خاستگاه روان نژندی از دیدگاه فروید

مفهوم تعارض در ادبیات روان کاوی مقوله ای محوری است. در واقع اشاره ی فروید به نیروهای پویا و دینامیک، در روان آدمی، از دیدگاه حاکم بر علم فیزیک در قرن نوزدهم وام گرفته و بیانگر این مسئله بود که تعامل نیروهای مختلف
پنجشنبه، 10 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خاستگاه روان نژندی از دیدگاه فروید
خاستگاه روان نژندی از دیدگاه فروید

 

نویسنده: دکتر علی فیروزآبادی




 

از دید فروید، انواع مختلف روان نژندی چگونه به وجود می آیند؟

مفهوم تعارض در ادبیات روان کاوی مقوله ای محوری است. در واقع اشاره ی فروید به نیروهای پویا و دینامیک، در روان آدمی، از دیدگاه حاکم بر علم فیزیک در قرن نوزدهم وام گرفته و بیانگر این مسئله بود که تعامل نیروهای مختلف و متعارض در یک سیستم، نیروی سومی را به وجود می آورد که در جهتی متفاوت عمل می کند.
زمانی که آموزش دانشجوی پزشکی به فراگیری آناتومی و فیزیولوژی و زیرشاخه های آن ها؛ بافت شنناسی و بیوشیمی محدود باشد، طبیعی است که پزشکان برای درک علایم بیماری به عنوان تظاهرات اختلال در آناتومی و فیزیولوژی سعی می کنند تا بیماران را به شکلی فیزیکی درمان کنند. اما توافقی گسترده وجود دارد که تقریباً یک سوم بیمارانی که به پزشک مراجعه می کنند، اختلالات روحی و روانی اولیه ای دارند که بر اساس این الگو قابل درک نیست و تجربه ای همراه با ناامیدی برای پزشک و بیمار رقم می زند. اگر در ذهن داشته باشیم که شکایت های بیماران می تواند هم ناشی از بیماری خاص برخاسته از عاملی خارجی باشد و هم از تعارضی درونی نشئت بگیرد که بخشی از وجود فرد را برایش بیگانه کرده است، درک برخی از مشکلات بیماران آسان تر می شود.
اهمیت تعارض تنها به روان پزشکی محدود نمی شود، بلکه کلّ پزشکی را دربر می گیرد. اگر کودکی از درد شکم شکایت کند، این درد ممکن است ناشی از مشکل فیزیکی مانند التهاب آپاندیس باشد یا راهی باشد که کودک با آن عدم تمایل خود را در رفتن به مدرسه بیان کند، البته نباید نتیجه گرفت که تمامی اختلالات روان پزشکی برخاسته از تعارض های درون روحی است. عوامل وراثتی و زیستی در بیماری های شدید روانی همانند اسکیزوفرنیا و اختلال دو قطبی نقش به سزایی ایفاء می کند و در مورد برخی بیماری های خفیف تر همانند اختلال وسواسی که زمانی آن را به تعارض های برخاسته از مراحل رشد و نمو کودک ربط می دادند، دخالت عوامل زیست شناختی ثابت شده است، اما درک مفهوم تعارض برای فهم بسیاری از روان نژندی ها لازم است.
فروید در مدلی که از ذهن نشان می دهد، بیان می کند که «نهاد»، منبع تمایلات و خواسته هایی غریزی است که بر اساس پیروی از اصل لذّت در جهت ارضای فوری آن ها حرکت می کند. از آن سو، «ایگو» مطابق اصل واقعیت عمل می کند و نمی تواند خواسته های «نهاد» را، آن گونه که باید، بی کم و کاست اجراء کند، چرا که به بایدها و نبایدهای «سوپراگو» نیز گوشه ی چشمی باید داشته باشد. هم چنین همه ی این تمایلات را نمی تواند به آگاهی راه دهد و ناچار است که از سازوکار دفاعی سرکوبی برای نگه داشتن آن ها در ناخودآگاه استفاده کند. اگر این سازوکار به شکلی تمام و کمال و بی عیب و نقص عمل می کرد، ناخودآگاه همیشه ناخودآگاه باقی می ماند و فرد نیز تعارضی را تجربه نمی کرد.
سرکوبی هیچ گاه ایده آل و کامل نیست، همیشه کشمکشی میان نیروهای «نهاد» و «ایگو» وجود دارد که از یک سو تمایلات ناخودآگاه برای ورود به آگاهی تلاش می کند و از سوی دیگر، «ایگو» در برابر آن ها می ایستد و برای بازگرداندن آن ها به جایگاه خود تلاش می کند. این کشمکش در «ایگو» احساس اضطراب به وجود می آورد.
از دید روان کاوان، این اضطراب به علّت ورود سرزده ی تمایلات نهی شده ی نهاد به حوزه ی «ایگو» است که آن را وادار به در پیش گرفتن تمهیدات دفاعی می کند. بنابراین اولین سازوکاری که به کمک می آید، سرکوبی است و چون «ایگو» نمی تواند به تنهایی و با تکیه بر سرکوبی از پس نیروهای «نهاد» برآید، سایر سازوکارهای دفاعی که از آن ها به نام سازوکارهای دفاعی ثانویه یاد می شود، فراخوانده می شود. انواع و اقسام روان نژندی ها از قبیل اختلالات وسواسی، فراموشی روان زاد، ترس مرضی، اختلالات جنسی، اختلالات شبه جسمی و... با توجه به سازوکار دفاعی که «ایگو» برای مقابله با اضطراب به کار می گیرد، از هم جدا می شوند.
منبع مقاله :
فیروزآبادی، علی؛ (1388)، روان کاوی چیست؟: دریچه ای کوچک، گشوده بر ذهن آدمی، تهران: نشر قطره، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.