نویسنده: سید رضا حسینی
خصوصیات مصر
مصر دارای جغرافیای ساده است (رودخانه - صحرا - صخره) سواحل نیل به طول 900 و پهنای 16 کیلومتر منبع حیات این سرزمین و ساکنان آن بوده است و می توان به جرأت گفت که شاهرگ حیاتی تمدن مصر محسوب می شود (تصویر 1). در مصر بر خلاف بین النهرین، ما شاهد ایجاد یک تمدن و امپراطوری واحد و طولانی با سنت های واحد - مذهب واحد و عقاید و سیستم نظامی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی واحد هستیم و بدین جهت در زمینه های هنری دارای هویتی مستقل و با ثبات و دست نخورده است که برای مدتی طولانی این ثبات را حفظ نموده است.زمانی که نارمر پادشاه مصر علیا بر مصر سفلی غلبه یافت (حدود 3200 ق.م) این دو قسمت با هم یکی شده و اتحادی همیشگی در مصر آغاز شد. تئوری های سیاسی و مذهبی یکی گشته و سلطنت مطلقه با آیین «رع» شکل می گیرد. بر اساس این آیین به هنگام تولد انسان «خود» دیگری با انسان همراه و زاده می شوند به نام «کا» که بعد از مرگ به حیات خود ادامه می دهد و به همین جهت برای جاودانگی بقای «کا» پس از مرگ دست به اقدامات زیادی می زده اند از جمله مومیایی کردن اجساد جهت لانه کردن «کا» پس از مرگ در جسد و همین طور ساخت تندیس های متوفی و یا مقبره های با عظمت و به طور کلی قسمت اعظم آثار هنری و معماری مصریان از همین اعتقاد سرچشمه می گیرد. قدرت دین در مصر باستان را قدرت پادشاهان یکی بوده، چرا که پادشاهان مصر خود را دارای نیروی الهی می دانسته اند. در هنر مصر به خاطر ثبات حکومت و نگرش دینی، ما شاهد نوعی یگانگی در موضوع، تلقی و بیان در مدت زمان قریب به 2000 سال می باشیم.
هنر مصر
مورخان تمدن، مصر باستان را به سه دوره ی به هم پیوسته تقسیم می کنند:1) پادشاهی کهن (سلسله های 1 تا 11) 3200 تا 2040 ق.م
2) پادشاهی میانه (سلسله های 11 تا 18) 2040 تا 1650 ق.م
3) پادشاهی جدید (سلسله های 18 تا 20) 1550 تا 1070 ق.م
هنر پادشاهی کهن
خصوصیات پادشاهی کهن
بعد از اتحاد و یکپارچگی در سراسر مصر به دست «نارمر» پادشاهی کهن آغاز می شود. هنر مصر در عهد کهن را می توان اجمالاً با صفات «دینی»، «ابدیت گرایی»، «کاهنی» و «ایستایی» توصیف نمود.در نظام مصر پادشاهان موجوداتی تلقی می شدند که در مقررات جاری عالم هستی و حیات طبیعی مشارکت داشته اند. آنان از مقام اولوهیت برخوردار بوده و تجلی خدا بر روی زمین هستند. بدین جهت ما شاهد هستیم در بیش تر موارد آثار هنری را نقش برجسته ها و تندیس پادشاهان و ملکه ها، مقابر پادشاهان و تصاویر نقاشی از زندگی در این جهان و وادی پس از مرگ تشکیل می دهد.
پیکر تراشی و نقش برجسته
قدیمی ترین اثر بر جای مانده از هنر مصر «لوحه آرایش پادشاه نارمر» مکشوفه از «هیراکونپولیس» با قدمتی حدود 3000 ق.م است. این لوح حاوی اطلاعات ارزنده در خصوص شروع تمدن یک پارچه ی مصر توسط نارمر است. در یک قسمت این لوح شاه نارمر را با تاج و نمادهای مصر سفلی و در طرف دیگر لوح، شاه نارمر را با نمادهای مصر علیا نشان می دهد. این طرح ها به عنوان یک سند تاریخی ولی با زبان نماد و تصویر، وقایع زمان خود را ثبت نموده اند. وجود عناصر نمادین و اسطوره ای مانند سرگاو (در دو سوی بالای لوح) و عقاب به منظور استناد به تأیید الهی و ماورای طبیعی بر این پیروزی دنیوی است (تصویر 2).به همین جهت همیشه تندیس هایی شبیه سازی شده از متوفی ساخته و در مقبره (اطاقک تندیس) قرار می دادند تا در صورت تخریب شدن جسد مومیایی شده، «کا» بتواند در درون مجسمه لانه کرده و به حیات خود ادامه دهد. نوع ساخت، دقت در فرم صورت با در نظر گرفتن خصوصیات فردی، بیان متانت قدرت و تعادل، وقار و شوکت در خور فراعنه از خصوصیات این مجسمه ها است. از نمونه های این گونه مجسمه ها می توان بدین موارد اشاده نمود:
1) پیکره ی شاه زوسر - سال 2750 ق.م (تصویر 4).
2) پیکره ی خفرن یا خفرع فرزند خوفو قرار داده شده در نمازخانه ی متوفی - سال 2600 ق.م (تصاویر 5)
1) پیکره ی چوبی موسوم به «شیخ البلد» مربوط به 2500 ق.م که از مقبره ی وی در «سقاره» کشف شده است (تصویر 8).
نقاشی
آثار نقاشی در مصر باستان یکی از ارزنده ترین ذخایر هنری جهت بررسی تمدن مصر است. نقاشی به خاطر ویژگی های خاص خود از قبیل دو بعدی بودن - اشغال سطح و فضای کمتر و قابلیت استفاده ی طیف وسیعی از رنگ ها، اطلاعات وسیع تری نسبت به معماری و مجسمه سازی در اختیار ما قرار می دهد. جدای از این، وجود سنتی کهن در مصر که تزیین دیوارهای مقابر برای راحتی و آرامش متوفی پس از مرگ را یک اصل اساسی می دانسته اند باعث توجه بیش تر مصریان به نقاشی شده است. قسمت اعظم نقاشی های مصری را در مقابر و معابد به جای مانده از این تمدن مشاهده می کنیم. موضوع نقاشی های این تمدن کهن را می توان به سه طبقه ی کلی «اسطوره ای» «آیینی» و «واقعه نگاری» تقسیم نمود.اسطوره ای: موضوع این دسته از نقاشی ها «جهان خدایان و وادی پس از مرگ است» در این نقاشی ها به گونه ای ما بین شخص متوفی و جهان خدایان ارتباط برقرار می شده است (تصویر 10).
آیینی: توجه نقاش در این مضامین عمدتاً به «مراسم سوگواری، تشییع جنازه و مراسمی از این سنخ معطوف می شده است» در این نوع نقاشی ها شخص متوفی نیز به عنوان یکی از عناصر تابلو محسوب می شود (تصویر 11).
معماری
مانگونه که توضیح دادیم بر اساس اعتقاد مصریان جسم پس از مرگ کالبدی است برای حیات «کا» پس کالبد ثانی انسان (کا) بعد از مرگ جسم، هنوز هم برای ادامه ی حیات، به او نیاز دارد. نیاز به حفظ و نگهداری جسم به منظور جایگاهی برای «کا» رفته رفته به مطالعاتی علمی در خصوص چگونگی جلوگیری از فاسد شدن بدن مرده رهنمون شد که در نتیجه ی آن «فن مومیایی کردن» اختراع گردید. و برای قرار دادن مومیایی در جای مطمئن مقبره ها شکل گرفته و به تکامل آن فکر کردند. و چون باید «کا» به حیات خود ادامه دهد درون مقابر را مثل زندگی این جهانی ساخته و اسباب و وسایل زندگی را در آن قرار می دادند و با نقاشی دیواری از زندگی متوفی در هر دو جهان، آن را تزیین می نمودند.پس از اتحاد مصر به تدریج توجه به مقبره به عنوان یک بنا باعث ایجاد شکل اولیه ی آن یعنی «مصطبه» ها می شود. مصطبه (به عربی یعنی سکو و تخت) عبارت بود از یک سکوی ساده با وجوه جانبی شیبدار با یک سوراخ مرکزی در سقف آن که جسد متوفی را از آن داخل می کردند (تصاویر 14).
1) به عقیده ی مصریان انسان بعد از مرگ وارد مرحله ی جاودانگی می شود و مقبره ها باید از لحاظ فیزیکی این جاودانگی را به نمایش بگذارند.
2) معماری باید در ابعاد نمادین عظمت مقام متوفی یعنی فرعون را مجسم کند.
در کنار این اهرام، تعداد دیگری هرم در ابعاد کوچک تر و همین طور مصطبه در جیزه واقع است و یکی از عجیب ترین اثر از مجموعه ی این آثار مجسمه ی «ابوالهول» است. این مجسمه که بیش تر به یک بنا شبیه است با سر انسان (خفرن) و بدن شیر ساخته شده و در کنار معبد «دره ای» واقع شده است. این مجسمه شاید عظیم ترین اثری است که برای نمایش گذاشتن شوکت و قدرت یک امپراطور تاکنون ساخته شده است (تصویر 17).
هنر پادشاهی میانه
در حدود سال 2300 ق.م شورش و طغیان اشراف و زمین داران بزرگ در مقابله و زورآزمایی با فراعنه از یک طرف و ضعف بنیه ی مالی فراعنه به خاطر هزینه های گزاف ساخت اهرام از طرف دیگر، زمینه ای را به وجود می آورد که آشوب و ناآرامی حدود یک صد سال مصر را فرا گیرد (به این روزگار «دوران فترت» می گویند) سرانجام «منتحوتپ» توانست دوباره مصر را یکپارچه نماید و سلسله های پادشاهی میانه شکل بگیرد نکته ی جالب توجه در این دوره نزول قدرت فراعنه از «خدا - شبانی» به «خدا - انسانی» است.پیکر تراشی
در پیکره های شبیه سازی شده ی متعلق به دوره ی پادشاهی میانه ادراک نسبتاًً ژرف تری از شخصیت و حالت روانی انسان به چشم می خورد. مجسمه های «سنوسرت سوم» (تصویر 18) و «آمنمحت سوم» (تصویر 19) نمونه هایی از این ادعا است و با این که این مجسمه ها بسیار کوچک تر از مجسمه های قبل از خود هستند ولیکن تأثیر یک شبیه سازی به اندازه ی طبیعی را بر بیننده می گذارند.(تصویر 18)
نقاشی
نقاشی در این دوره ادامه ی همان سنت های پادشاهی کهن است. علاوه بر آن نقاشی در خارج از دربار نیز به حالت های بداهه نگاری و طبیعت پردازانه ادامه می یابد. نمونه ای از نقاشی های این دوره «غذا دادن به غزال ها» از مقبره ی «خنوم حوتب» مربوط به 1900 ق.م است (تصویر 20).معماری
ناآرامی هایی که از آن صحبت به میان آمد تأثیر زیادی نیز در تغییر فرم و ظاهر بناهای مصری گذاشته و نمود آن را در ساخت «مقابر تخته سنگی» و شروع ساخت معابد مشاهده می کنیم. مقبره های تخته سنگی پادشاهی میانه در بیش تر موارد جانشین مقبره های هرمی متعلق به پادشاهی کهن شدند. قابل دید بودن هرم ها و وجود شورش ها و ناآرامی ها باعث شد که مقبره ها در دل کوه ها جای گرفته تا از گزند مهاجمان در امان بمانند. نمونه ای از این مقابر تخته سنگی را در «بنی حسن» و مقبره ی «خنوم حوتب» مشاهده می کنیم (تصویر 21).هنر پادشاهی جدید
گرانی که در چهره ی مجسمه ی «سنوسرت سوم» یکی از پادشاهان میانه مشاهده می کردیم که ناشی از رنج تحمیل شده توسط ملتش بود، بازتابی بود از حسن پیش از وقوع یک حادثه ی تلخ که در پایان این سلسله اتفاق افتاد و آن هم هجوم «هیکسوس ها» یکی از اقوام آسیایی سامی الاصل به مصر بود. هیکسوس ها حدود 175 سال بر مصر مسلط می شوند و در نهایت توسط «آحموس اول» شکست خورده و پادشاهی جدید آغاز می شود.پیکر تراشی
از خصوسیات پیکر تراشی این دوره گرایش به نئوکلاسیسم یا تقلید از الگوهای پادشاهی کهن است. بازگشت به سوی ضابطه و ایجاد تأثیر بر بیننده از طریق بزرگ نمایی در آثار پیکر تراشی این دوره کاملاًً مشهود است. مجسمه های «حتشپ سوت» و جانشین او، مجسمه های بزرگ «ممنن» در «تبس»، مجسمه های صخره ای «رامسس دوم» و ملکه اش در «ابوسمبل» (تصویر 22)، تابوت «توت عنخ آمون» با طلای ناب متعلق به 1360 ق.م تندیس شاه «آخناتن» بر ستونی از معبد «آتن» در شهر «کرناک» 1360 ق.م (تصویر 23) از آثار به جای مانده ی پیکر تراشی این عصر است.تابوت سازی
ساخت تابوت (ماسک بدن) نیز گاهی در قلمرو تندیس سازی وارد شده و هنرمندان تابوت هایی را شبیه متوفی به شکل ماسک بدن با چوب می ساختند و پس از رنگ آمیزی، آن را با زیورآلات می آراستند. یکی از نمونه های زیبای آن تابوت ها، تابوتی است از طلای ناب و مرصع به سنگ های قیمتی و مینا، متعلق به فرعونی به نام «توت عنخ آمون» که در نوجوانی جان سپرده است وزن تقریبی این تابوت حدود 1200 کیلومتر بوده و متعلق به 1360 ق.م است (تصویر 24).نقاشی
آن چه درباره ی نقاشی این عهد باید بگوییم، تغییراتی است که در عهد «آخناتن» که نام قبلی او «آمنوفیس» بوده، رخ داده است. آخناتن بعد از به رسمیت شناختن یک دین جدید در مصر به ناگهان یک گسست را در زنجیره ی دینی و اعتقادی در مصر ایجاد می کند، که بر روی آثار هنری نیز تأثیرگذار است. نکته ی جالب توجه نقاشی این دوره توجه بیش تر نقاشان به گرایشات ناتورالیستی و طبیعت پردازی است. از نمونه ی نقاشی های این دوره می توان به مقبره ی «نخت» در «طیوه» مربوط به 1450 ق.م (تصویر 25) و همین طور نقاشی «صحنه ی شکار پرنده» جزئی از نقاشی مقبره ی «آمنمحت» در «طیوه» مربوط به 1450 ق.م اشاره کرد (تصویر 26).معماری
آن چه در معماری مصر در دوران جدید بیش تر مشاهده می شود تلاش معماران برای پیدا کردن مجد و عظمت گذشته است ولی با نگاه و زاویه دید دیگر.آن ها به جای آن که عظمت بنا را در ساخت اهرام نشان دهند از طبیعت کمک گرفته و در دل کوه ها و صخره های بزرگ بناها را جای می دهند. از نمونه های خوب این بناها می توان به مقبره ی ملکه «حتشپ سوپ» در «دیر البحری» مربوط به 1500 ق.م (تصویر 27) و معبد «رامسس دوم» در «ابوسمبل» مربوط به 1257 ق.م اشاره نمود (تصویر 28).
(تصویر 27)
منبع مقاله :
حسینی، سید رضا، (1348)، هنر و معماری ایران و جهان، تهران: مارلیک، چاپ دوم، (1388)