توانایی خدا در به شکل انسان درآمدنش
پرسش :
آیا خدا می تواند خود را به شکل انسان دربیاورد؟
پاسخ :
برای تبیین دقیق پرسش، ابتدا این سوال را مطرح می کنیم:
آیا می شود به یک پرفسور ریاضی گفت: اگر ریاضی دان قوی هستی، طوری محاسبه کن که ۲+۲بشود ۵ !؟ آیا اگر بگوید: خیر؛ من قدرت این کار را ندارم، صحیح است به او نسبت عدم توانایی بدهیم؟!
حال با توجه به این مسئله در پاسخ سؤال از قدرت خدا در ابتدا می گوییم:
قدرت یعنى «توانایی فاعل مختار براى کارى که ممکن است از او سر بزند» پس قدرت مربوط به فاعل است. فاعل به گونه ای است که فعلى را که ممکن است انجام شود، مى تواند انجام بدهد و مى تواند انجام ندهد، اما چیزی که قدرت به آن منتسب می شود یا همان متعلق قدرت چیست؟
متعلق قدرت، کارى است که ذاتاً امکان تحقق داشته باشد و چیزى که ذاتش محال یا مستلزم محال باشد، مورد تعلق قدرت واقع نمى شود؛ زیرا مقدور نیست.
پس این که مى گوییم خداوند بر هر کارى تواناست، منظور این نیست که بر چیزهایى که محال هستند نیز تواناست. زیرا آن ها کار نیستند تا قدرت به آن ها تعلق بگیرد. مثالى که ذکر کردید که خداوند سنگى را خلق کند که نتواند بلند کند، نیز محال عقلی است؛ و چون محال است، قدرت خدا بر آن تعلق نمى گیرد.(۱)
وقتی گفته می شود «خدا سنگی را بیافریند که نتواند آن را حرکت دهد» معنایش آن است که خدا موجودی فراتر از قدرت خود بتواند خلق کند و حال آن که مخلوق، ( موجود فراتر از قدرت خدا) نمی تواند از خالق و قدرت او فراتر باشد و گرنه مخلوق نمی تواند باشد، زیرا اگر مخلوق است، یعنی در تحت قدرت او ایجاد شده و مخلوق نمی تواند فراتر از قدرت خالقش باشد. از طرف دیگر اگر فراتر است، پس مخلوق نیست و این همان تناقض است. یعنی چیزی هم خودش باشد و هم خودش نباشد.
مثال قدرت خدا بر قرار دادن کره زمین با بزرگی خود در درون تخم مرغ با حفظ کوچکی آن نیز از همین نوع موارد است، چرا که لازمه اش این است که زمین هم بزرگ باشد،چون زمین است و هم کوچک باشد چون در تخم مرغ قرار می گیرد؛ بنابراین همه موارد شبیه به آن که به عنوان معمای قدرت طرح می شود، یا تناقض است و یا به تناقض می رسد که ذاتاً محال است.
در نتیجه با اعتقاد به این که خداوند برتر از هر چیز است، دیگر نمی توان چیزی را گفت که فراتر از خدا و صفات او باشد.
بنابراین سؤال از این که «آیا خداوند تواناست به این که سنگى بسازد، خودش نتواند بلند کند» از نوع معماهایی است که اصل سؤال اشتباه است.
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
۱- آموزش عقاید، مصباح یزدى، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامى، ص ۷۷.
۲- آموزش فلسفه، مصباح یزدى، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامى، ج ۲، ص ۳۸۰.
پینوشت:
۱. محمد سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، تهران ، ج ۱، ص ۲۳۳- ۲۳۴.
منبع: www.soalcity.ir
برای تبیین دقیق پرسش، ابتدا این سوال را مطرح می کنیم:
آیا می شود به یک پرفسور ریاضی گفت: اگر ریاضی دان قوی هستی، طوری محاسبه کن که ۲+۲بشود ۵ !؟ آیا اگر بگوید: خیر؛ من قدرت این کار را ندارم، صحیح است به او نسبت عدم توانایی بدهیم؟!
حال با توجه به این مسئله در پاسخ سؤال از قدرت خدا در ابتدا می گوییم:
قدرت یعنى «توانایی فاعل مختار براى کارى که ممکن است از او سر بزند» پس قدرت مربوط به فاعل است. فاعل به گونه ای است که فعلى را که ممکن است انجام شود، مى تواند انجام بدهد و مى تواند انجام ندهد، اما چیزی که قدرت به آن منتسب می شود یا همان متعلق قدرت چیست؟
متعلق قدرت، کارى است که ذاتاً امکان تحقق داشته باشد و چیزى که ذاتش محال یا مستلزم محال باشد، مورد تعلق قدرت واقع نمى شود؛ زیرا مقدور نیست.
پس این که مى گوییم خداوند بر هر کارى تواناست، منظور این نیست که بر چیزهایى که محال هستند نیز تواناست. زیرا آن ها کار نیستند تا قدرت به آن ها تعلق بگیرد. مثالى که ذکر کردید که خداوند سنگى را خلق کند که نتواند بلند کند، نیز محال عقلی است؛ و چون محال است، قدرت خدا بر آن تعلق نمى گیرد.(۱)
وقتی گفته می شود «خدا سنگی را بیافریند که نتواند آن را حرکت دهد» معنایش آن است که خدا موجودی فراتر از قدرت خود بتواند خلق کند و حال آن که مخلوق، ( موجود فراتر از قدرت خدا) نمی تواند از خالق و قدرت او فراتر باشد و گرنه مخلوق نمی تواند باشد، زیرا اگر مخلوق است، یعنی در تحت قدرت او ایجاد شده و مخلوق نمی تواند فراتر از قدرت خالقش باشد. از طرف دیگر اگر فراتر است، پس مخلوق نیست و این همان تناقض است. یعنی چیزی هم خودش باشد و هم خودش نباشد.
مثال قدرت خدا بر قرار دادن کره زمین با بزرگی خود در درون تخم مرغ با حفظ کوچکی آن نیز از همین نوع موارد است، چرا که لازمه اش این است که زمین هم بزرگ باشد،چون زمین است و هم کوچک باشد چون در تخم مرغ قرار می گیرد؛ بنابراین همه موارد شبیه به آن که به عنوان معمای قدرت طرح می شود، یا تناقض است و یا به تناقض می رسد که ذاتاً محال است.
در نتیجه با اعتقاد به این که خداوند برتر از هر چیز است، دیگر نمی توان چیزی را گفت که فراتر از خدا و صفات او باشد.
بنابراین سؤال از این که «آیا خداوند تواناست به این که سنگى بسازد، خودش نتواند بلند کند» از نوع معماهایی است که اصل سؤال اشتباه است.
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
۱- آموزش عقاید، مصباح یزدى، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامى، ص ۷۷.
۲- آموزش فلسفه، مصباح یزدى، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامى، ج ۲، ص ۳۸۰.
پینوشت:
۱. محمد سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، تهران ، ج ۱، ص ۲۳۳- ۲۳۴.
منبع: www.soalcity.ir