لزوم و جواز حضور زنان در اجتماع با رعایت موازین اسلامی (2)

اگر چه اسلام به هیچ وجه حضور و مشارکت زنان در اجتماع را منع نکرده است؛ اما همواره ضوابطی را مشخص کرده که زنان هنگام حضور در اجتماع و در برخورد با مردان باید آن ضوابط را رعایت کنند و با تحدید روابط خود، از
شنبه، 12 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
لزوم و جواز حضور زنان در اجتماع با رعایت موازین اسلامی (2)
لزوم و جواز حضور زنان در اجتماع با رعایت موازین اسلامی(2)

 

نویسنده:فریده کوهرنگ بهشتی(1)
منبع :راسخون



 

چکیده

اگر چه اسلام به هیچ وجه حضور و مشارکت زنان در اجتماع را منع نکرده است؛ اما همواره ضوابطی را مشخص کرده که زنان هنگام حضور در اجتماع و در برخورد با مردان باید آن ضوابط را رعایت کنند و با تحدید روابط خود، از تهدید ایمانشان بر حذر باشند. از اینروست که زنان را به عفت در نگاه،‌گفتار، راه رفتن و پوشش می خواند و از استفاده از بوی خوش، خلوت کردن با نامحرم و خودآرایی و خودنمایی منع می کند.
کلیدواژها : زن، جواز و لزوم مشارکت در اجتماع، ضوابط ، اسلام.

مقدمه

بنا بر نوشتار پیشین با ارائه دلایل و براهین عقلی و شرقی ثابت کردیم که اسلام به هیچ وجه با حضور زنان و مشارکت اجتماعی و سیاسی آنان مخالفت نکرده است و چه بسا در مواردی آنان را به حضور خوانده است؛ اما در عین حال ضوابط و محدودیت هایی را برای آنان مشخص کرده، تا بتوانند با رعایت آن ها با آرامش و بدون به خطر انداختن سلامت خود و دیگر افراد جامعه در چارچوب باید و نبایدهای اسلام به فعالیت بپردازند.

ضوابط حضور زنان در اجتماع

در تعالیم اسلامی، مفهوم عفت عبارت است از کنترل شهوت و جلوگیری از آن در خارج شدن از حد اعتدال. در کتب لغت آمده است: این واژه از ریشه «عف» گرفته شده است و به معنای «خودداری از عمل یا سخنی که جلال و نیکو نیست. (ابن منظور،1414، 253) راغب اصفهانی می نویسد: «عفت، حالتی است، برابر نفس که آن حالت از غلبه شهوت بر انسان جلوگیری می کند». (راغب اصفهانی، المفردات، 351) زنان هنگام حضور در جامعه باید عفت در نگاه، گفتار، راه رفتم و پوشش را رعایت کنند. عفت و حیا خصلتی انسانی است که مورد پذیرش تمامی انسان ها می باشد؛ انسان های اسلامی نیز بر آن تأکید داشته و آن را مبنای احکامی از قبیل پوشش، کنترل نگاه و رعایت حریم میان زن و مرد قرار داده اند.

1. عفت در نگاه

منظور از عفت در نگاه آن است که فرد بتواند با ایمان و یقین بر نیروها و امیال شهوانی خود از طریق چشم غلبه کند. ارزش و اهمیت این مسئله از این بابت است که چشم اولین عضو بدن انسان است که گناه را مشاهده می کند و اگر فرد نتواند نگاه خود را کنترل کند، همان موجب سقوط و ذلت او می شود و خداوند چون خالق انسان است و از همه صفات وی آگاه است و برای انسان هر آنچه را که خوب و بهتراست، می خواهد، لذا به عفت در نگاه توصیه نموده، انسان را از نگاه های حرام باز می دارد.
قرآن کریم در این زمینه می فرماید: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ* وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (نور، 31-30)
صاحب مجمع البیان منظور از (غض بصر) را برای مردان و زنان پوشاندن دیدگان از آنچه نگاه به آن برایشان حلال نیست، بیان نموده است. (طبرسی، 216) و نیز علامه طباطبایی در تفسیر «غض بصر» می گوید: «مؤمنین چشم پوشی را از خود چشم شروع کنند. در این آیه به جای اینکه نهی از چشم چرانی کند، امر به پوشیدن چشم کرده و فرقی ندارد و چون مطلق است نگاه به زن اجنبی را بر مردان و نگاه به مرد اجنبی را بر زنان تحریم فرموده، پس بر زنان هم جایز نیست نظر کرده به چیزی که برای مردان جایز نیست». (طباطبایی، المیزان فی التفسیر القرآن، ج15، ص111) پس هر مسلمان چه زن و چه مرد باید از چشم چرانی و نظر بازی اجتناب کند، آری! نگاه جرقه ای است که غریزه را شعله ور می کند. امام صادق (ع) می فرماید: «النظرة بعد النظرة تزرع فی القلب شهوة و کفی بها لصاحبها فتنة». (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج14، باب 104، ح6) «نگاه بعد از نگاه، شهوت را در دل می رویاند و برای نظر باز همان فتنه انگیختن بس است».
و نیز در این زمینه آمده است: «و النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظرة اورثت حسرة طویلة» (محمد بن یعقوب کلینی، فروع کافی، ج 5، کتاب النکاح، ص 559، حدیث 12.). «نگاه تیری از تیرهای شیطان است، چه بسا یک نظر که حسرت درازی به دنبال دارد».
در وسائل الشیعه آمده است: امیر المؤمنان(ع) در نامه به امام حسن(ع) می گوید: «و اغضض بصرها بسترک و اکففها بحجابک» (کلینی، 14 /120) «چشمت را از آنچه باید پوشیده شود، بپوشان و حجابت را نگهدار...».
اگر مرد و زن با ایمان باور داشته باشند که خداوند چشم هایی را که به خیانت می گردد وآن چه را سینه ها پنهان می دارند، می داند: «یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ» (غافر، 19) و در قیامت نیز چشم ها بر ضد آدمی گواهی می دهند: «حَتَّى إِذَا مَا جَاءوهَا شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ* وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَیْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ».(فصلت، 20-21 )، چشم های خود را با چشم چرانی و نگاه حرام آلوده نمی کنند.
بنابراین با عفت چشم و نگاه، عفاف در ابعاد دیگر حاصل شده و ملکه انسانی عفت در نفس آدمی ایجاد می شود و با عفیف نبودن آن، شیطان بهترین ابزار فریب می شود. بنابراین اسلام با این دستور، اولین مرحله ی ممنوع ساختن روابط نامشروع جنسی میان یک مرد و زن بیگانه را تحقق بخشیده و صریحا اعلام می دارد که باید روابط نامشروع از همین مرحله نخستین کنترل شود و هیچ مرد و زن بیگانه ای را هدف نگاه شهوت آلود خود قرار ندهد، اگر عمل ناشایست زنا که آخرین مراحل خطرناک روابط نامشروع است و از هیجان جنسی انسان سرچشمه می گیرد، نگاه آلوده به شهوتنیز گرچه به ظاهر ساده به نظر می رسد ولی سرانجام از همان مبدا خطرناک جنسی ناشی می شود. همانطور که زنا به نوبه ی خود یک عمل انحرافی محسوب می شود همین نگاه ساده هم در مرتبه ی خود یک عمل انحرافی است زیرا چشم انسان دریچه ی حساسی است که لذت جنسی حاصل از نگاه در آن متوقف نشده و از این راه تا درون دل پیشروی می کند وقتی نگاه تکرار می گردد این پیشروی نیز سریع تر و عمیق تر می گردد وبالاخره به دنبال همین نگاه های به ظاهر ساده، غریزه ی جنسی شروع به طغیان می کند و به جایی می رسد که یک فرد هرزه چشم و چشم چران به تمام معنی در امور جنسی شده و پرده ی حیا و عفت و پاکی باهمین نگاه ها دریده می شود. چه بسیار افرادی که تنها با یک نگاه طوفانی در دل خود به پا می کنند و عشق های سوزان ولی نامشروع و پر از بدبختی به بار می آورند که مفاسد فراوان به دنبال دارد. از این روست که امام صادق فرمود: «النظر سهم ابلیس مسموم و کم نظره اورثت حسره طویله»(من لا یحضره الفقیه, محمد بن على بن حسین بن بابویه، ج4، حح4969، مکتبة الصدوق، 1393هـ؛ محمد بن یعقوب کلینى، فروع کافى، ج 5، کتاب النکاح، ص 559، حدیث 12) : نگاه تیری است مسموم و زهرآلود که از طرف شیطان پرتاب شود و چه بسیارند نگاه هایی که حسرت و تاسف های طولانی به دنبال خود می آورند و نیز آن حضرت فرمود: «النظره بعد النظره تزرع فی القلب الشهوه و کفی بهالصاحبها فتنه(محمد بن على بن حسین بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج4، ح4970) یعنی نگاه هایی پی در پی شهوت آلود بذر طغیان غریزه جنسی را در قلب بیننده می پاشد و همین نگاه کافی است که فتنه ها و آشوب ها برپا سازد.
آیین ما از ما مى‏خواهد که اندیشه‏مان را هوس‏آلود نکنیم، خیال گناه را در ذهن خود نپروریم، به نامحرمانْ خیره نشویم و دزدانه نگاه نکنیم، به قصد لذّت‏هاى جنسى به نامحرمى ننگریم و با چنین قصدى به معاشرت‏هاى اجتماعى قدم نگذاریم.
اگر خدا به ما قلبی مالامال از محبت و عشق عطا کرده نه به خاطر آن است که این خانه را جولانگاه هوس ها و زیبایی های کثیف دنیایی کنیم بلکه این مکان پر مهر و محبت و عشق را خدا برای خود آفریده است و به انسان هم اخطار داده که یک قلب بیشتر نداری و آن برای من است. خدا در قلب هیچ انسانی دو دل قرار نداده است.

2. عفت در گفتار

ارتباط گفتاری زن و مرد نامحرم براساس فقه اسلامی مجاز شمرده شده است؛ اما در عین حال ضوابط و شرایطی نیز برای آن مشخص کرده است:

2-1. پرهیز از سخن گفتن به طرز ناشایست

شنیدن صداى زن براى مرد، در صورتى که همراه با ناز و عشوه و قصد لذّت بردن و خوش‏آمدن در کار نباشد، اشکالى ندارد. براى زن، شایسته نیست که در سخن گفتن با مردان، صداى خود را نازک کند و به نحوى با عشوه و اطوار، سخن بگوید. خداى متعال در قرآن، به زنان مى‏فرماید: «در حرف زدن، صدا را نازک و مهیّج نکنید که موجب طمع بیماردلان گردد» ( سوره احزاب، آیه 32) و امام على(ع) مى‏فرمود: «به دختران جوان، سلام نمى‏کنم که مبادا پاسخ آن ها دلم را به لغزش افکند. (کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 648، باب التسلیم). البته این فرمایش امام علی ع که در اوج عصمت هستند همچون معصومان دیگر نه برای خود بلکه برای آموزش به شیعیان و مسلمانان و مومنان است که در روابط با دختران چگونه باشند.

2-2. پرهیز از گفتگوهای غیراخلاقی و زیاده از حد

یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً(احزاب/32) ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از آنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند ، و سخن شایسته بگویید!
قول معروف کلام رایج و درستی است که نزد شرع و عرف اسلامی شناخته شده باشد. کلامی که لحن ادای آن معنایی بیش از مدلول اصلی سخن را نرساند؛ به فساد و ریبه هیچ اشاره ای نداشته باشد(ر.ک : سید محمد طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج16، ص309) نامحرم را به طمع نیندازد و او را به فکرهای شهوی یا درخواست های نادرست نکشاند. شوخی کردن و سخنان بیهوده غیرمعروفند.( قطب، سیّد؛ فی ظلال القرآن، ج4، ص:812).
بی تردید افراد باید در سخن گفتن از سخنان لغو و بیهوده بپرهیزند و سخنانشان نیکو، جدی و مورد پسند عرف اسلامی باشد. بنابراین طبق دستور خداوند در این آیه، مقصود از سخن معروف، سخن صواب و درستی است که شریعت و نفوس آدمی بپسندد و متضمن مطالب منکر و زشت نباشد. سخنی که فقط مدلول خود را برساند و از طمع مربیان دور باشد. زن و مرد نباید به شوخی کردن و گفتن سخنان لغو بیهوده بپردازند. برخی مفسران تاکید می کنند که دلیلی بر حصر آیه به زنان پیامبر وجود ندارد و خطاب «لستن کاحد من النساء» در واقع تاکیدی است بر حفاظت بیشتر، یعنی شما مثل دیگر زنان نیستید و به رسول خدا انتساب دارید و سرمشق دیگران قرار میگیرید، بنابراین واجب است که در امتثال این تکالیف کوشش بیشتری داشته باشید(علامه طباطبایی، المیزان، جلد 16، صفحه 309) و به این دلیل که تکلیفتان موکد است پاداشتان نیز افزون خواهد بود(احزاب/30-31). از سوی دیگر دلیلی وجود ندارد که رعایت این ادب فقط مخصوص زنان باشد، بلکه مردان نیز باید در محاوراتشان با زنان نیکو سخن گویند و از به زبان آوردن سخنان لغو، بیهوده و ناپسند و هیجان انگیز بپرهیزند. (ن ک: بقره/ 235).

3. عفت در راه رفتن

حضور زنان در اجتماع باید با وقار و متانت همراه بوده، از هیجان انگیزی و ایجاد زمینه های فساد به دور باشد؛ به همین سبب زنان افزون بر داشتن پوشش مناسب، باید با وقار و طمانینه حرکت کنند. آنان نباید به گونه ای راه روند که حرکت اعضای بدنشان تحریک کننده باشد یا بخشی از بدن از زیر پوشش نمایان شود و توجه مردان را جلب کند.
وظیفه دیگر زنان پرهیز از اعمال و رفتارهای جلب توجه کننده و غیر عفیفانه است.
«وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ» (نور، 31)؛ «زنان در موقع راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانشان دانسته شود و صدای خلخالی که بر پا دارند، به گوش رسد».
زن نباید به گونه ای گام بردارد و راه برود که زینت هایش نمایان شده، مردان را به خود متوجه کند و ازاین راه زمینه گسترش فساد را فراهم آورد. همچنین نباید زمینه فساد را با هیجان انگیزی از راه «گوش» فراهم آورد.
آنان باید در رعایت عفاف و پرهیز از امور جلب توجه کننده مردان، بیش تر دقت و احتیاط بکنند تا حتی با صدای زینت پنهان خود عامل انحراف فکرها و تباهی دل ها نشوند.
خداوند در آیه 25 سوره قصص می فرماید: «فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا...»؛ «(چیزی نگذشت) یکی از آن دو زن (دختران شعیب) که به آزرم راه می رفت، نزد او (حضرت موسی) آمد و گفت: پدرم تو را می خواند تا مزد آب دادنت را بدهد» علامه طباطبایی(ره) می گوید: « نکره آمدن استحیاء به منظور بزرگداشت مسئله است و مقصود از با حالت شرم راه رفتن این است که عفت و نجابت از طریق راه رفتنش هویدا بود». حضور زن در اجتماع باید آمیخته به وقار و متانت بوده، از هیجان انگیزی و ایجاد زمینه های فساد به دور باشد.

4. عفت در پوشش

طبق دستور اسلام، زنان موظفند خود را از مردان بیگانه بپوشانند. زنان مسلمان باید در قیافه و لباس بیرون از منزل و معابر عمومی طوری ظاهر شوند که اندام و تن آنان در معرض نگاه های مسموم و شهوت آمیز نباشد تا بدین طریق هم ارزش و شخصیت خود را حفظ کنند و هم از به وجود آمدن منظره ی مهیجی که قهراً مردها را دچار تحریک و در نتیجه آلوده شدن به افکار خطرناک نامشروع می سازد جلوگیری کنند.
و لایبدبن زینتهن الا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن (نور/31): و زینت خود را جز آن مقدار که نمایان است، آشکار نکنید و [اطراف] روسری های خود را بر سینه خود افکنند تا گردن و سینه با آن پوشانده شود. لازم به ذکر است،اگرچه حیا و عفّت فلسفه ی اصلی پوشش است، اما نتایج دیگری را جز کمال نفسانی نیز به همراه دارد که یکی از آن ها حفظ سلامت جامعه انسانی است؛ بدان معنا که زن و مرد در معاشرت های اجتماعی به عنوان دو انسان، که خواسته های انسانی از یکدیگر دارند، ارتباط برقرار می کنند و دنبال ارضای غریزه جنسی نخواهند بود. فایده ی دیگری که بر پوشش مترتّب می شود، حفظ اصالت خانواده است؛ چرا که زن و مرد در خانواده با ارضای مشروع غرایز جنسی، بقای نسل آدمی و سلامت آن را، که از اهداف اصلی و نخستین خانواده است، تضمین خواهند کرد. رعایت عفاف و پای بندی زن و مرد به حیا و آزرم و انحصار ارضای غرایز به محیط قانونی، بر پایداری و سلامت خانواده اثر فراوان می گذارد.
اسلام با وضع نمودن نوعى مقرّرات براى پوشش، حفظ سلامت جسم و جان فرد و روح جامعه را تضمین کرده است. به این ترتیب، حفظ نگاه و حجاب مرد و زن، حقیقتاً مصونیت‏بخش و پاسدار حریم آنانست

4-1. پرهیز از پوشش های ناپسند

رسول خدا می فرماید: هلاکت زنان امت من در دو چیز سرخ فام است: طلا و لباس نازک(تنبیه الخواطر و نزهه النواظر، ج1، ص3) ؛ و نیز می فرماید: ای علی هر مردی ز همسرش اطاعت کند خدا او را به رو در جهنم افکند. علی پرسید: این چه اطاعتی است؟ فرمود: در پوشیدن لباس نازک به وی اجازه دهد.(مکارم اخلاق، ص438).
امیر مومنان (ع) می فرماید: شش چیز از اخلاق قوم لوط در این امت است: پوشیدن روپوش بلند از روی تکبر که بر زمین کشیده شود، و گشودن و باز گذاشتن دکمه های پیراهن و قبا و... (محمد بن علی بن بابویه القمی، الشیخ الصدوق، الخصال، ص331)؛ همچنین می فرماید: لباس سیاه نپوشید، چرا که آن لباس فرعون است(محمد بن علی بن بابویه القمی، الشیخ الصدوق، علل الشرایع، ص347)؛ نیز می فرماید: هر کس لباس فاخر بپوشد به تکبر گراید و متکبر در آتش دوزخ است.(حسن بن علی بن محمد الدیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ارشاد القلوب، ص195). در لباس زن نباید آن زیورآلات و رنگهای چشمگیر باشد که پس از خروج وی از منزل، چشم‌ها را به طرف خود خیره سازد؛ زیرا این چنین لباسها همان ظاهرسازی زر و زیور هستند که زنان از آن به شدت نهی شده‌اند.

4-2. پرهیز از همگون سازی

لباس انسان باید معرف جنس او باشد بنابراین لباس مردان باید با لباس زنان تفاوت داشته باشد و هر کدام لباس مخصوص خود را بپوشند. پیامبر خدا(ص) مردانى را که لباس زنان را مى‏پوشند و زنانى که لباس مردان را مى‏پوشند از رحمت خدا دور دانست. (سنن ابى داود، ج 4، ص 60).
از ویژگی‌های لباس پیامبر اکرم(ص) عدم شباهت به لباس زنان است تشبه مردان به زنان و بالعکس در لباس و وضع ظاهردرروایات منع شده و از دیدگاه فقهی حرام شمرده شده است.
رسول خدا(ص) ضمن پرهیز از این‌گونه لباس ها،مردان را از پوشیدن لباس زنان، و زنان را از پوشیدن لباس مردان نهی می فرمود.(مکارم الاخلاق ص 118).
به فرموده امام صادق (ع) : رسول خدا (ص) مردان را از پوشیدن لباس زنان و زنان را از پوشیدن لباس مردان نهی فرمود(الجامع الصغیر ، ج2، ص 691).
بی گمان این همه در راستای حفظ هویت مردان و زنان و پرهیز دادن از خلط شخصیتی در جامعه است. مشکلی که امروزه جامعه‌های مختلف به ویژه غربی‌ها سخت با آن دست به گریبان هستند.
شیخ ‌الإسلام ابن تیمیه رحمه الله در مجموع الفتاوی (22/148، 149، 155) گفته است:‌ تفاوت بین لباس مردان و زنان به آن چیزهایی برمی‌گردد که به مصلحت مردان و زنان است؛‌ و باید مناسب آنچه باشد که به مردان و زنان دستور داده می‌شود (یعنی باید شایسته مردانگی مردان و زنانگی زنان باشد)؛ زنان در شرع مقدس وظیفه دارند که خودشان را بپوشانند و با حجاب باشند و از بی‌حجابی و لختی پرهیز کنند. به همین دلیل برای زنان جایز نیست که در اذان و در تلبیه حج صدایشان را بلند کنند و همچنین در بالا رفتن به کوه صفا و مروه مأمور نشده‌اند. همچنین تجرد در احرام حج آنگونه که برای مردان جایز است برای زنان روا نیست، زیرا مرد وظیفه دارد سرش را باز بگذارد و لباس معمولی خود را به تن نکند؛ وی نباید پیراهن، شلوار، کلاه و جوراب و غیره بپوشد، تا این که ایشان فرمودند در صورتی که زنان از پوشیدن لباس عادی خویش ممنوع نیستند، زیرا آنان مأمور به پوشش و حجاب هستند، بنابراین عکس این کار برایشان جایز نیست. ولی از نقاب زدن بر روی چهره و همچنین به دست کردن دست کش خودداری کند، زیرا این پوشش بیش از حد اعضای عودت است و نیازی بدان‌ها نیست. آنگاه ایشان فرمودند: زن می‌تواند چهره‌اش را بدون نقاب از مردان بپوشاند. همچنین آرایش و زینت زن باید به‌گونه‌ای باشد که با مردان مشابهت پیدا نکند؛ چنان‌که حضرت ابن‌عباس رضی‌الله‌عنهما می‌فرماید: «لعن رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم‌ المتشبّهین من الرّجال بالنّساء و المتشّبهات من النّساء بالرّجال»؛ رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وسلّم‌ مردان زن‌نما و زنان مردنما را نفرین کردند.
به‌موجب این روایت هر یک از زنان و مردان مؤظف‌اند از پوشش و زینتی که به جنس مخالف اختصاص دارد، پرهیز نمایند. (صحیح‌البخاری، کتاب‌اللباس، باب المتشبهین بالنساء و المتشابهات بالرجال).

4-3. پرهیز از لباس شهرت

رسول خدا (ص) از انگشت نما شدن در دو مورد ( افراط و تفریط ) نهی فرموده است : افراط در نازکی ، نرمی و بلندی لباس یا تفریط در ضخامت، زبری و کوتاهی آن(الجامع الصغیر، ج2، ص691) ، و نیز می فرماید : لباسی را که در زیبایی یا زشتی شهرت دارد نپوشید(الجامع الصغیر، ج2، ص703) و نیز می فرماید : هر کس لباس شهرت بپوشد خدا از او رو گرداند تا وقتی که آن را کنار نهد(الجامع الصغیر، ج2، ص643) و همچنین می فرماید : هر کس در دنیا لباس شهرت بپوشد خدا روز قیامت لباس ذلت بر او بپوشاند(مکارم اخلاق، ص116).
امام حسین (ع) می فرماید : هر کس لباس شهرت بپوشد خدا روز قیامت لباسی از آتش بر او بپوشاند (الکافی، ج6، ص445).
امام صادق (ع) می فرماید : خدا لباس شهرت را دشمن دارد (الکافی، ج6، ص445) ؛ همچنین می فرماید : برای خواری مرد همین بس که لباسی انگشت نما و بد نام کننده بپوشد. (مکارم اخلاق، ص116).

4-4. پرهیز از لباس فرهنگ های بیگانه

کسى که فرهنگ اسلامى و ملى خود را رها کند و به رنگ و لباس بیگانگان (که مظهر آن دنیاى غرب است) درآید نشانه نداشتن استقلال و بنابراین وابستگى به آنان است. چنین فردى دچار احساس خود کم بینى شده است و شخصیتى ذلیل دارد. این شرط بسیار مهمی در خودآرایی و انتخاب لباس بانوان مسلمان به‌شمار می‌رود و رعایت آن باعث می‌شود تا زن مسلمان از زنان فرهنگ های بیگانه و هرزه‌گرد متمایز گشته و حشمت و وقارش حفظ شود و احساس عزّت و کرامت نماید.
امیرمومنان (ع) پیوسته می فرمود : امور این امت هماره به خیر و صلاح خواهد بود مادامی که به سان عجم ها (بیگانگان) غذا نخورند و لباس نپوشند ، پس هرگاه چنین کردند خدا خوارشان می کند.(تحف العقول، ص10).

5. عدم استفاده از بوی خوش

استفاده از عطر و بوی خوش توسط زنان از مهم ترین مسایلی است که خود به خود، باعث برانگیخته شدن شهوت در مردان می شود، به همین دلیل زنان نباید در مجامع عمومی از بوی خوش استفاده نمایند.
در روایاتی از امام صادق(ع) نقل شده است: «ایما امراة تطیبت لغیر زوجها لم یقبل منها صلاة حتی تغتسل من طیبها» (صدوق، 3 /258؛ طبرسی، 1 /423) «هر زنی که برای غیر شوهر عطر بزند، خداوند نمازش را قبول نمی کند تا از آن غسل کند.»
نیز حدیث دیگری از امام وارد شده است: « قال رسول اللّه(ص): أی امراة تطیبت لغیر زوجها ثم خرجت من بیتها فهی تلعن حتی ترجع إلی بیتها متی ما رجعت»(حر عاملی، 14 /114؛ مجلسی، 100 /247). «پیامبر(ص) فرمودند: هر گاه زنی برای غیر شوهرش، خود را معطر نماید، سپس از خانه اش خارج شود تا زمانی که به منزلش بر می گردد، لعنت می شود».
و نیز در جای دیگر می فرماید: « اذ تطیبت المراة لغیر زوجها فانما هو نار و شنار» (صدوق، 3 /423، پاینده، 1 /36). وقتی زنی برای کسی جز شوهر خود بوی خوش به کار برد، مایه آتش و عار است.
با توجه به روایات فوق شایسته است زنان مسلمان جهت حضور در اجتماع از عطر و بوی خوش استفاده نکنند تا هم خود و هم مردان بیگانه بتوانند آرامش درونی خود را حفظ کنند و هیچ یک آلوده به گناه نشوند.

6. پرهیز از خلوت

رسول خدا از زنان بیعت گرفت که هیچ گاه با مردان خلوت نکنند.(محمد بن یعقوب کلینی، فروع الکافی، ج5، ص 158) . یکى از نصیحت‏هاى ابلیس به حضرت موسى(ع) این بود: «لا تخل بامرأة ولا تخل بک فانه لا یخلو رجل بامرأة و لا تخلو به الا کنت صاحبه دون اصحابى؛ (المجلسی، بحار الانوار، ج69، ص197) هیچ وقت با زنى خلوت نکن و (نگذار) زنى با تو خلوت کند، زیرا هر گاه مردى با زنى خلوت مى‏کند، من در کنار آن دو هستم (و آنان را وسوسه مى‏کنم).
در روایات دیگر به این تعبیرها آمده که: خلوت کردن با زنان قلب را فاسد مى‏کند. (المجلسی، بحارالانوار، ج1، ص203) علاقه به زنان از فتنه‏ها و شمشیر شیطان است. (المجلسی، بحارالانوار، ج2، ص107) زیاد صحبت کردن با زنان قلب را مى‏میراند. (المجلسی، بحارالانوار، ج2، ص128)
بنابراین یکی دیگر از آداب معاشرت، جلوگیری از خلوت کردن زن و مرد نامحرم است که در روایت های بسیاری،از آن منع شده است: «عن عباس عن النبی (ص) قال: لا یَخلُوَنَّ رَجُلُ بِامرهٍ الّا مَعَ ذی مَحرَمٍ»(البخاری، 1422)؛ ابن عباس از پیامبر (ص)، نقل می کند: که هیچ مردی با زنی بدون حضور محرم خلوت نکند.
علی (ع) فرمود: هیچ مردی نباید با زن بیگانه ای خلوت کند که در این صورت، شیطان سومین فرد آنان خواهد بود.(النوری الطیرسی، 1408 ه.ق 14/265؛ الترمذی، 1403 ه.ق، 2/319).

7. پرهیز از خودآرایی و خودنمایی

در آیاتی از قرآن، زنان مسلمان مامور شده اند از خودنمایی بپرهیزند و خطاب به زنان پیامبر می فرماید: و در خانه های خود بمانید و چنان که در زمان پیشین، جاهلیت می کردند زینت های خود را آشکار نکنید. (احزاب/33). آیه ی 33 سوره ی نور نیز زنان را از آشکار کردن زینت های پنهان، آشکار کردن گردن و راه رفتن به گونه ای که زینت های پنهانی آشکار گردند، بازمی دارد.

نتیجه

بنا بر آن چه در این نوشتار گفته شد، مبرهن است که اسلام به هیچ وجه به طور کلی مانع حضور زنان در اجتماع نمی شود و منزلت اجتماعی بالایی برای زنان قائل است. اما از آن رو که خداوند خود خالق انسان است و بهتر از هر کس از روحیات زنان و مردان و مصلحت آنان آگاه است، پذیرفتن هر نقشی را برای زنان جایز نمی داند و به جهت صلاح افراد و سلامت جامعه و جلوگیری از بروز مشکلات، ضوابط و حدودی را برای زن ومرد در اجتماع قائل می شود و افراد با رعایت این ضوابط می توانند در فعالیت های اجتماعی و سیاسی مشارکت نمایند.

پی نوشت ها :

1-کارشناس ارشد فلسفه غرب دانشگاه اصفهان.

منابع :
- قرآن.
- البخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت: دارالقلم بن ابی الارقم، 1422ق.
- المجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، موسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق.
- ابن بابویه القمی، محمد بن علی، الشیخ الصدوق، علل الشرایع، قم: مکتبه الداوری، بی تا.
- ابن بابویه القمی محمد بن علی، الشیخ الصدوق، الخصال، علی اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین، 1403ق.
- ابن منظور، 1414ق ، لسان العرب ، بیروت: دار الاحیاء التراث العربی، ج9.
- من لا یحضره الفقیه، محمد بن على بن حسین بن بابویه، تصحیح و تعلیق على اکبر غفارى، ج4، مکتبة الصدوق، 1393هـ.
- احمدی، سید مهدی؛ جربندی، سیده رقیه سیدی ، فصلنامه علمی پژوهشی جامعه شناسی زنان، سال دوم، شماره اول، بهار 1390، صص141-160، مشارکت اجتماعی زنان از دیدگاه کتاب، سنت و فقه اسلامی.
- حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج14، ابواب مقدمات نکاح، باب 104، ح6.
- الدیلمی، حسن بن علی بن محمد، ارشاد القلوب الی الصواب، قم: شریف رضی، 1412ق.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد، معجم مفردات الفاظ قرآن، تهران: مرتضوی، 1373.
- طباطبایی، سید محمد ، المیزان فی تفسیر القرآن، ج16، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بی تا.
- طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7 - 8، ص 216.
- طبرسی، فضل بن حسن، مکارم اخلاق، قم: شریف رضی، 1412ق.
- قطب، سیّد؛ فی ظلال‌القرآن: ترجمة مصطفی خرم‌دل؛ ج4، ص:812،‌ چاپ دوم، تهران:‌ نشر احسان، 1387.
- کلینی، محمد بن یعقوب ، فروع کافی، ج 5، کتاب النکاح، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1365.
- مجلسى، محمدباقر ؛ بحارالانوار، الجامعة لدرر، اخبار الائمة الاطهار؛ دار احیاءالتراث العربى، بیروت، ج 99.
- مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404ق.
- ورام بن ابی فراس المالکی الاشتری، تنبیه الخواطر و نزهه النواظر، علی اصغر حامد، قم: مکتبه الفقیه، بی تا.



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
معنی اسم فرانک و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فرانک و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فریبا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فریبا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فریما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فریما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فهیمه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فهیمه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم راضیه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم راضیه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم جیران و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم جیران و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم غزال و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم غزال و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نیوشا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نیوشا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ژیوان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ژیوان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کلثوم و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کلثوم و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نرگس و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نرگس و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ترمه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ترمه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ترنم و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ترنم و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
در محضر استاد اخلاق آیت‌الله حق شناس با موضوع یاد مرگ و قیامت
در محضر استاد اخلاق آیت‌الله حق شناس با موضوع یاد مرگ و قیامت
حکمت | عالم، حساب و کتاب داره! / استاد عالی
music_note
حکمت | عالم، حساب و کتاب داره! / استاد عالی