چهارشنبه، 28 خرداد 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

انسان هدف تیر بلایا

امام علی علیه‌ السلام فرمودند:
إِنَّمَا الْمَرْءُ فِی الدُّنْیَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِیهِ الْمَنَایَا وَ نَهْبٌ تُبَادِرُهُ الْمَصَائِبُ وَ مَعَ کُلِّ جُرْعَهٍ شَرَقٌ وَ فِی کُلِّ أَکْلَهٍ غَصَصٌ وَ لَا یَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَهً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَی وَ لَا یَسْتَقْبِلُ یَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا بِفِرَاقِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ فَنَحْنُ أَعْوَانُ الْمَنُونِ وَ أَنْفُسُنَا نَصْبُ الْحُتُوفِ فَمِنْ أَیْنَ نَرْجُو الْبَقَاءَ وَ هَذَا اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ لَمْ یَرْفَعَا مِنْ شَیْ ءٍ شَرَفاً إِلَّا أَسْرَعَا الْکَرَّهَ فِی هَدْمِ مَا بَنَیَا وَ تَفْرِیقِ مَا جَمَعَا.

انسان در دنیا هدف تیر بلایا و مرگ هاست و چپاول شده ای است که مصیبت ها به سویش می شتابد با هر نوشیدنی گلوگیری و با هر لقمه غصه هایی همراه است و هیچ گاه بنده ای از نعمتی برخوردار نمی شود مگر آنکه نعمتی را از دست می دهد و به روزی از روزهای زندگی اش روی نمی آورد مگر آنکه روزی از عمرش را از دست می دهد پس ما یاران مرگیم و جان های ما هدف مرگ هاست. پس چگونه می توانیم به ماندن خود امیدوار باشیم در حالی که این شب و روز هیچ بنایی را بالا نبردند مگر آنکه در ویران ساختن آنچه بنا کرده بودند و پراکنده ساختن هر چه جمع کرده بودند شتاب کردند. و به آن هجوم آوردند.

نهج البلاغه: حکمت 182
شرح حدیث:
دو سخن جان کلام امام علی علیه السلام است:
1- با هر عیش و نوش غصه ای همراه است.
2- هر بنایی را ویرانی است.

هر دو سخن یک هدف را مشخص می کند که دنیا بی اعتبار است و جای ماندن نیست.

ممکن است خواننده ای بگوید که اگر همراه نوش دنیا نیش و آبادانی ویرانی است عکسل العمل ما چه باشد؟ عرض می کنم در این فعل و انفعالات و تغییر و تحولات دنیا امتحان های پروردگار از بندگانش انجام می گیرد آنهایی که نوش و نیش دنیا حالشان را عوض نمی کند و در هر حال بنده شاکر خدایند بی شک قبول در امتحان اند و آنهایی که در نوش دنیا طغیان و در نیش آن جزع و فزع می کنند مردود خواهند بود.

پس خوشا بر احوال کسانی که نه به نوش دنیا خدا و قیامت را فراموش می کنند و نه به نیش آن به خدا و دین کافر می گردند و با صبر و تحمل پاداش بزرگ را از آن خویش می نمایند.

وَاللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمَالَکُمْ وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ وَالصَّابِرِینَ؛
و خدا از کارهای شما آگاه است و ما شما را امتحان می کنیم تا معلوم شود تا جهادگران و اهل صبر کیانند.(1)

برای درک بیشتر فرمایش امام علیه السلام به این کلام پروردگار متعال عنایت ویژه کنید.
کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّهَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ؛
هر نفسی طعم مرگ را خواهد چشید و شما پاداش خود را در روز قیامت کامل خواهید گرفت بنابراین هر کس از جهنم دور شود و داخل بهشت گردد رستگار گشته و زندگانی دنیا جز بهره برداری غرور آمیز نمی باشد شما را از نظر ثروت و جان هایتان مورد امتحان قرار می دهند.(2)

شرح ابن میثم
این فصل خوبى از پند و موعظه است و مشتمل بر هشت جمله مى باشد.

1- کلمه غرض را از آن رو براى انسان استعاره آورده است که خود انسان مقدمات مرگ و مردن ها و وسایل آن را از قبیل بیماری ها و عوارض کشنده، فراهم مى آورد. و صفت تیراندازى را براى این عمل انسان از آن جهت آورده است که گویى مرگ ها خود تیر بلاها را مى اندازند.

2- کلمه نهب را به جاى منهوب (غارت شده) از آن جهت استعاره آورده که مصیبت ها به سرعت آدمى را فرا مى گیرند.

3- این عبارت: مع کل جرعة... غصص را کنایه آورده است از: درهم شکستن لذایذ دنیا به وسیله رویدادها و بیماری هایى که با آنها آمیخته و مخلوط مى شود.

4- بنده اى به نعمتى نمى رسد مگر با از دست دادن نعمتى دیگر زیرا نعمت درست همان لذّت است و هر وسیله اى که باعث لذّت شود، خود نمى تواند نعمت باشد. و بدیهى است که نفس آدمى ممکن نیست که در دنیا در یک زمان از دو لذّت برخوردار شود، بلکه تا از لذّت نخست فارغ نشود و به لذّت جدید توجّه نکند، این لذّت را درک نمى کند.

5- با روزى از عمر خود روبرو نمى شود، مگر این که از روز دیگر عمرش جدا بشود، زیرا طبیعت زمان گذشت و سیلان است.

6- ما خود، به مرگ هایمان کمک مى کنیم، از آن رو که هر دمى و حرکتى از آدمى باعث نزدیک شدن او به مرگ است گویى او خود به طرف مرگش مى شتابد و به آن کمک مى کند.

7- جان هاى ما در معرض نابودی هاست، کلمه «نصب» به معنى «منصوب» مانند غرض که به معنى مغروض [مصدر به معنى مفعول ] است.

8- استفهام در مورد جاودانگى، استفهام انکارى است، انکار وجود بقاء با وجود زمان که روشش آن است که چیزى را بالا نمى برد، و هیچ پراکنده اى را جمع نمى کند، مگر این که بر خرابى آن ساخته و پراکندن آن جمع، دوباره اقدام فورى مى کند، یعنى براى حالت دوّم نیز مثل اوّلى زمینه ساز است.(3)

پی‌نوشت‌ها:
1- سوره محمد، آیات 30 و 31
2- سوره آل عمران، آیات 185 و 186
3- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 579 - 581

منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت،1390.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.