اقسام علم از دیدگاه امام علی علیه السلام
امام علی علیه السلام فرمودند:
الْعِلْمُ عِلْمَانِ مَطْبُوعٌ وَ مَسْمُوعٌ وَ لَا یَنْفَعُ الْمَسْمُوعُ إِذَا لَمْ یَکُنِ الْمَطْبُوعُ.
علم دو گونه است علمی طبیعی و فطری که از طریق شنیدن کسب می شود و البته علمی که از راه گوش به دست می آید سود نبخشد مادامی که در نهاد انسان نفوذ نکند.
نهج البلاغه: حکمت 331
شرح حدیث:
خداوند تبارک و تعالی دو نوع هدایت برای مخلوقات به ویژه انسان قرار داده هدایت تکوینی و طبیعی و هدایت تشریعی.
تمام موجودات با هدایت طبیعی الهی زیستن را می آموزند و بالفطره می دانند چه بکنند و چگونه خود را با محیط زیست اطراف خویش تطبیق دهند مثلا یک ماهی به محض آن که به صورت تخم در آب رها می شود پس از خروج از تخم می داند چگونه بخورد و بیاشامد و چگونه شنا کند.
وقتی فرعون به موسی و هارون علیهم السلام گفت خدای شما کیست؟ موسی پاسخ داد:
رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَی؛
پروردگار ما کسی است که به آفریده های خود هر چیز لازم بود عطا کرده و بعد او را راهنمایی فرموده است.(1)
حالا علم طبیعی و فطری اعم از اینکه در انسان باشد و یا سایر موجودات در تقسیم بندی امام علیه السلام بخشی از علوم است علم دیگر که از طریق شنیدن کسب می شود آن وقت برای انسان سودمند است که مثل علم طبیعی در نهان انسان جای گیرد و برای بشر سرمایه شود.
نکته جالب توجه نهفته در بیان امام علیه السلام را فراموش نکنیم که اکثر مردم دانش را فقط برای گرفتن مدرک و بعد استفاده ابزاری اقتصادی از آن فرا می گیرند به همین دلیل اکثر مطالب علمی که در دوران تحصیل حفظ کردند نمره عالی گرفتند پس از گذشت زمان کاملا از یاد می برند و برعکس کسانی که ضمن گرفتن مدرک واقعا دنبال یادگیری و کسب علمند از فهمیدن حقایق علمی لذت می برند و به معنای واقعی عالمند این قشر می توانند استاد خوبی باشند و علم خود را نشر دهند زیرا که هر آنچه را که فرا گرفته اند در عمق جانشان جا گرفته است
شرح ابن میثم
مقصود امام علیه السلام از علم مطبوع، عقل بالملکه است، یعنى استعداد به وسیله علوم بدیهى و ضرورى براى رسیدن به علوم اکتسابى، و مقصود از علم مسموع، همان شنیده هاى از دانشمندان است، زیرا کسى که چنین استعدادى را ندارد، سودى از شنیده هاى خود از علوم نمى برد و از دستاورد خود بهره مند نمى شود.
بعضى گفته اند مقصود از علم مطبوع آن اصولى است - مانند توحید و عدالت خدا - که انسان به طبیعت عقل و فطرت مى داند، و علم مسموع، علوم شرعى است که نسبت به اصول عقلى و فطرى، به منزله فرع است، زیرا فرع بدون اصل سودى ندارد.(2)
پینوشتها:
1- سوره طه، آیه 50
2- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 692 و 693
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.
تمام موجودات با هدایت طبیعی الهی زیستن را می آموزند و بالفطره می دانند چه بکنند و چگونه خود را با محیط زیست اطراف خویش تطبیق دهند مثلا یک ماهی به محض آن که به صورت تخم در آب رها می شود پس از خروج از تخم می داند چگونه بخورد و بیاشامد و چگونه شنا کند.
وقتی فرعون به موسی و هارون علیهم السلام گفت خدای شما کیست؟ موسی پاسخ داد:
رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَی؛
پروردگار ما کسی است که به آفریده های خود هر چیز لازم بود عطا کرده و بعد او را راهنمایی فرموده است.(1)
حالا علم طبیعی و فطری اعم از اینکه در انسان باشد و یا سایر موجودات در تقسیم بندی امام علیه السلام بخشی از علوم است علم دیگر که از طریق شنیدن کسب می شود آن وقت برای انسان سودمند است که مثل علم طبیعی در نهان انسان جای گیرد و برای بشر سرمایه شود.
نکته جالب توجه نهفته در بیان امام علیه السلام را فراموش نکنیم که اکثر مردم دانش را فقط برای گرفتن مدرک و بعد استفاده ابزاری اقتصادی از آن فرا می گیرند به همین دلیل اکثر مطالب علمی که در دوران تحصیل حفظ کردند نمره عالی گرفتند پس از گذشت زمان کاملا از یاد می برند و برعکس کسانی که ضمن گرفتن مدرک واقعا دنبال یادگیری و کسب علمند از فهمیدن حقایق علمی لذت می برند و به معنای واقعی عالمند این قشر می توانند استاد خوبی باشند و علم خود را نشر دهند زیرا که هر آنچه را که فرا گرفته اند در عمق جانشان جا گرفته است
شرح ابن میثم
مقصود امام علیه السلام از علم مطبوع، عقل بالملکه است، یعنى استعداد به وسیله علوم بدیهى و ضرورى براى رسیدن به علوم اکتسابى، و مقصود از علم مسموع، همان شنیده هاى از دانشمندان است، زیرا کسى که چنین استعدادى را ندارد، سودى از شنیده هاى خود از علوم نمى برد و از دستاورد خود بهره مند نمى شود.
بعضى گفته اند مقصود از علم مطبوع آن اصولى است - مانند توحید و عدالت خدا - که انسان به طبیعت عقل و فطرت مى داند، و علم مسموع، علوم شرعى است که نسبت به اصول عقلى و فطرى، به منزله فرع است، زیرا فرع بدون اصل سودى ندارد.(2)
پینوشتها:
1- سوره طه، آیه 50
2- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 692 و 693
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.