارند. امروز ما نفت را به چه قیمتی می فروشیم؟ حدود 15 دلار. نفت را در بازار اروپا به مردم چند می فروشند؟ حدود 70دلار. این مابه التفاوت کجا می رود؟
دولت های اروپایی روی ورود نفت، تعرفه بسته اند. یعنی از هر بشکه نفتی که ما به اروپا به قیمت 15 دلار صادر می کنیم، دولت های اروپایی 53/5 دلار به عنوان مالیات می گیرند. یعنی درآمد آنها 3/5 برابر درآمد ماست! چاه نفت مال ماست، خرج کشف برعهده ماست، خرج استخراج برعهده ماست، خرج انتقال تا اسکله برعهده ماست، ولی درآمد ما از یک بشکه نفت 15 دلار است، ولی دولت های اروپایی واردکننده نفت، 53/5 دلار درآمد دارند! نتیجه چه می شود؟ نتیجه این می شود که قیمت محصولی که ما از اروپا وارد می کنیم، گران است، چون صاحب کارخانه سوخت را به قیمت گران می خرد. پس قیمت جنس او هم مرتب بالا می رود. ولی اگر تعرفه نبود و به مصرف کننده، نفتِ ارزان می رسید، جنس او هم ارزان بود و ما می توانستیم محصولات آنها را ارزان تر بخریم. درواقع دولت های اروپایی نفت را به مصرف کننده به قیمت واقعی می فروشند. منتهی به جای آنکه قیمت نفت به صاحب نفت داده شود، حدود یک پنجم قیمت نفت را به صاحب نفت می دهند و حدود چهار پنجم آن را خودشان دریافت می کنند. از طرف دیگر، اگر اینها در بازار نفت مداخله نکنند، وقتی نفتِ ارزان به مصرف کننده برسد، به طور طبیعی مصرف نفت بالا می رود. وقتی مصرف بالا برود، تقاضا نیز بالا می رود. وقتی تقاضا بالا برود، طبیعتاً قیمت آن نیز بالا می رود.
پس اگر در قیمت نفت مداخله نمی کردند و آن را آزاد می گذاشتند، به طور طبیعی این نفت از 15 دلار به 16، به 17، به 20، به 30 دلار و نهایتاً به قیمت واقعی می رسید. ولی نمی گذارند. از سویی با مالیات جلوی تقاضا را می گیرند و از سوی دیگر با قیمت گران نفت،‌قیمت محصولات را بالا می برند.
پس امروز دولت جمهوری اسلامی ایران با معضلاتی در اقتصاد مواجه است که حل برخی از آنها در اختیار او نیست. الان تمام کشورهای صادرکننده نفت مشکل اقتصادی دارند. درآمد در کشورهای صادرکننده نفت در 14 سال اخیر به 22/5 درصد تنزل یافته است. آمار سال های 1980 و 1994 نشانگر آن است که در مدت 14 سال، قدرت خرید عربستان و کویت و سایر کشورهای صادرکننده نفت به 22/5 درصد تنزل پیدا کرده است. یعنی درآمد آنها 4/5 برابر کاهش یافته است. همه این کشورها مشکل دارند و بسیاری از طرح های خود را متوقف کرده اند. عربستان هم قرض های خود را استمهال کرده است. در سال قبل که ما قرض های خود را استمهال می کردیم، برای برخی از مردم تعجب آور بود که چطور ایرانِ ثروتمند دیون خود را استمهال کرده، ولی یک سال بعد دیدیم که عربستان هم برخی از دیون خود را استمهال کرد. عربستانی که هشت میلیون بشکه نفت در روز تولید می کند، جمعیت کم دارد، به اصطلاح مشکل سیاسی نیز ندارد و با ابرقدرت ها درگیر نیست، عربستانی که تسلیم محض در برابر امریکاست نیز دنبال استمهال رفته است. پس برخی از مشکلات، خارجی است، بین المللی است و حل آن در اختیار ما نیست. البته اگر دیگر کشورهای جهان سوم هم از نعمت استقلال بهره مند شوند، این مشکلات می تواند قابل حل باشد.
اقتصاد ما باید در یک مسیر سه مرحله ای1)سالم سازی 2)غنی سازی و 3)نوسازی حرکت کند. عبور از این سه مرحله برای ما ضروری است. ما الان در مرحله اول هستیم. باید تلاش کنیم تا ایران اسلامی را به یک کشور توسعه یافته، رشد یافته با تعالی اخلاقی و فرهنگی تبدیل کنیم. یعنی توسعه به مفهوم وسیع کلمه و در همه ابعاد. این کشور بتواند در همه ابعاد، چه فرهنگی و اخلاقی و چه در ابعاد اقتصادی و تکنولوژیکی، الگویی برای سایر کشورهای اسلامی و جهانِ در حال توسعه باشد.

پی نوشت ها :

1. سخنرانی به مناسبت اعزام مبلغین حوزه ی علمیه قم، در حضور مبلغین اعزامی و فضلای حوزه علمیه قم، مسجد اعظم قم، 4 خرداد 1374.
2. بحارالانوار، ج43، ص 261.

منبع :روحانی، حسن (1388)، اندیشه های سیاسی اسلام (جلد اول: مبانی نظری) تهران: کمیل، چاپ سوم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط