افراط در مدح و ثنا
امام علی علیه السلام به مردی که در ثناخوانی بر او افراط کرد، ولی در دل امام را متهم مینمود، فرمودند:
انَا دُونَ مَا تَقُولُ وَ فَوقَ مَا فی نفسِکَ.
من کمتر از آن هستم که میگویی و بالاتر از آنم که در دل توست.
نهج البلاغه، حکمت 83.
شرح حدیث:
شرح حدیث توسط حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظلهالعالی:
شاید این شخص در وصف امام مبالغه کرده؛ مثلاً برای امام (علیه السلام) مقام الوهیت قائل بوده یا امام را از مقام امکان بالاتر برده باشد که امام این جواب را به او داده است.
چند نکته در خصوص این حدیث قابل بیان است:
اول:
اوّلین نکته، مسئله افراط در ثناست که تملّق و چاپلوسی نام دارد. چاپلوسی بلایی است که به جان افراد جامعه میافتد و این که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) به اصحابش فرمود: «اَن نَحثُوَ فی وُجُوهِ المَدَّاحِینَ التُّرابَ؛ بر صورت مدحگویان خاک بپاشید»؛ (1) به دلیل این است آنها که مدح میشوند، خود را گم نکنند؛ زیرا شخصی که مدح و ستایش میشود، خیال میکند که واقعاً آدم مهمی هست که مردم از او تعریف میکنند. از طرف دیگر، شخص مدح کننده با این کار ناپسند شخصیت خود را در هم میشکند و این نکتهای است که انسان حقّ ندارد در مورد خودش اعمال نماید. در این فرایند چاپلوسی و تملق، شخصی که مدح میشود نه به خود حقّ مشورت میدهد و نه انتقاد. لذا اسلام با این خصلت ناپسند مبارزه کرده و امام علی (علیه السلام) در خطبه همام (خطبه 193) وقتی صفات متقین را برمیشمرد، میفرماید که هرگاه یکی از آنها ستوده شود، از آنچه دربارهاش گفته شده است، به هراس میافتد و میگوید: «أنَا أعلَمُ بِنَفسی مِن غَیرِی وَ رَبِّی أعلَمُ بی مِنِّی بِنَفسی اللَّهُمَّ لاَتُؤَاخِذنی بِمَا یقُولُونَ وَاجعَلنی أفضَلَ مِمَّا یظنُّوُنَ وَاغفِر لی مَا لاَ یعلَمُونَ؛ من از دیگران نسبت به خود آگاهترم و پروردگارم به اعمالم از من آگاهتر است. بار پروردگارا! ما را در مورد گناهانی که به ما نسبت میدهند، مؤاخذه مفرما و ما را نسبت به نیکیهایی که درباره ما گمان میبرند، برتر قرار ده و گناهانی را که نمیدانند، بیامرز!».
این دستورالعمل اسلام است که انسان خویشتن خود را گم نکند و امام علی (علیه السلام) در حکمت صد نهج البلاغه وقتی گروهی او را ستودند، همین نکات را بیان فرمودند.
مردی در حضور رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) از مردی دیگر تعریف و ستایش کرد. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: این حرف را به گوش وی نرسان که او را هلاک میکنی. اگر از تو این تعریفها را بشنود، رستگار نمیشود». (2)
دوم:
نکته دوم، این که همانگونه که مدح زیاد غلط است و شائبه تملق داده میشود، کم گذاردن از بیان شخصیت افراد هم غلط است. در بعضی از کلمات نهج البلاغه آمده است که هرگاه شخصی درباره دیگری که بیش از آنچه هست، ثنا بگوید، تملق کرده است و اگر از آنچه هست، کمتر ستایش کند، علامت حسادت یا ناتوانی اوست.
سوم:
نکتهی سوم، مسئله نفاق است به این معنا که شخص یک دفعه چاپلوسی میکند و به آنچه میگوید، باور دارد؛ امّا وای بر زمانی که در دل در چیزی دارد و در زبان چیز دیگر که طبعاً در این صورت منافق به حساب میآید. نمونهاش حدیث مورد بحث میباشد.
پینوشتها:
1. میزان الحکمة، ج 9، ص 81.
2. کنزالعمال، ص 8339.
منبع: گفتار معصومین (علیهم السلام)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبدالله زاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)، چاپ سوم (1394).
شاید این شخص در وصف امام مبالغه کرده؛ مثلاً برای امام (علیه السلام) مقام الوهیت قائل بوده یا امام را از مقام امکان بالاتر برده باشد که امام این جواب را به او داده است.
چند نکته در خصوص این حدیث قابل بیان است:
اول:
اوّلین نکته، مسئله افراط در ثناست که تملّق و چاپلوسی نام دارد. چاپلوسی بلایی است که به جان افراد جامعه میافتد و این که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) به اصحابش فرمود: «اَن نَحثُوَ فی وُجُوهِ المَدَّاحِینَ التُّرابَ؛ بر صورت مدحگویان خاک بپاشید»؛ (1) به دلیل این است آنها که مدح میشوند، خود را گم نکنند؛ زیرا شخصی که مدح و ستایش میشود، خیال میکند که واقعاً آدم مهمی هست که مردم از او تعریف میکنند. از طرف دیگر، شخص مدح کننده با این کار ناپسند شخصیت خود را در هم میشکند و این نکتهای است که انسان حقّ ندارد در مورد خودش اعمال نماید. در این فرایند چاپلوسی و تملق، شخصی که مدح میشود نه به خود حقّ مشورت میدهد و نه انتقاد. لذا اسلام با این خصلت ناپسند مبارزه کرده و امام علی (علیه السلام) در خطبه همام (خطبه 193) وقتی صفات متقین را برمیشمرد، میفرماید که هرگاه یکی از آنها ستوده شود، از آنچه دربارهاش گفته شده است، به هراس میافتد و میگوید: «أنَا أعلَمُ بِنَفسی مِن غَیرِی وَ رَبِّی أعلَمُ بی مِنِّی بِنَفسی اللَّهُمَّ لاَتُؤَاخِذنی بِمَا یقُولُونَ وَاجعَلنی أفضَلَ مِمَّا یظنُّوُنَ وَاغفِر لی مَا لاَ یعلَمُونَ؛ من از دیگران نسبت به خود آگاهترم و پروردگارم به اعمالم از من آگاهتر است. بار پروردگارا! ما را در مورد گناهانی که به ما نسبت میدهند، مؤاخذه مفرما و ما را نسبت به نیکیهایی که درباره ما گمان میبرند، برتر قرار ده و گناهانی را که نمیدانند، بیامرز!».
این دستورالعمل اسلام است که انسان خویشتن خود را گم نکند و امام علی (علیه السلام) در حکمت صد نهج البلاغه وقتی گروهی او را ستودند، همین نکات را بیان فرمودند.
مردی در حضور رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) از مردی دیگر تعریف و ستایش کرد. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: این حرف را به گوش وی نرسان که او را هلاک میکنی. اگر از تو این تعریفها را بشنود، رستگار نمیشود». (2)
دوم:
نکته دوم، این که همانگونه که مدح زیاد غلط است و شائبه تملق داده میشود، کم گذاردن از بیان شخصیت افراد هم غلط است. در بعضی از کلمات نهج البلاغه آمده است که هرگاه شخصی درباره دیگری که بیش از آنچه هست، ثنا بگوید، تملق کرده است و اگر از آنچه هست، کمتر ستایش کند، علامت حسادت یا ناتوانی اوست.
سوم:
نکتهی سوم، مسئله نفاق است به این معنا که شخص یک دفعه چاپلوسی میکند و به آنچه میگوید، باور دارد؛ امّا وای بر زمانی که در دل در چیزی دارد و در زبان چیز دیگر که طبعاً در این صورت منافق به حساب میآید. نمونهاش حدیث مورد بحث میباشد.
پینوشتها:
1. میزان الحکمة، ج 9، ص 81.
2. کنزالعمال، ص 8339.
منبع: گفتار معصومین (علیهم السلام)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبدالله زاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)، چاپ سوم (1394).