نويسنده: محمود قنّادان
( Trygve Haavelmo ( 1911-1999
هاولمو در سال 1989 به خاطر " گسترش استفاده از اقتصادسنجي "، جايزه نوبل اقتصاد را دريافت کرد.وي در شهر اسکدسمو (1)، نروژ به دنيا آمد. در سال 1933 از دانشگاه اوسلو فارغ التحصيل شد و در سال 1946 از همان دانشگاه دکتراي خود را دريافت کرد. راگنار فريش (2) اقتصاددان مشهور و يکي از برندگان جايزه نوبل اقتصاد در سال 1969، وي را به عنوان دستيار خود در مؤسسه تازه تأسيس انستيتوي اقتصاد در اوسلو انتخاب کرد.
هاولمو پيش از آغاز جنگ جهاني دوم از سال 1938 تا 1939 در دانشگاه اِرهاس (3) واقع در شهر اِرهاوس در دانمارک فعّاليت داشت، مدّتي نيز در کميسيون کاولز بود. در آستانه ي جنگ جهاني دوم، هاولمو به ايالات متحده آمريکا رفت و پايان نامه خود را با عنوان " رويکرد احتمالي در اقتصادسنجي " در سال 1941 در دانشگاه هاروارد به اتمام رساند اين امر بلافاصله باعث شهرت او شد و راه را براي تشکيل سمينار اقتصادسنجي باز کرد. اين سمينار را هاولمو با همکاري جاکوب مارشاک (4) در نيويورک برگزار کرد. در سال 1943 که مارشاک، رييس کميسيون کاولز شد، تلاش کرد تا الگوهاي اقتصادسنجي همزمان را که در پايان نامه ي هاولمو معرفي شده بود، شرح و بسط دهد. هاولمو با کميسيون مزبور همکاري داشت. او در سال 1947 به نروژ بازگشت و در سال 1948 استاد کرسي اقتصاد دانشگاه اوسلو شد. طي سال هاي فعاليت در موسسه اقتصاد دانشگاه اوسلو مهم ترين استاد مطرح اين شاخه بود و بسياري از شاگردان و دستياران او در تحقيقات و مطالعات خود، نظريات هاولمو را مرجع خويش قرار مي دادند.
وقتي بر اثر عواملي ناخواسته اقامت در آمريکا حدود 7 سال به طول انجاميد، وي امتياز آن را داشت که در کاليفرنيا همراه با جرزي نيمن (5)، يکي از مشهورترين اقتصاددانان جهان مشغول به تحصيل باشد. به گفته خودش در آن دوران که هنوز مرد جوان و خامي بود چنين مي پنداشت که چيزي از اقتصادسنجي مي داند، بنابراين برخي از افکار خود را در اين رابطه با پروفسور نيمن مطرح نمود. پروفسور نيمن به جاي آنکه در ابتدا با او وارد بحث شود، دو يا سه تمرين عددي براي حل کردن به او داد و گفت که پس از حل اين تمرينات، با او در مورد اين مسأله صحبت مي کند؛ بنابه گفته خودش وقتي براي دومين بار پروفسور نيمن را ملاقات نمود، بسياري از افکار خود در رابطه با فهم اين مطلب که روش هاي اقتصادسنجي چگونه عمل مي کنند را از ياد برده بود. اما پروفسور نيمن به او اميدواري داد که شايد راه هاي مفيدتري پيدا شود که نوميدي ها و مشکلاتي را که روش هاي فعلي اقتصادسنجي دربردارد، مرتفع کند. ( Maler,p.263 ) از 19 تا 40 سالگي، وي با اقبال خوبي براي دعوت به کميسيون کاولز در دانشگاه شيکاگو و همکاري با افراد برجسته فعال پيرامون اقتصادسنجي، آماردانان و رياضي دانان مواجه شد. در آنجا تلاش هاي فراواني پيرامون اين مأموريت که عبارت از يافتن روش هاي توانمندتر و قابل قبول تري در حل مسائل اقتصادسنجي و هم چنين يافتن اصول کلي بيشتري بود، انجام داد. ( Ibid )
در دهه 1930 اقتصاددانان تلاش زيادي مي کردند تا نظريه هاي اقتصادي را به محک تجربه بيازمايند. نتيجه اين تلاش ها، توجه به دو مسأله بنياني در رابطه با احتمال آزمون نظريه هاي اقتصادي بود. اول اينکه، روابط اقتصادي غالباً به مجموعه بزرگي از افراد و بنگاه ها مربوط مي شود، لذا نمي توان متوقع بود که اينگونه نظريه ها به طور کامل با آمارهاي موجود همخواني داشته باشند. از اين رو، سؤال نسبتاً دشواري که مطرح شد اين بود که همخواني قابل قبول اين نظريه ها و آمارهاي موجود چيست؟ دوم اينکه اقتصاددانان هرگز نمي توانند و يا به ندرت مي توانند مثل دانشمندان علوم تجربي دست به آزمايش بزنند. مشاهدات موجود در خصوص نتايج عمل بازارها، حاصل رفتارها و مناسبات گوناگوني است که بر هم اثر متقابل دارند و اين امر باعث مي شود که مشکل همبستگي متقابل در استفاده از آمارهاي موجود پديد آيد. ( بلاگ، 1375، ص 294 )
هاولمو در رساله دکتراي خود و نيز مطالعات پس از آن نشان داد اگر نظريه هاي اقتصادي به صورت احتمال بيان شوند، هر دو مشکل بنياني فوق قابل حل هستند، با استفاده از روش هاي آمار رياضي و نمونه گيري از مشاهدات تجربي مي توان مناسبات مذکور را استنتاج کرد. هاولمو نشان داد که چگونه اين روش ها را مي توان براي تخمين و آزمون نظريه هاي اقتصادي به کار گرفت و به خدمت پيش بيني اقتصادي درآورد. او هم چنين نشان داد که تفسيرهاي گمراه کننده اي که به خاطر همبستگي هاي متقابل عوامل از رفتارهاي يک عامل اقتصادي ممکن است به عمل آيد، غيرقابل اجتناب هستند، مگر اين که همه مناسبات در يک الگوي نظري و به طور همزمان برآورد شوند.
هاولمو در بررسي هاي مربوط به تحليل نوسانات اقتصاد کلان، سياست مالي، نظريه قيمت و تاريخ انديشه اقتصادي تأثير بسياري داشته است. وي در اقتصاد مدرن به خاطر ارائه ي انتقادات منطقي از مجموعه مفاهيم رايج در تحليل رياضي، موقعيّت بسيار مهمّي را به دست آورد. هاولمو در رساله دکتراي خود نشان داد بعضي نظريه هاي اقتصادي آن زمان گمراه کننده است زيرا آن نظريه ها نسبت به محاسبه درست عوامل متعدّد مؤثر بر توسعه اقتصادي بي اعتنا بودند.
مطالعات اوليه هاولمو روي نظريه توسعه اقتصادي در کتابي با عنوان " مطالعاتي در نظريه تکامل اقتصادي " که در سال 1954 انتشار يافت، درج گرديده است، هم چنين کمک هاي وي به نظريه سرمايه گذاري در کتابي با عنوان " مطالعاتي در نظريه سرمايه گذاري " که در سال 1960 منتشر شد، منعکس است.
رساله دکتراي هاولمو تأثير عميقي روي گسترش اقتصادسنجي گذاشت. آثار هاولمو توجه برخي از اقتصاددانان برجسته، از جمله کوپمنز (6) و کلاين (7) را که بعداً برنده جايزه نوبل در اقتصاد شدند، جلب کرد باعث شد به خصوص طي دهه ي 1940 مبحث روش شناسي توسعه زيادي پيدا کند و بدين ترتيب شالوده ي روش هاي اقتصادسنجي جديد ريخته شد.
هاولمو ضمن معرفي روش هاي رياضي- آماري براي تحليل اقتصادي، زمينه اي براي يک حوزه کاملاً جديد در پژوهش اقتصادي گشود. علاوه بر اين بر تلاش براي تغيير عناصر گوناگون نظريه ي اقتصادي بود به نحوي که بتوان روش هاي جديد اقتصادسنجي را درباره نظريه ها مورد استفاده قرار داد. ( بلاگ، ص 294 )
نامبرده دو مشارکت مهم در اقتصادسنجي داشت: اوّل مقاله اي که در سال 1943 نوشت و در آن برخي دلالت هاي آماري معادله هاي همزمان را نشان داد. دوم مقاله اي که در سال 1944 به چاپ رسيد و مبتني بر اين موضوع بود که اقتصادسنجي شديداً بر پايه ي نظريه احتمالات متّکي است.
تحقيق دوران ساز او در دهه ي 1940 که از الگوهاي رياضي براي بررسي رفتارهاي اقتصادي بهره مي گيرد، اقتصادسنجي را بنياد گذاشت. مشارکت اصلي او در بيان اين نظريه اين بود که چون عواملي مانند درآمد و هزينه بر يکديگر و بر کل اقتصاد تأثير متقابل دارند، رابطه آنها از آنچه قبلاً تصور مي شد، بسيار پيچيده تر است. براي مثال او ثابت کرد که يک اقتصاددان نمي تواند تأثير تغييرات وارده در نرخ هاي مالياتي را بر هزينه هاي مصرف کنندگان ارزيابي کند بدون آنکه از روش هاي پيشرفته رياضي استفاده کند. ( پورهمايون، ص 424 )
روش هاي قبلي به طور کامل اين نکته را مدنظر قرار نداده اند که توسعه واقعي اقتصاد از تعامل انواع رابطه هاي اقتصادي حاصل مي شود و قوانين اقتصادي نبايد قوانين بسيار شديد و محدودکننده اي باشند. هاولمو در رساله خود، روش جديد را براي برآورد روابط اقتصادي با استفاده از روش هايي که در آمار رياضي کاربرد دارند، ارائه داد. رساله وي پايه گذار حوزه جديدي از تحقيقات بود که منجر به برجسته شدن مطالعاتي پيرامون برآورد روابط پيچيده اقتصادي شد. پس از آنکه هاولمو به سمت استادي در دانشگاه اسلو رسيد، علاقه مندي وي به تحقيق پيرامون نظريه اقتصادي معطوف گرديد. کتاب او در سال 1954، مطالعه اي پيشرو در خصوص علل احتمالي عقب ماندگي اقتصادي يک کشور در مقايسه با ساير کشورها بود که خيلي پيش تر از آنکه ساير اقتصاددانان تحقيقات خود را در اين رابطه با جديت بيشتري وسعت بخشند، انجام شده بود. ( Maler,p.259 )
هاولمو تلاش ارزنده اي پيرامون نظريه اي که به امر توسعه سرمايه گذاري هاي انجام شده در يک کشور پرداخته بود، انجام داد. اين مطالعه پيرامون نظريه سرمايه گذاري ( سال 1960 )، به تبيين و معرفي نظرياتي در مورد تقاضاي سرمايه واقعي و تعديلات کُند آن مي پرداخت که از اهميتي بنيادين در تحقيقات برخوردار مي باشد.
مطالعات تجربي و نظري متعددي در خصوص رفتار سرمايه گذاري، با اثرپذيري از تحقيقات وي انجام شده است. ( Ibid,p. 199 ) ساير بررسي هاي هاولمو نظير پژوهش پيرامون اقتصاد محيطي نيز، سال ها قبل از آنکه چنين مطالعاتي پا به عرصه وجود نهاده باشند، انجام شده و به مثابه الهامي براي ساير محققان بوده است. هاولمو نه تنها به عنوان محقق بلکه به عنوان يک مدرس، تأثير بسزايي در اقتصاد نروژ داشته است. طي دوران فعاليت در مؤسسه اقتصاد دانشگاه اسلو، وي به عنوان استادي پيشرو در اين زمينه شناخته شده است. تحقيقات وي حوزه وسيعي از نظريه هاي اقتصادي را شامل مي شود. ( Ibid,p.259 )
برنامه مطالعات هاولمو به سرعت، نظر برخي اقتصاددانان و آماردانان برجسته را که در کميسيون کاولز در شيکاگو گرد هم آمده بودند، به خود معطوف نمود. اين امر ابتدا تکامل سريع و فوق العاده مباحث روش شناختي در دهه 40 را پديد آورد و سپس مباني روش هاي اقتصادسنجي مدرن بر اين اساس شکل گرفت. پروفسور هاولمو، مباني و خطوط راهنماي اقتصادسنجي مدرن را پايه گذاري نمود هم چنين وي نشان داد که علي رغم همه مشکلات موجود در اجراي آزمايشات از پيش ترتيب داده شده، برآوردهاي تجربي و آزمون فرضيات اقتصادي مي تواند به وسيله روش هاي آماري انجام پذيرد. حجم بسياري از مطالعات کمّي پيرامون روابط اقتصادي ( متغيرها ) که امروزه مباني اتخاذ تصميم در بخش هاي خصوصي و دولتي مي باشند، بر پايه همين تکامل ( ايجاد شده در مباحث ) روش شناختي بنا شده که حاصل ابداعات اوست. ( Maler,p.256 )
يکي از مشکلاتي که تناقض به نظر مي رسد، از نتيجه نسبتاً بغرنج يک نظريه اقتصادي موفق حاصل مي شود. حقيقت آن است که اگر يک نظريه اقتصادي در قالب يک رابطه اقتصادي، نظريه خوب و منطبق بر واقعيتي باشد، اين احتمال وجود دارد که نتوان آن را با استفاده از داده هاي اقتصادي که جزئي از اين رابطه هستند، کمّي نمود. اين مشکل در اصطلاح " مشکل عدم تشخيص " ناميده مي شود. تجالينگ کوپمنز (8) اوقات خود را صرف بررسي اين مشکل پيچيده نمود و به منظور روشن نمودن مسائل پيش رو، مطالعات بسيار زيادي به اين امر اختصاص داد. مشکلات گريبانگير ديگر آن بود که چگونه روش هاي رضايت بخشي جهت اندازه گيري واقعي آن روابط اقتصادي بيابد تا در رويارويي با واقعيت معنادار باشد. ( بعد از آنکه مشکل عدم تشخيص را برطرف نمود ) کارکنان کميسيون کاولز با استمداد و به کارگيري برخي استعدادهاي برجسته دنيا در زمينه آمار رياضي در پي بررسي و رفع اين موضوع برآمدند و تلاش هاي بسياري در خصوص اين رده از مشکلات انجام شد. برخي افراد مي گفتند تمام اين تلاش ها در جهت دستيابي به اصول کلي مطالعات اقتصادسنجي، ممکن است واقعاً مانع انجام مطالعه اي کمّي و ارائه نتايج عددي جهت استفاده کاربردي از آنها شود. به طور قطع حداقل دو استثناي مهم در خصوص اين واقعيت وجود دارد: تلاش هاي بسيار در جهت اندازه گيري توسط ريچارد استون (9) و لارنس کلاين (10) و کارهاي اقتصادسنجي پايه اي نيز براي بهبود تابع مصرف کينزي ها توسط ميلتون فريدمن (11) و فرانکو موديلياني (12) انجام شده است. ( Maler,p.264 )
وي اعتقاد داشت که علم اقتصادسنجي مي تواند مفيد باشد. اما همانگونه که گفته است امکان استخراج اطلاعات از مشاهدات دنيايي که در آن زندگي مي کنيم به وجود نظريه اقتصادي خوب بستگي دارد. علم اقتصادسنجي بايد بر اساس نظراتي بنا شود که با روشي صحيح و معقولانه به توصيف وضعيتي بپردازد که در آن دنياي مشاهده شده درگذشته نشان داده شده است. وي هم چنين با اندکي جسارت عنوان نمود که اعتقاد دارد نظريات اقتصادي موجود براي اين منظور به قدر کفايت خوب نيستند. منظور وي آن نبود که نظريات اقتصادي موجود غيرمفيد مي باشند. در واقع بر اين باور بود که اگر هميشه اميدوار به يافتن نظريه هاي کلي بيشتري باشيم، اين امر حتماً محقق مي شود. البته چندان اميدوار نبود که بتوانيم در مسير آشکاري که يک نظريه کلي بايد قدم بردارد، حرکت نماييم. در اين رابطه وي به گفته داروين پيرامون منشأ خلقت اشاره کرده و متواضعانه گفته است که بعد از پنج سال تلاش به خود اجازه داده است پيرامون اين موضوع فکر کند. وي بر اين اعتقاد است که منصفانه نخواهد بود که بخش اصلي نظريه اقتصادي فعلي به اين روش توصيف شود: ابتدا به مطالعه رفتار افراد تحت شرايط متفاوت پرداخته مي شود. بعضي از اين شرايط تحت تأثير اين واقعيت مي باشند که هر فرد بايد در کار و کسب اقتصادي اش با ساير افراد در تماس باشد سپس مدلي کلي براي جامعه اقتصادي ساخته مي شود که به اصطلاح " فرايند تجميع " (13) نام دارد. وي اين مثال را مطرح نمود: امروزه در جهان بيش از پنج ميليارد جمعيت وجود دارد. فکر مي کنم اگر آنها بدون آنکه عضو چند جامعه باشند زندگي کنند، در طي چند هفته خواهند مُرد. البته کماکان سؤال اخلاقي قديمي مطرح است که آيا افراد متعلق به جامعه هستند يا برعکس آن. وي تصور داشت که اين سؤال در دنيايي که امروزه در آن زندگي مي کنيم بي معناست. با روش اندکي عوام فريبانه، چنين مطرح نمود که عملاً بدون جامعه، هيچ فردي وجود نخواهد داشت و هم چنين بدون افراد هيچ جامعه بشري وجود نخواهد داشت. اين طرز تلقي در برابر افکار مبتني بر ديدگاه حکومت محور ( قطب مخالف ديدگاه فرد محور ) جايگاهي ندارد. ( Maler,p.266 )
هاولمو بر اکثر اقتصاددانان در سراسر جهان تأثير گذاشته است. سولو (14) از مؤسسه تکنولوژي ماساچوست، وي را توماس اديسون علم اقتصاد لقب داده است. هر چند اقتصاددانان از اعطاي جايزه نوبل به هاولمو استقبال کردند، خود او از اين کار انتقاد کرد وي اساساً فکر اعطاي چنين جوايزي را دوست ندارد. ( پورهمايون، ص 425 )
براي استفاده بيشتر از افکار و انديشه هاي تريگو هاولمو مي توان به برخي از کتاب ها و مقالات او به شرح زير مراجعه نمود:
A.Book:
1. AStudyintheTheory ofEconomicEvolution 1954.2. AStudyintheTheory ofInvestment, 1960.
3. Variation on a Theme by Gossen, 1972 (Swedish).
B. Article:
1. ’The Method of Supplementary Confluent Relations", 1938, Econometrica.2. ’The Inadequacy of Testing Dynamic Theory by Comparing the Theoretical Solutions and Observed Cycles", 1940, Econometrica.
3. "Statistical Testing of Business Cycles", 1943, RES.
4. 'The Statistical Implications of a System of Simultaneous Equations", 1943, Econometrica.
5. "Methods of Measuring the Marginal Propensity to Consume" 1947, JASA.
6. Family Expenditures and the Marginal Propensity to Consume", 1947, Econometrica.
7. 'The Notion of Involuntary Economic Decisions", 1949, EJ.
8. 'The Role of the Econometrician in the Advancement of Economic Theory", 1958, Econometrica.
9. "What Can Static Equilibrium models Tell Us?", 1974, Econ Inquiry.
10. 'Econometrices and the Welfare State", 1990, Les Prix Nobel de 1989.
پينوشتها:
1. اسکدسمو Skedsmo مرکز ايالت آکرسوز واقع در غرب نروژ.
2. Ragnar Anton Kittil Frisch ( 1895-1973 )
3. Aarhus university
4. Jacob Marschak ( 1898-1977 )
5. جرزي نيمن Jerzy Neyman ( 1981-1894 ) آماردان و رياضي دان لهستاني- آمريکايي.
6. Tjalling C. Koopmans ( 1910-1985 )
7. Lawrence Robert Klein ( متولّد 1920 )
8. Tjalling C. Koopmans ( 1910-1985 )
9. John Richard Nicholas Stone ( 1913-1991 )
10. Lawrence Robert Klein ( متولّد 1920 )
11. Milton Friedman ( 1912-2006 )
12. Franco Modigliani (1918-2003 )
13. Process of aggregation
14. Robert M.Solow ( متولّد 1924 )
قنادان، محمود؛ (1391)، جوايز نوبل اقتصاد، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول