مترجم: منوچهر صبوري
بيگانگي ALIENATION
احساس اينکه تواناييهاي ما، به عنوان انسان، به وسيله ي موجودات ديگري در اختيار گرفته شده است. اين اصطلاح در اصل به وسيله ي مارکس براي اشاره به فرافکني قدرتهاي انساني به خدايان به کار برده شد. او بعدها اين اصطلاح را براي اشاره به از دست دادن کنترل کارگران بر فرايند کار و بر محصول کارشان به کار برد.رابطه ي علت و معلولي CAUSATION
تأثير علّي يک عامل يا متغير بر عامل يا متغير ديگر. رابطه ي " علت و معلولي " هنگامي وجود دارد که رويداد يا وضع معيني ( معلول ) به واسطه ي وجود رويداد يا وضع ديگري ( علت ) پديد مي آيد. عوامل علي در جامعه شناسي شامل دلايلي است که افراد براي رفتار خود دارند و نيز عوامل خارجي متعددي که بر رفتارشان تأثير مي گذارد.طبقه CLASS
اگرچه طبقه يکي از مفاهيمي است که در جامعه شناسي فراوان به کار برده مي شود، توافق آشکاري در مورد چگونگي تعريف دقيق آن وجود ندارد. اما بيشتر جامعه شناسان اين اصطلاح را براي اشاره به تفاوتهاي اجتماعي- اقتصادي در ميان گروهها به کار مي برند که باعث ايجاد اختلاف در پيشرفت مادي و قدرت آنها مي گردد.عمل جمعي COLLECTIVE ACTION
عملي که تقريباً به گونه اي خودانگيخته توسط عده ي زيادي از افراد انجام مي شود که در يک جا يا يک ناحيه گرد آمده اند. از مهمترين شکلهاي عمل جمعي رفتار جماعت است. در جماعت، افراد مي توانند درصدد دستيابي به هدفهايي برآيند که در شرايط عادي برايشان امکان پذير نيست.ارتباط COMMUNICATION
انتقال اطلاعات از يک فرد يا گروه به فرد يا گروهي ديگر. ارتباط شالوده ي ضروري هرگونه کنش متقابل اجتماعي است. در ارتباطات رو در رو، ارتباط با استفاده از زبان، و نيز به وسيله ي حرکات بدني متعددي صورت مي گيرد که افراد آنها را در درک گفتار و رفتار ديگران تفسير مي کنند. با پيدايش و توسعه ي خط، و رسانه هاي الکترونيکي مانند راديو، تلويزيون يا سيستمهاي انتقال کامپيوتري، امر ارتباط تا اندازه اي از زمينه هاي مستقيم روابط اجتماعي رو در رو جدا مي شود.تضاد CONFLICT
تعارض ميان افراد يا گروهها در جامعه. تضاد ممکن است به دو صورت ظاهر شود. يک صورت هنگامي رخ مي دهد که برخورد منافع بين دو يا چند فرد يا گروه وجود دارد؛ ديگري در مواردي رخ مي دهد که افراد با جمعها به مبارزه ي فعالانه با يکديگر مي پردازند. تضاد منافع هميشه به مبارزه ي آشکار نمي انجامد، اگرچه گاهي ممکن است تضادهاي جدي بين احزابي رخ دهد که به اشتباه گمان مي کنند منافعشان مخالف يکديگر است.همنوايي CONFORMITY
رفتاري که از هنجارهاي رسمي يک گروه يا جامعه پيروي مي کند. مردم هميشه با هنجارهاي اجتماعي از آن روي همنوايي نمي کنند که ارزشهايي را که شالوده ي اين هنجارها را تشکيل مي دهد، مي پذيرند. آنها ممکن است صرفاً به دليل آنکه پيروي از هنجارها به مصلحت است يا به علت وجود ضمانتهاي اجرايي، به شيوه هاي مورد قبول رفتار کنند.وفاق CONSENSUS
توافق درباره ي ارزشهاي اجتماعي بنيادي توسط اعضاي يک گروه، اجتماع يا جامعه برخي از متفکران در جامعه شناسي به شدت بر اهميت وفاق به عنوان اساس ثبات اجتماعي تأکيد مي ورزند. اين نويسندگان معتقدند همه ي جوامعي که طي دوره ي زماني قابل توجهي پايدار مي مانند داراي يک " نظام ارزشي مشترک " مبتني بر باورهايي هستند که مورد قبول اکثريت جمعيت است.همبستگي CORRELATION
رابطه ي منظم بين دو بُعد يا متغير، که اغلب در اصطلاحات آماري بيان مي شود. همبستگي ممکن است مثبت يا منفي باشد. همبستگي مثبت بين دو متغير هنگامي وجود دارد که نمره ي بالا براي يک متغير با نمره ي بالا براي متغير ديگر در رابطه باشد. همبستگي منفي در جايي وجود دارد که نمره ي بالا براي يک متغير با نمره ي پايين براي متغير ديگر در رابطه است.محيط مخلوق THE CREATED ENVIRONMENT
جنبه هايي از جهان طبيعي که ناشي از کاربرد تکنولوژي مخلوق انسان است. محيط مخلوق به ساخته هايي که به وسيله ي انسانها براي خدمت به نيازهايشان ايجاد گرديده اطلاق مي شود- براي مثال، جاده ها، راه آهنها، کارخانه ها، ادارات، خانه هاي شخصي و ساختمانهاي ديگر.جرم CRIME
هر عملي که قوانين مقرر شده توسط قدرت سياسي را نقض مي کند. اگرچه ممکن است معمولاً مجرمان را بخش مشخصي از جامعه تصور کنيم، اما افراد معدودي وجود دارند که در طول زندگيشان به گونه اي قانون را نقض نکرده باشند. هرچند قوانين توسط مقامات دولتي تنظيم مي شود، به هيچ وجه غيرمعمول نيست که خود آن مقامات در برخي زمينه ها جرايمي را مرتکب شوند.ميزان خام مواليد CRUDE BIRTH-RATE
سنجه اي آماري که تعداد مواليد را در جمعيت معيني در هر سال نشان مي دهد. ميزان خام مواليد معمولاً بر حسب تعداد مواليد در هر هزار نفر جمعيت محاسبه مي شود. اگرچه ميزان خام مواليد در بسياري موارد شاخص سودمندي است، اما سنجه اي کلي است، زيرا تعداد مواليد را در رابطه با توزيع سني جامعه ي مورد بحث مشخص نمي کند.ميزان خام مرگ و مير CRUDE DEATH RATE
سنجه اي آماري که بيانگر تعداد مرگ و ميري است که سالانه در جمعيت معيني رخ مي دهد. ميزان خام مرگ و مير معمولاً به صورت نسبت مرگ و مير به هر هزار نفر جمعيت در يک سال محاسبه مي شود. ميزان خام مرگ و مير سطوح مرگ و مير يک اجتماع يا جامعه را به طور کلي نشان مي دهد، اما قابليت استفاده ي آن محدود است، زيرا توزيع سني جمعيت مورد بحث را در نظر نمي گيرد.بازتوليد فرهنگي CULTURAL REPRODUCTION
انتقال ارزشهاي فرهنگي و هنجارها از نسلي به نسل ديگر. باز توليد فرهنگي به مکانيسمهايي اطلاق مي شود که به وسيله ي آنها استمرار تجربه ي فرهنگي در طول زمان حفظ مي شود. فرايندهاي تعليم و تربيت در جوامع امروزي از جمله مکانيسمهاي اصلي بازتوليد فرهنگي بوده و تنها از طريق آنچه در دوره هاي آموزشي رسمي آموخته مي شود عمل نمي کنند. بازتوليد فرهنگي به شيوه اي ژرف تر از طريق برنامه ي پنهان- جنبه هاي رفتاري که افراد به شيوه اي غيررسمي در مدرسه ياد مي گيرند- رخ مي دهد.فرهنگ CULTURE
ارزشها، هنجارها و کالاهاي مادي ويژه ي يک گروه معين. مفهوم فرهنگ، مانند مفهوم جامعه، در جامعه شناسي و نيز در ساير علوم اجتماعي ( به ويژه انسان شناسي ) فراوان به کار برده مي شود. فرهنگ يکي از مشخص ترين ويژگيهاي ارتباط اجتماعي انساني است.فرايند انتقالي جمعيت DEMOGRAPHIC TRANSITION
تبييني از دگرگوني جمعيت مبني بر اين که با رسيدن به سطح معيني از پيشرفت اقتصادي نسبت ثابتي از مواليد به مرگ و مير به دست مي آيد. بنابراين مفهوم، در جوامع ماقبل صنعتي بين ميزان مواليد و مرگ و مير کم و بيش توازن برقرار است، زيرا افزايش جمعيت با فقدان منابع غذايي در دسترس و بيماري يا جنگ مهار مي شود. برعکس، در جوامع امروزي، تعادل جمعيت از آن روي برقرار مي شود که خانواده ها به واسطه ي انگيزه هاي اقتصادي تعداد کودکان را محدود مي کنند.کجروي DEVIANCE
شيوه هاي رفتاري که با هنجارها يا ارزشهاي اکثر اعضاي يک گروه يا جامعه همنوا نيستند. آنچه رفتار " ناهمنوا " پنداشته مي شود به همان اندازه متغير است که هنجارها و ارزشهايي که فرهنگها و خرده فرهنگهاي گوناگون را از يکديگر متمايز مي کنند. بسياري از شکلهاي رفتار که در يک زمينه ي فرهنگي يا توسط يک گروه ارجمند شمرده مي شود، در زمينه هاي فرهنگي ديگر، يا توسط گروههاي ديگر با نگرشي منفي در نظر گرفته مي شود.تبعيض DISCRIMINATION
فعاليتهايي که اعضاي گروه معيني را از منابع يا پاداشهايي که گروههاي ديگر مي توانند به دست آورند محروم مي کند. بايد بين تبعيض و تعصب فرق گذاشت، هرچند که ميان اين دو معمولاً ارتباط کاملاً نزديک وجود دارد. ممکن است افرادي که نسبت به ديگران تعصب دارند، به اعمال تبعيض عليه آنها نپردازند. برعکس، افراد ممکن است به شيوه اي تبعيض آميز رفتار کنند ولو آنکه نسبت به افرادي که اين گونه مورد تبعيض قرار مي گيرند تعصب نداشته باشند.تقسيم کار DIVISION OF LABOUR
تخصصي شدن وظايف کاري، که به وسيله ي آن مشاغل مختلف در درون نظام توليد با هم ترکيب مي شوند. همه ي جوامع دست کم داراي يک شکل ابتدايي تقسيم کار هستند، به ويژه در مورد وظايفي که به مردان اختصاص داده شده و وظايفي که توسط زنان انجام مي گردد. اما با توسعه ي صنعتي شدن، تقسيم کار نسبت به آنچه که در نظامهاي توليد پيشين وجود داشت بسيار پيچيده تر مي شود. در جهان امروزين، تقسيم کار گسترده اي بين المللي دارد.اقتصاد THE ECONOMY
نظام توليد و مبادله که نيازهاي مادي افرادي را که در جامعه ي معيني زندگي مي کنند تأمين مي کند. نهادهاي اقتصادي در تمام نظامهاي اجتماعي اهميت اساسي دارند. آنچه در اقتصاد مي گذرد معمولاً بر بسياري از جنبه هاي ديگر زندگي اجتماعي تأثير مي گذارد. اقتصادهاي مدرن به طور قابل توجهي با اقتصادهاي سنتي تفاوت دارند، زيرا اکثريت جمعيت ديگر به توليد کشاورزي اشتغال ندارد.آموزش و پرورش EDUCATION
انتقال دانش از يک نسل به نسل ديگر به وسيله ي آموزش مستقيم. اگرچه فرايندهاي آموزشي در تمام جوامع وجود دارد، تنها در دوره ي مدرن است که آموزش و پرورش همگاني شکل آموزش رسمي را به خود مي گيرد- يعني آموزش در محيطهاي آموزشي تخصصي که در آن افراد سالياني چند از زندگي خود را مي گذرانند.برخورد ENCOUNTER
ملاقات ميان دو يا چند نفر در وضعيت کنش متقابل رو در رو. زندگي روزانه ي ما مي تواند به صورت يک رشته برخوردهاي مختلف که در طي روز به دنبال يکديگر پديد مي آيند در نظر گرفته شود. در جوامع امروزي، بسياري از برخوردهايي که ما با ديگران داريم اساساً با غريبه هاست و نه افرادي که آنها را به خوبي مي شناسيم.قوميت ETHNICITY
هنجارها و ارزشهاي فرهنگي که اعضاي يک گروه معين را از ديگران متمايز مي کنند. گروه قومي گروهي است که اعضاي آن از يک هويت فرهنگي مشترک، که آنها را از گروههاي ديگر پيرامونشان جدا مي کند، به نحو متمايزي آگاهي دارند. عملاً در همه ي جوامع تفاوتهاي قومي با اختلاف در قدرت و ثروت مادي رابطه دارد. هنگامي که تفاوتهاي قومي جنبه ي نژادي نيز داشته باشد، اين گونه اختلافات گاه به ويژه برجسته مي شود.خانواده FAMILY
گروهي از افراد که با پيوندهاي خوني، ازدواج يا فرزندخواندگي با يکديگر مربوط بوده، يک واحد اقتصادي را تشکيل مي دهند، و اعضاي بزرگسال آن مسئول پرورش کودکان هستند. همه ي جوامع شناخته شده داراي شکلي از نظام خانواده هستند، اگرچه ماهيت روابط خانوادگي بسيار متغير است. هرچند در جوامع امروزين شکل اصلي خانواده خانواده ي هسته اي است، اما انواع روابط خانواده گسترده نيز اغلب يافت مي شود.طرفداري از حقوق زنان FEMINISM
طرفداري از حقوق برابر زنان با مردان در تمام حوزه هاي زندگي طرفداري از حقوق زنان در اواخر قرن هجدهم در اروپا آغاز مي گردد و جنبشهاي طرفداري از حقوق زنان امروز در بيشتر کشورهاي جهان وجود دارند.باروري FERTILITY
متوسط تعداد کودکان زنده متولد شده اي که زنان واقع در سن فرزندآوري در جامعه ي معيني به دنيا مي آورند. باروري بايد از توان زايش متمايز شود، که به تعداد بالقوه ي مواليدي که زنان در جامعه ي معيني مي تواند داشته باشند اطلاق مي شود. باروري هميشه بسيار کمتر از توان زايش است.روابط رسمي FORMAL RELATIONS
روابطي که در گروهها و سازمانها وجود داشته و به وسيله ي هنجارها يا قواعد نظام " رسمي " اقتدار مقرر گرديده اند.جنسيت GENDER
انتظارات اجتماعي در مورد رفتاري که براي اعضاي هر جنس مناسب دانسته مي شود. جنسيت به صفات فيزيکي که بر حسب آنها مردان و زنان با يکديگر تفاوت دارند اطلاق نمي گردد، بلکه به ويژگيهاي اجتماعي رفتار مردانه و زنانه مربوط مي شود. مطالعه ي روابط جنسيت در سالهاي اخير به صورت يکي از مهمترين حوزه هاي جامعه شناسي درآمده است، اگر چه مدتها از توجه اندکي برخوردار بود.جهاني شدن GLOBALIZATION
گسترش روابط اجتماعي و اقتصادي در سراسر جهان در دوران کنوني. جنبه هاي متعددي از زندگي مردم از سازمانها و شبکه هاي اجتماعي تأثير مي پذيرد که هزاران مايل دورتر از جوامعي که در آن زندگي مي کنند قرار دارند. يکي از جنبه هاي اصلي مطالعه ي جهاني شدن ظهور يک نظام جهاني است- يعني از برخي جهات ما مي بايد جهان را به صورت يک نظم اجتماعي واحد در نظر بگيريم.حکومت GOVERNMENT
فرايند اعمال سياستها و تصميمات توسط مقامات رسمي در يک دستگاه سياسي. ما مي توانيم از " حکومت " به عنوان يک فرايند سخن بگوييم، يا اصطلاح حکومت را براي اشاره به مجموعه ي مقامات رسمي مسئول اتخاذ تصميمات سياسي لازم الاجرا به کار بريم. اگرچه در گذشته عملاً همه ي حکومتها تحت رياست سلاطين يا امپراتوران بودند، در اکثر جوامع امروزين حکومتها توسط مقامات رسمي اداره مي شود، که موقعيتهاي قدرتشان موروثي نبوده بلکه بر اساس تخصص و صلاحيت انتخاب گرديده يا منصوب مي شوند.ايدئولوژي IDEOLOGY
انديشه ها يا باورهاي مشترکي که به توجيه منافع گروههاي مسلط خدمت مي کنند. ايدئولوژيها در تمام جوامعي که در آن نابرابريهاي نظام يافته و عميق بين گروهها وجود دارد يافت مي شوند. مفهوم ايدئولوژي با مفهوم قدرت ارتباط نزديک دارد. چون نظامهاي ايدئولوژيکي به مشروعيت بخشيدن به قدرت متفاوتي که گروهها دارند خدمت مي کنند.امپرياليسم IMPERIALISM
ايجاد امپراتوري در دوران استعمارصنعتي شدن جنگ INDUSTRIALIZATION OF WAR
کاربرد شيوه هاي توليد صنعتي در مورد تسليحات، همراه با سازماندهي نيروهاي جنگي به صورت " ماشين نظامي ". صنعتي شدن جنگ، به همان اندازه ي صنايع که براي مقاصد صلح آميز تکامل يافته، يکي از جنبه هاي بنيادين توسعه ي جوامع مدرن است. صنعتي شدن جنگ با ظهور جنگ کامل در قرن بيستم رابطه ي نزديک دارد- يعني جنگي که همراه با درگيري صدها هزار يا ميليونها سرباز، به علاوه ي بسيج کامل اقتصاد براي نيازهاي مرتبط با جنگ است.روابط غيررسمي INFORMAL RELATIONS
روابطي که در گروهها و سازمانها بر اساس ارتباطات شخصي به وجود مي آيد؛ روشهاي انجام دادن کارها که از شيوه هاي عمل رسماً شناخته شده منحرف مي شود.مناطق درون شهري INNER CITY
مناطقي که محلات مرکزي يک شهر را تشکيل مي دهند، و معمولاً داراي ويژگيهاي متمايز از حومه ها هستند. در بسياري از محيطهاي شهري امروزين در جهان اول، نواحي درون شهري در معرض فرسودگي و زوال است و ساکنان مرفه تر به نواحي پيراموني دور از مرکز کوچيده اند.خويشاوندي KINSHIP
رابطه اي که افراد را از طريق پيوندهاي خوني، ازدواج يا فرزندخواندگي به همديگر مي پيوند. روابط خويشاوندي بنا به تعريف در ارتباط با ازدواج و خانواده پديد مي آيند، اما در سطحي بسيار گسترده تر از اين نهادها توسعه مي يابند. در حالي که در اکثر جوامع امروزين تعهدات اجتماعي چنداني فراتر از خانواده بلاواسطه وجود ندارد، در بسياري از فرهنگهاي ديگر خويشاوندي در اکثر جنبه هاي زندگي اجتماعي اهميت حياتي دارد.جادو MAGIC
مناسکي که در آن کوشش مي شود ارواح يا موجودات فوق طبيعي را براي دستيابي به هدفهاي انساني تحت تأثير قرار دهند. در اکثر جوامع، جادو تا اندازه اي با مذهب در تعارض است. برخلاف مذهب، جادو معمولاً بيشتر فعاليتي " فردي " است، که به وسيله ي يک جادوگر يا شمن انجام مي شود.ازدواج MARRIAGE
رابطه اي جنسي بين دو نفر که از نظر اجتماعي پسنديده است. ازدواج تقريباً هميشه شامل دو فرد از جنس مخالف يکديگر است، اما در بعضي فرهنگها انواع ازدواج همجنس بازانه تحمل مي شود. ازدواج معمولاً اساس خانواده فرزندزايي را تشکيل مي دهد- يعني، انتظار مي رود زوج متأهل فرزنداني به وجود آورده و پرورش دهند. بسياري از جوامع ازدواج چندهمسري را مجاز مي شمارند که در آن فرد مي تواند در عين حال چندين همسر داشته باشد.بيماري رواني MENTAL ILINESS
اختلال در شخصيت يا فرايندهاي رواني. روانکاوان دو نوع کلي اختلال رواني را مي شناسند: نژندي ( شکلهاي ملايم تر بيماري، مانند حالتهاي اضطراب ) و روان پريشي ( شکلهاي حادتر اختلال، که در آن افراد تماس با واقعيت را آن گونه که به وسيله ي اکثريت جمعيت تعريف مي شود، از دست مي دهند ). اينکه بيماري رواني تا چه اندازه داراي اساس ارگانيک است- و اصلاً تا چه اندازه بايد به عنوان " بيماري " در نظر گرفته شود- موضوعاتي هستند که درباره ي آنها اتفاق نظر وجود ندارد.حکومت نظامي MILITARY RULE
حکومت به وسيله ي رهبران نظامي، و نه مقامات رسمي انتخابي. حکومتهاي نظامي در بسياري از نقاط جهان در قرن کنوني وجود داشته اند. چندين نوع حکومت نظامي وجود دارد، در بعضي موارد نظاميان معمولاً به شيوه اي مستقيم حکومت مي کنند، در حالي که در موارد ديگر مقامات رسمي که توسط رهبران نظامي منصوب گرديده و مستقيماً در برابر آنها مسئول هستند اداره ي امور را در دست دارند.دولت ملي NATION-STATE
نوع خاصي دولت، که ويژه ي جهان امروزين است و در آن حکومت در درون قلمرو اراضي معيني داراي حاکميت است، و توده ي مردم شهروند هستند و خود را جزئي از يک ملت واحد مي دانند. دولتهاي ملي با ظهور ناسيوناليسم ارتباط نزديک دارند، اگرچه وفاداريهاي ملي گرايانه هميشه با مرزهاي دولتهاي معيني که امروز وجود دارند مطابقت نمي کنند. دولتهاي ملي به عنوان اجزاي يک نظام نوظهور دولتهاي ملي پديد مي آمدند، که خاستگاه آن در اروپا بود، اما در دوران کنوني به سراسر جهان گسترش يافت.هنجارها NORMS
قواعد رفتار که رفتار مناسب در محدوده ي معيني از زمينه هاي اجتماعي را مشخّص مي کنند. هنجار يا نوع معيني از رفتار را تجويز مي کند يا آن را ممنوع مي کند. همه ي گروههاي انساني از انواع معيني از هنجارها پيروي مي کنند که هميشه به وسيله ي نوعي ضمانت اجرايي - از عدم تأييد غيررسمي گرفته تا مجازات فيزيکي يا اعدام- پشتيباني مي شود.عينيت OBJECTIVITY
جامعه شناسان، همانند دانشمنداني که در علوم طبيعي مطالعه مي کنند، مي کوشند در ارزيابي نتايج مطالعات درباره ي جامعه عيني باشند. عينيت بدين معناست که تبيينهاي رقيب را " بي طرفانه بشنويم "- يعني تا آنجا که ممکن است کوشش کنيم جانبداري در تبيين نتايج را کاهش داده يا حذف کنيم. اما يک بُعد اساسي عينيت اين است که نتايجي که توسط هر مؤلف معيني گرفته مي شود در معرض ارزيابي انتقادي اعضاي ديگر جامعه ي علمي قرار مي گيرد.سازمان ORGANIZATION
گروه بزرگي از افراد که در مجموعه ي معيني از روابط قدرت با يکديگر ارتباط يافته اند. انواع بسياري از سازمانها در جوامع صنعتي وجود دارند که بر بيشتر جنبه هاي زندگي ما تأثير مي گذارند. در حالي که همه ي سازمانها بوروکراتيک نيستند، اما روابط کاملاً نزديکي بين توسعه ي سازمانها و گرايشهاي بوروکراتيک وجود دارد.پدرسالاري PATRIARCHY
سلطه ي مردان بر زنان. همه ي جوامع شناخته شده پدرسالار هستند، اگرچه تفاوتهاي زيادي از نظر ميزان و ماهيت قدرتي که مردان، در مقايسه با زنان، اعمال مي کنند وجود دارد. يکي از هدفهاي اصلي جنبشهاي زنان در جوامع امروزين مبارزه با نهادهاي پدرسالارانه ي موجود است.سياست POLITICS
اسبابي که با استفاده از آن قدرت براي تأثير گذاردن بر ماهيت و محتواي فعاليتهاي حکومتي به کار برده مي شود. حوزه ي " سياسي " فعاليتهاي کساني را که در حکومت هستند، و نيز اعمال بسياري از گروهها و افراد ديگر را در برمي گيرد. شيوه هاي بسياري وجود دارد که با استفاده از آنها افراد خارج از دستگاه حکومتي درصدد تأثير گذاردن بر آن برمي آيند.جامعه ي فراصنعتي POST-INDUSTRIAL SOCIETY
مفهومي که توسط کساني مطرح گرديده است که معتقدند فرايندهاي دگرگوني اجتماعي ما را به فراسوي نظم صنعتي مي برد. جامعه ي فراصنعتي جامعه اي است که بيشتر بر اساس توليد اطلاعات استوار است تا بر مبناي توليد کالاهاي مادي. بنابر نظر کساني که از اين مفهوم طرفداري مي کنند، ما در حال حاضر يک رشته دگرگونيهاي اجتماعي عميقي را تجربه مي کنيم، همانند تغييراتي که در حدود دويست سال پيش دوران صنعتي را آغاز کرد.قدرت POWER
توانايي افراد، يا اعضاي يک گروه براي دستيابي به هدفها يا پيشبرد منافع خود. قدرت يک جنبه ي فراگير همه ي روابط انساني است. بسياري از ستيزه ها در جامعه مبارزه براي قدرت است، زيرا ميزان توانايي يک فرد يا گروه در دستيابي به قدرت بر اين امر که تا چه اندازه مي توانند خواستهاي خود را به زيان خواستهاي ديگران به مرحله ي اجرا در آورند، تأثير مي گذارد.تعصب PREJUDICE
داشتن عقايد از پيش انديشيده درباره ي يک فرد يا گروه؛ عقايدي که در برابر دگرگوني، حتي علي رغم دريافت اطلاعات جديد، مقاوم است. تعصب ممکن است مثبت يا منفي باشد.نژادپرستي RACISM
نسبت دادن ويژگيهاي برتري يا فروتري به جامعه اي که در برخي ويژگيهاي فيزيکي موروثي اشتراک دارند. نژادپرستي شکل ويژه اي از تعصب است که بر اختلافات فيزيکي بين افراد متمرکز مي گردد. نگرشهاي نژادپرستانه در دوره ي گسترش استعماري غرب قوام يافت، اما به نظر مي رسد که اين نگرشها بر مکانيسمهاي تعصب و تبعيض نيز مبتني باشد که در بسياري از زمينه هاي جوامع انساني يافت مي شود.طغيان REBELLION
شورش بر ضد مقامات سياسي، شامل کاربرد زور يا تهديد به استفاده از زور. طغيانها، برخلاف انقلابات، بيشتر هدفشان برکناري فرمانروايان يا رژيمهاي خاص است، تا ايجاد دگرگوني ساختاري در جامعه.دين RELIGION
مجموعه اي از اعتقادات که اعضاي يک اجتماع از آن پيروي مي کنند، شامل نمادهايي که با حس حرمت با اعجاب به آنها مي نگرند، به علاوه شعايري که اعضاي اجتماع در آن شرکت مي کنند. اديان هميشه متضمن اعتقاد به موجودات مافوق طبيعي نيستند. اگرچه برقراري تمايز بين دين و جادو دشوار است، اغلب چنين پنداشته مي شود که جادو اساساً اقدامي فردي است نه کانون شعاير اجتماعي.روشهاي تحقيق RESEARCH METHODS
روشهاي گوناگون پژوهش که براي گردآوري اطلاعات تجربي ( واقعي ) به کار برده مي شوند. روشهاي تحقيق متعدد و گوناگوني در جامعه شناسي وجود دارد، اما شايد رايج ترين آنها روشهاي کارميداني ( يا مشاهده همراه با مشارکت ) و پيمايش باشد. در بسياري از موارد بهتر است دو يا چند روش را در يک طرح پژوهشي با يکديگر ترکيب کرد.انقلاب REVOLUTION
فرايند دگرگوني سياسي، شامل بسيج يک جنبش اجتماعي توده اي، که در آن با استفاده از خشونت رژيم موجود به طور موفقيت آميز سرنگون مي شود و حکومت جديدي تشکيل مي گردد. انقلاب از کودتا متمايز است، زيرا شامل جنبشي توده اي و وقوع دگرگوني عمده در نظام سياسي به طور کلي است. کودتا به تصرف قدرت از طريق استفاده از اسلحه توسط افرادي اطلاق مي شود که بعداً جانشين رهبران سياسي موجود مي شوند، بدون اينکه از جهت ديگري به طور ريشه اي نظام حکومتي را دگرگون سازند. انقلاب را همچنين مي توان از طغيان متمايز کرد، که شامل رويارويي با مقامات سياسي موجود است، ولي با وجود اين هدفش بيشتر جايگزيني افراد است تا دگرگوني ساخت سياسي.شعاير RITUAL
شيوه هاي رسميت يافته ي رفتار که اعضاي يک گروه يا اجتماع به طور منظم به آن مي پردازند. دين نمايانگر يکي از زمينه هاي اصلي است که شعاير در آن انجام مي شود. اما دامنه ي رفتار شعايري کاملاً فراتر از اين حوزه ي خاص گسترش مي يابد. بيشتر گروهها داراي نوعي شيوه هاي عمل شعايري هستند.علم SCIENCE
علم به معناي علم طبيعي، مطالعه ي نظام يافته ي جهان طبيعي است. علم شامل مرتب کردن منظم داده هاي تجربي، همراه با ساختن رويکردهاي نظري و نظريه هايي است که اين داده ها را توضيح داده يا تبيين مي کند. فعاليت علمي، خلق شيوه هاي نو و ابتکاري انديشه را با آزمون دقيق فرضيه ها و مفاهيم ترکيب مي کند. يک ويژگي عمده که به تمايز علم از انواع ديگر نظام انديشه ( مانند آنچه در ارتباط با دين وجود دارد ) کمک مي کند اين پيش فرض است که تمام انديشه هاي علمي در معرض انتقاد متقابل و تجديدنظر از جانب اعضاي جامعه ي علمي هستند.دنيوي شدن SECULARIZATION
فرايند کاهش نفوذ دين. اگرچه جوامع امروزين به گونه اي فزاينده دنيوي شده اند، اما تعيين دقيق ميزان دنيوي موضوع پيچيده اي است. دنيوي شدن به ميزان شرکت در سازمانهاي مذهبي ( مانند ميزان حضور در کليسا )، نفوذ اجتماعي و مادي که به وسيله ي سازمانهاي مذهبي اعمال مي شود، و به ميزان اعتقادات مذهبي مردم اشاره دارد.خودآگاهي SELF-CONSCIOUSNESS
آگاهي از هويت اجتماعي مشخص خود، به عنوان شخصي متمايز از ديگران، انسانها با خودآگاهي زاده نمي شوند، بلکه در نتيجه ي اجتماعي شدن اوليه به آگاهي از خود دست مي يابند. يادگيري زبان در فرايندهايي که از طريق آنها کودک ياد مي گيرد موجودي خودآگاه شود داراي اهميت حياتي است.دگرگوني اجتماعي SOCIAL CHANGE
تغيير در ساختهاي بنيادين گروه ا جتماعي با جامعه. دگرگوني اجتماعي پديده اي هميشگي در زندگي اجتماعي است، اما در دوران کنوني به ويژه شدت يافته است. خاستگاه جامعه شناسي امروزين را مي توان در کوشش براي درک تغييرات چشمگيري که جهان سنتي را از هم پاشيد و به ايجاد شکلهاي جديد نظم اجتماعي کمک رساند، جستجو کرد.تکامل گرايي اجتماعي SOCIAL EVOLUTIONISM
رويکردي درباره ي دگرگوني اجتماعي که از مفاهيم و انديشه هاي نظريه ي تکاملي در زيست شناسي سود مي جويد. اگرچه انديشه ي تکاملي به ويژه در قرن نوزدهم در جامعه شناسي نفوذ داشت، اما مفاهيم تکاملي همچنان در جامعه شناسي معاصر تا اندازه اي تأثير گذارده اند. برداشتهاي متعددي از تکامل گرايي اجتماعي وجود دارد، اما بيشتر اين گونه نظريه ها برآن اند که جوامع انساني به تدريج از شکلهاي ساده به شکلهاي پيچيده تر پيشرفت مي کنند.گروههاي اجتماعي SOCIAL GROUPS
مجموعه هايي از افراد که به شيوه هاي منظم با يکديگر کنش متقابل دارند. گروهها ممکن است از مؤسسات بسيار کوچک تا سازمانهاي بزرگ يا جوامع را در برگيرند. صرف نظر از اندازه ي گروه، يک ويژگي تعيين کننده ي آن آگاهي اعضاي گروه از هويت مشترک است. بيشتر زندگي ما در روابط گروهي مي گذرد؛ در جوامع امروزين، اکثر مردم به انواع گروههاي مختلف تعلق دارند.نهاد اجتماعي SOCIAL INSTITUTION
شيوه هاي اساسي فعاليت اجتماعي که اکثريت اعضاي يک جامعه ي معين از آنها پيروي مي کنند. نهادها شامل هنجارها و ارزشهايي هستند که تعداد بسياري از مردم با آنها همنوايي مي کنند. همه ي شيوه هاي رفتار نهادي شده به وسيله ي ضمانتهاي اجرايي نيرومند حمايت مي شوند. نهادها "اساس" يک جامعه را تشکيل مي دهند، زيرا شيوه هاي نسبتاً ثابت رفتار را که در طول زمان پايدار مي ماند ارائه مي کنند.تحرک اجتماعي SOCIAL MOBILITY
حرکت افراد با گروهها بين موقعيتهاي اجتماعي مختلف. تحرک عمودي به حرکت صعودي يا نزولي در سلسله مراتب يک نظام قشربندي اطلاق مي شود. تحرک جانبي حرکت فيزيکي افراد يا گروهها از يک منطقه به منطقه ي ديگر است. جامعه شناسان در تحليل حرکت عمودي، بين تحرک فرد در طول زندگي شغلي و تفاوت موقعيت او با موقعيت والدينش تمايز قايل مي شوند.جنبش اجتماعي SOCIAL MOVEMENT
گروهبندي بزرگي از افرادي که درصدد ايجاد يک فرايند دگرگوني اجتماعي يا ممانعت از آن هستند. جنبشهاي اجتماعي معمولاً با سازمانها در رابطه ي ستيزه قرار دارند، و اغلب با هدفها و شيوه ي نگرش آنها مخالفت مي کنند. اما جنبشهايي که به طور موفقيت آميزي براي قدرت مبارزه مي کنند، زماني که نهادي شوند ممکن است به سازمان تبديل شوند.موقعيت اجتماعي SOCIAL POSITION
هويت اجتماعي اي که فرد در گروه يا جامعه ي معيني دارد. موقعيت اجتماعي ممکن است ماهيتي بسيار کلي داشته باشد ( مانند موقعيت هايي که در ارتباط با نقشهاي وابسته به جنسيت است ). يا ممکن است خيلي مشخص تر باشد ( مانند موقعيتهاي شغلي ).نقش اجتماعي SOCIAL ROLE
رفتار مورد انتظار از فردي که موقعيت اجتماعي معيني را اشغال کرده است. مفهوم نقش اجتماعي در اصل از تئاتر گرفته شده و به نقشهايي که بازيگران در يک اثر نمايشي بازي مي کنند اطلاق مي گردد. در هر جامعه اي افراد بر طبق زمينه هاي گوناگون فعاليتهايشان نقشهاي اجتماعي مختلفي بازي مي کنند.قشربندي اجتماعي SOCIAL STRATIFICATION
وجود نابرابريهاي سازمان يافته بين گروهها در جامعه از لحاظ دسترسي به پاداشهاي مادي يا نمادين. اگرچه همه ي جوامع داراي شکلهايي از قشربندي هستند، اما تنها با پيدايش نظامهاي مبتني بر دولت، اختلافات گسترده در ثروت و قدرت پديدار مي گردد. مشخص ترين شکل قشربندي در جوامع امروزين شامل تقسيمات طبقه اي است.ساختار اجتماعي SOCIAL STRUCTURE
ساختار اجتماعي به اين واقعيت اشاره مي کند که جوامع متشکل از کنشهاي اتفاقي نيستند بلکه خصلت پايدار و سازمان يافته اي دارند. ساختار جامعه به نظم و ترتيبهاي انساني، يا الگويابي روابط اجتماعي در ميان مردم اطلاق مي گردد. ساختار اجتماعي را مي توان به تيرآهنهاي يک ساختمان، يا اسکلت بدن تشبيه کرد، اما بايد خيلي مراقب باشيم که در استفاده از اين گونه تمثيل زياده روي نکنيم. جوامع تنها تا آنجا که افراد فعاليتها را در زمينه هاي مختلف زندگي اجتماعي تکرار مي کنند داراي الگوهاي مشخص سازمان هستند. ويژگيهاي ساختاري جامعه رفتار ما را به عنوان افراد شديداً تحت تأثير قرار مي دهد. در عين حال، ما در کنشهايمان آن ويژگيهاي ساختاري را باز مي آفرينيم- و نيز تا اندازه اي تغيير مي دهيم.جامعه شناسي SOCIOLOGY
مطالعه ي گروهها و جوامع انساني، با تأکيد خاص بر تحليل جهان صنعتي. جامعه شناسي يکي از مجموعه ي علوم اجتماعي است، که شامل انسان شناسي، اقتصاد، علوم سياسي و جغرافياي انساني نيز مي گردد. تقسيمات ميان علوم اجتماعي مختلف کاملاً مشخص نيست و همه ي آنها تا اندازه اي علايق، مفاهيم و روشهاي مشترک دارند.دولت THE STATE
يک دستگاه سياسي ( نهادهاي حکومت، به علاوه ي مقامات رسمي اداري ) که بر قلمرو ارضي معيني حاکميت دارد و اقتدارش به وسيله ي قانون و توانايي کاربرد زور پشتيباني مي شود. وجود دولت وجه مشخصه ي همه ي جوامع نيست. فرهنگهاي شکار و گردآوري خوراک و جوامع کوچک کشاورزي فاقد نهادهاي دولتي هستند. ظهور دولت نشانه ي گذر مشخصي در تاريخ بشر است، زيرا تمرکز قدرت سياسي که همراه با تشکيل دولت است پويايي تازه اي به فرايندهاي دگرگوني اجتماعي مي دهد.منزلت STATUS
ارج يا اعتبار اجتماعي که به گروه خاصي به وسيله ي اعضاي ديگر يک جامعه داده مي شود. گروههاي منزلتي معمولاً داراي سبک زندگي خاصي هستند- يعني الگوهاي رفتاري ويژه اي که اعضاي گروه از آنها پيروي مي کننند. امتياز منزلت ممکن است مثبت يا منفي باشد. گروههاي منزلتي "پاريا" را اکثريت جمعيت خوار مي شمارند، يا با آنها به عنوان مطرودين اجتماع رفتار مي کنند.رويکرد نظري THEORETICAL APPROACH
ديدگاهي درباره ي زندگي اجتماعي که از سنت نظري خاصي ناشي شده است. کارکردگرايي، ساختگرايي، نظريه ي کنش متقابل نمادين و مارکسيسم برخي از سنتهاي نظري عمده در جامعه شناسي هستند. رويکردهاي نظري "ديدگاههايي" کلي عرضه مي دارند که در چارچوب آنها جامعه شناسان به مطالعه پرداخته و بر حوزه هاي پژوهش خود و نيز شيوه هاي تشخيص و بررسي مسائل تأثير مي گذارند.نظريه THEORY
کوششي براي تشخيص ويژگيهايي کلي که رويدادهاي به طور منظم مشاهده شده را تبيين مي کنند. ساختن نظريه ها جزئي اساسي از مطالعات جامعه شناختي است. در حالي که نظريه ها معمولاً به رويکردهاي نظري کلي تر مربوط مي شوند، از نتايج تحقيقاتي که خود به ايجاد آن کمک مي کنند نيز به شدت تأثير مي پذيرند.ناخودآگاه THE UNCONSCIOUS
انگيزه ها و افکاري که در دسترس ذهن خودآگاه فرد نيست. يکي از مکانيسمهاي کليدي روان شناختي در ارتباط با ناخودآگاه، سرکوب است- که بدين معناست که بخشهايي از ذهن بر روي آگاهي مستقيم فرد "مسدود مي شوند". بر طبق نظريه ي فرويد، اميال و انگيزه هاي ناخودآگاهي که در دوره ي کودکي به وجود مي آيند همچنان نقش عمده اي در زندگي بزرگسال بازي مي کنند.بوم شناسي شهري URBAN ECOLOGY
رويکردي براي مطالعه ي زندگي شهري که مبتني بر قياس با سازگاري گياهان و موجودات زنده با محيط طبيعي است. به گفته ي نظريه پردازان بوم شناختي، محلات و مناطق مختلف داخل شهرها در نتيجه ي فرايندهاي طبيعي سازگاري جمعيتهاي شهري در جريان رقابت براي به دست آوردن منابع تشکيل مي شوند.ارزشها VALUES
عقايدي که افراد يا گروههاي انساني درباره ي آنچه که مطلوب، مناسب، خوب يا بد است دارند. ارزشهاي مختلف نمايانگر جنبه هاي اساسي تنوعات در فرهنگ انساني است. آنچه را که افراد ارج مي نهند به شدت از فرهنگ ويژه اي که در آن زندگي مي کنند تأثير مي پذيرد.کار WORK
فعاليتي که به وسيله ي آن انسانها از طبيعت بهره مي گيرند و بدين سان بقاي خود را تأمين مي کنند. کار را نبايد منحصراً به اشتغال مزدبگيري محدود کرد. در فرهنگهاي سنتي تنها يک نظام پولي ابتدايي وجود داشت و افراد معدودي براي دريافت مزد پولي کار مي کردند. در جوامع امروزين همچنان انواع فراواني از کارها وجود دارد ( مانند کارهاي خانه ) که متضمن پرداخت مستقيم دستمزد يا حقوق نيست.نظام جهاني WORLD SYSTEM
نظام اجتماعي با ابعاد جهاني که همه ي جوامع را در چارچوب يک نظم اجتاعي جهاني به هم پيوند مي دهد. نظام جهاني مي تواند به طور ساده به عنوان يک " جامعه ي واحد جهاني" تصور شود. نظام جهاني از دوره ي گسترش غرب از حدود قرن هفدهم به بعد به وجود آمده است. اما امروز وجود يک نظام جهاني بيش از پيش بهم پيوسته يکي از مهمترين ويژگيهايي است که بر زندگي بيشتر افراد تأثير مي گذارد.منبع مقاله :
گيدنز، آنتوني، (1376)، جامعه شناسي، ترجمه ي منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، چاپ بيست و هفتم: 1391