نگاهي به آموزه هاي علامه شرف الدين
مقدمه
بي ترديد، گفت و گو مهم ترين شيوه انتقال افکار، انديشه ها و هدايت فکري است. بدين سبب گفت و گو نقش بسيار مهمي در حقيقت يابي و ظهور حقايق دارد. گفت و گو با توجه به چنين جايگاهي بايد از ويژگي هاي مهمي برخوردار باشد؛ ويژگي هايي که موفقيت گفت و گو در گروه آنهاست. در تاريخ تفکر اسلامي، به ويژه در ساحت فکر و انديشه سياسي، تا کنون چنين گفت و گو هايي به ندرت صورت گرفته است و به همين دليل، اين عرصه، عرصه مجادلات و مناقشات بي پايان و اغلب بي حاصلي بوده است. گفت و گوي علمي عبدالحسين شرف الدين به عنوان يک عالم برجسته شيعي با شيخ سليم بشري به عنوان يک عالم برجسته سني، از جمله گفت و گوهاي نادري است که با برخورداري از شرايط خاصي، از گفت و گوهاي علمي موفق به حساب مي آيند. مقاله حاضر پس از بررسي مختصر دو مفهوم امامت و خلافت در نظريه پردازي انديشمندان شيعه و اهل سنت، با توجه به « اصل تقريب » به عنوان منطق گفت و گوي علمي موفق شيعه و اهل سنت، به استخراج اصول و شيوه هاي گفت و گوي انجام گرفته دو انديشمند ياد شده با استناد به کتاب المراجعات مي پردازد.1. خلافت
خلافت که در انديشه سياسي اهل سنت، الگوي آرماني نظام سياسي اسلامي پس از پيامبر صلي الله عليه و اله دانسته شده، در آثار فقهي ـ سياسي به « جانشيني نبوت در حفظ دين و سياست دنيا » (1) و « رياست عامه در امور دين و دنيا به نيابت از پيامبر صلي الله عليه و اله » (2) تعريف شده است. تعاريف ياد شده، اگرچه بر حدود اختيارات جانشين پيامبر دلالت دارند، حاصل مجادلاتي هستند که فقها و انديشمندان اهل سنت پس از حادثه سقيفه درباره آن داشته اند؛ از اين رو، نظريه خلافت، به مثابه نظريه اي پسيني، حاصل گفت و گوهايي است که درباره سقيفه صورت گرفته است؛ به همين دليل، سقيفه نقطه آغازين است و اولين آراي مربوط به خلافت در گفت و گوها و مجادلات حاضران در سقيفه شکل گرفت.(3)بر اين اساس، مي توان گفت که خلافت از سويي، امري تاريخي است و بر حادثه اي تاريخي دلالت مي کند؛ از سوي ديگر، حاصل گفت و گوها و مجادلات نظري است که درباره يک حادثه تاريخي مطرح شده است. هر دو سوي آن، خلافت را به عنوان يک الگوي نظام سياسي نمايان مي سازد. به همين دليل، برخي نويسندگان در تعريف خلافت مي نويسند:
خلافت تعبيري است از انواعي از نظام هاي حکومتي که در اسلام پس از وفات پيامبر صلي الله عليه و اله پديد آمده و دوره هاي مختلف را گذرانده و در هر دوره اي ويژگي هاي معيني داشته است.(4)
همان طور که از تعريف فوق به دست مي آيد، اولاً، خلافت، الگويي از نظام سياسي است، ثانياً، سقيفه نقطه آغازين است و ثالثاً، در دوران هاي مختلفي شکل گرفته است؛ بنابراين، شرايط مختلف زماني و مکاني، الگوي خلافت را تحت تأثير قرار داده و در هر دوره اي از ويژگي هاي خاصي برخوردار شده است. بر اين اساس، در مقاله حاضر، امري واقعي در نظر گرفته مي شود که پس از سقيفه شکل گرفته و در شرايط مختلف تطوّر يافته است، اما با وجود اين، در توجيه اين حادثه و ساختار سياسي برآمده از آن، مجموعه منسجمي از ديدگاه ها را فقها و انديشمندان اهل سنت ارائه کرده اند که موجبات ظهور « نظريه خلافت » را فراهم ساخته است.
2. امامت
امامت به عنوان الگوي آرماني نظام سياسي اسلامي پس از پيامبر صلي الله عليه و اله در انديشه سياسي شيعه، اگرچه در آثار فقهي ـ سياسي شيعيان بدان توجه شده است، در اصل از ارکان اعتقادي آنان به شمار مي آيد. امامت بر اين اساس در ادامه نبوت بوده، هم چون نبوت بر اساس « لطف » الهي قابل تبيين است. به همين دليل، از نظر شيعه، جايز نيست که هيچ دوراني از امام واجب الاطاعه و منصوب از طرف خداوند خالي باشد، خواه مردم بپذيرند يا نپذيرند، ياري اش کنند يا نکنند، اطاعت کنند يا نه، حاضر باشد يا غايب.(5) امامت از اين جهت که استمرار نبوت در هدايت و رهبري مردم دانسته مي شود، در ديدگاه شيعه، از اصول دين تلقي شده، در نتيجه، جانشين پيامبر صلي الله عليه و اله در سه وظيفه تبليغ دين قضاوت و اراده جامعه تعريف شده است. به همين دليل، شيعه اعتقاد دارد که پيامبر بايد امام و جانشين خود را معلوم کند؛ امامي که پس از پيامبر وظايفي را که بر عهده پيامبر بوده، انجام دهد.(6)امامت بر اين اساس، اگرچه از اصول اعتقادي در ديدگاه شيعه است، مي توان گفت، مجادلات علمي مسلمانان پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و اله اعتقادي را در قالب يک « نظريه » سياسي نيز ارائه کرده است. انديشمندان و علماي شيعه نيز هم چون علماي اهل سنت در باب خلافت، امامت را به نظريه اي سياسي معطوف به نظم آرماني سياسي مطرح و مستدل کرده اند. در آثار علماي شيعه، مفهوم، ماهيت، ويژگي ها و کار ويژه هاي خاص امامت را به عنوان يک نظريه سياسي مي توان مشاهده کرد؛ به همين دليل، در مقاله حاضر از اين جهت مي توان امامت را به مثابه يک نظريه طرف گفت و گوي نظريه خلافت قرار داد.
3. اصل تقريب به مثابه منطق گفت و گو
پس از ايضاح مفهومي خلافت و امامت به عنوان دو مفهوم اساسي، مقاله حاضر پيش از تبيين اصول و شيوه هاي گفت و گوي دو نظريه خلافت و امامت از ديدگاه سيد عبدالحسين شرف الدين، اشاره اي گذرا به چارچوب نظري مقاله حاضر به نظر لازم مي رسد. توضيح چارچوب ياد شده، ضمن منطقي کردن ساختار و سازماندهي مباحث، دلايل گزينش گزاره هاي خاصي از انديشه شرف الدين را آشکار مي سازد. در مقاله حاضر، با الهام از کتاب ساختار منطقي انديشه سياسي اسلام، نوشته حسن عباس حسن، اصل تقريب به عنوان منطق گفت و گو دانسته شده است؛ از اين رو، اشاره اي مختصر به آن ضروري مي نمايد.حسن عباس حسن، در مقدمه اي بر ساختار منطقي انديشه سياسي اسلام به رابطه چالش فکري سياسي در اسلام با چالش سياسي به وجود آمده در سقيفه بني ساعده پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و اله پرداخته، براي تدارک چارچوب فکري به منظور بررسي اين چالش فکري سياسي، به دو عامل اشاره مي کند. به گفته وي:
در جريان پايه گذاري چارچوب فکري براي پديده چالش فکري سياسي در اسلام، دو عامل مرتبط به اين چالش وجود دارد، که اين دو عامل، پديده تعصب و اصل تقريب هستند و اين هر دو، الگوي واحدي از تصويرهاي گوناگون اين « مشکل و راه حل » آن را مي نمايانند و کشف ماهيت اين نزاع و دست يابي به رموز دقيق آن، مستلزم پژوهشي نسبتاً مفصل درباره اين دو عامل است.(7)
وي در ريشه يابي تعصب، به بررسي عوامل تعصب و آثار آن پرداخته، بر ضرورت پايان دادن به تعصب در دوران حاضر تأکيد مي کند. از نظر وي، مشکل تعصب را مي توان با تغيير شيوه بيان اختلافات حل کرد. به عقيده وي:
مسئله اختلافات صدر اسلام را مي توان به اصل اجتهاد بر گرداند. اجتهاد عبارت است از بذل تلاش براي درک حقيقت پس از پژوهش و پالايش آن و رأي دادن خبرگان و متخصصان در آن که مي تواند به مناقشه ميان مسلمانان پايان دهد.(8)
بدين ترتيب، حسن عباس حسن با تأکيد بر ضرورت پايان دادن به تعصب، اصل تقريب را به عنوان بديل تعصب بررسي مي کند. تقريب به مفهوم کنار نهادن دشمني ميان طرف داران مذاهب و فرقه هاي اسلامي است و نه وحدت و جمع مذاهب و فرقه هاي اسلامي. به عقيده وي، اکنون چالش فکري ميان دو فرقه اصلي « سني و شيعه » برقرار است و هم چنان ادامه خواهد داشت. تقريب اين دو به مفهوم نزديک شدن اين دو گرايش و کم شدن اختلافات آنهاست. بر اين اساس، تقريب عبارت است از:
کاري تدريجي، احتياط آميز و کند به منظور تحقق بخشيدن هدفي مثبت براي از بين بردن تفرقه.(9)
با توجه به اين تعريف، ويژگي هاي سه گانه تقريب آشکار مي شود. تقريب، تلاشي کند است، به اين معنا که به تداخل عناصر مشترک و تقويت آنها و از بين بردن عناصر ضعيف خواهد انجاميد و در واقع، اين اقدام، بسياري از موانع جمع ميان نيروها را در چارچوب اسلام از بين مي برد و به ايجاد شکل تازه اي از تعلق خاطر به همه گرايش ها يا به هر کدام آنها منجر مي شود؛ بنابراين، تقريب ممکن نيست به سرعت انجام گيرد.(10) جريان تقريب، اگرچه با يک نوع شعور و احساس آغاز مي شود، تا رسيدن به مرحله پذيرش از سوي اکثريت علماي مسلمان، راه درازي در پيش دارد و از اين رو، باکندي به پيش مي رود. تقريب براي آن که به پيش رود، مستلزم وانهادن برخي عادات و عقايدي است که براي فرقه هاي اسلامي در گذشته شکل گرفته است و اين امر، خود موجب کندي آن مي شود.
تقريب هم چنين جرياني احتياط آميز است. مقصود از احتياط آميز بودن اصل تقريب اين است که تقريب مذاهب اسلامي به مفهوم از بين بردن اختلاف ميان آنان نيست، بلکه بايد اين اختلافات به عرصه اجتهاد سوق داده شود و با احتياط به آنان نگريسته شود؛ از اين رو، هيچ دعوتي نبايد به نابود سازي تلاش ها و نوشته هاي گذشتگان معطوف شود، بلکه آن آثار همواره بايد به عنوان ميراثي که اخلاف از اسلاف به ارث مي برند و از آن بهره گرفته و به آن ارشاد مي کردند، مورد بحث پيوسته علماي زنده قرار گيرد.(11)
و در نهايت، تقريب، جرياني تدريجي و مرحله اي است. اتصاف اصل تقريب به صفت احتياط کاري با انجام و اجراي کند و مرحله اي آن مرتبط است و نظر به اين که تقريب، امري مرحله اي است که ممکن است به اتحاد يا وحدت يا ادغام بينجامد، نخستين هدف مرحله اي آن از بين بردن دشمني و تدارک براي مراحل تکميلي ديگر است.(12) بر اين اساس، تقريب به عنوان يک جريان تدريجي، از تلاش براي از بين بردن دشمني آغاز مي شود و به اتحاد يا وحدت ممکن است ختم شود.
حسن عباس حسن بر اساس اين ويژگي هاي سه گانه و به ويژه ويژگي سوم، پنج مرحله براي انديشه تقريب بيان مي کند:
1. محقق ساختن اصل « مسلمان شدن با گفتن شهادتين ».
2. اعلام مشروعيت اختلافات ميان فرقه ها و گروه هاي اسلامي و اين که اختلافات، پديده اي طبيعي است و مستلزم هيچ گسستي نيست و تأثيري بر وجوب عدم تفرقه ميان مسلمانان به استناد قول خداي متعال که مي فرمايد: ( واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا ) ، ندارد.
3. بررسي ابعاد ايجايي و سلبي و به دنبال آن، اختلافات اصول اعتقادي در گرايش هاي مختلف و تحقيق و تبيين آنها.
4. حل و فصل و پالايش يافته هاي مرحله پيش؛ البته ابقاي برخي اختلافات که کاملا قابل حل نيست، ضروري ندارد.
5. آمادگي براي مرحله اي گسترده تر که عبارت است از تلاش براي تقريب ميان اديان و برنامه ريزي براي دعوت اسلامي.(13)
با توجه به آن چه به اختصار گذشت، جايگاه اصل تقريب در گفت و گوي شيعه و اهل سنت در مسائل مختلف، از جمله مسئله امامت و خلافت روشن مي شود. اصل تقريب با ويژگي هايي که براي آن بيان شد، منطق گفت و گو تلقي مي شود، منطقي که بدون آن هيچ گونه گفت و گويي ميسر نخواهد شد. گفت و گوي شيعه و اهل سنت درباره مسئله امامت و خلافت، بر اين اساس، زماني ميسر مي شود که دو طرف به اصل تقريب اعتقاد داشته، با پذيرش ملزومات آن، گفت و گوي علمي خود را به انجام رسانند. مطالعه تلاش ها و گفت و گوهاي علمي برخي علماي شيعه و اهل سنت به خوبي نمايان گر چنين اعتقادي است. آنان با باور به تقريب به مثابه منطق گفت و گو، با به کار گيري ساز و کارها و شيوه هايي، گفت و گوي خود را انجام داده اند.
بر اين اساس، آن چه به دنبال مي آيد، مطالعه اصول و شيوه هايي است که در گفت و گوي عالمانه سيد عبدالحسين شرف الدين با شيخ سليم بشري، رئيس دانشگاه الازهر مصر، بر پايه اصل تقريب، به کار گرفته شده است. در اين مقاله، بي آن که در محتواي گفت و شنودها تمرکز کنيم، به شيوه هايي که در اين گفت و شنودها به کار گرفته شده، توجه مي کنيم. به زعم نگارنده، مطالعه دقيق آثار سيد عبدالحسين شرف الدين، به ويژه المراجعات، به خوبي اصول و شيوه هاي گفت و گوي علمي را نمايان مي سازد، اگرچه کتاب ياد شده موضوعات متعددي را شامل مي شود، بي ترديد، مي توان تمام موضوعات را درباره مسئله خلافت و امامت دانست و از اين رو، مطالعه اين کتاب مي تواند محور اصلي موضوع مقاله حاضر به حساب آيد.
4. المراجعات و شيوه هاي گفت و گوي نظريه امامت و خلافت
بي شک، کتاب المراجعات، الگويي بسيار مهم از گفت و گوي علمي دو نماينده برجسته شيعه و اهل سنت است. اين کتاب، حاصل گفت و گوهايي است که از راه مکاتبه در حدود شش ماه و در قالب 112 نامه پس از آشنايي سيد عبدالحسين شرف الدين با شيخ سليم بشري، رئيس وقت دانشگاه الازهر در سال (1329هـ.ق) صورت گرفته است. در ادامه، با مطالعه و دقت در گفت و گوهاي انجام گرفته در اين کتاب، به استخراج و تبيين شيوه هاي گفت و گو مي پردازيم. با توجه به اين که شيوه هاي ياد شده بر مفروضات و اصول پذيرفته شده اي مبتني است که منطق گفت و گو را شکل مي دهند، پيش از بررسي شيوه هاي ياد شده، نگاهي اجمالي به مفروضات مذکور به نظر لازم مي رسد.4. 1. المراجعات و اصل تقريب
همان طور که اشاره شد، گفت و گو بر پذيرش اصل تقريب مبتني است، اصل تقريب، خود بيان گر اصول پذيرفته شده و مشترکي است که بر اساس آنها، گفت و گو شکل مي گيرد. مهم ترين اصولي که در کتاب المراجعات به عنوان « اصول پذيرفته شده » در نظر گرفته شده و گفت و گو بر اساس آنها شکل گرفته است، عبارت اند از:4. 1. 1. پرهيز از تعصب و پذيرش اعتبار علمي طرف مقابل
گفت و گو زماني ميسر است که شرکت کنندگان در آن از تعصب ناروا دوري کند. گفت و گو زماني صورت مي گيرد که هر يک از شرکت کنندگان در آن، براي طرف مقابل، اعتبار علمي قائل بوده و به همين دليل، به دور از تعصب، در صدد شنيدن نظريات وي و در نتيجه، پذيرفتن سخن حق باشند. اين نکته را اولين مراجعه و اولين نامه نگاري انجام شده مي توان مشاهده کرد. شيخ سليم بشري در نخستين نامه خود ضمن درخواست مناظره و گفت و گو مي نويسد:و اني لواقف علي ساحل بحرک اللجي...و انما انا ضاله و بحّاث عن حقيقه...؛(14)
من در کنار درياي بي کران علم تو ايستاده ام...و همانا من به دنبال گمشده اي مي گردم و براي کشف حقيقت بحث مي کنم...
تعابيري از اين قبيل از سويي، نمايان گر پذيرش اعتبار علمي طرف مقابل از جانب شيخ سليم بشري است و از سوي ديگر، روحيه حقيقت يابي و پرهيز از تعصبات ناروا را نشان مي دهد. در پاسخ سيد عبدالحسين شرف الدين نيز اين نکات به خوبي قابل مشاهده است:
...فسئل عمّا اردت و قل ماشئت و لک الفضل، بقولک الفصل و حکمک العدل؛ (15)
...پس آن چه مي خواهي سؤال کن. و آن چه مي خواهي بگو. و فضل و برتري از توست و تشخيص حق از باطل با گفتار توست و حکم و داوري تو عادلانه است.
اين عبارات نيز ضمن آن که نمايان گر پذيرش فضل و اعتبار علمي طرف مقابل از جانب شرف الدين را نشان مي دهد، روحيه حقيقت يابي و پيروي از حق را نيز نشان
مي دهد. بديهي است که در چنين فضايي، گفت و گو تحقق پذير است.
4. 1. 2. پذيرش مرجعيت کتاب سنت
اصل تقريب بر پايه پذيرش اصول مشترکي است که تأکيد بر آن، به حاشيه رفتن نقاط افتراق و کم رنگ شدن آنان را در پي دارد. تقريب بدون پذيرش اصول مشترک و تأکيد بر آنان صورت نمي گيرد. اين اصول مشترک، تناسب اساسي با موضوع گفت و گو دارد. در گفت و گوي نظريه امامت وخلافت، بي ترديد، اصول مشترک، اصولي است که استدلال ها و ادله، حجيت خود را وام دار آن اصول مي دانند. استدلال هاي ارائه شده در دو نظريه امامت و خلافت، به اتفاق تمامي نظريه پردازان در صورتي داراي اعتبار بوده و به حجيت متصف هستند که برخواسته از کتاب و سنت باشند؛ از اين رو، گفت و گوي دو نظريه بر اين اساس شکل مي گيرد که هر دو، مرجعيت کتاب و سنت را به رسميت شناخته، چنان که هر يک از طرفين نظريه خود را به کتاب و يا سنت مستند سازد، طرف مقابل به راحتي حاضر به پذيرش آن استدلال ها، در حالي که اگر چنين اصول مشترکي در استدلال به رسميت شناخته نشود، هيچ يک از طرفين گفت و گو نمي تواند نظر خود را مستدل و موجه نمايد. بر اين اساس، گفت و گوي امامت و خلافت با فرض پذيرش مرجعيت کتاب و سنت صورت مي گيرد. مطالعه المراجعات، پذيرش مرجعيت کتاب و سنت را به عنوان مهم ترين اصل مشترک گفت و گوي سيد شرف الدين و شيخ سليم بشري نمايان مي سازد.پس از آن که شرف الدين در پاسخ به پرسش سبب اعراض شيعه از مذاهب اهل سنت، تنها علت را ادله شرعي معرفي مي کند، شيخ سليم بشري درخواست مي کند:
فهل لک ان تصدع الان بتفصيلها من الکتاب او السنه ادله قطعيه...؛(16)
آيا براي شما ممکن است به طور تفصيلي، ادله قطعي را از کتاب و سنت بيان کنيد... .
شرف الدين در پاسخ به اين درخواست، به تفصيل حديث ثقلين را توضيح مي دهد و پس از درخواست مخاطب، تعدادي ديگر از احاديث را بيان مي کند، اگر چه شرف الدين تلاش مي کند احاديث ياد شده را به منابع معتبر روايي اهل سنت مستند نمايد، شيخ سليم بشري پس از مطالعه احاديث ياد شده، درخواست مي کند افزون بر احاديث مذکور، ادله اي از قرآن کريم را نيز اضافه کند:
فهل لک ان تستظهر بحجج من الکتاب القاطعه...؛(17)
آيا براي شما امکان دارد از قرآن ادله قاطعي را ( در تأييد خود ) بيان کنيد...
سپس شرف الدين، به تفصيل آياتي از قبيل آيه تطهير ( احزاب،33)، آيه مودت ( شوري،23)، آيه مباهله ( آل عمران، 61) و...را توضيح مي دهد. استناد به آيات قرآن و سنت با توجه به پذيرش مرجعيت آنها از طرف شرکت کنندگان در اين مناظره و گفت و گو بسيار مؤثر بوده و مخاطب، اگرچه نسبت به احاديث در آغاز نمي تواند اظهار يقين و اطمينان نمايد، پس از ملاحظه آيات به راحتي آيات را مي پذيرد و مي گويد:
جئت فيه بالايات المحکمه و البينات القيمه فخرجت من عهدة ما اخذ عليک...فالراد عليک سيئي اللجاج...؛(18)
در نامه ات آيات محکم و شواهد استواري آوردي، پس از عهده آن چه بر تو بود خوب برآمدي...پس کسي که بخواهد استدلال هاي تو را رد کند، در وادي لجاجت قدم برداشته است...
نمونه هاي متعددي را مي توان بيان کرد که بر پايه پذيرش مرجعيت کتاب و سنت قرار گرفته، اما با توجه به ضرورت رعايت اختصار به همين موارد اکتفا مي شود. با توجه به آن چه گذشت، آشکار مي شود که در کتاب المراجعات به خوبي مفروضات اصل تقريب رعايت شده، به همين دليل، گفت و گوي انجام شده تأثيرات خود را در اين زمينه به خوبي ايجاد کرده است. در ادامه، شيوه هاي علمي سيد شرف الدين و شيخ سليم بشري را که مبتني بر مفروضات اصل تقريب صورت گرفته، به اختصار بررسي مي کنيم:
4. 2. المراجعات و شيوه هاي گفت و گو
ملاحظه المراجعات، به وضوح شيوه هاي گفت و گوي مؤثر و موفق را در اختيار خواننده قرار مي دهد. اين شيوه ها، اگرچه به تنهايي ممکن است از اهميت فراواني برخوردار نباشد، کنار هم قرار گرفتن آنها، گفت و گو را به گفت و گويي موفق تبديل مي سازد. در ادامه، به اختصار برخي شيوه هاي مذکور را بيان مي کنيم:4. 2. 1. آشنايي اوليه
بي ترديد، گفت و گو مستلزم آشنايي شرکت کنندگان در آن با يک ديگر است. پيش از گفت و گو، گوينده و شنونده لازم است يک ديگر را بشناسند و در مورد روحيات و ويژگي هاي علمي و اخلاقي يک ديگر آگاهي نسبي داشته باشند. هر قدر اين آشناي بيشتر باشد، درصد موفقيت گفت و گو بيشتر خواهد شد. بر اين اساس، سيد شرف الدين براي گفت و گوي خود تلاش مي کند، آشنايي اوليه از مخاطب خود پيدا کند و از سوي ديگر، سبب آشنايي مخاطب با خودش مي شود. به اين منظور، اگرچه سيد مي توانست با نامه نگاري اقدام کند، بي شک، آشنايي اوليه از طريق ديدار مي توانست مؤثرتر واقع گردد. به همين دليل، وي به مصر مسافرت مي کند و از نزديک با رئيس وقت الازهر شيخ سليم بشري، ملاقات و گفت و گو مي نمايد. تأثير گذاري اين آشنايي اوليه به گونه اي بود که شيخ سليم بشري، نوعي اعتماد علمي در مورد سيد شرف الدين پيدا کرد؛ از اين رو، از او درخواست گفت و گو و مباحثه مي کند و اين گفت و گو به اين سبب تداوم مي يابد.4. 2. 2. رعايت انصاف
گفت و گوي موفق، مستلزم رعايت انصاف از سوي دو طرف گفت و گو است. هيچ گفت و گويي در صورت عدم رعايت انصاف به نتيجه مشخصي نخواهد رسيد، چنان چه يکي از شرکت کنندگان گفت و گو، در جريان گفت و گو به رغم استدلال هاي محکم طرف مقابل هم چنان بر مواضع خود اصرار ورزد و انصاف را ميزان و ملاک داوري خود قرار ندهد، گفت و گوي ياد شده بي نتيجه خواهد بود. در گفت و گوي علمي سيد شرف الدين و شيخ سليم بشري در موارد متعددي اين انصاف را مي توان مشاهده کرد؛ براي نمونه، شيخ سليم بشري پس از توضيحات سيد شرف الدين درباره دلايل عدم تبعيت شيعه از مذاهب جمهور مسلمانان مي گويد:اخذت کتابک...لم يدخر وسعاً في بيان عدم وجوب اتباع شيء من مذاهب الجمهور في الاصول والفروع؛(19)
نامه ات را دريافت کردم...هيچ نکته اي را در بيان عدم وجوب تبعيت از مذاهب جمهور در اصول و فروع فروگذار نکرديد.
و يا پس از آن که سيد شرف الدين به درخواست شيخ سليم بشري، روايات متعددي را از پيامبر صلي الله عليه و اله درباره وجوب تبعيت از ائمه اطهار بيان مي کند، شيخ سليم بشري درباره اين ادله مي نويسد:
انظر في حججک فأراها ملزمه و في بيناتک فاجدها مسلمه...؛(20)
به استدلال هاي تو مي نگرم، پس آنها را الزام آور مي بينم و به بينه ها و دلايل تو مي نگرم، پس آنها را مسلم مي بينم...
چنين تعابيري، روحيه انصاف دهي شيخ سليم بشري را در گفت و گو نشان مي دهد؛ البته، نکته مهمي که در شکل گيري اين انصاف در ذهن و گفتار شيخ سليم بشري وجود دارد، زمينه سازي و تمهيدات ارزشمندي است که سيد شرف الدين انجام داده است. سيد شرف الدين افزون بر آن که مي کوشد به شيوه کاملاً مستند و مستدل سخن گويد، از شيوه هايي استفاده مي کند که خواننده و مخاطب خود را به داوري منصفانه سوق دهد؛ براي نمونه، هنگامي که در پاسخ به درخواست شيخ سليم بشري به بيان آيات قرآن کريم درباره ائمه اطهار مي پردازد، به طور مستقيم آيات را بيان نمي کند، بلکه با تعابيري، زمينه اعتراف و انصاف دهي مخاطب را فراهم مي سازد. اولاً، خطاب به شيخ سليم بشري مي نويسد:
انکم ـ بحمدالله ـ ممن وسعوا الکتاب علماً و احاطوا بجليه و خفيه خبراً؛(21)
الحمدلله شما از کساني هستيد که از علم فراگيري در مورد قرآن برخورداريد و در مورد آشکار و پنهان قرآن، آگاهي فراگيري داريد.
اين عبارت به خوبي مخاطب را آماده گوش سپردن دقيق به آيات و داوري منصفانه در مورد محتواي آنان مي سازد. سپس به طرح پرسش هايي مي پردازد:
فهل نزل من آياته الباهره في احد ما نزل في العترة الطاهرة؟هل حکمت محکماته بذهاب الرجس عن غير هم؟ و هل لاحد من العالمين کآيه تطهير هم؟...(22)
آيا درباره کسي به اندازه عترت پاک پيامبر صلي الله عليه و اله آيات قرآن نازل شده است؟ و آيا آيات محکم قرآن درباره غير عترت به دور شدن رجس و پليدي از آنها حکم مي کند؟ و آيا براي هيچ کس آيه اي هم چون آيه تطهير نازل شده است؟...
بنابراين، مي توان به اين جمع بندي مختصر اشاره کرد که شيوه اي که سيد شرف الدين در ارائه استدلال در پيش گرفته، زمينه هاي لازم براي پذيرش منصفانه استدلال هاي ياد شده را در مخاطب خود فراهم ساخته است. اين رمز موفقيت گفت و گويي است که ميان اين دو عالم صورت گرفته است.
4. 2. 3. روحيه صبر و تحمل
گفت و گوي علمي مؤثر ميان شيعه و اهل سنت، همان طور که گذشت، بر اصل تقريب مبتني است؛ از اين رو، همان طور که اصل تقريب، امري تدريجي، احتياطي و کند است، گفت و گو نيز از اين ويژگي ها بايد برخوردار باشد. ويژگي هاي گفت و گو نيز به حساب مي آيند، چرا که همان گونه که بيان شد، اصل تقريب، منطق گفت و گوست. اين ويژگي ها اقتضا مي کند که شرکت کنندگان در گفت و گو از روحيه بالاي صبر و تحمل برخوردار باشند، در غير اين صورت، گفت و گو يا استمرار نداشته و يا به نتايج لازم نينجاميد و بي ثمر پايان مي يابد.دقت در گفت و شنودهايي که در کتاب المراجعات آورده شده، به خوبي حکايت از روحيه بالاي صبر و تحمل سيد شرف الدين و شيخ سليم بشري دارد. اين گفت و شنودها، همان طور که اشاره شد، در قالب 112 نامه صورت گرفته است. هر پرسش با پاسخ پرسش پيش ارتباط تنگاتنگي دارد، به گونه اي که به راحتي مي توان ارتباط مباحث مورد بحث و گفت و گو را دريافت. در واقع، مي توان گفت که اين گفت و شنودها به گونه اي صورت گرفته که حقايق به تدريج آشکار شده است. اين گفت و شنود ها هم چون روش ديالکتيکي، رو به پيش رفت بوده، در هر مقطعي از آنها بخشي از حقيقت آشکار مي شود، به گونه اي که پايان گفت و گو در اين مرحله
( نامه 111-112 ) به نتيجه نمي رسيد، طرف هاي گفت و گو از چنان صبر علمي برخوردار بودند که آن را تا ظهور حقيقت ادامه مي دادند.
براي نمونه، مي توان روحيه بالاي صبر و تحمل علمي شرف الدين و شيخ سليم بشري را در موارد زير مشاهده کرد:
1. پس از آن که سيد شرف الدين برخي ادله درباره سبب عدم تبعيت شيعه از جمهور مسلمانان را بيان مي کند، شيخ سليم بشري در نامه پنجم درخواست ارائه بيشتري از کتاب و سنت مي کند.(23)
2. در انتهاي نامه هشتم سيد شرف الدين پس از بيان احاديث متعدد درباره وجوب پيروي از ائمه اطهار، مي نويسد:
والصحاح في وجوب اتباعهم متواتره ولا سيّما من طرق العتره الطاهره و لولا خوف السأم، لا طلقنا في استقصائها عنان القلم ولکن الذي ذکرناه کاف لما اردناه..؛(24)
روايت صحيح به ويژه از طريق ائمه اطهار در وجوب پيروي از آنان متواتر است و اگر از خستگي واهمه نبود، آنان را به تفصيل ذکر مي کرديم، ولي همين مقدار در مورد هدف ما کفايت مي کند.
شيخ سليم بشري در پاسخ مي نويسد:
أطلق عنان القلم و لا تخف من سأم فان اذني لک صاغيه و...؛(25)
به تفصيل بيان کنيد و از خستگي واهمه نداشته باشيد که گوش من در اختيار شماست... .
3. پس از آن که سيد شرف الدين برخي روايات مربوط به خلافت امام علي عليه السلام را بيان مي کند و مباحث متعددي درباره سند و دلالت آنها ميان وي و شيخ سليم بشري مطرح مي شود، در نامه 35 با عبارت زير درخواست ارائه ادله ديگر مي کند:
...فحي علي البقيه، حيّ علي البقيه من نصوصک المتواليه المتواتره الجليه...؛(26)
...پس بشتاب براي ذکر بقيه ادله، بشتاب براي ذکر بقيه نصوص متواتر بعدي... .
4. درباره برخي استدلال ها، مباحث بسيار زيادي در اين گفت و گوها مطرح شده است که همگي حکايت از تحمل بالاي آنان در مباحث علمي دارد که تنها به يک مورد اشاره مي کنيم:
يکي از احاديثي که بسيار بدان توجه شده، حديث غدير است. هم شيخ سليم بشري در ايراد و نقد دلالت و سند آن و هم سيد شرف الدين در پاسخ به نقدها و تبيين محتواي آن، تلاش زيادي انجام داده اند. به طور خاص، هشت نامه ـ نامه 53 تا 61 ـ به اين مسئله اختصاص يافته است که افزون بر اهميت مسئله، تحمل و صبر علمي آنان را نمايان مي سازد.
با توجه به آن چه گذشت، مي توان گفت که برخورداري از روحيه صبر و تحمل علمي از ويژگي هاي مهم يک گفت و گوي موفق است که به خوبي مي توان به کارگيري اين شيوه را در گفت و گوي سيد شرف الدين با شيخ سليم بشري مشاهده کرد. بر اين اساس، المراجعات الگوي گفت و گوي عالمانه همراه با صبر و تحمل فراوان است و اين امر، يکي ديگر از دلايل موفقيت اين الگوي گفت و گوست.
4. 2. 4. مستند و مستدل سخن گفتن
گفت و گوي موفق، گفت و گويي است که شيوه سخن گفتن براساس مفروضات و اصول پذيرفته شده قبلي صورت گيرد، همان طور که گذشت، در گفت و گوي دو نظريه امامت و خلافت، مرجعيت کتاب و سنت به عنوان يک اصل پذيرفته شده است که به طور مسلم بايد بدان توجه شود، از اين رو، در چنين گفت و گويي شيوه سخن گفتن بايد بر پايه کتاب و سنت صورت گيرد. گفت و گوي موفق در اين زمينه، گفت و گويي است که با استناد به ادله کتاب و سنت و به شيوه مستدل ارائه شود. در گفت و گوي سيد شرف الدين و شيخ سليم بشري درباره امامت و خلافت، با پذيرش مرجعيت کتاب و سنت، مدعيات به کتاب و سنت مستند شده و بر اساس کتاب و سنت، استدلال ها ارائه مي شود.استدلال به آياتي از قبيل آيه تطهير، مباهله، موده و...در نامه دوازدهم درباره وجوب پيروي از اهل بيت عليه السلام و استدلال به آيه ولايت در نامه هاي 40 تا 46 درباره خلافت و ولايت امام علي عليه السلام مهم ترين موارد استناد و استدلال در قرآن در کتاب المراجعات است. نکته بسيار مهمي که در اين جا اشاره به آن به نظر لازم مي رسد اين است که قرآن مهم ترين منبع و مرجع اسلام بوده و از اين جهت بر سنت مقدم است، اما با توجه به اين که دو نظريه خلافت و امامت، محصول تأملات نظري انديشمندان مسلمان درباره مسئله جانشيني پيامبر صلي الله عليه و اله است و ادله اين مسئله بيشتر در قالب سنت ارائه شده، گفت و گوي سيد شرف الدين و شيخ سليم بشري در المراجعات نيز بيشتر بر محور « سنت » شکل گرفته است؛ از اين رو، حجم بسيار زيادي از استدلال ها و ادله موجود در المراجعات، استدلال ها و ادله منسوب به سنت است. شرف الدين استدلال و استناد به سنت را در المراجعات با توجه به دو شيوه و نکته زير انجام داده است:
1. تلاش براي استناد به سنت پيامبر صلي الله عليه و اله
اگرچه از ديدگاه سيد شرف الدين هم چون ديگر علماي شيعه، سنت اعم از سنت پيامبر صلي الله عليه و اله و ديگر معصومين عليه السلام است، با توجه به عدم پذيرش اين تعميم از سوي علماي اهل سنت، سيد بيشتر به سنت پيامبر استناد و استدلال مي کند.استدلال به احاديثي از پيامبر صلي الله عليه و اله از قبيل حديث ثقلين در نامه هشت و حديث دار در نامه بيست و حديث منزلت در نامه 26 و...از اين قبيل است.
2. تلاش براي ارجاع احاديث و روايات به کتب معتبر اهل سنت
اگرچه استدلال به سنت پيامبر صلي الله عليه و اله با توجه به پذيرش مرجعيت سنت از سوي مخاطب، مي تواند در پيش برد گفت و گوي علمي سيد شرف الدين مطلوب و نتيجه بخش باشد، با توجه به اهميت ارجاع اين احاديث به کتب معتبر اهل سنت، سيد شرف الدين تلاش مي کند از کتاب هاي ياد شده استدلال ها و استناد هاي علمي خود را گزينش و نقل کند. به همين دليل، به ويژه پس از درخواست شيخ سليم بشري در پايان نامه نوزده (27) مبني بر بيان روايات صحيح از طريق اهل سنت، سيد تلاش مي کند به طور عمده به صحيح مسلم، صحيح بخاري، مسند احمد، تاريخ خلفاي سيوطي و صواعق محرقه ابن حجر و تفسير قرآن فخر رازي و...اتناد کند.در پيش گرفتن اين شيوه در کنار شيوه هاي ديگر، از عوامل موفقيت گفت و گوي علمي سيد به حساب مي آيد.
خاتمه
بررسي اصول و شيوه هاي گفت و گوي دو نظريه امامت و خلافت در انديشه سيد عبدالحسين شرف الدين، هدف اساسي نوشتار حاضر بود. در اين راستا، گذرا مفهوم خلافت و امامت به عنوان دو نظريه نظام سياسي برآمده از مجادلات و گفت و گوهاي علمي انديشمندان اهل سنت و شيعه، پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و اله توضيح داده شد. پس از ايضاح اين دو مفهوم، به منظور تمهيد چارچوبي نظري، « اصل تقريب » به عنوان منطق گفت و گو با الهام از کتاب ساختار منطقي انديشه سياسي اسلام بيان شد. اصل تقريب در اين کتاب، تلاش تدريجي، احتياط آميز و کند معرفي شده که انديشمندان شيعه و اهل سنت براي از بين بردن تفرقه صورت داده اند. تقريب با چنين تعريفي همچون منطقي تلقي مي شود که هيچ گفت و گويي ميان شيعه و اهل سنت و از جمله گفت و گوي آنان درباره امامت و خلافت بدون آن ميسر نيست.بر اين اساس، مقاله حاضر با مطالعه گفت و گوي علمي سيد عبدالحسين شرف الدين و شيخ سليم بشري در قالب دو نظريه امامت و خلافت، که در کتاب بسيار مهم المراجعات منعکس شده است، به استخراج اصول و شيوه هاي گفت و گوي مذکور پرداخت. پذيرش اصل تقريب در المراجعات، اصول پذيرفته شده مشخصي را براي گفت و گوي ياد شده به ارمغان آورد که در مقاله حاضر به دو اصل « پرهيز از تعصب و پذيرش اعتبار علمي طرف مقابل » و « پذيرش مرجعيت کتاب و سنت » اشاره شد. المراجعات با پذيرش اصول مذکور، شيوه هاي متعددي را در گفت و گوي علمي دو نظريه امامت و خلافت در پيش مي گيرد: « آشنايي اوليه » ،« رعايت انصاف » ،« روحيه صبر و تحمل » و « مستدل و مستند سخن گفتن » که مقاله حاضر با استخراج شيوه هاي ياد شده از لا به لاي سخنان و گفت و گوهاي موجود در المراجعات، تلاش کرد نقش شيوه هاي ياد شده را در موفقيت گفت و گوهاي مذکور بررسي کند.
پي نوشت ها :
1. ابوالحسن ماوردي، الاحکام السلطانيه و الولايات الدينيه، ص 5.
2. عبدالحميد متولي، مبادي نظام الحکم في الاسلام، ص 131.
3. حاتم قادري، تحول مباني مشروعيت خلافت، ص 149.
4. حسن عباس حسن، ساختار منطقي انديشه سياسي اسلام، ترجمه مصطفي فضائلي، ص 547.
5. محمد رضا مظفر، عقايد الاماميه، تحقيق محمد جواد طريقي، ص 312.
6. حسن عباس حسن، همان، ص 442، به نقل از: صفي الدين طريحي، مطارع النظر في شرح الباب الحادي عشر، ص 29.
7. همان، ص 27.
8. همان، ص 33.
9. همان، ص 51.
10. همان، ص 52.
11. همان، ص 58.
12. همان، ص 58-59.
13. همان، ص 61.
14. الامام عبدالحسين شرف الدين، المراجعات، تحقيق الشيخ حسين الراضي، ص9.
15. همان، ص 11.
16. همان، ص 20.
17. همان، ص 38.
18. همان، ص 51.
19. همان، ص 19.
20. همان، ص 37.
21. همان، ص 38.
22. همان.
23. همان، ص 20.
24. همان، ص 30.
25. همان، ص 31.
26. همان، ص 149.
27. در پايان اين نامه شيخ سليم بشري مي نويسد:
و الان انما التمس ما زعمتوه من النص بالخلافه علي الامام علي بن ابي طالب رضي الله عنه فهاته صريحاً صحيحاً من طريق اهل السنه؛ و الان از شما مي خواهم که نصوصي که به نظر شما بر خلافت امام علي بن ابي طالب عليه السلام دلالت دارد بيان کنيد. اين نصوص صحيح و صريح را از طريق اهل سنت بياوريد.( همان، ص 120).
1. شرف الدين، عبدالحسين، المراجعات، تحقيق الشيخ حسين الراضي، المجمع العلمي لاهل البيت، ايران [ بي تا ].
2. عباس حسن، حسن، ساختار منطقي انديشه سياسي اسلام، ترجمه مصطفي فضائلي، بوستان کتاب قم 1383.
3. قادري، حاتم، تحول مباني مشروعيت خلافت، انتشارات بنيان، تهران 1375.
4. ماوردي، ابوالحسن، الاحکام السلطانيه والولايات الدينيه، مکتب الاعلام الاسلامي، قم1406هـ.ق.
5. متولي، عبدالحميد، مبادي نظام الحکم في الاسلام، دارالمعارف، اسکندريه 1974.
6. مظفر، محمد رضا، عقائد الاماميه، تحقيق محمد جواد الطريقي، مؤسسه الامام علي عليه السلام، قم 1417هـ.ق.
منبع مقاله :
پزشکي؛ محمد، (1387)، انديشه سياسي شرف الدين، قم: مؤسسه بوستان کتاب ( مرکز چاپ و نشر دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم )، چاپ اول