تأثير معماري ساساني بر معماري اسلامي

امروز شواهد کمي از معماري ايراني قرون اوليه ي اسلامي وجود دارد و فقط معدودي از آثار آن زمان در ايران باقي مانده است. بر عکس، بقاياي بسياري از ابنيه ي دوره ي ساساني و همچنين دوره ي سلجوقي پابرجا مانده اند. اين دو
سه‌شنبه، 22 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تأثير معماري ساساني بر معماري اسلامي
تأثير معماري ساساني بر معماري اسلامي

 

نويسنده: احمد ضابطي جهرمي





 


امروز شواهد کمي از معماري ايراني قرون اوليه ي اسلامي وجود دارد و فقط معدودي از آثار آن زمان در ايران باقي مانده است. بر عکس، بقاياي بسياري از ابنيه ي دوره ي ساساني و همچنين دوره ي سلجوقي پابرجا مانده اند. اين دو دسته با يکديگر تفاوتي ندارند مگر در آن چه که اسلام به آن افزوده است؛ ابنيه ي دوره ي ساساني، اغلب با افزودن عواملي از همان سبک معماري به آن ها، تبديل به مسجد شده اند و علاقه به تزيين دقيق و اصرار در تکرار آن ها را در قالب ثابت و تغيير ناپذيري که از مختصات روح هنري اعراب پيش از اسلام است، در آن ها مشاهده مي کنيم.
مساجد ايراني به دو دسته تقسيم مي شوند: يک دسته شامل ابنيه ي کمي است که نقشه ي آن ها همان نقشه ي مسجد اعراب بدوي است، دسته ي ديگر عبارت است از ساختمان هايي با ويژگي ها و هويت کاملاً ايراني.
تاريخ مساجد دسته ي اول روشن، اما مختصر است: ما مي توانيم اعراب لشکر اسلام را هنگام فتوحات به تصور آوريم که مي خواهند در ايران به سبک خودشان ابنيه ي مذهبي بسازند. در تاريخ هاي خودشان خوانده ايم که خلفاي صدر اسلام در شهرهاي بزرگ ايران مساجد بزرگي به سبک عربي ساختند که محققاً يکي از آن ها تاريخانه ي دامغان است که احتمالاً تاريخ بناي آن اواسط قرن دوم هجري ( قرن هشتم ميلادي ) است. بعضي ديگر، که کم و بيش خراب يا ترميم شده اند يا تغيير شکل يافته اند، در يزد، ري ( اشميت در سال 1935 پايه هاي مسجد بزرگي را که به امر خليفه المهدي در ري ساخته شده بود، از زير خاک درآورد )، شوش ( گيرشمن در سال 1948 پايه هاي آجري ستون هاي يک مسجد عربي را در شوش کشف کرد که رواق سمت راست و دهنه ي محراب مربوط را نداشت. )، شوشتر و اردستان شناخته شده اند.
مسجد جامع شوشتر يکي از بناهايي است که به دستور خلفاي عباسي ساخته شده است. خليفه المعتزر بالله در سال 254 هجري دستور ساختن آن را داد، ولي چون مدت خلافت او کوتاه بود، در زمان خلافت المسترشد به پايان رسيد. اين مسجد روي همان نقشه ي اوليه تجديد بنا شده و اکنون به شکل مجموعه اي از گنبدهاي کوچک روي ستون هاي کلفت آجري استوار است. ( گلدسته ي زيباي اين مسجد به دستور سلطان جلايري، شيخ اويس ( 776-756 )، ساخته شده است. احتمالاً مسجدي هم که در استخر فارس ساخته شده، و ستون ها و تخته سنگ هايش را از تخت جمشيد آورده اند، بايد در اين رديف محسوب داشت ).
شيوه ي اين نوع مساجد ادامه ي چنداني نيافت، مسجد جامع نائين متعلق به قرن چهارم هجري و مسجد دماوند که بعد از آن بنا شده، از آن جمله است. ابومسلم خراساني، که مبلغ خلفاي عباسي بوده، مساجدي در مرو و نيشابور ساخت. مسجد موتاري در نيشابور که گنجايش دو هزار نفر را داشته و در سال 548 هجري به دست غزها ويران شده، از اين نوع مساجد بوده است. سبک ساختمان در همه ي آن اصالتاً ايراني است و سهم عرب فقط در نقشه ي آن است. مساجد نائين و دماوند را به قدري مختصر کرده و تغيير داده اند که گويي اين ترکيب در ايران رواجي پيدا نکرده است. خلفاي عباسي با اقتداري که داشتند توانسته بودند بنا به ميل خود امر به ساختن مساجدي از اين نوع بکنند، اما نتوانستند روح معماري بيگانه را به آينده ي معماري ايران تحميل کنند. بنابراين طولي نکشيد که نقشه ي مسجد عربي از معماري نيرومند و زنده ي ايران محو شد و همين که قرن پنجم هجري به پايان رسيد ديگر صحبتي از آن در ميان نبود. از آن پس نقشه و ساختمان اين نوع مساجد، هر دو، ايراني شدند.
« اولين مساجد دسته ي دوم، يعني مساجد ايراني، از لحاظ قدمت کم تر از دسته ي اول نيستند. اين امري کاملاً عادي است که محل مذهبي آيين جديد اسلام همان محل هاي مذهبي و غير مذهبي دوره ي پيش از آن بوده، به خصوص که اسلام، چنان که مي دانيم، هرگز احتياج زيادي به ساختمان مخصوص براي انجام مراسم مذهبي نداشته و گاه ناگزير از آن بي نياز بوده است.
پيغمبر اسلام ( صلي الله عليه و آله ) فرموده وقتي موقع نماز رسيد، هرجا هستي بايد آن را به جاي آوري و آن جا مسجد است. از اين روي بنا بر عقيده ي مسلمين، تمام نقاط روي زمين مسجد و همه جا مناسب عبادت و خضوع در برابر پروردگاراست. بنابراين هر جايي مي تواند محل نيايش باشد. مسجد بزرگ قسطنطنيه همان کليساي بيزانسي سن صوفي بوده که به دستور امپراتور ژوستي نين ساخته شده بود. مسجد سالونيک، کليسياي قديمي سن زاپوتر، و مسجد استخر فارس ابتدا يک آتشکده بوده است.
بنابراين هيچ جاي تعجب نيست که اسلام وقتي ايران را فتح کرد، به اقتضاي زمان و موقعيت، براي اجراي مراسم مذهبي، ابنيه ي موجود را با تغيير وضع يا به همان حال که بوده، مورد استفاده قرار داده باشد. گرچه ما فقط از اين قبيل مساجد چهار طاقي ساساني يزدخواست را مي شناسيم. اما چنان چه ثابت شود در دوره ي ساساني در ايران کليسايي هم وجود داشته، مسجد سنگ يکي از آن ها خواهد بود. »(1)
چهار طاق عبارت از گنبدي است که روي چهار مجردي، به وسيله ي قوس ها، به يکديگر متصل شده اند و اين تقريباً شکل عمومي معماري ساساني يا سايبان آتش هاي متعددي بوده که در آن زمان بر سينه ي کوه هاي ايران مي درخشيدند. يعني سايبان آتش دان هايي که در وسط آتشکده هاي زرتشتيان بوده است، و اين اصل و اساساً مساجد بزرگ ايران بوده که ابتدا منحصر به همين شکل مي شده و بعداً با عوامل ديگري از معماري آن زمان ترکيب شده اند. براي مال، در غرب ايران، که طاق هاي گنبدي پيش از اسلام زياد بوده، چهار طاق ها را تبديل به مسجد چهار طاقي کردند و در شرق کشور که ايوان معمول بوده، مساجد ايوان دار را ترجيح دادند و در جنوب ابنيه اي از نوع ايوان کرخه، يعني دالان هاي مسقف به طاق استوانه اي با گنبدي در وسط آن، متداول شد. شايد بتوان نوعي چهارمي هم به انواع اين مساجد افزود که عبارت است از ترکيب ايوان با شبستان گنبددار، نظير دژ ساساني در فيروز آباد فارس که مسجد جامع اردبيل تقليدي از آن است.
مهم ترين و عمده ترين مساجد ايراني، محققاً از دو نوع چهار طاقي و ايواني است که ابتدا از يکديگر مجزا و يکي در غرب و ديگري در شرق کشور معمول بوده، ولي بعداً در دوره ي سلجوقيان با هم يکي شده و نوع مساجد بزرگ ايران را، که عبارت از حياط و چهار ايوان باشد، به وجود آورده اند.
مهم ترين مساجد چهار طاقي که تاکنون شناخته شده اند عبارت اند از: در مسجد جمعه اردستان، مسجد جمعه برسيان، مسجد جامع بروجرد، مسجد جامع گلپايگان، مسجد جمعه اصفهان، مسجد جمعه قزوين و مدرسه ي وحيديه، مسجد جمعه قم، مسجد جمعه نطنز، مسجد جامع اروميه و مسجد جمعه ساوه.
اين مساجد چهار طاقي، تماماً درزمان هاي مختلف، بعضي مانند مسجد جمعه ي اصفهان کمي بعد از تمام شدن ساختمان اوليه و برخي مثل مسجد گلپايگان و مدرسه ي حيدريه ي قزوين فقط در دوره ي قاجاريه توسعه يافته اند و بيش تر آن ها داراي حياط مرکزي و چهار ايوان شده اند. با وجود اين، مسجد مصلاي عتيق يزد وضع باستاني خود را، که ظاهراً معبد زردشتي بوده، حفظ کرده و هنوز به شکل چهار طاقي در وسط حياط و از چهار طرف باز است و چون از چهار طرف باز است، محراب هم ندارد.

مساجد ايواني

ايوان که مبدأ آن خراسان است، در شرق ايران، مسجد يا عامل اصلي ساختمان مسجد شد، همين طور چهار طاقي در غرب ايران اين نقش را داشت. برخلاف غرب ايران، که گنبد شاخص اهميت مسجد است، در خراسان بزرگ ايوان عظيم و مجلل اين نقش را داراست، مثل مسجد مصلاي خراسان، طيبات، تربت جام و طورق.
« چهار ايوان و حياط مرکزي در مبدأ طرح، از مختصات سبک مدارس و مساجد و کاروان سراهاي ايران است. اما ايوان در بين النهرين احتمالاً ارمغاني است که پارت ها از خراسان به آن جا برده بودند. ما نمونه ي آن را در آشور مي توانيم ببينيم و از آن جا به فارس آمده، در فيروزآباد، باز هم در دوره ي پارت، و کاخ اردشير که پيش از زوال سلسله ي اشکانيان ساخته شده، در مرکز جبهه ي اصلي، تالار باشکوهي است که مدخل تمام قسمت هاي ديگر ساختمان است. در عصر ساساني باز هم در فيروز آباد، اردشير پس از غلبه بر اردوان پنجم، ساختماني احداث کرد که در بالاي دژ مستحکمي است مشرف به رودخانه ي برازه و جلگه ي کناري آن در جلوي اين بنا ايوان وسيعي دارد که به حياط بزرگ مربوط مي شده. »(2)
پس از اسلام در غرب کشور، ترجيحاً نوع ساختماني که براي مسجد در نظر گرفته شد مساجد چهار طاقي بود. نمونه ي بسيار محسوس و پابرجاي آن که الگويي زنده به شمار مي رفته، طاق عظيم کسرا، معروف به ايوان مدائن، در زمان شاپور اول است. ورودي کاخ تيسفون با ايوان به پهناي داخلي 25/65 متر و عمق 42/90 متر است که عظيم ترين ايوان در ساحل دجله در آن روزگار و شايد براي همه ي اعصار به شمار مي رفته و خاقاني شرواني، شاعر معروف، قصيده اي عبرت انگيز در وصف آن سروده که مطلع آن چنين است:

 

هان اي دل عبرت بين از ديده گذار کن هان *** ايوان مدائن را آيينه عبرت دان

 

مسجد از نوع ايوان کرخه

سومين نوع از مساجد ايران نوع دالاني است، مسقف به استوانه و گنبدي در وسط آن، و مشابه ساختماني است که از زمان ساسانيان در خوزستان، در ايوان کرخه، باقي مانده است. مؤمنان در جلوي اين دالان، همچنان که در جلوي چهار طاق ها و ايوان مساجد چهار طاقي صف مي بندند، اداي نماز مي کنند. تاکنون غير از دو مسجد کوچک از اين نوع بيش تر شناخته نشده است، اين دو در محمديه نزديک نايين هستند و تاريخ بناي آن ها به حدود قرون چهارم يا پنجم هجري مربوط مي شود.

مسجد بزرگ ايراني با حياط مرکزي و چهار ايوان

اين نوع مسجد که در دوره ي سلجوقيان و از قرن 5 هجري پديد آمد، نمونه اي است از واکنش ملي و غيرت ايراني به ساختن مساجدي با طرح و الگوي عربي. مسجد بزرگ ايراني نتيجه ي دست به دست دادن عواملي است که به معماران ايراني، آمادگي لازم براي ساختن يک بناي مذهبي اسلامي را به سبک مستقل و ملي در يک مقياس عظيم معماري شکوهمند ايراني داد. اين عوامل، که در دوره ي سلجوقيان پديد آمد، عبارت بود از: ترکيب چهار طاق يا اتاق چهار گوش پوشيده به گنبد و اطراف آن باز، ايوان و ترکيب ايوان با يک چهار طاق و حتي حياط ايوان که ايرانيان از قبل از اسلام آن را مي شناخته اند. اما وساطت مدرسه ي چهار ايواني شرقي را در پيدايش اين نوع مسجد نيز نمي توان بي تأثير قلمداد کرد.
« تا مدت ها مبدأ مدرسه ي چهار ايواني را در سوريه و مصر جستجو مي کردند، اما بعدها معلوم شد که از زمان پيدايش مدرسه در خراسان تا هنگام پيوستنش به چهار طاقي و به وجود آمدن بنايي ترکيبي به نام مسجد- مدرسه، اساس مسجد بزرگ ايراني در خود الگوهاي ملي معماري ايران از عصر ساساني الهام گرفته شده است. »(3)
اکنون در ايران شرقي و در خراسان بزرگ، بقاياي کاخي که دانيل اشلومبرگر در منطقه ي لشکري بازار افغانستان از زير خاک آورده و تاريخ آن مربوط به زمان سلطان محمود غزنوي ( 421-388 هـ. ) است، همچنين مدرسه ي نطاميه ي خواجو در خراسان است که مشخصات آن در کتيبه اي مربوط به بنيان گذارش، نظام الملک، آمده است که احداث آن مقارن با 480 هجري است. آن چه که به مثابه ي الگو ي معماري مدارس نظاميه در قلمرو حکومت اسلامي، به ويژه در عراق و ايران، رواج يافت، نتيجه ي الهام و اقتباس و به کارگيري اين طرح معماري از الگوي ساساني است.

پي‌نوشت‌ها:

1- همان، ص 377.
2- همان، ص 410.
3- همان، ص 414.

منبع مقاله :
ضابطي جهرمي، احمد؛ (1389)، پژوهش هايي در شناخت هنر ايران، تهران: نشر ني، چاپ اول.



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط