نويسنده: سيد حسين نصر
مترجم: سيد محمد صادق خرازي
مترجم: سيد محمد صادق خرازي
براساس تمامي مذاهب اسلام احکام شريعت اسلامي براي تمام زنان و مردان مسلماني است که به سن قانوني رسيده باشند. تمامي مسلمانان در اصل در برابر قانون يکسان هستند، چه شاه باشند، چه گدا، زن يا مرد، سياه يا سفيد، ثروتمند يا فقير. قرآن به ويژه بر اين مسئله که احکامش هم براي زنان و هم براي مردان است، در آيات مختلف که هر دو جنس به طور مشخص مخاطب بوده اند، تأکيد مي کند و مي گويد:
خدا براي مردان مسلمان و زنان مسلمان و مردان مؤمن و زنان مؤمن و مردان اهل طاعت و زنان اهل طاعت و مردان راستگوي و زنان راستگوي و مردان شکيبا و زنان شکيبا و مردان خداي ترس و زنان خداي ترس و مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده و مردان روزه دار و زنان روزه دار و مرداني که شرمگاه خود را حفظ مي کنند و زناني که شرمگاه خود را حفظ مي کنند و مرداني که خدا را فراوان ياد مي کنند و زناني که خدا را فراوان ياد مي کنند آمرزش و مزدي بزرگ آماده کرده است. (احزاب، 35)
در جامعه اي که شريعت بر آن حاکم است و مسلمانان اکثريت را تشکيل مي دهند، اقليت هاي مذهبي پذيرفته شده، از پيروي اسلامي مبرا هستند، البته به استثناي مواردي که به نظم عمومي مربوط مي شود. بر اساس شريعت اسلامي يهوديان، مسيحيان و ديگر «اهل کتاب» مثلاً در هند هندوها و در ايران زرتشتيان، شريعت خود را دارند و به همين دليل امور شخصي و فرقه اي آن ها بايد به خودشان واگذار شود. اين همان «نظام مردم گرايي» يا نظام ملت در جهان عثماني و لبنان امروزي است.
مقوله هاي اعمال و ارزش ها
بنابر قوانين اسلامي، قانون گذار که خداوند است پنج مورد را براي انسان ضروري شمرده است: واجب يا فرض، مندوب (مستحب)، حرام، مکروه، و مباح يا حلال. هريک از اين مقوله ها تفاوت هاي ظريف و زيرگروه هايي دارند که نمي توان در اين جا به آن پرداخت. به عنوان مثال، واجب يا فرض مي تواند موارد عيني يا کفايي را دربرگيرد. نمازهاي روزانه واجب عيني هستند و بر تمامي افراد لازم اند؛ اما ضرورت ساخت پرورشگاه يا بيمارستان بر عهده ي کل جامعه است نه تک تک افراد.احکام ضروري شامل ستون هاي اسلام يا مناسکي اند که بعد به آن اشاره مي کنيم و همچنين مراقبت از سلامت انسان تا سرحد ممکن است. اين احکام همچنين شامل حمايت از خانواده، سير کردن گرسنه و پرداخت مهريه ي زن مي شود. در مورد اعمال مستحب (مندوب) مي توان گفت که لزومي بر انجام آن ها نيست اما در چشم خداوند عزيز است و در دنيا پاداشي براي انسان به دنبال دارد.
اين اعمال را اعمال خير (1) مي نامند که با ثواب (پاداش خداوند) همراه است. آن اعمال شامل انجام اعمال خير به صورت داوطلبانه است که اجباري در آن نباشد؛ همچون ساختن مسجد و بيمارستان، اداي نماز بيش ازآنچه واجب شده است، دنبال نمودن الگوي پيامبر در مسائل شخصي که در شريعت توصيه شده اما اجباري نيست.
مقوله ي اعمال حرام يا منع شده شامل تمام چيزهايي است که انجامش عقوبت و اجتناب از آن اجر دارد. اين اعمال تمامي احکام و «نبايد» هايي را شامل مي شود که در احکام عشره (ده فرمان) آمده است و شامل قتل، زنا، دزدي، خوردن گوشت خوک، خوردن خون، استفاده از مشروبات الکلي، قماربازي، ازدواج دو خواهر به طور همزمان، نگاه کردن به عورتين ديگران (به جز همسر) و غيره مي باشد. اين مقوله، طيف گسترده اي از مسائل اخلاقي و معنوي و حتي تا مسائل مربوط به رژيم غذايي را نيز دربرمي گيرد.
مکروه چيزي است که ترک آن بهتر از انجام آن است و برعکس مقوله اي است که توصيه شده يا مندوب خوانده مي شود. فردي را که عملي مکروه انجام مي دهد، از نظر شرعي نمي توان مجازات کرد؛ اما کسي که از مکروه اجتناب مي کند، لطف خدا شامل حالش مي شود. مسئله اي همچون طلاق که مجاز شمرده شده اما «مبغوض ترين اعمال مجاز است» در پيشگاه خداوند مکروه است. مورد ديگر استفاده از طلا و ابريشم براي مردان است. همچنين در مسائل اقتصادي نيز اعمال مکروه وجود دارد، از جمله تقاضاي خريد چيزي که فرد ديگري قبلاً تقاضاي خريد آن را کرده است.
سرانجام، عمل مباح يا مجاز چيزي است که انسان در انجام دادن يا اجتناب کردن از آن به طور برابر اختيار دارد. مشخص ترين مورد، مواد غذايي است که قرآن آن را براي مسلمانان مجاز يا حلال شمرده است. همچنين عملي که گناه باشد اما به حکم ضرورت صورت گرفته باشد مي تواند به عملي مجاز يا مباح تبديل شود. به طور مثال استفاده از لاشه ي جانوران در صورت خطر مرگ يا گرسنگي و نبودن هر نوع منبع غذايي ديگر مباح است. در کل، مي توان گفت که هر عملي که به هريک از چهار مقوله ي ديگر مربوط نباشد، به شرط اين که صدمه اي به انسان نزند، مجاز است.
از آنجا که مسلمانان بسياري در غرب زندگي مي کنند، کلمه ي حلال به واژگان روزمره ي انگليسي وارد شده است. اين امرتوضيح مقوله ي حلال يا مباح را درمورد رژيم غذايي ضروري مي کند، هرچند که اين مقوله دامنه ي بسيار وسيع تر دارد. در اسلام مثل مذهب يهود و هندو، برخلاف مسيحيت، قوانين مربوط به رژيم غذايي مبنايي دارد و وسيله اي براي تقدس بخشيدن به زندگي روزمره به حساب مي آيد. قوانين مربوط به رژيم غذايي در اسلام به پيچيدگي آيين هندو و يهود نيست اما بخشي از آن با آيين يهود مشترک است. مسلمانان هم مانند يهوديان از خوردن محصولات خوک، چه گوشت و چه چربي گرفته شده از آن، اجتناب مي کنند و باز هم مثل يهوديان، تنها حيوانات به خصوصي مثل گاو و گوسفند را مي خورند. پرندگان و غيره را نيز به اين شرط مي خورند که به طور شرعي و به نام خدا ذبح شده باشند. براي مسيحيان قرباني شدن مسيح، لزوم ذبح شرعي جانوران را براي استفاده از گوشتشان از ميان برداشت، اما براي مسلمانان و يهوديان اين طور نيست. آنچه در آيين يهود گوشت حلال (2) خوانده مي شود، بسيار نزديک به گوشت حلال در اسلام است. مسلمانان همچنين از مصرف هرگونه نوشابه ي الکلي [خمر] خودداري مي کنند نه به اين دليل که مانند گوشت خوک تمام اجزاي آن نامناسب است بلکه به اين دليل که چنان چه در قرآن آمده، اثرات مضر الکل بيش تر از فوايد آن است. قرآن از شراب ناب که پارسيان در بهشت مي نوشند، نام برده است و شراب به نمادي از دانش الهي وآميخته به مِهر الهي است و نقش عمده اي را در شعر عرفاني ايفا مي کند.
در غرب بعضي ها معتقدند که تقسيم بندي اعمال به پنج مقوله براساس شريعت، صرافت طبع زندگي مذهبي را ازبين مي برد و آن را به تمريني ماشيني و بدون کوچک ترين لطفي تبديل مي کند. براي اسلام يا مذاهب ديگري مثل يهوديت و هندو که همين ديدگاه متون مقدس را دارند، چيزي برتر از حقيقت وجود ندارد. مقوله هاي شريعت مانند جايگاه هاي ديده باني درکنار جاده ي زندگي اند؛ با اين حال زنان و مردان بايد از اين جاده بگذرند و در هر قدمي که بر مي دارند، جانشان در تنش بين خوب و بد قرار بگيرد که سيمون ويل (3) آن را جاذبه و موهبت الهي ناميده است. ماجراي حيات انسان و مسؤليت عظيمي را که اختيار بر عهده ي او مي گذارد، مذهب کاهش نمي دهد بلکه در هر جهان مذهبي انسان بر اساس اصول و موازين حاکم برآن فضا زندگي مي کند و مسئول است. اما ماجراي روح انسان در هر صورت در تمامي مذاهب به قوت خود باقي است، حال چه اين انسان يهودي باشد، چه زرتشتي، مسيحي، مسلمان، هندو، بودايي، تائويي، کنفوسيوسي يا پيرو يکي از مذاهب اوليه. شريعت نه ماجراي زندگي انسان را نابود مي سازد و نه مسئوليت انسان را در برابر خداوند و وجدان خودش از ميان بر مي دارد، بلکه چارچوبي براي زندگي مذهبي افراد و اجتماع آنان به وجود مي آورد و زندگي روزانه را قداست مي بخشد.
محتواي شريعت: عبادات و معاملات
شريعت به طور سنتي به دو بخش تقسيم شده است: عبادات و معاملات. مي توان گفت که قلب شريعت بخش عبادات است و حتي در دوران معاصر نيز که در بسياري از کشورها قوانين اروپايي جايگزين قوانين شرعي شده است، بخش مربوط به عبادات که پايه و اساس دين است و خود مسلمانان آن را ارکان دين مي نامند، همچنان به قوت خود باقي است. اين ارکان شامل نمازهاي روزانه (صلاة) روزه، زکات و حج است. و اما در مورد جهاد که به معناي تلاش در راه خدا است و به طور مفصل در اين کتاب به آن خواهيم پرداخت، لازم است هر کاري انجام بدهيم تا خداوند خشنود گردد، و اين خود شامل تمامي واجبات مي شود.عبادات
نماز (صلاة):
از ميان شعائر اسلامي، نماز مهم ترين و اصلي ترين به شمار مي رود و شکل برگزاري آن را خداوند به پيامبر نشان داد و مسلمانان نيز از پيامبر آموختند. نماز بر تمامي مردان و زنان (به جز در دوران عادت ماهيانه) از سن بلوغ تا هنگام مرگ واجب است. مسلمانان پنج بار در روز که زمان آن را وقايع نجومي تعيين مي کند و بدين منظور به هيچ وسيله مکانيکي يا الکترونيکي نياز نيست، وضو مي گيرند و بعد به اقامه ي نماز مي پردازند - که همانند اعتراف در مذهب کاتوليک باعث تزکيه ي روح مي شود.وضوي معمولي شامل شستشوي شرعي دست ها، بازوها، صورت، پاها (يا مسح آن) و فرق سر (يا مسح آن) با آب پاکيزه است. اين امر علاوه بر شستشوي مقعد و اندام هاي جنسي زن و مرد در صورت ادرار کردن است. مورد بعد غسل است که شامل شستشوي تمام بدن مي شود و بعد از شرايط و اعمال خاصي مثل مقاربت انجام مي شود. به همين دليل است که از قرن هفتم به بعد در تمامي شهر هاي مسلمانان همواره حمام عمومي وجود داشته است که بعضي از نمونه هاي به جا مانده ي آن از آثار برجسته ي هنري محسوب مي شوند. تا قرن ها پيش، تنها در آن دسته از شهرهاي اروپا حمام وجود داشت که تحت سلطه ي مسلمانان قرار گرفته بود. در هرحال، وضو جنبه ي بسيار مهمي از الگوي زندگي اسلامي است که با مسئله ي پاکيزگي در ارتباط است. آياتي در قرآن و احاديثي از پيامبر نقل شده است که نظير ضرب المثل غربي هاست که پاکيزگي را از خدا مي دانند.
مسلمانان بعد از وضو گرفتن در حالي که لباس تميزي به تن دارند و روي زمين پاکيزه اي ايستاده اند، رو به سوي مکه به نماز مي ايستند. نماز خواندن با ذکر آياتي از قرآن و انجام بعضي حرکات بدني همراه است که ابعاد روحي - جسمي انسان را با شکل کهن الگوي روحاني اش درهم آميزد. به هنگام نماز هر فردي مستقيماً در برابر خدا قرار مي گيرد. اما توصيه شده است وقتي تعداد نمازگزاران دو نفر يا بيش تر است، نماز به صورت جماعت برگزار شود و فردي به عنوان امام آن را هدايت نمايد. جمعه ها نماز هاي جماعت هفتگي بر پا مي شود که معمولاً خطبه اي با پيام اجتماعي - سياسي و همچنين اخلاقي و روحاني مهمي درآن قرائت مي گردد.
قلب صلاة اولين سوره ي قرآن است که الفاتحه نام دارد و در هر بخش از نماز تکرار مي شود. اين سوره قلب قرآن است و حاوي پيامي است که ابعاد وسيع ترين ارتباط بين خدا و انسان را نشان مي دهد. اين سوره چنين است:
ستايش خدا را که پروردگار جهانيان است.
آن بخشاينده ي مهربان
آن فرمانرواي روز جزا
تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو ياري مي جوييم
ما را به راه راست هدايت کن
راه کساني که ايشان را نعمت دادي، نه خشم گرفتگان بر آن ها و نه گمراهان (فاتحه، 2-7)
زندگي مسلماناني که فرايض ديني را به جاي مي آورند، نمازهاي روزانه منظم مي کند. زيرا انسان را از بخش دنيوي زندگي روزانه جدا مي کند، زن و مرد را به زمان مقدسي وارد مي کند که مشخصه اش ملاقات خداست، انسان را در فضايي مقدس، رو به مرکز اصلي جهان اسلام، يعني مکه قرار مي دهد که در آن معنويت به وجود زميني نفوذ مي کند. نماز طراوت بخش روح انسان است؛ او را از اعمال نادرست باز مي دارد و در ميان طوفان زندگيِ اين جهاني پناهگاهي براي مؤمنان است. نماز سطوح معنايي بسياري دارد که طيفش از بيروني ترين سطح تا دروني ترين سطح گسترده است و اين بخش را تنها فرزانگان و اوليا که دوست خداوندند، درک کرده اند. نمازهاي پنج گانه به گونه اي هستند که تمامي اقشار مردم با هر درجه اي از درک و معرفت درآن شرکت مي کنند و هرکس به اندازه ي ظرفيت دروني اش از آن تغذيه مي شود. نماز يک اصل الهي است که نظم فردي ايجاد مي کند و در عين حال باب دستيابي فرد به کل جهان است. در اسلام دو نيايش ديگر وجود دارد که يکي نماز دل (4) و براي پيروان طريقت است و ديگري دعاست؛ مسلمانان نيز مانند مسيحيان، يهوديان و پيروان ساير اديان، گاه به گاه دعا مي کنند. با اين حال، نماز بر تمام مسلمانان واجب است؛ زيرا حيات ما را بر اساس طبيعت معنوي و با ايستادن در پيشگاه خدا به عنوان جانشين و خليفه ي او تضمين مي نمايد.
روزه (صوم):
روزه نيز مثل نمازهاي روزانه عبادتي است که بر تمامي مسلمانان، زن و مرد، بعد از سن بلوغ تا پيري واجب است. روزه اجتناب از تمامي خوراکي ها، نوشيدني ها، دخانيات و فعاليت جنسي (و افکار و اعمال پليد) از سحرگاه تا غروب خورشيد (و براي تشييع تا قبل از تاريکي) است. اين عمل تنها برکساني واجب که از لحظ جسمي توانايي انجام آن را دارند. افرادي که استثنا محسوب مي شوند، عبارت اند از بيماران، مسافران (که بعد بايد جبران کنند)، زنان در دوران عادت ماهانه يا حاملگي و يا زماني که به کودک خود شير مي دهند، و کساني که به دليل پيري بسيار ناتوان اند. ماه رمضان ماه نزول قرآن است و در اين مقدس ترين ماه، مسلمانان با تأکيد بيش تر بر نماز، قرائت قرآن و اعمال خير به تزکيه ي جسم و جان مي پردازند. در اين ماه تقريباً در تمامي شهرهاي اسلامي ميزان قابل توجهي غذا به صورت رايگان به فقرا و نيازمندان داده مي شود و همچنين هزينه ي يک وعده غذايي را (براي هر روز از ماه رمضان) که در هر روز مصرف نمي شود به نيازمندان مي دهند.در طول روزه انسان به گونه اي رخت مرگ مي پوشد و خود را از اميالي که انسان را به دنيا متصل مي کند، دور نگه مي دارد. اين زماني است براي خويشتنداري و تمرين ارزش ها و فضيلت هايي همچون صبر و مقاومت در دوران سختي و رضاي خدا را موجب مي گردد. همچنين زماني است که بخشندگي بيش تري نسبت به نيازمندان صورت مي گيرد و مي توان معني رنج گرسنگي را درک کرد. پيامبر به روزه علاقه ي فراوان داشت و به نوعي مي توان گفت که روزه و اجتناب از خوردن در اسلام همانند اجتناب از اعمال جنسي در مسيحيت است. بنيانگذار اسلام در بسياري از روزهاي سال روزه بود و بسياري از افراد تا به امروز روش او را ادامه مي دهند. اما تنها روزه ي واجب، روزه ي ماه رمضان است که اکثر مسلمانان در سراسر جهان در اين ماه روزه مي گيرند.
در اين جا لازم است به تقويم قمري اسلام که دوره ي روزه و ديگر آداب و مناسک مذهبي را مشخص مي کند، اشاره نمود. در اسلام تمام وقايع مذهبي بر اساس تقويم قمري صورت مي گيرد؛ هرچند که تقويم خورشيدي نيز براي مسلمانان کاملاً شناخته شده بوده و براي کشاورزي و ديگر مسائل مورد استفاده قرار مي گرفته است. در واقع، دقيق ترين تقويم خورشيدي که تا به حال ابداع شده و از تقويم هاي گريگوري و يولياني نيز دقيق تر است، تقويم جلالي است که شاعر و رياضي دان معروف عمر خيام و ديگران در قرن پنجم هجري به وجود آوردند و هنوز در ايران و افغانستان مورد استفاده قرار مي گيرد. اما اسلام آشکارا با تغيير تقويم (5) مخالفت مي کند و به همين دليل تقويم قمري در تقويم شمسي پيش مي رود و هر چرخه ي آن سي و سه سال به طول مي انجامد. به همين دليل گاهي رمضان در زمستان است و گاهي در تابستان، گاه در روزهاي طولاني و داغ و گاه در روزهاي سرد و کوتاه است. از آن جايي که اسلام جامعه اي جهاني است، حکم ممنوعيت تغيير تقويم که در قرآن پيش بيني شده، عادلانه است و زمان حج يا انجام نماز صبح را براي مردماني که در عرض جغرافيايي مختلف و در نيمکره هاي متفاوت زندگي مي کنند، مشخص کرده است.
زکات:
کلمه ي زکات از ريشه ي «زکي» به معناي خالص کردن مي آيد و عشريه يا صدقه اي است که پرداخت آن براساس شريعت واجب است. با زکات و سهيم کردن فقرا و نيازمندان در بخشي از نعمت هايي که خداوند به انسان بخشيده، مي توان آن ها را خالص کرد. در جامعه ي سنتي اسلامي اين پول به خزانه ي ملي پرداخته مي شد و حکم ماليات مذهبي را داشت و بسياري از کارهاي عمومي از جمله ايجاد و نگهداري مدارس، بيمارستان ها، پرورشگاه ها و نظير آن با استفاده از اين پول انجام مي شد. در اسلام تشيع ماليات مذهبي ديگري نيز واجب است که خمس نام دارد، اما در مذاهب تسنن اجباري نيست. به علاوه، انواع ديگري از خيرات نيز وجود دارد از جمله صدقه که پولي است که به فقرا مي بخشند و فطريه که باز پولي است که در آخر رمضان به فقرا مي دهند. اين نوع صدقات را نبايد با زکات که يکي از ستون هاي دين محسوب مي شود، اشتباه گرفت.به طور کلي شريعت مردم را به بخشش يا ايثار در راه خدا تشويق مي کند و مسلمانان با اين گفته ي انجيل کاملاً موافق اند که «بخشيدن از به دست آوردن نيکوتراست». بسياري از بخش هاي زندگي اجتماعي و اقتصادي جامعه ي اسلامي از طريق شکل هاي مختلف خيريه تأمين مي شود. همچنين مؤسسات وقف يا خيريه ي مذهبي وجود دارند که شرايطشان در فقه اسلامي ذکر شده است. در طول تاريخ اسلام، وقف يا خيريه ي مذهبي نقش عمده اي در ايجاد رفاه عمومي از قبيل ساخت مدرسه و بيمارستان ايفا کرده است. امروزه در کشور هاي اسلامي وقف در اختيار دولت است؛ اما از لحاظ سنتي وقف مانند صدقات است که در آمريکا بخش خصوصي آن را ايجاد و اداره مي کند، البته وقف همواره ويژگي مذهبي داشته است.
حج:
با وجود عکس ها و فيلم هايي که در سراسر جهان در دسترس است، امروزه در تمام دنيا همه درباره ي حج شنيده اند و به احتمال قوي تصاويري از اين بزرگ ترين گردهمايي سالانه ي مذهبي جهان را ديده اند. حج که دست کم يک بار در زندگي مسلماناني که توان مالي و قدرت بدني لازم را داشته باشند واجب است، شامل زيارت مکه دردوره ي خاصي از ماه قمري ذي الحجه است. اين عبادت دنبال کننده ي اعمال ابراهيم بعد از بازسازي کعبه و پيرو الگويي است که پيامبر به وجود آورده است. حج نوعي آيين ابراهيمي است که در آخرين شکل يکتا پرستي نمود يافته و احيا کننده و برقرار کننده ي يکتا پرستي خالص ابراهيمي است.زائر چه زن باشد و چه مرد، بايد قبل از ورود به منطقه ي مقدس اطراف مکه که تنها مسلمانان حق ورود به آن را دارند، لباس سفيد خاصي بپوشد که احرام خوانده مي شود و از اين پارچه اغلب به عنوان کفن فرد استفاده مي شود. زن و مرد به هنگام مُحرِم شدن، يعني پوشيدن اين پارچه ي سفيد، ترک دنيا مي نمايند. آن ها در طول حج از اعمال جنسي اجتناب مي کنند و خود را به طور کامل وقف خداوند مي سازند که به ديدار خانه اش، يعني کعبه شتافته اند. در اين مکان تمامي تمايزهاي بيروني کنار گذاشته مي شود و شاه و رعيت به يک شکل لباس مي پوشند. بخشي از اين مراسم پيچيده که روح انسان را دگرگون مي کند، چرخش دايره واري به دور کعبه و برخلاف عقربه هاي ساعت است که به انسان اين آگاهي را مي دهد که اين چرخش در برابر گذر زمان صورت مي گيرد و تمامي ناخالصي هاي ناشي از گذر زمان را از روح او پاک مي کند. در بخش ديگري از اين مراسم با قرباني کردن جانوري به نشانه ي آيينِ قرباني نمودن روح شهواني انسان در برابر خدا، زائر به شرايط نخستين يا [بهشتي] عدني خود، يعني وقتي انسان به وجود آمد، باز مي گردد؛ و اگر حج با صداقت و سر سپردگي کامل صورت گرفته باشد، خداوند گناهان انسان را مي آمرزد. به همين دليل است که بسياري از افراد مسن آرزو دارند که در طي انجام اين آيين بميرند و در نتيجه اين جهان را بدون هيچ گناهي ترک نمايند. در گوشه ي کعبه سنگ سياهي است که نشانه ي پيمان بين خدا و انسان است و تمامي زائران سعي در بوسيدن و لمس اين سنگ دارند تا يادآور پيمان ازلي آنان با خدا و پذيرش انسان بودن باشد که به معناي قبول پروردگاري خدا و تسليم ما در برابر اوست.
حج هم وسيله اي براي پاکسازي فردي و هم دليلي براي هماهنگي جامعه است. مسلمانان همه ي اطراف و اکناف دنيا در حج ديده مي شوند. امروزه بيش از دو ميليون نفر از تمامي مسلمانان دنيا در مراسم سالانه ي حج شرکت مي کنند که عبارت اند از عرب ها، ايرانيان، ترک ها، سياهان آفريقا، مالزيايي ها، چيني ها، هند و پاکستاني ها، همين طور آلماني ها، آمريکائيان، سياه پوستان و سفيد پوستان، زائراني با چشم هاي سياه و آبي. در هيچ کجاي دنيا به اندازه ي حج گوناگوني قومي و نژادي جامعه ي اسلامي که همگي به يک خداي واحد همگي سر تسليم فرود آورده اند، ديده نمي شود. در اين جا مبادله ي افکار و کالا بين مسلمانان سراسر جهان صورت مي گيرد و به گفته ي بعضي از محققان غربي، حج نخستين کنگره ي بين المللي علمي و نمايشگاه اقتصادي جهاني به شمار مي رود. اما آنچه در حج صورت مي گيرد، بيش از هر چيز ديگري تزکيه است و هنگامي که زائران به خانه هايشان باز مي گردند، بخشي از برکت اين مرکز اسلام را به دورترين سرزمين هاي اسلامي مي برند.
با اين همه، حج تنها شکل زيارت اسلامي نيست اما تنها زيارتي است که بنا برشريعت واجب است. درآمريکاي امروز زيارت نقش عمده اي در زندگي مذهبي پروتستان ها ايفا نمي کند؛ هرچند که هنوز کساني هستند که براي زيارت به اورشليم مي روند. از کاتوليک هاي اروپا و آمريکا هنوز عده اي به زيارت لورد (6) يا رم مي روند و در آمريکاي مرکزي و جنوبي معابد محلي از جمله معبد باکره ي گاندالوپ زائراني دارند. با اين حال، در قرون وسطي زيارت در غرب بيش تر معمول بود و نه تنها اورشليم به دليل مصلوب شدن مسيح بلکه بسياري از زيارتگاه هاي محلي ديگر نظير کانتر بوري در انگلستان و سانتيا گوي کامپاستلا (7) نيز پذيراي زائران بود. اهميت زيارت در اسلام امروز را بايد با دوران هاي قديم در تاريخ مسيحيت مقايسه نمود نه با عبادت مسيحيان امروزي، به ويژه آنان که در آمريکا زندگي مي کنند.
در جهان اسلام کساني که به حج مي روند، از مقبره ي پيامبر در مدينه نيز ديدن مي کنند و تا قبل از سال 1967 که اسرائيل اورشليم را به تصرف خود درآورد، همچنين سومين شهر جهان اسلام را نيز زيارت مي کردند. به علاوه، زيارتگاه هاي محلي بسياري وجود دارد که مکان هاي باشکوه و زيبايي هستند و بيش تر آرامگاه فرزندان پيامبر و اولياي بزرگ اند. تمامي اين مکان ها مانند بخشي از مدينه به حساب مي آيند و برکت شهر پيامبر و حرم مقدسش را به ديگر نقاط جهان اسلام انتقال مي دهند. بعضي از اين مکان ها عبارت اند از مقبره ي احمد بن بمبا در توبا در غرب آفريقا، دو مولي ادريس در نزديکي مکناس (8) و در فاس (9)، مسجد «رأس الحسين» در قاهره، مقبره ي سيد احمد بدوي، قديس مصري در طنطا (10)، آرامگاه زينب در قاهره و دمشق، مکان هاي مقدس متعدد در عراق از جمله مقبره ي عبدالقادر جلالي و آرامگاه امامان شيعه به خصوص حضرت علي (عَلَيهِ السَّلام) در نجف و امام حسين (عَلَيهِ السَّلام) در کربلا، آرامگاه جلال الدين رومي در قونيه ي ترکيه، شهرهاي مقدس مشهد و قم در ايران، آرامگاه خواجه عبدالله انصاري در هرات و آرامگاه بهاء الدين نقش بند در نزديکي بخارا و مقبره ي بسياري از اولياي متصوفه در شبه قاره ي هند همچون داداجي گنج بخش (11) در لاهور، نظام الدين اوليا در دهلي و معين الدين چشتي (12) در اجمير، که مهم ترين مکان هاي مذهبي در اسلام هستند. اما اين اماکن تنها به اين تعداد محدود نمي شوند. در مراسم سالگرد وفات اين اوليا اغلب صدها هزار نفر در اين مکان هاي مذهبي گرد هم مي آيند تا متبرک شوند.
اين نکته قابل اهميت است که اين اماکن مقدس تنها به مقام يا آرامگاه مردان محدود نمي شود بلکه آرامگاه زنان را نيز در بر مي گيرد. در مصر بعد از مسجد «رأس الحسين» مهم ترين مکان مقدس زيارتي مقام حضرت زينب (سلامُ الله عَلَيها) نوه ي دختري پيامبر است که مقامش در دمشق نيز مرکز مذهبي شهر به حساب مي آيد. در قاهره همچنين آرامگاه سيده نفيسه که عالمي بزرگ، و از اولياء و از فرزندان پيامبر (صَلَّي اللهُ عَلَيهِ وآله) است، محل مذهبي مهمي است. در ايران بعد از مشهد، شهر قم که مرکز شيعه ي دوازده امامي و آرامگاه حضرت معصومه (سلامُ الله عَلَيها)، خواهر امام رضا، که در مشهد مدفون است، مهم ترين زيارتگاه محسوب مي شود. قبل از اين که وهابيون آرامگاه حضرت خديجه و حضرت فاطمه، همسر و دختر پيامبر، را در حجاز ويران کنند، اين محل ها از مراکز اصلي زيارتي به شمار مي رفت. طبيعتاً زيارتگاه هاي اولياء بيش تر مورد زيارت زنان قرار مي گيرد اما منحصر به زنان نيست. زنان و مردان در گروه هاي قابل توجهي به زيارت اين محل ها مي روند و اين امر ربطي به زن يا مرد بودن آن ولي ندارد. گرچه زيارت آرامگاه امامان و اوليا به شدت مورد مخالفت وهابيون و ديگر جزم گرايان متعصب قرار گرفته و نوگرايان نيز آن را تأييد نمي کنند، اما زيارت اين مکان ها همچنان در قلب زندگي مذهبي جهان اسلام باقي مانده است. هيچ کس نمي تواند اعمال مذهبي اسلام را بدون توجه به اهميت زيارت، از حج و مدينه گرفته تا زيارت مکان هاي مقدس محلي که تقريباً در تمامي سرزمين اسلام وجود دارد، درک کند. اين شکل هاي کم اهميت تر زيارت به هيچ وجه از مرکزيت حج نمي کاهد، اما همانند پيش زمينه و بازتابي از آن محسوب مي شود. زيارت خانه ي خدا همچنان بيش ترين اهميت را در ذهن مسلمانان دارد و بسياري خارج از زمان تعيين شده به زيارت حج مي روند که «عمره» خوانده مي شود. به دليل افزايش جمعيت و آسان تر شدن مسافرت، در تمام روزهاي سال تعدادي زائر در مکه به سر مي برند و در هر فصلي، در دل هر شب، هزاران زائر دور کعبه حلقه زده اند و در مقابل خانه اي که به دست ابراهيم بازسازي شده، در ستايش خداي يکتا به نماز مشغول اند؛ خدايي که در تورات مي فرمايد: «من آنم که هستم».
علاوه بر تمامي اين مناسکي که شريعت به آن حکم کرده است، اعمال مذهبي ديگري نيز وجود دارد که براساس سنت پيامبر و شاخ و برگ هاي سنتي آن انجام مي شود. اين اعمال شامل روش هاي آييني اطعام مساکين، جلسات دعاهاي خاص، خطابه هاي عبادت، قرباني کردن دام ها و تقسيم کردن گوشت آن بين نيازمندان و ديگر اعمال است. در جهان اسلام سنتي در واقع تمامي نياز هاي زندگي مقدس شمرده مي شود و شريعت حتي به دست آوردن نان روزانه را نيز عملي مذهبي قلمداد مي کند. در واقع، ماهيت اين مناسک واجب و شکل هاي تقديس شده ي اين اعمال متفاوت است که شيوه ي زندگي اسلامي را مي سازد که در اصل آن، هيچ تمايزي بين مقدس و دنيوي (13) وجود ندارد و آنچه را ما امروز زندگي معمول و روزمره مي خوانيم، در اسلام قالب مقدس به خود مي گيرد.
معاملات
ماهيت جامع و فراگير شريعت، آن را در مواجهه با آنچه معامله مي خوانيم و به مسائل اجتماعي، محيطي، اقتصادي و سياسي اي از قبيل قوانين فردي، خانواده و همسايگان و غيره مربوط مي شود، ضروري ساخته است. آنچه به تعاليم اجتماعي مربوط مي شود، بحث مورد نظر در فصل بعد است. اما لازم است در مورد تعاليم محيطي، اقتصادي و سياسيِ شريعت سخني به ميان آيد؛ زيرا بعضي از آن ها قسمتي از فقه و بعضي ديگر اصولي را تشکيل مي دهند که نسل هاي مختلف مسلمانان بايد آن ها را در شرايط خاص و بدون اين که حکم حقوقي خاصي اعمال شود، مدنظر قرار دهند.پي نوشت ها :
1- rectitude.
2- Kosher.
3- Simon Weil.
4- prayer of the heart.
5- intercalation.
6- Lourdes.
7- Santiago de Compostella.
8- Meknes.
9- Fez.
10- Tanta.
11- Dadaji Ganjbakhsh.
12- Chishti.
13- Profane.
نصر، سيد حسين، (1385)، قلب اسلام، ترجمه ي سيد محمد صادق خرازي، تهران: نشرني، چاپ چهارم