تبعید و تشکیل جوامع یهودی در حدود ایران و بین‌النهرین

نگاهی اجمالی به ظهور و سقوط دولت یهودی در فلسطین

در این مقاله به طور اجمالی به دو نکته پرداخته می‌گردد؛ یکی چگونگی پدید آمدن دولت یهودی و تاریخچه آن؛ و دوم نگاهی به روند مهاجرت و سکونتگاه‌های یهودیان در حدود ایران باستان.
سه‌شنبه، 10 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهی اجمالی به ظهور و سقوط دولت یهودی در فلسطین
نگاهی اجمالی به ظهور و سقوط دولت یهودی در فلسطین، تبعید و تشکیل جوامع یهودی در حدود ایران و بین‌النهرین

 

نویسنده: امیر اردلان کوزه‌گر کازرونی (1)
منبع:راسخون




 

چکیده:

یکی از اقوام باستانی ساکن در فلسطین قومی بودند که در تاریخ با نام‌های عبرانی، بنی‌اسرائیل و یهودی نامیده‌شده‌اند. بنی‌اسرائیل در اصل شاخه‌ای از اقوام سامی بودند که در آغاز زندگی کوچ‌نشینی داشتند. در حدود قرن ششم پیش از میلاد اینان متوجه سرزمین فلسطین گردیدند و به تدریج با شکست اقوام ساکن در آنجا مستقر شدند و کشوری مستقل پدیدآوردند. اوج اقتدار دولت یهودی در زمان داوود (ع) و سلیمان (ع) بود. سپس این نظام دچار اختلافات داخلی و نهایتاً تجزیه‌ به دو دولت جداگانه‌شد. این دو دولت نیز دچار تهاجم‌های خارجی گردیدند تا سرانجام بر اثر حمله دولت بابل به طور کامل از میان رفتند و بسیاری از آنان به تبعید فرستاده‌شدند. درآینده با استقرار شاهنشاهی هخامنشی زمینه‌ها برای بازگشت یهودیان تبعیدی به فلسطین و استقلال دوباره فراهم آمد تا سرانجام در دوره هلنی دولت یهود دیگری تأسیس گردید. با ظهور قدرت تازه روم در آسیا، این دولت یهودی نیز هدف امیال توسعه‌طلبانه رومی‌ها قرارگرفت و استقلال خود را از دست داد. کوشش‌های یهودیان برای بازیابی استقلال از دست رفته سبب ویرانی کامل معبد مقدس آنان در بیت‌المقدس و تبعید اکثریت یهودیان از فلسطین گردید.
در این مقاله به طور اجمالی به دو نکته پرداخته می‌گردد؛ یکی چگونگی پدید آمدن دولت یهودی و تاریخچه آن؛ و دوم نگاهی به روند مهاجرت و سکونتگاه‌های یهودیان در حدود ایران باستان.
واژگان کلیدی: یهود، تاریخ فلسطین، ایران باستان، بین‌النهرین، مناطق یهودی‌نشین

بخش نخست: دولت‌های یهودی از استقرار تا فروپاشی

تا قرن هشتم پیش از میلاد مسیح مسکن اصلی بنی‌اسرائیل در سرزمین فلسطین بود. این قوم تا پیش از استقرار در این سرزمین در صحاری میان بین‌النهرین، فلسطین و مصر در آمدوشد بود، سپس متوجه سرزمین فلسطین –که به گواهی تورات در آن زمان سرزمینی حاصلخیز بود (تورات، سفر خروج، ۳:۸) - شد و کوشید تا بر آن‌جا مسلط شود. (ماله و ایزاک:۱۳۶۶، ۹۱-۱۱۴) تسلط بنی‌اسرائیل بر فلسطین به تدریج صورت گرفت و در بسیاری مواقع با تصفیه خونین ساکنان اصلی این سرزمین همراه بود. یهودیان دوازده قبیله یا سبط بودند و بر هر سبطی شیخی فرمان می‌راند. این اسباط عمدتاً دارای استقلال داخلی بودند و جامعه بنی اسرائیل فاقد نظامی متمرکز بود. به زودی با توجه به ترس از مغلوب شدن به دست فلسطینی‌ها-یکی از اقوام ساکن فلسطین- یهودیان بدین نتیجه رسیدند تا از میان خود پادشاهی را برگزینند. آنان سرانجام فردی به نام شائول از قبیله بنیامین را به عنوان پادشاه برگزیدند. (دورانت:۱۳۷۳، ۳۰۴-۳۰۵؛ ماله و ایزاک:۱۳۶۶، ۹۱-۱۱۴) پس از شائول حضرت داوود (ع) بدین مقام رسید و پس از او فرزندش سلیمان (ع). حضرت سلیمان در حدود ۹۳۰ پیش از میلاد درگذشت. رحبعام پادشاه آینده بنی‌اسرائیل و پسر سلیمان (ع) بود. در روزگار او اسباط دوازده‌گانه بنی‌اسرائیل دچار اختلاف شدیدی شدند که به تجزیه حکومت اولاد داوود (ع) تبدیل شد، بدین صورت که ده قبیله از دوازده قبیله یهود بیشتر سرزمین‌های فلسطینی را در نواحی شمالی این کشور در اختیار گرفتند و باقی این سرزمین در نواحی جنوبی و از جمله شهر بیت‌المقدس در اختیار دو قبیله دیگر که هنوز به خاندان داوود (ع) وفادار بودند ماند. کشور شمالی به پادشاهی اسرائیل معروف شد. این قلمرو سیاسی اگرچه به واسطه تعدد بیشتر نیروهایش دارای قدرتی بیشتر بود، ولی از ابتدا به واسطه اختلاف نظر در انتخاب حکام و عدم مشروعیت مذهبی همواره گرفتار درگیری میان این ده‌ قبیله بود. این درگیری‌ها عمر این دولت را کوتاه نمود (حدود دویست سال). دولت جنوبی به نام قبیله یهودا –یکی از دو قبیله تشکیل‌دهنده این کشور- یهودیه یا یهودا خوانده‌شد. همانگونه که گفته‌شد این دو قبیله حاکمیت فرزندان داوود (ع) را پذیرفتند و از این گذشته بر شهر مقدس قدس هم تسلط داشتند.؛ این دو عامل سبب نوعی ثبات سیاسی و مشروعیت مذهبی برای دولت یهودیه گشت و عمر آن را در مقایسه با دولت هماوردش –پادشاهی اسرائیل- بلندتر بود و قریب بر سیصد و پنجاه سال به درازا کشید. (ماله و ایزاک:۱۳۶۶، ۹۱-۱۱۴) تجزیه کشور فلسطین، بنی‌اسرائیل حاکم بر آن را دچار ضعفی مزمن ساخت. هنگامی که توسعه‌طلبی امپراتوری آشور به سواحل مدیترانه کشیده‌شد این دو دولت یهودی نیز از تجاوزهای آشوریان در امان نماندند. دولت اسرائیل بارها مورد حمله قرار گرفت تا سرانجام در ۷۲۲ پیش از میلاد آشوریان با تصرف سامره این دولت را به‌کل از میان برداشتند. انقراض این دولت، یهودیه- در جنوب فلسطین- را تنها دولت مستقل یهودی می‌ساخت.. ولی این کشور هم از تعرض بیگانگان در امان نبود. دست آخر در ۵۸۶-۵۸۷ پیش از میلاد، بختنصر بابلی یهودیه را تسخیر و شهر بیت‌المقدس را ویران نمود. بسیاری از یهودیان به اسیری به بابل برده‌شدند؛ این اسارت پنجاه‌سال به درازا انجامید. (ماله و ایزاک:۱۳۶۶، ۹۱-۱۱۴) واپسین پادشاه یهودیه صدقیا بود. او اسیر شد و به فرمان بختنصر از نعمت بینایی محروم گشت و در اسارت در بابل درگذشت. (حمیدی:۱۳۶۴، ۱۰۸)
سال‌ها بعد و با حمایت هخامنشیان یهودیان دوباره توانستند دولتی را تأسیس کنند که تا زمان تسلط رومی‌ها نیز این دولت دوام آورد.

سابقه تبعید یهودیان

نخستین سابقه موجود در تاریخ در مورد بیرون راندن یهودیان از فلسطین و تبعیدشان به نقطه‌ای دیگر مربوط به زمان تسلط آشوریان بر این سرزمین می‌باشد. در نیمه دوم سده هشتم پیش از میلاد تیگلات‌پیلسر سوم (۷۴۵-۷۲۷ پیش از میلاد)؛ پادشاه آشور؛ برای خواباندن شورش یهودیان فلسطین، سیاست راندن آنان از موطنشان را در پیش‌گرفت. یهودیان رانده‌شده در بابل –در بین‌النهرین- جای داده‌شدند. بار دوم که تیگلات‌پیلسر سوم از سیاست کوچ اجباری در قبال یهودیان استفاده نمود، مربوط به لشکرکشی‌اش به پادشاهی اسرائیل در ۷۳۴ تا ۷۳۲ پیش از میلاد بود. در این زمان تعدادی از قبایل بنی‌اسرائیل با هم متحد شده و علیه آشوریان دست به شورش زده‌بودند. تیگلات‌پیلسر پس از پیروزی بر شورشیان سران قبایل را به ماوراء اردن تبعید نمود. تیگلات‌پیلسر سوم در لوحه‌ای که از او برجای مانده‌است از چند هزار اسیری سخن می‌گوید که در شهرهای منطقه جلیل آنان را به بند کشیده‌بود. سارگون دوم (۷۲۲-۷۰۵ پیش از میلاد)، پسر شلمانصر، از بیست و هفت هزار و دویست و نود (یا دویست و هشتاد) اسیری که از سامره به تبعید فرستادند سخن گفته‌است. به جای یهودیان تبعیدی در سامره نیز افراد دیگری از ملت‌های شکست‌خورده جای داده‌شدند. به موجب تورات این تبعیدیان را در مناطقی در بین‌النهرین مستقر نمودند. بسیاری از تبعیدیان به شهرهای ماد –که در آن زمان خراج‌گزار آشور بود-منتقل شدند. اینان به احتمال نخستین یهودیانی بودند که در حدود ایران ساکن‌شدند. ادامه نسل این یهودیان و آثارشان تا امروز نیز برجاست. (گیرشمن:۱۳۸۸،۱۱۰؛ زرین‌کوب:۱۳۸۶، ۷۱) سیاست تبعید آشوریان شامل حال اهالی یهودیه هم می‌شد و بسیاری از آنان در درازای حاکمیت آشور به مناطق گوناگونی رانده‌شدند. بیشتر تبعیدیان از پادشاهی اسرائیل را به شهرهای بین‌النهرین علیا در امتداد رود خابور (یکی از شعبه‌های رود فرات) کوچاندند. از همین دوره شواهدی از زندگی یهودیان در نینوا نیز به دست آمده‌است. در یافته‌های باستانی در منطقه باستانی نمرود (در شمال عراق) آثاری به دست آمده‌است که فعالیت صنعت‌گران یهودی را در کنار صنعتگران اسیر دیگری از فنیقیه و سرزمین‌های آرامی‌نشین نشان می‌دهد. (Encyclopedia Judaica, vol.06, EXILE, ASSYRIAN و زرین‌کوب:۱۳۸۶، ۷۱) در زمان تسلط دولت بابل بر فلسطین، پادشاهان یهودیه عمدتاً خراج‌گزار یا دست‌نشانده بابلی‌ها بودند. همانگونه که پیشتر اشاره شد آخرین پادشاه یهودیه صدقیا بود که از سوی بابلی‌ها بر مقام سلطنت یهود ابقاء شده‌بود. ولی زمانی که صدقیا کوشید تا بر بابلیان بشورد و قید وابستگی برهد، در ۵۸۶ یا ۵۸۷ پیش از میلاد بختنصر –پادشاه وقت بابل- او را شکست داد و وی را با هفتادهزار یهودی دیگر به بند کشید و با خود به بابل برد. (حمیدی:۱۳۶۴، ۱۰۸) مسعودی –مورخ دوره اسلامی-تعداد این اسیران تبعیدی را هژده هزار تن می‌داند.(مسعودی :۱۳۷۸، ۵۳) این اسارت و ویرانی بیت‌المقدس حدود ۵۰ سال به درازا انجامید. در ۵۳۸ پیش از میلاد، کورش کبیر نبونید را شکست داد و بر بابل مسلط شد. (دانشنامه جهان اسلام، مدخل بیت‌المقدس؛ حمیدی:۱۳۶۴، ۱۰۲) او یهودیان را مختار ساخت که اگر می‌خواهند در بابل بمانند و اگرنه آزادانه به فلسطین بازگردند، البته جز معدودی بیشتر یهودیان ترجیح دادند تا در بابل بمانند (زرین‌کوب:۱۳۸۶، ۱۲۸؛ Goldenberg: 2007, 241). پس از آن بیت‌المقدس-پایتخت یهودیان- دویست سال تحت قیمومت ایران بود. داریوش کبیر (۵۲۲-۴۸۶ پیش از میلاد) کشور را به بیست ساتراپی تقسیم نمود. در این تقسیم‌بندی فلسطین بخشی از ساتراپی پنجم بود که مرکزش شهر دمشق بود. داریوش زروبابل از شاهزادگان یهودی-که از تبار داوود (ع) بود را به حاکمیت فلسطین گمارد. زروبابل و فردی به نام شیوع بن صاداق بر کار بازسازی معبد اورشلیم نظارت داشتند. (حمیدی:۱۳۶۴، ۱۳۳) در این زمان معبد سلیمان بازساخته‌شد و روند تبعید یهودیان به بیرون از فلسطین متوقف گشت و مقدمات تشکیل یک دولت مستقل در آینده یهود فراهم آمد. در ۳۳۳ پیش از میلاد اسکندر و سپاهش منطقه فلسطین را که تا آن زمان بخشی از امپراتوری هخامنشی بود تسخیر نمودند. با مرگ او در دوره تسلط دولت‌های یونانی تمایل برای استقلال یهودیان افزایش یافت. این تمایل و نیز شیوه سلوک حکمرانان یونانی‌مآب سبب شورش‌های یهودیان در فلسطین در زمان پادشاهی آنتیوخوس چهارم گردید. نتیجه آنکه آنتیوخوس در ۱۶۹ پیش از میلاد، یهودیان را سرکوب نموده معبد سلیمان را غارت کرد و حدود چهل هزار تن از ایشان را از دم تیغ گذراند، همچنین به انتقام این شورش آنان را وادار به خوردن گوشت خوک(که در دین یهود حرام است) و پرستش خدایان یونانی در معابدشان و نثار قربانی به درگاه زئوس –خدای یونانی- نمود. همچنین انجام فرایض مذهبی یهود مانند ختنه، تقدس شنبه و مانند آن ممنوع شده و یهودیان را وادار کردند تا برای خدایان یونانی قربانی کنند. این اقدامات موهن سبب شورش مجدد یهود به رهبری خاندان مکابی(یا حسمونی) و جنگ‌های دامنه‌دار آنان با سلوکیان گردید. در ۱۶۶ پیش از میلاد این خاندان توانستند قوای سلوکی را شکست دهند و به استقلالی هرچند کوتاه دست‌یابند. (لوی:۱۳۳۹، ۲۵؛ دانشنامه جهان اسلام، مدخل بیت‌ا‌لمقدس)
استقلال دولت یهود برای ایشان خالی از مخاطره نبود؛ در خلاء از میان رفتن دولت یهود، تیگران معروف به کبیر پادشاه وقت ارمنستان حمله‌ای بی‌فرجام را به فلسطین رهبری نمود. اگرچه او موفق به تسخیر این منطقه نشد، ولی از یهودیان را به بند کشید و به ارمنستان برد، اینان هسته اولیه جامعه کوچک یهودیان ارمنستان گردیدند. (لوی: ۱۳۳۹، ۵۱) سپس دو ابرقدرت روم و ایران اشکانی بر سر تسلط بر آسیای غربی با هم درگیر شدند، سرانجام در ۳۹ پیش از میلاد ایرانیان از فلسطین عقب نشستند و دوره تسلط کامل روم بر این منطقه آغاز گشت. (لوی: ۱۳۳۹، ۶۴-۷۲) ولی دوره تسلط روم بر فلسطین با فراز و نشیب بسیار همراه بود. در سال ۶۶ میلادی فردی یهودی به نام بر کوخبا رهبری یک شورش سازمان‌یافته را علیه رومیان بر عهده گرفت. این مرد دعوی مسیحایی هم داشت. در سال ۷۰ میلادی رومیان به فرماندهی تیتوس فرزند امپراتور وسپاسیانوس معبد اورشلیم را ویران نمودندو شمار فراوانی از یهودیان را کشتند و بسیاری نیز ناچار به مهاجرت از فلسطین شدند. مقصد این مهاجران نیز بین‌النهرین بود. (دانشنامه جهان اسلام، مدخل بیت‌المقدس؛ (Encylopedia Judaica, Vol. 3, Bar Kochba این رویداد بزرگترین نقطه عطف در تاریخ پراکندگی قوم یهود بود.

جوامع عمده یهودی در ایران باستان

یهودیان در ماد

همانگونه که در بالاتر بدان پرداخته‌شد، منطقه ماد نخستین تبعیدگاه یهودیان در ایران بود و استقرار نخستین جامعه یهودی در این منطقه هم به زمان پیش از استقرار دولت ملی در ایران و تسلط آشوریان بر این منطقه بازمی‌گردد. در تورات هم به تبعید گروهی از بنی‌اسرائیل اهل شهر سامره به دست آشور به ماد اشاره می‌شود، آنجا که در کتاب دوم پادشاهان می‌نویسد: « امپراطور آشور اسرائيلی‌ها را به سرزمين آشور برد. او بعضی از اسرا را در شهر حلح ، برخی ديگر را در شهر جوزان که در کنار رود خابور است، و بقيه را در شهرهای سرزمين ماد سكونت داد. » (تورات، کتاب دوم پادشاهان، ۱۸:۱۱) جوامع یهودی در ماد باستان عمدتاً در مقایسه با دیگر سکونت‌گاه‌های ایشان به ویژه در بین‌النهرین کوچک بودند. همدان در این منطقه برای سالیان دراز سکونت‌گاه جامعه کوچکی از یهودیان بوده‌است. یکی از شهرهای این منطقه که جمعیتی یهودی را در خود جای داده‌بود نهاوند بود. از نهاوند در تلمود به عنوان یکی از جامعه‌های یهودی نام برده‌ شده‌است. بنیامین تطیلی هم که در قرن دوازدهم میلادی از این منطقه دیدار کرده، ذکرکرده که در نهاوند چهار هزار یهودی می‌زیند. (Encylopedia Judaica, Vol. 3, NEHĀVAND)

یهودیان در آدیابن

همانگونه که گفته‌شد با از میان رفتن دولت سلوکی، قلمرو آسیایی این دولت به زودی توسط دولت‌های روم و ایران مورد ادعا قرار گرفت. در این میان پس از کشاکشی چند کنترل اشکانیان بر بین‌النهرین و رومیان بر بخش‌های عمده‌ای از آسیای صغیر، سوریه و فلسطین مسجل گشت. تا این زمان بین‌النهرین به ممهم‌ترین مرکز برای مهاجرت یهودیان تبدیل گردیده‌بود. ذکر این نکته اهمیت دارد که سیستم حکومتی اشکانیان مبتنی بر نوعی نگاه شبه‌فدرالی بود. در نظام اشکانی پادشاهانی محلی با استقلالی نسبی فرمان می‌راندند و ضمن آزادی عملی که داشتند، خراج‌گزار و تابع شاهنشاه اشکانی هم بودند. از جمله این سرزمین‌ها آدیابن (یا آدیابنه) بود. آدیابن در شمال بین‌النهرین –کردستان عراق فعلی- قرار داشت و از سرزمین‌ها استقرار یهودیان در حدود ایران بود. پادشاه بومی آدیابن به نام ایزاتس یکم یا عزت (درگذشته به سال ۵۴ میلادی) در سال ۲۲ میلادی به دین یهود گرویده‌بود. تا نیمه اول سده یکم میلادی دین یهود در میان اهالی این سرزمین رواج یافته‌بود. (یارشاطر: ۱۳۸۱، ۳۴۹، لوی:۱۳۳۹، ۱۱۹) یهودیت مذهب رسمی دربار آدیابن باقی‌ماند تا آنکه در ۱۱۵ میلادی رومیان بر این منطقه تسلط یافتند و دودمان پادشاهی آدیابن را برانداختند. اینچنین رسمیت این دین نیز در آدیابن از میان رفت.(دانشنامه ایرانیکا، مدخل Adiabene) با این همه دین یهود در آدیابن تا قرن دوم میلادی همچنان رواج داشت. در این زمان بیشتر جامعه یهودی منطقه جذب مسیحیت شدند. (Gafni, Isaiah, Encyclopedia Judaica, vol.01, ADIABENE )

یهودیان در بین‌النهرین

تا زمان اشکانیان بیشتر جمعیت یهودی ایران در بین‌النهرین و به ویژه شهرهای نصیبین و نهاردئا مستقر بود. (ویسهوفر:۱۳۸۸، ۱۸۳) جمعیت یهودیان بابل در زمان اشکانیان افزایش چشمگیری یافت. یهودیان بین‌النهرین اغلب رابطه‌ای دوستانه با دولت اشکانی داشتند و یکی از دلیل این صمیمیت استقلال عملی بود که حاکمیت اشکانی بدیشان اعطا می‌نمود. ولی با این همه گاه برخوردهایی میان اعضای این جامعه و دولت اشکانی به وجود می‌آمد؛ برای نمونه شورش یهود میان سال‌های ۲۰ تا ۳۵ میلادی را می‌توان متذکر شد. (یارشاطر و دیگران: ۱۳۸۱، ۳۴۹) برآمدن مسیحیت و اعلام این دین به عنوان مذهب رسمی امپراتوری در سال ۳۱۳ میلادی توسط کنستانتین یکم خود ضربات بزرگی بر پیکره یهودیت بود. در آن زمان هنوز مرکز دینی یهود در بیت‌المقدس قرارداشت؛ ولی موقعیت این منطقه به عنوان بخشی از روم و اختلافات ریشه‌دار پیروان این دو آیین جایگاه یهود را روز به روز متزلزل‌تر می‌ساخت. در این زمان ریاست مذهبی یهودیان در دست شورایی از روحانیون موسوم به سنهدرین بود. تصمیمات این شورا زیر نظر رومیان اتخاذ می‌گشت. سرانجام در ۴۲۵ میلادی گمالئیل ششم پیشوای بزرگ یهود و رئیس سنهدرین درگذشت. با مرگ او شورای عالی یهود دیگر رهبری را انتخاب نکرد و سنهدرین هم به دستور امپراتوری روم منحل گردید. این پایان مرکزیت بیت‌المقدس بر جهان یهودی بود. همچنین این نقطه‌ای بر پایان کتابت کتاب تلمود فلسطینی نیز می‌باشد.(Goldenberg:2007, 183) این چنین بود که مرکز ربانیت یهود از بیت‌المقدس به یکی دیگر از مراکز اقامت یهودیان جهان ؛ بابل در عراق کنونی؛ انتقال یافت. بابل در این زمان زیر کنترل مسیحیت نبود و این خود مزیت بزرگی محسوب می‌شد. زمان این انتقال تقریباً مصادف با اوایل پادشاهی بهرام گور است.
با وجود تعدد پراکندگی یهودیان در حدود ایران، این مردمان در هیچ یک از سکونت‌های خود از شکل یک اقلیت تجاوز ننمودند، تنها در بابل بود که ایشان تمرکز بیشتری داشتند و گاه در برخی روستاهای گرداگرد بابل همه یا اکثریت اهالی یهودی بودند. (یارشاطر و دیگران: ۱۳۸۱، ۳۴۶)
نهاردئا یکی از مهمترین و قدیمی‌ترین شهرهای یهود‌نشین بین‌النهرین بود. این شهر در محل برخورد رود فرات با رود کوچکتری معروف به نهرالملک واقع شده بود و دیواری دفاعی شهر را در میان رود فرات و خود محفوظ می‌داشت. برپایه روایات یهودیان از پادشاهی یهودیه و در قرن ششم پیش از میلاد بدینجا رانده شدند. اوج درخشش شهر نهاردئا به نیمه اول قرن سوم میلادی بازمی‌گشت که در این زمان دانشگاهی مخصوص علوم دینی یهودی در اینجا تأسیس گردید. اوائنتوس(در منابع ایرانی آذینه و در منابع عبری بابا بر نضر) ؛حاکم عرب تدمر در سوریه که به مرزهای ایران تاخته‌بود؛ در سال‌های میان ۲۵۹ تا ۲۶۱ شهر نهاردئا را- که در آن زمان دیگر مرکز یهودیت بین‌النهرین بود- را ویران نمود. (ویسهوفر:۱۳۸۸، ۲۶۴) در پی آن دانشگاه دینی نهاردئا هم به شهر پومبدیتا منتقل شد. (Gilat ,Yitzhak Dov Gilat, Encyclopedia Judaica, vol.15, NEHARDEA ) خود پومبدیتا شهری بود در کرانه رود فرات و نزدیک شهر ساسانی پیروزشاپور. این شهر آب و هوایی خوش و منابع آب و سرشاری داشت و بازرگانی نیز در آن پررونق بود زیرا که راه کاروان‌رو سوریه از آنجا می‌گذشت. کشت‌وکار هم در آن پرحاصل بود. روی آوردن یهودیان مهاجر به پومبدیتا به زمان ویرانی معبد دوم بیت‌المقدس بازمی‌گشت. رونق این شهر به عنوان شهری مذهبی به سده سوم میلادی و ویرانی شهر نهاردئا به دست آذینه بازمی‌گردد که در بالا در باب آن صحبت شد. پومبدیتا عمده اعتبار مذهبی خود را تا نیمه سده چهارم میلادی –که طی آن این عمده اعتبار به شهر ماحوزه منتقل گشت- حفظ نمود. تا پایان قرن چهارم میلادی پومبدیتا دیگر اعتبار گذشته را در زمینه علوم دینی یهودی نداشت. (Encyclopedia Judaica, vol.16, PUMBEDITA) ماحوزه نیز شهری بود در بین‌النهرین در ساحل نهرالملک، ترعه‌ای که دجله ره به فرات پیوند می‌داد. ماحوزه در حومه شهر به‌اردشیر و در نزدیکی تیسفون –پایتخت ایران- قرار داشت. این شهر در مسیر عبوری دو رود دجله و فرات دارای موقعیت تجاری ارزنده‌ای بود. یهودیان این شهر دست کم از قرن یکم میلادی در آنجا ساکن شده‌بودند و چه در زمینه کشاورزی و چه بازرگانی سخت موفق بودند. هنگامی که در قرن چهارم میلادی دانشگاه علوم دینی یهود پومبدیتا به ماحوزه منتقل شد، این شهر هم اعتبار دینی یافت و هم تعداد بسیاری از یهودیان بدانجا مهاجرت نمودند. ماحوزه در جریان تجاوز نظامی روم به ایران در ۳۶۳ میلادی دچار ویرانی شد؛ ولی پس از دفع رومی‌ها دوباره بازسازی‌شد. در نیمه دوم قرن پنجم میلادی با رواج آیین مسیحیت نسطوری، ماحوزه نه دیگر اعتبار مذهبی پیشین را نزد یهودیان داشت و نه از لحاظ اکثریت جمعیت دیگر یهودی دانسته‌می‌شد. (Beer , Moshe, Encyclopedia Judaica, vol.13, MAḤOZA)
شهر نصیبین یکی دیگر از سکونت‌گاه‌های یهود در ایران بود. محل جغرافیایی این شهر در جنوب آناتولی بود و کنترل آن در بخشی از زمان باستان در دست امپراتوری روم بود. ولی در سال ۳۶۳ میلادی ساسانیان این شهر را ضمیمه ایران نمودند و بدین‌سان تا زمان فتوحات مسلمانان، نصیبین شهری ایرانی باقی ماند. نصیبین بر سر راه تجاری خاور دور به اروپا قرار داشت و از این رو برای قرن‌ها اعتبار خود را حفظ نمود. تا اینکه در قرن چهاردهم میلادی وجریان حمله مغول نصیبین هم ویران گردید. برپایه گزارش‌های یوسفوس فلاویوس این شهر در قرن اول میلادی شهری یهودی‌نشین و برای پیروان این آیین در بین‌النهرین در کنار نهاردئا یکی از دو شهر بسیار پراهمیت بوده‌است. (Encyclopedia Judaica, vol.15, NISIBIS)
شهر سورا یکی دیگز از مراکز تجمع یهودیان در بین‌النهرین بود که در جنوب بابل قرار داشت. این شهر یکی از مراکز پژوهش دینی یهودیان در بین‌النهرین بود. اهمیت این شهر هنگامی فزونی گرفت که در ۲۱۹ میلادی و بر اثر فشار رومی‌ها، یک روحانی یهودی به نام راو از فلسطین بدین شهر مهاجرت کرد. او مدرسه دینی سورا را رونق بخشید و از پی او صدها طلبه علوم دینی متوجه سورا شدند. به زودی سورا یکی از دو مرکز مهم علوم دینی یهود در بابل گردید. همچنین کوشش برای نگارش کتاب مهم دینی یهود موسوم به تلمود بابلی از اینجا و از این زمان آغاز شد. با مرگ راو سورا از لحاظ علمی چندی دچار فترت شد و شهر نهاردئا جایگزین آن گشت. ولی پس از چندی باز این شهر اهمیت پیشین را بازیافت. در اواخر قرن سوم میلادی و اهمیت یافتن شهر پومبدیتا به عنوان یک مرکز مهم دینی یهود در بین‌النهرین، سورا اندک‌اندک برجستگی گذشته خود را از دست‌داد. در اواخر سده چهارم و اوایل قرن پنجم، اشی روحانی یهودی و یکی از برجسته‌ترین نویسندگان تلمود بابلی اهمیت مذهبی دیرین سورا را باز به این شهر بازگرداند. او کنیسه‌ای در این شهر ساخت و جویندگان علوم دینی یهود را به سورا جذب نمود. ولی پس از مرگ اشی و به ویژه در روزگار یزدگرد دوم و پیروز ساسانی که یهودیان مورد تعقیب و آزار قرار گرفتند، سورا دیگر هرگز موقعیت پیشین خود را بازنیافت. (Encyclopedia Judaica, vol.19, SURA)
شهر عمده یهودی‌نشین دیگر در بین‌النهرین نرش نام داشت. نرش در کرانه رود فرات، در جنوب شهر باستانی بابل و نزدیکی سورا قرار داشت. اوج درخشش این شهر در قرن چهارم میلادی بود. اشتغال عمده اهالی آنجا کشاورزی بود. ولی مردمان آن حتی در عالم یهودی نیز دارای سوء شهرت در زمینه کلاه‌برداری و سرقت بودند. (Beer ,Moshe, Encyclopedia Judaica, vol.14, NARESH)
در تیسفون، پایتخت ساسانیان، نیز اگرچه یهودیان در اکثریت نبودند، ولی در امور اقتصادی شهر نقش برجسته‌ای داشتند و تعدادشان نیز فراوان بود. (Schalit , Abraham, Encyclopedia Judaica, vol.05, CTESIPHON)

یهودیان در فارس

در زمان ساسانیان جامعه یهودی کوچکی هم در فارس برپاشد. اینان تا اوایل دوره اسلامی هم چون اقلیتی در این منطقه از ایران ساکن بودند. (ابن حوقل: ۱۳۶۶، ۵۹؛ اصطخری:۱۳۴۷، ۱۲۱) یهودیان در حدود قرن دهم میلادی در شهر شیراز-که در آن زمان قاعدتاً اهمیت امروز را نداشته‌است- جامعه‌ای کوچک بوده‌اند. ولی دو قرن پس از آن بنیامین تطیلی، جهانگرد یهودی شمار یهودیان این شهر را-که در آن زمان بزرگ و با اهمیت گردیده‌بود- را پیرامون ده‌هزار تن برآورد کرده‌است. (Encyclopedia Judaica, vol.18, SHIRAZ )

یهودیان در اصفهان

اصفهان در دوره اسلامی یکی از سکونت‌گاه‌های پراهمیت یهودیان بوده‌است. در جریان لشکرکشی شاپور به گرجستان، ۷۱ هزار یهودی ساکن در قفقاز به شهرهای اصفهان و شوش کوچانده شدند و بدین ترتیب بر جمعیت یهودی ساکن فلات ایران افزوده‌شد. (لوی:۱۳۳۹، ۲۴۵) شاپور سوم (۳۸۳-۳۸۸ میلادی) جانشین اردشیر دوم بود. در زمان او براساس صلحی ارمنستان میان ایران و روم تقسیم‌شد. از اقدامات او کوچاندن و اسکان یهودیان مقیم ارمنستان در درون مرزهای ایران بود.(یارشاطر،۱۳۸۱، ۳۵۳) مطابق با متون پهلوی و اسلامی اقامت یهودیان در منطقه جی اصفهان به خواهش شوشندخت همسر یزدگرد انجام گرفته‌است. (شهرستان‌های ایرانشهر، بند ۵۳، ۴۱) لوب این یهودیان را اخراج‌شدگان از ارمنستان می‌داند و زمان اقامتشان را در اصفهان را هم در خلال پادشاهی شاپور دوم پدر یزدگرد و البته به خواهش شوشندخت عروس شاپور می‌داند.( Loeb,2011, 278) لوی هم کوچاندن یهودیان ارمنستان به اصفهان را مربوط به پیش از سال‌های ۳۶۴-۳۶۵ میلادی می‌داند. (لوی:۱۳۳۹، ۲۴۸ و ۲۴۵) نویسندگان جلد سوم تاریخ ایران کمبریج خود یزدگرد را مشوق یهودیان برای مهاجرت به اصفهان و دیگر بخش‌های مرکزی فلات ایران معرفی می‌کنند.(یارشاطر،۱۳۸۱ ،۳۵۴) آزار یهودیان اسکندریه در ۴۱۵ میلادی نیز سبب‌شد تا گروهی از این مردمان به اصفهان آمده و به همکیشان خود بپیوندند. (لوی:۱۳۳۹، ۲۶۱) البته درباره اقامت یهود در اصفهان افسانه‌ای در دوره اسلامی رواج داشته‌است، بدین صورت که پس از ویرانی بیت‌المقدس و آوراه ساختن یهود به دست بختنصر، یهودیان مقداری از آب و خاک سرزمین خود را همراه بردند تا به هر سرزمینی که وارد می‌شوند آن‌جا را با آب و خاک خود تطبیق دهند و شبیه‌ترین مکان را به موطنشان برای زندگی برگزینند. و سرانجام این قوم منطقه یهودیه در اصفهان را با آب و خاک خود همانند دیدند و در آنجا ساکن‌شدند. (ابن حوقل: ۱۳۶۶، ۱۱۰) شایان ذکر است که وجود جمعیت زیاد یهودیان در شهر اصفهان سبب شد تا در دوره اسلامی تا زمان معاصر بخش عمده‌ای از شهر که محل زندگی یهودیان بود، یهودیه خوانده شود. همچنین گاه در دوره اسلامی بدین شهر لقب دارالیهود داده‌اند. این همه سبب‌شد که چنین پنداشته شود که یهودیان مؤسس شهر اصفهانند و حتی نام شهر اصفهان را نیز از ریشه واژه عبری سپان به معنای پناه‌گاه متصور شده بودند. (لوی:۱۳۳۹، ۲۶۰)

دیگر سکونت‌گاه‌های یهودیان در حدود ایران

در قرون اولیه هجری جمعیت قابل توجهی از یهودیان در در کابل در شرق می‌زیسته‌اند.(ابن حوقل:۱۳۶۶، ۱۱۰ و ۱۸۴) شهر میمنه در نزدیکی بلخ هم تا دوره‌های اولیه اسلامی جمعیتی یهودی داشته‌است و معروف بوده که نخستین مکانی بوده که یهودیان پس از ویرانی سرزمینشان و اخراج از آن به دست بختنصر در آن ساکن شدند. عین این روایت برای شهر اصفهان نیز نقل شده‌است.(لسترنج: ۱۳۶۴، ۴۵۰-۴۵۱؛ ابن حوقل: ۱۳۶۶، ۱۱۰) از دیگر مراکز استقرار یهودیان در حدود ایران، خراسان، گرگان، مازندران، آذربایجان، کردستان و منطقه دماوند بوده‌است. در خوارزم نیز دست کم از زمان ساسانیان تعدادی از یهودیان می‌زیسته‌اند. (لوی:۱۳۳۹، ۲۱۸ و ۲۶۲)
اوج مهاجرت یهودیان به درون فلات ایران البته به سال‌های باستانی تاریخ باستان بازمی‌گردد. در زمان شدت گرفتن جنگ‌های میان ایران روم در نیمه اول عمر دولت ساسانی، از آنجا که میدان نبرد این جنگ‌ها بیشتر در مرزهای غربی ساسانی و بین‌النهرین بود و این منطقه محل استقرار یهودیان، به ناچار تعداد زیادی از یهودیان برای رهایی از شر این زد و خوردها به درون فلات ایران مهاجرت نمودند. (لوی:۱۳۳۹، ۲۳۴)

نتیجه

قبایل دوازده‌گانه یهود پس از استقرار در فلسطین و از میان برداشتن اقوام درون این سرزمین نظامی سلطنتی را بنیاد نهادند. نارضایتی‌های درونی به تضعیف این نظام و تجزیه آن و سپس نابودی کامل آن به دست بابلیان انجامید و بسیاری از یهودیان به سرزمین‌های دیگر به ویژه بین‌النهرین تبعید شدند. سپس با سر کار آمدن امپراتوری هخامنشی گروهی از این تبعیدیان با حمایت پادشاهان هخامنشی به فلسطین بازگشتند و دست به بازسازی خرابی‌ها زدند. در دوره هلنی دولت یهود مجدداً تجدید استقلال یافت، ولی به زودی با برآمدن قدرت تازه رومیان نخست تحت‌الحمایه روم شد و سپس به طور کامل استقلال خود را از دست داد. در آینده مقاوت یهودیان در برابر رومیان ویرانی بیت‌المقدس و تبعید اکثریت جمعیت یهودی فلسطین به گوشه و کنار جهان‌شد.
سابقه تبعید یهودیان از اسرائیل به سده هشتم پیش از میلاد و دست‌اندازی‌های امپراتوری آشور به فلسطین بازمی‌گردد. از این تاریخ تا از زمان میان بردن هیکل سلیمان به دست رومیان در سال ۷۰ میلادی، مرتباً از سیاست تبعید یهودیان به خارج از فلسطین برای تضعیف میل استقلال‌خواهی آنان استفاده‌شد. همچنین تبعید یهودیان از لحاظ بعد و تعداد افراد رانده‌شده از فلسطین دو فراز مهم و عمده تاریخی داشت؛ نخستین ویرانی معبد سلیمان نبی در بیت‌المقدس به دست بختنصر بابلی در ۵۸۷ یا ۵۸۶ پیش از میلاد رخ‌داد و منجر به تبعید حدود هفتادهزار یهودی از فلسطین‌شد. فراز دوم هم ویرانی معبد دوم سلیمان (ع) به دست تیتوس –سردار رومی- در سال ۷۰ میلادی بود که این دومی بزرگترین نقطه عطف یهودیان در تاریخ بود، چرا که پس از آن دست کم در بیت‌المقدس یهودیان باقی‌مانده به اقلیتی تبدیل شدند و اکثریت یهود فلسطین هم به بیرون از این سرزمین رانده شدند.
در مورد تبعیدگاه‌های یهود و سکونت‌گاه‌های آنان؛ مهمترین و قدیمی‌ترین محل‌هایی را که یهودیان تبعیدی را در آن اسکان‌دادند مناطق مختلفی از بین‌النهرین بود. با برآمدن امپراتوری ایران بین‌النهرین ضمیمه متصرفات ایران شد و برای سده‌های متوالی همچنان بخشی از خاک ایران ماند. این سرزمین در آینده مقصد بیشترین مهاجرت‌های یهودیان به حدود ایران شد، با زوال مرکز ربانیت یهود در بیت‌المقدس به سال ۴۲۵ میلادی، این مرکزیت به بین‌النهرین منتقل‌شد و به زودی بین‌النهرین به یکی از پرجمعیت‌تر سکونت‌گاه‌های یهودیان بدل گردید. در کشاکش جنگ‌های ایران و روم، بسیاری از یهودیان بین‌النهرین به بخش‌های داخلی فلات ایران کوچیدند تا از آسیب‌های جنگ دامنه‌دار در امان مانند.
ولی در بخش درونی فلات ایران، قدیمی‌ترین سکونت‌گاه یهودیان که از آن آگاهی در دست است سرزمین ماد می‌باشد. ماد تا پیش از تشکیل دولت مستقل، بخشی از امپراتوری آشور بود و هنگام تاخت و تازهای آشوریان به فلسطین گروهی از یهودیان این سرزمین از سوی آشوریان به ماد منتقل‌شدند. می‌توان جمعیت کلیمیان امروز همدان را بازمانده این مردمان دانست.
شهر دیگری که امروزه هنوز اقلیتی کلیمی را در خود جای داده اصفهان است. زمان مهاجرت یهودیان به اصفهان به اواسط دوره ساسانیان بازمی‌گردد. صرف نظر از افسانه‌هایی که در باب چگونگی آمدن یهودیان به اصفهان مطرح‌است، شواهد تاریخی بیشتر نشان‌دهنده این است که این یهودیان در خلال جنگ‌های ایران و روم از ناحیت قفقاز بدین سرزمین آورده‌شده‌اند. خود یهودیان قفقاز پیشتر در زمان جنگ‌های میان یهود و ارمنستان در دوره فترت میان فروپاشی سلوکیان تا پدیداری دو قدرت روم و اشکانی توسط تیگران پادشاه وقت ارمنستان به قفقاز رانده شده بودند. به هر حال گویا در استقرار یهودیان در اصفهان، نظر شوشن‌دخت همسر یهودی یزدگرد یکم نیز مؤثر بوده‌است. اصفهان در آینده به یکی از بزرگترین سکونت‌گاه‌های یهودیان ایران بدل شد، چنانکه در دوره اسلامی گاه اصفهان دارالیهود لقب می‌گرفت و بخشی از شهر به واسطه جمعیت کلیمی‌اش یهودیه خوانده‌می‌شد.
سابقه اقامت اقلیت یهودی در فارس نیز متأخر به نظر می‌نماید. در زمان ساسانیان تعداد کمی یهودی در فارس می‌زیست و تا اوایل دوره اسلامی جامعه یهودیان این بخش از ایران کوچ بود. ولی تا قرن دوازدهم میلادی حدود ۱۰هزار یهودی در شهر می‌زیستند.
از دیگر مناطق یهودی‌نشین ایران در ازمنه گذشته می‌توان از خراسان، گرگان، مازندران، آذربایجان، کردستان، دماوند، کابل، میمنة بلخ و نیز خوارزم نام‌برد که در همگی تعداد کمی از یهودیان مستقربودند.

پي‌نوشت‌ها:

1. دانش‌آموخته کارشناسی ارشد تاریخ گرایش ایران باستان

منابع و مآخذ:
1- تورات فارسی
2- ابن حوقل (۱۳۶۶)، سفرنامه ابن حوقل (ایران در صورة الارض)، ترجمه جعفر شعار ، چاپ دوم، تهران ، انتشارات امیرکبیر
3- اصطخری، ابواسحاق ابراهیم (۱۳۴۷) مسالک و ممالک، تصحیح ایرج افشار، تهران، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب
4- بی‌نام(۱۳۸۸)، شهرستان‌های ایرانشهر، گزارش تورج دریایی، ترجمه شهرام جلیلیان، چاپ اول، انتشارات توس
5- دورانت، ویل (۱۳۷۳)، تاریخ تمدن:مشرق‌زمین گاهواره تمدن، جلد اول، ترجمه احمد آرام، تهران، چاپ چهارم، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی
6- حمیدی، سید جعفر (۱۳۶۴) تاریخ اورشلیم (بیت‌المقدس)، چاپ اول، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر
7- زرین‌کوب، عبدالحسین (۱۳۸۶) تاریخ مردم ایران، ایران قبل از اسلام، تهران، چاپ دهم، مؤسسه انتشارات امیرکبیر
8- کریمی، جواد، بیت‌المقدس، دانشنامه جهان اسلام،http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=2380
9- گیرشمن، رومن (۱۳۸۸) ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، تهران، چاپ دوم، نشر پگاه
10- لسترنج، گای (۱۳۶۴) جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، تهران، چاپ دوم، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
11- لوی، حبیب (۱۳۳۹) تاریخ یهود ایران، جلد دوم، چاپ اول، تهران، کتابفروشی یهودا بروخیم
12- ماله، آلبر- ایزاک، ژول (۱۳۶۶) تاریخ ملل شرق و یونان، ترجمه عبدالحسین هژیر، چاپ دوم، تهران، انتشارات دنیای کتاب
13- مسعودی، علی بن حسین (۱۳۷۸)، مروج‌الذهب و معادن‌الجوهر، جلد اول، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چاپ هشتم، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
14- ویسهوفر، یوزف (۱۳۸۸) ایران باستان، ترجمه مرتضی ثاقب‌فر، تهران، چاپ دهم، انتشارات ققنوس
15- یارشاطر ا، فرای ر.ن، سلوود د، لانگ د.م، گارسویان ن، باسوورت ک.د، ویدنگرن گ، بویس م، بیلی و، گرشویچ ا و...(۱۳۸۱)، تاریخ ایران کمبریج، جلد سوم، قسمت دوم، ترجمه حسن انوشه، تهران ، چاپ سوم، انتشارات امیرکبیر
16- Goldenberg, Robert )2007(, The Origins of Judaism from Canaan to the Rise of Islam, Cambridge University Press,
17- Loeb,Laurence d.) 2011(, Outcaste: Jewish Life in Southern Iran, Routledge Library Editions,
18- Skolnik, Bernbaum and other (2006), Encyclopedia Judaicaو Vols 1 to 22, Second Edition, Thomson-Gale, Keter Publishing House,
19- www.iranicaonline.org



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.