پرسش :
تربيت اجتماعي را از كجا بايد آغاز كنيم كه بيشترين اثر را داشته باشد؟
پاسخ :
منظور از تربیت اجتماعی همان ارتقای «سطح فرهنگ جامعه» است که همهی عوامل فردی و اجتماعی در آن تأثیر دارد و همهی ابزارهای مستقیم و غیر مستقیم آموزشی و تبلیغاتی باید جهت تحقق آن به کار گرفته شود و نمیتوان میدان عملیات را به یک یا دو حوزه و روش را به چند گونهی معین و راهکارهای آموزشی و تبلیغاتی را به چند ابزار (مانند: دولت، صدا و سیما، آموزش و پرورش و ...) محدود نمود. اما اصول و محورهایی وجود دارد که باید در فرهنگسازی مورد توجه قرار گیرد که به چند محور اساسی ذیلاً اشاره میشود:
الف – کدام فرهنگ؟
وقتی ساختار و رشد فرهنگی موضوع بحث یا هدف برنامهریزی قرار میگیرد، ابتدا باید تکلیف فرد (با خودش و با جامعه) و سپس جامعه روشن گردد که کدام فرهنگ را هدف گرفته و الگوی خود قرار میدهد؟ به عنوان مثال: فرهنگ دینی – فرهنگ ملی – فرهنگ اروپایی – فرهنگ آنارشیسم – فرهنگ پست مدرن یا فرهنگ ...؟ و سپس بر اساس آن فرهنگ سیاستگذاری و برنامهریزی نموده و جهت تحقق آن اقدامات لازم با استفاده از ابزار مناسب به انجام رساند.
ب – فرهنگ التقاطی نتیجهی مطلوب نمیدهد:
وقتی فرهنگ حاکم بر فرد یا جامعه التقاطی شد و از فرهنگی رفتاری را برگزید، نه تنها رشد مطلوبی صورت نپذیرد، بلکه تعدد فرهنگها با توجه به کثرت سلیقهها موجب بروز هرج و مرج و ناهنجاریهای متفاوتی در فرد و جامعه میگردد. به عنوان مثال:
ما ایرانیها از سه فرهنگ متفاوت برخورداریم که عبارت است از: فرهنگ اصیل ایرانی که نشأت گرفته از تاریخ چند هزار سالهی ملی است – فرهنگ غربی استعماری که نشأت گرفته از سالها استعمار و استثمار کشور توسط بیگانگان و هجمهی گستردهی تبلیغاتی آنان جهت نفوذ و سلطه است و فرهنگ اسلامی که ناشی از نوع جهانبینی، باورها، اعتقاد به خداوند متعال، پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع)، قرآن کریم، معاد و ... میباشد.
گاهی رفتارهای فرهنگی با یک دیگر تعارض و منافاتی ندارند. مانند برخی از مراسم عید نوروز. مثل مبدأ سال نو، دید و بازدید، نظافت سالانه و ... در فرهنگ ملی، یا تغییر بافت معماری و شهرسازی یا برخی از قوانین اجتماعی در فرهنگ غربی و یا برپایی عید قربان در فرهنگ دینی. اما گاهی فرهنگها و رفتارها متعارض یا گاهی متناقض یکدیگر است. فعلی در فرهنگی پسندیده و در فرهنگ دیگر نکوهیده است. مثل فرهنگ و مراسم چهارشنبهسوری، اعتقاد به آتش، خدای اهورا مزدا و خدای اهریمن ... و در نهایت آتشبازی. که در فرهنگ اسلامی کاملاً نکوهیده است.
میگویند: جامع فرهنگ هر ملتی را از مراسم ازدواج آنها میتوان شناخت. فرض بفرمایید که در فرهنگ قشری از مردم، انتخاب زوجه به طریق غربی و دوستیابی در خیابان و پارک، مراودهی کوتاهمدت یا بلند مدت، کم یا زیاد و ... صورت پذیرد. سپس [اگر به ازدواج کشید] مراسم خواستگاری کاملاً سنتی و ایرانی باشد و پس از آن مراسم عقد و محرمیت یا اصل مهریه (نه مبلغش) طبق فرهنگ اسلامی به انجام رسد، جهیزیه دختر به روش هندی کلان و کامل باشد، اما مهریه به روش بازار ملی (کی داده و کی گرفته) انجام پذیرد و ...، چه نتیجهای حاصل میشود.
همین مثال در سطح کلان نیز جاری و ساری است. به عنوان مثال: فرهنگ و علاقهی عمومی مردم «اسلام» است. در فیلمها و سریالهای ایرانی فرهنگ فمینیسم ترویج میگردد – علوم انسانی (مثل علوم سیاسی، روابط بینالملل، روانشناسی، جامعهشناسی و ...) بر اساس منابع و فرضیات متغیر غربی تدریس میشود – عملیات بانکی با اعمال دو فرهنگ صورت میپذیرد – ظوابط رفتارهای عمومی بر اساس دو خواست و سلیقهی متفاوت به اجرا در میآید (مثلاً از طرفی مقابله با هرگونه فساد علنی یا اجتماعی، دیکتاتوری خوانده میشود و از طرف دیگر انتظار میرود که فساد از جامعه رخت بر بندد و نسل جوان همه متدین و فرهیخته و مؤمن باشند) و ... .
ج – عزم فردی و ملی:
با توجه به اصول و محورهایی که به صورت اختصار بیان گردید، جهت ساختار و رشد فرهنگی، پس از تعیین و تصمیم (فرد و جامعه بر انتخاب فرهنگ مطلوب و کامل) یک عزم قطعی فردی و ملی لازم است. فرد باید با انتخاب بهترین و والاترین فرهنگ، خود را به آن ملزم بداند و آن فرهنگ را در محیط اجتماعی کوچک خود بسط دهد و البته با کنترل و جایگزینیهای مناسب، خود (و همسر، اولاد و افراد تحت پوشش و تعلیم) را تا حد امکان از آسیبهای فرهنگهای معارض که از بیرون اعمال میشود مصون بدارد.
هم چنین در سطح کلان لازم است نهادها و سازمانهای مسئول با هدفگزاری و برنامهریزیهای متقن از زوایا و در عرصهها و سطوح متفاوت، همه ابزارهای لازم جهت آموزش و تبلیغ از یک سو و اجبار و بازدارندگی (امر به معروف و نهی از منکر) از سوی دیگر را به کار بندد و افراد جامعه نیز از آن حمایت کنند. روشی که در همهی کشورهای مترقی (البته متناسب با فرهنگ خودشان) معمول است.
در خاتمه توجه شود که «اجتماع» متشکل از افراد جامعه است، لذا خود سازی یکی از اصول و محورهای رشد فرهنگ اجتماعی میباشد.
www.aviny.com
منظور از تربیت اجتماعی همان ارتقای «سطح فرهنگ جامعه» است که همهی عوامل فردی و اجتماعی در آن تأثیر دارد و همهی ابزارهای مستقیم و غیر مستقیم آموزشی و تبلیغاتی باید جهت تحقق آن به کار گرفته شود و نمیتوان میدان عملیات را به یک یا دو حوزه و روش را به چند گونهی معین و راهکارهای آموزشی و تبلیغاتی را به چند ابزار (مانند: دولت، صدا و سیما، آموزش و پرورش و ...) محدود نمود. اما اصول و محورهایی وجود دارد که باید در فرهنگسازی مورد توجه قرار گیرد که به چند محور اساسی ذیلاً اشاره میشود:
الف – کدام فرهنگ؟
وقتی ساختار و رشد فرهنگی موضوع بحث یا هدف برنامهریزی قرار میگیرد، ابتدا باید تکلیف فرد (با خودش و با جامعه) و سپس جامعه روشن گردد که کدام فرهنگ را هدف گرفته و الگوی خود قرار میدهد؟ به عنوان مثال: فرهنگ دینی – فرهنگ ملی – فرهنگ اروپایی – فرهنگ آنارشیسم – فرهنگ پست مدرن یا فرهنگ ...؟ و سپس بر اساس آن فرهنگ سیاستگذاری و برنامهریزی نموده و جهت تحقق آن اقدامات لازم با استفاده از ابزار مناسب به انجام رساند.
ب – فرهنگ التقاطی نتیجهی مطلوب نمیدهد:
وقتی فرهنگ حاکم بر فرد یا جامعه التقاطی شد و از فرهنگی رفتاری را برگزید، نه تنها رشد مطلوبی صورت نپذیرد، بلکه تعدد فرهنگها با توجه به کثرت سلیقهها موجب بروز هرج و مرج و ناهنجاریهای متفاوتی در فرد و جامعه میگردد. به عنوان مثال:
ما ایرانیها از سه فرهنگ متفاوت برخورداریم که عبارت است از: فرهنگ اصیل ایرانی که نشأت گرفته از تاریخ چند هزار سالهی ملی است – فرهنگ غربی استعماری که نشأت گرفته از سالها استعمار و استثمار کشور توسط بیگانگان و هجمهی گستردهی تبلیغاتی آنان جهت نفوذ و سلطه است و فرهنگ اسلامی که ناشی از نوع جهانبینی، باورها، اعتقاد به خداوند متعال، پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع)، قرآن کریم، معاد و ... میباشد.
گاهی رفتارهای فرهنگی با یک دیگر تعارض و منافاتی ندارند. مانند برخی از مراسم عید نوروز. مثل مبدأ سال نو، دید و بازدید، نظافت سالانه و ... در فرهنگ ملی، یا تغییر بافت معماری و شهرسازی یا برخی از قوانین اجتماعی در فرهنگ غربی و یا برپایی عید قربان در فرهنگ دینی. اما گاهی فرهنگها و رفتارها متعارض یا گاهی متناقض یکدیگر است. فعلی در فرهنگی پسندیده و در فرهنگ دیگر نکوهیده است. مثل فرهنگ و مراسم چهارشنبهسوری، اعتقاد به آتش، خدای اهورا مزدا و خدای اهریمن ... و در نهایت آتشبازی. که در فرهنگ اسلامی کاملاً نکوهیده است.
میگویند: جامع فرهنگ هر ملتی را از مراسم ازدواج آنها میتوان شناخت. فرض بفرمایید که در فرهنگ قشری از مردم، انتخاب زوجه به طریق غربی و دوستیابی در خیابان و پارک، مراودهی کوتاهمدت یا بلند مدت، کم یا زیاد و ... صورت پذیرد. سپس [اگر به ازدواج کشید] مراسم خواستگاری کاملاً سنتی و ایرانی باشد و پس از آن مراسم عقد و محرمیت یا اصل مهریه (نه مبلغش) طبق فرهنگ اسلامی به انجام رسد، جهیزیه دختر به روش هندی کلان و کامل باشد، اما مهریه به روش بازار ملی (کی داده و کی گرفته) انجام پذیرد و ...، چه نتیجهای حاصل میشود.
همین مثال در سطح کلان نیز جاری و ساری است. به عنوان مثال: فرهنگ و علاقهی عمومی مردم «اسلام» است. در فیلمها و سریالهای ایرانی فرهنگ فمینیسم ترویج میگردد – علوم انسانی (مثل علوم سیاسی، روابط بینالملل، روانشناسی، جامعهشناسی و ...) بر اساس منابع و فرضیات متغیر غربی تدریس میشود – عملیات بانکی با اعمال دو فرهنگ صورت میپذیرد – ظوابط رفتارهای عمومی بر اساس دو خواست و سلیقهی متفاوت به اجرا در میآید (مثلاً از طرفی مقابله با هرگونه فساد علنی یا اجتماعی، دیکتاتوری خوانده میشود و از طرف دیگر انتظار میرود که فساد از جامعه رخت بر بندد و نسل جوان همه متدین و فرهیخته و مؤمن باشند) و ... .
ج – عزم فردی و ملی:
با توجه به اصول و محورهایی که به صورت اختصار بیان گردید، جهت ساختار و رشد فرهنگی، پس از تعیین و تصمیم (فرد و جامعه بر انتخاب فرهنگ مطلوب و کامل) یک عزم قطعی فردی و ملی لازم است. فرد باید با انتخاب بهترین و والاترین فرهنگ، خود را به آن ملزم بداند و آن فرهنگ را در محیط اجتماعی کوچک خود بسط دهد و البته با کنترل و جایگزینیهای مناسب، خود (و همسر، اولاد و افراد تحت پوشش و تعلیم) را تا حد امکان از آسیبهای فرهنگهای معارض که از بیرون اعمال میشود مصون بدارد.
هم چنین در سطح کلان لازم است نهادها و سازمانهای مسئول با هدفگزاری و برنامهریزیهای متقن از زوایا و در عرصهها و سطوح متفاوت، همه ابزارهای لازم جهت آموزش و تبلیغ از یک سو و اجبار و بازدارندگی (امر به معروف و نهی از منکر) از سوی دیگر را به کار بندد و افراد جامعه نیز از آن حمایت کنند. روشی که در همهی کشورهای مترقی (البته متناسب با فرهنگ خودشان) معمول است.
در خاتمه توجه شود که «اجتماع» متشکل از افراد جامعه است، لذا خود سازی یکی از اصول و محورهای رشد فرهنگ اجتماعی میباشد.
www.aviny.com