زيارت قبور از منظر احاديث شيعه و سني

در جواز زيارت قبور، روايات فراواني نقل گرديده است که در اثر وفور و کثرت از نقل آن ها بي نيازيم ولي ما تنها بخشي از رواياتي را که عبدالسلام فرزند عبدالله- نياي احمد بن عبدالحکيم معروف به ابن تيميه- در کتاب المنتقي آورده
يکشنبه، 26 مرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زيارت قبور از منظر احاديث شيعه و سني
زيارت قبور از منظر احاديث شيعه و سني

 

نويسنده: حضرت آيت الله حاج سيد ابوالقاسم خوئي ( ره )
مترجم: محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي



 

در جواز زيارت قبور، روايات فراواني نقل گرديده است که در اثر وفور و کثرت از نقل آن ها بي نيازيم ولي ما تنها بخشي از رواياتي را که عبدالسلام فرزند عبدالله- نياي احمد بن عبدالحکيم معروف به ابن تيميه- در کتاب المنتقي آورده است، در اين جا مي آوريم و از ديگران نيز رواياتي چند بر آن ها مي افزاييم:
عبدالسلام بن عبدالله فرزند عبدالحکيم بن تيميه:
1- از بريده نقل مي کند که رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: من شما را از زيارت قبور نهي مي کردم ولي خداوند در زيارت قبر مادر به محمد اجازه فرمود، پس قبرها را زيارت کنيد زيرا زيارت قبور وسيله يادآوري واپسين روز است.
2- از ابوهريره نقل مي کند: رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) قبر مادرش را زيارت نمود و گريست. در اثر گريه او، اصحابش نيز گريه کردند، سپس فرمود: از خداي منان اجازت طلبيدم که براي مادرم استغفار و طلب آمرزش کنم ولي اجازه نداد و از او اجازه خواستم که قبر مادرم را زيارت کنم، درخواست مرا پذيرفت و به زيارت مادرم اجازه فرمود، پس قبرها را زيارت کنيد زيرا زيارت قبور موجب يادآوري مرگ است.
3- از عبدالله بن ابي مليکه چنين مي آورد که: عايشه روزي از سوي قبرستان مي آمد، به وي گفتم: اي مادر مؤمنان! از کجا مي آيي؟ گفت: از زيارت قبر برادرم عبدالرحمان. گفتم: مگر رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) زيارت قبور را تحريم نکرده است؟ گفت: آري، رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) از زيارت قبور، منع کرده بود ولي بعداً اين منع را برداشت و به زيارت قبور مأمور و توصيه نمود.
ابن تيميه اين روايت را نقل مي کند، سپس مي گويد: اين روايت را«اثرم» نيز در سنن خود آورده است.

مؤلف:

اين روايت را نه تنها ابن تيميه و اثرم نقل کرده اند بلکه شيخ محمد جامد فقي در پاورقي خود بر کتاب المنتقي مي گويد که اين روايت را ابن ماجه و حاکم و بغوي نيز در شرح السنه آورده اند.
4- از ابوهريره نيز آورده است که رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) به قبرستان آمد و در آن جا چنين گفت: سلام بر شما اي گروه مؤمنان! ما نيز به شما ملحق خواهيم گرديد. ابن تيميه اين روايت را نقل مي کند، آن گاه مي گويد: اين روايت را احمد، مسلم و نسائي هم نقل کرده اند و احمد از عايشه هم همين روايت را آورده، ولي در روايت عايشه، اين جمله را افزوده است که پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) عرضه داشت: خداوندا! ما را از اجر و پاداش آنان محروم مگردان و بعد از آنان آزمايشي نکن( که نتوانيم از عهده آن بربياييم).
5- از بريده نقل مي کند که: پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) به اصحاب خود تعليم مي کرد که در موقع رفتن به زيارت قبور، گوينده اي از آنان بگويد: سلام بر شما اي اهل ديار مردگان، از مؤمنان و مسلمانان! ما هم به خواست خداوندگار به شما خواهيم پيوست. از خداوند براي همه ما و شما طلب عافيت و خوشي مي نماييم.
ابن تيميه بعد از نقل اين روايت نيز مي گويد: « احمد، مسلم و ابن ماجه هم اين روايت را در کتب شان آورده اند.»(1)
6- ابن عمر از رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) نقل مي کند که فرمود: هر کس، خانه خدا را زيارت کند، سپس به زيارت قبر من بيايد، به مانند اين است که مرا در حال حياتم زيارت کرده است. اين روايت را طبراني در اواسط و بيهقي در سنن خود آورده اند.
7- باز از رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) نقل شده است که فرمود: هر کس قبر مرا زيارت کند من نيز او را حتماً شفاعت خواهم کرد.
اين روايت را ابن عدي در کامل و بيهقي در سنن خود، فصل شعبه هاي ايمان وارد ساخته اند.
8- انس از رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) نقل مي کند که وي فرمود: هر کس مرا بعد از مرگم در مدينه زيارت کند، من نيز در واپسين روز، ناظر اعمال و يا شفيع وي خواهم بود.(2)
9 - ابوهريره از پيامبر خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) چنين آورده است که فرمود: هيچ کس قبر خويشاوند خود را زيارت نمي کند که به او سلام گويد و در سر قبر وي، دمي بنشيند مگر اين که سلام وي را پاسخ مي گويد و با او انس مي گيرد تا از سر قبر وي برخيزد. اين روايت را ابوشيخ و ديلمي نيز نقل کرده اند.
10- باز ابوهريره از رسول اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) نقل مي کند که فرمود: کسي از کنار قبر آشنا و دوست خويش عبور نمي کند و سلامي به او نمي گويد مگر اين که صاحب آن قبر، او را بشناسد و به سلامش پاسخ گويد.
اين روايت را تمام، خطيب، ابن عساکر و ابن نجار نيز نقل کرده اندو در کنزالعمال بعد از نقل اين روايت مي افزايد که سند اين حديث نيکو و قابل اعتماد است.
تعداد رواياتي که صاحب کنزالعمال در زمينه زيارت و بوسيدن قبور آورده است، شايد به هشتاد روايت بالغ گردد وعلاقه مندان مي توانند مستقيماً به همان کتاب مراجعه فرمايند.(3)
11- باز ابوهريره از پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) آورده است که فرمود: کسي به من سلام نمي گويد مگر اين که خداوند سلام او را بر من مي رساند و من نيز به سلام او پاسخ مي گويم.(4)
12- ابن عمر درباره ي «استلام» و لمس کردن حجرالاسود و بوسيدن آن سخن مي گفت تا بدين جا رسيد که: رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) حجرالاسود را مي بوسيد و دست به آن مي ماليد و استلام مي کرد. کسي گفتار او را قطع کرد و پرسيد: آيا احتمال نمي دهي که در اثر ازدحام و کثرت مردم به زحمت و مشقت بيفتم و يا مغلوب و ناتوان شوم؟! ابن عمر گفت: اين احتمالات را کنار بگذار! اين اگرها و شايدها را دور بينداز! زيرا من با چشم خود، رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) را ديدم که حجرالاسود را بغل مي گرفت و مي بوسيد و استلام مي کرد. اين روايت را بخاري نيز در صحيح خود از مسند نقل کرده است.
13- ابن عباس مي گويد: من خودم ديدم که عمر حجرالاسود را مي بوسيد و پيشاني بر آن مي گذاشت و ديدم که رسول الله نيز همين کار را انجام مي داد. اين روايت را طيالسي و ديگران هم نقل کرده اند.
14- ابوجعفر مي گويد: ابن عباس رکن خانه خدا را بوسيد و پيشاني بر آن گذاشت باز بوسيد و پيشاني بر آن گذاشت و سه بار اين عمل را تکرار نمود.
15- عکرمه از ابن عباس نقل مي کند که من ديدم رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) را که صورت و پيشانيش را بر حجرالاسود مي گذاشت.(5)
16- داوود بن صالح مي گويد: روزي مروان مردي را ديد که صورت خود را بر قبر رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) گذاشته، مروان پشت گردن وي را گرفت و سخت فشارش داد و به او گفت: آيا مي داني که چه مي کني؟! او در پاسخ مروان گفت: آري، مي دانم که چه مي کنم.
مروان چون به دقت نگاه کرد، ديد که وي ابوايوب انصاري است. ابوايوب به او گفت: من به حضور رسول الله بار يافتم و شنيدم که مي فرمود: براي دين، گريه نکنيد. روزي که زمام آن را نيکان و شايستگان به دست گيرند، آن وقت براي دين اشک تأسف و تأثر بريزيد که زمام آن به دست ناکسان بيفتد. اين روايت را حاکم در مستدرک آورده و صحت آن را تصديق نموده است.(6) و ذهبي نيز ايرادي بر آن وارد نکرده است.
ابن تيميه روايات مسئله تقبيل( بوسيدن) و استلام( لمس کردن) حجرالاسود را همچنين روايات گذشته صورت بر حجرالاسود را در کتاب خود المنتفي آورده است.(7)
17- ابن عساکر نقل مي کند که فاطمه (عليها السّلام) بر قبر پدرش پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) آمد و در برابر قبر توقف نمود و مشتي از خاک آن برداشت، در چشمانش گذاشت و گريست.
18- باز ابن عساکر آورده است که: يک نفر عرب باديه نشين به سر قبر رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) آمد و از خاک هاي آن برداشت و بر سر و صورتش ريخت و خطاب به آن حضرت گفت: يا رسول الله! در قرآن تو مي خوانيم: «آنان (مؤمنان) هر وقت بر خويشتن ستم روا دارند، بر تو پناه آرند.» اينک من هم ستمي در حق خود روا داشته ام و به تو پناه آورده ام، درباره ي من استغفار و طلب مغفرت بنما.
از قبر صدايي شنيده شد که مي گفت: « تو بخشوده شدي اي شخص!» ابن عساکر مي گويد: اين جريان در حضور علي(عليه السّلام) اتفاق افتاد.
19- باز ابن عساکر نقل مي کند که: بلال به قبر رسول اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) آمد و در سر قبر وي گريست و صورتش را به قبر ماليد، آن گاه حسن و حسين(عليه السّلام) به پيش او آمدند. بلال آنان را از سر مهر و محبت به سينه خود مي چسبانيد و از سر و صورتشان مي بوسيد.

پي نوشت ها :

1- ابن تيميه همه اين روايت هاي پنجگانه را در کتاب خود المنتقي 116/2 آورده است.
2-سنن بيهقي، فصل شعب ايمان؛ کنزالعمال، 99/8.
3- کنزالعمال، ج8، ص 99 و صفحه هاي ديگر.
4- سنن بيهقي، 245/5.
5- سنن بيهقي، 74/5.
6- مستدرک، 515/4.
7- ج2، صص 261-263.

منبع مقاله :
خوئي، حضرت آيت الله حاج سيدابوالقاسم خوئي(ره)(1385)، البيان في تفسير القرآن، ترجمه محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ دوم



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.