نقد و بررسی اندیشه مسیحیت صهیونیستی

آن چه که من به عنوان یک سرسپرده به سیادت حضرت عیسی (ع) همیشه به دنبال آن بوده ام، حقیقت است. بنابراین سرسپردگی من نسبت به عیسی مسیح(ع) بر احساس من به عنوان یک فلسطینی، به عنوان کسی که مورد ستم قرار
دوشنبه، 15 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد و بررسی اندیشه مسیحیت صهیونیستی
 نقد و بررسی اندیشه مسیحیت صهیونیستی

نویسنده: پیشارا اواد
مترجم: فاطمه شفیعی سروستانی



 

مقدمه

آن چه که من به عنوان یک سرسپرده به سیادت حضرت عیسی (ع) همیشه به دنبال آن بوده ام، حقیقت است. بنابراین سرسپردگی من نسبت به عیسی مسیح(ع) بر احساس من به عنوان یک فلسطینی، به عنوان کسی که مورد ستم قرار گرفته، پناهنده شده و در میان مردمی که در رنجند زندگی می کند، اولویت دارد. موضوع مورد نظر ما «مسیحیت صهیونیستی» است.
به طور ساده، صهیونیسم به جنبشی ملی برای حضور یهودیان در فلسطین و حق حاکمیت یهود بر کل این سرزمین اطلاق می شود. جنبش صهیونیستی رسماً در سال 1897 سازماندهی شد و خواستار استقرار مجدد یهودیان در فلسطین بود. این حرکت در باطن خود دارای ماهیتی سکولار بود و رهبران آن، ایدئولوژیهای خارجی را از جمله سوسیالیزم (جامعه گرایی) و ناسیونالیسم (ملیت گرایی) وارد یهودیت کردند. با این وجود، عاقبت جنبش صهیونیستی طرفدارانی در میان سنتهای یهودی و احزاب، خصوصاً بعد از واقعه قتل عام یهودیان به دست هیتلر به دست آورد. این حمایت از جنبش صهیونیستی در میان بسیاری از مسیحیان، به خصوص پروتستانهای طرفدار وضع احکام دینی در هر عصر، نیز آشکار شد. مسیحیانی که فعالانه و جدی از ادعای یهودیان برای بازگشت به فلسطین حمایت می کنند، مسیحیان صهیونیست شناخته می شوند.

مسیحیت صهیونیستی در اسراییل

مسیحیان صهیونیست خود را مدافع یهودیان و به خصوص اسراییل می دانند. آنها از سیاستهای اسراییل، چه خوب و چه بد حمایت می کنند. این حمایت، ضدیت با افراد منتقد و دشمن اسراییل را هم شامل می شود. در نتیجه، اکثر آنها هیچ گونه احساس غم خوارانه ای نسبت به فلسطینیان ندارند و مخالف هرگونه راه حل صلح طلبانه ای هستند که ممکن است، به ملی شدن فلسطین منجر شود. از نظر آنها، خداوند این سرزمین را به یهودیان بخشیده است. فلسطینیان محلی، متجاوز شناخته شده و هیچ حقی در سرزمین موعود ندارند. مسیحیان صهیونیست برای توجیه موقعیت خود، به کتاب مقدس استناد می کنند. دکتر «استفان سایزر»، در رساله ی خود به نام مسیحیت صهیونیستی و اثر شدید آن بر عدالت، دسته بندی متعددی از رفتارهایی که توسط مسیحیان صهیونیستی به عنوان دوستان حقیقی اسراییل تعریف شده مشخص می کند:
1. تشویق و دلگرمی در گفت و گوهای یهودیان و مسیحیان؛
2. مقابله با افکار ضد یهودی؛
3. آموزش با نگرش به ریشه های یهودی دین مسیح(ع)؛
4. اقدامات بشر دوستانه در میان پناهندگان یهودی؛
5. مخالفت با مقامات یهودی میانه رو که تلاش می کنند، برای آرامش در سرزمین، مصالحه کنند؛
6. سوء استفاده از مسیحیت برای توجیه اعمال ضد حقوق بشر؛
7. طرح آخر الزمان کتاب مقدس به عنوان پیشگوییهایی که در معرض تبدیل شدن به واقعیت هستند.

خداشناسی مسیحیت صهیونیستی

الف) استقرار مجدد:

خداشناسی مسیحیان صهیونیست بر اساس عقیده به بازگشت مجدد به سرزمین موعود است و اینکه وعده ی این سرزمین به ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف داده شده و ابدی است. بنابراین آنها به دعا و تقویت یهودیان می پردازند تا به جایی که خدا به آنها عطا نموده بازگردند و آن را اشغال نمایند. از آن رو معتقدند:
• خداوندی که بنی اسراییل را متفرق نمود دوباره آن ها را جمع می کند (6-1: 40 کتاب دوم تورات) (10: 31 ارمیای نبی، 12- 11: 11 اشعیا)
• وظیفه کلیسا این است که راحتی و برکت اسراییل را تأمین کند. اگر کلیسا در انجام این وظیفه درماند؛ برکت خداوند را از دست می دهد.
و برکت دهم به آنانی که تو را مبارک خوانند و لعنت کنم به آنکه تو را ملعون خواند. » ( 3: 12 سفر پیدایش)
• به عقیده ی مسیحیان صهیونیست وظیفه کلیسا این است که به عملیات بازگردانی و استقرار مجدد یهودیان کمک نموده، از آنها حمایت، راحتی شان را تأمین کند و بقای مردم منتخب خداوند را متعهد شود.

ب) برگزیدگی:

به عقیده مسیحیان صهیونیست، یهودیان مردم برگزیده خداوند باقی می مانند و ارتباطی منحصر به فرد و ناگسستنی با او دارند. با نگاه به تعلیمات کتاب عهد جدید درباره ملت خداوند، خدا هیچ گاه مردم یهود را رد یا جایگزین نکرده است.
و لکن چنین نیست که کلام خدا ساقط شده باشد؛ زیرا همه کسانی که از اسراییل اند، اسراییلی نیستند و نه نسل ابراهیم تماماً فرزند ابراهیم هستند. (7- 6: 9 رومیان)

ج) دیدگاه مبتنی بر کتاب مکاشفات درباره ی آینده:

اساس خداشناسی مسیحیت صیهونیستی عقیده به بخش گرایی و وضع احکام دینی در هر دوره و عصر است.
بر اساس این عقیده، خداوند جهان را از آغاز تا پایان بر اساس جدولی تدبیر کرده که به هر دوره از آن یک بخش گفته می شود. اسراییل نقش مهمی را در آخرین دوره بازی می کند. زمانی که می خواهد دوباره به کشوری مستقل تبدیل شود، معبد را بازسازی کند و مقام کشیشی و طریقه و روش فداکارانه را بنیاد نماید. معتقدان به بخش گرایی، اسراییل و کلیسا را مجزا می دانند و بر این باورند که خداوند تا آغاز جنگ «آرمگدون» با هر دو به صورت جداگانه کار می کند.
سپس عیسی مسیح(ع) به عنوان پادشاه یهودیان باز می گردد و از تخت خود در معبد بازسازی شده در اورشلیم بر کل ملتها حکمرانی می کند. در آخرین جنگ، اسراییل نابود خواهد شد و صدها هزار یهودی خواهند مرد.
بخشی گرایان سالها به دنبال علایم و اجرای پیشگوییها بوده اند. اعلامیه کشور اسراییل در سال 1948 و جنگ 1967 هر دو به عنوان اجرای این پیشگوییها با نادیده گرفتن وضع اعراب فلسطینی و به خصوص مسیحیان عرب فلسطینی، ملاحظه شده اند. تمام حوادث جاری به عنوان تابلوهای راهنمای بازگشت دوباره عیسی مسیح(ع) را مجسم می کنند. حوادث - حتی حادثه یهودی سوزی هیتلر- همه به عنوان وسایل تدبیر شده خداوند برای داوری مورد توجه واقع شده اند. بنابراین هیتلر هم که معتقد به کتاب مقدس نبود با فرستادن مردم حفظ شده به سرزمین حفظ شده، به اجرای یک پیشگویی برجسته کمک کرد.
این کاملاً بدیهی است که، بدون اسراییل، برنامه های مبتنی بر پیشگویی مسیحیان صهیونیست، تمام تئوریهای جدایی طلبانه و اجزای آنها، همگی از بین خواهند رفت. به همین علت است که مسیحیان صهیونیست علاقه ی خاصی به کشور اسراییل دارند. برای آنها، این موضوع، جنگ بین دو قوم برای رسیدن به صلح نیست، بلکه به حقیقت پیوستن جدی پیشگوییها و بازگشت مسیح، با شکوه و افتخار و اجرای اراده ی کامل خداوند است. مسیحیان صهیونیست راغب نیستند به هیچ تفسیر دیگری از کتاب مقدس و هیچ تعلیم ساده ای از آن با توجه به عدالت و صلح، توجه کنند.

مسیحیان صهیونیست چگونه از اسراییل حمایت می کنند؟

به عقیده ی مسیحیان صهیونیست و جدایی طلبان، حمایت نکردن از اسراییل قرار گرفتن در صف مخالفان با اهداف خداست. حمایت از اسراییل از طریق اشکال مختلفی صورت می گیرد:
1. مالی؛
2. نظامی؛
3. تبلیغات؛
4. خدمت در نیروی نظامی اسراییل؛
5. تکفل بازگرداندن جمعیت مهاجر یهود؛
6. بشر دوستی؛
7. دعا برای اسراییل؛
8. اقدامات سیاسی؛
9. حمایتهای متفرقه.

این برای فلسطین چه معنایی دارد؟

چون مجال صحبت در باره تمام نکات بالا نیست، باید مثالی را ذکر کنم. در سال 1982 اسراییل به لبنان حمله کرد. یک سخنگوی مسیحی صهیونیست که با «اورشلیم پست» گفت وگو داشت توضیحات زیر را بیان کرد:
ما (مسیحیان صهیونیست) صهیونیستهای بهتری از شما اسراییلیها هستیم. شما خیلی سازش پذیر و بسیار راغب به مصالحه هستند.
او اسراییل را وادار کرد تا امنیت «حقوق خدادادی سرزمین» را با اعمال تجاوزگرانه بیشتر برای ساخت مسکنهای یهودی در کرانه ی غربی تأمین کند. همان گونه که می بینید، فلسطینیان فقط با کشور قدرتمند اسراییل روبرو نیستند، آنها دشمن پنهان دیگری در میان مسیحیان صهیونیست دارند. این مسیحیان که در مواقعی بسیار خوش خیال اند، خود را نه تنها در حال کمک به کشور صهیونیستها می دانند، بلکه خود را تسریع کننده ی روند بازگشت مسیح (ع) به شمار می آورند.
مسیحیان صهیونیست اساس خداشناسی خویش را بر خودبینی بنا نهاده اند پیام حقیقی کتاب مقدس چیست؟ آیا خدا نگران حقوق و رفاه اجتماعی جمعیت فلسطینی این سرزمین نیست؟ آیا مسیحیان صهیونیست با توجه به کتاب مقدس و با تفاسیر مورد نظر خود عدالت را اجرا می کنند؟

آیا فقط مسیحیان صهیونیست تفاسیر انجیلی دارند؟

بگذارید به کتاب مقدس به صورت همه جانبه بنگریم؛ هم کتاب عهد قدیم و هم عهد جدید. من فکر می کنم که مسیحیان صهیونیست در رد ارتباط بین دو کتاب و اینکه آیا کتاب عهد جدید، کتاب دیگر را باطل می کند در اشتباهند. ما باید به کتاب مقدس با دید مسیحی بنگریم. رساله ی عبرانیان همه چیز آشکارا به ما می گوید:
زیرا که چون شریعت سایه ی نعمتهای آینده است، نه نفس صورت آن چیزها، آن هرگز نمی تواند هر سال به همان قربانیهایی که پیوسته می گذرانند تقرّب جویندگان را کامل گرداند. (1: 10 رساله عبرانیان) (همچنین 6- 1: 8 رساله عبرانیان - 17- 16: 2 کتاب عهد جدید)
در کتاب عهد عتیق، وحی ها از طرف خداوند در سایه پیشگویی و تصورات بیان شده است. ما در کتاب عهد جدید، واقعیت و مفاهیم را داریم. من می خواهم به چیزی که واقعیت دارد و به فرزند خداوند، عیسی مسیح (ع) الهام شده توجه کنم.
درگذشته خداوند با اجداد ما از طریق انبیا و یا روشهای گوناگونی صحبت کرد. اما در این روزها او از طریق فرزند خود با ما سخن گفته، کسی که او را وارث همه چیز کرد و کسی که از طریق او جهان را ساخت. ( 2- 1: 1 رساله عبرانیان)
همچنین آدمی تعجب می کند که یک قول چند بار باید اجرا شود. مردم بنی اسراییل تحت رهبری یوشع(ع) به سرزمین موعود رفتند و آن را مالک شدند. ما در 23: 11 یوشع می خوانیم:
پس یوشع تمامی زمین را بر حسب آنچه خداوند به موسی گفته بود و یوشع آن را به بنی اسراییل برحسب فرقه ها و اسباط ایشان به ملکیّت بخشید و زمین از جنگ آرام گرفت.

هجوم یوشع بن نون به کنعان

بسیاری از مسیحیان علت اجازه ی خداوند به یوشع برای نابودی آموریان، (1) و غیره را نادیده می گیرند. این علت بت پرستی و فساد آنان بود. در کتاب دوم تورات و بعدها در کتاب یوشع روشن شده که اقوام اجازه دارند برای محک زدن ارتباط اسراییل با خدا باقی بمانند. خدا به این قوم 400 سال مهلت داد تا توبه کنند و به ابراهیم (ع) گفت: «و در پشت چهارم به اینجا خواهند برگشت؛ زیرا گناه آموریان هنوز تمام نشده است. » 16: 15 Gen.
بالاخره زمان بخشش پایان یافت و یوشع سرزمین را گرفت. گرچه بعدها که پادشاهان اسراییل همان گناهان را مانند آموریان تکرار کردند، فتوای خداوند شامل حال اسراییل شد، همان طور که شامل حال آموریان شده بود و آنها از سرزمین بیرون رانده شدند. بنابراین خداوند استثنا قایل نمی شود.

فلسطینیان دشمن خداوند نیستند

به یاد داشته باشیم که اعراب فلسطینی، بت پرست نیستند. آنها خدای ابراهیم را عبادت می کنند. معیارهای اخلاقی فلسطینیان در کل، بیشتر آمریکاییها را به شرم وا می دارد. چیزی که امروز برای فلسطینیان درحال اتفاق است یقیناً فتوایی از طرف خدا نیست، بلکه نتیجه طمع سیاسی و رفتار غیر سیاسی بشر بر ضد بشر است.

نسل ابراهیم چه کسانی هستند؟

کتاب مقدس نمی گوید که «خدا سرزمین را به یهودیان داده است؛ چیزی که می گوید این است که خداوند سرزمین را به ثمره ی ابراهیم (ع) نوید داده است. دو کتاب عهد عتیق و جدید هر دو تصدیق می کنند که پیمان ابراهیم بر اساس ایمان و فرمانبرداری است، نه نژاد و نسل جسمانی.
بعضی از ریاکاران به عیسی (ع) گفتند: « ابراهیم پدر ماست. » عیسی(ع) به آن ها جواب داد: «اگر شما فرزندان ابراهیم بودید، اعمال ابراهیم را به جا می آوردید. » پل همین مطلب را به گونه ای زیبا بیان می کند: « اگر شما به مسیح(ع) تعلق دارید، پس بر اساس پیمان، ثمره و وارث ابراهیم هستید. »
ممکن است زمانی یهودیان، مردم منتخب خداوند بوده باشند، اما بعد از آمدن عیسی(ع) «تمام کسانی که عیسی (ع) را پذیرفتند فرزندان خداوند شدند. »(12: 1 یوحنا)

کتاب عهد جدید و یهودیان

کتاب عهد جدید اصلاً به این موضوع اشاره نمی کند که یهودیان حقی خدایی و بدون قید و شرط در برابر سرزمین دارند. کتاب رومیان 11- 9 می گوید زمانی که سختگیریها در برابر انجیل توسط یهودیان پایان یابد آنها تقدیس می شوند و دعای خیر برای آنها از طریق خداوند، عیسی مسیح(ع) به دست می آید. این برکتها عبارتند از :
زیرا ای برادران نمی خواهم شما از این سر بی خبر باشید که مبادا خود را دانا انگارید... . ؟ (25: 11 رومیان)
در سخن بالا و در سرتاسر کتاب عهد جدید هیچ گفته ای از این نیست که رستگاری یهودیان مشروط به مالکیت سرزمین است.
که امتها در میراث، و در بدن و در بهره ی وعده ی او در مسیح به وساطت انجیل شریک هستند. (6- 4: 3 افسیان)

مهر خداوند

در مجموع، تمام اینها بر اساس عشق خداوند به تمام جهان است. وعده ی سرزمین تبدیل به وعده ی جهان شده است. این دسته از مسیحیان به نام مسیحیت صهیونیستی به خاطر تفاسیر غلط خود از کتب آسمانی، به خاطر اینکه وسیله ی جدایی و نفرت قرار گرفته اند، به دلیل طرفدارای از قدرت شیطان، و به علت ممانعت از گواهی و شهادت عیسی(ع) در برابر مردم، نیازمند توبه به درگاه خداوندند. تفسیر و برداشت نادرست از کتاب آسمانی می تواند زندگیهایی را نابود سازد. که عیسی مسیح(ع) برای حفظ آنها در گذشت. دولت اسراییل در سال 2000 چندین مسیحی خارجی متعصب را به بیرون از اسراییل تبعید کرد. سازمان جاسوسی اسراییل (موساد) آنها را متهم به برافروختن آتش جنگ نمود. شور و شوق آنها برای بازگشت مجدد عیسی مسیح(ع) آنان را آرزومند جنگ آخرین نمود.
بر شما نیست که زمانها و فرصتها را بدانید، ... زمانی که روح مقدس بر شما پیدا گشت، به قدرت می رسید و شما در اورشلیم، یهودیه، سامریه تا پایان جهان گواه و شاهد خواهید بود.
ما، به عنوان مسیحیان فلسطینی، خداشناسی مسیحیان صهیونیست را مطابق کتاب مقدس و تعالیم عیسی مسیح(ع) نمی دانیم. این عقیده تأثیر منفی بر کتاب مقدس دارد و می تواند کلیسای آمریکا را در فهم وظیفه اش در خاورمیانه گمراه سازد. پیام ما به یهودیان و اعراب، پیام امید، زندگی، عشق و اخبار خوب است. مسیح (ع) برای رهایی یک سرزمین خود را فدا نکرد. (2) او خود را فدا کرد تا بشر را رهایی بخشد.
برای اینکه:
ما را از قلمرو تاریکی نجات دهد و وارد قلمرو پادشاهی فرزندی سازد که عاشق اوست. »( 13: 1 Gen)
عیسی (ع) جهان را دوست داشت و بنابراین آن را حفظ نمود.

پی نوشت ها :

1. علاوه بر Hivites: HiHites
2. نویسنده مقاله مسیحی است و مطابق دریافت خود از واقعه ی توطئه مصلوب ساختن حضرت مسیح(ع) سخن می گوید. مسلمانان تحت تعالیم قرآن معتقد به عروج حضرت عیسی(ع) و حیات ایشان تا وقت قیام حضرت مهدی(ع) هستند. (م... )

منبع :پیشگویی ها و آخر الزّمان(جلد 1و2)، (1385)، تهران: نشر موعود عصر(عج)، چاپ دوم1387.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط