آثار و آراي خواجه ي طوسي در منطق (3)

برخي بر اين باورند که کار خواجه در اساس الاقتباس در خصوص جهات و فروعات و ظرايف آنها بي نظير است و اين امر را حاکي از قدرت وي در مباحث عقلي مي دانند. همان گونه که همه مي دانيم بحث از جهات قضايا پيش نياز منطق
جمعه، 4 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آثار و آراي خواجه ي طوسي در منطق (3)
آثار و آراي خواجه ي طوسي در منطق (3)

 

نويسنده: محمود زراعت پيشه *




 

آثار و آراي خواجه ي طوسي در منطق (3)

برخي بر اين باورند که کار خواجه در اساس الاقتباس در خصوص جهات و فروعات و ظرايف آنها بي نظير است و اين امر را حاکي از قدرت وي در مباحث عقلي مي دانند. (1) همان گونه که همه مي دانيم بحث از جهات قضايا پيش نياز منطق موجهات است و مداقّه هاي خواجه در اين مبحث مسلماً او را داراي روشي خاص در منطق موجهات نموده، رويکرد وي را تا حدي متمايز از ابن سينا مي سازد. برخي با توجه به اين امر به وجوه تمايز جالب توجهي در رويکرد اين دو فيلسوف به منطق موجهات اشاره نموده اند. (2) محور کار ايشان اشارات بوعلي و شرح خواجه بر آن است و به زعم آنان، شرح خواجه بر اين بخش، علاوه بر توفيق در تبيين مقصود ابن سينا، توانسته است، در کنار آراي بوعلي، کاري شايسته را به نمايش گذارد و ديگر اين که ابن سينا، علي رغم تلاش، نتوانسته قانوني براي عکس گزاره هاي موجهه ارائه نمايد و بيان خواجه در اين حيطه و به خصوص در باب هم ارزي (3) قياسات موجهه روشن تر است. مدعاي اصلي اين تحقيق تفاوت رويکرد ابن سينا و طوسي در ارايه قياس هاي موجهه است. برخي مشابه همين ادّعا را در مبحث نقيض و عکس گزاره هاي مطلقه مطرح ساخته اند. (4) محور بحث در اينجا نيز اشارات و شرح خواجه بر آن است. ايشان مدعي اند که کشف تمايز اين دو فيلسوف در اين مبحث، مي تواند دليل قاطعي در تبيين تفاوت رويکرد آن ها به قياس هاي موجهه، به نحو کلي، ارايه دهد و، مضاف بر اين، آنچه نيکولاس رشر در تحقيقات خود در خصوص قياسات موجهه نزد منطق دانان دوره اسلامي اذعان داشته است، برخلاف ادّعاي وي، بيش از آن که منطبق با آراي ابن سينا باشد، در تطابق با نظرات خواجه طوسي در اين زمينه شکل گرفته است و اين امر مي تواند طليعه دوره اي حائز اهميت در اسلام سده هاي ميانه در باب دگرگوني و تغيير منطق بوعلي باشد.
گذشته از همه ي اين ها ذکر اين نکته ضروري است که در زمينه ي جهات و موجهات نبايد تنها به شرح خواجه بر اشارات اکتفا نمود. وي در ديگر آثار خود نيز سعي وافي در بسط اين مبحث به خرج داده است. او بحثي تحت عنوان جهت در شرطيات را در اساس الاقتباس و تجريد المنطق مطرح نموده است و در اساس الاقتباس، بر خلاف پيشينيان خويش که بر سيزده گزاره ي موجهه تأکيد ورزيده اند، بيست و دو گزاره را اساس محاسبات منطقي خويش قرار داده است. در اهميت پي گيري اين بحث در اين اثر اين که تعداد ضروبي که به صورت طبيعي در اين کتاب استخراج مي شود، بسيار بيشتر از آن چيزي است که در آثاري چون شرح شمسيه ي کاتبي قزويني و شرح مطالع سراج الدين ارموي آمده است. (5)
از موجهات که بگذريم، برخي (6) در ناحيه ي « عکس گزاره ها » نيز نظري را به خواجه نسبت مي دهند و آن اين است که در عکس مستوي شرط بقاي صدق کافي است و شرط بقاي کذب لازم نيست. (7) توضيح بيشتر اين که ابن سينا در بيشتر آثار خود، شرط بقاي کذب را نيز به عنوان شروط عکس برشمرده و اين قيد در آثار فخر رازي و ابهري تکرار شده است، اما خواجه نصير معتقد است که اين قيد بر اساس اشتباه کاتبان پديد آمده است، اما برخي خلاف اين نظر را دارند. (8) ايشان پس از بيان اين که ابن سينا اين قيد را در شش اثر خويش ( اشارات، نجاة، عيون الحکمة، المختصر الاوسط في المنطق، الموجز الصغير في المنطق و مفاتيح الخزائن في المنطق ) به کار گرفته است و اذعان به اين امر که پذيرش اين قيد باعث ناسازگاري در نظام منطقي وي است، با اين نظر خواجه به مخالفت برخاسته و در کنار اين راه حل خواجه، به راه حل ديگري نيز اشاره کرده، معايب و منافع هر يک را برشمرده اند. حاصل سخن آنان اين ادّعا است که نمي توان اين قيد را آن گونه که خواجه مي گويد ناشي از سهو کاتبان دانست. اگر چنين ادّعايي صحيح باشد، آنگاه مي توان ذکر چنين قيدي را از ناحيه خود خواجه و در نتيجه يکي از نظرات منطقي خاص او به حساب آورد. ارايه شرايط انتاج شکل چهارم به نحو سازگار را نيز برخي، يکي ديگر از تأثيرات منطقي خواجه نصير دانسته اند. (9) در تقسيم ارسطو تنها شرايط انتاج سه شکل قياسي به چشم مي خورد و ابن سينا نيز در اين امر پيرو ارسطو است. شرايط انتاج شکل چهارم پس از ابن سينا و در آثار کساني چون سراج الدين ارموي، کاتبي قزويني و خواجه نصير طوسي ظهور و نمود يافت. با اين که رأي کاتبي و ارموي در اين باب چندان دقيق و روشن نيست، خواجه بياني دقيق در اين زمينه دارد. وي مبحث مزبور را در اساس الاقتباس و تجريد المنطق آورده است. او بر اين اساس پنج ضرب منتج را براي شکل چهارم ارايه داده است. جداي از شکل چهارم قياس، يکي ديگر از انواع استدلال هاي منطقي، « دليل افتراض » است. خواجه طوسي، در خصوص ماهيت اين استدلال، در برابر سهروردي و فخر رازي موضعي خاص اتخاذ نموده است. اگر چه سهروردي و فخر رازي آن را به نوعي در زمره ي قياس شکل سوم قلمداد نموده اند، خواجه نه تنها آن را قياس شکل سوم ندانسته است، بلکه آن را يکسره از قلمرو قياس بيرون مي داند. سهروردي و فخر رازي با اين ادّعا درصدد برآمده اند تا نشان دهند که منطق دچار سوء ترتيب است؛ زيرا دليل افتراض از روش هاي اثبات عکس مستوي است و در اين مقام هنوز نوبت به قياس نرسيده است. خواجه طوسي براي مقابله با ايشان قائل به تمايز ميان دليل افتراض در مبحث عکس و دليل افتراض در مبحث قياس شده، اولي را، به عنوان قياس، انکار نموده است. برخي با توجه به مطالب فوق الذکر در اين زمينه و پس از گزارش ديدگاه هاي اين سه فيلسوف، ديدگاه خواجه را مورد کنکاش قرار داده، مدعي اند که اين راهکار خواجه اگر چه پاسخي به سهروردي و فخر رازي است، اما نمي تواند نجات بخش منطق از دام سوء ترتيب باشد. (10) دليل ايشان بر اين ادّعاي خويش اين است که دليل افتراضي که براي اثبات ضرب هاي نابديهيِ قياس اقتراني حملي به کار مي رود، به صورت غير مستقيم، به قياس استثنايي نيازمند است و قياس استثنايي، در منطق سنتي، از قياس اقتراني مؤخر است.
بايد توجه داشت که منطق علاوه بر جنبه روان شناسي و زباني ( پيوند با نحو )، داراي جنبه اي رياضي نيز مي باشد. به عبارت ديگر، با اين که منطق از کيفيات ذهني و رواني بحث مي کند و از اين جهت، جزو علوم کيفي است و همچنين به دليل نيازمندي اين علم به تعبير، جزو علوم زباني است، به لحاظ وجود شمارش و نشانه سازي در آن، داراي پيوستگي و ربطي با رياضيات است. يکي از مسائل حائز اهميت در آثار خواجه نصيرالدين طوسي تبديل اصطلاحات منطقي به علائم رياضي است. قرابت منطق و رياضيات از دو جهت مورد بررسي واقع مي شود: (1) از راه منطق رياضي يا آنچه تحت عنوان « لژستيک » مطرح مي گردد، (2) از رهگذر نمايش مسائل کيفي منطق صوري و مادي به حروف، خطوط، دايره ها، جدول ها و نشانه سازي ها. خواجه طوسي دومين شيوه را در پيش گرفته است. اين شيوه در آثار ارسطو و يونانيان باستان و فيلسوفان مسلمان پيش از خواجه نصير ريشه دارد. اتخاذ اين رويکرد در بيان مسائل منطقي، راه را براي فهم بهتر آن ها هموار مي نمايد. برخي اين کار خواجه نصير را تقليدي از ابو صلت اندلسي در تقويم الذهن و ابوالبرکات بغدادي در المعتبر دانسته اند. (11) اما خواجه نخستين کسي است که در جدول سازي به واسطه ي حروف کار گسترده اي را ارايه نموده است. به کارگيري حروف و جدول در اساس الاقتباس و تجريد المنطق شاهدي بر اين امر است. توانايي ويژه در برگرداندن مسائل کيفي به ساخت يک مسئله کمي رياضي بازتاب مهارت وي در علم رياضي است. شرح علائم رياضي ابوالبرکات در المعتبر نشانه بارزي از مهارت او در اين علم است. اين گونه جداول پس از طوسي، بيش از پيش، متداول گشته، قطب شيرازي، علامه حلي، قطب رازي و تفتازاني نيز در نوشته هاي خويش از آنها بهره گرفتند. از ديگر اعمال رياضي در منطق، شمارش ضرب هاي منتج و عقيم شکل هاي قياسات به دو راه حذف و تحصيل است. در نگارش هاي خواجه طوسي اين گونه شمارش نيز ديده مي شود. کار مسلمانان، به خصوص خواجه، در زمينه هاي فوق الذکر بسيار حائز اهميت است. اين امر باعث شده است تا زمينه براي طرح اين احتمال فراهم آيد که علم منطق رياضي در پيروي از کار ابن سينا، مسعودي، ابوالبرکات، خواجه نصيرالدين طوسي و اولر پديد آمده باشد. (12)
يکي ديگر از موارد پيوستگي منطق و رياضي، قضايا و قياسات شرطي است. منطق دانان پيش از ابن سينا به گفته خود او، با وجود آشنايي با قياس هاي شرطي، تنها به قياس استثنايي پرداخته اند. تفصيل و تدقيق در قياس هاي اقتراني شرطي را شايد بتوان به صورت منحصر به فردي به ابن سينا نسبت داد و طوسي را پيرو او دانست. همچنين شايد بتوان طوسي را در تبيين اين مبحث موفق تر از ابن سينا و اخلاف خود معرفي نمود، (13) همان گونه که برخي بر همين باورند. (14) اين سخن در پرتو توجه به کار خواجه در اين زمينه قابل دفاع است. لازمه ي توفيق خواجه در اين زمينه را برخي برقراري تمايز ميان قياس اقتراني و استثنايي معرفي نموده اند. اصل اين تمايز از نوآوري هاي ابن سينا است و خواجه بر اين نکته تصريح ورزيده است. (15) اين تمايز، پس از صورت بندي فرگه از نظام منطق محمولات و منطق گزاره ها، بيش از پيش مورد توجه منطق دانان قرار گرفت. اين امر به دليل همان قرابت منطق و رياضي در اين زمينه است. ايشان بر اين باوراند که خواجه، در نظر خويش مبني بر تمايز نوعي اين دو قياس، شرط دقت را رعايت کرده است و در بحث تحويل پذيري قضيه شرطي به حملي که يکي از مباني مهم اين تمايز است، نوآوري هايي دارد و از طريق تفصيل ساختار مادي و ساختار صوري، مسأله را تحليل نموده است. (16) وي اين بحث را در اساس الاقتباس و تجريد المنطق مطرح نموده است.
برخي ديگر از نظرات خواجه در باب منطق را به قرار زير گزارش نموده اند: (17) دلالت لفظ بر معنا، تابع قصد و اراده است، تعريف مرکب از جنس و فصل که بر خلاف ترتيب طبيعي باشد، رسم است، نه حدّ، تمايز ميان معناي فلسفي « جوهر » و معناي علمي آن، تشريح ارتباط مقولات با توجه به ما بعدالطبيعه و منطق. حتي به زعم برخي بيش ترين اهميت کتاب اساس الاقتباس را در روشي بايد دانست که خواجه در اين کتاب براي تبيين « جوهر » بدان تمسک جسته، توانايي تحليلي خود را به نمايش گزارده است. (18)
تاکنون به آثار و آراي منطقي منتسب به خواجه، در حد توان، اشاره شد، در انتها به نمونه اي از آنچه، به زعم برخي، نمي توان، در منطق، به خواجه نسبت داد اشاره شود. براي اين منظور مقاله اي وجود دارد با اين عنوان که « آيا مي توان خواجه نصيرالدين طوسي را معتقد به منطق سه ارزشي دانست؟ ». محور بحث در اين مقاله تحليلي از خواجه از گزاره هاي شرطي متصله در اساس الاقتباس است. از آنجا که تحليل خواجه در اين بخش، همانند تحليل منطق هاي سه ارزشي در باب گزاره هاي شرطي است، پرسش فوق به ذهن خطور مي کند، اما نويسنده ي اين مقاله، پس از بررسي نظر خواجه و شاگردان او و مقايسه نظرات ايشان با آراي منطق دانان سه ارزشي، مدعي است که خواجه به ارزش ديگري غير از صدق و کذب قائل نبوده است و ديگر اين که خواجه واژه ي « صدق » و « کذب » را نه به معناي عام آنها، بلکه به معناي صدق و کذب در گزاره هاي تحليلي به کار برده است. به عبارت ديگر، صدق و کذب نزد خواجه و صدق و کذب در معناي عام آن مشترک لفظي اند.

پي نوشت ها :

* دانشجوي دوره ي دکتري دانشکده ي الهيات دانشگاه تهران.
1. جهت در قضايا از نظر خواجه نصيرالدين طوسي، ص 143.
2. ر. ک: منطق موجهات نزد ابن سينا و طوسي (انگليسي).
3. Equipollence
4. ر. ک: رويکرد ابن سينا و طوسي در باب تناقض و عکس گزاره هاي مطلقه (انگليسي).
5. ر. ک: مهم ترين نوآوري هاي منطقي ابن سينا و نقش خواجه نصير در توسعه آنها، ص 81.
6. خواجه نصيرطوسي، فيلسوف متکلم يا متکلم فيلسوف، ص 39.
7. ر. ک: شرح الاشارات و التنبيهات، ص 196.
8. ر. ک: تعريف عکس مستوي از ديدگاه ابن سينا.
9. ر. ک: مهم ترين نوآوري هاي منطقي ابن سينا و نقش خواجه نصير در توسعه آنها، ص 81.
10. ر. ک: دليل افتراض: گزارش و سنجش.
11. منطق از نظر خواجه طوسي، ص15.
12. پيوستگي منطق و رياضي نزد خواجه طوسي، ص 169.
13. همان، ص: 175.
14. درآمدي بر زندگي و آثار خواجه نصيرالدين طوسي، ص 5.
15. شرح الاشارات و التنبيهات، ج1، ص 235.
16. خواجه طوسي و تمايز قياس اقتراني و استثنايي، ص 7.
17. براي يافتن برخي از اين گزارش ها مي توانيد ر. ک: خواجه نصير طوسي، فيلسوف متکلم يا متکلم فيلسوف، ص 39؛ نگاهي به زندگي نامه و آثار خواجه نصيرالدين طوسي، ص 38؛ درآمدي بر زندگي و آثار خواجه نصيرالدين طوسي، ص 5.
18. خواجه نصيرالدين طوسي: فيلسوف/ وزير و فضاي عقلاني عصرش، ص 51.

منابع تحقيق:
1. ابراهيمي ديناني، غلامحسين، نصيرالدين طوسي فيلسوف گفتگو، تهران، هرمس، چاپ اول، 1386.
2. اژه اي، محمدعلي، حکم، قضيه و تصديق: بررسي نظرات قطب الدين رازي و خواجه نصيرالدين طوسي در باب ماهيت تصديق، مجله فلسفه (صص: 135-117).
3. انوار، سيدعبدالله، جهت در قضايا از نظر خواجه نصيرالدين طوسي، فرهنگ (صص: 143-117)، 44 و 45، زمستان 81 و بهار 82.
4. انواري، سعيد و روح الله عالمي، تعريف عکس مستوي از ديدگاه ابن سينا، مؤسسه ي پژوهشي حکمت و فلسفه ايران حکمت سينوي (مشکوة النور) (صص: 124-102) پاييز و زمستان 1387.
5. جوان، محمدعلي، نگاهي به زندگي نامه و آثار خواجه نصيرالدين طوسي، فروغ (صص: 32-39)، شماره دهم و يازدهم.
6. حلّي، حسن بن يوسف، الجوهر النضيد في شرح منطق التجريد، تصحيح محسن بيدارفر، قم، انتشارات بيدار، چاپ دوم، اسفند 1381.
7. دانش پژوه، محمدتقي، پيوستگي منطق و رياضي نزد خواجه طوسي، چاپ شده در يادنامه ي خواجه نصيرالدين طوسي (صص: 175-166)، تهران، دانشگاه تهران، 1336.
8. همو، منطق از نظر خواجه طوسي، دانشکده ي الهيات- نشريه گروه تحقيقاتي (صص: 13-4).
9. دارابي، عليرضا و اسدالله فلاحي، آيا مي توان خواجه نصيرالدين طوسي را معتقد به منطق سه ارزشي دانست؟، متافيزيک ( صص: 128-115)، شماره 1 و 2، بهار و تابستان 1388.
10. دباشي، حميد، خواجه نصيرالدين طوسي: فيلسوف / وزير و فضاي عقلاني عصرش، ترجمه ي عليرضا هدايي، در تاريخ فلسفه اسلامي، سيد حسين نصر و اليور ليمن، ترجمه ي جمعي از استادان فلسفه، تهران، انتشارات حکمت، ج3، چاپ اول، 1386.
11. ذاکرالحسيني، محسن، انتقاد خواجه نصير از فخر رازي، نامه ي فرهنگستان 3/10 (صص : 241-238)، پاييز 1387.
12. همو، [گزارش کتاب (بدون عنوان)]، چاپ شده در تازه هاي نشر در زبان و ادبيات فارسي، نامه ي فرهنگستان 4/6 (صص: 189-186).
13. سلمان ماهيني، سکينه، خواجه طوسي و تمايز قياس اقتراني و استثنايي، نداي صادق (صص: 12-7)، سال دوم، شماره 6.
14. همو، سکينه، خواجه طوسي (ره) و قضيه ي طبيعيه، نداي صادق (صص: 34-39)، سال دوم، شماره 5.
15. ساوي، عمر بن سهلان، البصائر النصيرية في علم المنطق، مقدمه و تحقيق حسن مراغي، تهران: شمس تبريزي، چاپ اول، 1383.
16. شيرازي، صدرالدين، التنقيح في المنطق، تصحيح و تحقيق غلامرضا ياسي پور باشراف استاد سيد محمد خامنه اي، مقدمه احد فرامرز قراملکي، تهران، بنياد حکمت اسلامي صدرا، چاپ اول، بهار 1378.
17. شيرازي، قطب الدين، درة التاج، به اهتمام و تصحيح سيد محمد مشکوة، تهران، انتشارات حکمت، چاپ سوم، 1369.
18. شعراني، ابوالحسن، شرح فارسي تجريد الاعتقاد، تهران، انتشارات اسلاميه، 1393ش.
19. طوسي، خواجه نصيرالدين، أجوبة المسائل النصيرية ( 20 رساله )، به اهتمام عبدالله نوراني، تهران، پژوهشگاه علوم انساني، چاپ اول، 1383.
20. همو، شرح الاشارات و التنبيهات، قم، نشر البلاغه، چاپ اول، 1375.
21. همو، اساس الاقتباس، به تصحيح مدرس رضوي، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1361.
22. همو، اخلاق ناصري، تصحيح و توضيح مجتبي مينوي و عليرضا حيدري، تهران، انتشارات خوارزمي، چاپ اول، بهمن ماه 1356.
23. همو، تجريد الاعتقاد، به تحقيق حسيني جلالي، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1407ق.
24. همو، تلخيص المحصل، بيروت، دارالاضواء، چاپ دوم، 1405ق.
25. عظيمي، مهدي، دليل افتراض: گزارش و سنجش، فصلنامه پژوهش هاي فلسفي- کلامي (صص: 119-103)، دانشگاه قم، شماره 36، تابستان 1387.
26. غزالي، ابوحامد، المنقذ من الضلال، در: مجموعه ي رسائل الامام الغزالي (صص: 564-536)، بيروت، دارالفکر، چاپ اول، 1416ق).
27. فارابي، ابونصر، المنطقيات، تحقيق و مقدمه محمد تقي دانش پژوه، قم، مکتبة آية الله المرعشي، چاپ اول، 1408ق.
28. فايدئي، اکبر، مهم ترين نوآوري هاي منطقي ابن سينا و نقش خواجه نصير در توسعه آنها، کتاب ماه فلسفه (صص: 78-83)، شماره 35، مرداد 1389.
29. کوششي، پريش، خواجه نصيرطوسي، فيلسوف متکلم يا متکلم فيلسوف، ماهنامه پژوهشي اطلاعات، حکمت و معرفت (صص: 34-41)، شماره 11.
30. مدرس رضوي، محمدتقي، احوال و آثار نصيرالدين، انتشارات اساطير، چاپ دوم، 1370.
31. محقق، مهدي، منطق و مباحث الفاظ، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، چاپ اول، 1386.
32. معين، محمد، خدمات نصيرالدين طوسي به زبان وادب پارسي، چاپ شده در يادنامه خواجه نصيرالدين طوسي، (صص: 116-132)، تهران، دانشگاه تهران، 1336.
33. مينوچهر، حسن، تصور و تصديق، چاپ شده در يادنامه خواجه نصيرالدين طوسي (صص: 229-225)، تهران، دانشگاه تهران، 1336.
34. نصر، سيد حسين، درآمدي بر زندگي و آثار خواجه نصيرالدين طوسي، ترجمه ي علي رضا رضايت، ماهنامه پژوهشي اطلاعات حکمت و معرفت (صص: 4-7)، شماره 11.
35. نفيسي، سعيد، اشعار فارسي خواجه، چاپ شده در يادنامه خواجه نصيرالدين طوسي (صص: 34-44)، تهران، دانشگاه تهران، 1336.
36. وطن پرست، علي اکبر، خواجه نصيرالدين طوسي، کتاب ماه علوم و فنون (صص: 96-80)، خرداد 1388.
37. Lagerlund, Henrik, Avicenna and Tusi on Modal Logic, History and Philosophy of Logic (pp. 227-239) ,30,August 2009
38. Rescher, Nicholas, Development of Arabic Logic, University of Pittsburgh Press, 1964
39. Street, Tony, Avicenna and Tusi on Contradiction and Conversion of the Absolute, History and Philosophy of Logic (pp. 45-56) ,21,August 2000

منبع مقاله :
صلواتي، عبدالله؛ (1390) خواجه پژوهي (مجموعه مقالاتي به قلم گروهي از نويسندگان) تهران: خانه کتاب، چاپ اول



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.