نویسنده: سید رضا حسینی
یونان و روم به عنوان یکی از چند تمدن ابتدایی بشر، نقش بسیار پر رنگی در شکل گیری جوامع انسانی متمدن داشته اند. معماری و هنر یونان و روم، ابزاری برای انتشار فرهنگ ایشان بوده است که می خواهیم به بررسی اجمالی آن بپردازیم.
(تصویر 1)
بعضاًً در پیکره های سیکلادی پیکره ی مردان نیز دیده می شوند که غالباً به صورت نوازنده ظاهر شده اند (تصویر 2).
(تصویر 2)
(تصویر 3)
(تصویر 4)
(تصویر 5)
1) ارگ تیرونز (1400 تا 1200 ق.م) در فاصله ی 15 کیلومتری «میسن»، این ارگ تجسمی از نخستین معابد کلاسیک یونان است (تصویر 6).
(تصویر 6)
2) دروازه ی شیران: (1300 ق.م) نقش برجسته ای بر روی سنگ آهک و نمونه ای از نقش برجسته برای ورودی ساختمان های دژ مانند است که بر روی دو سنگ عمودی حمال و یک سنگ افقی قرار گرفته و نمادی از ستون های چوبی منهدم شده مینوسی نیز در وسط آن ها به کار رفته است (تصویر 7).
(تصویر 7)
3) گنجینه ی آترئوس: (1300 ق.م) «هانری شلیمن» در قرون اخیر به تصویر یافتن «گنجینه ی آترئوس» این بنا را کشف نمود و در اصل بنایی گنبدی است که تا پیش از برپایی «پانتئون» توسط «هادریانوس»، بزرگ ترین معماری گنبدی در سراسر اروپا است. (تصویر 8)
(تصویر 8)
جدای از این بناها باید از گورهای میسنی صحبت نماییم که با حالت های جاه طلبانه ساخته شده اند. این گورها اتاق هایی زیرزمینی بودند که با سیستم طاق زنی پیش آمده جزء معماری میسنی ها به شمار می آیند.
رسیدن به «روح زیبا» در گرو «شناخت خود» است. در نظر یونانیان نظام طبیعت و عقل زیبا و ساده است و زیبایی اشیاء با شناخت ما از آن چیز یکی است. دین در یونان نیز بر اساس و محور انسانی می چرخد. بارزترین ویژگی نگرشی دینی یونان باستان که در آثار هنری آن نیز منعکس است جهان بینی انسان گرایانه (اومانیستی) است. دین در فرهنگ یونانی مفهومی متفاوت با سایر تمدن ها دارد. دین یونانی دینی شاعرانه - افسانه ای و مخلوق بشر است و خدایان نیز چیزی نیستند جز انسان های آرمانی با عمری طولانی و این درست در مقابل جهان خدایان در مصر باستان است. هنر در یونان نیز بر اساس همین نگرش رشد و نمو پیدا می کند. اسلوب هنری یونانیان مبتنی بر طبیعت پردازی است و هر چند که در ابتدا تحت تأثیر هنر مصر و بین النهرین قرار دارد ولی به خاطر تلقی انسان محورانه ی یونانیان که عاملی در رشد قوه ی استدلال و تلاش در تعییر محیط اطراف و انطباق آن با معیارهای انسانی است. هنر یونان نیز کم کم راه پیشرفت و تحول را طی نموده و مرحله به مرحله از خامی و کودکی تا پختگی و کهولت را می پیماید. عناصر ثابت در فرهنگ و هنر یونانی عبارتند از: انسان، طبیعت و عقل.
نقطه ی مقابل تفکر یونانی، نوع بینش و تفکر انسان پارینه سنگی است. انسان غارنشین مغلوب طبیعت است ولی انسان یونانی غالب بر طبیعت. انسان پارینه سنگی از حیوانات و طبیعت می ترسد در حالی که انسان یونانی معتقد است قدرت ویژه ی او یعنی قدرت ذهن، باعث برتری فراوان وی بر حیوانات و طبیعت است. شناسایی هنر یونان از طریق سه منبع قابل بررسی است:
1) آثار باقی مانده از یونان باستان شامل: گلدان ها و ظروف سفالین، تندیس ها و ابنیه ی تاریخی.
2) مقدار بسیار زیادی از آثار کپی شده ی هنر یونانی که به وسیله ی رومی ها انجام شده و به خاطر متأخرتر بودن باقی مانده اند.
3) نوشته های یونانی
سیر تحولات هنر یونان را می توان به دوره های زیر تقسیم بندی نمود:
1) دوره ی هندسی (تا قرن 8 ق.م)
2) دوره ی کهن (قرن 7 و 6 ق.م)
3) دوره ی کلاسیک (قرن 5 و 4 ق.م)
4) دوره ی هلنی (قرن چهارم تا آغاز میلادی)
البته این نکته لازم به ذکر است که تمدن یونان از 1100 ق.م شروع می شود و قرن هشتم میلادی زمانی است که تمدن یونان شکل می گیرد و به خاطر آن که از این سه قرن آثار زیادی به دست نیامده است ما تاریخ مستند تمدن یونان را از زمان آغاز بازی های المپیک یعنی سال 776 ق.م رقم می زنیم.
1) دوره ی هندسی: استفاده از اشکال خلاصه شده ی هندسی علت نام گذاری این دوره است. عمده ترین آثار هنری این دوره ظروف سفالی با نقوش هندسی است و کم کم تصاویر انسانی به شکل های خلاصه شده نیز در این دوره بر روی آثار مشاهده می شود.
2) دوره ی کهن: در نتیجه ی ارتباط و تأثیر پذیری از هنر مصری و بین النهرینی ما شاهد ساخت مجسمه هایی با حالت های موقر و آیینی در یونان هستیم. نوع ایستادن، تزئینات پیچیده ی گیسوان، لبخندهای مصنوعی از ویژگی های مجسمه های این دوره است. ظهور دانش فنی در مجسمه سازی و ابداع گلدان های سیاه نقش و قرمز نقش نیز از خصوصیات این دوره است.
3) دوره ی کلاسیک: اوج هنر و معماری یونان باستان در این دوره است. استفاده از فرم های آزاد - دانش کالبد شناسی، حرکت های طبیعی بدن در مجسمه سازی و نقاشی گلدان ها، استفاده از مجسمه جهت تزیین بنا و ساخت ستون های فیگوراتیو از خصوصیات کلی این دوره است.
4) دوره ی هلنی: دوره ای که پس از مرگ اسکندر تا سقوط امپراطوری یونان توسط رومیان را شامل می شود دوران هلنیسم می گویند در این دوره گسترش سرزمین های تحت نفوذ موجب تنوعانی در هنر و به خصوص معماری می گردد که تأکید بر احساسات و عواطف انسانی، خردگرایی در هویت مستقل تندیس ها و توجه به موضوعات روزمره و مناظر عامیانه از مشخصه های آن است.
دوران هندسی و باستان: نخستین نمونه های پیکره به اوایل سده ی نهم ق.م می رسد. تندیس های کوچکی از حیوانات و پیکره های انسانی با مصالحی تظیر مس، برنز، سرب، عاج و سفال و با حجم پردازی های هندسی و به صورت نمادین. این آثار در معابد و گورستان ها به خدایان یونانی پیش کش می شده اند. فرم این مجسمه ها شبیه نقوش گلدانهای این دوره است (تصویر 9).
(تصویر 9)
در قرون هفتم و هشتم ق.م مجسمه به اندازه ی طبیعی و حتی بزرگ تر ساخته می شود. با بررسی 2 اثر «مردی که قوچ بر دوش دارد» (تصویر 10)
(تصویر 10)
مربوط به اواسط قرن هفتم ق.م و مجسمه ی «مردی که گوساله بر دوش دارد» (تصویر 11)
(تصویر 11)
مربوط به یک قرن بعد شاهد دوره ی گذار از «هندسی» به «باستان» هستیم که کم کم دانش کالبد شناسی بدن افرایش پیدا کرده و دیدگاه های زیباشناسی وارد عرصه ی هنر می گردد تندیس های انسان در اندازه های طبیعی (برهنه مرد «کوروس» و برهنه زن «کوره») ابتدا تحت نفوذ مصر و بین النهرین بوده است، تأثیرات هنر مصر را به خصوص در نوع ایستادن مجسمه ها که همراه با نوعی وقار و بدون پیچ و خم در آناتومی بدن است مشاهده می کنیم، هر چند که انسان مصری در ساخت آن ها بازسازی شخصیت فراعنه را جستجو می کند ولی انسان یونانی کمال زیبایی انسانی را بازگو می کند. به همین جهت است که در دوره های بعد دقت در جزییات و آناتومی و حرکت در مجسمه ها وارد می شود (تصویر 12).
(تصویر 12)
برخی از مجسمه های این دوره عبارتند از: «هرای ساموس 570 تا 560 ق.م» (تصویر 13)،
(تصویر 13)
«کوروس آناوسیوس 525 ق.م»، «مجسمه های معبد آرتمیس 600 تا 580 ق.م»، «مجسمه های گنجینه سیفنوسی 525 ق.م» که استفاده از پیکره های زن در حکم ستون (کاریاتید) در این بنا دیده می شود (تصویر 14).
(تصویر 14)
مجسمه های «معبد زئوس 460 ق.م» شامل مجسمه های نیم برجسته در سنتورهای معابد. در این بین گاه و بی گاه از رنگ جهت پوشاندن و تزیین روی تندیس ها استفاده می شده است به خصوص تندیس هایی که از سنگ های متخلخل و سفال درست می شده است، مثل پیکره ی «زن جوان از آکروپلیس 510 ق.م» (تصویر 15)
(تصویر 15)
ادامه دارد...
منبع مقاله :
حسینی، سید رضا، (1348)، هنر و معماری ایران و جهان، تهران: مارلیک، چاپ دوم، (1388)
هنر اژه ای (2600 - 1100 ق.م)
تمدن و هنر اژه ای به عنوان پیشتاز نخستین تمدن حقیقتاً اروپایی یعنی تمدن یونان اهمیت ویژه ای دارد. دریانوردی و بازرگانی به همراه شیوه ی زندگی آمیخته با شادی و لذت جویی به خصوص در جزیره ی کرت که مرکز باستانی تمدن اژه ای است از خصوصیات فرهنگی این منطقه است. دریا برای کرت دژ دفاعی جهت جلوگیری از هجوم تمدن های مصر و بین النهرین است. در بین 3000 تا 1000 ق.م سه فرهنگ وابسته به هم یعنی «سیکلادی»، «مینوسی» و «میسنی» در سرزمین اژه رشد کرد.1- هنر سیکلادی (2600 - 1100 ق.م)
به مجموعه جزایری که آتن را احاطه کرده اند «سیکلاد» می گویند. برجسته ترین و جالب ترین آثار هنری سیکلادی ها، تعداد بسیار زیادی پیکره های کوچک اندام زن عریان از سنگ مرمر به نام «صنم» است. این مجسمه ها بدون هویت مشخص با حرکت های تخت و تصنعی ساخته شده اند (تصویر 1).2- هنر مینوسی (2200 - 1500 ق.م)
بین مصر و یونان جزیره ای به نام «کرت» وجود دارد که نگهبانی ورودی اژه را عهده دار است (کلمه ی مینوس به زبان کرتی یعنی شاه)معماری مینوسی
ساختمان سازی کرتی نه بر مقابر و نه بر معابد تأکید دارد بلکه تأکید آن بر ساخت کاخ ها است. کاخ هایی با نظم مشخص در ابعاد کوچک ولی راحت، بقایای سه قصر مهم «کنوسوس»، «فایستوس» و «مالیا» که در این شهرها ساخته شده اند دلالت بر پیشرفت و رسیدن به زندگی های راحت در آن زمان است. در زیر کاخ «کنوسوس» شبکه ی کارآمدی برای فاضلاب از لوله های سفالی ساخته شده است. وجود آب لوله کشی و اندود گچ و رنگ آمیزی آن ها، از خصوصیات دیگر این کاخ ها است (تصویر 3).نقاشی مینوسی
تزیین اتاق های مهم کاخ «کنوسوس» با نقاشی های دیواری، مبین جنبه های مختلف زندگی «کرتی» در آن زمان است. از آثار به دست آمده، نقاشی دیواری «ساقی» و همین طور نقاشی دیواری «گاوبازی» (تصویر 4) از دیوار کاخ «کنوسوس» است. نمونه ای از این آثار نقاشی دیواری «زن پاریسی» (علت این نام گذاری حالت ناشناخته و گونه ی جدیدی از زنانگی در نوع آرایش و...) است. این اثر به طرز گیج کننده ای شبیه زنان امروزی است.سفالگری مینوسی
سبک «کامارس» قدیمی ترین و ساده ترین شیوه ی سفالگری مینوسی است. این سفال ها با نقوش هندسی، یکسان و استیلیزه شده و تصاویری از جانوران دریایی ساخته شده اند. از این سبک می توان به عنوان اولین سبک سفالگری در مغرب زمین نیز یاد برد که بعدها در یونان باستان تکامل پیدا می کند (تصویر 5).3- هنر میسنی (1600 تا 1100 ق.م)
میسنی ها احتمالاً جزء یونانیان اولیه بوده که تقریباًً هم زمان با ساخته شدن کاخ های کهن در«کرت» به سرزمین اصلی یونان کوچ کرده اند، اینان در حدود 2000 ق.م به یونان آمدند و در بین سالهای 1600 تا 1100 ق.م فرهنگ های مهمی را ایجاد کردند. این فرهنگ ها در حقیقت مادر فرهنگ یونان را تشکیل می دهند.معماری میسنی
شهرهای میسنی در خشکی، برفراز تپه ها و با دیوارهای عظیم ساخته شده اند. ساختمان ها، درون دژهای محکم قرار دارند و درون حصارها، اتاق های ملاقات رسمی پادشاه، به نام «مگارون» ساخته شده اند.1) ارگ تیرونز (1400 تا 1200 ق.م) در فاصله ی 15 کیلومتری «میسن»، این ارگ تجسمی از نخستین معابد کلاسیک یونان است (تصویر 6).
هنر یونان باستان
هنر غرب مدیون هنر یونان است. هیچ فرهنگ و هنری در غرب نتوانسته به اندازه ی هنر یونان در مغرب زمین تأثیر گذار باشد. جهان نگری یونانی بر مدار و محور انسان پایه گذاری می شود. در جهان نگری «انسان محورانه» آنچه اهمیت دارد انسان است و انسان به گفته ی «پروتاگوراس» مقیاس همه چیز است. در هنر یونانیان آنچه آدمی را از همه چیز متمایز می کند عقل است و عقل آدمی که استدلال کردن را آموخته باشد، برترین پدیده یا کارکردی است که طبیعت آفریده است.رسیدن به «روح زیبا» در گرو «شناخت خود» است. در نظر یونانیان نظام طبیعت و عقل زیبا و ساده است و زیبایی اشیاء با شناخت ما از آن چیز یکی است. دین در یونان نیز بر اساس و محور انسانی می چرخد. بارزترین ویژگی نگرشی دینی یونان باستان که در آثار هنری آن نیز منعکس است جهان بینی انسان گرایانه (اومانیستی) است. دین در فرهنگ یونانی مفهومی متفاوت با سایر تمدن ها دارد. دین یونانی دینی شاعرانه - افسانه ای و مخلوق بشر است و خدایان نیز چیزی نیستند جز انسان های آرمانی با عمری طولانی و این درست در مقابل جهان خدایان در مصر باستان است. هنر در یونان نیز بر اساس همین نگرش رشد و نمو پیدا می کند. اسلوب هنری یونانیان مبتنی بر طبیعت پردازی است و هر چند که در ابتدا تحت تأثیر هنر مصر و بین النهرین قرار دارد ولی به خاطر تلقی انسان محورانه ی یونانیان که عاملی در رشد قوه ی استدلال و تلاش در تعییر محیط اطراف و انطباق آن با معیارهای انسانی است. هنر یونان نیز کم کم راه پیشرفت و تحول را طی نموده و مرحله به مرحله از خامی و کودکی تا پختگی و کهولت را می پیماید. عناصر ثابت در فرهنگ و هنر یونانی عبارتند از: انسان، طبیعت و عقل.
نقطه ی مقابل تفکر یونانی، نوع بینش و تفکر انسان پارینه سنگی است. انسان غارنشین مغلوب طبیعت است ولی انسان یونانی غالب بر طبیعت. انسان پارینه سنگی از حیوانات و طبیعت می ترسد در حالی که انسان یونانی معتقد است قدرت ویژه ی او یعنی قدرت ذهن، باعث برتری فراوان وی بر حیوانات و طبیعت است. شناسایی هنر یونان از طریق سه منبع قابل بررسی است:
1) آثار باقی مانده از یونان باستان شامل: گلدان ها و ظروف سفالین، تندیس ها و ابنیه ی تاریخی.
2) مقدار بسیار زیادی از آثار کپی شده ی هنر یونانی که به وسیله ی رومی ها انجام شده و به خاطر متأخرتر بودن باقی مانده اند.
3) نوشته های یونانی
سیر تحولات هنر یونان را می توان به دوره های زیر تقسیم بندی نمود:
1) دوره ی هندسی (تا قرن 8 ق.م)
2) دوره ی کهن (قرن 7 و 6 ق.م)
3) دوره ی کلاسیک (قرن 5 و 4 ق.م)
4) دوره ی هلنی (قرن چهارم تا آغاز میلادی)
البته این نکته لازم به ذکر است که تمدن یونان از 1100 ق.م شروع می شود و قرن هشتم میلادی زمانی است که تمدن یونان شکل می گیرد و به خاطر آن که از این سه قرن آثار زیادی به دست نیامده است ما تاریخ مستند تمدن یونان را از زمان آغاز بازی های المپیک یعنی سال 776 ق.م رقم می زنیم.
1) دوره ی هندسی: استفاده از اشکال خلاصه شده ی هندسی علت نام گذاری این دوره است. عمده ترین آثار هنری این دوره ظروف سفالی با نقوش هندسی است و کم کم تصاویر انسانی به شکل های خلاصه شده نیز در این دوره بر روی آثار مشاهده می شود.
2) دوره ی کهن: در نتیجه ی ارتباط و تأثیر پذیری از هنر مصری و بین النهرینی ما شاهد ساخت مجسمه هایی با حالت های موقر و آیینی در یونان هستیم. نوع ایستادن، تزئینات پیچیده ی گیسوان، لبخندهای مصنوعی از ویژگی های مجسمه های این دوره است. ظهور دانش فنی در مجسمه سازی و ابداع گلدان های سیاه نقش و قرمز نقش نیز از خصوصیات این دوره است.
3) دوره ی کلاسیک: اوج هنر و معماری یونان باستان در این دوره است. استفاده از فرم های آزاد - دانش کالبد شناسی، حرکت های طبیعی بدن در مجسمه سازی و نقاشی گلدان ها، استفاده از مجسمه جهت تزیین بنا و ساخت ستون های فیگوراتیو از خصوصیات کلی این دوره است.
4) دوره ی هلنی: دوره ای که پس از مرگ اسکندر تا سقوط امپراطوری یونان توسط رومیان را شامل می شود دوران هلنیسم می گویند در این دوره گسترش سرزمین های تحت نفوذ موجب تنوعانی در هنر و به خصوص معماری می گردد که تأکید بر احساسات و عواطف انسانی، خردگرایی در هویت مستقل تندیس ها و توجه به موضوعات روزمره و مناظر عامیانه از مشخصه های آن است.
مجسمه سازی
جدای از آثار اولیه که در ابعاد کوچک هستند، تندیس سازی در ابتدا به خاطر نفوذ هنر مصر و بین النهرین با حجم پردازی های تخت و تصنعی صورت می گرفت ولی کم کم حجم پردازی های طبیعی در مجسمه سازی نفوذ پیدا می کند. اوج مجسمه سازی فیگوراتیو با حرکت های آزاد را در دوران کلاسیک شاهد هستیم در این زمان پیکره سازی به نام «میرون» با وارد کردن حرکت به مجسمه سازی این هنر را به اوج خود می رساند.دوران هندسی و باستان: نخستین نمونه های پیکره به اوایل سده ی نهم ق.م می رسد. تندیس های کوچکی از حیوانات و پیکره های انسانی با مصالحی تظیر مس، برنز، سرب، عاج و سفال و با حجم پردازی های هندسی و به صورت نمادین. این آثار در معابد و گورستان ها به خدایان یونانی پیش کش می شده اند. فرم این مجسمه ها شبیه نقوش گلدانهای این دوره است (تصویر 9).
ادامه دارد...
منبع مقاله :
حسینی، سید رضا، (1348)، هنر و معماری ایران و جهان، تهران: مارلیک، چاپ دوم، (1388)