نويسنده: جان پايك
مترجمان: دكتر سيدمحمدعلي تقوي
دكتر محمدجواد رنجكش
مترجمان: دكتر سيدمحمدعلي تقوي
دكتر محمدجواد رنجكش
power
وقتي كه يك عامل اجتماعي بتواند عامل اجتماعي ديگري را وادار به تبعيت از تمايلات خود كند قدرت اعمال شده است. استيون لوكز نظريه ي مهمي در اين زمينه ارائه داده و سه بُعد براي قدرت ترسيم كرده است. نخست، قدرت زماني قابل تشخيص است كه منازعه ي اجتماعي وجود داشته باشد. دوم، قدرت وقتي مي تواند اعمال شود كه منازعه سركوب شده است. سوم، قدرت هنگامي مي تواند تشخيص داده شود كه منافع واقعي فرد آسيب ديده اند، حتي اگر آسيب مورد رضايت يا تأييد فرد باشد. در اين نگرش، قدرت يك نمونه ي عالي از مفاهيم اساساً مناقشه برانگيزي است كه دبليو. بي. گَلي ( Gallie ) مطرح مي كند، زيرا اين مفهوم از بُن ( يعني از همان جايي كه منافع واقعي فرد را مطرح مي كند ) مناقشه برانگيز است. بي اطلاعي از واقعيات بديل يا توهمات ايدئولوژيك ممكن است بر فهم افراد از منافع واقعي خود پرده افكند. كارگران ممكن است قرباني آگاهي كاذب باشند، زنان ممكن است فرض ها و كليشه هاي پدرسالاري را دروني كنند و ترجيحات تطابقي ممكن است اعمال قدرت را استتار نمايند.نظريه ي انتقادي با اتكا بر تجزيه و تحليل فوكو ما را نسبت به اين شيوه ها و نيز طرق ديگري كه قدرت اعمال مي شود هشيار مي كند و توجهمان را از زور و اجبار ساده به شيوه هاي پيچيده و ظريف تر اعمال ( احتمالاً ناخودآگاهانه ي ) قدرت گروه هاي مسلط معطوف مي سازد. البته اين ديدگاه ها تا آنجايي كه بر فرض هاي مناقشه برانگيز در مورد منافع واقعي [ فرد ] متكي اند خود نيز محل مناقشه اند.
منبع مقاله :
پايك، جان، (1391)، فرهنگ اصطلاحات فلسفه ي سياسي، مترجمان: سيد محمدعلي تقوي- محمدجواد رنجكش، تهران: نشر مركز، چاپ اول