گفت‌وگو با خانم دکتر روح‌افزا (2)

مصائب زن بودن در غرب

جنبش‌های حقوق زنان در غرب، برای احقاق حقوق پایمال‌شده‌ی زن غربی به وجود آمده و این در حالی است که چون زنان مسلمان از چنین حقوقی برخوردارند، این جنبش‌ها صرفاً جنبه‌ی رسانه‏ای و فشار تبلیغاتی دارد. از این رو،
سه‌شنبه، 2 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مصائب زن بودن در غرب
مصائب زن بودن در غرب






 
گفت‌وگو با خانم دکتر روح‌افزا (2)
جنبش‌های حقوق زنان در غرب، برای احقاق حقوق پایمال‌شده‌ی زن غربی به وجود آمده و این در حالی است که چون زنان مسلمان از چنین حقوقی برخوردارند، این جنبش‌ها صرفاً جنبه‌ی رسانه‏ای و فشار تبلیغاتی دارد. از این رو، وضعیت حقوق بشر در ایران به سوژه‌ای جذاب برای رسانه‌های غربی مبدل شده است. این در حالی است که زنان غربی در وضعیت اسف‌باری به سر می‌برند. غرب امروز با آزادی‌های بی‌قیدوبندی که به لحاظ جنسی برای زن قائل می‌شود و با استفاده‌ی ابزاری از زن، بیش از پیش، حقوق واقعی آن‌ها را پایمال می‌کند.
متأسفانه صدای آزادی‌های پوچ غرب، که جز بی‌هویتی، چیزی برای زن به ارمغان نمی‌آورد، به گوش زنان جامعه‌ی ما نیز رسیده است. در عصر حاضر و در زیر شعارهای تساوی حقوق زن و مرد، یک زن می‌تواند هر گونه شغل و فعالیتی را داشته باشد؛ بچه‌های خودش را در مهدکودک‌ها رها کند و هر قدر دلش می‌خواهد پله‌های ترقی را طی کند، روابط آزاد پیش از ازدواج و پس از ازدواج برای وی امکان‌پذیر است، اما تنها یک استثنا وجود دارد: او نمی‌تواند یک زن باشد!
در قسمت اول این گفت‌وگو با عنوان «زن ایرانی هویت خود را از کجا جست‌وجو می‌کند؟» که با حضور خانم دکتر «فرشته روح‌افزا»، معاون طرح و برنامه‌ی شورای فرهنگی‌اجتماعی زنان، انجام شد، ایشان به برخی از مشکلات هویتی زنان جامعه‌ی ما اشاره کردند. به دلیل آشنایی نزدیک ایشان با مسائل و مشکلات زنان غربی، در قسمت دوم این گفت‌وگو، به بررسی وضعیت زنان در غرب پرداخته‌ایم. از نظر ایشان، زن غربی به ابزاری در دست نظام سرمایه‌داری تبدیل شده است؛ تا جایی که حتی قوانین حمایتی دولت هم دردی از وی دوا نمی‌کند. ایشان به ذکر نکات قابل تأملی پیرامون این مسئله پرداخته‌اند که در ادامه می‌خوانیم.

یکی از مسائلی که در کشورهای غربی وجود دارد این است که به اسم تساوی حقوق زن و مرد، زن را در بیرون از خانه تعریف می‌کنند و تا شبیه کردن زن به مرد، پیش می‌روند. این مسئله در کشور ما نیز رو به افزایش است که البته دلایل مختلفی دارد، از جمله ارزش جلوه دادن اشتغال، مشکلات مالی، عدم تأمین مالی زن توسط شوهر و احساس عدم امنیت اقتصادی و... این عوامل خود نشان‌دهنده‌ی این است که کوتاهی و قصور مردان هم در پیدایش این قضیه دخیل است. با همه‌ی این اوصاف، سؤالی که مطرح است این است که آیا مسئله‌ی اشتغال بیرون از منزل، به نفع زن است یا به ضرر او؟

چارت اقتصادی خانواده را خدمت مقام معظم رهبری ارائه دادم که در کشور انگلستان در یک برنامه‌ی پرسش و پاسخ زنده‌ی تلویزیونی در شبکه‌ی sky تنظیم کرده بودم. وقتی این چارت را ارائه کردم، زنان‌ با گریه ‌می‌گفتند یعنی شما مسئول نیستید که خرج خود را دربیاورید یا هزینه‌ی درس خواندن خود را بدهید؟ گفتم هرگز، پدر یا شوهر این وظایف را بر عهده دارند و در صورت فوت شوهر، باید این موضوع در دولت پیش‌بینی شده باشد. اصلاً در دین من پیش‌بینی نشده است که من دغدغه‌ی پول داشته باشم. می‌گفت چه کسی این‌‌ قانون‌ها را برای شما درآورده است؟ به او گفتم این نگاه اسلام به زنان است.
در حال حاضر، مهریه معضل ‌شده است، چون زن ارزش خود را در پول و به زور گرفتن آن می‌بینید. در حالی که ابزارهایی که خدا به زن داده بسیار قوی‌تر است که همان عشق‌ورزی است. مادری که این هویت را نمی‌شناسد، نمی‌تواند فرزند تربیت کند. مادری که دنبال نگاه دیگران است و ذهن او مشغول جلب نگاه دیگران است، نمی‌تواند عاشق بچه‌‌ی خود باشد.
کشورهای غربی دچار چنین معضلی هستند. بچه‌‌ها محبت کافی از مادر‌‌ها نمی‌بینند. مادر‌‌ها حوصله‌ی ارتباط با بچه‌‌‌ها را ندارند. بچه‌‌‌ها را به مهدکودک‌‌‌ها می‌سپارند، بچه‌‌ها رشد جسمانی پیدا می‌کنند، ولی ارضای روحانی، قلبی، عاطفی و روانی نمی‌شوند. چون مادر کنار آن‌ها نیست. بچه اشک می‌ریزد تا به مادر برسد. مادر وقتی از سر کار می‌آید خسته است و اصلاً ‌با بچه کاری ندارد، می‌گوید حرف نزن. آن‌‌ قدر خسته است که شب حوصله‌ی خودآرایی هم ندارد. خودآرایی و خنده‌های خود را در محیط کار انجام داده است. همه به این دلیل است که خانم‌‌‌ها باید شغل داشته باشند، خانم‌ها باید مبل داشته باشند. قدیم‌‌‌ این گونه نبود. در حال حاضر، اگر در خانه‌ای مبل یا تابلوفرش نباشد، اگر ماشین خانواده به مدل‌های بالاتر ارتقا پیدا نکند، اگر خانم ناخن خود را در آرایشگاه درست نکند، احساس بی‌هویتی می‌کند.

با بررسی حقوق زن در اسلام به این نتیجه می‌رسیم که اسلام تمام این تمهیدات را اندیشیده تا زنان درگیر مسائل مالی نباشند و تکلیفی نیز به این جهت بر دوش آن‌ها گذاشته نشده است. به نظر شما، چرا اسلام نخواسته تا زن دغدغه‌ی مالی داشته باشد؟

من فکر می‌کنم خدا می‌گوید مرد باید نفقه، مهریه، اجرت‌المثل و حق شیردهی دهد تا خیال زن از بابت مسائل مالی راحت باشد. کرایه‌ی خانه و برق و آب و تلفن هم به زن ربطی ندارد تا زن بتواند در آرامش به همسر و بچه‌ عشق‌ورزی کند. حال در کنار آن می‌تواند درس بخواند؛ «اطلبو العلم من المهد الی الحد»، ولی دنبال مدرک نباشد. البته باید در اجتماع کار کند و نجات‌بخش باشد. اگر توانایی دارد خود و چهار خانواده‌ی دیگر را هم نجات دهد، ولی نباید کاری کند که وقتی قدم می‌زند، برای شغل، او را انتخاب کنند.
چرا خانم‌های بی‌حجاب و آرایش‌کرده با حقوق بالا استخدام می‌شوند؟ کتاب‌هایی که الآن خانم‌ها می‌خوانند چیست؟ قبلاً این طور نبود که مردم با هم این‌ قدر ارتباط داشته باشند. ما روال طبیعی را از زندگی زن گرفته‌ایم که دستاوردهای آن هم غیرطبیعی و مثلاً خیانت به همسر است. به دنبال آن، شبکه‌ی فارسی‌وان طرفدار پیدا می‌کند. فارسی‌وان خریدار دارد، زیرا خلأیی احساس می‌شود که مردم راه‌حل را در آن پیدا می‌کنند.
نمی‌گویم خانم‌‌ها در خانه بنشینند و کار نکنند، ولی اینکه خانم‌‌ها هویت خود را در این کار‌‌ها پیدا کنند بد است. یک موقع است که زن دوست دارد برود موتورسواری، جایی را برای او در نظر می‌گیرند که موتورسواری کند، اما یک موقع است که می‌خواهد عرض اندام کند که این بد است.

در شرایط فعلی، به نظر می‌رسد زنان روزبه‌روز از جایگاه واقعی خود دورتر می‌شوند. دلیل این مسئله چیست؟

شما یک مشکل از مشکلات زنان را بگویید که به مسئله‌ی ارتباط زن با همسر و هویت او بازنگردد. در قدیم واقعاً مادران مادرتر بودند. الآن می‌گویند دست‌پخت مادربزرگ خیلی خوشمزه است، برای اینکه آنان با محبت و عشق‌ورزی و تمام وجود غذا می‌پختند. کسی که عاشق می‌شود از همه ‌چیز خود می‌گذرد. مادر عاشق است، چرا زنان ما الآن نمی‌توانند از همه چیز خود بگذرند؟ زیرا دیگر قدرت عشق‌ورزی ندارند.
ما قدرت عشق را از زن گرفته‌ایم و به جای آن عرض اندام در اجتماع را به او داده‌ایم. به نظر من، باید در جامعه به این مسئله پرداخته شود. عده‌ای از دختران ما قربانی شده‌اند؛ ولی باید برای کسانی که هنوز قربانی نشده‌اند کاری انجام دهیم. الگوی غربی را بشکنیم. چرا فکر می‌کنیم الگوی غربی برتر است، در صورتی که این الگو برای خود آن‌ها پاسخ‌گو نبوده است و آن‌ها هرگز هویتی را که اسلام به زن داده به زنان فرهیخته‌ یا زنان عادی خود‌ در اجتماع نمی‌دهند.
به نظر من، اگر بتوانیم همین مشکل خانم‌‌‌ها را حل کنیم، بسیاری از مشکلات زنان را حل کرده‌ایم، مثل ارتباط با همسر، جایگاه زن در خانه و اجتماع. اگر مشکلات زنان را حل کنیم، مشکلات جامعه را نیز حل کرده‌ایم. ما پنجاه درصد خودمان هستیم، پنجاه درصد شوهر و فرزند را می‌سازیم.

چگونه و با چه ابزاری می‌توان هویت اصلی زنان را به آن‌ها برگرداند و تأثیر تبلیغات غرب را به حداقل رساند؟

بی‌حجابی و دنبال نگاه مرد بودن، روان زن را به هم می‌ریزد و قدرت روحی زن را می‌شکند. این‌‌ها بحث‌های روان‌شناختی است که تا به حال روان‌شناسان ما به آن نپرداخته‌اند و فقط به دنبال این هستند که رابطه‌ی زن و مرد را چطور در خانه مستحکم کنند. در صورتی که اگر عشق باشد، اصلاً نیاز به استحکام ندارد.
اما راه رهایی از این مشکل این است که ما الگوهای دینی خود را تبیین کنیم و این به اندیشمندان جامعه مربوط می‌شود. ما خودمان هم نمی‌دانیم که چه در اختیار داریم. شبهات و ایرادهایی که دیگران مطرح می‌کنند، همه به دلیل برتری‌های اسلام است، اما ما از آن اطلاع نداریم. مثل اینکه جواهری در دست دارید و نمی‌دانید که جواهر است. به علت ندانستن، از ما‌ انتقاد می‌کنند؛ زیرا ما به مسائل اسلام نگاه علمی نکرده‌ایم.
یک بار داشتم زندگی حضرت زینب را برای کسی در خارج از کشور به عنوان قصه تعریف می‌کردم. گفتم در ایام عزای کسی مشکی می‌پوشم، پرسید او کیست؟ داستان زندگی حضرت زینب را تعریف کردم، گفت چه زمانی این اتفاق افتاده است؟ گفتم 1400 سال پیش، خیلی برای او جالب بود. بعد از مدتی به من گفت این خانم واقعی است یا ساخته‌ی ذهن تو است؟ گفتم نه، عین واقعیت و تاریخ اسلام است.
گفت چطور ممکن است یک زن این همه عقل‌گرا باشد. دین شما می‌گوید زنان دیوانه هستند و عقل ندارند. گفتم الگوی اولیه‌ی همه‌ی ما عقل است. این مطلب را یک فرد خارجی با یک داستان می‌فهمد، اما شبهه‌ی ما در اجتماع چیز دیگری است. بعد به او گفتم اگر بقیه‌ی زنان اسلام را بشناسی، نمی‌دانی چه حالتی به تو دست می‌دهد. ما این مسائل، مثلاً الگوی زینبی بودن، بعد از شهادت امام حسین را، اصلاً روشن و تبیین نکرده‌ایم.
برای همین است که شکل دسته‌ی عزاداری ما مورد هجمه قرار می‌گیرد و مثلاً سگ به دنبال آن می‌آید یا پسری با گردن‌بند طلا سینه می‌زند؛ زیرا دین به پوسته‌ی زندگی مردم راه پیدا کرده است، نه به عمق زندگی عموم و این حدیث حضرت علی (علیه السلام) است. برای همین هم می‌توانیم دروغ بگوییم، هم غیبت کنیم و هم نماز بخوانیم.
اگر نماز موجب می‌شود گناه نکنیم، چرا داریم گناه می‌کنیم؟ راه رهایی از این مشکل به نظر من دین‌مداری است. دین اسلام منافاتی با علم ندارد. اگر داشته باشد، دین نقص دارد. در واقع ما نتوانسته‌ایم این موضوع را تبیین کنیم. راه هویت‌ دادن به زنان دین‌داری آن‌هاست. شاید این موضوع را نتوانیم صریح بنویسیم، ولی باید آن را در اولویت کارهای خود قرار دهیم. دین‌داری یعنی روش زندگی صحیح و هویت حقیقی زندگی. اگر به فکر آخرت هم نیستیم، برای دنیای خود این گونه باشیم. به قول امام حسین، اگر دین ندارید، آزاده باشید.
من به فرزندان خودم هم می‌گویم، اگر می‌خواهید دنیای راحتی داشته باشید و در دنیا آسیب نبینید و هر کسی با روح شما بازی نکند، مراقب پوشش خود باشید و خوب از خود مراقبت کنید. من فکر می‌کنم در این زمینه، علمای ما تلاش چندانی نکرده‌اند‌ و به نصیحت کردن بسنده کرده‌اند. من وقتی در دانشگاه این موضوعات را تبیین می‌کنم، بی‌حجاب‌‌‌ها از من تشکر می‌کنند.
در یک خوابگاه، نزدیک دو هزار دانشجوی دختر جمع شده بودند و من درباره‌ی اینکه احساسات خود را کجا خرج کنید، با آن‌ها صحبت می‌کردم. آن‌ها به اندازه‌ی یک روز عاشورا گریه کردند. من اصلاً به آن‌ها نگفتم حجاب را رعایت کنید. گفتم وقتی آرایش می‌کنید، توقع دارید که دیده شوید. چه دیده شوید و چه نشوید، دارید خود را از بین می‌برید.
یک بار هم در خوابگاه دانشگاه پسران بودم. پسری به من گفت استاد شما مگر بخیلید؟ ما نگاه می‌کنیم، آن‌‌ها هم خودنمایی می‌کنند. به شما چه ربطی دارد؟ گفتم تو فقط نگاه می‌کنی و لذت می‌بری، در حالی که او اسم بچه‌اش را هم انتخاب می‌کند. دختر است و یک دنیا عاطفه. با خود می‌گوید او مرا می‌خواهد، با من ازدواج می‌کند، خواستگاری من می‌آید، حالا اگر مرا بخواهد، من باید چه کار کنم که مرا بیشتر بخواهد.
مرد‌‌ها هم این گونه لذت می‌برند؛ مثلاً زن خسته به خانه می‌رسد، باید آشپزی کند و خانه را تمیز کند.
وقتی مرد به خانه برسد، چهره‌ی زن از نظر خستگی دیدنی است. چهره‌ی این زن با کسی که خود را آرایش کرده و در محل کار، خود را به مردان عرضه کرده است، اصلاً قابل مقایسه نیست.
چرا در حال حاضر زنان و مردان ما نمی‌‌‌خواهند بچه‌دار شوند؟ مردها می‌گویند اگر بچه‌دار شویم، در چاله می‌افتیم، در حالی که فقط به دلیل تنوع‌طلبی بیرون از منزل است. با آقایی صحبت می‌کردم که می‌گفت من نمی‌‌‌توانم با همسرم از نظر روحی ارتباط برقرار کنم. او فقط زن زندگی من است. گفتم ولی اگر ارتباط عمومی برقرار کنید، زندگی شما بسیار شیرین می‌شود. یکی از دلایل او این بود که همسرم نمی‌‌‌تواند خیلی خوب به خود برسد و من نمی‌توانم هر روز برای او هزینه کنم تا به آرایشگاه برود. راه رهایی از این مشکلات این است که قیامت در صحنه‌ی زندگی ما حضور داشته باشد.
مسئله‌ی حجاب و عفاف زنان از مسائلی است که رسانه‌های داخلی بدون هیچ‌ گونه طرح مدونی، به آن پرداخته‌اند و بیشتر دچار سردرگمی شده‌اند که گاهی اوقات آثار منفی بر جای گذاشته است. لطفاً در مورد نقش رسانه و عملکرد فعلی آن توضیح بفرمایید.
شورای سیاست‌گذاری یکی از شبکه‌های رادیویی، آقایان روان‌شناسی را دعوت کرده بود. تمام درد این آقایان ارتباط بین زن و مرد بود. گفتم به نظر شما، ما فقط همین مشکل را در جامعه داریم؟ فکر نمی‌‌‌کنید دختر نوجوان یا کسی که امکان ازدواج ندارد، ممکن است این صحبت‌ها را گوش دهد؟ ارضای همسر باید چگونه باشد؟! مگر ما سی‌دی‌های آموزشی و اینترنت نداریم؟ چرا تا این حد سطح تحریکات اجتماعی را بالا برده‌ایم؟ چرا رسانه‌های ما این ‌قدر روی تحریکات اجتماعی کار می‌کنند؟ می‌گویند مردم می‌خواهند. مشخص است، همه غریزه داریم. مثلاً در اتوبان عکس بزرگی از یک خانم هنرپیشه را می‌بینید که خوابیده است. من یک زن هستم و وقتی با آن روبه‌رو می‌شوم، برای من سؤال‌برانگیز است و حتماً برای آقایان هم تحریک‌آمیز است.
علاوه بر اینکه برای بعضی افراد امکان ازدواج فراهم نیست، چالش‌های فرهنگی هم به وجود آورده‌ایم؛ باید خانه، شغل ثابت، ماشین، یخچال ساید‌بای‌ساید، مبل، صندلی، تلویزیون پلاسما و... داشته باشید تا ازدواج کنید. در غیر این صورت، زندگی شما به نتیجه نخواهد رسید. در تحقیقی که انجام داده‌ایم، مشخص شد کسانی که همه‌ی این‌ موارد را داشتند، باز هم زندگی‌شان به نتیجه نرسیده است. پس اگر همه ‌چیز داشته باشید یا هیچ ‌چیز نداشته باشید، باز هم زندگی نمی‌‌‌کنید. این‌چنین است که آمار ازدواج پایین و آمار گناه بالا می‌رود.
من فکر نمی‌‌‌کنم ما به جز این مشکل، مشکل دیگری در اجتماع داشته باشیم. رهبری هم در صحبت‌های خود چندین بار به این موضوع اشاره کرده‌اند.
مردم ما بینش دارند؛ فشارهای اقتصادی سخت را تحمل می‌کنند، در صحنه‌های سیاسی خیلی خوب حضور پیدا می‌کنند و بسیاری از مشکلات را در جامعه به خوبی می‌پذیرند؛ ولی ما توسط تلویزیون، روزنامه، عکسی که روی جلد مجلات زرد زده می‌شود و سایت‌های مختلف و وبلاگ‌ها، که کنار آن‌ها حتماً یک پیام جنسی وجود دارد، داریم غرایز مردم را مرتب تحریک می‌کنیم. اگر بخواهیم خانه امن باشد، باید دور آن یک دیوار آهنی بکشیم.
شما زمینه‌های عشق را نگاه کنید، وقتی تنفر باشد، اصلاً عشق نمی‌آید. چرا فرهاد در داستان‌های ما کوه می‌کند، مگر آن موقع در جامعه زن کم بوده است؟ دلیلش این است که در آن جامعه تنوع‌طلبی نبوده است. این در حالی است که ما در فیلم‌هایمان تنوع‌طلبی و ارتباط با نامحرم را ترویج و آموزش می‌دهیم. این سبک زندگی اسلامی و هویت اسلامی نیست.
مثلاً در تبلیغات تلویزیون می‌بینیم که خانمی بسیار آراسته دارد آشپزی می‌کند. می‌خواهیم نشان دهیم که خانم در هر شرایطی باید زیبایی کامل خود را حفظ کند. چرا در جامعه هنرپیشه‌هایی که زیباتر هستند بین دختران و پسران محبوب‌ترند؟ هنرپیشه‌‌‌ها مدل شده‌اند و این مدل، غربی است. هالیوود هم همین کار را می‌کند؛ فوتبالیست و هنرپیشه‌ را الگو و جوانان را به خود جذب می‌کند. الحمدالله جامعه‌‌ی ما منفی نیست و ما شب‌های قدر، ایام اعتکاف، ماه رجب، ماه رمضان، ارتباط با خدا و قرآن و ایام فاطمیه را داریم.
مشکل دیگر آموزش‌های بدی است که افراد به یکدیگر می‌دهند؛ گربه را دم حجله بکش! حساب مادرشوهرت را برس! روی او را زیاد نکن و...
دختری با ناراحتی به من زنگ زده بود و می‌گفت پسر به من می‌گوید اول بگو مهریه‌ی تو چقدر است. به او گفتم حق دارد، می‌خواهد بداند زندان می‌رود یا نه. مجلس ما، چه زن و چه مرد، قانون مهریه را نفهمیده‌اند. اگر می‌فهمیدند، آن را این گونه معضل نمی‌‌‌کردند. جوان ما هم نفهمیده‌ است. اندیشمندان و فیلسوفان مذهبی و غیرمذهبی حتی برای نجات مذهب یا نجات دنیای آحاد مردم هم کاری انجام نداده‌اند و فقط از غرب کپی‌پیست کرده‌ایم.

شما آسیب‌شناسی دقیقی از وضعیت زنان داشتید. به نظرتان مشکل اصلی چیست؟

ما از قرآن هم مقداری فاصله گرفته‌ایم و به خواندن و حفظ کردن آن بسنده کرده‌ایم. به نظر من، باید آیات قرآن در مورد خانواده و حجاب را دربیاوریم که این گونه نه ‌تنها زنان جامعه‌ی خود، بلکه تمام دنیا را نجات می‌دهیم.
یک بار سوار قطار بودم و به سمیناری می‌رفتم و یک کتاب الکترونیک دست من بود. یک خانم آمریکایی در قطار روبه‌روی من نشسته بود. به من گفت ظاهر و روش زندگی تو بسیار قدیمی است، در حالی که کتابی که دست توست مربوط به علم روز است. این تناقض را چگونه توضیح می‌دهی؟ گفتم من با این پوشش فقط متعلق به شوهر خود هستم. اینکه من متعلق به یک نفر هستم به من امنیت می‌دهد. مدتی ساکت ماند و بعد گفت چه کسی این‌ علم را به شما داده است؟ بعد فهمیدم او استاد علوم اجتماعی یکی از دانشگاه‌های آمریکاست و با هم دوست شدیم. نشسته بود و به من نگاه و فکر می‌کرد که این موضوع چقدر به زن امنیت می‌دهد که متعلق به یک نفر باشد. آیا خیال خانم‌های ما درباره‌ی شوهران خود راحت است؟ موبایل آقایان را چک نمی‌‌‌کنند؟ جیب‌ شوهران را نمی‌‌‌گردند؟ همه‌ی این کارها را انجام می‌دهند، زیرا دزد زیاد شده است و خیال آن‌ها راحت نیست.
بعد حدیث خطبه‌ی فدکیه را برای او خواندم. گفتم آن کسی که برای ما این حرف‌ها را زده، گفته است عفت باید در جامعه باشد تا دزدی کم شود. گفتم دزدی مال آن‌چنان به ما ضرر نمی‌‌‌رساند، ولی دزدی دل همسر من، مرا نابود خواهد کرد. من به دلیل غریب بودن حضرت زهرا گریه‌ام گرفته بود، زیرا حضرت زهرا را هرگز معرفی نکرده‌ایم و او هم پابه‌پای من گریه می‌کرد.
آیا این مسائل را بازگو کرده‌ایم؟ چه کسی خطبه‌ی فدکیه‌ی حضرت زهرا را خوانده است؟ همیشه مدح حضرت زهرا را کورکورانه گفته‌ایم. خدمت مقام معظم رهبری آخر صحبت خود گفتم کدام زنی را در تاریخ می‌توانیم پیدا کنیم که خود و بچه‌های او سه روز گرسنگی بکشند، اما به شوهر خود نگوید؟ کدام زنی الآن این گونه پا‌به‌پای شوهر است؟ شعرهایی که حضرت زهرای نه‌ساله، شب اول عروسی خود برای حضرت علی گفته عاشقانه‌ترین شعرهای دنیاست. چه کسی این‌ شعرها را خوانده است؟ عشق‌ورزی به همسر را در آن شعرها کاملاً حس می‌کنید. در بدترین شرایط که بچه‌ را سقط کرده، زخمی شده است و این زخم منجر به شهادت او می‌شود، باز هم به حضرت علی اظهار محبت می‌کند. اساس زندگی ما این است که به همه بگو که شوهر تو چه کرده است، او و مادرش ظالم هستند و تو مظلومی. این گونه زندگی ما واقعاً زهرایی است؟ راه‌حل این مشکلات تنها دین است.
لطفاً درباره‌ی چارت اقتصادی خانواده که خدمت رهبر معظم انقلاب ارائه کردید، بیشتر برای ما توضیح دهید.
در کشور انگلستان در شبکه‌ی sky بحث زن مطرح بود و با این سؤال روبه‌رو بودیم که چرا ارث زن نصف است. من چارت اقتصادی خانواده در اسلام را برای آن‌ها کشیدم و درآمدهای زن و مرد و خروجی‌هایی که آن‌ها نسبت به آن مکلف هستند، مشخص کردم. درآمدهای زن، مهریه، نفقه، پوشاک، بهداشت، مسکن، اجرت‌المثل، حق شیردهی، کادوهای او و ارث او (نصف مرد) است که به هیچ ‌کدام از این‌ها هم خروجی تعلق نمی‌‌‌گیرد، مگر پول کار زن اگر خرج نشود که فقط نسبت به اجتماع خمس دارد. درآمدهای مرد، کار و ارث (دو برابر زن) است. اما خروجی‌هایی که مرد باید خرج کند، نفقه، مهریه، خرج مادر و پدر، نماز قضای مادر و پدر، حق جهاد، خمس، زکات و اجرت‌المثل است.
می‌گویند خانه‌ی امام حسین (علیه السلام) زیبا بوده و وسایل گران‌بهایی داشته است. از ایشان درباره‌ی خانه می‌پرسند، می‌فرمایند من مهریه‌ی خانمم را دادم، او هم این وسایل را خریده است و ما هم داریم در این خانه زندگی می‌کنیم. اما مهریه‌ی ما منجر به آن قضیه می‌شود که مرد زندان برود و ماهی یک سکه به همسر خود بدهد.
اگر مرد پولی ندارد، صبر کنید. تنها جایی که می‌شود ربا داد و ربا گرفت خانواده است. چرا اسلام فقط در این مورد بین پدر و فرزند و زن و شوهر ربا را آزاد گذاشته است؟ حتی بین مادر و فرزند هم نیست. به دلیل اینکه اگر در حال حاضر پولی نداری، جزء طلب‌های او بنویس و بعداً به او برگردان. این راه‌حل این مشکل است. چرا باید به زندان برود؟ اگر او بخواهد خانه بخرد، مال همسر می‌شود، زیرا حق زن بوده است. ما این‌ مسائل را در جامعه تبیین نکرده‌ایم که مثلاً چه چیزهایی حق زن است.
در آن برنامه، آن‌ها به من گفتند چارت اقتصادیِ من به عنوان مدل اقتصاد خانواده، بسیار عالی است. دیگر خانم دغدغه‌ی مالی ندارد و می‌تواند راحت‌تر فرزند خود را تربیت کند و لازم نیست دیگر پول مهدکودک دهد. آمار نشان می‌دهد کودکانی که به مهدکودک می‌روند، وقتی بزرگ می‌شوند، بی‌جهت عصبانی هستند. بچه‌هایی که زیر سه سال بودند و به مهد رفته‌اند، در دوران بلوغ بسیار مرتکب جرم می‌شوند. ما خودمان این کارها را انجام می‌دهیم. به نظر من، حداقل باید این آمارها را ترجمه کنیم و به دست جوانان دهیم تا از عواقب کارهای خود مطلع شوند.

آیا این چارت تنها در مورد اقتصاد خانواده است یا بقیه‌ی موارد را هم شامل می‌شود؟

بله، در تمام شبهات زنان، مثل تعدد زوجات هم پاسخ‌گو بود. در هیچ کدام از این موارد نمی‌شد که به صورت اسلامی و دینی بحث شود و من اصلاً جرئت نمی‌‌‌کردم وارد مبانی دینی شوم، زیرا به من گفته بودند استدلال دینی تو را کسی قبول نمی‌‌‌کند. راست هم می‌گفتند، زیرا آن‌ها دین مرا نداشتند. بیشتر بحث ما، علمی، پژوهشی و پاسخ علمی بود. البته ما یک نمایشگاه نجوم داشتیم که درباره‌ی آیات قرآن بود که آن‌ها را بسیار تحت‌ تأثیر قرار داد. وقتی ما آیات قرآن را مطرح و تبیین می‌کنیم، متوجه می‌شویم که طرفداران بسیاری دارد.

مقام معظم رهبری در فرمایشات خود فرمودند گفتمان اسلام در حوزه‌ی زنان را باید به صورت طلبکارانه و تهاجمی مطرح کنید. لطفاً توضیح دهید که چطور و با چه ابزارهایی می‌توان این اقدام را عملی کرد و چرا مقام معظم رهبری فرمودند باید به صورت طلبکارانه مطرح کنید؟

زیرا واقعاً طلبکاریم. دختری را دیدم که از نُه صبح تا پنج بعدازظهر جلوی در ورودی مرکز خریدی در خارج از کشور مشغول رقصیدن بود. کمی از دور به او نگاه کردم و گفتم تو از این کاری که انجام می‌دهی خوشحال هستی؟ گفت چرا این سؤال را از من می‌پرسید؟ گفتم دلم برای تو می‌سوزد، تو از این کار لذت نمی‌بری و زجر می‌کشی. چرا این کار را انجام می‌دهی؟ گفت تو تنها کسی هستی که مرا درک می‌کنی.
چرا زن را به این هلاکت رسانده‌اند؟ برای اینکه یک موبایل فروخته شود؟ آدم از زن بودن خود متنفر می‌شود. روی قوطی غذای حیوانات، در دانشگاه‌ها، خیابان‌ها، پشت اتوبوس‌های کشور انگلستان، عکس‌های مستهجن می‌بینید. پورنوگرافی قبلاً در دنیا از لحاظ درآمدزایی مقام دوم و مواد مخدر مقام اول را داشت، ولی الآن مقام اول را دارد. دخترانی هستند که به علت سو‌ءتغذیه می‌میرند. یعنی غذا نمی‌‌‌خورد که لاغر بمانند.
چرا مادر فرزند خود را می‌کشد؟ آمار موجود نشان می‌دهد 29 درصد فرزندانی که در خانه کشته می‌شوند، در دنیا توسط مادران و 31 درصد آن‌ها توسط پدران کشته می‌شوند. «خانه قتلگاه فرزندان» عنوان کتابی در این زمینه است. این بی‌هویتی را چه کسی به جامعه‌ی آن‌ها داده است. مردی سر خیابان بین بچه‌ها شکلات پخش می‌کند به این امید که شاید بچه‌ی من میان آن‌‌ها باشد. یعنی تا این حد رابطه‌های نامشروع و حرام وجود دارد. آیا نباید این موارد را از جامعه‌ی بین‌الملل طلبکار باشیم؟
اتفاقاً چند ماه پیش وزارت امور خارجه‌ی ما خانم اشنایدر را از آلمان آورده بودند که ایشان بحث قتل فراش را مطرح کرد. خانم‌هایی که آنجا از این موضوع دفاع می‌کردند، می‌گفتند که نباید چنین چیزی را داشته باشیم. من گفتم ما چنین چیزی را داریم و به این نوع قتل هم افتخار می‌کنیم. زنی که زناکار باشد، شوهر او می‌تواند او را بکشد. خیلی تعجب کرد و دلیل آن را پرسید. گفتم زیرا آمار سازمان ملل نشان می‌دهد که بیست میلیون کودک، پدران خود را نمی‌شناسند.
در ایالت تگزاس، پسری هجده نفر را کشت و گفت من از این جامعه‌ای که مادرم به من پنج پدر معرفی می‌کند، انتقام می‌گیرم. برای اینکه این‌ گونه مسائل برای ما به وجود نیاید، پیشگیری می‌کنیم. ما تا به حال یک قتل فراش هم نداشته‌ایم. این حکمی متعالی است. آن خانم پرفسور آلمانی، که تمام کار او در بحث اسلامی این بود، سالن را به دلیل عصبانیت ترک کرد. بعد مسئولین خوش‌فکر امور خارجه از او عذرخواهی کردند و نگفتند این طرح و مدلی است که در دنیا می‌تواند کاربرد داشته باشد. ما از دنیا به دلیل کاری که در مورد زن و فرزند و مرد انجام می‌دهند، طلبکار هستیم. می‌توانید در یوتویوب خودکشی هماهنگ پنجاه پسر به صورت آنلاین را ببینید که دولت توانست تنها عده‌ای را نجات دهد. دلیل آن‌ها برای این کار این بود که مادرانشان، پدران متعدد را به آن‌ها معرفی کرده بودند.
آیا این بچه‌ها حق زندگی ندارند؟ بسیارند مادرانی که فرزندان خود را می‌کشند. مادر بچه یک‌ماهه‌ی خود را در ماکروویو می‌گذارد، برای اینکه می‌گوید هیچ مردی با وجود بچه‌ی مرد دیگر، حاضر نیست با من زندگی کند. آن‌ها حضانت را به مادران می‌دهند و این گونه اتفاقات برای بچه‌های آنان بسیار می‌افتد. من در بحث حضانت گفتم شما فمینیست نیستید شما منیست هستید. زیرا بارداری، شیردهی، بزرگ کردن بچه، خرج و همه‌ چیز او با مادر است، در حالی که پدر آزاد است. حداقل حضانت را به او دهید تا او هم پولی دهد و نظارتی بر تربیت بچه داشته باشد. این چه آزادی برای زن است که اسم آن را هم فمینیسم می‌گذارید. این مرد که می‌خواهد آزاد زندگی کند، در حالی که توانایی حضانت فرزند خود را دارد، خیلی فرق می‌کند با آن پدر معتادی که نباید حضانت بچه را داشته باشد.
یک مرد مسلمان آمریکایی می‌گوید تنها راه‌حل آخر برای حل مشکلات دنیا، اسلام است. به نظر من، ما خیلی از غرب در بحث خانواده و زن، مرد و کودک طلبکار هستیم. چرا فرزندان را تربیت می‌کنیم؟ چرا باید این گونه بلاها در خانواده بر سر فرزندان ‌بیاید؟ چرا یک نفر معتاد به مشروبات الکلی می‌شود؟ چرا مادران، فرزندان خود را کتک می‌زنند؟ چرا زنان هر سه ثانیه در آمریکا کتک می‌خورند؟ این آمار مربوط به کشورهای عربستان و کشورهای اسلامی نیست.
اما برخی اعتقاد دارند زنان در غرب از حقوق کاملی برخوردارند و دولت در این مورد کاملاً از زنان حمایت می‌کند.
بله، درست است. خانم می‌تواند شکایت می‌کند. این قانون را دارند و اتفاقاً قوانین آن‌ها را خوب حمایت می‌کند. مرد را هم می‌گیرند، ولی این گونه هم نیست که مردها این کارها را انجام ندهند. یعنی قانون بازدارنده نیست.
مثلاً زنانی که کتک می‌خورند یا تهدید به مرگ می‌شوند، دولت اسم، کار و شهر آن‌ها را عوض می‌کند. زنان از این نظر بسیار خوب حمایت می‌شوند. ولی بالاخره مرد بعد از دو سال او را پیدا می‌کند و می‌کشد.
می‌گوید زنی را که به من خیانت کرده، می‌کشم و چون قصاص هم ندارند، راحت آزاد می‌شوند. من به آن‌ها گفتم ما قصاص داریم، مرد نمی‌‌‌تواند راحت زنی را بکشد. ما قتل فراش داریم که مرد نمی‌تواند زن را بیرون از منزل بکشد. من آمار آن را درآورده‌ام. در ایران قتل فراش منجر به مرگ نداشته‌ایم. در صورتی که آن‌ها از این قبیل موارد آن ‌قدر داشته‌اند که در هالیوود 160 فیلم در این رابطه ساخته‌اند.
خانمی همسایه‌ی ما بود. وقتی مرد به او پیشنهاد ازدواج داد، از خوشحالی جیغ کشید. من ترسیدم و رفتم او را نجات دهم. گفت بالاخره قبول کرد با من ازدواج کند. پانزده سال بود زندگی می‌کردند، اما مرد نمی‌‌‌پذیرفت با او ازدواج کند. مرد حق دارد نپذیرد، چون در جامعه همه ‌چیز متنوع و ارزان است. خانم سه بچه داشت. این بچه‌هایی که در عروسی‌های آنان می‌بینید که لباس عروسی می‌پوشند، بیشتر بچه‌های خود آن‌ها هستند. من ریشه‌ی این اتفاق را درآورده‌ام. می‌گویند بچه ناراحت می‌شود که مادر لباس عروس بپوشد و او نپوشد.
وقتی با خانم‌های پرفسور و اندیشمند آن‌ها صحبت می‌کردیم که شما چه زمانی دچار این مصیبت شدید، آن‌ها که قبول داشتند این مصیبت است، ‌گفتند از زمانی که اصل بکارت را زیر سؤال بردیم.
اینکه ما باید طلبکارانه وارد شویم، بسیار مهم است. به چه حقی زنان را کتک می‌زنند. درست است که حمایت دولت عالی است و مرد را دستگیر می‌کنند، ولی نمی‌‌‌توانند چیزی بگویند و مجبور می‌شوند او را آزاد ‌کنند و مرد هم کار خود را انجام می‌دهد.

یک شب ساعت دوازده شب، یک دختر با صورت زخمی زنگ خانه‌ی ما را زد و گفت مرا به خانه‌ی عمه‌ام برسانید. گفت دوست‌پسرم مرا زده و از خانه بیرون انداخته است. گفتم برو به پلیس شکایت کن. گفت اگر به پلیس شکایت کنم، او با من قطع ارتباط می‌کند، من او را با بدبختی پیدا کرده‌ام. به دست آوردن مردان سخت شده و این خیلی دردناک است. حال یک زن می‌تواند مطمئن باشد که تا پنجاه‌سالگی شوهرش کنارش باشد یا او را دوست داشته باشد؟!

در آخر باید بگویم اگر بتوانیم مشکل هویتی خانم‌‌‌ها را حل کنیم، بسیاری از مشکلات زنان را حل کرده‌ایم؛ مثل ارتباط با همسر، جایگاه زن در خانه و اجتماع. اگر مشکلات زنان را حل کنیم، مشکلات جامعه را نیز حل کرده‌ایم. ما پنجاه درصد خودمان هستیم، پنجاه درصد شوهر و فرزند را می‌سازیم.
. منبع: سایت برهان

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط