نویسنده:فریده کوهرنگ بهشتی(1)
منبع :راسخون
منبع :راسخون
چکیده
بحث از لزوم و جواز حضور زنان در اجتماع یکی از مباحث مورد توجه افراد، خصوصا جامعه شناسان و اهل دین واقع شده است. با توجه به تاریخ صدر اسلام و حضور و مشارکت زنان مسلمان در عرصه فعالیت های مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، و نیز در برخی موارد رجحان و یا حتی ضرورت و وجوب نقش آفرینی زنان در اجتماع، جواز و لزوم حضور زنان در اجتماع ثابت می گردد. علاوه بر این از آن جا که زنان نیمی مهم و سرنوشت ساز از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند، حضور و مشارکت زنان برای ارتقا و رشد عقلی و فکری آنان لازم می نماید. اما با توجه به تفاوت های فیزیکی، جنسی، عاطفی و نیازهای طبیعی زنان و مردان، آنان باید نقش های مختلفی را بر عهده گیرند و به نحو متناسبی رفتار نمایند.کلیدواژها : زن، جواز، لزوم، حضور و مشارکت در اجتماع.
مقدمه
بحث از جواز یا عدم جواز حضور زنان در جامعه ای که بر مبنای دین مبین اسلام تشکیل شده است، یکی از بحث های جنجال برانگیز بوده، که همواره مدافعان و مخالفان را به جدال و کشمکش برانگیخته است. چون به تاریخ صدر اسلام نظری بیفکنیم شاهد خواهیم بود که زنان همیشه در صحنه ی اجتماع حاضر بوده و در عرصه های مختلف سیاسی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی فعالیت داشته اند. علاوه براین زنان نیمی از جمعیت جامعه هستند که وظیفه ی خطیر و مهم تربیت نسل آینده ی بشری را بر عهده دارند، مع الوصف منع زنان از حضور در جامعه و به عبارتی خانه نشین کردن آنان با فرمان عقل سلیم سازگار نیست. اما از سوی دیگر با آیات و روایاتی مواجهیم که اختلاط و روابط زن و مرد نامحرم را به صراحت نکوهش کرده و زنان و مردان مومن را از آن نهی می کند. همچنین در جامعه با مواردی روبرو می شویم که روابط بین زن و مرد تهدیدی برای ایمانشان بوده و مسائلی جدی برای افراد به وجود آورده و در اجتماع مشکل آفرین شده است. در این نوشتار برآنیم تا به بررسی جواز یا عدم جواز حضور زنان از دیدگاه اسلام و بر مبنای حکم عقل سلیم پرداخته و موانع یا مرزها و محدودیت های این روابط را در نوشتار بعدی ارائه می نماییم.1. لزوم حضور زنان در جامعه
ادله ی عقلی و نقلی فراوانی بر لزوم حضور زن در اجتماع وجود دارد که به اجمال به طرح برخی از موارد می پردازیم:1-1. الگوگیری از تاریخ صدر اسلام
شواهدی از تاریخ صدر اسلام بر حضور زنان در صحنه ی اجتماع و شرکت فعال آنان در حوزه های مختلف سیاسی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی وجود دارد.(ر.ک: ابن هشام، 1415، ج1، ص 224). منابع موثقی جواز حضور زنان را برای برپایی نماز عشا(طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج16، ص340-341)، نماز جماعت(ابن ابی حدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 285)، نماز جمعه(طبرسی، مجمع البیان، ج5، ص 286)، حضور در جنگ ها (نوری همدانی، حسین، جایگاه بانوان در اسلام، انتشارات مهدی موعود، 1384، چاپ چهارم، ص116.) و... ثابت می کند. از آن جا که این امور، اموری مهم و قابل توجه هستند اما ضرورتی بر حضور زنان برای برپایی آن ها نبوده است نشان می دهد که اسلام حضور زنان را به طور کلی در جامعه جایز می داند و دلیلی ندارد که با وجود این جواز زنان را مکلف به حبس در خانه و منع از حضور در جامعه بدانیم.1-2. رجحان حضور زنان در اجتماع در برخی موارد
با پیشرفت سریع صنعت و تکنولوژی، و تخصصی شدن علوم و مشاغل، مشاغلی وجود دارد که با طبع عاطفی و صبر جمیل زنانه سازگاری بیشتری دارد. از جمله ی این مشاغل می توان به آموزش و خدمات پزشکی اشاره کرد. اگرچه شاید این اعمال از عهده ی مردان نیز برآید اما قطعا چون توسط زنان صورت گیرد بازدهی بهتری خواهد داشت، لذا الویت در این مشاغل با زنان است که بار این امور مهم را بر دوش گیرند. علاوه براین در اموری چون درمان و زایمان، که تماس فیزیکی لازمه ی عمل است بهتر است زنان مشغول به کار شوند تا از ابتلای احتمالی حرام جلوگیری شود. می توان گفت عدم حضور زن در بعضی مشاغل می تواند به پیکره جامعه صدمه بزند.1-3. ضرورت و وجوب حضور زنان در اجتماع در برخی موارد
حضور زنان در برخی مشارکت های سیاسی که حفظ اسلام و نظام اسلامی بر آن ها مبتنی است از این جمله است. گاهی در عصر معصومان، زنان مسئولیت های حساسی را به دوش می گرفتند؛ مانند مسئولیت حکیمه خاتون، خواهر امام هادی (ع) و مادر امام حسن عسگری (ع) معروف به جده در حفظ ارتباط با شبکه ی وکلای امام و انجام دیگر دستورات حضرت.(محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج99، ص80). زن بودن در چنان وضعیتی این ارتباط را پنهان می ساخت و می توانست در این موقعیت حساس، بخش عمده ای از نقش امام را پوشش دهد.(ر.ک: علاسوند، زن در اسلام، ج1، ص132).1-4. ارتقاء و رشد عقلی و فکری زنان با حضور در جامعه
منع حضور زنان در جامعه سبب محرومیت آنان از دستاوردهای علمی و تکنولوژی می شود؛ حال آن که انصاف و عقل چنین امری را روا نمی دارد. علاوه براین احادیثی داریم که به صراحت بیام می کند که طالب علم و دانش و فراگیرنده ی آن، چه دختر و چه پسر محبوب خداوند هستند و چه بسا کسب علم مستلزم حضور در دانشگاه ها و مراکز علمی و شاگردی نزد اساتید است. «قال رسول الله (ص): طلب العلم فریضه علی کل مسلم الا انَّ الله یحبُّ بغاءَ العلم»(حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، 20 جلدی، ج18، ص14) «فَوَجَبَ علی العاقل طلبُ العلم»(اصول کافی،ج1، ح 34،ص34).1-5. رعایت اعتدال
دستور اسلام در هر امری رعایت حد اعتدال است و این همان امری است که با فطرت پاک انسانی نیز سازگار است. روش اسلام این است که انسان معتدل و متعادل زندگی کند و از هر افراط و تفریطی به دور باشد. خداوند نیز مسلمانان را "امت متعادل" می نامد؛ «کَذلِکَ جَعَلناکُم اُمهً وَسَطاً لِتَکونوا شُهَداءَ عَلی الناسِ»(سوره بقره/ آیه 143) و افراد جامعه را به روش صحیح زندگی فرامی خواند و در دستورات خود تمام جوانب نیازهای دختر و پسر را در نظر می گیرد. از جمله دختران را تا حدی که منجر به انحراف و زیان دیدن آن ها نشود از شرکت در اجتماع نهی نمی کند، بلکه تنها قوانین و ضوابطی را برای آن ها مشخص می کند تا با رعایت آن ضوابط، به درستی در جامعه به فعالیت و مشارکت بپردازند. بنابراین اسلام در مسالهی ارتباط دختر و پسر یا زن و مرد، نه آنچنان سختگیرانه نظر میدهد که هر گونه ارتباط گفتاری، دیداری و شنیداری را ممنوع سازد و نه آنچنان ولنگارانه و تساهلمآبانه نظر میدهد که هرگونه ضابطه و حریمی را در ارتباط با دو جنس مخالف غیر محارم، بیاعتبار اعلام نماید.نباید از این نکته مهم غافل بود که ایجاد محدودیت و ممنوعیت، بیش از آنچه که شارع مقدس فرموده است، خود عامل مهمی برای بیبندوباری و مرزشکنی است؛ زیرا اینگونه تصور میشود که پایبندی به مقررات و حدود شرعی، عملی بسیار دشوار و بلکه غیر عملی است و لذا چارهای جز بیبندوباری و مرزشکنی نیست.
حضرت على علیه السلام فقدان تعادل را نشانه جهل مى دانند و ضمن برحذر داشتن شیعیان از افراط و تفریط، مى فرمایند: «لاترى الجاهل الا مفرطا او مفرطا»؛ جاهل را نمى یابى، جز آنکه یا اهل افراط یا اهل تفریط است.( نهج البلاغه، حکمت 70).
2. تفاوت های زیستی و فطری زن و مرد، منشا تفاوت نقش ها در جامعه
از نظر ارزشمندی ذاتی، هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست؛ زیرا تنها معیار ارزشمندی ذاتی، تقوا و پرهیزگاری است.(طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن ، ج2، ص269-270؛ بستان، خانواده در اسلام، ص11).بنابراین در اسلام آنچه که موجب برتری است تقوا و عمل صالح است "انّ اکرمکم عندالله اتقاکم"نه جنسیت. در اینجا لازم است این نکته را یاد آور شویم که تفاوت غیر از تبعیض است.
تفاوت براساس ویژگی ها و استعدادها تنظیم می شود، ولی تبعیض نوعی بی عدالتی است.
در اسلام نیز تفاوت ها به لحاظ خلقت زن و مرد تنظیم شده و تشریع احکام مطابق با تکوین و آفرینش آن دو و براساس حکمت تنظیم شده است؛ یعنی تقسیم وظایف و بیان تکالیف براساس رعایت شرایط روحی و جسمی و توانایی های فرد که این خود عدالت است و تساوی، ولی مشابهت، عدالت نیست. به دو نفر بدون توجه به تفاوت های جسمی و توانایی های فردی آنها با یکدیگر تکلیف مشابه دادن، رعایت عدالت نیست؛ بلکه ظلم است؛ ظلم به خود آن فرد و ظلم به مجموعه ای که در آن واقع شده اند.
آیه اول سوره نساء به نکته بسیار جالبی اشاره می کند: "یا ایها الناس اتّقوا ربّکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بثّ منها رجالا کثیرا و نساء .." همان پروردگاری که شما را از نفس واحدی آفرید و همسرش را نیز از همان نفس و ماهیت خلق کرد و از این دو صنف، مردان و زنان فراوانی پدید آمدند. زن و مرد از یک جنس، ریشه، و اصل و گوهر هستند. آیه 189 سوره اعراف و 21 روم نیز این موضوع را بیان و به موضوع ایجاد آرامش، مودت و دوستی و رحمت طرفینی اشاره می کند؛ یعنی هر دو طرف زن و مرد مدنظر است نه یک طرف.
در دین مبین اسلام تفاوت هایى میان زنان و مردان در شاخص فضیلت ها وجود دارد. براى مثال، بعضى از خصلت ها در میان مردان بدترین و در میان زنان بهترین خصلت است. امیرمؤمنان على علیه السلاممى فرماید: «بهترین خصلت هاى زنان که بدترین خصلت هاى مردان است، عبارتند از: تکبر، ترس و بخل.»
بنابراین اگرچه زن و مرد در اصل ذات و گوهر انسانى خویش داراى هویتى مشترک هستند، اما از نظر روانى، جسمى و جنسى با یکدیگر تفاوت هاى بسیارى دارند.
در قدیم، تفاوت های زن و مرد در چند موضوع خلاصه می شد و در نهایت تفاوت عمده آن ها را در دو امر کلی «عقل» و «احساسات» می دانستند، اما امروزه با پیشرفت و تخصصی تر شدن علوم و فناوری جدید، تفاوت های بیشتری بین زن و مرد از نظر ساختاری و کارکردی ادعا و گاهی آن ها را اثبات می کنند و به گونه ای بر این تفاوت در ساختار و کارکرد تصریح و تأکید دارند که برخی برای این دو جنس دنیای جداگانه ای قایل می شوند; مثلا، پروفسور ریک ، که سالیانی دراز به تحقیق درباره مسائل زنان و مردان پرداخته، بر این باور است که دنیای مرد با دنیای زن به طور کلی فرق می کند و می گوید: اگر زن نمی تواند مانند مرد فکر کند یا عمل نماید به این دلیل است که دنیای آن ها با هم فرق می کند و یا اریک فروم پس از بررسی تفاوت دنیای زن و مرد، می گوید: زن و مرد می توانند یکدیگر را بفهمند و مکمّل یکدیگر باشند، ولی هیچ گاه یکی نمی شوند و این به علت تفاوت هایی است که در وجود آن ها نهادینه شده است. (ر.ک: مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 181).
در ذیل به اجمال به برخی از تفاوت های میان زنان و مردان می پردازیم:
2-1. تفاوت هاى فیزیکى
مردها از لحاظ نیرو، قوى تر از زن ها هستند. محققان مى گویند: هورمون ویژه جنسى مرد (تستسترون) اثر فراوانى در تولید پروتئین در بدن دارد و رشد بافت هاى عضلانى را تحریک مى کند. از این رو، مردان براى انجام کارهاى سنگین توانایى بیشترى دارند، ولى با اینکه توانایى جسمى بیشترى دارند، آسیب پذیرى روحى آنان نیز بیشتر است. (محمد مجد، روان شناسى زن و مرد، ص 45). درباره برترى زنان در صبر و تحمل، روایتى از امام صادق علیه السلام نقل شده است که مى فرماید: «خداوند براى زن صبر ده مرد را قرار داده است.» (محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، ج 5، ص 335).همچنین مردها از تارهاى صوتى کلفت و ضخیم برخوردارند و داراى صدایى خشن هستند. به عبارت دیگر، مردها از سه سطح زیر و بم آهنگ برخوردارند، در حالى که زنان داراى چهار سطح زیر و بم آهنگ هستند. (على اکبر شعارى نژاد، روان شناسى رشد بزرگسالان در فراخناى زندگى، ص 25). به همین دلیل، زنان نازک تر و لطیف تر از مردان سخن مى گویند و داراى کشش خاصى هستند. حضرت آدم علیه السلام پس از مشاهده حوّا و شنیدن صداى نازک و ظریف او گفت: «چه خلقت زیبایى دارى!» (محمدباقر مجلسى، همان، ج 15، ص 33).
بنابراین، انتظار کارهاى سنگین از مردان، و لطافت و طنّازى از زنان مناسب با طبیعت آنهاست و تأمین نیازهاى زندگى به تناسب هر جنس، زمینه سازگارى میان آنان را فراهم مى آورد، همان گونه که انتظار انجام کارهاى سنگین توسط زنان و خشونت و درشتى در صداى آنان، زمینه ناسازگارى میان همسران را فراهم مى سازد.
2-2. تفاوت جنسى
انسان داراى 23 جفت کروموزوم است که بر روى آنها ذرات ریزى به نام «ژن» وجود دارد. ژن ها حامل صفاتى از والدین به جنین هستند. از میان این کروموزوم ها، یک جفت کروموزوم جنسى وجود دارد که در خانم ها به صورت XX و در آقایان به صورت XY است. اگر در ترکیب آنها یک کروموزوم X از ناحیه زن و یک کروموزوم Y از ناحیه مرد وجود داشته باشد، فرزندى که به دنیا بیاید پسر خواهد بود و چنانچه هر دو کروموزوم ها X باشد، فرزند دختر خواهد بود. بنابراین، جنسیت فرزند را نوع ترکیب کروموزوم مرد مشخص مى کند. این سخن را در زمینه سازگارى همسران، به این خاطر مطرح کردیم که بدانید گرچه مردان اکنون کمتر به دلیل دختر شدن فرزند، به ناسازگارى با زنان رو مى آورند، اما در زمان هاى گذشته مادرانى به دلیل اینکه دختر به دنیا مى آوردند، مورد بى مهرى مردان قرار مى گرفتند. آگاهى از بى تقصیرى مادر در تعیین جنسیت فرزند و غیراختیارى بودن ترکیب کروموزوم ها از ناحیه پدر، راه را براى ناسازگارى میان همسران از این زاویه مى بندد.از سوى دیگر، نیاز جنسى زنان و مردان متفاوت است. گرچه زن و مرد در روابط جنسى خود به اطمینان و تضمینى نیازمندند، اما نحوه نیازمندى و ارضاى آن در زن و مرد متفاوت است. مردان با برقرارى رابطه جنسى مطمئن مى شوند که شایستگى لازم را داشته و توانسته اند رابطه زناشویى را به نحوى مؤثر برقرار کنند، اما زنان به مهر و محبت و توجه از سوى همسرشان نیازمندند. مردان باید با ابراز محبت و عشق و به کارگیرى جملات عاطفى، این نیاز را برآورده سازند و بدانند که تنها دوست داشتن کافى نیست، بلکه باید آن را ابراز کنند. این نیاز روانى همسر است. در این زمینه، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهمى فرماید: «مردى که به همسرش مى گوید: دوستت دارم، بدانید این سخن هرگز از قلب همسرش خارج نمى شود.»(محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، ج 5، ص 569).
2-3. تفاوت عاطفى
زن و مرد هر دو نسبت به دیگران از عواطف برخوردارند. هم مى خواهند دیگران را دوست بدارند و هم مى خواهند دیگران آنان را دوست بدارند، اما ابراز و ظهور عاطفه در زنان و مردان متفاوت است. خانم ها حتى اگر کسى را کمى هم دوست داشته باشند، چنان نشان مى دهند که او را بسیار دوست دارند. در حالى که مردها کسى را که بسیار دوست دارند، چنان نشان مى دهند که مقدارى او را دوست دارند. نمایش محبت آنان متفاوت است.حضرت على علیه السلام در زمینه تفاوت میان زنان و مردان مى فرماید: «کارى که به زن واگذار مى کنى، نباید از حیطه مناسبات او بیرون باشد؛ چراکه او گل خوش بویى است و به عنوان متصدى دخل وخرج نبایدبه کارهاى خشن روبیاورد.»( نهج البلاغه، نامه 31)
از آن رو که زنان به ابراز حالت عاطفى به شدت توجه دارند، به گفت وگو نیازمند هستند؛ چون زبان، یکى از مهم ترین ابزارهاى انتقال عواطف است. این مسئله به قدرى مهم است که بعضى گفته اند: زن فقط به گفت وگو نیاز دارد و به نتیجه نمى اندیشد، در حالى که مرد توقع دارد گفت وگو مشکلى را حل کند.(جان گرى، همان، ص 24).
نمایش عاطفه در زن قوى تر و از سوى دیگر، تمرکز در مردها قوى تر است.
2-4. تفاوت در نیازهاى طبیعى
در طبیعت زنان نیاز به مراقبت، درک و احترام، و در طبیعت مردان نیاز به اعتماد، پذیرش و قدردانى دیده مى شود. هرچه مردان به توجه و مراقبت از زنان بیشتر رو آورند اعتماد بیشترى را از آنان کسب مى کنند.با بیان مسائل تکوینی انسان، خالق و سازنده این موجود پیچیده با شناخت کامل و جامعی که بی هیچ عیب و نقصی نسبت به مخلوق خود دارد، به مسئله نقش جنسیت ها و وظایف هر یک با توجه به ویژگی ها و توانمندی هایشان و در راستای زندگی متعادل که محل امن و آرامش جهت رسیدن به اهداف والای آفرینش است و پرورش نسل سالم، پرداخته است.
اسلام معتقد است زن و مرد مساوی نیستند، مکمل هم هستند. چون متفاوت خلق شده اند، استعدادها و محدودیت های متفاوتی دارند. اسلام چون به تفاوت نقش زن و مرد معتقد است، هرکدام را در جایگاه خود با الگوی خود مقایسه می کند. اسلام با کار و تحصیل و مشارکت اجتماعی زن مخالف نیست؛ منتها به شوهرداری و تربت فرزند اولویت می دهد. (امیر حسین بانکی پور فرد، نکات کلیدی ازدواج، ص 21) و این نیز به سرشت و طینت زن مربوط است، اما در عین حال منافی حضور زنان در اجتماع نیست.
توصیه اسلام به زن خانه داری است نه خانه نشینی (روحانی، زنان دین گستر در تاریخ اسلام، ص42). بین این دو فرق است. خانه نشینی ضدارزش است. این فکر که زن فقط و فقط باید در کنج خانه محبوس بماند و حتی با حفظ حریم و رعایت عفاف از علم و هر کمالی الزاماً محروم بماند، علاوه براین که با اسلام جور در نمی آید، بر ضد عواطف انسانی و عقل سلیم است.(شهید مطهری، مجله زن روز، ص3) و اما همین تفاوت هاست که موجب جذب افراد به جنس مخالف می شود؛ لذا بر مبنای اصل طبیعی تفاوت زن و مرد است که دین اسلام و دیگر ادیان الهی، تشکیل خانواده و ازدواج با فردی از جنس مخالف را از مهم ترین اصول شرعی و حقوقی دانسته اند.( محمد رضا سالاری فر، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، ص167)
3. ارتباط زن و مرد در جامعه، آری یا نه؟
مسئله اختلاط زن و مرد محور بحث های فراوانی است و گاه نویسندگانی این واژه را برابر «تبرّج»، که به معنای بی بند وباری جنسی است، به کار می برند. به نظر می رسد اگر مراد از اختلاط همان بی بندوباری باشد، که قرآن کریم از آن به عنوان «تبرّج» یاد کرده، مذموم و ناپسند است و شریعت اسلامی آن را تحریم نموده، و اما اگر مراد از اختلاط صرف حضور زن در بیرون از منزل باشد، دلیلی بر ممنوعیت آن نیست.حاصل سخن آنکه صرف ارتباط زن و مرد با رعایت ضواط و آداب، منع شرعی ندارد، بلکه مشارکت اجتماعی زنان بدون این ارتباط ممکن نیست. اما این ارتباط باید در مهار شرایط باشد و نیز برای کار و عمل. اما آنجا که زن ومرد بدون رعایت ضوابط و نه برای کار و عمل در جامعه حاضر گردند، این همان اختلاط ناپسند و مذموم است.
بنابراین اختلاط به طور کلی حرام نیست(علامه سید محمد حسین فضل الله، دنیای زن، ص86) آن چه حرام است اختلاطی است که در آن فضا، بیشتر به عنصر جنسیت توجه شود اما اختلاطی که در آن، برخوردهای زن و مرد بر پایه ی انسانیت استوار باشد، حرمت شرعی ندارد(علامه سید محمد حسین فضل الله، نقش و جایگاه زن در حقوق اسلامی، ص66). نمونه و شیوهی بسیار زیبا و روشن ارتباط درست و پسندیده میان زن و مرد، داستانی است که قرآن کریم در مورد رابطهی حضرت موسی با دختران شعیب مطرح کرده است.
با این حال باید توجه داشت هر نوع ارتباط با جنس مخالف به حساسیت و مواظبت نیاز دارد چون جاذبه ی طبیعی و زیستی دختر و پسر، به ویژه در سنین جوانی، زمینه ی انحراف ارتباط های انسانی را فراهم می کند و ارتباط هارا تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین، حتی در روابط آموزشی نباید از آفاتی که در جاذبه های زیستی ریشه دارد، غفلت کرد؛ چون روابط انسانی سخت از این ناحیه آسیب می پذیرد. بر این اساس، شارع مقدس به ما هشدار می دهد که هرگاه دو غیر همجنس، در قالب هر ارتباطی، در مکانی خلوت و دور از دید دیگران قرار بگیرند شیطان هم با آن ها خواهد بود و روابط صحیح را تهدید می کند.
بنابراین می توان گفت از دیدگاه اسلام، ارتباط میان زن و مرد فی نفسه ممنوعیتی ندارد. طبیعی است، در جامعه ای که معمولاً نیمی از آن را جنس مرد و نیمی دیگر را جنس زن تشکیل می دهد، چاره ای جز ارتباط دو جنس مخالف با همدیگر نیست. به تعبیر دیگر، اجتماع مجموعه ای از زنان و مردان است و قابل تقسیم به جامعه ی مردان و جامعه ی زنان نیست.
برحسب دیدگاه اسلام، زن و مرد باید با نگاه به شخصیت انسانی هم که به طور قطع در روابطی سالم خود را نشان می دهد، در تعاملات اجتماعی حضور یابند. عایقی مفید و مؤثر به نام هویت انسانی وجود دارد که سبب ایجاد جریانی سالم و آسیب ناپذیر در روابط میان زن و مرد می شود. بر این مبنا، مرد باید در زیرساخت های فکری خویش، تصویر درستی از زن به عنوان یک شخصیت ارجمند، پاک، با کرامت و با حرمت داشته باشد و زن نیز باید در روساخت های رفتاری اش که وجوه ارتباطی او را در پوشش، گفتار و حرکات نمایان می کند، حرمت و کرامت زن بودن خود را نشان دهد. این تنها طریقی است که زن می تواند مقام و موقعیت خویش را در برابر مرد حفظ نماید. زن هر اندازه متین تر، باوقارتر و عفیف تر رفتار کند و خود را در معرض نمایش برای مرد قرار ندهد، بر حرمت و کرامتش افزوده می شود.
از دیدگاه اسلام، روابط زن و مرد نامحرم نباید به گونه ای باشد که تمتعات جنسی در آن سهمی داشته باشد؛ زیرا تمتعات جنسی، منحصرا در چارچوب زندگی زناشویی مجاز است و کشاندن آن از محیط خانه به اجتماع، موجب تضعیف فعالیت های اجتماعی می شود و در کنار عوامل دیگر، در کاهش آمار ازدواج تأثیر مستقیم و بسزایی دارد. زیرا ازدواج، مانعی برای لذت جویی های نامحدود و آزاد محسوب می شود. معاشرت های آزاد و بی بندوبار، ازدواج را به صورت یک تکلیف و محدودیت در می آورد که باید آن را با توصیه های اخلاقی یا احیانا با اعمال زور بر جوانان تحمیل کرد. تفاوت جامعه ای که روابط جنسی میان زن ومرد را به محیط خانوادگی و در قالب ازدواج مشروع و قانونی محدود می کند، با اجتماعی که روابط آزاد در آن مجاز است، این است که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم، آغاز محرومیت و محدودیت است. در سیستم روابط آزاد جنسی، پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می دهد و آنها را ملزم می سازد که به یکدیگر وفادار باشند، اما در سیستم اسلامی، ازدواج به محرومیت و انتظار آنان پایان می دهد.(ر.ک. مجموعه آثار شهید مطهرى، ج 19، ص 438).
همچنین، در سیستم روابط آزاد جنسی، همان تعداد ازدواجی هم که صورت میگیرد، در بسیاری از موارد به طلاق منجر میشود. زیرا، در روابط هرز، با وجود آنهمه اظهار دلدادگی و عشق، عقبه سالم و پاکی برای ازدواج یافت نمیشود و دختر و پسر در این نوع روابط دوستانه، لایههای انسانی و حرمت برانگیز خود را شناسایی نکردهاند و تعامل فکری و روحی، نقشی در انتخاب آنها نداشته است بلکه صرفاً جذابیتهای بصری و لذتجوییهای شهوانی در انتخاب آنها دخیل بوده است. بنابراین باید زنان مسلمان با رعایت حدود شرعی در اجتماع حاضر گردند.
نتیجه
بنا بر آن چه در این نوشتار بیان شد، مبرهن است که اسلام به هیچ وجه به طور کلی مانع حضور زنان در اجتماع نمی شود و منزلت اجتماعی بالایی برای زنان قائل است. اما از آن رو که خداوند خود خالق انسان است و بهتر از هر کس از روحیات زنان و مردان و مصلحت آنان آگاه است، پذیرفتن هر نقشی را برای زنان جایز نمی داند و به جهت صلاح افراد و سلامت جامعه و جلوگیری از بروز مشکلات، ضوابط و حدودی را برای زن ومرد در اجتماع قائل می شود و افراد با رعایت این ضوابط می توانند در فعالیت های اجتماعی و سیاسی مشارکت نمایند.پی نوشت ها :
1-کارشناس ارشد فلسفه غرب دانشگاه اصفهان.
منابع :- قرآن.
- نهج البلاغه.
- ابن هشام، عبدالملک؛ السیره النبویه؛ بیروت: دارالتعاریف للمطبوعات، 1403ق.
- ابن ابی حدید، شرح نهج البلاغه، ج 1.
- بستان، حسین ، خانواده در اسلام، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1390.
- بانکی پور فرد، امیر حسین؛ نکات کلیدی ازدواج، اصفهان: مرکز مطالعات و تحقیقات حیات طیبه، 1388.
- حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، 20 جلدی، ج18.
- روحانی، طاهره، زنان دین گستر در تاریخ اسلام، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپخانه توحید، 1382، چاپ اول، ص42.
- سالاری فر، محمد رضا ، خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها، 1390.
ـ شعارى نژاد، على اکبر، روان شناسى رشد بزرگسالان در فراخناى زندگى، تهران، امیرکبیر، 1375.
- طباطبایی، سید محمد ، المیزان فی تفسیر القرآن، ج16، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بی تا.
- طبرسی، فضل بن حسن ، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج5.
- علاسوند، فریبا. زن در اسلام، قم:دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1390، ج1.
- فضل الله، سید محمد حسین ، دنیای زن، تهران: سهروردی، 1383.
- فضلالله، سید محمد حسین، نقش و جایگاه زن در حقوق اسلامی، ترجمه عبدالهادی، فقیهیزاده، تهران، دادگستر، 1378.
ـ گرى، جان، زن، مرد، ارتباط، ترجمه مهدى قراچه داغى، مشهد، راهیان سبز، 1381.
ـ مجد، محمد، روان شناسى زن ومرد، تهران: نسل نواندیش، 1378.
- مجلسى، محمدباقر ؛ بحارالانوار، الجامعة لدرر، اخبار الائمة الاطهار؛ دار احیاءالتراث العربى، بیروت، ج 99.
- مطهری، مرتضی ، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: صدرا، 1391.
- مطهری، مجله زن روز، ش 1505، ص3.
- مطهرى، مجموعه آثار شهید ، 1379، ج 19، ص 438، قم: انتشارات صدرا.