مترجمان: ابوالقاسم بشیری، جمشید مطهری و رحیم میردریکوندی
نکات کلیدی
اختلال های شخصیت:
اختلال های شخصیت، عبارتند از الگوهای فکری و رفتاری تثبیت شده و طولانی مدتی که به مشکلات فردی و اجتماعی می انجامد و گاهی خطرهایی برای خودِ فرد یا دیگران در بر دارد. اختلال های شخصیتی دامنه ی وسیعی از علایم را نشان می دهد که به طور قابل ملاحظه ای بین اختلال های مختلف همپوشی دارند.اختلال های تجزیه ای:
اختلال های تجزیه ای عبارتند، از جدا شدن بخش هایی از هویت فرد. این اختلال ها شامل یادزدودگی تجزیه ای می شود که فرد، به صورت ناگهانی از یادآوری اطلاعات اصلی مربوط به خود ناتوان می ماند. اختلال هویت تجزیه ای، عبارت است از پیدا شدن دو یا چند شخصیت متفاوت در یک فرد؛ یعنی در یک فرد، شخصیت چندگانه پدید می آید.اختلال های حافظه:
اختلال های یادزدودگی، یکی از مشکلات حافظه است که منشأ جسمانی دارد و به وسیله ی یادزدودگی پیش گستر (توانایی یادگیری مطالب جدید کاهش پیدا می کند) وصف می شود. این اختلال ها از بدکارکردی مکانیزم های مغزی که در شکل گیری حافظه و بازیابی آن نقش دارند، ناشی می شود.زوال عقل:
زوال عقل، نوعی نارسایی شناختی پیشرونده است که به طور چشمگیری با افزایش سن افزایش پیدا می کنند. بیماری آلزایمر نوعی زوال عقل به شمار می رود که بر اثر تحلیل رفتن مغز و رسوبات پروتئینی در نواحی گوناگون آن پدید می آید.اختلال های شخصیت
اختلال های شخصیت، عبارتند از الگوهای رفتاری و فکری طولانی مدت و تثبیت شده که به مشکلات فردی و اجتماعی می انجامند و گاهی خطرهایی را برای خود فرد یا دیگران پدید می آورند. تفاوت اختلال های شخصیت با بسیاری از اختلال های دیگر که تا این جا بررسی کرده ایم، این است که در دوران کودکی یا نوجوانی آغاز شده و نسبتاً تا دیر زمان بدون تغییر در زندگی انسان باقی می ماند. دیگر اختلال های روانی تقریباً دوره های بهبود دارند و در گستره ی زمان در نوع و شدت آن ها تغییراتی پدید می آید. در کتاب DSM-IV ده نوع اختلال شخصیتی شناسایی شده که ویژگی های اصلی آن ها در شکل 1 نشان داده شده اند. با وجود این - همان طور که تصویر نشان می دهد - همپوشی قابل ملاحظه ای در این ویژگی ها وجود دارد که بسیاری از متخصصان در مورد فایده ی این طبقه بندی تردید دارند. ما در این جا چهار نوع از اختلال هایی که با دیگر اختلالات ارتباط دارند، بررسی می کنیم.الف. اختلال شخصیتی پارانوئید:
افراد مبتلا به «اختلال شخصیتی پارانوئید» نسبت به دیگران بی اعتماد و بدگمانند؛ به گونه ای که این بدگمانی سبب می شود از ایجاد ارتباط نزدیک با دیگران بپرهیزند. آنان معمولاً در پی آنند که در فعالیت های روزمره معانی ناآشکاری بیابند و افرادی محتاط و گوش به زنگ هستند و به تهدیدات واقعی یا تخیلی سریع پاسخ می دهند. آنان احتمالاً خود را بی گناه می پندارند و همچنین نسبت به انتقادات دیگران (اعم از انتقادات واقعی یا خیالی) حساسیت زیادی نشان می دهند.شکل 1. ویژگی های اختلالات شخصیت نشان می دهد که بین ویژگی های اختلال های گوناگون همپوشی وجود دارد.
گاهی دوره هایی وجود دارد که به نظر می رسد افراد پارانوئید معمولاً پس از حوادث تنش زا، ارتباطشان را با واقعیت از دست می دهند؛ ولی این دوره ها خیلی کوتاهند. باورهای پارانوئیدی اگرچه پایدارند، عجیب و غریب یا هذیانی و شبیه به آنچه در اسکیزوفرن ها وجود دارد، نیستند.
ب. اختلال شخصیتی اسکیزوتیپی: (1)
این اختلال با ویژگی های عجیب و غریب در فرآیندهای شناختی و مشکلاتی در روابط اجتماعی و فردی وصف می شوند. افکار غیر عادی افراد اسکیزوتیپ، غالباً جنبه ی هذیانی دارد؛ ولی نشانگان آن ها - مانند افراد اسکیزوفرن - خیلی شدید نیست - و دوره ی روان پریشی را نشان نمی دهند. در عوض این نشانگان، ویژگی های دیرپا و دایمی در همه ی اختلال های شخصیتی را دارند.ج. اختلال شخصیتی ضد اجتماعی: (2)
افراد مبتلا به اختلال شخصیتیِ ضد اجتماعی، گاهی جامعه ستیز (3) یا روان ستیز (4) خوانده می شوند. این افراد الگوهای پایداری از عدم تعهد، بی پروایی، و رفتارهای ضد اجتماعی از خود بروز می دهند و معمولاً اهل حقه بازی و فریب دیگران هستند و دوست دارند شرایط و اوضاع و احوال دیگران را کنترل کنند. آنان به طور مکرر، به سبب حملات خشونت آمیز به زندان می افتند و مشروبات الکلی خیلی زیادی مصرف می کنند.د. اختلال شخصیت وسواس فکری - عملی اجباری: (5)
این اختلال با داشتن یک زندگی منظم و مرتب و در حد کمال و کنترل شده مشخص می شود. داشتن چنین مشغولیت ذهنی می تواند مزاحم ادای وظایف شود؛ به گونه ای که فرد مبتلا به این اختلال ممکن است نتواند طرح یا پروژه ای را کامل کند؛ زیرا نمی تواند کارها را به گونه ای انجام دهد که رضایت خاطر خود را فراهم کند. افراد وسواسی بیش از حد وظیفه شناس و انعطاف ناپذیرند و برای انجام دادن کارها حاضرند اوقات فراغت خود را نیز صرف و روابط خود را با دیگران قطع کنند. آنان تمایل ندارند که کارها را به دیگران واگذار کنند، و نمی توانند اشیای کهنه را دور بریزند. این اختلال را نباید با وسواس فکری - عملی اجباری که اختلال اضطرابی است، اشتباه گرفت؛ چرا که اختلال شخصیتی وسواس فکری - عملی، واقعاً اختلال اضطرابی را نشان نمی دهد؛ یعنی در حالی که در اختلال اضطرابی، افکار آیینی خاصی وجود دارد که برای فرد مبتلا رنج آور است، در اختلال شخصیت وسواسی - اجباری این افکار آیینی فراگیرتر است و فرد مبتلا این سبک را شیوه مناسب برای زندگی خود پذیرفته است.اختلالات تجزیه
اختلالات تجزیه ای (6)، جدا شدن بخش هایی از هویت فرد را در بر می گیرد. اختلال های تجزیه ای شامل یادزدودگی تجزیه ای (7) نیز می شود که در میان مردم به «از دست دادن حافظه ی» شهرت دارد. فرد مبتلا به این اختلال به طور ناگهانی از بازیابی اطلاعات اصلی مربوط به خودش، مثل اسم، وضعیت خانوادگی و شغل ناتوان می گردد. این اختلال معمولاً بر اثر حوادث تنش زا تسریع می شود. در پایان قرن بیستم درباره ی این مطلب که بیشتر بزرگسالان تحت درمان ادعا می کردند ما به خاطر می آوریم که در کودکی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته ایم، بحث و نزاع هایی در گرفت. طرفداران این دیدگاه که «خاطره های واقعی سرکوب شده ی دوران کودکی» به یاد آورده می شوند، به یادزدودگی تجزیه ای به عنوان یک نمونه ی مستند خوب از فراموشی کامل چنین اطلاعات مهمی استناد می کردند. کسانی که آن را «سندرم کاذب حافظه» می خواندند، استدلال می کردند که خاطره های ادعا شده را بیشتر روان درمانگران تلقین یا القا می کنند. سوء استفاده جنسی در دوران کودکی، مشکل بسیار بزرگی است؛ ولی افراد بسیاری بر اساس چنین خاطره هایی به غلط متهم شده اند. وقتی کسی به اختلال یادزدودگی تجزیه ای مبتلا شود، محل زندگی خود را تغییر می دهد و گاهی هویت جدیدی را اتخاذ می کند. چنین حالتی را «اختلال تجزیه ای گریز» (8) می نامند.اختلال هویت تجزیه ای (یا اختلال شخصیتی چندگانه) به این معناست که در یک فرد، دو یا چند شخصیت مجزا آشکار می شود. معمولاً یکی از این شخصیت ها در فرد غلبه دارد؛ ولی چند شخصیت دیگر غالباً به دنبال فشارهای روانی بر فرد، به صورت ناگهانی پدیدار می شوند. گاهی این شخصیت ها از یکدیگر آگاه هستند و گاهی نیز اطلاعی از یکدیگر ندارند. برای مثال، شخصیت غیر غالب ممکن است درگیر فعالیت هایی شود که با شخصیت غالب سنخیت ندارد و احتمال دارد آثار ناخوشایندی به جای بگذارد. این حالت معمولاً در زنان، شیوع بیشتری دارد، و تقریباً همه ی مبتلایان، سابقه ی سوء رفتار و آزار در دوران کودکی را دارند.
علی رغم این که نظریه های متعددی درباره اختلال های تجزیه ای وجود دارد، درباره ی علت این اختلال ها اطلاعات چندانی در دست نیست. نظریه ی روان پویشی بر این باور است که این اختلال ها، شکل های افراطی از واپس زدگی آسیب های دوران کودکی است. نظریه پردازان رفتاری، فراموشی را پاسخی آموخته شده به فشارهای روانی می دانند. دیگر نظریه پردازان بر این باورند که گسستگی، حالتی شبیه به خود هیپنوتیزمی است که تأثیرات حافظه ای آن، شبیه به فراموشی پس هیپنوتیزمی است.
اختلالات حافظه
بعضی از مشکلات حافظه، منشأ جسمانی مشخصی دارند و اختلالات زدودگی (9) نامیده می شوند. این اختلالات را به کمک «یادزدودگی پیش گستر» (10) که در آن قدرت یادگیری اطلاعات جدید کاهش می یابد، می توان وصف کرد. این اختلالات همچنین ممکن است «یادزدودگی پس گستر» (11) را که در آن خاطره های تثبیت شده ی قبلی از بین می رود (مانند یادزدودگی تجزیه ای)، در برگیرد. اختلالات یادزدودگی، پیامد بدکارکردی مکانیزم های مغزی است که در شکل گیری حافظه و یادآوری دخیل هستند. این اختلال ممکن است به علت ضربه به سر، مشکلات در گردش خون یا مصرف طولانی الکل که در این صورت «سندرم کورساکف» (12) نامیده می شود، ایجاد گردد. پیشروی سندرم کورساکف را در همان مراحل اولیه اش می توان با میزان بالایی از ویتامین تیامین (13) (ویتامین B) متوقف کرد؛ ولی اگر درمان نشود، به زوال شدید حافظه ی تبدیل می شود. کمبود ویتامین های غذایی (ویتامین B1) توأم با مصرف زیاد الکل، سبب زوال یاخته های عصبی در ساختارهای مغز قدامی، یعنی هیپوکامب، تالاموس و هیپوتالاموس می شود که در شکل گیری حافظه دخیل اند.زوال عقل
از دست دادن حافظه، همراه با دیگر نارسایی های شناختی، از جمله آفازی و دشواری در ادای وظایف روزمره و تغییرات شخصیتی از ویژگی های زوال عقل (14) به شمار می روند. زوال عقل با بالا رفتن سن به طور چشمگیری افزایش پیدا می کند. بدین صورت که تا پس از 65 سالگی، کمتر از 5 درصد و تا هشتاد سالگی و بالاتر از آن، به بیش از 30 درصد افزایش پیدا می کند.حدود نیمی از همه ی موارد زوال عقل، کسانی هستند که به بیماری آلزایمر (15) مبتلا هستند. مغز افراد مبتلا به آلزایمر تغییراتی را نشان می دهد. این تغییرات عبارتند از کوچک شدن مغز (انقباض مغز) یا مرگ نرون های عصبی در قشر مخ و ساختارهای مغز قدامی که در بالا به آن اشاره شد و رسوبات پروتئینی بین سلول هایی در کرتکس و آمیگدال. علل احتمالی متعددی برای این بیماری ذکر کرده اند؛ ولی تحقیقات انجام گرفته ژنی را شناسایی کرده اند که در موارد زیادی در زوال عقل دخالت دارد و سبب می شود که در مغز پروتئینی تولید شود که در مغز رسوب می کند.
پی نوشت ها :
1. schizotypal personality disorder.
2. antisocial personality disorder.
3. psychopaths.
4. sociopaths.
5. obsessive - compulsive personality disorder.
6. dissociative disorders.
7. dissociative amnesia.
8. dissociative fugue.
9. amnestic disorders.
10. anterograde amnesia.
11. retrograde amnesia.
12. این اصطلاح «Korsakoff's syndrome» به سندرم مزمنی اطلاق می شود که کورساکف در سال 1889 آن را شرح داد، و در آن اختلال حافظه، با افسانه سازی و تحریک پذیری همراه است.
13. vitamin thiamin.
14. alzheimers disease.
15. Alzheimer's disease.
کریستنسن، یان و هاگ واگنر و سباستین هالیدی؛ (1385)، روان شناسی عمومی، گروه مترجمان، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، چاپ اول.