چهارشنبه، 24 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آيا پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در غزوه تبوک به شهر تبوک حمله کردند ؟ پس چرا گفته اند ، حضرت هیچگاه آغازگر جنگ نبوده است؟


پاسخ :
سرزمين شام، در شمال جزيرة العرب بود و قريش به دليل رفت و آمد به آن، آشنايي کاملی با این سرزمین داشت داشت. به همين دليل اگر قرار بود اسلام گسترش يابد، اوّلين منطقه مورد نظر، همان شامات و حداقل مناطقي از آن بود که در شمال حجاز قرار داشت.
مي دانيم که اصطلاح شامات، شامل مناطق وسيعي است که امروزه کشورهايي چون سوريه، اردن، فلسطين و لبنان را شامل مي شود. پيش از غزوه تبوک در جريان جنگ موته، يک اقدام نسبتا محدود صورت گرفت که حاصلي جز شکست رزمندگان اسلام در برنداشت. اکنون پس از فتح مکه لازم بود تا سپاهي عظيم بدان سوي حرکت کرده و حضور قاطع حجاز اسلامي را در منطقه شامات، به نمايش بگذارد.[1]
به علاوه پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ خبر يافت که دولت روم، سپاه عظيمي فراهم کرده و هرقل، جيره يک سال سپاهيان خود را پرداخته و قبيله هاي «لخم»، «جذام»، «عامله» و «غسّان» را نيز آماده جنگ با مسلمانان ساخته است.[2]
چنين خبري براي مسلمانان که در برابر سپاهيان شام، نيروي اندکي داشتند، تا اندازه اي نگران کننده بود. آنان مي بايست به تناسب، سپاه بزرگي فراهم آورند و طبعا چنين اقدامي نمي توانست در پنهاني صورت گيرد.[3] بنابراين، پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نمايندگاني را به مناطق مختلف و از جمله مکّه فرستادند تا مردم را براي اين سفر آماده کنند. آن حضرت، مقصد را بيان کرد و به عنوان يک تکليف شرعي از مسلمانان خواست تا در آن شرکت کنند.
صرف نظر از اين که اين حرکت نظامي، مربوط به رويا رويي با روميان مي شد، از جهاتي نيز يک آزمايش براي مسلمانان و آشکار کردن منويات باطني آنان بود دليلش نيز آن بود که سفر مزبور در فصلي بسيار گرم، در راهي بسيار طولاني و با وجود مشقات فراوان و درست در زمان رسيدن محصولات و وقتي بود که مردم علاقمند بودند تا زير سايه درختانشان بنشينند.[4] مشکل سفر تا آن جا بود که آن را به حق «جيش العسرة» ناميده اند.[5]
به هر حال، پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با زحمت زياد توانست، لشکري 30 هزار نفري فراهم سازد. آن حضرت علي ـ عليه السلام ـ را در مدينه جانشين خود ساخت و به سوي تبوک، حرکت کرد.[6] سرانجام آن حضرت با سپاهيان عظيمش پس از تحمل زحمات طاقت فرسا به سرزمين تبوک گام نهاد، امّا اثري از اجتماع و سپاه روم نديد. گويا سران روم، از افزوني سپاه اسلام و شهامت و فداکاري کم نظير آنان، که نمونه کوچک آن را در نبرد «موته». از نزديک مشاهده کرده بودند، آگاهي يافته و صلاح ديده بودند که سپاه خويش را به داخل کشورشان باز گردانند و در عمل، خبر اجتماع بر ضد مسلمانان را تکذيب کرده و چنين وانمود کنند که هرگز فکر حمله اي در مغز آنان نبوده و اين گزارش شايعه اي بيش نبوده است. و از اين طريق، بي طرفي خود را نسبت به جريانات و حوادثي که در عربستان رخ مي دهد، ثابت کنند.[7]
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به مدّت 20 روز در منطقه تبوک ماند و پس از آن بدون آن که برخوردي با دشمن روي دهد، به مدينه بازگشت، در مدّتي که آن حضرت در تبوک بود، سريه اي را به فرماندهي خالد بن وليد به سوي منطقه دومة الجندل اعزام نمود. حاکم آن ناحيه اکيدر بن عبدالملک از قبيله کنده، وابسته به شاهان غسّافي شام و نصراني مذهب بود.
خالد موفق شد، اکيدر را نزد رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بياورد. وي به احتمال زياد مسلمان شد هم چنين در اين غزوه پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قرار دادهاي گوناگوني با سران بعضي از قبايل منعقد ساخت.[8]

ارزيابي سفر تبوک
پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در اين لشکر کشي پر مشقت و طاقت فرسا، اگر چه با دشمن روبرو نشد و نبردي نکرد، ولي يک سلسله بهره هاي معنوي عائد وي گرديد.
اولا: حيثيت و جايگاه لشکريان اسلام را بالا برد و عظمت و قدرت خود را در قلوب ساکنان حجاز و مرزبانان شام مستحکم کرد و دوست و دشمن فهميدند که قدرت نظامي اسلام به جائي رسيده است که مي تواند با بزرگترين قدرت هاي جهان مقابله و به اصطلاح دست و پنجه نرم کند و رعب و هراسي در دل آنها بيفکند.
انتشار اين مطلب (لشکرکشي و مأنور نظامي به سوي تبوک) در ميان قبيله هاي مختلف عرب، که روح عصيانگري و طغيان جزو خميره آنان بود، موجب شد که فکر طغيان و مخالفت را براي مدّتي از مغز خود بيرون برند. از اين رو، پس از بازگشت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به مدينه، نمايندگان قبيله هايي که تا آن روز، سر تسليم فرود نياورده بودند، وارد مدينه شده، اسلام و اطاعت خود را ابراز داشتند.
ثانيا: مسلمانان با بستن پيمان هاي گوناگوني با مرزبانان حجاز و شام، ايمني اين منطقه را تأمين کرده و مطمئن شدند که سران آن ها با سپاه روم، همکاري نخواهند کرد.
ثالثا: در اين بسيج عمومي، مؤمن و منافق از يکديگر شناخته شده و تصفيه عميقي در جمعيت مسلمانان به عمل آمد.[9]
بنابراين، غزوه تبوک، حمله به شهر تبوک نبود، زيرا اصولا شهري به نام تبوک وجود نداشت بلکه تبوک نام منطقه اي بود. از طرفي ديگر، هيچ درگيري و کشت و کشتار پيش نيامد و به اصطلاح خوني بر زمين ريخته نشد، نکته ديگر اين که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ براي مقابله با حمله احتمالي روميان، دست به اين لشکر کشي و مأنور نظامي زد نکته آخر اين که عمل پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ همانند مأنور هاي نظامي امروزي بود که در همه کشورها اجراء مي شود و هدف از آن ايجاد آمادگي در رزمندگان و دفع تهديدات احتمالي و ترساندن دشمن است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تاریخ تحلیلی اسلام ،مهدی پیشوایی.
2ـ سیره صحیح پیامبر(ص) ترجمه دکتر سپهری .

پی نوشتها:
[1]. جعفريان، رسول، سيره رسول خدا (ص)، قم، انتشارات دليل ما، چاپ دوم، 1382ش، ص644.
[2]. مسعود، التنبيه و الاشراف، قاهره، دارالصاوي، بي تا، ص235؛ آيتي، دکتر محمد ابراهيم، تاريخ پيامبر اسلام (ص) به کوشش دکتر گرجي، ابوالقاسم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1366ش، 619.
[3]. کعب بن مالک مي گويد: رسول خدا (ص) در غزوات گذشته، خبر مربوط به مقصد را پنهان نگاه مي دانست، امّا اين بار چنين نکرد؛ زيرا سفري دشوار بود و مردم مي بايست خود را آماده مي کردند (محمد بن سعد، طبقات الکبري، بيروت، داراحياء التراث العربي، چاپ اول، 1405ق، ج2، ص167؛ ابن ابي شيبه، المصنف، بيروت، دارالتاج، چاپ اول، 1409ق، ج7، ص422.
[4]. سبحاني، جعفر فروغ ابديت، قم، مرکز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، چاپ شانزدهم، 1378ش، ج2، ص387؛ ابن هشام، السيرة النبوية، به تحقيق مصطفي السقاء و... بيروت دارالمعرفة، چاپ اوّل، 1403ق، ج4، ص516.
[5]. يعني لشکر کشي و مأنور نظامي سخت و طاقت فرسا.
[6]. موته در اردن امروزي واقع است که قبلا جعفر طيار در آن شهيد شده بود.
[7]. فروغ ابديت، همان، ج2، ص399 و 400.
[8]. سيرة رسول خدا (ص) همان، ص652 و 653.
[9]. فروغ ابديت، همان، ج2، ص403 و 404.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.