حدیث دوات و قلم در منابع اهل سنت
پرسش :
حدیث دوات و قلم در منابع اهل سنت چگونه نقل شده است؟
پاسخ :
1- از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل شده که گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله) روز پنج شنبه از بیماری خود شِکوه نمود - ابن عباس ( به محض بردن نام روز پنج شنبه ) گریه سرداد- و گفت روز پنج شنبه؟ و چه روزی بود روز پنج شنبه؟ بیماری پیامبر(صلی الله علیه و آله) در آن روز شدت یافت در آن حال فرمود: «کاغذ و قلم بیاورید، تا چیزی بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید». یکی از افرادی که نزد آن حضرت بود گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله) هذیان می گوید! ابن عباس گفت: به پیامبر(صلی الله علیه و آله) گفتند: آیا خواسته ات را برآورده نمائیم؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: آیا بعد از آنچه انجام شد خواسته ام را برآورده می کنید؟ ابن عباس گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله) دیگر آن خواسته را دنبال نکرد.(1)
2- از عمر بن خطّاب نقل شده که گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: کاغذ و قلم بیاورید تا نوشته ای بنویسم که هرگز گمراه نشوید، زنان پشت پرده گفتند: خواسته پیامبر(صلی الله علیه و آله) را انجام دهید، عمر گفت: من گفتم : ساکت باشید، شما هم نشینان پیامبر(صلی الله علیه و آله)، هرگاه او بیمار شود چشمان خود را فشار می دهید و اشک می ریزید و هرگاه شفا یابد یقه او را می گیرید! رسول خدا فرمود: «آنان از شما بهتر می باشند،»(2).
3- عبیدالله از ابن عباس نقل می کند که: وقتی بیماری پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) شدت یافت، فرمود: کاغذ و قلم بیاورید، تا نوشته ای بنگارم که با داشتن آن نوشته هرگز گمراه نخواهید شد،(3) عمر گفت: «بیماری بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) غالب آمده، کتاب خدا ما را بس است !»، اختلاف، فراوان شد، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: « از کنار من برخیزید، نزاع و در گیری نزد من سزاوار نیست».
ابن عباس (پس از نقل این خبر) بیرون رفت و گفت: مصیبت و همه مصیبت آن بود که نگذاشتند رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سفارش خود را بنگارد.(4)
4- مسلم، در صحیح خود بدون این که نامی از گوینده آن جسارت، ببرد، واژه (هذیان) را به کار برده است:
سعید بن جبیر از ابن عباس نقل می کند که وی گفت: روز پنج شنبه و چه روزی بود روز پنج شنبه! سپس گریه کرد تا اینکه اشک ها یش بر ریگ ها ریخت.
سعید گوید: به او گفتم ای ابن عباس روز پنج شنبه چه روزی بود؟!
گفت: روزی بود که بیماری پیامبر(صلی الله علیه و آله) شدت یافت، پس فرمود: کاغذی بیاورید تا نوشته ای برآن بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نشوید. در این هنگام اطرافیان نزاع کردند در حالی که در نزد پیامبر نزاع و اختلاف سزاوار نبود و گفتند: پیامبر(صلی الله علیه و آله) را چه می شود آیا هذیان می گوید؟ از او بپرسید؟ پس پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود مرا رها کنید... .
ابن ابی الحدید می گوید: این حدیث را محمد بن اسماعیل بخاری، و مسلم بن حجاج قشیری در صحیح خود ذکر نموده اند، و همه حدیث نویسان، و راویان، در صحت این روایت اتفاق دارند(5)
پینوشتها:
(1). طبقات ابن سعد ج 2 ص 242، بعید نیست در خواست قلم و کاغذ بعد ا ز مشاهده سستی در امر اعزام سپاه اسامة است، چون روز پنج شنبه پیامبر(صلی الله علیه و آله) مجدداً در اعزام سپاه تأکید می کند.
(2). صحیح بخاری ،ج 5 ص 243، د ر اینجا باید پرسید : آیا کسانی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) آنان را از زنهای خود پائین تر می داند شایسته خلافت هستند؟
(3). از واژه (لاتَضِلّوُا): نباید گمراه شوید استفاده نموده که به معنای نهی می باشد . باحذف (نون).
(4). صحیح بخاری ج 1، باب کتابت العلم حدیث 3 ص 37 دارالفکر.
(5). شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 6 ص 51.
منبع: سیاه ترین هفته تاریخ، علی محدث(بندر ریگی)، انتشارات اخلاق، 1377 ش.
1- از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل شده که گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله) روز پنج شنبه از بیماری خود شِکوه نمود - ابن عباس ( به محض بردن نام روز پنج شنبه ) گریه سرداد- و گفت روز پنج شنبه؟ و چه روزی بود روز پنج شنبه؟ بیماری پیامبر(صلی الله علیه و آله) در آن روز شدت یافت در آن حال فرمود: «کاغذ و قلم بیاورید، تا چیزی بنویسم که پس از آن هرگز گمراه نشوید». یکی از افرادی که نزد آن حضرت بود گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله) هذیان می گوید! ابن عباس گفت: به پیامبر(صلی الله علیه و آله) گفتند: آیا خواسته ات را برآورده نمائیم؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: آیا بعد از آنچه انجام شد خواسته ام را برآورده می کنید؟ ابن عباس گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله) دیگر آن خواسته را دنبال نکرد.(1)
2- از عمر بن خطّاب نقل شده که گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: کاغذ و قلم بیاورید تا نوشته ای بنویسم که هرگز گمراه نشوید، زنان پشت پرده گفتند: خواسته پیامبر(صلی الله علیه و آله) را انجام دهید، عمر گفت: من گفتم : ساکت باشید، شما هم نشینان پیامبر(صلی الله علیه و آله)، هرگاه او بیمار شود چشمان خود را فشار می دهید و اشک می ریزید و هرگاه شفا یابد یقه او را می گیرید! رسول خدا فرمود: «آنان از شما بهتر می باشند،»(2).
3- عبیدالله از ابن عباس نقل می کند که: وقتی بیماری پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) شدت یافت، فرمود: کاغذ و قلم بیاورید، تا نوشته ای بنگارم که با داشتن آن نوشته هرگز گمراه نخواهید شد،(3) عمر گفت: «بیماری بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) غالب آمده، کتاب خدا ما را بس است !»، اختلاف، فراوان شد، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: « از کنار من برخیزید، نزاع و در گیری نزد من سزاوار نیست».
ابن عباس (پس از نقل این خبر) بیرون رفت و گفت: مصیبت و همه مصیبت آن بود که نگذاشتند رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سفارش خود را بنگارد.(4)
4- مسلم، در صحیح خود بدون این که نامی از گوینده آن جسارت، ببرد، واژه (هذیان) را به کار برده است:
سعید بن جبیر از ابن عباس نقل می کند که وی گفت: روز پنج شنبه و چه روزی بود روز پنج شنبه! سپس گریه کرد تا اینکه اشک ها یش بر ریگ ها ریخت.
سعید گوید: به او گفتم ای ابن عباس روز پنج شنبه چه روزی بود؟!
گفت: روزی بود که بیماری پیامبر(صلی الله علیه و آله) شدت یافت، پس فرمود: کاغذی بیاورید تا نوشته ای برآن بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نشوید. در این هنگام اطرافیان نزاع کردند در حالی که در نزد پیامبر نزاع و اختلاف سزاوار نبود و گفتند: پیامبر(صلی الله علیه و آله) را چه می شود آیا هذیان می گوید؟ از او بپرسید؟ پس پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود مرا رها کنید... .
ابن ابی الحدید می گوید: این حدیث را محمد بن اسماعیل بخاری، و مسلم بن حجاج قشیری در صحیح خود ذکر نموده اند، و همه حدیث نویسان، و راویان، در صحت این روایت اتفاق دارند(5)
پینوشتها:
(1). طبقات ابن سعد ج 2 ص 242، بعید نیست در خواست قلم و کاغذ بعد ا ز مشاهده سستی در امر اعزام سپاه اسامة است، چون روز پنج شنبه پیامبر(صلی الله علیه و آله) مجدداً در اعزام سپاه تأکید می کند.
(2). صحیح بخاری ،ج 5 ص 243، د ر اینجا باید پرسید : آیا کسانی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) آنان را از زنهای خود پائین تر می داند شایسته خلافت هستند؟
(3). از واژه (لاتَضِلّوُا): نباید گمراه شوید استفاده نموده که به معنای نهی می باشد . باحذف (نون).
(4). صحیح بخاری ج 1، باب کتابت العلم حدیث 3 ص 37 دارالفکر.
(5). شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 6 ص 51.
منبع: سیاه ترین هفته تاریخ، علی محدث(بندر ریگی)، انتشارات اخلاق، 1377 ش.