ادراک برتر- یادگیری قلبی

یادگیری های انسان بطور عمده از طریق حواس پنجگانه و مغز او صورت می گیرد. به عبارتی دیگر، انسان برای یادگیری محرکات و اطلاعات محیط خود، نیاز به ابزار مادی مانند اندامهای حسی و اعصاب حسی و دستگاه عصبی
پنجشنبه، 1 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ادراک برتر- یادگیری قلبی
 ادراک برتر- یادگیری قلبی

 

نویسنده: تقی ژاله فر




 

یادگیری های انسان بطور عمده از طریق حواس پنجگانه و مغز او صورت می گیرد. به عبارتی دیگر، انسان برای یادگیری محرکات و اطلاعات محیط خود، نیاز به ابزار مادی مانند اندامهای حسی و اعصاب حسی و دستگاه عصبی مرکزی( مغز) دارد و به وسیله این عوامل، اثر محرکات و اطلاعات را به روان خود منتقل می کند و بعد از آن این اطلاعات ، توسط عقل ضبط و نگهداری می شوند و در نهایت بطور دائم در قلب جایگزین می گردند.
گاهی برای انسان یادگیری هایی اتفاق می افتد که حواس پنجگانه در آن دخالتی ندارند. به عبارت دیگر، عوامل یادگیری از طریق حواس پنجگانه به مغز انسان نمی رسد؛ بلکه اطلاعات مستقیماً به نفس و قلب منتقل می گردند.
این نوع یادگیری را یادگیری قلبی می گویند.
یکی از مهم ترین یادگیری های قلبی که حواس انسان در ایجاد آن نقشی ندارد، یادگیری انسان در زمان خواب می باشد.
انسان وقتی می خوابد، صحنه هایی را مشاهده می کند که آن اطلاعات بدون دخالت حواس پنجگانه در قلب و روح عقل انسان ثبت می شود؛ زیرا فرد آنچه را که در رؤیا ادراک کرده است پس از بیدار شدن به اطرافیان خود بازگو می کند.
ملاحظه می شود که در این نوع یادگیری، حواس انسان هیچگونه نقشی به عهده ندارد.
زمانی که انسان می خوابد، حواس او که عامل انتقال محرکات و محسوسات به مغز می باشد، ارتباطش را با نفس و قلب قطع می کند. در نتیجه انسان هیچ گونه ارتباطی با وسیله حواس پنجگانه با عالم خارج ندارد؛ اما در عالم خواب صحنه هایی را به صورت رؤیا مشاهده می کند، درست مانند زمانی که در عالم بیداری مشاهده گر آنها می باشد.
انسان آنچه را که در عالم خواب مشاهده می کند، در حافظه خود می سپارد و نگاهداری می نماید و پس از بیدار شدن ماجرای رؤیای خود را به اطرافیان نیز بازگو می کند.
سؤال این است که آیا در عالم خواب، انسان به وسیله کدامین حواس به مشاهده آن رؤیا پرداخته است؟
بدون شک حواس انسان دخالتی در مشاهده رؤیا ندارند؛ زیرا که حواس در زمان خواب ارتباط خود را از جهان خارج قطع می کنند. بنابراین چه عاملی است که موجب می شود انسان آن صحنه ها را مورد مشاهده قرار دهد؟
برای رسیدن به این سؤال، بخشی از مناظره ای را که بین مولای بزرگوار، امام صادق(ع) و یک طبیب هندی اتفاق افتاده است بار دیگر مورد بررسی قرار می دهیم.
در این مناظره، مولای بزرگوار، امام صادق(ع) خطاب به طبیب هندی می فرمایند:
امام (ع)؛ کدام حسن موجب می شود که آنچه را در خواب دیده ای در قلبت بماند تا پس از بیداری آن را بیان کنی؟
طبیب هندی: در این امر حسن دخالتی ندارد.
امام (ع)؛ آیا اینک شایسته نیست که بدانی وقتی حواس تعطیل می شود ( به خواب فرو می رود) عاملی که چیزها را در خواب مشاهده می کند و در خود حفظ و نگهداری می کند، قلب توست آن قلبی که خدای سبحان در آن ( روح) عقل قرار داده که به وسیله آن بر بندگان اتمام حجّت می نماید.»(1)
از بررسی این مناظره نتیجه گرفته می شود که در عالم خواب پس از تعطیل شدن حواس پنجگانه، قلب و روان انسان به مشاهده صحنه های رؤیا می پردازد و آنچه را که در خواب ادراک نموده، به وسیله روح عقل در خود نگهداری می کند.
بطور یقین وجود چنین رؤیاهایی در ذهن تمام افراد وجود دارد و هر کس رؤیاهایی را در عالم خواب مشاهده نموده و بعد از بیدار شدن، آن را به اطرافیان خود تعریف نموده است. وجود تمام این رؤیاها، یادگیری قلبی را به اثبات می رساند.
یادگیری قلبی در زمان بیدرای نیز وجود دارد ولی ما از آن بی خبریم. مطالعه بسیاری از آیات قرآن و روایات اسلامی، این نوع یادگیری را مورد تأیید قرار می دهند.
انسان دارای استعداد ویژه ای است که خود از آن آگاهی ندارد. اگر این استعداد در قلب و ذهن او به رشد و تکامل برسد، انسان می تواند به حقایق بسیار والایی دست یابد و آن رسیدن به ادراک برتر است. چگونگی آشکار شدن این استعداد و رسیدن انسان به این مرحله عالی، نیاز به بحث گسترده ای دارد که به طور خلاصه، ایجاد چنین مرحله ای را در قلب انسان مورد بررسی قرار می دهیم.
بدون تردید بدون احساس، هیچگونه ادراکی پدید نمی آید و انسان نمی تواند ادراکی را در قلب خود باور کند که آن را احساس نکرده باشد.
ادراک برتر نیز ازاین قانون مستثنی نمی باشد؛ زیرا برای ادراک برتر نیز احساسی وجود دارد؛ اما باید دید که احساس چنین ادراکی که به چشم قابل مشاهده نمی باشد، چیست؟
برای رسیدن به تحلیل چنین فرایندی، لازم است موضوع بسیار مهمی را مورد مطالعه قرار دهیم و بر اساس آن چنین پدیده شگرفی را بررسی کنیم.
در زمینه رسیدن به این مرحله با شکوه، روایت جالبی از مولای بزرگوار امام صادق(ع) بیان گردیده است که می تواند ما را راهنمایی بکند.
آن بزرگوار خطاب به یکی از شاگردان خویش به نام سلیمان بن خالد فرمودند:
« ای سلیمان به راستی که برایت قلب و شنوایی هاست. به راستی که خداوند وقتی هدایت بنده ای را بخواهد، گوش قلب او را می گشاید و وقتی غیر از این اراده کند بر آن شنوایی ها مهر می زند و دیگر اصلاح نمی شود.
این است کلام خدای عزّوجل:
ام عَلی قلوبٍ اَفقالُها ( سوره محمد(ص) آیه 27)(2)
کلام مولای بزرگوار(ع) بیانگر آن است که انسان علاوه بر اینکه دارای حواس ظاهری است، دارای حواس باطنی نیز می باشد که منشأ آن قلب او می باشد و خداوند متعال اگر اراده فرماید، بر اساس قوانینی چشم قلبی انسان را می گشاید تا او بتواند به وسیله آن، حقایق هستی را آنچنان که هست مورد مشاهده قرار دهد.
روایت بسیار جالب دیگری در همین زمینه از مولای بزرگوار، امام سجاد(ع) بیان گردیده است که در فهم بیشتر این موضوع ما را یاری می نماید.
آن بزرگوار می فرمایند:
« آگاه باش برای بنده چهار چشم است: با دو چشم، امر دین و دنیای خود را می بیند و با دو چشم، امر آخرت خود را مشاهده می نماید. هر گاه خداوند متعال برای بنده ای خیر اراده فرماید دو چشم او را که در قلبش قرار دارد، باز می کند و بنده با آنها نهان و امر آخرتش را می بیند. هر گاه خدایتعالی غیر از این اراده فرماید. قلب بنده اش را به حال خود وا می گذارد.»(3)
با مطالعه دو روایت فوق، این حقیقت را می توان فهمید که انسان دارای چشم قلبی است که باز شدن آن او را در رسیدن به ادراک برتر یاری می نماید.
چشم قلبی انسان زمانی گشوده می گردد که انسان بتواند خود را در تکامل نفس بدان پایه برساند.
باید توجه داشت که تنها رمز رسیدن به چنین مرحله ای، بکار بستن کلام پیامبر بزرگوار اسلام(ص) است که با عمل به آن انسان می تواند به چنین مرحله ای نایل گردد.
آن بزرگوار می فرمایند:
« خدا را چنان عبادت کن که گویی او را می ببینی، اگر تو او را نمی بینی، او تو را می بیند.»
کلام گهربار و ارزنده پیامبر بزرگوار اسلام(ص) رمز رسیدن به ادراک برتر می باشد به شرطی، آنچه را که آن بزرگوار در مورد ستایش و عبادت خداوند متعال سفارش فرموده اند به طور دقیق، عملی سازیم.
زمانی که انسان تصور کند که در برابر عظمت خداوندی قرار گرفته است که خالق تمام هستی است و تمام قدرتها در مقابل قدرت و عظمت او محکوم به فنا می باشند، چنین تفکری می تواند تمام خطورات قلبی که به هنگام نماز در ذهن و قلب انسان پدید می آیند، از بین ببرد.
مولای بزرگوار امام باقر(ع) می فرمایند:
« بر تو باد توجه کامل به نمازت، پس همانا آن مقدار که در نماز حضور قلب داشته باشی، محسوب می شود. در نماز با دست و سر و ریش خود بازی مکن و درنماز با خودت صحبت مکن و خمیازه مکش و با شتاب نماز مخوان و در درونت فکر مکن.»(4)
کلام مولای بزرگوار(ع) رهنمود ارزنده ای برای رسیدن به چنین هدفی می باشد که انسان باتمام قلب و ذهن خود، حضور در پیشگاه حضرت حق تعالی را احساس کند و به این حقیقت باور داشته باشد که خدایتعالی او را می بیند و از اسرار قلبی وی آگاهی دارد و اگر ذهن متوجه مسائل دیگری جز حضور حضرت باریتعالی باشد، خدایتعالی از آن آگاهی دارد و این تفکر ذهنی او مانع می شود که نمازش مورد پذیرش قرار گیرد؛ زیرا آن مقدار از نماز فرد مورد قبول حضرت احدیت قرار می گیرد که انسان با حضور قلبی، آن را انجام داده باشد.
اگر انسان بتواند به اجزای چنین نماز و عبادتی نایل گردد، از سوی خدایتعالی، لطفی خاص نسبت به بنده عطا می گردد که اثر آن را خود فرد در قلبش تجربه خواهد کرد و آن باز شدن چشم و گوش قلب می باشد.
روایتی از مولای بزرگوار امام باقر(ع) بیانگر این حقیقت است.
آن بزرگوار می فرمایند:
« خدای عزو جل می فرماید: هیچ بنده ای از بندگانم به من تقرب نمی جوید به چیزی که نزد من از آنچه بر او واجب گردانیده ام محبوب تر باشد، و بنده ام با انجام نوافل به من نزدیک می شود تاجایی که او را دوست می دارم. همین که او را دوست داشتم، گوش او می شوم که با آن می شنود و چشم او می شوم که با آن می بیند و زبان او می شوم که با آن سخن می گوید و دست او می شوم که با آن اخذ می کند. اگر مرا دعا کند او را اجابت می کنم و اگر چیزی از من بخواهد به او عطا می کنم.»(5)
این روایت بسیار جالب، بیانگر آن است که فرد بر اثر انجام دادن نمازهای روزانه و نوافل، با حضور و توجه قلبی، به مرحله ای نایل می گرد که خداوند چشم و گوش قلب وی را باز می کند و او را به مرحله والای ایمان می رساند.
بر اساس یافته های علم روانشناسی، برای ایجاد هر ادراکی، عامل احساس الزامی است. به عبارت دیگر، بدون احساس، امکان ندارد ادراکی بوجود آید.
بطور مسلم برای ادراک مشاهده خدای تعالی، احساس خاصی وجود دارد؛ اما نه آن احساسی که مادی باشد.
احساسی که برای چنین ادراکی می تواند وجود داشته باشد، در حقیقت لطفی از جانب خداوند متعال می باشد که بر اساس اعمال صالح بندگانش به آنان اعطا می گردد و در اثر این لطف، لحظاتی چشم قلبی آنان گشوده می گردد و آنها در چنین لحظاتی، خدای متعال را به صورت نور مشاهده می کنند.
همین عامل، رمز رسیدن به ادراک برتر است. به عبارت بهتر، زمانی که خدای متعال چشم قلبی انسان را گشود، او نظاره گر نوری می گردد که متوجه می شود آن نور تمام جهان را فرا گرفته است.
همین لطف خدای متعال مقدمه ای برای ایجاد ادراک برتر بشمار می رود؛ زیرا چنین لطفی، به عنوان احساسی است که مقدمه ادراک است.
روایتی از پیامبر بزرگوار(ص) مؤید این حقیقت است.
آن بزرگوار در پاسخ سخن ابوذر که سؤال کرد؛ یا رسول الله، آیا پروردگارت را دیده ای؟
فرمودند:
« نوری است که من آن را می بینم».(6)
چنین لحظاتی در افراد مؤمن که اعمالشان در روند اسلام حقیقی بوده باشد، اتفاق می افتد.
وجود چنین لحظه ای، ایجاد یک احساس برای ادراکی برتر است؛ برتر بعد از این مرحله، در ذهن و قلب فرد مؤمن چنین ادراکی همواره وجود دارد و او با بکار بستن کلام ارزشمند پیامبر بزرگوار(ص) این ادراک قوی تر می شود، به طوری که بنده مؤمن هر گاه به نماز می ایستد، اثر کلام پیامبر خدا را به تجربه ادراک می کند و می داند که به طور یقین خدای تعالی او را می بیند و این آغاز رسیدن به ادراک برتر است.
رسیدن به چنین مرحله ای، لحظه با شکوه یک فرد با ایمان است که هرگز از ذهن و قلب او فراموش نمی شود.
با مطالعه نمونه های جالب، می توان وجود ادراک برتر را در قلب افرادی که به چنین مرحله ای قدم نهاده اند، مورد مطالعه قرار داد.
بررسی ادراک برتر به صورت تجربی، توسط کسانی که به چنین مراحلی رسیده اند، قابل مطالعه و بررسی می باشد.
در روایتی ارزنده از مولای بزرگوار امام صادق(ع) به صورت تجربی، آشکار شدن ادراک برتر در اثر ایمان خالص یکی از بندگان خدا بیان گردیده است.
آن بزرگوار در این روایت می فرمایند:

« روزی پیامبر اکرم (ص) نماز صبح را با مردم برگزار کرد. سپس در مسجد نگاهش به جوانی افتاد که چرت می زد و سرش پایین می افتاد. رنگش زرد بود و تنش لاغر، چشمانش به گود رفته!
رسول الله(ص) فرمودند:
« حالت چگونه است؟»
جوان عرض کرد: درحالت یقین هستم!
پیامبر بزرگوار(ص) در شگفت شدند و فرمودند:
« هر یقینی را حقیقتی ( و علامتی) است حقیقت ( و نشانه) یقین تو چیست؟
جوان عرض کرد: یا رسول الله، همین یقین من است که مرا اندوهگین ساخته و بیداری شب و تشنگی روزهای گرمم بخشیده است. به دنیا آنچه دراو هست بی رغبت گشته ام تا آنجا که گویی عرش پروردگارم را می نگرم که برای رسیدگی به حساب خلق بر پا شده و مردم برای حساب گرد آمده اند. گویا اهل جهنم را می بینم که در آنجا معذبند و به فریاد رسی ناله می کنند و گویا اکنون آهنگ زبانه کشیدن آتش دوزخ در گوشم طنین انداز است!
پیامبر بزرگوار(ص) فرمودند:
« بر این حالی که داری؛ ثابت قدم باش.»

جوان گفت: یا رسول الله از خدا بخواه که شهادت را در رکابت روزی ام گرداند.
پیامبر بزرگوار(ص) به او دعا فرمودند. مدتی نگذشت که در جنگی همراه پیغمبر(ص) بیرون رفت و بعد از نُه نفر شهید شد و او در آن جنگ دهمین شهید بود.(7)
مطالعه شرح حال این جوان، وجود ادراک برتر را به طور عینی بیان می کند. او مسائلی را با چشم دل مشاهده می کند که افراد عادی از مشاهده آن عاجزند.
علت اینکه این جوان توانسته است به این مرحله برسد و خداوند چشم و گوش قلب او را باز کند، وجود نیروی ایمان قوی در قلب اوست. هر کسی دارای چنین ایمانی باشد بطور مسلم خداوند متعال چشم و گوش قلب او را باز می کند و او مشاهده گر عواملی می شود که دیگران از شنیدن و دیدن آن ها ناتوانند.
مسائلی که مورد بررسی قرار گرفت بیانگر این حقیقت است که اگر ایمان در قلب فردی به مرحله ای از تکامل برسد، انسان می تواند مشاهده گر عواملی باشد که افراد عادی از شنیدن و دیدنشان بی بهره اند.
این گونه ادراکات، در افرادی که طریق معنویت را فرا راه خود قرار داده اند، ادراک برتری است که خداوند متعال بر اساس اعمال پسندیده بندگان خود، نصیب آنان می گرداند. چنین ادراکی در افرادی که نتوانسته اند به این مرحله برسند، وجود ندارد.
نکته بسیار مهمی که لازم است یادآوری گردد آن است که یادگیری های قلبی، ارتباط بسیار لطیفی با ادراک برتر دارند.
زمانی که انسان بر اثر توجهات قلبی و با اخلاص به عبادت خدای متعال مشغول می گردد، خدایتعالی نوری در قلب وی ایجاد می فرماید که فرد به وسیله آن می تواند حقایقی از جهان خلقت را مشاهده کند که افراد عادی از مشاهده آن ناتوانند.
حقیقت شگفت انگیز باز شدن چشم قلبی انسان، عالی ترین مرحله ای است که انسان با تلاش و کوشش خود در راه بندگی خالص، بدان قدم می گذارد و چنین استعداد ویژه ای که انسان از حقیقت آن آگاهی ندارد، شکوفا می گردد.
ملاحظه می شود که باز شدن چشم و گوش قلب در طی مراحل تکاملی ایمان و براساس تزکیه نفس صورت می گیرد و برای انسان که در این مراحل گام بر نمی دارند باز شدن چشم قلب امکان پذیر نخواهد بود.
شاید چنین سؤالی در ذهن انسان ایجاد گردد که چرا همه مردم از این موهبت بهره مند نیستند و نمی توانند خود را به این مرحله برسانند؟
پاسخ قانع کننده این سؤال را می توان در کلام ارزنده ای از مولای بزرگوار، امام سجاد(ع) جستجو نمود.
آن بزرگوار می فرمایند:
« ( خدایا) تو خود را از آفریدگانت در حجاب نکرده ای؛ بلکه کردارهای زشت خود آنان حجاب میان تو و ایشان شده است.»(8)
بدون تردید رسیدن به ادراک برتر استعدادی است که در قلب هر انسانی وجود دارد و هر کس توانایی آن را دارد که به این مرحله برسد؛ اما بر اساس اعمالشان خداوند متعال آنها را در حجاب قرار داده و از رسیدن به این موهبت عظیم باز داشته است. به عبارت بهتر، آنها بر اساس اعمال خودشان، خود را از این موهبت محروم ساخته اند.
روایت ارزنده دیگری از مولای بزرگوار، امام موسی کاظم (ع) بیانگر این حقیقت است.
آن بزرگوار می فرمایند:
« میان خدای متعال و آفریدگانش، حجابی جز خود آنان وجود ندارد. او در حجاب است بی آنکه حجابی در کار باشد و مستور است بی آنکه پوششی درمیان باشد.»(9)
لقای حضرت حق، به علم و عمل و تزکیه نفس نیازمند است و کسی که به این موهبت نایل گردد، احساس می کند در دنیای دیگری زندگی می کند.
این مرحله با شکوه، آرزوی کوی مشتاقان اوست که هر کس او را شناخت، آرزویش می کند.
مولای بزرگوار، امام رضا(ع) در کلامی عارفانه می فرمایند:
« دیدار تو روشنایی دیدگان من است و وصالت، آرزوی جانم.
شوق تو دارم و شیفته محبت تو هستم، سودای تو در سر دارم.
خشنودی تو خواهش من است و دیدنت نیاز من.»(10)
عارفان برای رسیدن به چنین لحظاتی، سوز و گدازی در دل دارند و همواره چنین لحظاتی را از خدای متعال برای خود طلب می کنند.
به حق که رسیدن به چنین لحظه با شکوهی، آرزوی هر مشتاقی است.
آن بزرگوار، در کلام زیبا و عارفانه دیگری چنین می فرمایند:
« سوز و گداز مرا جز دیدار تو فرو نمی نشاند و درد اشتیاقم را به تو، جز دیدن رویت بهبود نمی بخشد.»(11)
در زمینه باز شدن چشم قلب که بر اساس لطف خدای تعالی است، سخن بسیار است و آنچه ارائه گردید، بخشی از الطاف بیکران خدای تعالی می باشد.
باید توجه داشت که انبیاء و اولیاء مخصوصاً ائمه معصومین(ع) در نقطه اوج این مرحله قرار دارند و چشم و گوش و قلب آنان همواره مشاهده گر حقایق جهان هستی است، زیرا آنان دارای برترین و قویترین ایمان می باشند.
روایات زیادی در این زمینه وجود دارد که درستی این موضوع را به اثبات می رساند، که در اینجا به ذکر دو مورد اکتفا می شود:
از امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند آیا رسول خدا(ص) پروردگار خود را می دید؟
فرمودند:
« آری با قلب خود، مگر کلام خدای عز و جل را نشنیده ای که می فرماید:
مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى‌ . ( نجم 11)
( از این آیه به خوبی بر می آید) که آن جناب پروردگار خود را می دیده است و لیکن نه با چشم سر؛ بلکه با چشم قلب.»(12)
این روایت به خوبی ثابت می کند که پیامبر بزرگوار(ص) همواره در اثر ایمان برتر خود خدایتعالی را با چشم قلب ( فؤاد) مشاهده می کرده است.
روایت دیگری نیز بیانگر آن است که مولای بزرگوار، امیرالمؤمنین(ع) نیز همواره در اثر نیروی ایمان قوی مشاهده گر خدایتعالی بوده است.
دانشمندی به حضورامیرالمؤمنین(ع) آمد و گفت: ای مؤمنان آیا پروردگارت را هنگام پرستش دیده ای؟
مولای بزرگوار(ع) فرمودند: من هرگز خدایی را که ندیده باشم پرستش نکرده ام!
دانشمند گفت: چگونه خدایت را دیده ای؟
آن بزرگوار فرمودند:
« دیدگان او را با بینایی چشم نمی توانند ببینند، اما قلبها به وسیله حقیقت ایمان او را می بینند.»(13)
این روایت نیز ثابت می کند که ائمه معصومین(ع) همواره با چشم قلب خود را مشاهده می کردند و این عامل در اثر ایمان بسیار والای آن بزرگواران بوده است.
حقیقت ادراک برتر را می توان با بررسی این روایت ارزنده ملاحظه نمود.
مولای بزرگوار و دیگر ائمه معصومین(ع) بطور یقین، بر اساس این روایت، در این مرحله بوده و همواره مشاهده گر خدای تعالی بوده اند و به همین سبب، لحظه ای از یاد خدا غافل نبوده اند.
افرادی که به این مرحله می رسند، اگر چه همانند ائمه معصومین(ع) دراین مرحله نمی توانند باشند، اما با سعی و تلاش پی گیر خود و مداومت ورزیدن به عبادت با حضور قلبی و خشوع تمام، می توانند به مرحله ای از آن نایل گردند.
بنابراین می توان گفت که رسیدن به چنین مرحله ای امکان پذیر می باشد و تنها کافی است که بنده ی مؤمن با استمداد از خدای تعالی و رهنمود ائمه معصومین(ع) و با تلاش پی گیر خود کوشش نماید و خود را به این مرحله برساند.
بدون تردید، کسی که بخواهد خداوند متعال او را به این مرحله نایل بگرداند، باید مراحلی را طی نماید تا بتواند به چنین مرحله ی باشکوهی گام نهد.
شناخت خدای تعالی در ابعاد مختلف، از گامهای بسیار مهم رسیدن به این مرحله ی با شکوه به شمار می رود؛ زیرا اگر کسی به این مرحله ی شناخت رسیده باشد، می تواند ادراک واقعی از خداوند متعال در قلب و ذهن خود داشته باشد که در رسیدن به هدف، او را یاری کند.
مولای بزرگوار، امام باقر(ع) می فرمایند:
« هیچ عملی پذیرفته نیست مگر آنکه بر اساس شناخت باشد، و هیچ شناخت و معرفتی مورد قبول نیست مگر آنکه توأم با عمل باشد. کسی که به مرحله شناخت رسید، شناختش او را به عمل راهنمایی می کند و هر کس که شناخت و معرفتی ندارد، عملی ندارد.»(14)
بنابراین، اولین و مهمترین گام در رسیدن به این مرحله، شناخت واقعی خداوند متعال می باشد و اگر کسی این مرحله را به خوبی ادراک نکند، به جرأت می توان گفت که نمی تواند به چنین مرحله ای برسد؛ زیرا حقیقت ادراک برتر، با شناخت خدای تعالی در ابعاد مختلف، ارتباط مستقیم دارد.
شناخت واقعی خداوند متعال و عمل نمودن خالصانه فرمان او، رمز رسیدن انسان به ادراک برتر می باشد چنین شناختی آثار رفتاری بسیاری برای انسان می تواند به ارمغان بیاورد.
پیامبر بزرگوار (ص) می فرمایند:
« اگر خدا را چنان که شایسته اوست می شناختید، هر آینه با دعای شما کوهها از جای کنده می شدند.»(15)
بنابراین شایسته است که با دعایی عارفانه از درگاه حضرتش درخواست کنیم که نور معرفت را در قلب ما بتاباند و ما را در رسیدن به دیدار با شکوه خود موفق بدارد.
اینک شایسته است که ما نیز همگام با امام عارفان، حضرت سجاد(ع) در خواستی را که آن بزرگوار از خدای متعال طلب نموده، خواستار گردیم.
آن بزرگوار در دعای عرفانی خویش می فرمایند:
« الهی؛ ما را از کسانی قرار ده که برای نزدیک شدن به تو و دوستداریت برگزیدی و برای دوستی و محبّت گزینش کردی و شوق دیدارت را در جانش افکندی و او را به قضایت خشنود گردانیدی و دیدن رویت را ارزانیش داشتی...
نعمت دیدنت را به من عطا فرما.»(16)
مطالبی که در زمینه ادراک برتر مورد مطالعه قرار گرفت، یادگیری قلبی را که حواس انسان در آنها دخالتی ندارد، ثابت می کند.
یادگیری قلبی در قرآن کریم نیز مورد بحث قرار گرفته است که ذکر همه آنها امکان پذیر نیست و تنها به یک مورد از آن اشاره می شود. محققین را به تحقیق در این زمینه در قرآن کریم دعوت می نمائیم.
خدای متعال در سوه بقره، آیه 97 خطاب به پیامبر بزگوار(ص) می فرماید:
قُلْ مَنْ کَانَ عَدُوّاً لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُدًى وَ بُشْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ‌ .
( ای پیامبر) بگو اگر کسی دشمن جبرئیل باشد ( درحقیقت دشمن خداست) زیرا که او به اذن خدا قرآن را بر قلب تو نازل کرده است. قرآنی که کتب آسمانی پیشین را تصدیق می کند و هدایت کننده و بشارت دهنده برای مؤمنین است.
ملاحظه می شود که خداوند متعال در این آیه، نزول و فرود آمدن قرآن را به قلب پیامبر بزرگوار(ص) بیان می دارد؛ زیرا این قلب است که می تواند انواع یادگیری را در خود بپذیرد و جاودانه در خودنگه دارد و آگاهی هایی را که لازم است دریافت دارد.
در این نوع یادگیری پیامبر بزرگوار(ص) مستقیماً توسط قلب خود تمام آگاهی ها را که لازم است دریافت می دارد.
روایتی از مولای بزرگوار، امام باقر(ع) بیانگر ویژگی های این ارتباط قلبی می باشد که در پیامبران وائمه معصومین(ع) وجود دارد. بررسی آن می تواند یادگیری های قلبی را به طور واضح بیان نماید.
احوال گوید: از ابوجعفر باقر(ع) ویژگی های رسول و نبی و محدّث ( صاحب سروش) را سؤال کردم.
آن بزرگوار فرمودند:
« رسول آن کسی است که جبرئیل در برابر او مجسم می شود و او جبرئیل را می بیند و با او سخن می گوید.
نبی، آن کسی است جبرئیل را در خواب می بیند، مانند خوابهایی که ابراهیم خلیل (ع) می دید و همانند خوابهایی که رسول خدا (ص) پیش از وحی رسالت و مجسم شدن جبرئیل می دید. محمد رسول الله (ص) در آن هنگام که صاحب دو مقام نبوت و رسالت بود، جبرئیل (ع) احکام رسالت را به او ابلاغ می کرد و با او رؤیاروی سخن می گفت.
برخی از انبیاء که فقط صاحب مقام نبوت می باشند در عالم رؤیا با روح ( روح القدس یا جبرئیل) تماس دارند و با او سخن می گویند بدون اینکه در عالم بیداری با او آشنا شوند.
امّا محدَّث آن کسی است که فرشتگان سخنی را با او در میان می نهند و او می شنود، اما نه در بیداری و نه در خواب، فرشتگان را نمی بیند.»(17)
در این روایت، طریقه ارتباط پیامبران و ائمه معصومین (ع) با جبرئیل و روح القدس به خوبی بیان گردیده است. زمانی که آن بزرگواران با جبرئیل یا روح القدس در ارتباط بوده اند افرادی که در حضور آن بزرگواران بوده اند، هیچکدام از موضوع ارتباط، آگاهی نداشته اند و جبرئیل یا روح القدس را نمی دیده اند و صدایشان را نمی شنیده اند و تنها آن بزرگواران بوده اند که با چشم و گوش قلب، کلام وحی را دریافت می کرده اند.
این روایت، نمونه بسیار جالبی در مورد یادگیری قلبی می باشد که قلب مستقیماً بدون دخالت حواس پنجگانه، آنچه را که لازم است، دریافت می دارد.
مطالعه این روایات، ثابت می کند که قلب علاوه بر اینکه می تواند اطلاعات را از طریق حواس پنجگانه و مغز دریافت بدارد؛ بلکه قادر است که اطلاعات را بدون دخالت حواس پنجگانه نیز دریافت کند. اطلاعاتی را که انسان بر اثر تزکیه نفس از منابعی غیر از طریق حواس پنجگانه دریافت می دارد، یادگیری قلبی گویند.
این یادگیری می توان منشأ بسیاری از تحولات رفتاری و فکری در انسان باشد.
بدین لحاظ شایسته است که قلب، این مرکز ادراک انسان را عمیق تر مورد بررسی قرار دهیم.

پی نوشت ها :

1. بحارالانوار، ج3، ص 168-167.
2. یا سُلیمانُ، اِنَّ لَکَ قلباً وَ مسامِعَ وَ اِنَّ اللهَ اِذا اَرادَاَن یَهدِیَ عبداً فَتَحَ مَسامِعَ قلبِهِ وَ اذا اَرادَ بِهِ غیر ذلِکَ خَتَمَ مَسمامِعِ قلبِهِ، فَلا یُصْلِحُ ابداً وَ هُو قَول اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ: اَمْ عَلَی قُلوبِ اَقفالُها ( تحف العقول، ص 339).
3. الا انَّ لِلعبدِ اَربَعَ عَینٍ عینانُ یَبصُرُبِهِما اَمَردینِهِ وَ دُنیاه وَ عینانُ یَبصُرُ بِهِما اَمَر آخِرَتِهِ. و اِذا اَرادَ اللهُ بعَبدٍ خَبراً فَتحَ لَهُ العَینینِ التّی فی قَلبِهِ فَاَبصَرَبهما الغَیبَ وَ امْرَ آخِرَتِهِ وَ اِذا اَرادَ بِهِ غَیرَذلِکَ تَرَکَ القَلبَ بِما فیهِ ( تحف العقول، ص 238).
4. عَلیکَ بالاقبال عَلی صَلاتِکَ فَانَّما یُحسَبُ لَکَ مِنها ما اَقبَلتَ عَلیهِ مِنها بِقَلبِکَ وَ لا تَعْبَثْ فیها بِیَدَیکَ وَ لا بِرأسِکَ وَلا بِلحْیَتِکَ وَ لا تُحدِّث نَفسَکَ وَلا تتَثائَب و لا تَتَمَطَّأَ و لا تَفکّر... (احادیث نماز، ج1، ص 204).
5. اِنَّ اللهَ جَلَّ جَلالُهُ قالَ: ما یقرَبُ اِلَیَّ عبدٌ مِن عبادی بِشَیءٍ احَبُّ اِلَیَّ مِمّا افتَرضَتُ علیهِ وَ انَّهُ لِیَتَقَرَّبُ اِلیَّ بالنّافِلَةِ حَتّی اُحِبَّهُ، فَاذا اَحَببتُهُ کُنتُ سَمعهُ الَّذی یَسْمَعُ بِهِ، وَ بَصَرَهُ الَّذی یُبْصِرُبِهِ وَ لِسانِهِ الَّذی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتی یَبْطِشُ بِها. اِنْ دَعانی اَجبْتُهُ وَ اِنْ سالَنی اَعطَیتُهُ. ( احادیث نماز، ج2، ص 145).
6. نورٌ اِنّی أَراهُ ( میزان الحکمه، ج8، ص 3627).
7. اصول کافی، ج3، ص 89.
8. اِنَّکَ لا تَحتَجِبُ عَن خَلقِکَ اِلّا اَنْ تَحجُبَهُمُ الاَعمالُ ( الامالُ) السَّیئَةُ دونَکَ ( میزان الحکمه، ج8، ص 3631).
9. لیسَ بَینَهُ وَ بَینَ خَلقِهِ حجابٌ غَیرَ خَلقِهِ، اِحتَجَبَ بِغیرِ حِجابٍ مَحجُوبٍ، وَاستَتَرَ بِغیرِ سِترٍ مَستورٍ( میزان الحکمه، ج8، ص 3633).
10. لِقاؤُکَ قُرَّةُ عَینی، وَ وَصلُکَ مُنی نَفسی، وَ اِلَیکَ شَوقی، وَ فی مَحَبَّتِکَ وَلَهی، وَ اِلَی هَواکَ صَبابَتِی، وَ رِضاکَ بُغیَتی، و رؤیَتُکَ حاجَتی ( همان، ج8، ص 3631).
11. وَلَوعَنی لا یُطفِئها اِلّا لِقاؤُکَ وَ شَوقی اِلَیکَ لا یَبُلُّهُ اِلّا النَّظَرُ اِلی وَجهِکَ ( همان، ج8، ص 3631).
12. فَقالَ نَعَم بِقَلْبِهِ رَآهُ اَما سَمعتَ الله عَزَّ و جَلَّ یَقولُ: « ما کَذَبَ الفُوادُ مارَأی» لَم یَرهُ بالبَصَرِ وَ لکِنْ رآهُ بِالفؤادِ ( المیزان، ج37، ص 68).
13. لا تُدرِکُهُ العیونُ فِی مُشاهِدَةِ الابصارِ، وَ لکِن رَأتهُ القُلوبُ بِحقائِقِ الایمانِ ( داستانهای اصول کافی، ج1، ص 58).
14. لا یُقبَلُ عَمَلٌ اِلّا بِمعرِفَةِ، وَ لا مَعرِفَةٌ اِلا بِعَمَلٍ وَ مَن عَرَفَ دَلَّتهُ مَعرِفَتُهُ عَلی العَمَلِ، وَ مِن لِمَ یَعرِفْ فَلا عَمَلَ لَهُ( بحارالانوار، ج78، ص 174).
15. لَو عَرَفتُمُ اللهَ حقَّ مَعرِفَتِهِ، لَزالَت بِدُعائِکُمُ الجِبال ( میزان الحکمه، ج8، ص 3589).
16. الهی؛ فاجعَلنا مِمَّن اصطَفَیتَهُ لِقُربِکَ وَ وَلایتِکَ، وَ أخلَصتَهُ لِوُدِّکَ وَ محَبِّتِکَ، وَ شَوَّقتَهُ اِلَی لِقائِکَ، وَ رَضَّیتَهُ بِقَضائِکَ، وَ مَنَحتَهُ بِالنَّظَرِ اِلَی وَجهِکَ ...وَامنُن بِالنَّظَرِ اِلَیکَ عَلَیَّ (همان، ج8، ص 3631).
17. الرّسولُ الّذی یَأتیهِ جبریئلُ قُبُلاً فَیراهُ وَ یُکَلِّمُهُ فهذا الرَّسولُ وَ اَمَّا النبیُّ فَهُو الَّذی یَری فی منامِهِ نَحوَ رؤیا ابراهیمَ علیه السلام و نحوَ ما کانَ رأی رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم مِن اسبابِ النُّبوَّةِ قَبَلَ الوَحیِ حتّی اتاهُ جبرئیلُ علیه السلام مِنْ عِندِاللهِ بالرِّسالَةِ وَ کانَ محمَدُ صلی الله علیه و اله و سلم حینَ جمُعَ لَهُ النُّبوَّةُ وَ جاءَتهُ الرَّسالةُ مِنْ عِندِاللهِ یَجیئُهُ بِها جبرئیلُ وَ یُکَلُّمُهُ بها قُبُلاً وَ مِنْ الانبیاء مَنْ جُمِعَ لَهُ النبوَّةُ و یری فی منامِهِ وَ یأتیهِ الرُّوحُ وَ یُکلمّهُ وَ یُحدِّثُهُ مِنْ غَیرِ ان یکونَ یَری فی الیَقظِهَ، وَ امَّاالمُحدَّثُ، فَهُوالَّذی یُحدِّثُ فَیَسْمعُ وَ لا یُعایِنُ و لا یری فی منامِهِ ( اصول کافی، ج1، ص 249).

منبع مقاله :
ژاله فر، تقی، (1386)، روانشناسی از دیدگاه مکتب اسلام، زنجان: نیکان کتاب، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.