مترجم: کریم سنجابی
لیست با روش تحقیقش، یکی از پیشگامان روش تاریخی است. پس از اسمیت، لیست اولین کسی است که مجدداً و با ترتیب منظمتر، تاریخ و مقایسات تاریخی را به عنوان ابزار و آلت استدلال به کار میبرد. اگرچه مدعی بنیانگذاری نیست ولی با استفادههای درخشانی که از تاریخ میکند، او را میتوان در کنار و بلکه در فوق اشخاصی قرار داد که در همان زمان مکتبی اقتصادی به نام «مکتب تاریخی» به وجود آورده و با شیوهی افراطی میکوشیدند که تاریخ را ابزار اصلی و اساسی دانش اقتصاد معرفی کنند.
لیست بدون زحمت زیاد نشان داد که در گذشته همواره توسعهی صنایع با سیاست حمایت همراه بوده است، ولی این استدلال عاری از عیب و نقص نیست؛ زیرا اساس مطلب عبارت از این بود که آیا وقت آن نرسیده است که روش قدیم متروک گردیده و به جای آن رویهی جدید معمول شود؟ طبیعی است تاریخ نمیتوانست به این سؤال پاسخ بدهد.
ولی علاوه بر این، لیست جهات نظر تازه و مثمری وارد سیاست اقتصادی کرد. وی برخلاف نویسندگان قرن 18 انسان را به طور کلی در مقابل جامعهی نوعی قرار نداد. بلکه با توجه صحیحتری به واقعیت امور، فرد انسانی را مانند عضوی از یک ملت در نظر گرفت و بدین ترتیب بینش با ارزشی وارد ساحت علم کرد که شاید هنوز هم نتیجهگیری کامل از آن نشده است. او با تشخیصی درست نشان داد که ملتها تنها اجتماعات سیاسی و اخلاقی نیستند که تاریخ آنها را به وجود آورده باشد، بلکه در عین حال اجتماعات اقتصادی هم هستند. هم چنان که بهم پیوستگی اخلاقی و عاطفی مردم، ملت را از لحاظ سیاسی نیرومند میسازد، به همان ترتیب همبستگی اقتصادی آن، موجی افزایش نیروی تولیدی هر یک از افراد و توانگری عمومی ملت میشود. بدانسان که حکومت عهدهدار حفظ وحدت سیاسی کشور است به همان کیفیت موظف است وحدت اقتصادی آن را پاسداری کند و برای اجرای این وظیفه منافع محلی را تابع منافع عمومی ملت قرار بدهد و آزادی مبادلات را در داخلهی کشور حفظ کند و شبکهی راههای آهن و راهها و ترعهها را بر طبق برنامهی مملکتی تنظیم نماید و بانک مرکزی ناشر پول تأسیس کند و قوانین اقتصادی و بازرگانی یکسان برای تمام کشور مقرر بدارد و غیره. این همان برنامهای است که لیست در روزنامهاش مطرح کرده بود.
لیست به اعلی درجه، قدرتی را که از یک سازمان اقتصادی متحد شده برای ملت حاصل میگردد احساس میکرد. احساسی که حتی امروزه اکثر کسانی که خود را پیرو مسلک اصالت فرد معرفی میکنند و در حقیقت جداییطلب محض هستند، فاقد آن میباشند. او سالیان دراز عمر خویش را وقف این خدمت کرد که برای کشور خود احداث خطوط راهآهن را توصیه و تبلیغ کند و نقشهی راههای اصلی آن را ترسیم نماید. در ذهن او سیاست حمایت فقط از وسایل ایجاد و توسعهی بهم پیوستگی اقتصادی ملت آلمان بود تا با تشکیل صنایع نیرومند ملی همهی منافع را متحد و متعاون سازد.
بدین ترتیب همان شخص، با همان شوق و نشاط به پیروی از الهام همان فکر و عقیده، تمام همت و کوشش خود را صرف خدمتی کرد که به ظاهر متناقض مینمود: یعنی حذف گمرکات داخلی از طرفی و برقراری عوارض حمایتگر گمرکی از طرف دیگر. به همین ترتیب ما امروزه به آسانی میتوانیم وضعی از اقتصاد ملی را در نظر بگیریم که در برنامهی آن مطلقاً عوارض حمایتی وجود نداشته باشد و با وصف این در کمال صحت و درستی منسوب و مربوط به افکار لیست باشد. (1)
از طرف دیگر لیست افق بینش نویسندگان کلاسیک را با قرار دادن مفهوم عمران متحرک و متحول ملتها به جای عمران در حال ایست و سکون (2) وسعت بخشد و بدین سبب در مباحث تجارت بینالمللی همان اندیشه و نگرانی را وارد ساخت که سیسموندی در سیاست اقتصادی داخلی وارد کرده بود: یعنی نگرانی دربارهی کیفیات ترقی و پیشرفت اقتصادی، منتهی به جای آنکه مانند سیسموندی طالب کندی سیر ترقی باشد خواهان تسریع آن است، و به همین جهت دولت را موظف میکند که با تقویت نیروهای مولد، منابع عمران و ترقی آیندهی کشور را تأمین کند. (3) وسیلهی پیشنهادی لیست یعنی حمایت از طریق عوارض گمرکی ممکن است روزی نامناسب جلو کند، ولی اصل فکر یعنی اعتقاد به تکلیف دولت در پاسداری منافع آیندهی ملت همچنان باقی و پابرجا خواهد ماند. ممکن است ما امروزه این نظریه را بدیهی و مبتذل بدانیم ولی در زمانی که لیست خود را مدافع آن قرار میداد بدیع و تازه بود.
حال اگر بخواهیم اهمیت واقعی کتاب لیست را معلوم نماییم، باید بگوییم که مؤلف آن به هدف مستقیم مورد نظرش نرسیده است. به عبارت دیگر لیست، نه توانست سیاست گمرکی آلمان را تغییر بدهد و نه بر ارکان نظریهی مجرد تجارت بینالمللی که بر اساس غیر قابل انکار تقسیم کار استوار است، خللی وارد سازد. با وجود این اگر کتابش ارزش بادوام خود را حفظ کرده، غیر از هنر ادبی که مزیت مسلم آن است، به این علت است که او برای نخستین بار، پس از اقتصادشناسان بزرگ قرن 18، با قرار دادن خود در نظرگاه ملی محض سعی کرده است که برای یک کشور معین یک هدف اقتصادی مثبت مشخص کند. او نخواسته است فرضیهای کلی راجع به تجارت خارجی ترتیب بدهد، بلکه مانند زمامداری مسئول کوشیده است نقشهای صریح راجع به آنچه در زمان معین برای کشورش مفید و مطلوب است عرضه نماید. به همین جهت برای اجرای عقاید خویش حدودی معین میدارد؛ زیرا هدف مورد نظر طبیعتاً با هر دولت و هر زمان تغییر میکند. با وصف این لیست، پیشقدم همهی کسانی است که در زمانهای دیگر و کشورهای دیگر میکوشند. تا هدفی برای آیندهی مملکت خود ترتیب بدهند و ملت را به سوی آن هدایت نمایند. این تکلیفی است که از عهدهی دانش خارج است ولی سیاست نمیتواند از آن شانه خالی کند.
و نیز نباید فراموش کنیم که با ترسیم برنامهی توسعهی اقتصادی برای آلمان که میبایست آن را به یک قدرت عظیم صنعتی و دریایی مبدل سازد، و برای تکمیل توسعهی خویش کشورهای همسایه مانند هلاند و دانمارک را به سرزمین خود ملحق کند، لیست در شمار یکی از پیشگامان استیلاجویی اقتصادی قرار گرفته است که امپراطوری ویلهلم دوم را به جنگ بینالملل اول کشاند و پس از آن با تبدیل به مسلک «فضای حیاتی» الهام بخش ناسیونال سوسیالیسم آلمان گردید. آقای هایک در تألیف اخیر خود (4) نقش پیشقدمی لیست را در این گیرودار روشن ساخته است. فردریک لیست به آن گروه پر جمعیت آزادیطلبان تعلق دارد که مدتها به نام «میلیون آزادیخواه» معروف بودند، و آزادیطلبی سیاسی آنها به آسانی و سادگی با تجاوزکارترین ملتپرستیهای سیاسی و اقتصادی همدست می شد.
پی نوشت ها :
1- قابل توجه است که بزرگترین مداح لیست، یعنی دوهرینگ (Eugen Dühring) فیلسوف و اقتصادشناس آلمان 1921-1832. شاگرد و پیرو فور باخ و طرفدار مسلک مادیت. انگلس او را در رسالهی ضد دوهرینگ (Anti-Duhring) مورد انتقاد قرار داد (مترجم). در کتاب خویش به نام «نقد تاریخی اقتصاد ملی و سوسیالیسم» (Kritische Geschichte der Nationalokonomie und des Socialsmus) (چاپ دوم، صفحات 362 و بعد از آن) در این عقیده اصرار میورزد که حمایتطلبی عنصر اصلی افکار و عقاید لیست نیست، بلکه صورتی موقت از اصل عالیتر و برتر است که همبستگی اقتصاد ملی است، و مفهوم اساسی افکار لیست همین است که پس از گذشت دوران حمایتطلبی باز باقی و برقرار میماند. دوهرینگ را باید یگانه وارث حقیقی افکار لیست و کری دانست. او آراء آنها را با هنرمندی شایان تحسین و رویهی علمی قابل توجه تشریح کرده است. و آنچه را در این دو نویسنده قابل تجلیل میداند حمایتطلبی آنها نیست بلکه کوشش آنها برای توضیح نیروهای مادی و معنوی ملل، خارج از پدیدههای ساده و عادی مبادلات است، نیروهایی که شالودهی واقعی عمران و آبادانی کشورها هستند. او کتاب جالب دیگری در سال 1873 تحت عنوان «درسی از اقتصاد ملی و اجتماعی» منتشر کرده است.
2- حالت تحرک و تحول برای ترجمهی ètat dynamique و حالت ایست و سکون برای ètat statique انتخاب شده است.
3- تنها سن سیمونیان قبل از او چنین تکلیفی برای دولت قائل شده بودند که محرک نیروهای مولد ثروت باشد. لیست با مهربانی از آنها سخن میراند، به خصوص از اشخاصی «مانند میشل شوالیه، که سعی کردهاند عقاید خود را به مکتب سابق مرتبط سازند و افکار خویش را در جریان اوضاع و احوال جدید قرار بدهند» (ص 484). ولی او با عشق و دلبستگیش به آزادی فردی و مقام مهمی که در جمع نیروهای مولد به آزادیهای اخلاقی و معنوی و سیاسی میدهد از آنها جدا میگردد.
4- کتاب راه بردگی (La route de servitude)، صفحهی 23 که به زبان انگلیسی در سال 1943 منتشر شده است- هایک (Hayek) اقتصاددان اطریشی است که در دانشگاه لندن به مقام استادی رسید.