نسبت دادن سنگدلى افراد به خدا و جبر
پرسش :
چگونه اشخاصى را که خدا آنها را سنگدل کرده در برابر اعمال خود مسئولند؟
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
تمام هدایت ها، ضلالت ها و مانند آن که در قرآن به خداوند نسبت داده شده است، به خاطر مقدمات و اعمالى است که قبلاً از بندگان سرزده و به دنبال آن استحقاق هدایت و یا ضلالت پیدا کرده اند، مثلاً در آیه 13 سوره مائده مى فرماید: «چون پیمان شکنى کردند، دل هاى آنها را سخت و غیر قابل انعطاف ساختیم»؛ و چون آگاهانه مقدمات آن را فراهم ساخته اند، خود مسئول اعمال خویش هستند.
پاسخ تفصیلی:
در آیه 13 سوره «مائده» مى خوانیم: (چون آنها پیمان خود را نقض کردند ما آنها را طرد کردیم و از رحمت خود دور ساختیم و دل هاى آنها را سخت و سنگین نمودیم)؛ «فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً». (1)
از این بیان استفاده مى شود: آنها به جرم پیمان شکنى دو مجازات دیدند، هم از رحمت خدا دور شدند، و هم افکار و قلوب آنها متحجّر و غیر قابل انعطاف شد، بر این اساس، کسانى که مى خواهند به رحمت خدا نزدیک و داراى قلبى رقیق و مهربان باشند، باید در مرحله اول از پیمان شکنى نسبت به فرمان هاى الهى بر حذر باشند.
پس از آن، مصادیق یا آثار این قساوت را چنین شرح مى دهد: (آنها کلمات را تحریف مى کنند و از محل و مسیر آن بیرون مى برند)؛ «یحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِه».
و نیز (قسمت هاى قابل ملاحظه اى از آنچه به آنها گفته شده بود که انجام دهند، به دست فراموشى سپردند)؛ «وَ نَسُوا حَظّاً مِمّا ذُکِّرُوا بِه».
در آیه مورد بحث مى خوانیم که: خداوند، سنگدلى جمعى از یهود را به خود نسبت مى دهد و مى دانیم این سنگدلى و عدم انعطاف در مقابل حق، سرچشمه انحرافات و گناهانى مى شود.
در اینجا این سؤال پیش مى آید: با این که فاعل این کار خدا است، چگونه این اشخاص در برابر اعمال خود مسئولند؟ و آیا این یک نوع جبر نیست؟
با دقت در آیات مختلف قرآن و حتى در آیه مورد بحث، روشن مى شود: در موارد بسیارى افراد، بر اثر اعمال خلافشان از لطف خداوند و هدایت او محروم مى شوند.
یعنى در حقیقت عملشان سرچشمه یک سلسله انحرافات فکرى و اخلاقى مى گردد، که گاه نمى توانند خود را به هیچ وجه از عواقب آن بر کنار دارند.
اما از آنجا که هر سببى اثرش به فرمان خدا است این گونه آثار در قرآن به خداوند نسبت داده شده است، مثلاً در آیه مورد بحث مى فرماید: چون پیمان شکنى کردند، دل هاى آنها را سخت و غیر قابل انعطاف ساختیم.
و در آیه 27 سوره «ابراهیم» مى فرماید: «وَ یُضِلُّ اللّهُ الظّالِمِیْنَ»؛ (خداوند ستمگران را گمراه مى کند) و در آیه 77 سوره «توبه» درباره بعضى از پیمان شکنان مى فرماید: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِى قُلُوبِهِمْ اِلى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِمآ أَخْلَفُوا اللّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُون»؛ (به خاطر پیمان شکنى و دروغشان، خداوند تا روز رستاخیز، نفاق را در دل هاى آنها قرار داد) ـ و نظیر این تعبیرات در قرآن فراوان است.
روشن است: این آثار سوء که از عمل خود انسان سرچشمه مى گیرد هیچ گونه منافاتى با روح اختیار و آزادى اراده، ندارد؛ زیرا مقدمات آن به وسیله خود آنان فراهم شده است و آگاهانه در این وادى گام نهاده اند و اینها محصولات قهرى اعمال خود آنها است.
این درست به آن مى ماند که کسى از روى عمد مشروبات الکلى بخورد و به هنگامى که مست شد، دست به جنایاتى بزند.
درست است که در حال مستى از خود اختیارى ندارد، ولى چون آگاهانه مقدمات آن را فراهم ساخته و مى دانسته که در حال مستى ممکن است چنین اعمالى از او سرزند مسئول اعمال خود خواهد بود.
آیا اگر در اینجا گفته شود: چون آنها شراب خوردند، ما عقلشان را گرفتیم و آنها را بر اثر اعمالشان به جنایات افکندیم، این تعبیر، اشکالى دارد؟ و یا مفهومش جبر است؟
خلاصه این که: تمام هدایت ها، ضلالت ها و مانند آن که در قرآن به خداوند نسبت داده شده است، حتماً به خاطر مقدمات و اعمالى است که قبلاً از بندگان سرزده است و به دنبال آن استحقاق هدایت و یا ضلالت پیدا کرده اند، و گرنه هیچ گاه عدالت و حکمت خدا اجازه نخواهد داد که بدون جهت یکى را به راه راست هدایت کنند، و دیگرى را در گمراهى سرگردان سازند. (2)
پی نوشت:
(1). «لَعْن» در لغت به معنى «طرد و دور ساختن» است و هنگامى که به خدا نسبت داده شود، به معنى محروم ساختن از رحمتش مى باشد. و «قاسِیَة» از ماده «قساوت» در اصل، به سنگهاى سخت اطلاق مى شود و به همین تناسب به کسانى که در برابر حقایق هیچ گونه انعطافى از خود نشان نمى دهند، نیز گفته مى شود.
(2). در جلد اول تفسیر «نمونه»، ذیل آیه 26 سوره «بقره» نیز در این باره توضیحاتی آمده است .
منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و ششم، ج 4، ص 398.
پرسش های مرتبط:
تمام هدایت ها، ضلالت ها و مانند آن که در قرآن به خداوند نسبت داده شده است، به خاطر مقدمات و اعمالى است که قبلاً از بندگان سرزده و به دنبال آن استحقاق هدایت و یا ضلالت پیدا کرده اند، مثلاً در آیه 13 سوره مائده مى فرماید: «چون پیمان شکنى کردند، دل هاى آنها را سخت و غیر قابل انعطاف ساختیم»؛ و چون آگاهانه مقدمات آن را فراهم ساخته اند، خود مسئول اعمال خویش هستند.
پاسخ تفصیلی:
در آیه 13 سوره «مائده» مى خوانیم: (چون آنها پیمان خود را نقض کردند ما آنها را طرد کردیم و از رحمت خود دور ساختیم و دل هاى آنها را سخت و سنگین نمودیم)؛ «فَبِما نَقْضِهِمْ میثاقَهُمْ لَعَنّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِیَةً». (1)
از این بیان استفاده مى شود: آنها به جرم پیمان شکنى دو مجازات دیدند، هم از رحمت خدا دور شدند، و هم افکار و قلوب آنها متحجّر و غیر قابل انعطاف شد، بر این اساس، کسانى که مى خواهند به رحمت خدا نزدیک و داراى قلبى رقیق و مهربان باشند، باید در مرحله اول از پیمان شکنى نسبت به فرمان هاى الهى بر حذر باشند.
پس از آن، مصادیق یا آثار این قساوت را چنین شرح مى دهد: (آنها کلمات را تحریف مى کنند و از محل و مسیر آن بیرون مى برند)؛ «یحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِه».
و نیز (قسمت هاى قابل ملاحظه اى از آنچه به آنها گفته شده بود که انجام دهند، به دست فراموشى سپردند)؛ «وَ نَسُوا حَظّاً مِمّا ذُکِّرُوا بِه».
در آیه مورد بحث مى خوانیم که: خداوند، سنگدلى جمعى از یهود را به خود نسبت مى دهد و مى دانیم این سنگدلى و عدم انعطاف در مقابل حق، سرچشمه انحرافات و گناهانى مى شود.
در اینجا این سؤال پیش مى آید: با این که فاعل این کار خدا است، چگونه این اشخاص در برابر اعمال خود مسئولند؟ و آیا این یک نوع جبر نیست؟
با دقت در آیات مختلف قرآن و حتى در آیه مورد بحث، روشن مى شود: در موارد بسیارى افراد، بر اثر اعمال خلافشان از لطف خداوند و هدایت او محروم مى شوند.
یعنى در حقیقت عملشان سرچشمه یک سلسله انحرافات فکرى و اخلاقى مى گردد، که گاه نمى توانند خود را به هیچ وجه از عواقب آن بر کنار دارند.
اما از آنجا که هر سببى اثرش به فرمان خدا است این گونه آثار در قرآن به خداوند نسبت داده شده است، مثلاً در آیه مورد بحث مى فرماید: چون پیمان شکنى کردند، دل هاى آنها را سخت و غیر قابل انعطاف ساختیم.
و در آیه 27 سوره «ابراهیم» مى فرماید: «وَ یُضِلُّ اللّهُ الظّالِمِیْنَ»؛ (خداوند ستمگران را گمراه مى کند) و در آیه 77 سوره «توبه» درباره بعضى از پیمان شکنان مى فرماید: «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِى قُلُوبِهِمْ اِلى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِمآ أَخْلَفُوا اللّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُون»؛ (به خاطر پیمان شکنى و دروغشان، خداوند تا روز رستاخیز، نفاق را در دل هاى آنها قرار داد) ـ و نظیر این تعبیرات در قرآن فراوان است.
روشن است: این آثار سوء که از عمل خود انسان سرچشمه مى گیرد هیچ گونه منافاتى با روح اختیار و آزادى اراده، ندارد؛ زیرا مقدمات آن به وسیله خود آنان فراهم شده است و آگاهانه در این وادى گام نهاده اند و اینها محصولات قهرى اعمال خود آنها است.
این درست به آن مى ماند که کسى از روى عمد مشروبات الکلى بخورد و به هنگامى که مست شد، دست به جنایاتى بزند.
درست است که در حال مستى از خود اختیارى ندارد، ولى چون آگاهانه مقدمات آن را فراهم ساخته و مى دانسته که در حال مستى ممکن است چنین اعمالى از او سرزند مسئول اعمال خود خواهد بود.
آیا اگر در اینجا گفته شود: چون آنها شراب خوردند، ما عقلشان را گرفتیم و آنها را بر اثر اعمالشان به جنایات افکندیم، این تعبیر، اشکالى دارد؟ و یا مفهومش جبر است؟
خلاصه این که: تمام هدایت ها، ضلالت ها و مانند آن که در قرآن به خداوند نسبت داده شده است، حتماً به خاطر مقدمات و اعمالى است که قبلاً از بندگان سرزده است و به دنبال آن استحقاق هدایت و یا ضلالت پیدا کرده اند، و گرنه هیچ گاه عدالت و حکمت خدا اجازه نخواهد داد که بدون جهت یکى را به راه راست هدایت کنند، و دیگرى را در گمراهى سرگردان سازند. (2)
پی نوشت:
(1). «لَعْن» در لغت به معنى «طرد و دور ساختن» است و هنگامى که به خدا نسبت داده شود، به معنى محروم ساختن از رحمتش مى باشد. و «قاسِیَة» از ماده «قساوت» در اصل، به سنگهاى سخت اطلاق مى شود و به همین تناسب به کسانى که در برابر حقایق هیچ گونه انعطافى از خود نشان نمى دهند، نیز گفته مى شود.
(2). در جلد اول تفسیر «نمونه»، ذیل آیه 26 سوره «بقره» نیز در این باره توضیحاتی آمده است .
منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و ششم، ج 4، ص 398.
پرسش های مرتبط: