بازخوانی تاریخی عدم استفاده ایران از سلاح کشتار جمعی

گذشته، چراغ راه آینده

یکی از اتهاماتی که در طول ۱۰ سال گذشته، و در جریان مذاکرات هسته‌ای از سوی کشورهای غربی و به‌طور خاص ایالات متحده به ایران نسبت داده شده، «تلاش برای ساخت سلاح هسته‌ای» است. در طول یک سال اخیر نیز همواره
سه‌شنبه، 20 آبان 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گذشته، چراغ راه آینده
گذشته، چراغ راه آینده

 

گزارشی از: حجت‌الله کریمی*





 

بازخوانی تاریخی عدم استفاده ایران از سلاح کشتار جمعی

یکی از اتهاماتی که در طول ۱۰ سال گذشته، و در جریان مذاکرات هسته‌ای از سوی کشورهای غربی و به‌طور خاص ایالات متحده به ایران نسبت داده شده، «تلاش برای ساخت سلاح هسته‌ای» است. در طول یک سال اخیر نیز همواره مقامات آمریکایی بر موضوع «گریز هسته‌ای» (Break out) تأکید داشته و مدعی بوده‌اند که ما همچنان به ساخت سلاح هسته‌ای از سوی ایران مشکوکیم و به همین خاطر باید کاری کنیم که فرایند تصمیم تا اقدام به ساخت سلاح هسته‌ای توسط ایران، حداقل شش ماه به طول بینجامد.
این اتهامات در حالی مطرح می‌شود که مبتنی بر وقایع تاریخی، آمریکا خود به‌عنوان تنها کشوری است که در طول تاریخ بشر، از بمب اتمی علیه کشوری دیگر استفاده کرد و در جریان جنگ جهانی دوم، صدها هزار نفر از مردم بی‌گناه شهرهای هیروشیما و ناکازاکی را قتل‌عام نمود. اگرچه مردم ژاپن هنوز هم با عوارض شیمیایی برجای‌مانده از آن جنایت دست و پنجه نرم می‌کنند.
در سویی دیگر اما کارنامه‌ی روشن جمهوری اسلامی ایران در جنگ هشت ساله‌ی خود با رژیم بعث عراق قرار دارد که علی‌رغم نابرابر و ناعادلانه بودن آن، این کشور هیچ‌گاه حاضر نشد در طول این جنگ از سلاح کشتارجمعی علیه مردم بی‌گناه استفاده کند.
چندی پیش نیز یکی از تحلیلگران غربی در مصاحبه‌ای پیرامون پرونده‌ی هسته‌ای ایران به این موضوع اشاره کرد که ادعای داشتن سلاح هسته‌ای از سوی ایران، امری دور از ذهن است؛ چرا که این کشور حتی در جنگ هشت ساله‌ی خود علیه صدام، یعنی کسی که در طرف مقابل ایران از انواع و اقسام سلاح‌های کشتارجمعی استفاده کرد هم حاضر نشد دست به اقدام مشابه بزند.
این در حالی است که برخی معتقدند در زمان جنگ دست یازیدن به هر عملی هرچقدر وحشیانه و سرکوبگرانه مجاز است. عده‌ای پا را فراتر نهاده اظهار می‌دارند که در زمان جنگ حتی می‌توان بر روی شهروندان خودی اسلحه کشید و هرگونه اعتراض داخلی را به نفع پیشبرد جنگ به شدیدترین نحو ممکن سرکوب کرد.
جنگ ایران و عراق که «طولانی‌ترین جنگ قرن» نیز خوانده شده است، از سویی نشانگر ظهور و بروز عقاید ابرازشده‌ی فوق است و از سویی دیگر ناقض آن چیزی است که در سطور پیشین بیان شد. آن‌جایی که کنشگر میدان جنگ رژیم بعثی عراق است، انهدام، خرابی، تجاوز و جنایت بی‌آن‌که به حد یقفی قائل باشد در شدیدترین وضع خود جریان می‌یابد. اما در جایی که تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران جمهوری اسلامی ایران بازیگر اصلی صحنه‌ی نبرد هستند، بر مبانی و اصولی پایبندی می‌کنند که مانع دست یازیدن به اقدامی مشابه است.
عملکرد تصمیم‌گیران سیاسی و نظامی در جمهوری اسلامی ایران و به‌ویژه تصمیمات و اراده‌ی امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب اسلامی در دوران هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران دربردارنده‌ی نمونه‌های بسیاری است از توانستن و انجام ندادن. در این جنگ علی‌رغم وقوع جنایت و تجاوز و وحشی‌گری از سوی دشمن، جمهوری اسلامی ایران در حالی که «می‌توانست اگر می‌خواست» جنایات دشمن را در سطحی وسیع‌تر و مقیاسی شدیدتر پاسخ دهد، بر اصول خود پایداری کرد و خویشتنداری نمود.
از این رو در این نوشتار برخی از مواردی که نشانگر خودداری مسئولان جمهوری اسلامی ایران از انجام اعمال غیرانسانی، استفاده نکردن از سلاح‌های کشتارجمعی و رعایت موازین اسلامی حتی در مقابل دشمنی وحشی نظیر رژیم بعثی است به‌اختصار مورد اشاره قرار گرفته است.

ورود به خاک عراق

پس از آزادسازی خرمشهر و در حالی که امام خمینی رحمت‌الله علیه در نخستین جلسه‌ی تصمیم‌گیران نظامی و سیاسی کشور برای تعیین تکلیف ادامه‌ی جنگ، با ورود به خاک عراق مخالفت کرده بودند، در جلسه‌ای دیگر در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۶۲ که فرماندهان نظامی و مسئولان سیاسی به حضور ایشان رسیدند و با استدلال‌های قوی و منطقی متفق‌القول، توقف در مرز را مانع دفاع در برابر تجاوزهای بعدی عراق دانسته و خواستار اجازه‌ی ورود به خاک عراق شدند،۱ امام خمینی رحمت‌الله علیه تنها با این شرط با ورود به خاک عراق موافقت کردند که در عملیات‌ها به مردم عادی و مناطق مسکونی آسیبی وارد نشود. امام رحمت‌الله علیه مؤکداً تأکید کردند: «در نقاطی وارد شوید که مردم آسیب نبینند.»۲ بر این اساس عملیات رمضان در منطقه‌ای طراحی و اجرا شد که خالی از سکنه بود.

حملات شیمیایی

عراق از ۲۷ مهر ۱۳۵۹ تا ۳ شهریور ۱۳۶۷ در مجموع ۵۸۲ بار حمله‌ی شیمیایی شامل حملات آزمایشی، محدود، گسترده‌ی حجیم و فوق گسترده انجام داد. در نتیجه‌ی این حملات بیش از ۱۰ هزار نفر شهید، حدود ۱۰۰ هزار نفر مصدوم شدید و نیازمند مداومت درمان و قریب به ۲۵۰ هزار نفر دچار مصدومیت خفیف شدند.۳ تنها در بمباران شیمیایی حلبچه که در ۲۶ اسفند ۱۳۶۶ انجام شد، حدود ۵ هزار نفر شهید و تعداد بیشتری مصدوم شدند.۴ در چنین وضعیتی جمهوری اسلامی ایران نه‌تنها اقدام به مقابله‌به‌مثل نکرد، بلکه فرماندهان نظامی و مسئولان بهداری، رسیدگی به مصدومانِ عراقی بمباران‌ها را وجهه‌ی همت خویش ساختند و آسیب‌دیدگان و آوارگان را به داخل خاک ایران انتقال داده و تحت مداوا و رسیدگی قرار دادند.۵ بر اساس اسناد ارائه‌شده از سوی سازمان ملل متحد ـ که همواره در طول این جنگ موضعی جانبدارانه نسبت به عراق داشت ـ ایران هیچ‌گاه از سلاح‌های شیمیایی علیه نظامیان و غیرنظامیان عراقی استفاده نکرد.۶

نفی مقابله‌به‌مثل در حمله به مردم شهرها

پس از انجام عملیات والفجر ۴ از سوی ایران، رژیم بعثی عراق که در صحنه‌ی نبرد در مقابل رزمندگان ایران کاری از پیش نبرده بود، به تلافی شکست در این عملیات، حمله به مناطق مسکونی کشورمان را در دستور کار خود قرار داد. ارتش عراق در ۳۰ مهر ۱۳۶۲ شهر دزفول را با سه موشک مورد حمله قرار داد. در اثر این حمله که بیش از ۶۰ منزل مسکونی و ۵۵ مغازه به کلی ویران شد، ۳۵ نفر شهید و بیش از ۱۰۰ نفر مجروح شدند. در همین روز ارتش عراق ۳ موشک به شهر مسجدسلیمان شلیک کرد که در اثر آن نزدیک به ۱۰۰ نفر شهید و بیش از ۲۰۰ نفر زخمی شدند. حملات عراق به مناطق مسکونی با حمله به مسجدسلیمان و بهبهان در تاریخ ۴ آبان ۱۳۶۲ و حمله به خرم‌آباد، اندیمشک و نهاوند در ۱۴ آبان ۱۳۶۲ ادامه یافت.۷
در پی گسترش حملات عراق به مناطق مسکونی، انتظار اقدام مقابله‌به‌مثل در افکار عمومی بالا گرفت. از این رو در چهارم آبان ۱۳۶۲ جلسه‌ای با شرکت سران سه قوه در حضور امام خمینی رحمت‌الله علیه تشکیل و درباره‌ی حملات عراق به مناطق مسکونی و نحوه‌ی واکنش به آن بحث شد. امام خمینی رحمت‌الله علیه در این جلسه دست یازیدن به اقدام مقابله‌به‌مثل و مورد حمله قرار دادن مناطق مسکونی عراق را نپذیرفته و فرمودند: «این اقدام اشکال شرعی و سیاسی دارد.»۸ رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران چندی پس از این جلسه و در حالی که همچنان افکار عمومی در برابر جنایات عراق درخواست مقابله‌به‌مثل داشت، طی سخنانی در ۱۵ آبان ۱۳۶۲ فرمودند:
«شما باید توجه بکنید که مبادا یک وقتى به واسطه‌ی بمباران‌هاى شهرهاى شما و کشتن عزیزان شما، مبادا یک وقتى شما عصبانى بشوید و جبران بکنید این‌طورى؛ این انتقام از او نیست. شما انتقامتان را از صدام باید بگیرید و از حزب بعث، و الان دارید مى‌گیرید. توجه کنید که نبادا حتى یک گلوله به طرف شهرهاى اینها بیندازید. آنها شهرهایى هستند که همان‌طورى که این بهبهان ما مظلوم است، بصره هم مظلوم است، مندلى هم مظلوم است، همه‌ی اینها مظلومند. اینها تحت ستم هستند. ما باید جهات انسانى را تا آخر حفظ کنیم. ما جهات انسانى را تا مرز شهادت و فوت باید حفظ بکنیم و هیچ وقت عصبانى از این نشویم که او دارد این کار را مى‌کند، پس ما هم خوب است یکى از شهرهاى آنها را بزنیم؛ نه، هیچ هم‌چو نیست. موازین، موازین اسلامى است. این‌جا جمهورى اسلامى است. این‌جا اسلام حکومت مى‌کند. بنابراین باید مواظب باشید از خودتان کسانى که قدرت دارند، دولت قدرت دارد، سپاه قدرت دارد، ارتش قدرت دارد، بسیج قدرت دارد، این‌هایى که قدرت دارند باید حفظ جهات انسانیت را، جهات اسلامیت را بیشتر از دیگران بکنند. این قدرت را در محلش خرج بکنند، تجاوز از محلش نشود.»۹
البته در اواخر سال ۶۶ و اوایل سال ۶۷ که «جنگ شهرها» بالا گرفت و موشک‌های صدام حتی شهرهایی چون تهران و قم را نیز مورد هدف قرار داد، مسئولان جمهوری اسلامی تصمیم گرفتند که برای دفع شرارت‌های روزافزون رژیم بعث، اقدامات متقابلی را انجام دهند، اما حتی این اقدامات نیز در بیش‌تر موارد با اطلاع‌رسانی قبلی انجام می‌شد.
مسئولان جمهوری اسلامی حتی با طرحی که پیشنهاد می‌کرد اسرای عراقی به شهرهایی که در شعاع عملکرد موشک‌های عراق قرار دارند انتقال داده شوند تا عراق از حمله به این شهرها منصرف شود و یا در صورت حمله، شهروندان این کشور در معرض آسیب قرار بگیرند مخالفت کردند.۱۰

مقایسه عملکرد ارتش عراق و رزمندگان ایرانی

ارتش عراق شهرها و روستاهایی را که در آغاز جنگ به تصرف خود درآورده بود، با خاک یکسان کرد؛ به‌طوری که در برخی موارد حتی هیچ‌گونه اثری از حیات گیاهان و جانوران نیز باقی نگذاشت. به همین دلیل هنگامی که رزمندگان ایرانی این مناطق را بازپس گرفتند، اثری از ۱۳۰۰ روستای خوزستان ندیدند و از شهرهایی نظیر آبادان، خرمشهر، قصر شیرین، دهلران، هویزه، موسیان، گیلان‌غرب، بستان، مهران، شوش، سوسنگرد و ... سایه‌ای بیش باقی نمانده بود.۱۱ اما در مقابل، شهرها و مناطقی از عراق که از سوی رزمندگان ایران آزاد می‌شدند، از هرگونه تعرض مصون بودند.
به‌عنوان نمونه در جریان عملیات والفجر ۱۰ که مناطقی از استان سلیمانیه‌ی عراق به‌دست نیروهای ایرانی افتاد، مخابره‌ی گزارش‌هایی مبنی بر تعرض برخی نیروهای تکاور و اکراد معارض عراقی به اموال دولتی و شخصی، واکنش سریع و قاطع فرماندهان را موجب شد. در این رابطه محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران به محض اطلاع از وقوع چنین مواردی ـ که البته تعداد آنها معدود بود ـ سریعاً به فرماندهان رده‌ها اعلام کرد که اولاً با کنترل و نظارت دقیق مانع از تکرار چنین مواردی شوند، ثانیاً در صورت مشاهده با عاملین برخورد کنند.۱۲ رزمندگان ایرانی حتی در جریان بمباران شیمیایی حلبچه، در مورد استفاده از مواد غذایی فاسدشدنی از امام رحمت‌الله علیه استفتاء کردند که ایشان در پاسخ اعلام کردند: «رزمندگان می‌توانند مواد فاسدشدنی متعلق به مردم را که در منطقه‌ی عملیاتی رها شده استفاده کنند؛ ولی در صورتی که صاحب مال پیدا شد باید مثل آن را به وی عودت دهند.»۱۳

ماجرای سد دربندیخان

مسأله‌ی انفجار سد دربندیخان که در صورت تحقق آن بغداد پایتخت عراق در معرض تهدیدی جدی و خطرناک قرار می‌گرفت، از دیگر اقداماتی است که جمهوری اسلامی ایران در طول جنگ تحمیلی هشت ساله، علی‌رغم به وجود آمدن امکان دست یازیدن به این اقدام از انجام آن خودداری کرد. بر اساس اسناد موجود حتی در مقاطعی از جنگ طرح‌هایی برای انفجار سد تهیه شده بود.۱۴ در جریان عملیات والفجر ۱۰ و عملیات بیت‌المقدس ۴ که طی آن رزمندگان ایرانی در ساحل دریاچه‌ی سد دربندیخان استقرار یافتند، احتمال انفجار سد به‌شدت تقویت شد. حتی دولت عراق که احتمال می‌داد ایران از فرصت طلایی برای وارد آوردن ضربه‌ای سهمگین به عراق استفاده خواهد کرد، به طراحی و انجام مانورهایی در بغداد اقدام کرد که در صورت وقوع چنین رخدادی کسب آمادگی نماید.۱۵ اما مسئولان سیاسی و تصمیم‌گیران نظامی جمهوری اسلامی ایران، هیچ‌گاه به چنین اقداماتی دست نزدند.

عملیات‌‌های هوایی

همان‌گونه که در سطوح تصمیم‌گیری در رده‌های بالای نظام جمهوری اسلامی، استفاده از سلاح‌های کشتارجمعی و حمله به غیرنظامیان ممنوع شمرده می‌شد، در سطح رزمندگان نیز چنین رویکردی در عمل به اجرا درمی‌آمد. در این رابطه از شهید عباس دوران نقل شده است که روزی طبق دستور، مأموریت تخریب پلی را برعهده داشته است؛ اما قبل از انهدام پل مشاهده می‌کند که اتومبیل شخصیِ سواری در حال عبور از روی آن است. به همین دلیل برای آسیب نرساندن به آن اتومبیل، پل را دور می‌زند و وقتی اتومبیل از پل عبور کرده بود، آن‌وقت پل را تخریب می‌کند.۱۶ همچنین در موردی مشابه از خلبانِ شهید سید علیرضا یاسینی نقل شده است که روز ششم مهر ماه ۵۹، چهار هواپیمای «اف ـ ۴» برای بمباران پل «الکوت» مأموریت یافتند. این پل که جنوب عراق را با شمال آن مرتبط می‌کرد برای دشمن جنبه‌ی حیاتی داشت و انهدام آن موجب قطع پشتیبانی نیروهای دشمن در منطقه‌ی جنوب می‌شد؛ اما زمانی که هواپیماها آماده‌ی انجام عملیات انهدام پل شده بودند، با مشاهده‌ی تعدادی از مردم غیرنظامی که در حال عبور از روی پل بودند، تصمیم می‌گیرند با انجام یک گردش هوایی منتظر خلوت شدن پل بمانند. زمانی که هواپیماها دوباره روی پل می‌آیند، هنوز روی پل مملو از جمعیت است. در این وضعیت هر چهار فروند هواپیما تغییر مسیر داده و بمب‌هایشان را بر روی اهداف نظامی که در مسیر برگشت قرار داشتند فرومی‌ریزند.۱۷
بیان نمونه‌های مذکور، همگی برای اشاره به این نکته‌ی مهم بود که ایران در زمانی که حتی نامی از پرونده‌ی هسته‌ای و مشکل‌تراشی‌ها برای فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای مطرح نبود، و در زمانی که با حمله‌ی همه‌جانبه‌ی ارتش بعثی رودررو بود نیز به‌دنبال تولید و ساخت سلاح‌های کشتارجمعی نبوده است. در واقع طبق نظرات و فتاوی رهبران جمهوری اسلامی (امام خمینی رحمت‌الله علیه و آیت‌الله خامنه‌ای) ساخت و استفاده از هرگونه سلاحی که منجر به کشتار مردم عادی و بی‌گناه شود حرام است. این مسأله البته نه از روی ترس و هراس از اقدامات متقابل برخی کشورهای غربی، بلکه برخاسته از تعالیم و معارف اسلامی است که به تعبیر رهبر انقلاب، اگر جمهوری اسلامی می‌خواست به چنین سلاح‌هایی دست یابد (فرض محال) هیچ کشور و قدرتی نمی‌توانست مانع آن شود. حال آن‌که جمهوری اسلامی هیچ‌گاه دنبال چنین موضوعی نبوده است.

پي‌نوشت‌ها:

* پژوهشگر دفاع مقدس
۱. فصلنامه‌ی نگین ایران، شماره‌ی ۲۵، تابستان ۱۳۸۷، مصاحبه با محسن رضایی، صص ۶۶ ـ ۶۵.
۲. اکبر هاشمی رفسنجانی، پس از بحران (کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۰)، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران، ص ۱۰۰.
۳. محمدباقر نیکخواه بهرامی، جنایت جنگی؛ حملات شیمیایی عراق در جنگ با ایران، مرکز مطالعات و اسناد دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۱، تهران، صص ۴۳۶ و ۴۳۸.
۴. یدالله ایزدی، روزشمار جنگ ایران و عراق ـ کتاب پنجاه و چهارم؛ عملیات والفجر ۱۰، بمباران شیمیایی حلبچه، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۳۹۲، تهران، ص ۱۷۵.
۵. یدالله ایزدی، همان، صص ۲۰۷ ـ ۲۰۶.
۶. ن. ک به: نعمت الله پورمحمدی، حقوق بشر دوستانه در جنگ ایران و عراق، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، چاپ اول، ۱۳۸۵، تهران، صص ۱۹۴ ـ ۱۷۹.
۷. حسین علایی، روند جنگ ایران و عراق، نشر مرز و بوم، چاپ اول، ۱۳۹۱، تهران، جلد ۱ ص ۶۲۹.
۸. اکبر هاشمی رفسنجانی، آرامش و چالش (کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۲)، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ سوم ۱۳۸۶، تهران، ص ۲۶۹.
۹. مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صحیفه‌ی امام (مجموعه‌ی آثار امام خمینی)، مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۹، تهران، ج ‌۱۸، صص ۲۱۲ ـ ۲۱۱.
۱۰. علایی، همان، ص ۶۳۰.
۱۱. پورمحمدی، همان، ص ۶۰.
۱۲. ایزدی، همان، ص ۲۰۹.
۱۳. ایزدی، همان، ص ۲۷۵.
۱۴. حجت‌الله کریمی، یعقوب نعمتی وروجنی و محمدجواد اکبر بازرگانی، روزشمار جنگ ایران و عراق ـ کتاب ۲۷؛ (منتشره نشده)
۱۵. ایزدی، همان، ص ۳۴۳.
16. http://shahiddooran.mihanblog.com/post/author
۱۷. http://co-pilot.blogfa.com

منبع مقاله : پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی)



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط