دامنه و عمق نفوذ یهود در آمریکا

بنابر نقل ج. ج گلدبرگ در کتاب نفوذ یهود در ایالات متحده، سابقه‌ی نفوذ یهودیان در آمریکا، به سال 1790/م باز می‌گردد. در این سال، یهودیان نخستین ارتباط رسمی خود را با رئیس جمهوری آمریکا، جرج واشنگتن، برقرار کردند.
شنبه، 23 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دامنه و عمق نفوذ یهود در آمریکا
دامنه و عمق نفوذ یهود در آمریکا

نویسنده: احمد کریمیان




 

بنابر نقل ج. ج گلدبرگ در کتاب نفوذ یهود در ایالات متحده، سابقه‌ی نفوذ یهودیان در آمریکا، به سال 1790/م باز می‌گردد. در این سال، یهودیان نخستین ارتباط رسمی خود را با رئیس جمهوری آمریکا، جرج واشنگتن، برقرار کردند.
پس از انتخاب جرج واشنگتن (در سال 1789/م) به ریاست جمهوری ایالات متحده، سران طایفه‌ی یهود که در آن روز شمارشان بسیار اندک و در سراسر آمریکا، تنها دارای پنج معبد کوچک بودند، با یکدیگر به بحث و گفت‌و‌گو پرداختند که آیا آن‌ها نیز هم چون سران مسیحیت، نسبت به ارسال پیام تبریک برای رئیس جمهور، اقدام کنند یا خیر. این مذاکرات، مدت یک سال به طول انجامید تا این که سرانجام تصمیم گرفته و سه نامه‌ی جداگانه برای جرج واشنگتن فرستادند که در یکی از آن‌ها چنین آمده بود:
حمد و سپاس خدای اسرائیل را که حامی (جرج) واشنگتن است و دولتی به پا می‌دارد که تعصب را در آن راه نیست و اذیّت و آزار، در آن جایی ندارد.
جرج واشنگتن نیز این نامه را پاسخ داد و ضمن آن اظهار داشت:
در دولت ایالات متحده، جایی برای اِعمال تعصّب و اذیّت و آزار نیست، و وظیفه‌اش در برابر کسانی که تحت حمایت آن به سر می‌برند، چیزی جزخدمت به شهروندان شایسته و تثبیت مستمر و پویای اساس این کشور نیست.(1)
این مکاتبه میان رهبران یهود و اولین رئیس‌جمهور آمریکا، سرآغاز روابط مستقیم یهودیان آمریکا و دولت ایالات متحده، و نخستین مراحل نفوذ این طایفه در ارکان سیاسی این کشور، به شمار می‌آید.
از سده‌ی هجدهم میلادی، روح حاکم بر اقتصاد ایالات متحده، «سرمایه‌داری» بود. الکساندر هامیلتون وزیرخزانه‌داری دولت جرج واشنگتن، مدافع آشکار حاکمیّت صاحبان ثروت و سرمایه بود. او می‌گفت: «تنها کسانی که پول دارند و در خانواده‌ی آبرومندی متولد شده‌اند، قادر خواهند بود که حکومت خوبی به وجود بیاورند و آن را اداره کنند».
هامیلتون معتقد بود که «قدرت دولت باید به قدرت صاحبان پول متّکی باشد؛ زیرا این‌ها روشن‌بین‌ترین و مطمئن‌ترین حامیان یک حکومت واقعی هستند».(2)
جان جی، نخستین رئیس دیوان عالی ایالات متحده‌ی آمریکا نیز بر آن بود که «حکومت باید در دست کسانی باشد که سرمایه‌های کشور در دست آن‌هاست».
جیمز مدیسن، یکی از یاران توماس جفرسون(3) نیز آشکارا اعلام کرد که «مجلس سنا باید نماینده‌ی سرمایه‌داران و زمین‌داران بزرگ ... باشد».(4)
بدین ترتیب، ظهور نظام زرسالاری و گرایش بی‌چون‌ وچرای دولت مردان آمریکا نسبت به اصالت سرمایه و اقتصاد، شرایط و فضای مناسبی جهت برآمدن و قدرت یافتن سرمایه‌داران یهود، پدید آورد. ایشان که از آغاز ورود به سرزمین جدید، تارهای چسبنده‌ی ثروت و سرمایه‌ی خود را در تمام زوایای این بلاد، به ویژه در بندر نیویورک، بند کرده بودند، با برنامه‌های دقیق و حساب شده خود، مراکز قدرت و تصمیم‌گیری این کشور را در حیطه‌ی اقتدار و نفوذ و گاه انحصار خویش قرار دادند.
یهودیان با هدف سیطره بر مراجع تصمیم‌گیری ایالات متحده و به منظور گسترش حیطه‌ی نفوذ و اقتدار خویش، توانستند با استفاده از امکانات و توانمندی‌های خود و بهره‌گیری از پیوندهای دینی و قومی خویش، در سطح وسیع، اقدام به تأسیس سازمان‌ها و تشکّل‌های متنوّع و متعدّد یهودی کرده و هر کدام، دست‌کم به عضویت یکی از آن‌ها در‌آیند.
لی اوبرین، نویسنده‌ی آمریکایی می‌گوید:
در سالنامه‌ی یهودیان آمریکایی، بیش از دویست سازمان یهودی لیست گردیده که این موضوع، نشان می‌دهد یهودیان، سازمان یافته‌ترین گروه درمیان اقلیّت‌های آمریکایی می‌باشند. کنیسه‌ها، مراکز مخصوص جوانان، جوامع و آژانس‌های ارتباطی، مؤسسات جمع‌آوری کننده کمک های مالی، گروه‌های فرهنگی و آموزشی، مجامع و لژهای برادری، نمونه‌هایی از این مؤسسات هستند.(5)
وی از قول جامعه‌شناس معاصر هارولد ویزبرگ می‌افزاید:
یهودی بودن، یعنی عضویت داشتن در یک سازمان یهودی.(6)
در باب علل تشکیل و کثرت این سازمان‌ها در ایالات متحده، توضیح مختصری لازم می‌نماید:
در فاصله‌ سال‌های 1881/م- 1924/م، مهاجرت یهودیان کشورهای شرق اروپا و روسیه به آمریکا، به شدت افزایش یافت. به گونه‌‌ای که تا آن زمان حدود دو میلیون یهودی روسی که بیش‌ترشان افراد تهی‌دست و تیره‌بخت بودند، وارد ایالات متحده شده بودند. این امر موجب شد که کنگره‌ی آمریکا با تصویب قانونی، ورود مهاجران یهودی روسی را به ایالات متحده ممنوع سازد. این قانون به طور موقّت جلوِ مهاجرت‌های بی‌رویّه‌ی یهودیان را گرفت؛ اما چندی نگذشت که هنری مورگنتاو، وزیر اقتصاد و دارایی دولت فرانکلین روز ولت، رئیس جمهور را متقاعد ساخت که دروازه‌های ایالات متحده را به روی یهودیانی که در جریان جنگ‌ جهانی دوم از اروپا می‌گریختند، بگشاید. به دنبال این گشایش و حرکت مجدّد، و با سیل خروشان مهاجران یهودی به آمریکا، تعداد یهودیان این کشور به چهار میلیون نفر رسید!.
تنوّع ملیّت این یهودیان و اختلاف کشورها و فرهنگ‌های‌شان، موجب تأسیس صدها سازمان و تشکّل یهودی در سراسر آمریکا گردید که هر کدام از جهتی برای حفظ مصالح و منافع هم‌کیشان خود، در داخل و خارج آمریکا تلاش می‌کردند.
از سوی دیگر قانون مصوّب سال 1924/م کنگره‌ی آمریکا، باعث شد که بسیاری از یهودیان به سبب نگرانی از وضعیّت اقامت خویش، بنا به عادت مألوف، دست به تغییر و تحریف‌ نام‌های خود زدند.
در این میان، یهودیان مهاجر از آلمان، نقش مهمی در تأسیس این سازما‌ن‌ها بر عهده داشتند که از جمله‌ی آن‌ها سه سازمان بزرگ، به نام «مثلث بزرگ» بود که شامل «بنای برث» و «کمیته‌ی یهودی آمریکایی» و «کنگره‌ی یهودی آمریکایی» می‌باشد. این سازمان‌ها در کنار سازمان آیپاک (Aipac) که بعدها در نیمه‌ی سده‌ی بیستم تأسیس گردید، هم‌ اینک از قدرتمندترین سازمان‌های یهودی آمریکا به شمار می‌آیند.
سازمان بنای برث (B'nai B'irth) که در سال 1843/م در نیویورک تأسیس شد، از با سابقه‌ترین و پرهوادارترین تشکیلات یهودی در ایالات متحده به شمار می‌آید.
«علاوه بر چهل هزار نفر دختران و زنانی که در شاخه‌های معاونت آن اشتغال داشتند، تعداد اعضای آن به 85 هزار نفر در 520 شعبه پراکنده در سراسر آمریکا و کانادا رسید؛ اما امروز، با وجود دردست نبودن آمار دقیق، تعداد اعضای آن دست کم به سی صد هزار نفر می‌رسد.(7)
این سازمان در سال 1940/م دارای شعبه‌هایی در چهل کشور جهان شد.
بنای برث، نماینده‌ی تعدادی از سازمان‌های یهودی، به ویژه انجمن مبارزه با مخالفان یهود در دانشگاه‌های آمریکا به شمار می‌آید.
در سال 1895/م با تشکیل مجلس نمایندگان یهودیان آمریکا، بلافاصله بنای برث، این مجلس را در مجموعه‌ی تشکیلات خود قرار داد. در سال 1922/م نیز کنگره‌ی یهود آمریکا تأسیس یافت و سخن‌گوی رسمی سازمان صهیونیسم شد؛ اما در سال 1938/م این کنگره و برخی تشکیلات دیگر، در بنای برث ادغام شد.
ژاکوب مارکوس که بنا به دعوت حزب اقلیت انگلیس، مسئول تهیه پژوهشی درباره‌ی بنای برث گردید، می‌گوید: بنای برث مبلغ یک صد میلیون دلار در ایالات متحده هزینه کرده و تنها در این کشور، 25 هزار انجمن و سازمان و کنیسه برای مبارزه با گرایش‌های ضدّ یهودی وجود دارد.
ساختمان انجمن بنای برث، مانند کندوی زنبوران، دارای انبوهی از کارکنان است. در این ساختمان، چاپ خانه‌های متعدّد و بخش‌های مستقلی در امور فنی و حقوقی و اداره‌ی نگارش مقالات و دایره‌ی ترسیم کاریکاتور و بخش انتشارات و نیز کتاب خانه‌ای عظیم وجود داشته و دارای دوایر ویژه‌ای برای تهیه‌ی برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی است.
کلیه‌ی مطالب و مقالات و برنامه‌های این سازمان با هزینه‌های سنگین تهیه می‌شود و برای انتشار در مطبوعات و مراکز پخش رادیویی، ارسال می‌گردد. هم چنین تشکیلات مستقلی برای مقابله و پاسخ‌گویی به کتاب‌ها و نشریه‌هایی که بر ضد صهیونیسم نگارش می‌یابد، پیش‌بینی شده است که با مبتذل‌ترین شیوه‌ها و با استفاده از نفوذی که در بخش اقتصاد و مطبوعات و دستگاه‌های دولتی آمریکا دارد، مخالفان صهیونیسم را سرکوب می‌کند.
از تشکیلات گسترده‌ی بنای برث، با تعبیر گشتاپوی یهودی یاد می‌شود. وظیفه‌ی اصلی و رسمی آن، نهادن تهمت (یهود ستیزی)(8) بر تمام کسانی است که لازم می‌داند».(9)
رویکرد یهودیان ایالات متحده به تشکیل سازمان‌ها و جمعیت‌های یهودی در سده‌ی نوزدهم، موجب شد که در سال 1850/م، برای نخستین بار در یک اقدام جمعی، نفوذ و قدرت خویش را به نمایش گذارده و اعتراض و مخالفت خود را بر ضد دولت آمریکا ابراز کنند.
این اعتراض، علیه معاهده‌ای بود که در آن زمان میان آمریکا و سوئیس منعقد شد و به موجب آن «هر یک از دو دولت، حمایت از شهروندان طرف مقابل را در کشور خود تضمین می‌کرد»؛ ولی به دلیل نفرتی که آن روزها مردم اروپا از یهودیان داشتند، در متن توافق نامه، یهودیان استثنا شده بودند. همین امر باعث شد تا یهودیان آمریکا، متن توافق نامه را به شدّت مورد اعتراض و انتقاد خود قرار دهند. این اعتراضات چهار سال ادامه یافت تا بالاخره موفق به لغو این استثنا شدند.
از آن پس، اعتراضات سازمان یافته یهودیان در مخالفت با هر آن چه با منافع و مصالح ایشان، در داخل و یا خارج ایالات متحده، تعارض داشت، شکل گرفت.(10)
امروزه نیویورک مرکز مؤسّسات و سازمان‌های یهودی است.(11) شعبه‌های این سازمان در سراسر آمریکا پراکنده است. دفاتر این سازمان‌ها محل حضور شخصیت‌ها و رؤسای دولت‌هایی است که از سازمان ملل متحد دیدار می‌کنند و یا در سر راه خویش به واشنگتن از نیویورک عبور می‌کنند.
به یقین یکی از مهم‌ترین عوامل اقتدار و نفوذ اقلیت سه درصدی یهودیان آمریکا بر غول ایالات متحده، وجود تشکیلات منسجم و گسترده‌ی ایشان و پیوندهای سازمان یافته و برنامه‌های دقیق و پیچیده و در عین حال بلند مدت این طایفه می‌باشد. یهودیان از طریق این سیستم منظم تشکیلاتی توانسته‌اند به شیوه‌ی اسفنج گونه، تمام امکانات جاری آمریکا را در جهت منافع و مصالح قومی خویش، جذب کرده و با سیطره بر کلیه‌ی رسانه‌های گروهی، نفوذ در افکار عمومی، رخنه در کاخ سفید و کنگره، ایجاد جوّ فشار بر نمایندگان و دولت مردان، تصدّی مشاغل کلیدی، تسلّط بر مراکز تصمیم‌گیری، و با در دست گرفتن سکان اقتصاد، سیاست و فرهنگ عمومی جامعه‌ی آمریکا، امکانات گسترده و عظیم این کشور پهناور را در راه تأمین خواسته‌ها و اهداف پوشیده و بی‌پایان خویش، به کار گیرند.
شاید نیم‌نگاهی به آمار و ارقام و اطلاعات مستند، بهتر بتواند این باور را در اذهان بنشاند.
«هم اینک 20% از میلیونرهای آمریکایی و 140 نفر از چهارصد ثروتمند برجسته‌ی این کشور، یهودی می‌باشند (به نسبت 35%)».
«نسبت کارمندان یهودی در وزارت‌خانه‌های آمریکا، بدین شرح است:
وزارت امور خارجه 70%، وزارت کشور 30%، وزارت دارایی 69%، اقتصاد 22%، دفاع 20%، آژانس انرژی اتمی 80% … آنان هم چنین دارای نفوذی فوق‌العاده در سازمان هوانوردی و فضای (ناسا) هستند».
«آمارهای دهه‌ی هفتاد قرن بیستم حاکی است که 9 /20 % از اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های ایالات متحده، از یهودیان می‌باشند».
«هم اینک یهودیان بخش عمده‌ای از جامعه‌ی تحصیل کرده آمریکا را تشکیل می‌دهند، به گونه‌ای که 17% پزشکان و داروسازان، 33% وکلای دادگستری، 30% استادان و مدرّسان دانشگاه‌ها و 60 % متخصّصان سازمان هوانوردی و فضایی (ناسا) از میان یهودیانند».(12)
«اطلاعات جمع‌آوری شده توسّط کمیسیون کارنگی در سال 1969/م حاکی است که 15% دانشجویان علوم اجتماعی دانشگاه‌های آمریکا را یهودیان تشکیل می‌دهند، و درصد دانشجویان یهودی در رشته‌های دیگر به این شرح است:
دانشکده‌های حقوق 25%.
دانشکده‌های خدمات اجتماعی 16%.
دانشکده‌های پزشکی 22%.
ضمناً بر اساس همین آمار، اکثر دانشجویان یهودی، در دانشگاه‌های معتبر شمال شرقی آمریکا متمرکز شده‌اند، و علاوه بر این، سطح علمی دانشجویان یهودی، به مراتب بالاتر از سطح متوسط سایر دانشجویان می‌باشد».(13)
«روزنامه انگلیسی ایندپندنت، در ماه مه 1996/م گزارشی از کتاب یهود در صحنه‌ی جدید آمریکا، تألیف سیمور مارتین لبست و ایرل راب ارائه کرده و از زبان این دو نویسنده اعلام کرده است که 26% از خبرنگاران، نویسندگان و مدیران اجرایی در رسانه‌های گروهی آمریکا و 40% از بزرگ‌ترین وکلای حقوقی واشنگتن و نیویورک، یهودی‌اند. هم‌چنین 50% از برجسته‌ترین پزشکان و 13% از ارباب تجارت و معاملات بازرگانی از یهودیان می‌باشند».(14)
اما آن چه گفته شد همه واقعیت نیست. روی دیگر سکه نیز قابل توجه است.
گرچه بخش مهمی از موفقیت یهودیان آمریکا، معلول تلاش و فعالیت، استفاده از فرصت‌ها، بهره‌گیری از امکانات، برنامه‌ریزی، وحدت و انسجام قومی، تعصّبات نژادی و ویژگی‌های اقتصادی آنان است، اما بدون تردید، در کنار این عوامل، علل دیگری نیز دخیل است که در بسیاری از ارزیابی‌ها و قضاوت‌های عمومی نمی‌گنجد.
شاید شنیدن بخشی از این ماجرا از زبان ژاک تنی، سناتور آمریکایی، که خود به طور مستقیم در کانون سیاست‌های ایالات متحده، شاهد اقدامات و فتنه‌های این قوم بوده است، خالی از فایده نباشد.
«صهیونیست‌ها»(15) در ایالات متحده، با به کار بستن سخیف‌ترین شیوه‌ها، هم چون ترور، ایجاد فضای رعب و وحشت، تهمت زدن و بدنام کردن، تحریم اقتصادی و شانتاژ (جوّ فشار) می‌کوشند تا به اهداف خویش دست یابند. در این راه از هزاران سازمان و تشکیلات و امکانات وابسته به خود مانند مطبوعات، رادیو، سینما … بهره می‌گیرند، تا جایی که دولت مردان بلند پایه‌ی آمریکا، همواره از اقتدار و اقدامات بی‌رحمانه صهیونیست‌ها در تشویش و هراس به سر می‌برند. آن‌ها بیم آن دارند که این طایفه، آبرو و حیثیتشان را بر باد دهند و یا دست کم، تهمت (نابخشودنی) دشمنی با یهود، بر آن‌ها نهند».(16)
«با آن که سازمان‌های یهودی و صهیونیستی، قانوناً حق مجازات کسی را ندارند، اما در واقع، سازمان‌های مزبور، امکاناتی در اختیار دارند که بدان وسیله می‌توانند اهرم فشار خود را بر هر کس بخواهند وارد سازند. به همین دلیل دولت مردان آمریکا، چشم بسته مطیع اوامر آنانند؛ زیرا در غیر این صورت، از سوی این سازمان‌ها متّهم به ضدّیت با یهود شده و سخت‌ترین کیفرها را متحمل خواهند شد».(17)
«آمریکاییان هرگز آن چه را که بر سر کتاب جنگ قاره تألیف مدیسون گرانب آمد و حمله‌های سختی که انجمن یهودیان آمریکا در سال 1933/م نسبت به آن به عمل آورد تا منجر به جمع‌آوری آن از کتاب‌خانه‌ها گردید، فراموش نخواهند کرد».(18)
باری، در فوریه‌ی 1945/م، تعداد پنج هزار کشیش پروتستان مذهب آمریکایی، طوماری را امضا کرده و به دولت و کنگره و مجلس سنا تقدیم کردند و طی آن، گشوده شدن کامل دروازه‌های فلسطین را به روی مهاجران یهود، خواستار شدند. آژانس‌های خبری و رادیوها و مطبوعات نیز تبلیغات وسیعی را برای تأسیس دولت یهودی در فلسطین، به راه انداختند.
البته گفتنی است که به رغم وجود احساسات و حمایت‌های گسترده، از سوی انجمن‌ها و سازمان‌ها، از دهه‌ی بیست تا پایان جنگ جهانی دوم، نسبت به جنبش صهیونیسم، دولت آمریکا موضع‌گیری روشنی از خود نشان نمی‌داد. این امر، نه به دلیل عدم ایمان رهبران آن دوره‌ی ایالات متحده، نسبت به جنبش صهیونیسم، بلکه از آن جهت بود که با سلطه‌ی دولت قیمومیت انگلیس بر فلسطین، و ارائه‌ی همه‌گونه کمک و تسهیلات به این جنبش، آمریکا، ضرورت و نیازی به دخالت مستقیم خویش در مسائل فلسطین، احساس نمی‌کرد.
اما کم‌کم اهرم فشار یهودیان آمریکا بر دولت ایالات متحده چندان نیرومند و تأثیرگذار شد که در سال 1978/م این دولت را وادار به تأسیس یک شورای آمریکایی به منظور احیای خاطره‌ی هالوکاست (سرکوبی و ایذای یهودیان) نمود. در همین سال شبکه‌ی تلویزیونی N. B. C آمریکا برنامه‌ای درباره‌ی هالوکاست پخش کرد که توجه 120 میلیون نفر بیننده را به خود جلب کرد. این در نوع خود، بالاترین میانگین استقبال از یک برنامه‌ی تلویزیونی، در طول تاریخ تلویزیون است.
در 22 آوریل 1993/م نیز دولت آمریکا اقدام به برپایی موزه‌ای برای یهودیان در خصوص هالوکاست کرد که 168 میلیون دلار هزینه در بر داشت. بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت آمریکا به همراه همسرش و جمعی از رجال بلند پایه‌ی دولتی، آن را افتتاح و به مدت 5 /2 ساعت از قسمت‌های مختلف آن بازدید کرد. (19)
نفوذ رژیم صهیونیستی بر سیاست‌های کلان ایالات متحده چنان نیرومند و اجتناب‌ناپذیر است که حتی پول فندلی که به مدت 22 سال عضو کنگره‌ی آمریکا بوده است، در کتاب چه کسی جرئت سخن دارد؟ (ص 92) تصریح می‌کند:
تأثیر و نفوذ نخست‌وزیر اسرائیل بر سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه، بسیار بیش‌تر از نفوذ او در کشور خودش است.(20)
اریک جردان نیز که بیش از پنجاه سال از چهره‌های اطلاعاتی ایالات متحده و نیز مستشار ویژه‌ی رئیس‌جمهور اسبق آمریکا، رونالد ریگان بوده است، می‌گوید:
نیروی هولناک گروه فشار یهود در ایالات متحده، شبکه‌ای است که به طور دایم با ارزش‌ترین اطلاعات طبقه‌بندی شده و سرّی سیاسی آمریکا را در اختیار اسرائیل قرار می‌دهد. همان‌گونه که این شبکه، اسرائیل را دارای نفوذی نیرومند در تصمیمات قوّه‌ی مجریه و کنگره قرار داده است. (21)
بدین ترتیب، یهودیان با بسط دامنه‌ی نفوذ خویش، قلّاب سلطه‌ی خود را در پنهانی‌ترین زوایای سیاسی این کشور بند کرده و حسّاس‌ترین و تأثیر‌گذارترین بخش‌های اجرایی دولت آمریکا را در اختیار دارند. بی‌جهت نیست که نامزدهای ریاست‌جمهوری آمریکا همواره در تلاشند تا نظر کوچک‌ترین مجموعه‌ی یهودیان این کشور را به خود جلب کنند. از این رو، مبالغه‌آمیز نخواهد بود اگر گفته شود که آمریکا دایه‌ی اسرائیل است و نخست‌وزیر اسرائیل، مهم‌ترین کسی است که می‌تواند در موفقیّت نامزد ریاست جمهوری آمریکا مؤثر باشد. در حقیقت رئیس‌جمهور آمریکا، کسی جز آن که بهتر از دیگران نوشته‌های مستشار یهودی خود را می‌خواند، و بدان پایبندی نشان می دهد، نیست.
دیوک می‌نویسد:
نفوذ یهودیان آمریکا در دولت و رسانه‌های جمعی این کشور، چندان فزونی یافته است که خود را کاملاً آسیب‌ناپذیر می دانند.
در زمان انتخاب مجدّد کلینتون به ریاست جمهوری، مجلّه‌ی جویش ویک در شماره‌‌ی مورّخ 24 ژانویه‌ی 1997/م، طی مقاله‌ای درباره‌ی «گردهم آیی یهودیان در مرکز اقلیّت یهودی واشنگتن»، نوشت:
رهبران یهود، در سال‌های گذشته جرئت نمی‌یافتند که به مناسبت کسب موفقیت‌های سیاسی خود، جشنی برپا سازند... و همواره این دغدغه‌ وجود داشت که با مطرح شدن موفقیت یهودیان، پدیده‌ی «یهود ستیزی» تحریک و تقویت گردد ... اما اکنون، یهودیان با وجود ضربه‌های فشرده‌ای که وارد می‌سازند، کاملاً احساس امنیت می‌کنند... ما اینک از زاویه‌ی عزلت سیاسی خود خارج شده‌ایم... و چنان نسبت به موفقیت‌های خویش احساس امنیّت و آرامش می‌کنیم که می‌توانیم آشکارا به افتخار آن جشن بگیریم.(22)
دیوک در صفحاتی بعد می‌افزاید:
این سلطه‌ی همه جانبه و گسترده‌ی یهود بر مجاری امور ایالات متحده، موجب شده است که هر یک از یهودیان، در موقعیّت اجرایی حسّاس و برجسته‌ای که قرار می گیرند، با استفاده از مقام و جایگاه خویش، و با توسل به زور و تهدید، سران کشورهای جهان را ناچار به حمایت از اسرائیل کنند. این حمایت‌ها در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، و نیز جانبداری از رژیم صهیونیستی در سازمان ملل متحد، صورت می‌گیرد. گاه نیز با کمک مالی از محلّ نقدینه‌ی هنگفت به دست آمده از مالیات شهروندان آمریکایی، می‌کوشند تا دشمنان اسرائیل، هم چون مصر و اردن را از مواضع خصمانه خود نسبت به اسرائیل، دور سازند.(23)
اما سلطه‌ی یهودیان در عرصه‌ی اقتصاد آمریکا بسی آشکارتر از آن است که مستلزم بحث و گفت‌و‌گوی زیاد باشد. امروزه بزرگ‌ترین شرکت‌های تجاری، کارتل‌ها، مؤسسات و سازمان‌های کلان اقتصادی و بانک‌های آمریکا در تملّک و انحصار این قوم است.
آنان که از قرون جدید، نخستین مؤسسات و دارندگان بانک‌های اروپا به شمار می‌آمدند، هم اینک مالک بزرگ‌ترین بانک‌های ایالات متحده‌اند؛ یعنی «چهار بانک از پنج بانک بزرگ آمریکا متعلق به یهودیان است و تنها بانک بزرگی که متعلق به ایشان نیست، از آنِ راکفلر است که نزدیک‌ترین مشاور او یک صهیونیست می باشد».(24)
مضافاً این که بازار کارت‌های اعتباری (25) عمدتاً از آن یهودیان است. از جمله کمپانی امریکن اکسپرس در سراسر جهان، فعالیتی گسترده دارد و از میلیاردها دلار معامله‌ای که هر ماه از طریق این کارت‌ها صورت می‌گیرد، درصدی به عنوان کمیسیون، متعلّق به صهیونیست‌هاست.
بورس اوراق بهادار(26) نیز در آمریکا در دست یهودیان بوده و ایشان از سهام‌داران اصلی شرکت‌های بزرگ در آمریکا هستند.
این جماعت به عنوان کارگزار(27) نقش مهمی در بازار بورس سهام ایفا کرده و با جوسازی و جعل و نشر خبرهای واهی و ایجاد نوسان در قیمت سهام، سودهای هنگفتی را به جیب می‌زنند.(28)
سلطه‌ی انحصاری یهودیان بر مراکز اقتصادی و تجاری آمریکا، یک پدیده‌ی تازه نیست. بل آنان از آغاز ورود به قاره‌ی جدید، طی تلاشی گسترده و منسجم، سعی کردند اهرم اقتصاد آمریکا را هر چه زودتر در یَدِ انحصار خویش قرار دهند.
حدود هشتاد سال پیش، هنری فورد آمریکایی، در کتاب یهودی جهانی، پرده از روی این واقعیت برداشته و آشکارا اعلام کرد:
بیش‌تر تولیدات صنعتی و مشاغل پر درآمد، در قبضه‌ی انحصار یهود است. آنان به تنهایی و یا با مشارکت یهودیان خارج از ایالات متحده، تولید، تجارت و نیز سرمایه‌گذاری در امورذیل را در انحصار خویش گرفته‌اند:
سینما، تولید شکر، صنایع دخانیات، بیش از 60 % از صنایع تولید کفش، بیش‌ترین بخش تولید و فروش آلات موسیقی و اجرای نوازندگی، داد و ستد طلا و نقره و جواهرات، تجارت حبوبات و غلات، پنبه، انواع روغن، صنایع آهن و فولاد، انتشار و توزیع مجله‌ها و روزنامه‌ها، بنگاه‌های خبرگزاری، تولید و عرضه‌ی مشروبات الکلی، ارائه خدمات بانکی، به ویژه اعطای وام در سطوح مختلف.(29)
از دیگر حوزه‌های مهم و گسترده‌ی فعالیت‌ یهودیان آمریکا، تأثیر بر افکار عمومی و کنترل و هدایت آن در جهت مصالح صهیونیسم است. آنان به شیوه‌های مختلف و با بهره‌گیری از امکانات وسیعی که در اختیار دارند، می‌کوشند قضاوت عمومی جامعه را به سود خویش منحرف سازند.(30)
در سال 1983/م، یهودیان آمریکا اقدام به برگزاری کنفرانسی با عنوان «نجات یافتگان از کشتار جمعی» (هالوکاست) = Holocauste کرده و هزاران نفر از کسانی که گفته می‌شد در طول جنگ جهانی دوم، از اردوگاه‌های مرگ نازی گریخته و جان سالم به در برده بودند، در آن شرکت کردند.
در حالی که تجهیزات سمعی و بصری، برنامه‌های کنفرانس را ضبط و پخش می‌کرد، ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا با حالی متأثر در جایگاه قرار گرفت و به سخنرانی پرداخت و دوربین‌های تلویزیون نیز چهره‌ی گریان نانسی ریگان، همسر رئیس جمهور را مرتب زیرنظر داشتند!
آن چه بیش از هر چیز، تأثیر و نفوذ یهودیان را بر افکار عمومی جامعه‌ی آمریکا عمق و وسعت می‌بخشد، سلطه‌ی این طایفه بر رسانه‌های ارتباط جمعی، هم چون رادیو، تلویزیون، سینما، تآتر، پایگاه‌های اینترنتی، آژانس‌های خبرگزاری و به ویژه مطبوعات است.
هم اینک مهم‌ترین و پر تیراژترین مطبوعات ایالات متحده از آنِ یهود و تحت سیطره‌ی صهیونیست‌ها است.
روزنامه‌ی نیویورک تایمز(31) از جمله‌ی این روزنامه‌هاست که از سال 1896/م در سیطره‌ی صهیونیست‌ها قرار دارد.
دیگری روزنامه‌ی واشنگتن پست(32) است که در سال 1933/م یوگن مایر یهودی آن را خرید و در خدمت اهداف صهیونیسم قرار داد.
هم‌چنین صهیونیست‌ها بر روزنامه‌های دیلی نیوز(33)، نیویورک پست(34)، استارلدجر(35) و سان تایم(36) سلطه‌ی کامل دارند.
هفته‌نامه‌ی نیوز ویک(37) که در سال 1933/م تأسیس شد، از سال 1937/م کاملاً در اختیار صهیونیست‌ها قرار گرفت. شمارگان این مجله در سال 1981/م به سه میلیون نسخه رسید.
مجله‌ی هفتگی تایم(38) نیز که در سال 1981/م، شمارگان آن به 5/ 4 میلیون نسخه در هفته رسید، تحت سیطره‌ی کامل یهودیان قرار دارد.
مجله‌ی مشهور ریدرز دایجست(39) نیز که در سال 1920/م تأسیس شد و اینک به شانزده زبان و در تیراژ صد میلیون نسخه در سراسر جهان منتشر می‌شود، وابسته به یهودیان آمریکا و با اهداف کاملاً صهیونیستی است.(40)
ناگفته پیداست که تشریح دامنه‌ی نفوذ صهیونیسم بر مطبوعات آمریکا، نیازمند تدوین رساله‌ای مستقل بوده و از حوصله‌ی این مقال خارج است. آن چه بدان اشارت رفت، تنها از باب نمونه و مشتی از خروار است.
یهودیان از سده‌ی نوزدهم به این نکته‌ی اساسی توجه یافتند که جز از راه سلطه بر مطبوعات، نمی‌توانند مشکل منفور بودن خود را در افکار عمومی جهانیان از بین ببرند.
«در سال 1869/م، حاخام یهودی (راشورون) در سخنرانی خود که در شهر پراگ در اهتمام یهود به تبلیغات ایراد کرد، چنین گفت: اگر طلا نخستین ابزار ما در سیطره و حکومت بر جهان است، بی‌تردید مطبوعات و روزنامه‌نگاری، دومین ابزار کار ما خواهد بود». (41)
پیش از به پایان بردن این بحث، اظهارنظر یکی از خاخام‌های بزرگ، کلیف لاند پارک در واشنگتن، درباره‌ی سیطره و نفوذ یهودیان در سراسر مجاری قدرت آمریکا، خالی از فایده نیست. وی طی سخنانی که در مباحث روز شنبه خود ایراد می‌کرد، گفت:
ما برای نخستین بار در تاریخ احساس می‌کنیم که در پراکندگی و غربت زندگی نمی‌کنیم؛ زیرا ایالات متحده کشوری نیست که «گوییم = Goyim = غیر یهود» بر آن حکومت کند. در این کشور، یهودیان در همه‌ی سطوح و به طور کامل در تصمیم‌سازی‌ها مشارکت دارند. از این رو، چه بسا اینک تجدیدنظر در تعبیرهای شرعی و دینی یهود، درباره‌ی «گوییم» امری لازم و ضروری باشد.(42)
اما در عین حال جالب و گفتنی است، با آن که هم اینک بازوان اختاپوس یهود، حساس‌ترین مراکز برنامه‌ریزی و اجرایی ایالات متحده را در احاطه‌ی خود قرار داده است، سازمان‌های یهودی و سران صهیونیسم در آمریکا، همواره در سخنرانی‌ها، مقالات و تبلیغات خود می‌کوشند تا یهودیان را در همه‌ی عرصه‌های این کشور، مظلوم و تحت فشار و اجحاف نشان دهند.
این جوسازی‌ها و مظلوم نمایی‌ها که عادت مألوف و دیرینه‌ی این قوم است، به چند منظور انجام می‌گیرد، از جمله:
- تقویت انسجام و وحدت میان گروه‌های مختلف یهودی و انذار و هشدار به آنان از هضم شدن در جامعه‌ی آمریکا.
- ایجاد فشار روحی بر یهودیان، برای احساس تشویش و نگرانی در جامعه‌ی آمریکا.
- تحریک احساسات و عواطف عمومی جامعه‌ی آمریکا به منظور گرفتن امتیازات بیش‌تر.

پی نوشت ها :

1- احمد منصور، النفوذ الیهودی فی الادارة الامریکیه، ص 14.
2- شهریار زرشناس، نیمه‌ی پنهان آمریکا، ص 38.
3- سومین رئیس جمهور آمریکا که دو دوره، طی سال‌های (1801- 1809/م) در این مقام قرار گرفت. وی نویسنده‌ی اعلامیه‌ی استقلال آمریکا (1776/م) و مؤسس حزب جمهوری‌خواه (1792/م) به شمار می‌آید.
4- شهریار زرشناس، نیمه‌ی پنهان آمریکا، ص 37. حتّی کسانی نظیر اسقف لارنس آشکارا از صاحبان سرمایه دفاع کرده و مدّعی شدند که «دیانت و ثروت به هم درآمیخته است». آنان از انجیل ثروت سخن گفتند و مفاهیم اخلاقی و دینی را در خدمت اغراض و منافع سودجویانه سرمایه‌سالاران درآوردند (همان، ص 62).
5- لی‌اوبرین، سازمان‌های یهودیان آمریکا، ترجمه‌ی ع. ناصری، ص 16.
6- همان، ص 17.
7- پژوهشگر روسی، یوری ایوانف، تعداد اعضای این سازمان را پانصد هزار نفر اعلام داشته و شمار اعضای برخی دیگر سازمان‌های صهیونیستی آمریکا را چنین ذکر می‌کند: کنگره‌ی یهودیان آمریکا، سی صد هزار عضو. سازمان صهیونیست‌های آمریکا، یک صد هزار عضو. هاداسه (Hadassah) یعنی سازمان زنان صهیونیست آمریکا با سی صد هزار عضو (ر.ک: یوری ایوانف، صهیونیسم، ترجمه‌ی ابراهیم یونسی، ص 180-181).
8- صهیونیست‌ها انگ «یهود ستیزی» را تنها به مخالفان خود نمی‌زنند، بلکه این اتهام را به همه آنانی که به نوعی از اعراب و فلسطینیان دفاع می‌کنند، نیز وارد می‌سازند. حتی در دهه‌ی هفتاد قرن بیستم گام را فراتر نهادند و این اتهام را به کسانی که در هواداری از صهیونیسم کوتاهی ورزیده و اهتمام و عنایتی نسبت به مسائل و مشکلات یهود نشان نداده و در دوستی و ارادت به ایشان تعلل می‌ورزیدند، نیز وارد ساختند. طرفه آن که امروزه، این اصطلاح بر کسانی اطلاق نمی‌شود که از یهودیان نفرت دارند و یا بدیشان عنایتی نمی‌ورزند، بلکه بر کسی حمل می‌شود که یهودیان از او متنفّرند!
9- چاک تنی، الاخبوط الصهیونی و خیوط المؤامرة لابتلاع الفلسطین، تعلیق هشام عواض، ص 81-82.
10- گفتنی است بر اساس بررسی‌های به عمل آمده، حدود 30% از انجمن‌های سری جهان، یهودی‌اند، و در ایالات متحده، با آن که یهودیان از 3% جمعیت کشور تجاوز نمی‌کنند؛ ولی 20 تا 50% از طرفداران و مبلّغان ادیان و مسلک‌های ساختگی، مانند شیطان‌پرستی، هاری کریشنا، فراماسونری، بهائیت، مسیحیان عبری و … یهودی‌اند (ر.ک: پاورقی ص 45 از کتاب الیهودی العالمی، به قلم هشام عواض).
11- این که یهودیان اهمّ فعالیت‌های سیاسی و اقتصادی خود را در نیویورک متمرکز ساخته‌اند، به این دلیل است که این شهر در ایالات متحده و بلکه همه‌ی جهان، یک شهر عادی به شمار نمی‌آید. سازمان ملل متحد و شورای امنیت، بورس اوراق بهادار (Wall Street = وال استریت)، مرکز تجارت خارجی ایالات متحده، بزرگ‌ترین بانک‌های بین‌المللی و عظیم‌ترین فعالیت‌های اقتصادی جهان در این شهر قرار دارد.
12- ر.ک: توضیحات هشام عواض بر کتاب الیهودی العالمی، ص 42، 60، 90، 208.
در این مورد، تنها نگاهی به انتصاب قضات دستگاه قضایی آمریکا، می‌تواند عمق نفوذ یهودیان را در تار و پود نظام حکومتی ایالات متحده، آشکار سازد.
دیوک می‌نویسد: در منطقه‌ی ما که در شرق ایالات لویزیانا واقع است و تنها تعداد اندکی یهودی در آن به سر می‌برند، یک سوم قضات فدرال آن منطقه را یهودیان تشکیل می‌دهند (دیوید دیوک، الصحوة، النفوذ الیهودی فی الولایات المتحدة الامریکیه، تعریب ابراهیم یحیی الشهابی، ص 213).
13- لی اوبرین، سازمان‌های یهودیان آمریکا، ترجمه‌ی ع. ناصری، ص 110.
14- احمد منصور، النفوذ الیهودی فی الادارة الامریکیه، ص 8.
15- صرف نظر از شمار بسیار اندک یهودیانی که در آمریکا با سیاست‌های صهیونیستی مخالفت می‌ورزند، اصولاً در ایالات متحده، یهودی بودن با صهیونیست، مترادف تلقّی می‌شود. گرچه به طور کلی میان این دو مفهوم، نسبت عموم و خصوص من وجه برقرار است.
16- چاک تنی، الاخطبوط الصهیونی و خیوط المؤامرة لابتلاع الفلسطین، تعلیق هشام عواض، 78-79.
17- همان، ص 90.
18- همان، ص 92.
گفتنی است خانم گریس هالسل (Grace Halsel) نویسنده‌ی مطبوعاتی آمریکا، مشکلات خود را برای چاپ و انتشار کتاب سفری به قدس به وسیله‌ی مؤسسه‌ی انتشاراتی مک میلان تشریح کرده و پرده از روی اعمال نفوذ لابی صهیونیستی آمریکا برداشته است.
او می‌گوید: پس از آن که متن قرارداد چاپ کتاب را با مدیر مؤسسه، آقای بیل گریفن امضا کرد، در موعد چاپ کتاب به مؤسسه‌ی مک میلان رفت؛ اما متوجّه شد گریفن از سِمَتِ خود برکنار شده و نسخه‌ی خطیِ کتابش نیز جهت اعلام نظر به سفارت اسرائیل در آمریکا ارسال شده است. (ر.ک: همان، توضیحات ذیل ص 90).
19- همان، توضیحات ذیل ص 93.
20- همان، ص 255.
21- زیرنویس هشام عواض بر کتاب الیهودی العالمی، ص 157.
22- دیوید دیوک، الصحوة النفوذ الیهودی فی الولایات المتحده الامریکیه، تعریبِ ابراهیم یحیی الشهابی، ص 217.
23- همان، ص 220- 221.
24- سید هاشم میرلوحی، آمریکا بدون نقاب، ص 129.
25- Credit Card
26- Stock Market
27- Broker
28- همان، ص 129- 130.
گفتنی است در ایالات متحده، بازار بسیاری از اجناس نیز در قبضه‌ی انحصار این طایفه‌ است. از جمله در سال 1998/م با وجود اعتراض بسیاری از صاحبان فروشگاه‌های اسباب‌بازی، مبنی بر این که چرا عروسک‌ باربی (Barbie Doll) برای فروش در اختیار آنان قرار نمی‌‌گیرد. فروشگاه زنجیره‌ای «تویز آر آس» (Toys R Us) که در انحصار یهودیان صهیونیست است، ضمن ردّ اعتراض مزبور، تأکید نمود که این عروسک‌ها باید از طریق این فروشگاه‌ها عرضه شود (همان، ص 130- 131).
29- هنری فورد، الیهودی العالمی، ترجمه‌ی علی الجوهری، ص 37-39.
30- یهودیان در بهره‌گیری از مؤثرترین و پیچیده‌ترین شیوه‌های تبلیغ و درج پیام‌ها و شعارهای خویش در لابه‌لای آن، استعدادی ویژه دارند.
در موسم حج سال 1424/هـ .ق (بهمن 82)، یک زن فلسطینی که مدت سی سال در وزارت کشور اردن، شاغل بود، و به لحاظ اقتضای شغلی، با نام‌های شرکت‌های تجاری صهیونیستی در سراسر جهان آشنایی داشت، می‌گفت: شرکت نوشابه‌سازی پپسی (Pepsi) مستقیماً زیر نظر صهیونیست‌ها فعالیت می‌کند و نام آن برگرفته از حروف نخست کلمات جمله زیر است:
(هر پول خُردی را جهت حفاظت از اسرائیل بپرداز. = Pay Every Penny To Save Israel).
31- The New York Times.
32- The Washington Post.
33- Daily News.
34- The New York Post.
35- Starledger.
36- Sun Time.
37- News Week.
38- Time.
39- Reader's Digest.
40- برای دیدن توضیحات بیش‌تر، در منابع فارسی، از جمله ر.ک:
زیاد ابو غنیمه، یهود در فرهنگ، تبلیغات و رسانه‌های غرب، ترجمه‌ی عبدالفتاح احمدی، ص 45- 57؛ فؤاد بن عبدالرحمان الرفاعی، نفوذ صهیونیسم بر رسانه‌ای خبری، ترجمه‌ی حسین سروقامت، ص 25-31؛ علی جدید بناب، عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، ص 84 به بعد.
41- فؤاد بن عبدالرحمن الرفاعی، نفوذ صهیونیسم بر رسانه‌های خبری، ص 8.
42- احمد منصور، النفوذ الیهودی فی الادارة الامریکیه، ص 162-163.

منبع :کریمیان، احمد، (1384)، یهود و صهیونیسم: تحلیل عناصر قومی، تاریخی و دینی یک فاجعه، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّة قم)، چاپ دوم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط