سال ها پیروی مذهب رندان کردم *** تا به فتوی خرد، حرص به زندان کردم
من به سر منزل عنقانه به خود بردم راه *** قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
سایه ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان *** که من این خانه به سودای تو ویران کردم
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون *** می گزم لب که چرا گوش به نادان کردم
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من *** کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست *** آنچه سلطان ازل گفت بکن آن کردم
دارم از زلف ازل جنت فردوس طمع *** گر چه در بانی میخانه فراوان کردم
اینکه پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت *** اجر صبری است که در کلبه اخران کردم
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ *** هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
گر به دیوان غزل صدر نشینم چه عجب *** سال ها بندگی صاحب دیوان کردم
تفسیر عرفانی
1.سال ها از مذهب رندان که راستی و آزادگی است، پیروی کردم تا اینکه به حکم عقل کمال طلب، طمع و دنیا دوستی را به زندان افکندم و بر آن غالب شدم.
2.من به نهایت سلوک و سر منزل مقصود، تنها و بی رهبر نرسیدم، بلکه پیمودن این راه به مدد و هدایت پیر و مرشد برایم میسر شد.
3.ای معشوق!بر دل آزرده و مجروح و مبتلای من سایه عنایتی بیفکن و با آن مهربانی کن، چرا که این دل را به امید آنکه گنجی چون تو در آن پیدا شود و خانه گزیند، ویران کردم.
4.توبه کردم و پشیمان شدم که چرا دل به عشق ندادم و دیگر لب ساقی زیبا رو را نبوسیدم و اکنون تاسف می خورم و پشیمانم که چرا به سخن افراد نادان و ملامت گر گوش دادم.
5.رسیدن به سر منزل مقصود و آرزوی خود را در آنچه که بر خلاف عادت و انتظار ماست، طلب کن؛ زیرا من از زلف پریشان محبوب بود که به آسودگی خاطر رسیدم و به سر منزل مقصود و نهایت سلوک راه یافتم.
6.پرهیزکاری و زاهدبودن یا در گناه به سر بردن نقشی است که به اختیار من و تو نیست، بلکه به حکم تقدیر خداوند است؛ همینطور عاشق بودن و در حالت مستی به سر بردن.
7.هر چند که دربانی میخانه و پیروی مذهب رندان را فراوان کرده ام، ولی از لطف ازلی خداوند که گناه گناهکاران را می بخشد، انتظار باغ بهشت را دارم.
8.اینکه هنگام پیری، همنشینی معشوق، نصیبم شد و به سر منزل مقصود رسیدم و عاقبت به خیر شدم، به خاطر صبر و شکیبایی بود که در روزهای دوری و فراق در کلبه احزان و اندوه تحمل کردم و مشکلات راه عشق را پذیرفتم.
9.اگر همچون حافظ توانستم سحرخیز و رستگار باشم و سعادت عبادت و پرهیز از گناه نصیبم شود، همه به برکت اقبال و سعادت قرآن و درک معانی آن بوده است.
10.اگر من در غزلسرایی مقام بالا و رفیعی دارم، تعجبی ندارد؛ زیرا که سال ها در نزد وزیر صاحب دیوان مشغول خدمت بوده ام و چنین موفقیتی را کسب نموده ام.
باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول